:
در فرهنگ واژگان زبان فرانسه (femme) به معنای موجود انسانی با جنسیت مونث یعنی زن است ریشه این كلمه، لاتین بوده (femmena) خوانده می شود.
در فرهنگ (Robert) این كلمه این گونه توصیف شده است: موجودی انسانی كه كودك را در خود پرورش داده و به دنیا تقدیم میكند؛ كلمات دیگر از خانواده این كلمه كه از زبان لاتین وارد زبان فرانسه شده اند عبارتاند از:
(femmelle) با ریشه لاتینی (femininus) به معنی خصوصیات زنانه.
نشانه های فمینیسم در شعر و ادبیات فارسی بسیار است اما نگاه فمینیستی به زن در عصر مشروطیت بیشتر به چشم میخورد شاعران عصر مشروطه كه به دنبال تجدد و زن سالاری و زن مداری بودند. مایل بودند زن را با آزادی عمل و نوگرایی آشنا كنند و حقوقی كه از او گرفته شده است به او برگردانند.
هدف بنیادین از این پژوهش، بررسی شخصیت زنان از دیدگاه های مختلف (زن سالارانه، تحقیر، ستایش زنان و زن گرایی) است زنان در گذشتههای دور صاحب جایگاهی والا بوده اند كه با گسترش مرد سالاری از این مقام رفته رفته كاسته می شود و این سیر نزولی در اندیشه و آثار ادبی ما هم نفوذ كرده و تأثیر میگذارد. زنانی شجاع، كارآمد و زیرك كه هم در امور اجتماعی و سیاسی و هم در همسرداری و تربیت فرزند فعال بوده اند.
فصل اول: کلیات
1-1- بیان مسأله
با عنایت به اهمیت موضوع زن در ادبیات گذشته و امروز كه به صورت كلی یا جزیی با موضوعی به جز مقاله های محدود مطالب بیشتری دیده نمی شود بر آن شدم به اهمیت بازتاب ادبیات زنانه در آثار مشروطه و در دیوانهای (میرزاده عشقی، ایرج میرزا، عارف) بپردازم و اینكه نوع نگرش شاعران مرد در باب زنان چه تفاوتهایی با نگاه زنانه دارد را مورد توجه قرار دهم و با مقایسه نظرات آنان را جویا شوم و مورد بررسی قرار دهم و نگاههای زن سالارانه و فمینیسم و تجدد را در اشعار این شاعران تحلیل و واكاوی نمایم.
2-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
لزوم پژوهش در آثار فاخر ملی و شناخت دقیقتر جایگاه زن در عصر مشروطه و در دیوان (میرزاده عشقی، ایرج میرزا، عارف) و تغییر نگرش سنتی شاعران به مقوله زن كه در ادبیات بررسی می شود از مهم ترین ضرورتهای تحقیق به شمار می آید.
3-1- پیشینه تحقیق
با توجه به بررسیهای به عمل آمده در پایان نامههای دانشگاهی جایگاه ادبیات زنانه در دیوان های شاعران (ایرج میرزا، عشقی، عارف) به طور اخص مورد پژوهش قرار نگرفته است، البته در كتابهای تاریخ ادبیات دكتر صفا به پارهای از این مسائل به طور كلی اشاره شده است هم چنین در كتاب شاهنامه و فمینیسم اثر مهری تلخابی به صورت گسترده به تاریخ زندگی و نقش زنان پرداخته است ولی نگاه متجددانه در این كتاب فقط شامل متون قدیمی است به همین جهت بررسی نگاه تجدد گرایانه و زن سالارانه و ستایش و تحقیر بانوان در دیوانهای فوق می تواند حایز اهمیت باشد.
4-1- اهداف تحقیق
1- ایجاد انگیزه برای نسل جدید و ترغیب آنان به خواندن آثار شاعران مشروطه.
2- نگاهی جهت دار به شخصیت وجودی زن در آثار شاعران مشروطه.
3- مقایسه شخصیت زن امروز با زن در آثار كهن.
4- بررسی و مقایسه زنان عصر مشروطه با كتاب شاهنامه و مشتركات و وجوه تمایز آن دو.
5- جایگاه و نقش شاعران (ایرج، عشقی، عارف) در احیای نظام تجدد و دفاع از حقوق زنان در عصر مشروطه.
5-1- سوالات تحقیق
1- شاعران این دوره چقدر به نقش زنان پرداخته اند؟
2- آیا باورها و عملكرد زنان در حوزه های مختلف مورد توجه بوده است؟
3- آیا به نقش كلیدی زنان در خانواده و جامعه و آزادی او پرداخته اند؟
4- نقش تحولات مشروطه در نگاه به زنان چگونه بوده است؟
6-1- فرضیه تحقیق
با توجه به اهمیت دوران مشروطه كه نوع نگاه به زن در آن بر اثر تحولات سیاسی- اجتماعی عوض شد و اهمیت دادن به جایگاه زن در شعر مشروطه و پرداختن به آزادی عمل آنان بررسی دیوان شاعران (ایرج، عارف، عشقی) و نگاههای مثبت و منفی آنان به زن جایگاه مهمی دارا میباشد.
فصل دوم: نگاهی به موقعیت و جایگاه زن
1-2- بخش اول
1-2-1- نگاهی به جایگاه زن در ایران پیش از اسلام
زن در ایران باستان مقام ارجمندی را دارا بوده است. زن یكی از اعضای خانواده محسوب میشده است و در تمام شئون زندگی با مرد برابری میكرده است و برای اثبات این موضوع، شواهد زیادی در دست است:
در اوستا همه جا نام زن و مرد در یک ردیف ذكر شده و در كارهای دینی كه زنان باید انجام دهند و دعاهایی كه باید بخوانند، زن را با مرد برابر شمرده است و حتی در صورتی كه موبد حاضر نبود، ممكن بود زن به مقام قضا برسد و نیز در تاریخ میبینیم كه زنانی همانند همای و پوراندخت و آزرمی دخت به مقام پادشاهی رسیده اند.
سن بلوغ برای مرد و زن، برابر بوده است و گروهی از فرشتگان هم مانند آناهیتا (ناهید) زن هستند. در میان امشاپسندان امرتات (مرداد) و هَوروتَات (خرداد) و سپنتا ارمیئتی (سپندارمز) مونث هستند، به ویژه سپندارمز نمایندهی زمین است و این سپندارمز (فروتنی مقدس) یكی از صفات اهورمزداست و در جهان مادی پرستاری زمین با اوست و به همین جهت دختر اهورمزدا خوانده شده است[1].
قبل از ورود آریاییها و هزاران سال پیش از آن كه اقوام مهاجر به این سرزمین مهاجرت كنند ایران «خانه و آشیانهی مردمانی بوده كه تمدن درخشانی داشته، زن را از دیدگاه برتر و متعالی نگریسته و بر قدرت زنانه كه جلوه گاه تمدن و فرهنگ متعلق به دوران اولیه كشاورزی بوده است، صحّه گذاشتهاند.[2]»
«ویل دورانت در تاریخ تمدن درباره آنان (زن در ایران باستان) مینویسد: «در زمان زرتشت پیامبر، زنان همانگونه كه عادت پیشینیان بود منزلتی عالی داشتند، با كمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و رفت میكردند و صاحب ملك و زمین میشدند و در آن تصرف مالكانه داشتند و میتوانستند مانند اغلب زنان روزگار حاضر، به نام شوهر یا به وكالت از طرف او به كارهای مربوط او رسیدگی كنند. پس از داریوش مقام زن مخصوصاً در میان طبقهی ثروتمندان تنزل پیدا كرد.[3]»
آنچه در اوستا در مورد زن و مرد میباشد. متضمن برابری حقوق است. زنان و مردان پارسا به دلیل تقدیس با هم ذكر شده اند و چون زن موجب احترام و سربلندی مقام خانه است (وندیداد سوم) اندیشه نیک و گفتار و كردار خوب و فرمانبرداری از شوهر در اوستا برای زن از صفات پسندیده و برجسته شمرده شده است (ویسپرد سوم)[4].
پوشش و حجاب زنان در ایران باستان مخصوص طبقهی اشراف بود و سایر زنان از قید حجاب آزاد بودند[5].
«ویل دورانت میگوید: «زنان بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنها اجازه داده نمیشد كه آشكارا با مردان آمیزش كنند.[6]»
مردم در زمان پیش از تاریخ از دستهها و قبایل مختلف تشكیل شده به صورت ملوك الطوایفی زندگی میكردهاند كه با افزایش شهرها و قدرت رؤسای قبایل، و اختلافات آنها موجبات جنگ و ستیز بین آنها را فراهم میكرد.
«در این جامعه بدوی، وظیفهی مخصوصی به عهده زن گذاشته شده بود. وی گذشته از آن كه نگهبان آتش و شاید اختراع كننده و سازنده ظروف سفالین بود. میبایست چوبدستی به دست گرفته در كوهها به جستجوی ریشه های خوردنی یا جمع آوری میوه های وحشی بپردازد. شناسایی گیاهان و فصل روییدن آنها و دانه هایی كه میآورد. مولود مشاهدات طولانی و مداومی بود كه او را به آزمایش كشت و زرع هدایت كرد[7].»
زن در ایران باستان در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی شركت فعال داشته است تا جایی كه بسیاری از اختراعات و پیشرفتهای بشر مرهون زنان بوده است.
«وظیفهی زن در ایران باستان، منحصر به امور اقتصادی خانوادهی خود نبوده، بلكه در پیشرفت تربیت اخلاقی و روحی تمام ملت نیز سهم به سزایی داشته است و مانند یک مربی اخلاق عمل میكرده است.[8]»
در اكتشافات باستان شناسی متعلق به فرهنگهای پیشین سمبولهایی خدایی از جنس «زن» بسیار به دست آمده است كه بیانگر قدمت پرستش مادر كبیر (بانو- خدا) در جوامع كهن میباشد. اما این سمبولها منحصر به جنس زن نبوده و در كنار آنها سمبولهای خدایی از جنس مرد هم وجود داشته است در دیدگاه انسان عصر نو پدید، كشاورزی زن نماد رحمت و نعمت و خلقت و باروری و به طور كلی نشانه نیروهای طبیعی و ماورای طبیعی شناخته شده است.
زن در ایران باستان دارای شخصیت كامل انسانی و در بسیاری از موارد، شخصیت حقوقی بوده است. وی حق فعالیتهایی در زمینه اجتماعی و تجارت داشته است و شریک زندگی در ادارهی خانواده و در واقع حق پادشاهی داشته است.
زنان ایرانی در شجاعت و دلاوری همتای مردان بوده و در مواردی در جنگها شركت میكردند و دوشیزگان ایرانی در دعاهای خود از خداوند درخواست همسری نیرومند و قهرمان را داشتند كه به آنها پسران قهرمان عطا فرماید.
2-1-2- حقوق و اختیارات زنان در عصر هخامنشیان
«1- داشتن فقط یک زن، ولی اگر زن نازا بود مرد میتوانست زن غیر عقدی داشته باشد.
2- ازدواج بی قرارداد، قانونی نیست.
3- كنیز همسر آزاد، مقام آزاد داشت.
4- بهره برداری شوهر از جهیز زن كه متعلق به زن و خانواده پدری اوست.
5- قروض قبل از ازدواج فقط به عهده خود شخص است.
6- اگر شوهر زن را طلاق بدهد جهیزش را با یک سهم پسری از مال خود باید به او بدهد. زن نازا فقط جهیز را پس میگیرد.
7- در صورت خیانت زن، شوهرش او را اخراج یا برده میكند.
8- اجازهی ازدواج زن در زمان اسارت همسر و رجوع به همسر اول در بازگشت او.
9- در بی وفایی زن و مرد به همدیگر، مجازات زن سنگین تر است. در مورد تهمت زدن به زن محاكمه خدایی (انداختن به رود) می شود.
10- مال زن متعلق به فرزند اوست و مرد ارثی نمیبرد.
11- با مرگ مرد، زن علاوه بر جهیز خود سهمی از مال شوهر هم دریافت میكند.
12- اختیار اموال زن با خود اوست. اجاره دادن، بخشیدن، تجارت كردن، كاسبی كردن و …
13- پس از مرگ مرد زن می تواند شوهر كند. حتی بدون اجازهی فرزندان.
14- ارث مساوی با برادران در صورت نداشتن جهیز.
15- دختران زنان غیر عقدی از برادران جهیز میگیرند.
16- طبقات نجبا و اشراف حق نداشتند با طبقات پست ازدواج كنند و شاه باید از هفت طبقه درجه اول زن انتخاب كند.»[1]
[1] – حجازی، بنفشه، زن به ظن تاریخ، با تلخیص 75-77.
[1]- علوی، هدایت الله، زن در ایران باستان، چاپ سپیدرود، چاپ سوم، 1386، ص 15.
[2]- لاهیجی شهلا، وكار، مهرانگیز، شناخت هویت زن ایرانی در گسترة پیش از تاریخ و تاریخ، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، بهار 1377، تهران، چاپ دوم، ص 83.
[3]- راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، امیركبیر، 2536، ج 1، ص 471.
[4]- علوی، هدایت الله، زن در ایران باستان، ص 15.
[5]. راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، ص 476.
[6]- همو، همان، ص 471.
[7]. حجازی، بنفشه، زن به ظن تاریخ، تهران، شهرآب، 1370، ص 30 به نقل از ایران از آغاز تا اسلام گریشمن، ص 11.
[8]- انصافپور، غلامرضا، قدرت و مقام زن در ادوار تاریخ، تهران، آفتاب، 1346، صص 59- 60.
فرم در حال بارگذاری ...