فرسودگی یکی از مهمترین مسائل مربوط به فضای شهری می باشد که باعث بیسامانی، عدم تعادل و ایجاد اغتشاش منظر شهری می شود . که به زدودن خاطرات جمعی و افول حیات شهری کمک می کند. بر این اساس ساماندهی بافت با ارزش و تاریخی شهر به دلیل ارزشهای نهفته در آن و توجه به بافت های فرسوده آن می تواند در ارتقا کیفی محیط و سرزندگی فضای شهری را که در گذشته داشته مجدداً احیا شود. افزایش شهرنشینی و بروز معضلات زیست محیطی در دهه های پایانی قرن بیستم، توسعه پایدار شهرها را پیشروی متخصصان و صابنظران مسائل شهری و معماری قرار داده است. با توسعه روزانه و شهری شدن زندگی بشر مفاهیم مربوط به توسعه پایدار به این حیطه وارد شده و توسعه پایدار شهر محصول نگاه های جدید به عدالت اجتماعی، فضایی و محیطی نسبت به شهر است. توسعه پایدار آن است که نیازهای انسان امروز را برآورده می کند، بدون اینکه توانایی نسلهای آینده را برای دستیابی به آرزوها و نیازهایشان از بین ببرد. باید توجه داشت که پایداری مجموعه ای از وضعیت هاست که در طول زمان دوام دارد و توسعه فرایندی است که طی آن پایداری می تواند اتفاق بیفتد. وجود رابطه و پیوند قوی میان برنامه ریزی شهری و ایجاد یک چارچوب توسعه پایدار اقتصادی – اجتماعی در این زمینه تأثیر بسیاری دارد. این تحقیق تلاش می كند با شناخت مسائل مربوطه به(بافت)فرسوده شهر اردبیل و محله بافت قدیم عالی قاپو و معرفی دقیق آن به زوایای پنهان وناشناخته آن پی ببرد. در ادامه با بهره گرفتن از تكنیک های برنامه ریزی راهبردی و اصول و کابرد اصول توسعه پایدار، به شناخت مسائل و مشكلات این بافت پرداخته و درنهایت راه حل های منطقی را مبتنی بر برنامه ریزی راهبردی و اصول توسعه پایدار برای حل این مسائل ارائه می دهد.
1-1-بیان مساله
بیش از چند دهه است كه محله های قدیمی شهری به فراموشی سپرده شدهاند. بسیاری از بافتهای سنتی كه زمانی مایه افتخار شهرها بودند بیش از پنجاه سال است كه در حال فرسایش رها شدهاند. تقریباً تمامی جمعیت این مناطق جابجا شده و میراث تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ویژة محله های مختلف یا منقرض شده و یا در حال انقراض اند. تنها اندكی از بناها كه به سختی به روی پا ایستادهاند به یادگار مانده اند و یادآور معماری و شهرسازی گذشته اند. هرچند كه حركت هایی پراكنده در سا لهای اخیر در بهسازی و مرمت بناهای ارزنده به چشم می خورد. اما،حساسیت ها هر چه كمتر شده و هم در میان مسئولان و هم در میان مردم حدود زیادی مصونیت ذهنی ایجاد شده است. طرحهای جامع،طرحهای تفضیلی، و ضوابط منطقهای در اهداف پیش بینی شده شكست خورده اند. در مناطق مركزی و محله های قدیمی شهرها، نه تنها گذار از سنت به تجدد تحقق نیافته، بلكه با مقاومت سرسختانه این مناطق در مقابل مظاهر تجدد، عملاً هیچ گونه بهسازی و مرمتی نیز صورت نگرفته است.در نتیجه پیامدهای طراحی و، ضوابط ساختوساز به صورت مانعی بزرگ، به فرسایش روز افزون بافتهای سنتی انجامیده است(ربیع، 1382ص 102).
فقدان مدیریتی مسئول كه بتواند این بافت ها را باتغییرات سریع ساختاری و كاركردی جدید مبتنی با توسعه پایدار در شهرها هماهنگ سازد، آنها را در تنگنای عدم قابلیت و عدم انطباق با نیازهای جدید گرفتار می آورد. به همین جهت این بافت ها نه تنها جمعیت اصیل و
بومی خود را از دست داده اند بلكه به دلیل عدم تمایل به سرمایه گذاری در راستای بهسازی و نوسازی آنها، زمینه را جهت استقرار مهاجرین(بویژه مهاجرین روستایی)و اقشاركم درآمدی كه ناگزیر به سكونت در ارزانترین محلات شهری می باشند فراهم آورده است(رهبان، 1388،ص 4).امروزه بافت فرسوده شهری در اكثر شهرهای جهان و ایران به یكی از چالش های جدی در برنامه ریزی و مدیریت شهری تبدیل شده اند كه سالانه هزینه زیادی را به شهرداری ها تحمیل می نماید. اكثر شهرهای قدیمی ایران از جمله شهر اردبیل دارای بخشهای فرسوده ای هستند كه نیازمند نوسازی و بهسازی جهت كارآمد شدن می باشند.
برای واكاوی دقیق مسأله،محله عالی قاپو شهر اردبیل را بعنوان یکی از محلات قدیمی که دارای بافت فرسوده نسبتا زیاددی می باشد به عنوان مكان مورد مطالعه انتخاب كردیم. محله بافت قدیم عالی قاپو در مرکز شهر واقع شده است . برای دستیابی به ضرورت ها، اهداف و رو شهای مناسب ساماندهی، ابتدا لازم است،كه خصایص و مسائل اصلی بافت قدیم شهر که محله عالی قاپو را دل خود دارد، موشكافی شود. این محله با مسائلی از قبیل فرسودگی کالبدی بافت، عرض معابر کم، عدم توجه به مشارکت و همکاری ساکنین در اجرای طرح بهسازی مصوب، فرهنگ ساکنین بافت، مشکلات اقتصادی ساکنین بافت و… كه زمینه ساز تعارض های دیگر شده است. بویژه برخورد نابرابر مدیریت شهری در ارائه امكانات و خدمات به فرسودگی بیشتر این بافت كمك كرده است.این تحقیق تلاش می كند با شناخت مسائل مربوطه به(بافت)فرسوده شهر اردبیل و محله بافت قدیم عالی قاپو و معرفی دقیق آن به زوایای پنهان و ناشناخته آن پی ببرد. در ادامه با بهره گرفتن از تكنیک های برنامه ریزی راهبردی و اصول و کابرد اصول توسعه پایدار، به شناخت مسائل و مشكلات این بافت پرداخته و درنهایت راه حل های منطقی را مبتنی بر برنامه ریزی راهبردی و اصول توسعه پایدار برای حل این مسائل ارائه می دهد.
1-2- سوالات اصلی پژوهش
مشكلات اصلی بافت فرسوده شهری محله عالی قاپوی اردبیل چیست؟
راه حل هایی برای رفع مشكل این بافت با بهره گرفتن از رویکرد اصول توسعه پایدار برای ساماندهی بافت های فرسوده وجود دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
بافت های فرسوده به علت گذشت زمان و عدم سرمایه گذاری لازم در نگهداری و از آنها با ویژگی های خاصی مواجه هستند كه شامل موارد ذیل می باشد. عدم دسترسی به درون بافت، فقدان تاسیسات زیر بنایی مناسب، مشكلات زیست محیطی و بالا بودن حجم آلودگی،كمبود امكانات گذران اوقات فراغت، فقر و محرومیت، آسیب پذیری در برابر زلزله، سرانه كم خدمات، جمعیت زیاد(تراكم بالای جمعیت)،تراكم ساختمانی كم دوام، ناامنی و معضلات اجتماعی (عندلیب، 1385،ص 2 ). مراداز فرسودگی، ناكارآمدی و كاهش كارایی یک بافت نسبت به كارامدی سایر بافتهای شهری است(رییع،1383،ص 8). این بافت ها، به معضلی برای تصمیم گیران، مدیران و مردم شهرهای تاریخی بدل شده است. در این بافت ها،ارزش های نهفته فرهنگی و مدنی كشور، در تگنای عدم قابلیت بافت برای انطباق با نیازهای زندگی جدید قرارگرفته است(ربیع، 1383،ص 21 ).در اردیبهشت ماه سال 1385،شورایعالی شهرسازی برای شناسایی این محدوده ها سه شاخص با مفاهیم زیر تعریف كرد. ریزدانگی: بلوكهای شهری كه بیش از 50 درصد قطعات آنها مساحتی زیر200 متر داشته باشند. نفوذناپذیری: بلوكهای شهری كه بیش از 50 درصد معابر آنها عرض كمتر از ششمتر را داشته باشند.ناپایداری: بلوكهای شهری كه بیش از 50 درصد ابنیه آنها فاقد سیستم سازه ایمی باشند(حناچی، 1382، ص 151). با بررسی بافت فرسوده و مسئله دار شهری و وجود اشتراك و افتراق آنها از یكدیگر چهار گونه مختلف از این نوع بافت ها با ماهیت كاملا متفاوت قابل تشخیص می باشد. 1- بافت قدیمی فرسوده(ارزشمند و فاقد ارزش) 2-بافت میانی فرسوده 3-بافت جدید فرسوده 4-بافت روستایی و حاشیه ای فرسوده.
بافت فرسوده محله ی عالی قاپوی اردبیل نیز همچون سایر بافت های فرسوده موجود در کشورمان از ویژگی های ذکر شده برای بافت های فرسوده برخوردار است که نیازمند توجه با رویکردهای اساسی احیا و نوسازی بافت های فروسوده می باشد. یکی از این رویکردهای اساسی و منطقی در این زمینه توجه به رویکرد توسعه پایدار برای بهسازی و نوسازی این بافت هاست، که در این زمینه توجه به رویکردهای مانند مشارکت اجتماعی ساکنان، کیفیت و محیط زندگی، استفاده از مواد و مصالح بومی برای بهسازی و احیای این بافت ها، تونمندسازی،…از اولویت و ضرورت هاست که در این تحقیق سعی گردیده است این شاخصه های مهم اصول توسعه پایدار بررسی گردد.
1-4- اهداف پژوهش
با توجه به نیازهای اساسی و ضروری در زمینه نوسازی عملكردی و فعالیتی و کالبدی در بافت فرسوده محله عالی قاپو از یک طرف و مسائل و مشكلات كالبدی، اجتماعی، اقتصادی و كیفی آن از سوی دیگر، محتوا و هدف اصلی این تحقیق شناخت و طبقه بندی معیارها و شاخص های اصول توسعه پایدار در بهسازی و نوسازی این بافت و تدوین پیشنهادهایی به منظور بهسازی این محله با بهره گرفتن از رویکرد ها و اصول توسعه پایدار در شهر است.
به منظور رسیدن به این رویكرد مشخص و كاربردی، عوامل و معیارهای توسعه پایدار، عوامل مربوط به بهسازی و احیای بافت های فرسوده همچون توجه به توانمندسازی و مشارکت اجتماعی ساکنان، استفاده از مواد و مصالح بومی، توجه به محیط و کیفیت زندگی و … را بیشتر مورد توجه قرار داده است. با توجه به عوامل و شاخص ها و مطالعات نظری می توان اهداف تحقیق را به صورت زیر تدوین كرد:
1-بررسی و شناسایی عوامل موثر بر بهسازی و احیای بافت های فرسوده شهری با توجه به رویکردهای توسعه پایدار و کاربردی کردن این عوامل و رویکردها.
2-تعیین شاخص و معیارهای رویکرد توسعه پایدار در بهسازی و احیای بافت های فرسوده در بافت فرسوده محله ی عالی قاپوی اردبیل.
3-بررسی و سنجش معیارهای کالبدی، محیطی، اجتماعی و اقتصادی در بهسازی بافت فرسوده ی محله عالی قاپوی اردبیل.
بحث از عدالت[1] و بررسی صور ماهیت آن بحثی است که دارای پیشینه بسیار طولانی است. بحث عدالت در سرشت خود بحثی تجریدی ، تحلیلی و نظری است و همیشه با تنوع دیدگاه ها و اختلاف نظرها همراه بوده است. این تنوع خصوصا از آن به بعد دیده می شود که عدالت در تمام جنبه های فردی، خانوادگی ، ابعاد کلان اجتماعی و نهادها و سازمان های دیگر ، در حقوق و قضا ، در فلسفه و سیاست و …. حضور و بروز جدی دارد. این امر باعث پراکندگی و تشتت هرچه بیشتر در بحث عدالت ، تعاریف ،محدوده ها و…. آن می شود . عدالت مفهوم بسیار پیچیده ای است و ارتباط و نسبت آن با سایر مفاهیم اجتماعی چون آزادی ، اخلاق و . . . نیز مزید بر علت شده است و تعریف این امر را پیچیده تر می سازد و آن را واژه ای مناقشه پذیر می نماید. این امر به گونه ای است که بسیاری عدالت را بر اساس برابری می دانند و یرخی آن را در نابرابری توجیه می نمایند. گستردگی و مناقشات بر سر این مفهوم باعث عدم تحقق اجماع در ماهیت می شود و نسبیتی بر اساس عدالت نسبت به چه کسی ، چه حوزه ای ، چگونه، به چه نسبتی ایجاد میکند که ارائه و پذیرش تعاریف دایره المعارفی را سخت می نمایند.(صدیقیان،1385) یکی از پیامدهای عدالت سازمانی بروز رفتارهای شهروندی در سطح سازمانهاست.بدین ترتیب که اعضاء سازمان در قبال احساس وجود عدالت برانگیخته می شوند تا با رفتارهای یاری دهنده،مانند رفتارهای شهروندی سازمانی، مشارکت خود را در سازمان افزایش دهند،و بالعکس. سبک های رهبری و سطوح ارتباط مدیران سازمانها با اعضاء سازمان نیز ازعواملی هستند که بر دیدگاه و برداشت اعضاء سازمان از وجود عدالت در سازمان و نهایتاً بر بروز رفتارهای شهروندی در سازمان تأثیر به سزائی دارد که سبک رهبری مبادله رهبر– عضو یکی از این عوامل می باشد.
در این فصل ابتدا به بیان مساله تحقیق پرداخته شده و سپس اهمیت تحقیق ، چهارچوب نظری و هدف آن آورده شده و سپس سوال و فرضیات تحقیق و تعاریف متغیرهای آن ذکر شده و در نهایت قلمرو تحقیق بیان شده است.
1-2 ) بیان مسأله
بررسی رفتار فردی در محیط کار توجه محققان را در یک دهه گذشته به میزان زیادی به خود معطوف داشته است .(مقیمی، 1384) رفتار های متفاوتی از افراد در سازمان مشاهده می شود، از نگاه سازمان برخی مطلوب و برخی نا مطلوب انگاشته می شوند. مدیران سازمانها در تلاشند تا با ادراک نیروی انسانی و پیش بینی واکنش های ایشان ، ضمن نفوذ بر رفتار اعضاء از این قابلیت برای نیل به اهداف سازمان استفاده نمایند.( رحمانی ، یزدانی ، قلی زاده، 1388)
با توجه به اهمیت اساسی رفتار شهروندی برای سازمانها در افزایش اثربخشی سامان و دستیابی به منافع سازمان و همچنین منافع افراد سازمان که جدا از منافع سازمان نیست و با توجه به اهمیت ذاتی سازمان های دولتی و عمومی و تأثیر روز افزون آنها بر جامعه ، بی تردید ارتقاء اثربخشی این سازمانها می تواند منجر به بهبود جامعه شود.( دانائی فرد، ابراهیمی بلوطبازه، 1388 )همچنین رفتار شهروندی سازمانی بر کاهش دو متغیر مهم رفتار سازمانی یعنی غیبت و رفتارهای مخرب شغلی نیز اثرگذار است. چرا که کارکنانی که دارای وجدان کاری، حس نوع دوستی ، جوانمردی و گذشت هستند و نیز تمایل به ارائه رفتارهای فرا وظیفه ای دارند، احتمالاً کمتر غیبت می کنند و دلیلی وجود ندارد که رفتارهای مخرب شغلی مثل آسیب رسانی به همکاران و یا به اموال سازمان از خود نشان دهند. ( ابیلی، شاطری،یوزباشی، فرجی ده سرخی، 1388)
همچنین سازمانها در کشور های جهان سوم که نیازمند جهشی عمده در افزایش کارآمدی هستند، بایستی زمینه را به گونه ای فراهم سازند که کارکنان و مدیرانشان با طیب خاطر تمامی تجربه ها ، توانائی ها و ظرفیت های خود را در جهت اعتلای اهداف سازمانی به کار گیرند. این امر میسر نخواهد شد ، مگر آن که اصول و عقئد مربوط به رفتار شهروندی سازمانی ، شناسائی و بسترهای لازم برای پیاده سازی این گونه رفتارها فراهم گردد.( مقیمی، 1384 ) نظریه عدالت سازمانی و حیطه های مختلف آن پیش بینی کننده بسیاری از متغیرهای سازمانی مانند رفتار شهروندی سازمانی ، خشنودی شغلی ، غیبت، ترک شغل و . . . است . براساس نظریه عدالت سازمانی می توان پیش بینی کرد که کارکنان در قبال وجود یا عدم وجود عدالت سازمانی در محل کار واکنش نشان می دهند.
مطالعات انجام شده بیانگر آنند که قضاوتهای افراد از میزان رعایت عدالت در سازمان ، بر نگرش هائی از قبیل تعهد سازمانی ، میزان مشروعیت صاحبان اختیار در سازمان موثرند. همچنین هنگامی که افراد احساس می نمایند که پیامدها و رویه های سازمانی غیرمنصفانه اند، احتمالاً عملکرد بدتری خواهند داشت، در انجام رفتارهای تبعی (شهروندی) در سازمان شکست خورده ، احتمال کمتری وجود دارد که از تصمیم های افراد صاحب اختیار اطاعت نموده و رفتار های اعتراض آمیز(رفتارهای ضد شهروندی) بیشتری از خود نشان می دهند.(امیرخانی، پورعزت 1387 )
کارکنان در جامعه پژوهش (شرکت صنایع چوب و کاغذ ایران – چوکا ) از جهت عدالت سازمانی و تأثیری که ادراک عدالت چه از جهت ساختاری (سازمان) و چه از جهت اجتماعی (مدیران) بر رفتارهای شغلی کارکنان شامل رفتارهای درون نقش (عملکرد شغلی) و فرا نقش (عملکرد شهروندی که در جهت کمک به اثر بخشی سازمانی است) گذاشته و همچنین تأثیری که تئوری مبادله رهبر – عضو(پیرو) بر رابطه بین ادراک از عدالت و بروز رفتارهای شهروندی سازمانی می گذارد، موجب انجام وظایف محوله در حد شرح شغل و بعضاً حتی نازلتر از آن و بیشتر در جهت رفع مسئولیت است به طوری که می توان در اظهارات افراد به طور مستقیم و یا نوع عملکرد افراد به طور غیر مستقیم آن را مشاهده نمود. گفتن عباراتی از قبیل (( برای این شرکت که نباید کار کرد، کی فرق کسی که کار میکنه با کسی که کار نمی کنه رو میدونه،
فلانی دیر میاد زود میره بیشترین پاداش را هم میگیره، پست های خوب فقط مال نورچشمی هاست …)) که در برخی سازمانها بعضاً شنیده می شود به نظر می رسد که بیان کننده کاهش انگیزه فرد و اشاره غیر مستقیم وی بر بی عدالتی و بی انصافی جاری در محیط کار است که به طور مسلم بر بروز رفتارهای شغلی (درون نقش) و در جلوگیری از بروز رفتارهای فرانقش تأثیر بسزایی خواهد گذاشت. همچنین نوع برخوردهایی که از طرف مدیران و سرپرستان جهت کنترل کارکنان و وادار نمودن آنان به انجام عملکرد شغلی صورت می گیرد و میزان ارتباطات بین آنها ، نشان دهنده نبود و یا پایین بودن رفتارهای فرانقش در انجام وظایف محوله که مطمئناً در انجام بهتر عملکرد شغلی و در نهایت بر میزان اثربخشی در دستیابی به اهداف تعیین شده سازمانی تأثیر بسزایی خواهد گذاشت.
با توجه به مطالب ذکر شده در خصوص عدالت سازمانی[2] و تأثیر آن بر رفتارهای شهروندی سازمانی[3]، و تأثیر مبادله رهبر – عضو[4]، بعنوان متغیر میانجی، مبانی نظری در این پژوهش بر مبنای مطالعات و تحقیقات «جوی کریکر[5] و مارگارت ویلیامز[6] » در سال 2007 تحت عنوان” عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی ؛ با یک مدل میانجی[7] ” که در آن به بررسی ابعاد عدالت سازمانی در دو تحقیق جداگانه که یکی در یک نهاد دانشگاهی و دیگری در دو سازمان بزرگ صنعتی چند ملیتی صورت گرفته است، می باشد.
1-3 ) ضرورت و اهمیت پژوهش
رفتار شهروندی سازمانی، به عنوان الگوی نوین رفتار کارکنان در سازمان ها امروز به عنوان رویکردی مدرن در مدیرت نوین نیروی سازمانی در بسیاری از سازمان های داخلی و خارجی مورد استفاده قرار گرفته است. (مستبصری، نجابی 1388) بررسی های انجام شده حاکی از آن است که با مدیریت مؤثر و تقسیم کار مناسب که ویژگی های فردی و شخصیتی افراد را در نظر گرفته باشد می توان شرایطی را ایجاد کرد که افراد نقش خود را با کیفیت و کمیتی فراتر از آنچه که تعریف شده و انتظار می رود ایفا نموده و به عنوان شهروند سازمانی متخصص و متعهد، به تمامی ارزش ها و آرمان سازمان پایبند بوده و در راستای تأمین انتظارات ذینفعان گام بردارد.(مستبصری، نجابی، 1388) رفتار شهروندی سازمانی یکی از اجزای اصلی عزت سازمانی است. (الوانی، 1388) رفتار شهروندی سازمانی به صورت یک رفتار فردی تعریف شده است که اهداف سازمان را با کمک به محیط روانی و اجتماعی آن، ارتقاء می بخشد. به این ترتیب یکی از دلایل کاهش رفتارهای شهروندی سازمانی می تواند در پاسخ به بی عدالتی در سازمان باشد و از آنجائی که رفتارهای شهروندی سازمانی جز وظایف درون نقش نیستند، کاهش این رفتارها نسبت به عدم انجام رفتارهای رسمی نقش، منطقی تر به نظر می رسد.(ابیلی، شاطری، 1388)اگر زندگی روزمره خود را مرور کنیم نتیجه می گیریم که سازمان ها شدیداً در زندگی ما نفوذ کرده اند، ما روزانه با سازمان های متعددی در تماس هستیم و بیشتر مردم، قسمت اعظم زندگی شان را در سازمان ها می گذرانند. به این ترتیب تلقی ما از سازمان ها ممکن است مثبت یا منفی باشد این برداشت که خود ناشی از تجارب شخصی ما در تماس با سازمان ها است، ادراک ما را نسبت به سازمان ها تشکیل می دهد این ادراک مشترک به ما می گوید که باید سازمان ها را به یک روش سیستماتیک بررسی کنیم تا نسبت به آنها شناخت بیشتری پیدا کنیم. (ایران نژاد پاریزی و ساسان گهر، 1385) گرینبرگ[8] (1990) در یک مقاله که وضعیت تحقیق در گذشته، حال و آینده در عدالت سازمانی را مورد ارزیابی قرار داده، مطرح کرده است که تحقیقات مربوط به عدالت سازمانی ممکن است به طور بالقوه بسیاری از متغیرهای مربوط به رفتار سازمانی را تبیین کنند. عدالت سازمانی اصطلاحی است که برای توصیف نقش عدالت که به طور مستقیم با موقعیت های شغلی ارتباط دارد به کار می رود. (نعامی، شکرکن 1385) نظریه عدالت سازمانی و حیطه های مختلف آن پیش بینی کننده بسیاری از متغیرهای سازمانی مانند رفتار شهروندی سازمانی، خشنودی شغلی، غیبت، ترک شغل و … است.(نعامی، شکرکن 1385) بارون و گرینبرگ معتقدند، هنگامی که افراد احساس میکنند که در سازمان با آن ها به صورت غیر منصفانه رفتار می شود، رفتارهای پرخاشگرانه و خطرناک افزایش می یابد. در واقع ادراک عدم رعایت عدالت در محیط کار یکی از عوامل اساسی مؤثر بر بروز رفتارهای پرخاشگرانه است. (امیر خانی، پورعزت 1387)
رهبر مبادله ای از نظر بَس[9] کسی است که رابطه داد و ستد رهبر-پیرو را ترجیح میدهد و در واقع رهبر، نیازهای پیروان را در ازای عملکرد آنها در برآورده کردن انتطارات پایه ای، مرتفع میکند. این رهبر در خطر گریزی بهتر عمل کرده و به زیردستان اطمینان میدهد و به آنها اجازه رسیدن به هدفها را میدهد.
سومین مؤلفه این مدل به عنوان رهبری غیر مبادله ای یا عدم مداخله گر، خوانده میشود که سبکی
“بی مبالات” در رهبری است که رابطه ای منفی بین رهبر و عملکرد پیرو در آن برقرار است. این رهبران هنگامی که لازم است، غایب هستند، از قبول مسئولیت سرباز میزنند و در خواستهای کمک از سوی زیردستان را پیگیری نمیکنند(یعقوبی و مقدمی، 1388) رهبری مبادله ای عبارت است از رهبری مبتنی بر مبادله بین رهبر و پیرو به طوری که تمایلات فردی طرفین تأمین شود. (یعقوبی ومقدمی ،1388)
1-4 ) چارچوب نظری تحقیق
نظریه پردازان علوم شناختی رفتار را تابعی از باورها، انتظارات و ارزش ها و سایر ادراکات ذهنی انسان
می دانند به بیان دیگر رفتار، ناشی از انتخاب آگاهانه و منطقی انسان است.(یعقوبی، سقاییان نژاد اصفهانی، 1388) یکی از ابعاد مهم رفتار فرد در داخل سازمان ادراک است اگر همه افراد هر چیزی را به یک شکل درک می کردند همه چیز ساده تر و کم هیجان تر می نمود. افراد یک چیز واحد را به شکل های مختلف ادراک می کنند.(مورهد[10]1387) ادراک را می توان به طریق زیر تعریف کرد : فرایندی است که به وسیله آن، افراد پنداشت ها و برداشت هایی را که از محیط خود دارند تنظیم و تفسیر می کنند و بدین وسیله به آن معنا می دهند. ولی باید توجه داشت ادراک یک نفر می تواند با واقعیت عینی بسیار متفاوت باشد. لازم به یادآوری است که غالباً افراد از یک چیز واحد برداشت های متفاوتی دارند.(رابینز[11] 1386)
گرینبرگ عدالت سازمانی را رفتار منصفانه سازمان با کارمندان تعریف می کند. این افراد سازمان هستند که عادلانه بودن رویه ها سازمانی را با بررسی و مقایسه حجم کار، سطوح دستمزد، مزایای کار و تسهیلات رفاهی تعیین و ادراک می کنند . مطالعات ادراک عدالت در محیط کاری، در سال های اخیر رشد فزاینده و بسیار چشمگیری داشته است. با اینکه اولین مطالعات درباره ی عدالت در اوایل دهه ی 60 میلادی انجام گرفته برخی از صاحبنظران، نظریه برابری آدامز[12]را نظریه گسترش عدالت در سازمان نام نهاده اند زیرا بر توزیع عادلانه درآمدها در میان انسان ها برای دستیابی به سطح بالایی از انگیزش تمرکز دارد.(مختاریان پور 1387)
محققین، عدالت سازمانی را که درباره ی روش هایی بود که در آن کارکنان می فهمند در زمینه کاری با آن ها به عدالت و انصاف برخورد می شود یا خیر، مورد مطالعه قرار دادند. به طور کلی تحقیق درباره ی عدالت سازمانی حاکی از آن است که کارکنانی که بر این باورند به انصاف با آنها برخورد می شود، تعامل خوبی در رفتار خودشان با سازمان خواهند داشت و در رفتارهای اجتماعی نیز موفق خواهند بود. تحقیقات برروی عدالت سازمانی وسیع است و شواهد تجربی از ایده ها و نظرات آن حمایت می کند. بطور مثال کار تجربی نشان دهنده ی یک ارتباط مثبت بین ادراک های گرفته شده از عدالت و انصاف و رفتارهای شهروندی سازمانی کارکنان است. برعکس، یک تعداد از مطالعات نشان می دهند که هنگامی که کارکنان بر این باور هستند که تصمیمات سازمانی و عملکرد های مدیریتی ناعادلانه هستند، آن ها احساساتی از قبیل خشم، خشونت و ناخشنودی را تجربه می کنند. (Nabatchi, Bloomren,Hening.2007). همچنان که ملاحظه شد عدالت سازمانی تأثیر بسزایی در رفتار سازمانی دارد و در تبیین چرایی واکنش افراد به پیامد های غیر منصفانه، فرایندها و رویه های نامناسب و مراودات غیر عادلانه بسیار راهگشاست. احساس عدالت در سازمان نه تنها بر نگرش ها، عملکرد و رفتارهای درون سازمان تأثیر داردبلکه در نحوه برخورد آنها با ذینفعان بیرونی به ویژه مشتریان مؤثر است و حتی برخورد مشتریان با افراد و سازمان را تحت تأثیر قرار می دهد.
طبیعت جهانگردی در هر جامعه، متاثر از عوامل پیچیده و در هم تنیده اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. علیرغم پیامدهای اقتصادی چشمگیر و قابل توجه صنعت جهانگردی، بسیاری از صاحب نظران معتقدند، جهانگردی بیش از آن كه یک فعالیت اقتصادی باشد، پدیدهای فرهنگی است. در طی قرون انسانها با بهره گرفتن از عقل، امید وسخت كوشی محیط زیست طبیعی را به چشماندازی از میراث فرهنگی تبدیل كردهاند. این چشماندازها كه آثار و میراث فرهنگی بیقیمتی هستند كه تقریباً غیر قابل جایگزین میباشند.
میراث تنها گذشته نیست بلكه نماد و بازنمود آن است، از گذشته سخن میگوید، ما را با خودمان آشنا میكند و دورنمای آینده را برایمان ترسیم مینماید. میراث می تواند هم بنیانی برای اتحاد باشد و هم منشایی برای تنازع. این كه به چه صورتی و چگونه از آن استفاده كنیم، ماهیت آن را تعیین میكند. میراث می تواند همچون ابزاری عمل كرده و رفاه، آسایش و عزت نفس اجتماعی را برای جامعهای كه در آن قرار گرفته است به ارمغان آورد، این دارایی چنانكه به صورت كارا و اثربخش، مدیریت شود و به گونه ای پایدار توسعه یابد می تواند سرچشمه منافع اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی سرشاری برای جامعه مورد بحث باشد. با توسعه سایتهای میراث برای اهداف گردشگری نه تنها بودجه مورد نیاز برای حفاظت و نگهداری از سایت را میتوان تامین كرد، بلكه اجتماع پیرامون را نیز از رهیافتهای مثبت اقتصادی حاصل از حضور گردشگر میتوان بهرهمند ساخت. لیكن باید توجه داشت كه گردشگری میراث فرهنگی چالشها و مسائل فراوانی را نیز برای اجتماع محلی، به ویژه در كشورهای در حال توسعه، می تواند به وجود آورد كه اتخاذ مدیریت كلنگر و توانمندسازی اجتماع محلی بسیاری از این چالشها و مسائل را می تواند كاهش دهد(تیموثی،1389، 9).
كشور ایران، از میراث فرهنگی 5000 سالهای برخوردار است كه در بر گیرنده تمدنهای ادوار مختلف تاریخ بشری است و از نظر وجود بناهای تاریخی كمتر كشوری قابل مقایسه با ایران است به طوری كه از طرف سازمان جهانی یونسكو، ایران به عنوان یكی از 10 كشور مهم جهان با آثار ارزنده تاریخی معرفی شده است امروزه، پدیدههایی چون جهانگردی از حالت نوعی ابزار سیاسی خارج شده و به یک جریان طبیعی مبادله فرهنگی بدل گردیدهاند.
گیلان بیهیچ گزافه و گمان، یكی از كهنسالترین زیستگاهها و خاستگاههای فرزندان ایران زمین است. این سرزمین، فراخنای تاریخ ایران و فرازگاه تاریخ تشیع ایران است.
اما امروز از گیلان بزرگ چه مانده است جز نشانه هایی در دل كتابهای تاریخ و بناهایی كه رو به ویرانیاند و یادها و نواهایی درباورها و آیینها و آواهایی كه بر زبان مردان و زنان این دیار به زیبایی نشستهاند و برشیوه های زیست مردم این سامان دلالت دارند. جاذبههای تاریخی گردشگری گیلان، مجموعه ای از یادمانهای مربوط به ادوار مختلف است كه قدمت برخی از آنها(مانند غارهای باستانی دربند رودبار) به بیش از 100هزار سال پیش میرسد (جهانی، 1386،13).
یكی از نقاطی كه آثار تاریخی فراوانی را در خود جای داده است، بخش مركزی شهرستان رودبار میباشد كه در این تحقیق به چالشهای پیشروی آن میپردازیم، باشد كه با برنامه ریزی مناسب این آثار ارزشمند تاریخی گردشگر بیشتری را جذب نماید. برای شناخت آنچه كه از این میراث بزرگ مانده است، باید گامهای استوار برداشت و دستاورد پژوهشها و تحقیقات اندیشمندان را گردآورد و به نسل جوان و نسلی كه فردای این دیار از آن اوست، سپرد.
1-1. بیان مسأله
امروزه صنعت گردشگری یكی از 3 صنعت برتر جهان از نظر ایجاد اشتغال ودرآمد ارزی مطرح است. گردشگری عامل مهم واساسی برای توسعه وپیشرفت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی وسیاسی مناطق و همچنین یكی از روش های پررونق گذران سالم اوقات فراغت به شمار می رود.
این صنعت كه از آن به عنوان صنعت نامرئی یاد می شود موجب توسعه همه جانبه مناطق شده مشاغل بی شماری ایجاد كرده وباعث ارتقاء سطح دانش وآگاهی انسان ها می شود وبه همین دلیل به عنوان پدیده ای مهم در تسهیل امر توسعه به شمار میرود (گولتا، 1384،43).
بازدید از منابع فرهنگی وتاریخی یكی از بزرگترین، فراگیرترین و روبه رشدترین بخش های صنعت گردشگری عصر حاضر است. در حقیقت، این چنین به نظر می رسد كه گردشگری میراث رشد بسیار سریع تری از سایر اشكال گردشگری خصوصا در كشورهای در حال توسعه داشته و باید آن را به عنوان ابزار بالقوه مهمی برای كاهش فقر و توسعه اقتصادی جامعه به حساب آورد.
گردشگری میراث معمولا به عناصر زنده و بنا شده فرهنگ متكی است واز گذشته ملموس و ناملموس به عنوان منبعی برای گردشگری بهره می گیرد. اگرچه روز به روز علاقه به گردشگری میراث بیشتر می شود ولی رشته ای نو پا است در رابطه با پویایی گردشگری میراث فرهنگی در مناطق در حال توسعه، فقدان تحقیقات یكپارچه هنوز احساس می شود.
كشور ایران به عنوان یكی از تمدن های باستان دارای میراث فرهنگی عظیم و چشمگیر می باشد.
یكی از مكان هایی كه دارای پیشینه وتمدن كهن و دارای بناها و محوطه های تاریخی و باستانی و. .. است شهرستان رودبار می باشد. این شهرستان منطقه ای كوهستانی و مرتفع ترین شهرستان استان گیلان با مساحت در حدود 2300 كیلومترمربع به شمار می رود.
این تحقیق می كوشد با برنامه ریزی و ارائه راهكار جهت توسعه میراث فرهنگی بخش مركزی شهرستان رودبار به گسترش گردشگری این منطقه باستانی كمك نماید.
1-2. اهداف تحقیق
-شناخت و معرفی آثار وابنیه های تاریخی و محوطه ها در بخش مركزی شهرستان رودبار
– شناخت میراث فرهنگی و تاثیر آن بر جذب گردشگر در بخش مركزی شهرستان رودبار
– ارائه راهكار جهت توسعه گردشگری میراث فرهنگی در بخش مركزی شهرستان رودبار
1-3. سوال تحقیق
آیا شناخت میراث فرهنگی بخش مركزی شهرستان رودبار موجب توسعه گردشگری منطقه می گردد؟
1-4. فرضیه های تحقیق
1-5. محدودیتها و موانع تحقیق
همواره پژوهشگران در تحقیقات خود با محدودیتهایی مواجه هستند. محدودیتها به عنوان یک واقعیت باعث كند رسیدن به هر هدفی میگردند، تحقیق حاضر نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. لذا محدودیتهای اصلی این تحقیق عبارتند از:
1-6. پیشینه تحقیق
اگرچه روز به روز علاقه به گردشگری میراث بیشتر می شود، ولی رشتهای نو پا است و در این مقوله فقدان تحقیقات احساس می شود. درباره این موضوع در سطح منطقه كاری صورت نگرفته است به جز در معدودی از كتابهای خارجی كه به صورت جزئی در مورد جغرافیای فرهنگی (بعد مادی) توضیحاتی داده شده است. در ذیل به چند نمونه اشاره می شود:
-عظیمی(1382)، در مقاله اقتصاد جهانگردی میراث فرهنگی به این امر می پردازد كه شهرها و شهركهای تاریخی بدون تردید بهترین نمونه میراث فرهنگی و اجتماعی محسوب میگردند و محقق به این نتیجه دست پیدا كرده است كه باید بهای بیشتری را به مطالعات كاربردی جهت ارزیابی تاثیرات در اقتصاد شهر، منطقه و حتی كل اقتصاد، مقصد جهانگردی فرهنگی داده شود.
-سلطانی،1388، در مقاله بازآفرینی مركز شهر، توسعه گردشگری برمحور مركزتاریخی شهر به این مقوله می پردازد كه مراكز تاریخی شهرهای ایران مهمترین جاذبههای گردشگری این شهرها هستند و وجوه متمایز و خصوصیات منحصربه فرد مكانی، تاریخی و فرهنگی هر شهر را در واقع باید در همان بافت تاریخی وآثار كالبدی و معنایی به جای مانده درآن جستجو نمود. در نتایج این پژوهش به این جمعبندی رسیده است كه پیشینه و شرایط حال حاضر شهرهای ایران نشانگر این حقیقت است كه ویژگیها و مزیتهای ذكر شده برای مركز تاریخی شهر در خصوص غالب شهرهای تاریخی كشور صدق میكند. لیكن به دلیل فقدان زیر ساختهای مناسب جهت ایجاد جاذبه های مكمل، توجه به مراكز تاریخی شهر به عنوان مهمترین و موثرترین مزیت نسبی در جذب گردشگران داخلی و خارجی و توسعه صنعت گردشگری در شهرهای متوسط كشور از اهمیت ویژهای برخوردار است.
جهانی(1390)، در مقاله نیمنگاهی به محور گردشگری تاریخی و طبیعی روستای یسن (دیلمان)، مینویسد: میراث فرهنگی هر ملتی بیانگر جنبه نبوغ آن ملت و تداوم اسرارآمیزی است كه هر ملت آنچه را در طی قرون و اعصار آفریده است و هرآنچه كه می تواند بالقوه در آینده بیافریند، با هم ارتباط میدهد. فعالیتهای صنعتی و كشاورزی در طی چند سال اخیر در مناطق كوهستانی، جلگهای گیلان موجودیت تپههای باستانی محوطههای تاریخی و بناهای قدیمی خصوصا روستای یسن در دیلمان (سیاهكل) را شدیداً به مخاطره انداخته است. برخی از این آثار منجمله گورستانهای تاریخی پیش ازآن مورد حفاری علمی قرار بگیرند مورد حفاری غیر مجاز قرار گرفته است. در این استان به لحاظ تنوع اشیاء مكشوفه از منابع مختلف آن از قدیم الایام محل استقرار و تمدن زیست بوده است. این نكته حائز اهمیت است كه تحقیقات انجام یافته در استان گیلان مقطعی بوده و نه تنها استمرار نداشته بلكه یک حوزه جغرافیایی معینی را نیز در حیطه پژوهش خود نداشته است.
-خاكبان(1390)، در مقاله خود تحت عنوان آسیبهای مردمی در بناهای تاریخی، لزوم آشتی با مردم و كمك طلبیدن ازآنان در حفظ و حراست از میراث عظیم برجای مانده از گذشتگان را مهم ارزیابی نموده است، اما گام برداشتن در اینسو، كاری سخت و دشوار و نیازمند پیدا نمودن راهكارهای اجرایی دانسته است. بر این اساس در یک جمع بندی كلی پیشنهادهایی را ارائه نموده است:
حقدوست (1391)، در مقالهای تحت عنوان، بازسازی محلههای قدیمی شهررشت به منظور توسعه جاذبههای گردشگری شهری (مطالعه موردی، محلهساغریسازان) به این نتایج دست پیدا كرده است كه جاذبههای مذهبی و بافت تاریخی محله ساغریسازان در كنار معماری قدیمی موجود، میتوانند عوامل مثبتی در جذب گردشگران محسوب شوند. حال آنكه عدم شناخت مسافران نسبت به جاذبههای گردشگری شهررشت و كمرنگ جلوه دادن آنها در مقایسه با شهرهای پیرامون، موجب گردیده كه اغلب گردشگران این شهر را به عنوان یک مقصد مستقل نشناخته و بیشتر به عنوان یک مسیر گذری برای رسیدن به شهرهای اطراف از آن عبور كنند. حال آنكه با اطلاع رسانی مناسب و انجام تمهیدات در زمینه ی توسعه گردشگریشهری، از جمله بازنگری در احیای محلههای قدیمی و تاریخی میتوان زمینه ی لازم برای افزایش مدت ماندگاری مسافران رادر مركز استان فراهم نمود.
نیاوپان (2006)، در ژورنال گردشگری میراث، گردشگران میراث را بر اساس انگیزه به سه دسته تقسیم می كنند: فرهنگ محور، حساس به فرهنگ و آگاه به فرهنگ. این انگیزهها همراه با آثار باقیمانده از گذشته، گسترهای از انواع گردشگری میراث را به وجود میآورند كه همهی آنها جزء مهمی از محصول میراث در كشورهای كمتر توسعه یافته هستند.
نصوری (1389)، در تحقیق خود به بررسی چالشها و فرصتهای گردشگری در مناطق روستایی شهرستان رودبار پرداخته است. رضائی و علیزاده (1389)، نیز در پژوهش خود «توانهای اکوتوریستی در شهرستان رودبار با تأکید بر تواناییها و محدودیتهای عناصر اقلیمی» را مورد بررسی قرار داده اند.
رضائی و همکاران (1389) نیز در تحقیق خود تحت عنوان«بررسی و تحلیل عوامل جذب توریست در شهرستان رودبار با تأکید بر عوامل محیط طبیعی» به این نتیجه رسیده اند که شهرستان رودبار به رغم برخورداری از سابقه درخشان فرهنگ و تمدن کهن و جذابیت متعدد گردشگری و بویژه اکوتوریستی، تاکنون آنگونه که شایسته است مورد توجه مسئولین، برنامهریزان و سرمایهگذاران قرار نگرفته و به لحاظ ضعف زیرساختها، مورد استقبال گردشگران نیز قرار ندارد. در تمامی این تحقیقات به جذابیتهای گردشگری (اکوتوریستی، فرهنگی و تاریخی) و چگونگی جذب گردشگر در استان و شهرستان رودبار اشاره شده و به توسعه صنعت گردشگری تاکید شده است.
مطالعات مقدماتی نشان میدهد که، شهرستان رودبار با جاذبههای بی بدیل طبیعی و تاریخی یكی از مكان های تاریخی با پیشینه وتمدن كهن و دارای بناها و محوطههای تاریخی و باستانی است. در این تحقیق تلاش بر این است تا با بررسی جاذبههای فرهنگی در کنارسایر مواهب طبیعی به ارائه رهنمودهای لازم جهت توسعه میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان رودبار جهت گسترش گردشگری در این منطقه باستانی پرداخته شود.
امروزه صنایع خدماتی بخش عمده و مهمی از بازارها را در بسیاری از کشورهای جهان به خود اختصاص داده است که در این باره صنعت بیمه درخور توجه قرار گرفته است که برای حفظ مشتریان خود و کسب مزیت رقابتی باید بهبود کیفیت خدمات خود را همواره مدنظر قرار دهد.
رشد و توسعه بیمه به عنوان یکی از شاخص های توسعه یافتگی جوامع به شدت تحت تأثیر میزان رضایت مشتریان که همان بیمه گذاران آن شرکت ها می باشد که در این صورت با حفظ مشتریان فعلی و جذب مشتریان جدید، صنعت بیمه پایدار خواهد ماند.
یکی از تدابیر نظام اقتصادی و دارایی سبز فایل، بیمه است که در توسعه صنعتی، نقش کلیدی دارد. بیمه در کشورهای مختلف به چنان جایگاهی رسیده است که می تواند با ایجاد اطمینان در مجموعه عوامل اقتصادی، نقش کلیدی در توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور ایفا کند. ( همتی،1376)
امروزه بیمه را می توان یکی از ارکان مهم حیات اقتصادی و اجتماعی جوامع بشری و تضمین کننده چرخه اقتادی تلقی کرد. (ظفرقندی مطلق،1383)
بیمه یکی از نیازهای اساسی انسان است، چرا که حوادث و پی آمدهای مالی آن که مستلزم ایجاد بیمه هستند، موضوعی همگانی و جهانی گشته اند، مرگ ناگهانی، ازکارافتادگی، بیماری، بیکاری، آتش سوزی، سیل طوفان، غرق شدن، حوادث مربوط به حمل و نقل و خسارات مالی ناشی از آن و. . . به اختیارات شخصی و حرفه ای وابسته نیستند.
بیمه ابزاری ضروری است که با بکارگیری همیاری متقابل به حل مسائل عمومی بشر می خیزد و علاوه براین، عملاً هیچ جایگزینی ندارد.
1-2) بیان مسأله تحقیق
مسأله یا موضوع تحقیق که بیانگر وضعیت و مشکلی است که محقق آن را احساس می کند و درصدد دستیابی به راه حل آن می باشد عبارت است از ویژگی های فردی بیمه گر در تمایل به خرید بیمه گذاران که مطالعه موردی آن بیمه بدنه در سطح شهرستان رشت در بین نمایندگی های بیمه ایران می باشد.
از آن جا که نفع بیمه پذیر یک اصل اساسی صنعت بیمه است، مفهوم این اصل آن است فردی که درصدد گرفتن بیمه نامه است باید به طور قانونی اختیار بیمه کردن اموال، حادثه یا زندگی خود را داشته باشد (دهقانی،1378).
همان طور که می دانیم امروزه مشتریان حرف اول را در سازمان ها و شرکت ها می زنند و همه در پی جذب و حفظ آن ها در برابر رقبای خود هستند و با این مشکل مواجه می شوندکه مشتریان بسیار قدرتمند، باهوش و دست نیایفتنی شده اند و این در حالی است که رقابت بین سازمان ها برای جذب این چنین مشتریانی بسیار سخت وطاقت فرسا خواهد بود (رجبیون،1383). بنابراین بازاریابی ضامن بقای سازمان ها می باشد که در این زمینه شناخت ویژگی های فردی بیمه گر تأثیرگذار خواهد بود.
صنعت بیمه کشور به سرعت به سوی خصوصی سازی و آزاد سازی گام برداشته است به طوری که تاکنون شاهد فعالیت 24شرکت به ثبت رسیده و فعال در زمینه بیمه های بازرگانی در ایران هستیم، لذا بیمه گران هر روز با رقابتی فزاینده تراز قبل مواجهند و مسلماً آینده از آن بیمه گرانی خواهد بود که بتوانند روش های فروش را با واقعیت ها و مهارت های بازاریابی و فروشندگی حرفه ای خدمات بیمه ای جایگزین نمایند.
برای شرکت های بیمه شناسایی و تقویت عوامل مؤثر بر افزایش تمایل بر خرید بیمه گذاران بسیار مهم است زیرا شناسایی و تقویت این
عوامل نه تنها موجب حفظ بیمه گذاران فعلی می گردد بلکه باعث افزایش تعداد بیمه گذاران جدید نیز خواهد شد (خالقی ماکلوانی،1386). بنابراین تحقیق حاضر روی بررسی ارتباط ویژگی های فردی بیمه گر از جمله جنسیت، سن، میزان تحصیلات، صداقت، نحوه بیان و رفتار بیمه گران با میزان تمایل بیمه گذارا به خرید خدمات بیمه ای خصوصاً بیمه بدنه است.
بعضاً دیده شده است زمانی اطلاعات درست در مورد بیمه نامه به بیمه گذار داده نمی شود یا اینکه بیمه گر در وعده ای که به بیمه گذار داده عملی نمی کند یا طرز برخورد(رفتار) با بیمه گذار مناسب نباشد، نشان میدهد که تمایل به خرید بیمه نامه از سوی بیمه گذار کاهش پیدا می کند زیرا صداقت در عمل از سوی بیمه گر وجود نداشته است. اگر خدمت رسانی و صداقت در عمل در اذعان عمومی حاکم شود روی تمایل به خرید بیمه گذاران تأثیر می گذارد (Shiu, 2011).
در این پژوهش بررسی روی عوامل مؤثر در تمایل افراد برای خرید بیمه نامه می باشد که محقق ویژگیهای فردی را به عنوان یکی از عوامل مؤثر در خرید بیمه نامه مورد بررسی قرار می دهد و شاخص هایی را برای ویژگی های فردی بیمه گر بیان می کند که این شاخص ها از کتاب های رفتار سازمانی استیفن پی. رابینز و تئوری های مدیریت دکتر داور ونوس و مهرداد پرچ گرفته شده است.
در این پژوهش تک تک شاخص های ویژگی های فردی مورد آزمون قرار می گیرد تا مهمترین ویژگی ها مشخص شود.
به این دلیل که ویژگی های فردی بیمه گر از متغیرهای دیگری هم تشکیل می شود جای بحث و گفتگو دارد و مسئله دیگر این است که بیمه بدنه مانند برخی بیمه نامه ها اجباری نیست و تمایل به خرید آن علاوه بر ویژگی های فردی تحت تأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی می باشد.
1-3) اهمیت و ضرورت تحقیق
در این تحقیق به ویژگی ها و مشخصات بارز و خاص فروشنده حرفه ای در صنعت بیمه پرداخته می شود که با شناسایی این ویژگی ها و بررسی رابطه ای که در جذب مشتری دارند بتوان گامی در جهت تحقیق اهداف والای بیمه که همانا آرامش،آسایش، پیشرفت و شکوفایی امروز و فردای جامعه است برداریم (خالقی ماکلوانی،1386).
می توان با شناسایی عوامل عمده ی تأثیرگذار بر تقاضای بیمه ی بدنه و تقویت عوامل مؤثر، تمایل بیمه گذار را برای خرید بیمه نامه افزایش داد (پزشک فلاح،1379). تمایل بیمه گذار برای خرید خدمات بیمه ای تحت تأثیر عوامل گوناگونی از قبیل ویژگی های فردی، شخصیتی و عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی قرار می گیرد. در راستای تحقیق حاضر به یکی از این عوامل یعنی ویژگی های فردی بیمه گر از دیدگاه بیمه گران پرداخته می شود. بررسی ویژگی های فردی بیمه گر و رابطه آن در میزان تمایل به خرید بیمه نامه از طرف بیمه گذاران از جنبه های نوآوری تحقیق حاضر است.
1-4) اهداف تحقیق
1) سنجش جنسیت بیمه گر و تمایل به خرید بیمه گذاران
2) سنجش رفتار بیمه گر و تمایل به خرید بیمه گذاران
3) سنجش میزان تحصیلات بیمه گر و تمایل به خرید بیمه گذاران
4) سنجش نحوه ی بیان بیمه گر و تمایل به خرید بیمه گذاران
5) سنجش سن بیمه گر و تمایل به خرید بیمه گذاران
6) سنجش صداقت بیمه گر و تمایل به خرید بیمه گذاران
سنجش همهی گزینه های بالا برای رسیدن به اهداف کاربردی تحقیق یعنی بهبود روند فعالیت های نمایندگی ها و شرکتهای بیمه می باشد.
1-5) چارچوب نظری تحقیق
هر تحقیق به یک چارچوب نظری احتیاج دارد، چارچوب نظری الگویی است که فرد پژوهشگر براساس آن درباره روابط بین ایجاد مسأله مهم تشخیص داده شده اند، نظریه پردازی می کند. چارچوب نظری ضرورتاً نباید سخن پژوهشگر باشد و گاه به طور منطقی از نتایج تحقیقات قبلی نشأت می گیرد. چارچوب نظری روابط میان متغیرها را روشن می کند. نظریه هایی را که مبانی این روابط هستند می پروراند و نیز ماهیت و جهت این روابط را توصیف می کند (ظفرقندی مطلق،1383).
متغیرهای مستقل در این تحقیق، ویژگی های فردی عبارتند از: جنسیت، سن، میزان تحصیلات، رفتار، نحوه بیان و صداقت
متغیر مستقل در این تحقیق، تمایل به خرید بیمه گذاران می باشد که تحت تأثیر عوامل مختلف، باعث مؤفقیت و پایداری صنعت بیمه خواهد بود.
مدل مفهومی که در این تحقیق بیان شده است، محقق ساخته می باشد، شاخص های ویژگی های فردی با تمایل به خرید بیمه گذاران مورد بررسی قرار می گیرد.
جلب رضایت مشتری مقوله ای است که ریشه در تاریخ زندگی بشر، تجارت و بازاریابی دارد و تا این امر اتفاق پیدا نکند تمایل به خرید هم اتفاق نمی افتد.
متن های روانکاوی و روانشناسی، چه در فرم و چه در محتوا، بر ادبیات داستانی مدرن قرن بیستم بسیار تأثیر گذاشته اند. داستان نویسی به تکنیک The Stream of Consciousness که در زبان فارسی به شیوه ی جریان سیال ذهن یا سیلان ذهن یا سیلان آگاهی ترجمه شده است، یکی از شیوه های مدرن داستان پردازی است که پیدایش آن یک قرن پیش در غرب بوده، و برخی از نویسندگان ایرانی نیز چند دهه بعد از پیدایش آن در مغرب زمین، این تکنیک را گاه به تقلید و الگوبرداری از نویسندگان غربی، و گاه با نوآوری و پیوند با ادب کهن ایرانی، در روایت داستان های خود به کار گرفته اند.
همان طور که گفته شد، جریان سیال ذهن شکل خاصی از روایت داستان است که به آن داستان روان شناختی نو، سیلان فکر و سیلان ذهن نیز گفته می شود. از مشخصه های اصلی آن پرش های زمانی پی در پی، تبعیت از زمان ذهنی شخصیت داستان و گاه نوعی شعرگونگی در زبان است که به دلیل انعکاس ذهنیات مرحله پیش از گفتار رخ می دهد. جریان سیال ذهن، ترکیبی از حس، خاطره، فکر، انعکاس رویدادها و سطوح گوناگون معانی مختلف ذهنی است. این اصطلاح، اولین بار توسط ویلیام جیمز فیلسوف و روانشناس آمریکایی، (1842-1910م)(برادرهنری جیمز) در کتاب «اصول روان شناسی» (1890م) مطرح شد و سپس شهرتی فراگیر پیدا کرد. جریان سیال ذهن، برآمده از نوع نگاهی است که به انسان، و اصل وجود او و آنچه در ذهن و روح اوست اهمیت می دهد.
به کار گیری انواع تکنیک های روایت و تغییر زاویه ی دید یکی از ویژگی های داستان های جریان سیال ذهن است. امروزه یکی از بحثهای جدید در نقد ادبی، که شاخهای مستقل و مهم در مباحث داستاننویسی محسوب می شود، این است که برای نقد یک رمان، انواع زاویه ی دید و شیوه های روایت در رمان را با دیدگاههای متفاوت بررسی می کنند. روایت در وجوه مختلف زندگی بشر جریان دارد. روایت در داستان «به ماجراهایی گفته می شود که در زمان رخ می دهند و از تسلسل برخوردارند که با کنش شخصیت یا از طریق صدای راوی یا تلفیقی از این دو نقل می گردد»(ایگلتون،1368: 145). هچنین در این گونه داستان ها با روایت هایی روبرو می شویم که نویسنده، چینش حوادث روایت را در زمان رمان، جابه جا می کند و با شکست زمان در روایت، زمان ذهنی و عینی را در تقابل یکدیگر قرار می دهد.
در شیوه ی جریان سیال ذهن، احساسات و اندیشهها بدون منطقِ روشن و قابل فهم در ذهن شخصیت داستان جریان مییابند. در این شیوه، تكگویی درونی شخصیت همانگونه كه در ذهن جریان دارد، نوشته میشود. و تكگویی ها بیشتر از زاویه ی دید اول شخص یا من بیان میشود، و گاهی نیز از زاویه ی دید سوم شخص یا او بیان می شود. در تكگویی درونی، نویسنده، اندیشهها و احساساتی را كه در ذهن شخصیت داستان جریان دارد، و هنوز به سطح گفتار نرسیده است، بازگو می کند. اساس تكگویی درونی «تداعی معانی» است.
چون مطالب در ذهن غالباً بدون انسجام و نظم در کنار هم قرار میگیرند، در این تکنیک نویسنده احساسات، تفکرات، تداعی و خاطراتی را که در ذهن شخصیتها شکل میگیرد ، بدون توالی زمانی در قالب داستانهای کوتاه یا رمان ارائه میکند. در این شیوه روایت، احساسات و ادراکات، دارای انسجام و یا رعایت اصول دستوری و توالی زمانی نیست؛ جملات نیز نظم و انسجامی ندارد.
هوشنگ گلشیری(1316-1379)، از جمله نویسندگان بنیانگذار مدرنیسم در ایران است، که در مقایسه با آثار برجسته ی جهانی، که به شیوه و تکنیک جریان سیال ذهن نوشته شده اند، بیش از نویسندگان هم عصر خود که آگاهانه از این شیوه در داستان های خود بهره گرفته اند، با نگارش رمان شازده احتجاب، از تکنیک جریان سیال ذهن برخوردار شده است.
یکی از علت های انتخاب موضوع بررسی جریان سیال ذهن در رمان شازده احتجاب هوشنگ گلشیری، این بوده است که می توان تا حدودی استفاده ی تمام و کمال از این عرصه را در این اثر جاودان او دید. حوزه ی اصلی مورد بحث در این پایان نامه، بررسی جریان سیال ذهن در این رمان گلشیری است. او با نوشتن این رمان، نویسنده ای مدرن شناخته شد، و در کنار این که از او به عنوان نویسنده ای تکنیکی، آن هم به شیوه ی مدرن یاد می کنند، روش های سنتی را هم فراموش نکرده است، و این را از آثار دیگر او می توان دانست. می توان گفت گلشیری، با رمان شازده احتجاب، به دلیل ساختار ویژه ای که در نگارش آن به کار گرفته است و شیوه های جدیدی که در آن به نمایش گذاشته است، داستان نویسی فارسی را متحول نموده، و رمان های ایرانی را به شیوه های نوین جهانی نزدیک کرده است.
مهم ترین موضوع چالش برانگیز در کتاب شازده احتجاب، ترتیب روایی اثر است، که گلشیری در آن به شیوه جریان سیال ذهن، همه چیز رادر هم آمیخته و خاطرات گوناگون شازده را بدون نظم و ترتیب روایت می کند. حوادثی را در ذهن شخصیت های داستان تکرار می کند و از برخی وقایع، سریع می گذرد. «تداوم در روایت نشان می دهد کدام رخداد یا کارکردهای داستان را می توان گسترش داد یا حذف کرد. یعنی کجا قصه گویی سرعت می گیرد و کجا آرام می شود»(احمدی،1386: 316).
یکی دیگر از چالش های مورد بحث در رمان شازده احتجاب گلشیری، شکست های پیاپی زمان و مکان و سرگردانی شازده میان واقع و وهم، و روایت خاطرات او بدون نظم و ترتیب زمانی است، که کار او را به اثری دشوار بدل کرده، تا جایی که برای فهم درست بعضی قسمت ها باید به عقب برگردیم و دوباره آن را بخوانیم. گلشیری این رمان را از آثار چند لایه و پیچیده از نظر زمان روایی به نگارش آورده است که در آن مسیر طبیعی و خطی زمان را به شیوه ی جریان سیال ذهن، شکسته و با گذشته نگری های پی درپی، شکاف هایی عمیق در زمانبندی
روایت این رمان ایجاد کرده است. نمادها، فوران وحشت بار و ابهام، تداعی آزاد و شاعرانگیِ نثر گلشیری در این رمان از دیگر چالش های مورد بحث در این پایان نامه هستند.
از قرن بیستم، متن های روانکاوی و روانشناسی بر ادبیات و هنر به شکلی چشمگیر تأثیر گذارده اند به این دلیل، کمتر کار ادبی عمده ای وجود دارد که از این تأثیر بی بهره باشد. تأثیر این روانکاوی ها، هم در تکنیک روایی برخی از آثار داستانی، و هم در محتوای آن ها به اندازه ای است که گاهی نمی توان ادبیات و روانکاوی را از هم جدا کرد. بنابراین در تمام جهان، نویسندگانی، با توجه آگاهانه به تکنیک های روایت ذهنی داستان، مهم ترین داستان های جریان سیال ذهن را در ادبیات داستانی خلق کرده اند. هوشنگ گلشیری نیز به عنوان یکی از نویسندگان مدرنیست در ایران، با وجود توجه جدی به شیوه های نوین داستان پردازی، به تجربه ی روایت ذهنی شخصیت ها در چند رمان خود از جمله: «شازده احتجاب»، «بره ی گم شده ی راعی» و «آینه های در دار» دست زده است. اما او نسبت به برخی از نویسندگان ایرانی، برخوردار از این تمایز است که معتقد است به جای تقلید صرف و بازنویسی و گرته برداری از آثار نویسندگان غربی و تکنیک های آنان، «باید نخست به سرچشمه های ادب خودمان برگردیم و پس از آشنایی کامل و هضم عمیق، آن ها را بادستاوردهای جهانی داستان نویسی پیوند بزنیم»(گلشیری،1380: 615).
حدود یک قرن از پیدایش داستان نویسی به شیوه ی جریان سیال ذهن در مغرب زمین می گذرد؛ و آشنایی برخی از نویسندگان ایرانی با این تکنیک، از چند دهه پیش صورت گرفته است. با این وجود هنوز بسیاری از منتقدان ادبی، شناخت علمی و دقیقی از آن ندارند. به همین دلیل، بررسی رمان هایی به شیوه ی جریان سیال ذهن از نظر تکنیک روایی داستان و زوایای دید، بررسی توالی و ترتیب زمانی روایت، نمادها، تداعی های آزاد، ابهام و فوران وحشت بار در اینگونه رمان ها، می تواند کمکی شایان توجه در شناخت بیشتر و بهتر نویسنده، اثر نوشته شده به این شیوه، شخصیت های داستان و به طور کلی شناخت انسان از جهت اهمیت ذهن و روح و موجودیت او، داشته باشد.
حوزه ی مطالعه در باره ی پیدایش داستان نویسی جریان سیال ذهن، بیشتر در غرب است؛ زیرا خاستگاه این گونه داستان ها، و مباحث مربوط به زمینه های اجتماعی و فکری شکل گیری این آثار، در انگلستان و امریکا، یعنی کشورهای انگلیسی زبان است. البته به جز مارسل پروست از نویسندگان نامی این شیوه که فرانسوی زبان است.
در طول این قرن، نویسندگان بسیاری در تمام جهان، جریان سیال ذهن در رمان را مورد بررسی قرار داده اند؛ که این بررسی ها یا فقط به طور کلی، به پیدایش جریان سیال ذهن و بررسی آن از نظر تکنیکی پرداخته است، چون: داستان نویسی جریان سیال ذهن (بیات، 1390)، قصه ی روان شناختی نو (ایدل،1374) و نمونه هایی از این قبیل. و یا به معرفی مکتب های ادبی پرداخته اند و مختصری نیز شیوه جریان سیال ذهن را معرفی نموده اند چون: مکتب های ادبی (سید حسینی، 1384)، ساخت رمان (میور،1388)، نظریه های روایت (مارتین،1382) و… همچنین مقاله هایی چون : بررسی تکنیکهای روایی دررمان شازده احتجاب گلشیری (حسن لی وقلاوندی،1388)، مونولوگ یا تک گویی چیست؟ (آشفته، برگرفته از ایران تئاتر)، رمان مدرن، روایتی دیگرگونه و دیریاب(دماوندی و جعفری کمانگر،1391)، و پایان نامه هایی چون ابزار و روش های روایت داستان در آثار گلشیری با تأکید بر جنبه های زبان شناختی(حسینی زاده) و نقدو بررسی آثار هوشنگ گلشیری (فاطمی،1380) و … تألیف یافته اند که هر یک به بخشی از ویژگی های رمان های مدرن با شیوه ی روایت جریان سیال ذهن، و یا بررسی آثار گلشیری به طور کلی پرداخته اند ، اما هیچ یک به طور فراگیر و همه جانبه، به تجزیه و تحلیل جریان سیال ذهن به طور اخص، در رمان شازده احتجاب نپرداخته اند.
1-5 پرسش های تحقیق
تحقیق حاضر بر آن است تا به این پرسش اصلی پاسخ دهد که:
1 پرکاربردترین ویژگی جریان سیال ذهن در رمان شازده احتجاب گلشیری چیست ؟
همچنین این پژوهش، علاوه بر پرسش اول، می کوشد موارد زیر را نیز روشن کند که:
2 مشخصه های اصلی داستان های جریان سیال ذهن چیست ؟
3 چه عواملی در پیدایش و سیر داستان نویسی ایران به شیوه ی جریان سیال ذهن مؤثر بودند ؟
4 آیا گلشیری رمان شازده احتجاب را کاملاً به شیوه ی جریان سیال ذهن نوشته است ؟ اگر
نه، برای روایت این رمان از کدام تکنیکهای روایی بیشتر استفاده کرده است؟
1 گلشیری در این رمان از شیوه های گوناگون روایت و تغییر مداوم زاویه ی دید و تقابل زمان ذهنی و عینی بهره ی فراوان تری نسبت به بازی های زبانی و نثر پر تردید، تداعی آزاد و دیگر ویژگی های جریان سیال ذهن برده است.
2 نویسندگان داستان های جریان سیال ذهن از دیدگاهی مدرنیستی به مقوله ی روایت نگریسته، هچنین از ترفند های زبانی متنوع برای انعکاس فرایندهای ذهنی و حذف کردن گذشته و آینده از زمان، تداعی آزاد، شعرگونگی و فوران وحشت بار نیز بهره برده تا خوانندگان با تأملی بیشتر به درک آن رمان بپردازند.
3 شکل گیری این شیوه ی داستان نویسی در ایران در بطن گرایش گسترده ی مدرنیسم قرار می گیرد، و آشنایی گسترده ی نویسندگان ایرانی مطرح این دوره و تأثیر پذیری آن ها از گرایش های ادبی (وهنری) مغرب زمین به آن ویژگی نیمه ایرانی نیمه اروپایی داده است.
4 این رمان به شیوه ی داستان های جریان سیال ذهن به دلیل نزدیک کردن زبان به ساز و کار ذهنی دارای ابهام بوده، و شیوه ی اصلی روایت آن دیدگاه دانای کل معطوف به ذهن شخصیت و تکنیک های دیگر روایت از جمله: حدیث نفس و تک گویی درونی مستقیم و غیر مستقیم بوده است، و علاوه بر این، نویسنده زاویه ی دید را از اول شخص به سوم شخص و برعکس تغییر می دهد.
اهداف
1 یکی از اهداف اصلی این نوشته این است که ویژگی های جریان سیال ذهن، به وبژه شیوه های روایت را در رمان شازده احتجاب بررسی کند. این پایان نامه در پی آن است تا با بررسی تکنیکهای روایی داستان، همچنین بررسی زوایای دید به این هدف نزدیک شود.
2 موضوع بررسی تکنیک های روایی در داستان های جریان سیال ذهن در آثار مشهور جهانی ، جدید نبوده ، هدف کلی این تحقیق این است که این شیوه ها در رمان شازده احتجاب بررسی و شناسایی شود.
3 یکی دیگر از اهداف این پژوهش شناخت عوامل توجه نویسندگان ایرانی به داستان نویسی مدرن و پیوند آن با سرچشمه های اصیل ادب فارسی است.
4 در داستان های به شیوه ی جریان سیال ذهن ، گذشته و حال وآینده کاملاً درهم آمیخته اند و یکی از اهداف این تحقیق بیان شگرد گلشیری در تقابل زمان عینی و زمان ذهنی در این رمان است.