ازدواج، عقدی است بین زن و مرد که زن را شرعاً بر مرد حلال میکند و هدف آن ایجاد ارتباط برای زندگی مشترک و تولید نسل است. (قانون احوال شخصیت سوریه مصوب سال 1953، جمع آوری نژاد اعرابی ماده یک). نکاح، عقدی است که به موجب آن زن و مردی به منظور تشکیل خانواده و شرکت در زندگی با یکدیگر متحد میشوند. (کاتوزیان، 1379، ص20).
ازدواج مرحله مهمی از تشکیل خانواده است که بیش از همهی مراسم و رویدادهای زندگی انسان در جنبه های متعدد فردی و زیستی و اجتماعی، امری جهانی و از نظر هدف ثابت و پایدار است. این فرایند عبارت است از کنش متقابل مرد و زنی که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیدهاند. ازدواج بین فرهنگ و طبیعت تعادل برقرار می کند و از نوعی تقدس برخوردار است و در مقایسه با سایر روابط انسانی، تمامیتی بینظیر دارد. بدین معنا که ابعاد زیستی، اقتصادی، عاطفی، روانی و اجتماعی زندگی را پوشش میدهد. یکی از جمله مسائلی که از دیرباز در جامعه اسلامی ما حائز اهمیت بوده و مورد نقد و بررسی قرارگرفته مبحث «نکاح و یا به عبارتی ازدواج» است که در مذهب ما از طرف پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) مورد تأکید قرارگرفته و ائمه معصومین روایات و احادیثی را در این خصوص نقل نمودهاند و از طرف علماء و فقهای عصر حاضر نیز مورد نقد و بررسی و تبادل نظر قرارگرفته و هم اکنون نیز به دلیل افزون بودن قشر جوان از مباحث حائز اهمیت و مورد بحث مطبوعات و نشریات داخلی و خارجی است.
بهترین تعبیر ازدواج را خداوند متعال در قرآن کریم (سوره روم آیه 21) بیان فرموده است:
«وان خَلَقَ لکُم مِن اَنفُسِکُم اَزوَاجاً لتسکنوا اِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحمَةً اِنَّ فِی ذَالِکَ لَآَیَاتٍ لِّقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ»؛ از نشانههای خداوند متعال این است که آفرید برای شما همسرانی از خود شما تا توسط آن ها آرامش یابید و در میان شما دوستی و رحمت قرار داد و در آن نشانههایی است برای گروهی که تفکر می کنند. زندگی مشترک دو همسردر آغاز از میل جنسی ریشه میگیرد ولی در این حد متوقف نمی شود و به تدریج به نوع همبستگی عمیق روحی و عاطفی، اقتصادی و اجتماعی میان آن دو کشانده می شود که از آن به پیوند همسری یا زناشویی تعبیر می شود. بنابراین به دنبال احساس تمایل قلبی زن و مرد به ایجاد پیوند میان خود، با یکدیگر پیمان همسری یا عقد ازدواج میبندند. (قلی زاده کلان، 1375، ص 30).
نکاح، میثاق الهی و رابطه حقوقی، عاطفی است که به وسیله عقد بین زن و مرد ایجاب میگردد و به آنان حق میدهد که با یکدیگر زندگی کنند و مظهر بارز این رابطه حق تمتع خاص است. و نکاح در اصطلاح به معنای ازدواج و زناشویی استعمال میگردد (جعفری لنگرودی،
1376، ص 721).
طلاق از نظر لغوی به معنی رها شدن است و در اصطلاح عبارت از پایان دادن زناشویی به وسیله زن و شوهر، طلاق را اغلب راه حل رایج و قانونی عدم سازش زن و شوهر، فروریختن ساختار زندگی خانوادگی، قطع پیوند زناشویی و اختلال ارتباط والدین با فرزندان تعریف کردهاند. در حقیقت همانگونه که پیوند بین افراد طبق آیین و قراردادهای رسمی و اجتماعی برقرار می شود. چنانچه طرفین نتوانند به دلایل گوناگون شخصیتی، محیطی و اجتماعی و… با یکدیگر زندگی کنند به ناچار طبق مقررات و ضوابطی از هم جدا میشوند. طلاق یکی از غامضترین پدیدههای اجتماعی است، که ارکان خانواده را درهم ریخته و بیشتر اثرات مخرب خود را بر روی فرزندان برجای میگذارد. طلاق گسستن و فرو پاشیدن و نابودی کانون گرم و آرام بخش زندگی است که اثرات جبران ناپذیری بر اعضاء خانواده میگذارد.
طلاق یکی از مهمترین پدیدههای حیات انسانی تلقی می شود. این پدیده دارای اضلاعی به تعداد جوانب جامعه انسانی است. نخست یک پدیده روانی است، زیرا نه تنها بر تعادل روانی دو انسان، بلکه بر روح و روان فرزندان، بستگان، دوستان و نزدیکان آنان اثر میگذارد. دوم آن که پدیدهای اقتصادی است، چرا که به عنوان یک واحد اقتصادی به گسست خانواده میانجامد و اثراتی سهمگین در حیات اقتصادی آنان بر جای میگذارد. سوم آن که طلاق پدیدهای مؤثر بر تمامی جوانب جمعیت در یک جامعه است، زیرا از یک سو بر کمیت جمعیت اثر مینهد، چون خانواده را به عنوان تنها واحد مشروع و اساسی تولیدمثل از هم فرومیپاشد و از سوی دیگر بر کیفیت جمعیت اثر دارد، چون فرزندانی محروم از نعمت های خانواده، تحویل جامعه میگردد که به احتمال زیاد فاقد شرایط لازم در احراز مقام شهروندی یک جامعه هستند، چهارم آن که طلاق پدیدهای فرهنگی است؛ زیرا زمانی که در یک جامعه طلاق از حد متعارف تجاوز کند، آن جامعه هرگز از سلامت اجتماعی برخوردار نخواهد بود. (ساروخانی، 1376، ص 3).
بدین لحاظ به جهت چند بعدی بودن طلاق بررسیهای علمی علل و انگیزههای طلاق نیازمند مطالعات بین رشتهای بوده و کار بسیار پیچیدهای است. لیکن بررسیهای مربوط به تحول خانواده در ایران نشان میدهد که توسعه شهرنشینی در ایران و تغییر روابط اجتماعی، از عوامل مؤثر بر افزایش طلاق است. (سفیری،1366، ص 68). در بسیاری از کشورها از جمله ایران، طلاق در میان شهرنشینان به علت گسیختگی پیوندهای عاطفی و اجتماعی بیش از مناطق روستایی وجود دارد.(اباذری، 1377، ص 47). تاریخچه طلاق به تاریخچه ازدواج برمیگردد. به همان علت که بشر بنا به درخواست طبیعی خود پیوند ازدواج میبندد تا در کانون گرم خانواده و در کنار همسر خود به سکون و آرامش برسد، به همانگونه نیز ممکن است به دلایلی از ادامه زندگی خودداری کرده، طلاق را بپذیرد. قدر مسلم این است که طلاق در بسیاری از ادیان الهی و غیر الهی پیش از اسلام وجود داشته است. طلاق در ایران باستان جایز بود و به دست مرد انجام میگرفت و زنان در جامعه بسیار مورد ستم قرار میگرفتند حتی شوهر میتوانست همسرش را برای همیشه حبس کند یا به قتل برساند.
از آنجا که هدف دین مبین اسلام ایجاد پیوند میان افراد انسانی و تشکیل کانونهای خانوادگی است طلاق را که مخالف فطرت و طبیعت انسان و برخلاف قانون پیوند زن و مرد است را مورد نکوهش قرار داده و شایسته سرزنش میشمارد و خداوند آن را امری مغبوض معرفی کرده است.
ارث به معنای ترکه متوفی و نقل آن به منسوبین و وابستگان و وارث بر او است در قانون مدنی ایران تعریف مشخصی از ارث نشده است ولی واژه ارث در قانون مدنی به چند معنی بکار رفته است.
گاه به معنی مال یا حقی است که پس از مرگ شخص، به بازماندگان او میرسد و یا به باقی ماندن اموال میت گفته می شود، که در اسلام قانون خاصی برای تقسیم آن در بین ورثهی میت بیان شده است.
ارث یکی از قوانین حقوق مدنی اسلام، و از مصادیق احوال شخصیت است که به لحاظ اهمیت آن، فقهای عظام یک کتاب از کتب فقهی را تحت عنوان «کتاب الفرائض، کتاب المیراث» به آن اختصاص دادهاند که به عنوان یکی از عوامل ملکیت آور در نظام حقوقی اسلام و سایر نظامهای حقوقی پذیرفته شده است. بستگان و اقربای متوفی به ترتیب و شرایطی که در هر نظام حقوقی مقرر شده است مالک اموال و حقوق مالی او خواهند شد.
فرم در حال بارگذاری ...