جوامع بشری ، برای حفظ نظم و تضمین ارزش ها و هنجارهای حاکم برنظام اجتماعی خود و پاسداری ازآن قواعد ومقرراتی را به وجود می آورند که قانون می گویند . اگر انحراف وتخطی از هنجارهای پذیرفته شده در جامعه جنبه ی مجـرمانه پیـدا کند و از حالت منفصل وایستا به ضدیتی محسوس وآشکار تبدیل گردد ، عنوان جرم به خود می گیرد و واکنش وعکس العمل جامعه وقانون نسبت به آن تشدید خواهد شد .
یکی از مهم ترین جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص ، قتل عمد است که حق حیات آدمی و اصل مصونیت از تعدی وتعرض وی را هدف قرار می دهند و همواره در قوانین جزایی شدیدترین واکنش کیفری برای آن پیش بینی شده است .
در اسلام قتل از گناهان بزرگ شناخته شده است که مرتکب آن را به جهنم ابدی نوید می دهد .« ومن یقتل مومنا متعمدا فجزاه جهنم خالدا فیها وغضب الله علیه و لعنه و اعد له عذابا عظیما 1»
« هرکس از روی عمد مومنی را بکشد ، مجازاتش جهم ابدی است . خداوند چنین کسی را مورد غضب قرارداده و لعنت می کند و عذاب بزرگی برای او در نظر گرفته است .
براین مبنا در اسلام قتل عمد بسیار تقبیح شده و برای مرتکب آن مجازات قصاص در نظر گرفته شده است « یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم القصاص فی القتلی الحر بالحر و…»2
مجازات قصاص درجرم قتل عمد از حیث تقیین راجع است به مصالح حیات انسانی وازاین منظر متفاوت ازمصالحی است که درجرایم مالی و یا سایر جرایم منظورنظر قانونگذار است .
قصاص سابقه ای تاریخی به قدمت قتل دارد و درهمه جوامع ، به عنوان یک واکنش قوی علیه قتل عمد به کار گرفته شده است . ژان ژاک روسو، درکتاب قرارداد اجتماعی خود راجع به مجازات قصاص ، چنین اظهارنظر می کند « مجازات اعدام (قصاص ) که به جنایت کاران تعلق می گیرد را نیز باید با همین دید مورد توجه قرارداد ، انسان برای اینکه بدست یک قاتل کشته نشود ، قبول می کند درصورتی که مرتکب جنایت شد ،بمیرد بدین ترتیب کسانی که مجازات اعدام را تعیین کرده اند جان خود را ارزانی نداشته اند وحتی نمی توان فرضی نمود که در
موقع تصویب این مجازات فکر اینکه خودشان بدار آویخته شوند هم به ذهنشان خطور کرده باشد . برعکس آنها بفکر تضمین زندگی خود بوده اند .
بعلاوه هرفرد شرور که به قانون اجتماعی تجاوز کند – باعمل خود نسبت به وطنش یاغی و خائن محسوب می شود. بنابراین با کشتن مجرم ، یک دشمن را نابود کرده اند ونه یک عضو جامعه را »1
در نتیجه از نظر روسو ، قصاص هم متناسب با جنایت جانی است وهم منشأ چنین مجازاتی پذیرش قرارداد اجتماعی از طرف مجرم است .
از آنجا که با قتل یک انسان شرایط روحی و روانی اسفباری برخانواده مقتول مستولی می گردد در نتیجه قصاص قاتل ازیکسو موجب بازدارندگی قاتل از تکرار قتلهای دیگر می شود و ازسوی دیگر با التیام زخمهای روحی و روانی خانواده مقتول ،تعادل روانی در سطح اندک مجدداً به پیکره خانواده باز می گردد و ترمیم احساس در سطح وسیع در جامعه مجدداً باز تولید می شود .
اما در دین اسلام قصاص یک رفتار منحصر به فرد در مقابله با قتل نیست . در قرآن تنها برقصاص قاتل تأکید نشده است . قرآن برعفو و بخشش نیز تأکید دارد و تأکید بر غلبه جنبه خصوصی یا حق الناسی قصاص نیز به همین دلیل است . قرآن کریم اگرچه قصاص را حق اولیاء دم درقتل عمدی قرارداده است ، اما درعین حال عفو وبخشش قاتل را نیز توصیه کرده و اولیاء دم را به آن ترغیب نموده است . در اسلام درباب قتل انسان اگرچه بیان شده که چنانچه فردی کسی را به قتل برساند مانند این است که تمام مردم دنیا را کشته ، ازسوی دیگر تأکید نموده که چنانچه شخصی فردی را از مرگ نجات دهد مانند این است که تمام مردم دنیا را از مرگ نجات داده است .
قانون مجازات اسلامی نیز که براساس رویکرد نظام اسلامی مبتنی بر مطابقت قوانین با شرع مقدس وضع شده قصاص را برای مجازات قتل عمد در نظر گرفته است وبرای قتل عمد، اصل را برمجازات قصاص قرارداده است اما درعین حال در موارد گوناگون سعی برآن بوده که تاحد امکان مطابق با فقه ، مجازات قاتل عمدی را کاهش داده و از قصاص نمودن قاتل جلوگیری نماید .
در مواد متعددی از قانون مجازات اسلامی هرچند براساس تعریف فقها از قتل عمد ونیز صراحت ماده 206 ق.م.ا قتل ارتکابی عمدی است اما در عین حال قتل ارتکابی ، قابل قصاص نبوده و مسئولیت مرتکب کاهش می یابد مصادیق کاهش مسئولیت در قتل عمد در قانون مجازات اسلامی بیشتر همان مواردی است که در کتب فقهی تحت عنوان شرایط قصاص بحث شده اما منحصر به این موارد نیست چرا که هرجایی که عمل ارتکابی قتل عمد باشد اما قانون گذار مجازات اصلی (قصاص) را قابل اعمال ندانسته در عین حال مجازات دیه و حبس تعزیری را به جای مجازات قصاص در قانون مجازات اسلامی گنجانده است مسئولیت فردکاهش یافته است .
« در اسلام تشریع قصاص هیچ گونه ارتباطی با مسئله انتقام جویی ندارد ، هدف از قصاص حفظ حیات عمومی اجتماع و پیشگیری از تکرار قتل و جنایت است »1 .مسئولیت کیفری کاهش یافته در قتل عمد بر پایه رویکرد سیاست کیفری فقه امامیه مبنی بر رهایی حداکثری قاتل از مجازات اعدام است از این رو شاید با فرصت دوباره بخشیدن به قاتل بر ادامه زندگی،یکی از اهداف مجازات یعنی اصلاح فرد،قابل دست یابی باشد .اما از سوی دیگر حمایت از قربانی جرم و جلو گیری از تکرار جرم در آینده از جانب مجرم و ارعاب دیگران از دیگر اهداف مجازات است .لذا در کاهش مسئولیت باید این اهداف نیز در نظر گرفته شود و بسته به نوع جرم و حالات مجرم و موقعیتی که مجرم در آن قرار گرفته اقدام به کاهش مسئولیت ویا عدم کاهش مسئولیت واعمال مجازات کامل در نظر گرفته شده نسبت به مجرم نمود
فرم در حال بارگذاری ...