تقریباً در تمامی زلزلههای بزرگ، تخریب پلها در اثر فروریزش و تخریب پایهها مشاهده شده است. آسیب دیدگی پلها در زلزلههای سال 1994 نرتریج و سال 1995 کوبه به همگان ثابت کرد که معیار مقاومت به تنهایی هرگز برای تضمین ایمنی پلها و عملکرد مناسب آنها در حین زلزله کفایت نمی کند. تا بهحال تحقیقات بسیاری با هدف یافتن روشهای منطقی برای محافظت پل در زلزلههای شدید انجام شده است که در این میان جداسازی لرزهای راه حلی مناسب برای کاهش نیروهای ناشی از زلزله تا حد ظرفیت الاستیک اعضای سازه میباشد. بدین ترتیب اعضای سازه پل از ورود به ناحیه غیرخطی مصون مانده که این به معنای سالم ماندن سازه پل در حین زلزله میباشد.
ایده اصلی در جداسازی لرزهای، کاهش فرکانس پایه ارتعاش سازه و رساندن آن به مقداری کمتر از فرکانسهای حاوی انرژی غالب زلزله میباشد. به بیانی دیگر، جداسازی لرزهای موجب افزایش پریود ارتعاشی سازه می شود و آن را از پریودهای حاوی انرژی غالب زلزله دور می کند. بدین ترتیب انرژی ورودی به سازه ناشی از زلزله با جداسازی لرزهای کاهش مییابد. دیگر مزیت جداسازی لرزهای فراهم نمودن وسیلهای جهت اتلاف انرژی میباشد که انرژی وارد شده به سازه در نقاط معدود و بهصورت کنترل شده تلف شود. بدین ترتیب تخریب و آسیب دیدگی در نقاطی خاص متمرکز شده و امکان تعویض این قطعه پس از زلزه وجود خواهد داشت.
در حال حاضر پلهای بزرگراهی ایران دارای سه نوع عمده تکیهگاه فلزی، بتنی و الاستومری میباشند که از میان تکیهگاههای الاستومری به
دلایل فنی و اقتصادی ذکر شده در ذیل بخش عمدهای از تکیهگاههای پلها را تشکیل میدهند:
- دارای وزنی سبک بوده و به راحتی نصب میشوند علاوه بر این، فضای کمی را اشغال می کنند.
- نیاز به تعمیرات ندارند.
- دچار زنگ زدگی نمیشوند و دارای قطعات متحرک نیستند.
- با سطوح نامنظم تماس خوبی برقرار می کنند.
- در هر دو جهت امکان تغییرشکل و حرکت دارند.
- میرایی ارتعاشی خوبی دارند.
- صرفهجویی اولیه و دراز مدت در هزینه و زمان دارند.
- در برابر هوازدگی مقاومت خوبی دارند.
9. در برابر مواد نفتی و شیمیایی از مقاومت خوبی برخوردارند
فرم در حال بارگذاری ...