كارآیی بازارهای اوراق بهادار، منوط به اطلاعات عمومی موجود است كه این خود شامل اطلاعات ارائه شده در صورتهای مالی و سایر اطلاعات افشا شده توسط شركت كه به طور عمده نتیجه تحلیل مدیران است میباشد. نخستین عاملی كه تمام سرمایه گذاران باید مدنظر قرار دهند شرایط عدم اطمینان[1] است. سرمایه گذاران با این امید داراییها را میخرند كه انتظار دارند در طول چند دوره بعد بازده كسب كنند. این بازده را می توان پیش بینی نمود، اگرچه ممكن است بازده پیش بینی شده دست یافتنی نگردد که این امر بطور بالقوه موجب بروز عدم اطمینان میان سرمایه گذاران میشود. با افزایش عدم اطمینان اقتصادی در اوایل سال 2009 بسیاری از شرکتها تغییرات عمدهای را در رویه های گزارشگری مالی خود ایجاد کردند. شواهد تجربی پیشین عدم اطمینان را بعنوان عاملی که موجب تغییر رفتار پیش بینی مدیران می شود؛ مورد توجه قرار داده اند. این در حالی است که عدم اطمینان در باره چشم انداز آتی واحدهای تجاری، مسالهای است که می تواند بطور قابل توجهی برای سرمایه گذاران و فعالان بازار سرمایه اهمیت داشته باشد و واکنش آنها به اطلاعات منتشر شده شرکت
را تحت تاثیر قرار بدهد(مرادی شمیم، 1390).
هنگامی که محیط خارجی یک شرکت در اثر رویدادهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دچار نوسان میشود، عملکرد شرکت نیز به طور ناخواسته دچار نوسان میگردد؛ زیرا شرکت به ناچار مجبور است موا اولیه، نیروی کار و دیگر عوامل تولید خود را از این محیط نامطمئن تأمین کند و کالاها و خدمات خود را نیز در همین محیط به فروش برساند. از آنجا که همهی این عوامل دائماً از نوسان های محیطی خود متأثر میشوند، در نتیجه عملکرد و سودآوری شرکت را به طور ناخواسته تحت تأثیر قرار می دهند. این در حالی است که وقوع و یا عدم وقوع این رویدادها تحت کنترل مدیریت واحد تجاری نیست؛ زیرا هیچ شرکتی نمیتواند از تأثیرگذاری محیط بر عوامل تولید خود جلوگیری کند. بنابراین میتوان گفت عدم اطمینان محیطی، تصمیمات شرکت و فعالیتهای آن را محدود میکند، به هر حال مدیران دارای استراتژیهایی هستند که در موقع رو به رو شدن با عدم اطمینان از آن استفاده نموده و به این عدم اطمینان ها واکنش نشان میدهند. مدیریت سود یکی از انواع این استراتژیها میباشد. مدیران شرکت ها به این امر تمایل دارند تا تغییرپذیری سودهای گزارش شدهی خود را کاهش دهند. در نتیجه، اقدام به مدیریت سود می نمایند. مدیریت سود، به معنای دخالت هدفمندانه در فرایند گزارشگری مالی، با قصد رسیدن به اهداف شخصی است. و انجام مدیرت سود باعث ایجاد عدم تقارن بین مدیریت و سرمایه گذاری میشود. در عدم تقارن اطلاعاتی بالا، احتمالاً حجم مدیریت سود فرصت طلبانه نیز افزایش می یابد. علاوه بر این مدیریت سود، عدم اطمینان را درباره ی جریان نقدی آتی شرکت افزایش می دهد و این در حالی است که مدیریت سودف عدم تقارن اطلاعاتی بازار سهام را افزایش می دهد. نهایتاً، فرض می شود که کشف مدیریت سود سخت خواهد بود؛ زیرا در اعداد و ارقام حسابداری، پایداری وجود ندارد (قوش و اولسن[2]،2009). استانداردهای حسابدرای معمولاً درجاتی از انعطاف پذیری در انتخاب روش های حسابدرای را برای مدیریت فراهم میآورند و مدیران معمولاً در هنگام رو به رو شدن با عدم اطمینان، بهطور فرصت طلبانهای از این روش ها برای کاهش نوسانات در سود گزارش شده استفاده می کنند.
در این تحقیق بررسی تاثیر سطح عدم اطمینان بر رابطه بین ویژگیهای کیفی سود و عدم تقارن اطلاعاتی در شرکت های پذیرفته شده بازار بورس تهران بررسی می شود. در این فصل از تحقیق تلاش شده است که کلیات تحقیق شامل بیان مسأله، هدف، فرضیه ها و روش تحقیق، جامعه آماری و واژگان کلیدی تحقیق ارائه گردد.
فرم در حال بارگذاری ...