کامپیوترهای امروزی مانند مغز انسان معمولا از بخش کوچکی از تواناییهای خود استفاده میکنند و اغلب به صورت غیرفعالند و منتظر اطلاعات ورودی میمانند. تصور کنید که اگر از منابع سختافزاری این همه کامپیوتر غیرفعال استفاده شود و همه در یک کامپیوتر جمع شوند، چه دستگاه پرقدرتی خواهیم داشت. شبکه های محاسباتی (گرید)[1] زمینهای را فراهم آورده است که بتوان از منابع (کامپیوتری) سیستمهای دیگر نیز استفاده نماییم. اغلب مسائل پیچیده علمی، مهندسی و تجارت احتیاج به میزان زیادی از منابع برای اجرا دارند، بهترین راه حل برای اینگونه مسائل استفاده از گرید میباشد[1].
هدف شبکه های محاسباتی (گرید) به اشتراک گذاشتن منابع کامپیوتری در نقاط مختلف جغرافیایی با مدیریتهای مختلف بین کاربران است. کاربران درخواستهای خود را پیوسته برای محیط گرید ارسال می کنند و بخش مدیریت منابع[2] این کارها را به گره های محاسباتی[3] موجود در شبکه اختصاص میدهد. به چگونگی تخصیص این درخواستها روی گرههای محاسباتی مختلف زمانبندی[4] میگویند.
اعمال سیاستهای مختلف برای عملیات زمانبندی نتایج متفاوتی را خواهد داشت که این سیاست با توجه به اهداف مشخص شده برای گرید اتخاذ میشوند. عملیات زمانبندی در سیاستهای مختلف از فاکتورهای متفاوتی برای تخصیص کارها روی منابع مختلف استفاده می کند.
امکان دارد یک فاکتور نقش تعیین کننده ای در یکی از سیاستها داشته باشد ولی در سیاست دیگر اصلا به آن توجه نشود، از اینرو هدف هر الگوریتم بهینه کردن سیاست مورد نظر خود است.
1-2 هدف از اجرای پایان نامه
با توجه به تاثیر بالای عملیات زمانبندی در عملکرد بهینه گرید و مزایایی که برای گرید در قسمت قبل ذکر شد، ارائه یک روش کارا در زمانبندی می تواند تاثیر زیادی در حل مسائل بزرگ در شاخه های مختلف داشته باشد.
در گریدهای محاسباتی هدف بالا بردن درصد استفاده از منابع در کنار کاهش زمان اتمام آخرین کار میباشد. در این طرح تحقیق همین اهداف را دنبال میکنیم و سعی داریم نگاشتی از کارها را ارائه دهیم که هم باعث بالا رفتن بهرهوری از منابع شود و هم کمترین زمان را برای اتمام آخرین کار داشته باشد.
1-3 مراحل انجام پایان نامه
برای انجام پایان نامه ابتدا مفاهیم گرید و روشهای موجود مطالعه و بررسی شدند و بعد از مقایسه صورت گرفته روی روشهای مختلف، الگوریتم ژنتیک برای تولید نگاشت انتخاب شد. در کنار الگوریتم ژنتیک الگوریتمی را ارائه کردیم که به توازن بار روی منابع کمک می کند و با بهره گرفتن از مزایای دو الگوریتم نام برده شده نگاشت بهینهای را برای کارها بدست آوردیم. برای پیادهسازی الگوریتمها از زبان برنامه نویسی java شده است.
1-4 ساختار پایان نامه
در فصل دوم الگوریتم ژنتیک، پارامترهای موثر در این الگوریتم و مفاهیم اولیهی زمانبندی مورد بررسی قرار میگیرد. در فصل سوم گذری بر تحقیقات پیشین خواهیم داشت. الگوریتمهای پیشنهادی در فصل چهارم ارائه شده است و در فصل پنجم نتایج حاصل از ارزیابی و مقایسه الگوریتمهای پیشنهادی آورده شده است.
[1]Grid Computing
[2]Resource Management
[3]Nodes Computation
[4]Scheduling
با گسترش روزافزون ابزارهای هوشمند کوچک وبا همگرا شدن ارتباطات بیسیم با ابزارهای ریز، امکان پدید آمدن شبکه های کمهزینه و در ابعاد مختلف فراهم شده است، شبکه هایی که بتوانند اطلاعات محیطی را برای انسان جمعآوری کنند، شبکه هایی که بدون زیرساخت و به سرعت برقرار شده و بتوانند خود را سازماندهی کنند و نیازی به انرژی خارجی نداشته باشند. مهمترین این شبکهها، شبکه های حسگر بیسیم میباشند و هر روزه کاربردها و استفادههای جدیدی در زمینه امور نظامی و غیر نظامی برای این نوع از شبکه ها ارائه میشوند و مورد استفاده قرار میگیرند.
شبکه های حسگر بیسیم زیرآب گونه ای از شبکه های حسگر هستند که در محیط زیر آب قرار میگیرند و توسط امواج صوتی با یکدیگر ارتباط دارند. شبکه های حسگر بیسیم در زیرآب برای مقاصدی چون جمع آوری داده های کف آب، نظارت بر آلودگی آبها، نظارت بر محیط ساحل، ناوبری و کاربردهای نظامی نظارت بر محیط به کار برده می شوند[1].
از آنجا که که در شبکه های حسگر بی سیم زیرآب، رسانه انتقال آب است، چالشها و مشکلات خاص خود را دارد که طراحی شبکه را تحت تاثیر قرار میدهند، از جمله این چالشها میتوان به تغییر سرعت صوت با توجه به عمق، دما و شوری آب، تحرک دائمی حسگرها، تاخیر انتشار طولانی و چندمسیری[1] را نام برد. بنابراین پروتکلها و پروتکلها و الگوریتمهای لایه های شبکه های حسگر زمینی برای شبکه های حسگرزیر آب نامناسبند.
تاکنون پروتکلها و الگوریتمهای زیادی به خصوص در زمینه مسیریابی و در زمینه کنترل دسترسی به رسانه از جمله Slotted FAMA ,UWAN-MACو… مطرح شده است [2] [3] [4] که در همه آنها مساله مکان یابی و همزمانسازی حسگرها از اهمیت ویژهای برخوردار است، برای مثال دسترسی چندگانه به وسیله تقسیم زمان (TDMA)[2] از مواردی است که بطور رایج در پروتکلهای دسترسی به رسانه(MAC)[3] استفاده می شود که به همزمانی دقیق میان حسگرها نیازمند است. به عنوان مثالی دیگر از اهمیت همزمانسازی و مکان یابی میتوان به این نکته اشاره کرد که تعداد زیادی از الگوریتمهای مسیریابی به اطلاعات مکانی حسگرها وابسته هستند [5] و [6].
اگرچه سرویسهای همزمانسازی و مکان یابی به هم وابسته هستند، معمولا به صورت مستقل مورد مطالعه قرار گرفتهاند و این به این دلیل است که مکان یابی از نقطه نظر شبکه های رادیویی و پردازش سیگنال [7] و همزمانسازی از نقطهنظر طراحی پروتکل مورد بررسی قرار گرفته اند [8]. در شبکه های حسگر بی سیم زیرآب، مکان یابی بیشتر از طریق زمان دریافت (TOA)[4] و زمان متفاوت دریافت (TDOA)[5] انجام می شود که وابسته به سرویسهای همزمانسازی هستند و در واقع این سرویسها پیشنیاز الگوریتمهای مکان یابی هستند. از طرف دیگر اطلاعات در رابطه با مکان حسگرها چون برای تخمین تاخیر انتشار مورد استفاده قرار میگیرد [9]، کمک فراوانی به همزمانسازی حسگرها می کند. با توجه به این ارتباطات، مکان یابی و همزمانسازی را میتوان در کنار هم انجام داد که انجام این کار دو مزیت بسیار مهم دارد:
پس با توجه به اهمیت مکان یابی و همزمانسازی که پیشنیاز اکثر پروتکلها و الگوریتمها میباشد و از نیازهای اساسی در شبکه های حسگر بی سیم زیرآب است ضرورت دارد که به این دو موضوع پرداخته شود اما از آنجا که این دو سرویس به یکدیگر وابسته هستند، ارائه یک راهحل که این دو سرویس را با در نظر گرفتن چالشهای خاص محیط زیرآب، درکنار یکدیگر انجام دهد از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد.
کاربردهای شبکه های حسگر زیر آب شامل مانیتورینگ اقیانوس و دریا، جستجوی معادن زیردریایی، کشف مواد شیمیایی و بیولوژیکی مضر، سیستمهای پدافند زیردریایی خودمختار، جمعآوری داده های محیطی برای راهنمایی کشتیها و… میباشند که همه این کاربردها نیاز به دانستن موقعیت نودهای حسگر دارند، ولی به دلیل ماهیت متحرک بودن نودهای زیردریایی، نمیتوان از تکنیکهای مکان یابی موجود برای شبکه های حسگر زمینی استفاده نمود. لذا نیاز به تکنیکهایی است که بتوان تکنیکهای مکان یابی شبکه های حسگر زمینی را برای شبکه های حسگر زیردریایی توسعه داد.
همزمانسازی نیز یکی از نیازمندیهای اصلی برای سرویسهایی است که توسط شبکه های توزیع شده فراهم میشوند، تعداد زیادی از پروتکلهای همزمانی برای شبکه های حسگر بیسیم مطرح شده اند، اما هیچ کدام از آنها نمیتوانند به صورت مستقیم برای شبکه های زیرآب به کار برده شوند، یک الگوریتم همزمانی باید فاکتورهای دیگری همچون مدت زمان تاخیر طولانی که ناشی از استفاده از ارتباطات صوتی میباشد و تحرک حسگرها را نیز در نظر بگیرد. این چالشها صحت رویه همزمانی را برای شبکه های حسگر بیسیم زیردریایی بحرانیتر می کند، بنابراین راه حلهای همزمانی مورد نیاز است که به طور خاص برای شبکه های بیسیم زیردریایی طراحی شده باشند تا بتوانند این نیازمندیها را برطرف سازند.
با توجه به موضوعات مطرح شده در بالا و ضرورت در نظر گرفتن آنها در شبکه های حسگر بیسیم زیردریایی و با توجه به درنظر گرفتن محیط زیرآب که دارای چالشهای خاص خود میباشد، هدف از انجام این پایان نامه ، مطالعه جنبه های مختلف، ویژگیها و چالشهای محیط زیرآب و شبکه های حسگر بیسیم زیرآب و در نهایت، ارائه یک روش است که مکان یابی و همزمانسازی حسگرهای زیرآب را به صورت توامان انجام دهد و درعین حال محدودیتهای موجود در محیط زیرآب را مدنظر قرار دهد.
برای نشان دادن کارایی روش ارائه شده از شبیهساز مطلب استفاده خواهد شد و تکنیک ارائه شده با تکنیکهایی که قبلا ارائه شده اند مقایسه می شود.
[1] Multipath
[2] Time Division Multiple Access
[3] Medium Access Control
[4] Time Of Arrival
[5] Time Difference Of Arrivals
[6] accuracy
تقریباً در تمامی زلزلههای بزرگ، تخریب پلها در اثر فروریزش و تخریب پایهها مشاهده شده است. آسیب دیدگی پلها در زلزلههای سال 1994 نرتریج و سال 1995 کوبه به همگان ثابت کرد که معیار مقاومت به تنهایی هرگز برای تضمین ایمنی پلها و عملکرد مناسب آنها در حین زلزله کفایت نمی کند. تا بهحال تحقیقات بسیاری با هدف یافتن روشهای منطقی برای محافظت پل در زلزلههای شدید انجام شده است که در این میان جداسازی لرزهای راه حلی مناسب برای کاهش نیروهای ناشی از زلزله تا حد ظرفیت الاستیک اعضای سازه میباشد. بدین ترتیب اعضای سازه پل از ورود به ناحیه غیرخطی مصون مانده که این به معنای سالم ماندن سازه پل در حین زلزله میباشد.
ایده اصلی در جداسازی لرزهای، کاهش فرکانس پایه ارتعاش سازه و رساندن آن به مقداری کمتر از فرکانسهای حاوی انرژی غالب زلزله میباشد. به بیانی دیگر، جداسازی لرزهای موجب افزایش پریود ارتعاشی سازه می شود و آن را از پریودهای حاوی انرژی غالب زلزله دور می کند. بدین ترتیب انرژی ورودی به سازه ناشی از زلزله با جداسازی لرزهای کاهش مییابد. دیگر مزیت جداسازی لرزهای فراهم نمودن وسیلهای جهت اتلاف انرژی میباشد که انرژی وارد شده به سازه در نقاط معدود و بهصورت کنترل شده تلف شود. بدین ترتیب تخریب و آسیب دیدگی در نقاطی خاص متمرکز شده و امکان تعویض این قطعه پس از زلزه وجود خواهد داشت.
در حال حاضر پلهای بزرگراهی ایران دارای سه نوع عمده تکیهگاه فلزی، بتنی و الاستومری میباشند که از میان تکیهگاههای الاستومری به
دلایل فنی و اقتصادی ذکر شده در ذیل بخش عمدهای از تکیهگاههای پلها را تشکیل میدهند:
9. در برابر مواد نفتی و شیمیایی از مقاومت خوبی برخوردارند
:
به نام خداوندی که برای تکامل و سعادت انسان، آسمانها و زمین را آفرید و سعادت را سرمشق انسانهایی قرار داد که به انسانیت خویش واقفند.
خدا، انسان و جهان، سه محور اساسی اندیشه بشری است که در طول تاریخ و در همه جوامع، پرسشهای مهم، اساسی و اندیشهساز، همواره درباره آن ها مطرح میشود و تمام تلاش فکری بشر، متوجه این سه کانون و یافتن پاسخهای درست و مناسب برای پرسشهای مربوط به آن ها است. در این میان شناخت انسان و حل معماها و رازهای نهفتهی آن از اهمیت ویژهای برخوردار و دانشمندان فراوانی را در رشتههای علمی مختلف به خود مشغول ساخته است. در تعالیم ادیان آسمانی-به ویژه اسلام- پس از مسأله خدا، «انسان» محوریترین مسأله به شمار آمده و آفرینش جهان، فرستادن پیامبران و نزول کتابهای آسمانی، برای رسیدن او به سعادت و کمال نهاییاش صورت گرفته است. انسانشناسان بزرگ بر این نکته تأکید دارند که ابزارهای شناخت بشر، از پاسخگویی صحیح و کامل به بسیاری از پرسشهای مهم ناظر بر انسان و زوایای وجود وی ناتوانند و امروزه از «انسان موجودی ناشناخته» و «بحران انسانشناسی» سخن به میان میآورند. با این وجود انسانشناسی، انواع مختلف و متنوعی دارد که به لحاظ روش یا نوع نگرش از یکدیگر متمایز میشوند. تحقیق حاضر بر آن است که آراء و افکار فیلسوف و عارف بزرگ معاصر یعنی امام خمینی(ره) را در حوزه انسانشناسی فلسفی و عرفانی و همچنین تأثیر آن بر اخلاق و رویکرد اخلاقی ایشان را بیان کند.
فصل اول: کلیات و مفاهیم
1- کلیات
1-1-1- بیان مسئله
مسئلهی مورد تحقیق، تأثیر انسانشناسی از منظر امام خمینی بر رویکرد اخلاقی ایشان است. امام خمینی(ره) در انسانشناسی فلسفی خویش قائل به مرتبهگرایی هستند، به این معنا که انسان ساحتهای متفاوتی دارد و این مراتب و ساحتهای مختلف برای انسان مراتب اخلاقی میسازد، علاوه براین، در دیدگاه امام مراتب انسان در هم تأثیر دارند، نمیتوان برای تربیت اخلاقی انسان میزانی تعیین کرد مگر اینکه تمام مراتب را به طور هماهنگ ارتقا دهیم. امام در این رویکرد، سعی میکنند ربط بین مرتبهگرایی انسان و اخلاق را با دین و نقل تبیین کنند. از این رو در نظر امام ذکر که فضیلتی اخلاقی است باید با زبان گفته شود؛چرا که گفتار زبانی باعث میشود که بدن مطیع روح انسان شود. به همین شکل امام تلاش میکنند فضایل اخلاقی را با اعمال عبادی برای انسان به صفت باطنی پایدار تبدیل کنند.
2-1-1- پرسش های اصلی پژوهش
با توجه به مطالب یاد شده در بیان مسئله، در این پژوهش سؤالاتی مطرح میشود که پاسخ به آن ها زیر بنای اصلی این پژوهش را تشکیل
میدهد. این سؤالات عبارتند از:
1- رابطهی انسانشناسی با اخلاق در چهل حدیث چیست؟(پرسش اصلی)
2- حقیقت انسان از نظر امام چیست؟
3- اخلاق مورد نظر امام چگونه اخلاقی است؟
3-1-1- فرضیه ها
در مقام پاسخگویی به پرسشهای فوق، میتوان پاسخهای زیر را مطرح کرد:
1- از نظر امام انسان دارای حقیقت واحدی است که ساحات مختلف دارد و انسان در نظر امام تصویر تجلی خدا و بالاترین مرتبه هستی در نگاه فلسفی است.
2- اخلاق مورد نظر امام، اخلاقی دینی، عرفانی است.
3- انسان موجودی دارای مراتب است و مراتب بر هم تاثیر میگذارد و شناخت این خصوصیات بر اخلاق مؤثر است.
4-1-1- روش انجام کار و منابع پژوهش
شیوهی کار در این تحقیق تحلیلی[1]- توصیفی است و در این راستا به صورت زیر انجام گرفته است.
نگارنده پس از مطالعهی کتب فلسفی در حوزه شناخت انسان و حقیقت و معرفت به نفس و احوالات آن از نظر دیگر فلاسفه به بررسی نفس که حقیقت انسان است از منظر امام خمینی(ره) پرداخته و ضمن استخراج اصول انسانشناسی امام در آثار فلسفی و عرفانی ایشان از جمله تقریرات اسفار و شرح حدیث جنود عقل و جهل ، مصباح الهدایه به بررسی نوع رویکرد امام به انسان و تأثیر آن در مکتب اخلاقی ایشان در کتاب شرح چهل حدیث و دیگر آثار اخلاقی وی پرداخته است.
5-1- ضرورت و هدف پژوهش
امام(ره) متفکری هستند که مراتب درونی انسان را طی کردهاند و این مراتب در آثار ایشان ظهور پیدا کرده است. هدف اصلی این پژوهش استخراج، تنسق و ارائه انسانشناسی فلسفی امام(ره)با بهره گرفتن از آثار ایشان است و همچنین بررسی نوع نگرش ایشان به انسان و تأثیر آن بر نظام اخلاقی وی است. انسان برای رسیدن به سعادت و کمال نهایی نیازمند اصول کلی و قطعی است که در انسانشناسی محقق میشود. از طرف دیگر استنتاج دیدگاههای یک متفکر میتواند راهکاری برای ساماندهی تصمیمات مربوط به انسان در حوزهی فرد و اجتماع شود مثلاً از تأثیر ظاهر بر باطن میتوان استنتاج کرد که محیط پیرامون در اعتقادات و باورها تأثیر دارد. رویکرد اخلاقی امام مبتنی بر شرع و عقل است. ایشان معتقدند کسب فضایل همراه با اعمال عبادی و ظاهری و تکرار آن ها، ما را سریعتر به مقصد نهایی میرساند.
6-1- سابقه و پیشینه پژوهش
در مورد انسانشناسی و اخلاق سخنها گفته شده و تحقیقات بسیاری به عمل آمده است ولی از آنجا که انسان موجودی بسیار پیچیده میباشد لذا هر قدر در این زمینه تحقیق شود، باز هم جای پژوهش و سخنان نگفته همچنان باقی است. محققان بسیاری به بحث و بررسی آراء و آثار امام خمینی(ره) پرداختهاند ولی در زمینه انسانشناسی و تأثیر آن براخلاق از دیدگاه ایشان تحقیقی صورت نگرفته است. اما از جمله پژوهشهایی که به وجهی نزدیک به موضوع مورد نظر پرداختهاند میتوان به رساله انسانشناسی عرفانی از دیدگاه ابنعربی و امام خمینی(ره) و همچنین مقالاتی با عنوان، انسان مطلوب از نگاه امام خمینی، انسان کامل از نگاه امام خمینی و فطرت و اخلاق از منظر امام خمینی اشاره کرد.
[1]. لوازم منطقی یک مطلب را بررسی کردن و ان را به شیوه عقلی تبیین کردن و در نهایت توصیف ان تحلیل
تاثیر انکارناپذیر “هنر[1]” در “آموزش و پرورش” و نقش تزکیه و تهذیب اخلاقی و روانی هنر همواره مدنظر روان شناسان، روان تحلیلگران، هنرمندان و هنرشناسان فهیم قرار داشته است (عناصری، 1380). نمایش درمانی[2] یکی از تجلیات هنردرمانی خلاق است. هنردرمانی شامل کتاب درمانی[3]، حرکت/رقص[4] درمانی، موسیقی[5] درمانی، شعر[6]درمانی، روان نمایش درمانی[7] و نمایش درمانی است (لندی[8]، 2006).
ارسطو را می توان بنیان گذار استفاده درمانی از نمایش دانست؛ چنانچه وی در سده چهارم قبل از میلاد، نمایش را سبب تخلیه[9] نفس از عواطف منفی عنوان کرد (پیتروزلا[10] ،2004). ریشه نمایش درمانی به سده ی 18 و اجرای تئاتر در بیمارستان های روانی در اروپا باز می گردد. تفکر آن زمان این بود که بازی نمایش می تواند اضطراب ناشی از بیماری روانی را بهبود بخشد. در اوایل قرن بیستم، فروید و یونگ با دیدگاه ها و کارهایی در روان تحلیل گری، نظریات روان نمایش درمانی را پی بندی کردند. مورنو[11]، لابان[12] و اسلید[13] دیگر کسانی هستند که روی نمایش درمانی تاثیر گذاشته اند. سو جنینگز[14] شاید یکی از پرکارترین نویسندگان و منتقدین کتاب های نمایش درمانی است. جنینگز کار خود را با بیماران روان پریش[15] در سال 1964 آغاز کرد و ماریون لیدویست[16] در مؤسسه سسمی[17] در سال 1974 اولین دوره کامل نمایش درمانی را آغاز کرد )کریمنز[18] ،2006).
دستیابی به عناصر نمایشی و تئاتری در هر جامعه انسانی امکان پذیر است. این عناصر در رقصها و مراسم آیینی همان قدر بارزند که در مبارزات سیاسی، راهپیمایی ها، مراسم مذهبی و حتی در بازیهای کودکان. پیداست که اغلب شرکت کنندگان در این گونه فعالیت ها، خود گمان نمی کنند در فعالیتی تئاتری حضور دارند (براکت[19]،1380).
نمایش درمانی از بدیهه سرایی، بازی نقش، عروسک بازی، موسیقی وحرکت، قصه گویی، نقاب وآیین ها، خیمه شب بازی، بازی های تئاتر و متن نمایش به عنوان ابزار درمانی استفاده می کند. نمایش درمانی اعتمادبه نفس را بالا می برد، خودآگاهی، آرمیدگی[20] ومسئولیت پذیری را بالا می برد و سطوح مختلف فیزیکی، هیجانی، تخیلی و اجتماعی را به فعالیت وامی دارد. نمایش درمانی لایه های مختلف اندیشه
همچون انسان شناسی، روانشناسی، جامعه شناسی، روان نمایش درمانی و روان درمانی را در هم می آمیزد. نمایش درمانی اتحاد بین نمایش و درمانگری را نشان می دهد، اما این یک هماهنگی ساده نیست بلکه این ترکیب، استفاده مناسب از عناصر برای تشویق رشد و تحول را فراهم می آورد. نمایش درمانی برخلاف بیشتر درمان های قبلی با تمرکز بر روی بیان با بهره گرفتن از داستان، نمایش و شرح فیزیکی مطالب از رویکردهای فکری بیشتری استفاده می کند (کریمنز، 2006).
اهمیت توجه بطور کلی در یادگیری امری بدیهی است. یک کودک پیش از آن که یاد بگیرد باید بتواند به کاری که در جریان است توجه کند (هالاهان[21]و کافمن[22]، 1994). پاتون[23]، برین[24]، پاین[25] و اسمیت[26](1974)حواسپرتی و کم توجهی را به عنوان دو ویژگی مهم و عادی در دانش آموزان با کم توانی ذهنی[27] معرفی می کنند. کئوگ[28] و مارگولیس[29] (2002) عنوان کرده بودند که آشفتگی های توجه و توجه بی اثر، دانش آموزان با کم توانی و بدون آن را از یکدیگر جدا می کند. دانش آموزان کم توان ذهنی در توجه، خود تنظیمی[30]، سطح فعالیت، کنترل تکانش[31] و تمرکز حواس مشکل دارند. این دانش آموزان، زمانی که شناخت خاصی در ارتباط است، نمی توانند به راحتی تغییر توجه خود را کنترل کنند (کریمنز،2006). همچنین توجه نقش عمده ای را در روابط اجتماعی کودک کم توان ذهنی ایفا می کند. برای یک درمانگر کمک به کودک کم توان ذهنی که به کم توجهی در امور و تکالیف معروف است، تسلط بر این مشکل و افزایش روابط اجتماعی و دوستانه او مسئله مهمی محسوب می شود(بورتولی[32]،2000). تحقیقات نشان داده است که کمبود توجه در اغلب موارد با ضعف مهارت های اجتماعی و مهارت های حل مسأله، احترام به خود پایین، پرخاشگری ، مشکلات تحصیلی و همین طور اختلالات ثانویه دیگری چون افسردگی، انزواطلبی و مانند آن همراه است. مجموعه این مشکلات اجتماعی شدن کودک و پذیرش هنجارهای اجتماعی را با مشکلات جدی مواجه می سازد. مجموعه این کاستی ها می تواند کلیه روابط معنادار کودک با خانواده، همسالان و معلمان را مختل سازد و در نهایت سازش یافتگی او را به مخاطره اندازد (اولند[33]،2006؛ هندرسون[34] ،داکوف[35]، شوارتز[36] و لیدل[37] ،2006).
کم توانی ذهنی به دلیل اثرات جانبی و شیوع گسترده آن یکی از اختلالات رایج رشد محسوب می شود. شیوع کم توانی ذهنی در جمعیت کلی حدود 3 درصد است. علاوه بر شیوع گسترده آن، این اختلال با ناهنجاری های رشدی در جنبه های مختلف فیزیکی، روانی، اجتماعی و آموزشی همراه است (رضاییان، محمدی و فلاح، 2007).
بسیاری از محققان شیوع حواسپرتی در کودکان کم توان ذهنی را تصدیق می کنند. میزان شیوع اختلال کمبود توجه[1] بر طبق آمار “انجمن روانپزشکی امریکا[2]”در کم توانان ذهنی 9 الی 18 برابر بیشتر از جمعیت عادی است (لم لن تایر[3]، 2000). توجه برای عملکردهای شناختی بسیار اساسی است و برای یادگیری و اکتساب مهارت های شناختی-رفتاری- اجتماعی و زبان ضروری به شمار می رود. توجه کردن و توجه ترکیبی از فرایندهای درونی در یادگیری است. بسیاری از یادگیرندگان استثنایی می توانند ببینند و بشنوند، اما بسیاری از آن ها چیزهایی را که از آن ها می خواهیم، نمی توانند انجام دهند. بسیاری از آن ها ظرفیت نگهداری آنچه را که یاد می گیرند، دارند اما این کار را انجام نمی دهند، زیرا که توجه نمی کنند (کریمنز، 2006).
کریمنز (2006) به نقل از وود[4] و لازاری[5] (1997) توجه را اینگونه تعریف می کند: توانایی تمرکز بر روی یک محرک و نگهداری این توجه در طول یک مدت خاص؛ آنها چهار مقوله متفاوت از کمبود توجه را که در دانش آموزان کم توان ذهنی معمول است، شرح می دهند که توجه بیش از اندازه[6]، توجه کمتر از اندازه[7]، درجاماندگی[8] و حساسیت بالابه اطلاعات نام دارد.توجه بیش از اندازه که انتقال در آن به سختی صورت می گیرد، زمانی است که کودک نمی تواند به راحتی توجه خود را از یک فعالیت به فعالیت دیگر انتقال دهد. توجه کمتر از اندازه به طور معمول با عنوان حواسپرتی شناخته شده است. این بدان معنی است که نمی تواند بین آن چیزی که مهم است و آن چیزی که مهم نیست، تفاوت قائل شود. درجاماندگی شامل گیر کردن در یک فعالیت، لغت یا اصطلاح تکراری است و حساسیت بالا به اطلاعات زمانی است که اطلاعاتی که توسط حواس دریافت می شود، توسط محرک های دیگر مسدود می شود و تمرکز کردن روی عملی که در دست است را غیر ممکن می سازد.