:
وضعیت ساز نی و نینوازان در دوران قاجار:
دراین دوره بهعلت رواج شریعت گرایی، موسیقی تحریم شد و دانستن ساز و آواز با لهو ولعب به صورت جدی مطرح شد. این تحریم تا زمان قاجاریه ادامه داشت که اهالی و دوستداران موسیقی با مشکلات زیادی روبرو بودند اما همین که در این دوره و حتی دوره قاجاریه از اهل موسیقی به عنوان عَمَله طرب یاد میشود، بیانگر آن است که موسیقی با نگاه عیش و طرب دیده میشد و جنبههای هنری آن مورد توجه نبود. در نزد عوام و در صحنه اجتماعی که تحت تأثیر علمای دینی قرار داشتند موسیقی چندان مقامی نداشت و تقریباً به صورت مخفیانه دنبال میشد. جعفر شهری در کتاب تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم میگوید:
«تار زنی و تار سازی دو حرفۀ کافرگونه تلقی میشد که متابعت از شیطان به شمار میرفت و اهل این دو حرفه طرد و تکفیر میشدند نه کسی دوست و مونس آنها میشد و نه کسی به آنها منزل میداد، چرا که اعتقاد داشتند صدای ساز خانه را تبدیل به کفرستان و ملائکه را از آن و بلکه از هفتاد خانه مجاور گریزان میکند. از این گذشته دختر به تار زن و مطرب دادن اهانتی غیرقابل بخشش بود تار که فسق به شمار میرفت فقط در کیسه و صندوق و گونی کاه و زیر عبا میتوانست حمل شود.»
اما همین طور که اشاره شد به اهل موسیقی عمله طرب میگفتند، بد نیست نگاهی جدیتر داشته باشیم به چگونگی و پیدایش این موضوع:
واژۀ مطربی از زمان صفویه به صورت جدی رایج شد که تا زمان قاجار نیز ادامه داشت. در این ارتباط میتوان به قدمت یهودیان و زندگی آنان در ایران اشاره کرد. در دوران صفویه بسیاری از کارها برای آنها ممنوع شد اما در زمان قاجار آنها کارهای مورد تنفر عرف مردم را انجام میدادند یعنی مطربی و ساخت و فروش مشروبات الکلی. در اوایل حکومت قاجار بسیاری از کلیمیهای تصنیف خوان از شیراز به تهران آمدند و ساکن شدند و در آنها دو گروه متفاوت کار موسیقی انجام میدادند گروه اول که ضربی خوان یا تصنیف خوان بودند و کار خود را در کوچه و بازار عرضه میکردند و درواقع شغل آنها مطربی بود و در ازای دریافت پول این کار را انجام میدادن. (راهگانی 1377: 158).
گروه دوم که از جهت قدرت نوازندگی در سطح بالاتری قرار داشتند و به اختیار خود نوازندگی میکردند به این دسته عمله طرب خاصه میگفتند اما همین دسته به ناچار که علت آن را بیان میکنیم به یکی از دستگاههای حکمران پناه میبرند و معاش خود را از این طریق فراهم میسازند.
بخش اول: تاریخچه مختصر قاجار
دوران قاجار که درواقع دوران حکومت جانشینان کریمخان زند بود یکی از سختترین و بحرانیترین دورههای تاریخی ایران را شامل میشد. پس از حکومت زندیه و آرامش نسبتاً کوتاهی که حاصل شد سلسله قاجار قدرت ایران را به دست گرفت. در این دوره جنگهای گوناگون و درگیریهای داخلی و عدم لیاقت حکمرانان مملکت را به سمت ویرانی و نابودی روانه کرد. ستمگری و قتلعام حاکمان قاجار مانند کورکردن مردم کرمان و از دست دادن بخشی از ایران مثل ایروان و نخجوان و گرجستان و بلوچستان و نداشتن مالکیت بر هرات و افغانستان و گرفتن قرضهای سنگین از خارجیان واعطای امتیازات، کشور را بهحالت نیمهمستعمره تبدیل کرد. باتوجه به شرایط ذکر شده اهالی موسیقی چارهای جز پناهبردن به دربار نداشتند هم به جهت معاش خود و هم به جهت تأمین امنیت جان خود و یا پشتیبانی در مقابل مخالفان (سپنتا 1382: 112).
وضعیت موسیقی در دوره قاجار:
در این دوره به علت جایز نبودن موسیقی براساس اعتقادات مذهبی، تدریس و اجرای موسیقی جنبه خصوصی داشت و در مکانهای غیرعلنی انجام میگرفت و چون از طرف مردم که به شدت تحت تأثیر خرافات و اعتقادات دین بودند به عنوان حرفهای ناموجه تعریف میشد که همین علتها گاه باعث تهاجم و ضرب و شتم هنرمندان قرار میگرفت (شکستن ساز و در و پنجره کلاس میرزا عبدالله) (سپنتا 1382: 108).
در چنین دورهای یا بهتر بگوئیم چنین محیطی، موسیقیدانها به صورت خاص به این کار میپرداختند خوانندگی و نوازندگی مثل آقا حسینقلی و حسن خان (حسن سنتور) که خود دارای دستهای هم بودند و در جشنها و مراسم شرکت میکردند ناگفته نماند این دستهها خود متعلق به شاهزادگان بود (مثل اعتضادیه یا عزیزالسلطان) و برخی از موسیقیدانها شاید به دست برخی از بیمهریها یا دشمنیهای جسورانه و داشتن منش و روحیات درونگرایانه به نوعی تصوف میپرداختند مثل میرزا عبدالله و سماع حضور(سپنتا 1382: 82).
باتوجه به تاریخچه وضعیت موسیقی در زمان قبل از قاجار و چگونگی آن، در زمان قاجار که حکومت پادشاهان این دوره به صد و سی سال رسیده است، مهمترین جریان در این زمان را میتوان روابط اقتصادی سیاسی و فرهنگی ایران با کشورهای اروپایی و تأثیرپذیری موسیقی ایرانی از غرب دانست. گرچه این تأثیرپذیری در حکومت هر کدام از شاهان قاجار متغیر بود ولی بسیار قوی، مؤثر و یک جانبه بود و در این خصوص موسیقی نظام هر چند بعدها به جریان مستقل خود ادامه داد اما زمینه اصلی ترویج موسیقی غرب بر موسیقی ایران بود از جمله این اقدام را میتوان به ورود سازهای غربی به ایران و استفاده از آنها، تشکیل ارکسترهایی نظیر مجلسی، سمفونیک، اپرا، باله، نگارش نت
نویسی، ارکستراسیون، هارمونی، ترکیب سازها و حتی تأسیس مدارس موسیقی نام برد. الهام گرفتن از موسیقی غرب چنان گسترده شد که حتی در تعزیه یا نمایشات مذهبی و به طور عمده سنتیترین شکلهای موسیقی ایرانی شاید متأثر از فرهنگ تئاترهای اروپایی و اپرا بوده و از حالت ابتدایی خود خارج و به شکل منظم و جدی دنبال شد.
حتی این تأثیر برای اولین بار بر نویسندگان ایرانی خودنمایی کرد و آنها با بهره گرفتن از سازهای ایرانی و بینالمللی نمایشنامههای خود را تحت عنوان «اپرت» یا «اپرا» نوشتند اما چون زمان قاجار چندین شاه به حکومت رسیدند تحولات در حکومت این شاهان نیز دارای تغییرات بوده به صورتی که انقلاب مشروطیت را رقم زد، تحولات موسیقی نیز در حکومت این پادشاهان روند ثابتی را طی نکرده که به اجمال به بررسی این حرکت و نحوه زندگی هنرمندان موسیقی در این ایام میپردازیم. (راهگانی 1377: 343)
وضعیت موسیقی و موسیقیدان در حکومت پادشاهان قاجار:
در دورۀ آقا محمدخان نزاع سیاسی در کشور زیاد بوده و کشمکش بر سر قدرت بالا گرفته بود و از طرفی مدت حکومت این شاه کم بوده (دو سال و نیم) لذا فرصتی برای رسیدگی به کار هنرمندان فراهم نشد.
در زمان فتحعلی شاه گرایشها به موسیقی زیاد شد و خیلیها به آموختن موسیقی روی آوردند، شخص شاه توجه ویژهای به موسیقی داشت و برای آنها حقوق در نظر گرفته بود. هر چند مدت حکومت فتحعلی شاه به سی و هشت سال رسید ولی نگاه دربار به موسیقی جنبه عیش و طرب داشت و خالی از نکتههای جدی موسیقی بود و استاد تحصیل کرده یا نداشتیم و یا انگشت شمار بودند و کماکان روحانیت و شرعیت مانع ترویج موسیقی میشدند و آن را حرام میدانستند در این خصوص از علی نقی وزیری که موسیقی معاصر ایران به این مرد سختکوش و شاگردانش مدیون است. در یکی از سخنرانیهایش قبل از کنسرت نقل میکند:
موسیقی جنبۀ بازاری داشته و آواز هم اکثراً یک طرز سوگواری است که میتوان یادگار مصائب گذشته دانست. یک بنا نما ممکن است با داشتن مصالح خیلی مرغوب عمارت بدی بسازد همانطور که بنای موسیقی ایران در این اواخر ساخته شده است. چرا؟ به این دلیل که استادان تحصیلکرده پیدا نکردیم در نتیجه موسیقی ما مخصوص مجالس کیف شده است و در مورد دیگری به کار نمیآید. به این ترتیب ناحق نبود که از طرف مقامات روحانی منع شود (خالقی 1390: 454).
در این مورد اظهارنظرهای زیادی شده است از یک طرف رکود موسیقی و تنزل آن را به منع شدن و عدم ترویج نسبت دادند و از طرف دیگر احترام قائل نشدن خود هنرمندان نسبت به یکدیگر، امّا چیزی که واضح و روشن است در نزد عامه فاقد ارزش و مقام بودند و حتی در مهمانیها در پائین مجلس جای میگرفتند واجازه نشستن سر سفره را با دیگران را نداشتند.
در دوره فتحعلی شاه شاهد دو نوع موسیقی بودیم:
1ـ موسیقی مذهبی
2ـ موسیقی درباری
موسیقی مذهبی که تعزیه پیشرو آن بوده به علت روابط ایران با روسیه رونق یافت در سیر تکامل قرار گرفت. حسن مشحون در این مورد مینویسد:
«در زمان فتحعلی شاه روابط ایران با خارجه به ویژه روسیه تزاری توسعه پیدا کرد. مأموران و سران دولت ایران در روسیه پس از دیدن مجالس نمایش تئاتر و اپرا بعد از مراجعت به ایران در صدد برآمدند آنان را در ایران به صورت نمایش مذهبی درآوردند و در این زمان شبیههای واقعه کربلا را از مخالف و موافق هر یک را برای اجرای نقش مهیا ساخته نمایش مذهبی را معمول داشتند.»
در موسیقی درباری کماکان روند سابق طی میشد، دو گروه بزرگ که با هم رقابت داشتند، شکل گرفت گروه استاد مینا و استاد زهره. سازهای آنان، تار، سه تار، کمانچه، سنتور و ضرب و دایره بود که رقص، آنان را همراهی میکرد، هنوز خبری جدی از ساز نی و نوازندگان این ساز در این ادوار نشده است.
اوژان فلاندن که در زمان فتحعلی شاه به ایران آمده، موسیقی ایران را عقب مانده میداند و علت آن را علمی نبودن این هنر در ایران و سپرده شدن موسیقی به دست لوطیان و اشخاص بیپروا میداند. از اتفاقات بزرگ در این دوره میتوان به اولین ضبط صفحات موسیقی اشاره کرد که بهتدریج سازهای ضربی وارد ایران شدند. (سپنتا 1382: 212).
محمدشاه که بعد از فتحعلی شاه به حکومت رسید هر چند خیلی عیاش و تجملاتی نبود و به موسیقیدانان اظهار علاقه میکرد اما کیفیت موسیقی در این دوره نیز مانند دوره شاهان گذشته بود و استادانی چون آقا علیاکبر، حسن خان خوشنواز که از استادان تار، سنتور و کمانچه بودند، ظهور کردند.
بعد از محمد شاه، ناصرالدین شاه به حکومت رسید، از مهمترین تحولات موسیقی در عصر ناصری میتوان به تشکیل دارالفنون، شعبه موزیک نظام و مدرسه موزیک نظام و تأسیس تکیه دولت جهت اجرای تعزیه نام برد. هر چند تکیهی دولت جهت اجرای نمایشنامه ساخته شده بود و در سفری که ناصرالدین شاه به اروپا داشته و تماشاخانه اروپائیان را دیده بود به همین خاطر دستور ساخت این نمایشخانه را صادر کرده بود که قبل از تکمیل آن با موجی از مخالفتها روبرو شد و مجبور شدند آن را به تعزیه اختصاص دهند.
در نتیجهی مسافرتهای (ناصرالدین شاه) به اروپا، وی اوضاع تمدن غرب را مشاهده کرده بود. (اروپا شاهد تحولات صنعتی و فکری عظیمی بود) و چون خود شاه به شعر و نقاشی علاقهمند بود نسبت به موسیقی بیتوجه نبود. در دوران این پادشاه، موسیقیدانان بزرگی ظهور کردند و موجب احیای موسیقی شدند و این را میتوان به حمایت دربار از موسیقیدانها دانست اما این بدین معنی نیست که در این هنگام موسیقی از نظر اجتماعی در مقام بالایی قرار داشت چون که موسیقی به دست لوطیان و افراد بیلیاقت قرار داشت و کسان صاحب نام اگر از موسیقی آگاهی داشتند و سازی مینواختند، سعی میکردند در خفا انجام دهند.
فرم در حال بارگذاری ...