هدف از نگارش این پایان نامه، بررسی شرکتهای هرمی از منظر فقه امّامیه و حقوق ایران و بررسی چالشهای پیش رو در زندگی مدرن حاضر میباشد.
1-1- طرح تحقیق
1-1-1- بیان مسأله
کار اصلی شرکتهای هرمی ایجاد هرم و توسعهی هرم به صورت گسترده است، امّا نه کالایی در اقتصاد تولید میشود و نه خدمتی به جامعه صورت میگیرد بلکه برای فریب مردم خدمات شرکتهای دیگر را یدک میکشند مثلاً: گلد کوئیست سکههای کلکسیونی میدهد یا شرکت هرمی دیگر نرم افزار مربوط به یک شرکت دیگر را وسیلهی کاری خودش قرار میدهد. از منظر اقتصاد خرد شرکتهای هرمی هیچ جایگاهی در بین بنگاههای مفید و مولد اقتصادی ندارند (بردبار، 1385، ص19).
از منظر تولید ارزش افزوده این شرکتها نیز از نظر اقتصادی صفر مطلق است و به ارزش اقتصادی جامعه حتی یک ریال هم اضافه نمی کنند. برای مثال: یک شرکت هرمی ساده یک نفر با دو زیر شاخه اگر در روز اول این شرکت 100 میلیون تومان در مجموع داشته (سرمایه هر 3 نفر) اگر چه بعَدها صدها میلیارد جابجایی در این شرکت صورت گرفته هنوز هم سرمایه شرکت 100 میلیون تومان است با این تفاوت که این 100 میلیون دیگر سرمایه هر 3 نفر نیست و از 2 زیر شاخه پایین به نفر اول انتقال یافته و جزء سرمایهی نفر اول است و در واقع سرمایه پایه از شاخههای پایین به شاخههای بالا میرود و بالادستیها روز به روز سرمایه دار تر و پایین دستیها روز به روز فقیرتر میشوند. در بنگاههای معاملاتی هر چه در آمد کسب شود از همین ارزش افزوده به وجود آمده است، امّا در شرکتهای هرمی اصلاً ارزش
افزوده ای وجود ندارد (پرویزی، 1388، ص34).
در فقه یک قاعدهی اساسی داریم که منشأ آن آیات قرآن است. خداوند در آیات متعددی میفرمایند: ای مؤمنین (کسانی که ایمان آورده اید)، حق ندارید در اموال یکدیگر به روش باطل تصرف کنید (نساء/4).
از نظر اسلام باید رابطهی تجاری و تجارت از روی رضایت باشد، رضایت جزء شروط اساسی است ولی شرط کافی نیست (شهید ثانی، 1404ق، ج2، ص167).
در تجارت باید رضای خداوند و منشأ عقلایی، برای انعقاد قرارداد وجود داشته باشد، در غیر این صورت از منظر اسلام حرام است. از نظر اسلام کالا در مقابل انتقال پول منتقل میشود تا قرارداد صدق کند (محقق کرکی، 1411ق، ج8، ص12).
از نظر فقهی در شرکتهای هرمی چنین عنصری وجود ندارد، یعنی هیچ قرارداد عقلایی وجود ندارد. مالی که از طبقه پایین هرم گرفته میشود در طبقات بالا توزیع میشود و ما به ازایی از ردیف بالا به پایین نمیرسد. در نتیجه انتقال مال از ردیف پایین به بالا از نظر همه فقهاء توزیع پول و ثروت در شبکه هرمی از مصادیق روش اخذ مال باطل میدانندکه از منظر قرآن حرام است چه سر شاخههای بالادستی و چه افرادی که در سلسله مراتب قرار میگیرند، همه از منظر قرآن حرام است. هیچ منشأ عقلایی، هیچ قرارداد عقلایی بین افراد وجود ندارد که بگوییم بر اساس آن پول جا به جا شده است، هیچ تفاوت نمیکند که از طریق شرکتهای هرمی از جیب افراد پایین دستی پول برداریم و یا شب خوابیده باشند و از جیبشان پول برداریم (مکارم شیرازی، 1387، ص21).
از منظر فقهی جابجایی وجه در شرکتهای هرمی نوعی دزدی سیستماتیک است. به نوعی کسی که سر شاخه است از پایین دستیها پولشان را غارت میکند به این امید که من شما را وارد این شبکه کردم و به افراد پایین دستی اجازه میدهد که مال پایین تر از خودتان را غارت کنید و به آن ها اجازه بدهید تا آن ها در شبکه پایین دستیها قرار بگیرند و اموال پایین دستیها را غارت کنند و جزء شبکه قرار بگیرند همینطور با یک نوع انتقال موهومی اصطلاحا هر گروه از گروه اموال بعدی میدزدد و به آن ها اجازه دزدی گروه بعدی را میدهد و در حقیقت در اموال دیگران اجازه دزدی سیستمی را میدهد، توزیع درآمد در این نوع شرکتها قمار سیستمی است و طبق نظر فقهای امّامیه قمار حرام است (نجفی، 1414ق، ج22، ص109).
فرم در حال بارگذاری ...