وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه ارشد رشته مدیریت: شناسایی عوامل مؤثر بر انگیزه‌ مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی

 
تاریخ: 07-11-99
نویسنده: نویسنده محمدی

درجهان امروز، مشاركت گسترده ی مردم درکلیه فعالیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی یكی از ملزومات دستیابی به توسعه ی پایدار محسوب می شود. بدون تردید مشارکت اجتماعی به عنوان موتور محرکه‌ی جوامع در حال توسعه به سوی توسعه پایدار ملی، در چند سال اخیر مورد توجه کارشناسان حوزه ی مدیریت و برنامه ریزی قرار گرفته است (شکاری، 1389). برخی دیگر از نظریه پردازان اعتقاد دارند مردم، منابع و مشاركت، سه ركن اساسی توسعه انسانی پایدار را تشكیل می دهند، با این تفاوت كه مشاركت در مقایسه با دو ركن دیگر نقش ساختاری داشته و دو عامل مردم و منابع درچارچوب آن به فعلیت مطلوب درمی آیند. به همین لحاظ مشاركت عنصركلیدی در فرایند توسعه تلقی می شود و از آن به عنوان حلقه گمشده ی فرایند توسعه‌ یاد می‌كنند (طالشی، 1390).

 

در این میان زنان روستایی قشری زحمت کش و فعالند که در تمامی فعالیت های روزانه هم پای مردان علاوه بر امور خانه داری، همسرداری و بچه داری سهیم می باشند، ولی ازاین بابت نصیبی منطبق با تلاش و فعالیت خود بدست نمی آورند (عابدی، 1383). حمایت از زنان و آموزش آنان و هم چنین ایجاد مهارت در آنان و توانمند ساختن زنان به عنوان قشر تأثیر گذار و انتقال دهنده فرهنگ و ارزش ها، امری است که باید در برنامه‌ریزی‌های تصمیم‌گیران و سیاست گذاران مورد توجه قرار گیرد (مرادی اصطلخ زیر، 1390). چنین انتظار می رود که این نیروی بالقوه، با مشارکت بالفعل خود چرخ های جامعه را در جهت توسعه یافتگی،    هم گام با مردان به حرکت در آورند (اعظمی و سروش مهر، 1389). از آنجا که مکتب ترویج و آموزش کشاورزی در جستجوی تغییر داوطلبانه در ارباب رجوع خود می باشد و در واقع در پی اعمال فشار بر آنها جهت انجام کارهایی که برخلاف میلشان می باشد، نیست. بنابراین جلب مشارکت زنان روستایی به دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی و شناسایی عوامل مؤثر بر انگیزه‌ی مشارکت آنها موضوع مهمی است که در مورد زنان روستایی به عنوان بخش مهمی از ارباب رجوع ترویج، مطرح است (حسینی نیا، 1378). پژوهش حاضر نیز به شناسایی عوامل مؤثر بر انگیزه‌ی مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی پرداخته است.

 

1-2- بیان مسئله

 

امروزه در سطح جهان به ویژه در كشورهای در حال توسعه، بیشترین تمركز بر چگونگی دستیابی به اهداف توسعه ی همه جانبه، یعنی توسعه ی پایدار و توسعه ی انسانی می باشد (حافظیان، 1386). مشارکت هر چه بیشتر مردم در تمام زمینه های اجتماعی از ویژگی های عمده ی جامعه ی مدنی و توسعه یافتگی یک کشور شناخته می شود (صداقتی فرد و ارجمند، 1389). در واقع مردم در حالت ایستایی، تنها یک نیروی بالقوه و نهفته هستند و زمانی می‌توانند منشأ اثر باشند كه برانگیخته شوند و مشاركت بهترین وسیله برای برانگیختن توده های روستایی برای ایجاد تحول و توسعه در كشور است. از این رو، فراهم آوردن موجبات مشاركت روستانشینان در برنامه های توسعه ی روستایی، امری ضروری است (بافکار، 1390). هیچ برنامه ای بدون مشارکت مردم نمی تواند به موفقیت نائل آید و این مسأله درمورد زنان روستایی اهمیت خاصی پیدا می کند (خانی و احمدی، 1388).

 

بر اساس گزارش سازمان ملل، هر چند در روستاها زنان 49 درصد جمعیت را تشكیل می دهند، اما 65 درصد فعالیت های بخش كشاورزی روستاها توسط آنان انجام می گیرد (بوذر جهرمی و همکاران، 1389). برخی آمارهای دیگر حاکی از آن است که زنان،70 درصد فعالیت مربوط به زراعت برنج،90 درصد فعالیت مربوط به تولید سبزی و صیفی،50 درصد فعالیت مربوط به زراعت پنبه و دانه های روغنی،30 درصد مربوط به        امور برداشت باغ ها و80 تا100درصد فعالیت مربوط به تولید لبنیات را در بیشتر استان های كشور به عهده دارند ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻘﺶ ﻫﺎی ﭼﻨﺪ ﮔﺎﻧﻪ، ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری در آﻣﻮزش زﻧﺎن روﺳﺘﺎﻳﻲ در خور توجه است (مشیری و همکاران، 1388).

 

اما این واقعیات از لحاظ اجتماعی و اقتصادی نامریی مانده اند و شاید به همین دلیل، علیرغم اهمیت و نقش بارز زنان در ابعاد و جوانب مختلف زندگی روستایی و در تحولات و برنامه های اجرا شده به منظور توزیع و ایجاد زیرساخت های توسعه، سرمایه گذاری بسیار محدودتری در زمینه های آموزشی و ترویجی و كلیه ی فعالیت های پشتیبانی در بخش زنان به عمل آمده است (عمادی، 1380).

 

در طول دهه های گذشته، برنامه ریزان و مجریان برنامه های توسعه از نتایج بسیاری از طرح های توسعه كه با طراحی دقیق صورت گرفتند ولی از مطلوبیت کافی برخوردار نبودند تعجب نموده اند. علت ناكامی و روند نامطلوب این برنامه ها، عدم تخصیص منابع به همه ی بهره برداران، به نحوی كه برای آنان قابل دسترس باشد، بوده است. اگر چه شرایط لازم محقق شده بود، اما موجود بودن منابع، دلیل بر قابل دسترس بودن آنها برای گروه های هدف طرح نبوده است (ابتکار، 1377).

 

برخلاف هر آنچه گفته شد، امروزه در سراسر جهان تلاش های چشمگیری در زمینه برخورداری زنان روستایی از فناوری آموزش و اطلاعات

پایان نامه

 مناسب، اثربخش و كارآمد صورت گرفته است (علی بیگی و همکاران، 1391). سیاست ها و تدابیری که وزارت جهاد کشاورزی در قالب طرح های مختلف به منظور مشارکت هر چه بیشتر زنان روستایی در برنامه های آموزشی، ترویجی و مشارکتی با هدف توسعه ی همه جانبه روستایی اتخاذ نموده است، زمینه های فراوانی جهت مشارکت زنان روستایی در فعالیت های ترویجی و مشارکتی فراهم شده است که می توان به مواردی از قبیل دوره های آموزشی، برنامه های ترویجی، آشنایی با طرح های کارآفرینی، ایجاد تشکل های زنان روستایی اشاره نمود. هرچند با این اقدامات، وضعیت عدم دسترسی زنان به برنامه های ترویجی تا حدودی بهتر شده، با این وجود مشارکت زنان روستایی در این گونه فعالیت ها همچنان محدود است و در برخی موارد مشاهده شده که مشارکت در حد بسیار پایین بوده و بعضی از زنان، پس از مدتی مشارکت را رها می کنند (ملک محمدی و حسینی نیا، 1378).

 

با توجه به اینكه فعالیت زنان، به عنوان عنصری مهم در تصمیم گیری كشاورزی، اساسی به نظر می رسد و زنان، سرپرستی بیش از یک سوم خانوارهای روستایی را در كشورهای در حال توسعه برعهده دارند، ضروری است كه ارتباط آنان با ترویج بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد؛ تا به حال بی توجهی به زنان و شیوه ارتباط با آنها، پدید آورنده اثراتی زیانبار، بویژه در جهان سوم، بوده است (شاه پسند، 2000). چرا که علیرغم اهمیت نقش زنان و مشاركت آنها در فرایند توسعه روستایی، مشاركت آنها با تنگناها، موانع، مشكلات و محدودیت های زیادی مواجه است و این مسئله استفاده از ظرفیت های زنان در برنامه های توسعه روستایی را به امری پیچیده و بغرنج مبدل ساخته است كه خارج شدن از آن نیاز به شناخت و آگاهی از تنگناها و موانع موجود دارد (روستا و همکاران، 1389).

 

با توجه به حضور نیمی از جمعیت زنان کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته جهان در روستاها و اشتغال آنها به امور كشاورزی و دامپروری، طراحی و اجرای مناسب برنامه های آموزشی_ترویجی برای این قشر حائز اهمیت است(روزی طلب، 1382). با توجه به آن چه در بخش قبل بیان شد، در زمینه توانمندسازی زنان روستایی دو مانع عمده وجود دارد :

 

اول اینكه در خیلی از مناطق این آموزش ها را مسئولان ارائه نمی كنند، دوم اینكه در مناطقی كه آموزش ها ارائه می شود، میزان مشاركت زنان روستایی ناچیز است. در واقع، می توان به جرأت عنوان كرد امروزه یکی از چالش های عمده برنامه های آموزشی و ترویجی، عدم مشارکت کافی مخاطبان، به خصوص زنان در این برنامه ها است(میرک زاده و همکاران، 1389).

 

اگر دلایل عدم مشارکت زنان روستایی در دهه های پیشین، به عدم سرمایه گذاری کافی برای آنها و دسترسی نامطلوب آنها به دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی نسبت داده می شد، چرا اکنون نیز با توجه به فراهم بودن زمینه های مناسب در جامعه مورد مطالعه، مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی همچنان محدود است؟ این موضوع، عدم دستیابی به ظرفیت های زنان روستایی در دستیابی به توسعه روستایی و نیز اتلاف سرمایه های مالی و انسانی را در پی خواهد داشت. با توجه به چنین وضعیتی، سؤالی که به ذهن متبادر می شود این است، موانع و محدودیت های مشارکت زنان در توسعه چیست؟ و اینکه چه عامل یا عامل هایی بر انگیزه آنها جهت مشارکت تأثیر می گذارد؟

 

1-3- اهمیت موضوع

 

توسعه مشاركتی در دهه1950 بروز یافت و كارگزاران اجتماعی كه در اثر نادیده انگاشتن ذینفعان اصلی طرح ها و شكست الگوهای نخستین توسعه، از دفاع از راهبرد بالا به پایین توسعه ناامید شده بودند، آن را به كار گرفتند. مشارکت در برنامه های توسعه، به ویژه توسعه روستایی اهمیت زیادی دارد، چرا که هیچ گونه    برنامه ای بدون مشارکت مردم نمی تواند به موفقیت نایل آید (سروش مهر و همکاران، 1388). در واقع تحقق توسعه ی پایدار مستلزم رعایت پیش شرط هایی می باشد كه مهم ترین آنها مشاركت مردمی، فعالیت های آموزشی و تقویت نقش تشكل های مردمی در فرایند توسعه پایدار می باشد (استعلاجی،1381). مشارکت به معنی به کار گرفتن منابع شخصی به منظور سهیم شدن در یک اقدام جمعی است. در واقع هر جامعه ای (مدرن و سنتی، اقتدارگرا و دموکراتیک، فئودالی یا سرمایه داری) از طریق مشارکت رسمی و غیر رسمی ارتباطات و مبادلات بین افراد شناخته می شود (مهدوی و خلیلی، 1387). اهمیت روز افزون پارادیم    توسعه ی انسانی به عنوان یکی از مهمترین ابعاد توسعه پایدار موجب توجه بیش از پیش دولت ها از حیث سیاسی و اجتماعی به موضوع مشارکت زنان شده است، درچنین توسعه ای زنان به مثابه نیمی از افراد جامعه به مشارکت فرا خوانده می شوند (قنبری و همکاران، 1391). تحولات چشمگیر در دو دهه اخیر در جهان باعث گردیده که کاهش نابرابری های جنسیتی جزء جدایی ناپذیر فرایند توسعه گردد و یکی از مهمترین این تحولات، ضرورت حضور زنان در جامعه است (اشرف حامدی، 1385). از این رو مشارکت زنان را می توان به عنوان عامل اصلی در موفقیت برنامه ها به شمار آورد و از این لحاظ زنان می باید در شکل دادن به برنامه ها دخالت نمایند و احساس نمایند که برنامه ها متعلق به آنان است (صفری شالی، 1387 ).

 

اولین گام جهت توانمندسازی زنان روستایی به منظور نیل به اهداف توسعه، فراهم نمودن زمینه های لازم برای ارتقاء سطح دانش و مهارت زنان برای شناخت واقع بینانه از ظرفیت ها و توانایی های آنان می باشد (حیدری و جهان نما، 1382). در واقع ارتباط و درهم تنیدگی تأثیرات آموزش های زنان در سایر ابعاد توسعه انكارناپذیر است و ارتقای سطح آموزش زنان روستایی در وضعیت بهداشت خانواده و میزان مرگ و میر کودکان، تغذیه، محیط زیست، بهداشت آب و محیط منزل نیز تأثیر به سزایی دارد (امیری اردکانی، 1385).

 

به طور کلی مشارکت فزاینده ی زنان روستایی در برنامه های ترویجی و مشارکتی یکی از شاخص های          توسعه یافتگی هر جامعه و نمایانگر افزایش علاقمندی زنان به جنبه های گوناگون مشارکت در فعالیت های کشاورزی است (علی شاهی و همکاران، 1386). انگیزه ها به رفتار های مشارکتی آنها جهت می دهد و آن را استمرار می بخشد و هیچ رفتاری را فرد انجام نمی دهد که انگیزه‌یا نیازی محرک آن نباشد، درواقع انگیزه ها و فرایند انگیزش سبب برانگیختگی، هدایت و تداوم رفتار انسان می شود (نجفی،1387). چنانکه داس (1374) معتقد است زنان ساکن در یک روستا یک گروه همگن نیستند و دارای شرایط متفاوتی هستند، به همین دلیل جهت مشارکت آنان در برنامه های ترویجی باید شرایط ویژه ای را مد نظر قرار داد (میرک زاده و همکاران، 1388). پر واضح است به دلیل ماهیت کاملاً غیررسمی فعالیت های ترویجی، جلب مشارکت داوطلبانه زنان روستایی در دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی حائز اهمیت بوده و بررسی آن مستلزم شناخت مسائل انگیزشی آنان است (توسل، 1383).    

 

در این میان با توجه به اهمیتی که انگیزه به عنوان یک عامل تأثیر گذار بر مشاركت در فعالیت های توسعه ی روستایی از جمله دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی می تواند داشته باشد و این که به علت تفاوت های فردی، انگیزه های افراد با یکدیگر متفاوت می باشد و عواملی که بر انگیزه های افراد برای انجام فعالیت های گوناگون اثر می گذارند نیز متفاوت است. بنابراین بررسی عوامل مؤثر بر انگیزه مشارکت شایان توجه بوده و مستلزم یک تحقیق جامع در این خصوص می باشد.

 

ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است


فرم در حال بارگذاری ...

« پایان نامه ارشد رشته مدیریت: شناسایی سازه های مؤثر بر تمایل جوانان روستایی شهرستان باغملک نسبت به اشتغال در حرفه کشاورزیپایان نامه روانشناسی گرایش عمومی: بررسی اثر بخشی هوش هیجانی در کاهش وابستگی به فیسبوک دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر تهران »