به دلیل اهمیت بالای مسئله اختلاف قراءات و تاثیراتی که می تواند در روش، گرایش و یا برداشت تفسیری مفسر قرآن کریم داشته باشد، این رساله بر آن است تا با بهره گرفتن از روش توصیفی – تحلیلی، به اهداف این پایان نامه که در راستای پاسخگویی به سوالات تحقیق است، دست یابد. به طور خلاصه؛ شناسایی ملاک و معیارهای شناخت قرائت صحیح از دیدگاه طبرسی، جایگاه اختلاف قراءات و نقش آن در برداشتهای تفسیری مجمع البیان از جمله اهداف تحقیق به شمار میآید.
ساختار این پایان نامه به گونه ای است که از پنج فصل مرتبط به هم تشکیل شده است و از لحاظ اهمیت موضوع به صورت تصاعدی پیش رفته است.
از جمله دستاوردهای این تحقیق میتوان به موارد زیر اشاره نمود. و آن این است که؛ نظرگاههای ویژه طبرسی درباره انواع اختلاف قرائت در
قرآن کریم بررسی و شناسایی شده است. که با دیدگاه های علمای اهل تسنن و تشیع تا حد زیادی متفاوت است. نیز ضوابط و معیارهایی که امین الاسلام طبرسی در شناخت و تشخیص قرائت صحیح به کار برده است، استخراج شده و به این نتیجه دست یافتهایم که دیدگاه ایشان با دیدگاه صاحبنظرانی همچون ابن جزری و مکی ابن ابی طالب تفاوتهای آشکاری دارد. ضمن اینکه در فصل نهایی پایان نامه، نقش اختلاف قرائتها در برداشتهای تفسیری مجمع البیان، در دو قسمت مجزا و در حوزه های آیات الاحکام، و سایر حوزه های قرآنی بررسی و تحلیل شده است.
کلیات تحقیق
اختلاف قرائت در قرآن کریم، یک واقعیت تاریخى است كه دلیلى بر انكار آن وجود ندارد. و مفسر قرآن کریم، باید برای دستیابی به تفسیر صحیح آیات، به بسیاری علوم؛ که یکی از آنها علم قرائت است، آگاهی و تسلط کافی داشته باشد.
شیخ طبرسی از جمله مفسران جلیل القدر جهان تشیع محسوب می شود؛ که در ضمن تفسیر آیات، به بیان اختلاف قرائتها اهتمام ویژهای داشته است. لذا در این پایان نامه ابتدا گذری بر مفهوم و تاریخچهی اختلاف قرائت می شود؛ تا از این رهگذر، به انواع اختلاف قرائت از دیدگاه طبرسی نیز اشاراتی شده و سپس با بررسی و تحلیل ضوابط و معیارهای شیخ طبرسی در شناخت قرائت صحیح در مجمع البیان، آشنایی و درک درستی نسبت به عنوان پایان نامه؛ یعنی جایگاه اختلاف قراءات و نقش آن در برداشتهای تفسیری مجمع البیان ایجاد شود.
اسطوره از مفاهیمی است که ارائه یک تعریف جامع از آن، كه دربرگیرندهی همهی مفاهیم و مطابق با فرهنگهای مختلف باشد، کار دشواری است. پژوهشگران، بر اساس دیدگاه های خاص خود، تعاریفی از اسطوره ارائه دادهاند. در این پژوهش نیز باید ابتدا تعریف خاصی از اسطوره پذیرفت و ارائه داد. ژاله آموزگار در بخش اساطیری «تاریخ ایران باستان» مطالبی درباره اسطوره آورده است که با مباحث پژوهش حاضر همخوانی بیشتری دارد:
«اسطوره واکنشی از ناتوانی انسان است در مقابله با درماندگیها و ضعف او در برآوردن آرزوها و ترس او از حوادث غیر مترقبه. قدرت تخیل، نهایت فعالیت خود را در این زمینه انجام میدهد. خدایان به این ترتیب خلق میشوند و سپس به شهریاران و پهلوانان زمینی تبدیل میگردند و گاهی به عکس از شخصیتی تاریخی یا قهرمانی معمولی، موجودی اسطورهای شکل میگیرد؛ به این صورت که همهی ویژگیهای یک موجود خارقالعاده را به او نسبت میدهند…از سوی دیگر اسطوره تجسم احساسات آدمیان است به گونه ای ناخودآگاه، برای تقلیل گرفتاریها یا اعتراض به اموری که برایشان نامطلوب و غیرعادلانه است و چون آن را تکرار می کنند آرامشی به آنها دست میدهد…»(آموزگار،1383: 54)
به عبارت دیگر، «اسطوره» بیان بینش و تفکر انسان ابتدایی در برخورد او با پدیدههای پیرامونش است.
حضور مؤثر جانوران در حیات آدمی باعث شده این موجودات ابتدا در حیات اساطیری و سپس به شکل نمادین در خدمت بیان اندیشه های انسانها قرار گیرند. حیوانات علاوه بر حضور در اساطیر و حماسهها، بعدها در داستانهای عرفانی، تعلیمی و قصهها و حکایات پندآموز نیز نقشآفرینی می کنند و در برخی موارد پشتوانهی نمادین و کهن خود را(هر چند کمرنگ) حفظ کرده اند و ریشه بعضی از خویش کاریهایشان را میتوان در پشتوانهی اسطورهای آنها مشاهده کرد.
1-1- تعریف نماد
نماد معانی متفاوت و مختلفی دارد. در ایران نماد درمعنای لغوی خود چنانکه در لغتنامهی دهخدا و به نقل از آنندراج آمده است، به معنای «فاعل»، یعنی ظاهر کننده و نشاندهنده و مظهر واقع شدن است. اما در دوران جدید، این واژه عمدتاً در «غیر ما وُضع له» به کار رفته است و غالباً با نقشهای کنایی، استعاری و حتی گاه در معنای نشانه و علامت استعمال شده است.(ر.ک:قبادی،1374: 339) کلمهی نماد، برابر(symbole)، در زبان فرانسوی است؛ «لغت symbole از واژهی یونانی«sumballein» می آید که به معنی به هم پیوستن و اتصال است. هر sumbalon در اصل نشانهای برای شناخت و بازشناسی بوده است، یعنی یک نیمه از آنچه را كه هرگز ندیده باشند، چون برادر بدانند و بپذیرند.»(ستاری،1366: 9)
نماد همیشه سرشار از راز و رمز است. «از ابتدا که معرفت بشری از افسانهها و اساطیر فراتر آمده یعنی قالب فرضیه و فلسفه به خود گرفت تاکنون، تعریف نماد همچنان چند پهلو و ناگشوده باقی مانده است.»(قبادی،1374: 342)
تعریف نماد از نظر اصطلاحی نیز بسیار گسترده و وسیع است و اغلب صاحبنظران، نماد را از دیدگاهی ویژه و سازگار با قلمرو کاری خویش تعریف کرده اند؛ چنانکه روانشناسان، فلاسفه، اسطورهشناسان، ادیبان و… هر کدام تعریفی متفاوت از نماد ارائه داده اند؛ البته در همه این تعاریف یک نقطهی مشترک وجود دارد و آن این است که: نماد بر معنی و مفهومی، ورای آنچه ظاهر آن مینماید دلالت دارد؛ معنی ای پوشیده و پنهان که باید کشف شود.
به تعریف نماد از چند دیدگاه مختلف اشاره می شود که این تعاریف برگرفته از مقاله «نظری بر نمادشناسی و اختلاف و اشتراک آن با استعاره
و کنایه» است:
نماد در علم روانشناسی به معنی وجه آشکار و نمایان صورت مثالی ناشناخته و فینفسه بیاننشدنی است. هر صورت مثالی می تواند در جامهی نمادهای مختلف ظاهر گردد. این نمادها به نوبهی خود میتوانند مجموعهی صورتهای گوناگونی را تشکیل دهند و به شکل دسته های تصاویر به هم پیوستهای درآیند. از نظر یونگ، نمادهای گوناگون مجسمکننده صورت مثالی هستند.(ر.ک:باستید،1370: 70)
«در فرهنگ فلسفی، نوشتههای سمبلیک و نمادین، آثاری مبتنی بر صور الهامی در مقابل تفکر منطقی مبتنی بر معانی مجرد، تعریف شده است. میرچا الیاده رمز و نماد را دنباله و ادامه تجلی قداست در اساطیر توصیف کرده است. از نظر ادبی نیز هرگاه در اثر ادبی، ابزار و عناصری به خدمت گرفته شود که القاءکننده و مبیّن موضوع یا شیی دیگر باشد یا عملی مطرح گردد که امر دیگر را القاء کند که هم خود باشد و هم مظهر مفاهیم فراتر از وجود عینی خود، «نماد» خوانده می شود.»(قبادی،1374: 341-339)
همچنین نماد به حسب جایگاه آن در اثر و وسعت و شمول یا سیر تاریخی و طبیعی آن، به این گروهها قابل تقسیم است:
تقسیم بندی بر حسب جایگاه نماد در اثر:
1- تصویرهای پراکنده: در صورتی که اثر، یک اثر ساختاری نباشد ـ مثلاً رمان، داستان، قصه، مثنوی یا قصیده نباشد یا تمام ساختار اثر ادبی، نمادین نباشد؛ همانند: غزلیات شمس، در این صورت نماد به صورت تصویرهای پراکنده جلوه می کند؛ مثلا نماد سیمرغ در غزلیات.
2- ساختاری: مجموعهی اثر، ساختاری نمادین دارد مانند: منطقالطیر عطار.
تقسیم بندی بر حسب وسعت و شمول نماد:
1- نمادهای عام: نمادهایی که گسترهی آن در حد یک کشور و حتی فراتر از ادبیات یک کشور است. مثل نماد کبوتر و برگ زیتون برای صلح.
2- نمادهای خاص: نمادهایی که نزد هر هنرمندی تعبیری متفاوت و متغیر دارد. مانند تصویرهای رمزی مولوی که خاص خود اوست.
نمادهای طبیعی نیز نمادهایی هستند که عموماً در ادبیات ریشهدار هستند ولی خیلی شناخته شده نیستند و تاریخی شده اند؛ و شاعر یا نویسنده این نماد را خلق نکرده بلکه قادر به کشف و استعمال آن شده است.(ر.ک: همان: 345-344).
2-1- نماد و اسطوره
نماد در اساطیر ـ که مورد پژوهش ماست ـ جایگاه ویژهای دارد و در واقع به منزلهی زبان اسطوره است. در واقع «نماد واسطه جاودانیای است میان آنچه خرد درمییابد و آنچه درنمییابد. از این رو، بهترین زبان برای بیان اساطیر، زبان نماد است نه مفاهیم عقلی. هر انسان در هر دوره به نمادها قالبی نو میبخشد، بدینگونه كه آن حقیقت جاودانه كه نماد نمایشگر آن است، هر بار به صورتی تازه به ما عرضه می شود»(ستاری،1366: 469). نمادها آبستن معانی و رازها هستند. یک نماد ممکن است یک معنی خاص را به ذهن القا کند و گاه یک نماد معانی و مفاهیم گوناگونی را در بطن خود جای داده است؛ به عبارت دیگر، معانی گوناگون و رازناک در قالب نماد پیچیده شده اند. نماد نشان دهنده تضادها و پیوندهای طبیعی و ماوراءطبیعی در دنیای اساطیر، افسانهها، قصهها و حماسه است. تضاد و تقابل خیر و شر، روشنی و تاریکی، زمین و آسمان، باران و خشکی، خورشید و ماه و…در داستانها، اساطیر و افسانهها و قصهها و… به گونه ای نمادین، مانند جنگ خدایان و اهریمنان، جنگ زاغ و جغد، جنگ مار و پرنده و جنگ قهرمان با اژدها و… مطرح می شود که اغلب برای نشان دادن قطبهای متضاد جهان است. از طرف دیگر با بهره گرفتن از نماد، میتوان پیوند و آشتی تضادها را به نمایش گذاشت، مانند پیوند و آشتی خورشید و ماه یا پیوند روز و شب که به صورت ازدواج خورشید و ماه، در اساطیر مختلف ظاهر می شود و یا پیوند آب و آتش در برخی از اساطیر، مانند ارتباط «اگنی» (agni) و «تریتهآپتیه»1(trita-āptiya) در اساطیر هند؛ بدینصورت که اگنی، خدای آتش، که خود از آب به وجود آمده است و پاکترین فرزند آبهاست؛ برادرش «تریتهآپتیه» را نیز از آب میآفریند و بعدها تریته با دیو خشکی میجنگد و او را شکست میدهد؛(ر.ک:بهار،1351: 48) پس نمادشناسی دانشی است که این پیوندها و تضادها را شناسایی و تفسیر می کند.
برخی نمادها از روزگار کهن شکل گرفته و در تفکرات، اندیشهها و رؤیاهای اقوام گوناگون باقی ماندهاند، بنابراین اندیشهها و معانی رازناکی در نماد گنجانده شده است و میتوان در فراسوی معنای ظاهری یک یا چند نماد، باور، اندیشه و چه بسا اسطورهای کهن را یافت.
نمادهایی که زائیدهی معانی گوناگون و باورهای کهن هستند، با روان یک قوم یا روان مردم یک سرزمین یا فراتر از یک سرزمین پیوند دارند؛ بنابراین، نمیتوان تولد و زایش این قبیل نمادها را در مکان و زمان خاص دانست بلکه چنین نمادهایی به خودی خود اندیشهای هستند با پشتوانهای محکم و کهن.
در بسیاری از آیینها و ادیان، رفتار و اعمال نمادینی وجود داشته که از اعتقادات بنیادین آنها به شمار میآمده است؛ بعدها این رفتار و اعمال نمادین، در ظاهر و جامهای نو و مطابق با الگوهای حاکم بر جامعه، در داستانها، قصهها، حکایتها و حتی در فعالیتهای روزمره ظاهرشده اند. امروزه نیز بعضی اعمال و رفتارهای مردم، ریشه در باورهای کهن آنها دارد و مردم ناخواسته و ناآگاهانه، به علت پیوند روانی با این قبیل اعمال نمادین، آنها را انجام میدهند.2«گرچه دیگر اصل و علت انجام آنها به دست فراموشی سپرده شده است… اما در ژرفای انسان، در خیالها و رؤیاهایش، در پوششی از كهنالگوها میزید.»(واحددوست،1381: 93).
اسطوره و نماد پیوندی ناگسستنی دارند. «سمبلها تجلی ایدهآل حقایق و ارزشهای مطلق انسانی یک دوره و یا یک قوم از جوامع بشری و اسطورهها انگیزهای برای پیدایش سمبل میباشند و این گونه است که دو مقولهی سمبل و اسطوره در کنار هم معنی پیدا می کنند.»(دادور،1385: 9). بنابراین میتوان ضمن پیوستگی اسطوره و نماد، گذار اسطوره به نماد را نیز پذیرفت. «بعضی گفتهاند واژهی myth از ریشه mutus می آید که به معنی گنگ و خاموش است و این مفهوم خاموشی در مورد اموری مصداق و معنی پیدا می کند که به اقتضای ذات و سرشتشان جز از راه نماد بیانشدنی نیستند.»(ستاری،1366: 9)
علاوه بر اساطیر، رؤیاها نیززبانی نمادین دارند، میرجلالالدین کزازی درین باره مینویسد:
«اسطورهها و رؤیاها هر دو در قلمرو نمادهایند. هم اسطوره، هم رؤیا به زبانی پیچیده و چند سویه و رازآلود که زبان نمادهاست با ما سخن میگویند و نهفتههایشان را بر ما آشکار میسازند. نمادهای رؤیا بیشتر نمادهایی هستند که ناخودآگاه فردی آنها را میآفریند و نمادهای اسطوره به یکبارگی نمادهایی هستند که از ناخودآگاه تباری و ناخودآگاهی جمعی برمیآیند. برای گزارش اسطوره و رؤیا و گشودن رازهایشان، به ناچار میباید با زبان نمادها آشنا بود.»(کزازی،1372: 163)
بنابراین نمادشناسی دانشی است مربوط به کشف مفاهیم و رموز نهفته، برای شناخت بشر از خودش.
:
از آن جایی كه موضوع تعامل میان جامعه و ادبیّات مبحثی مهم در میان پژوهشگران و منتقدان در هردو حوزة ادبیّات و جامعه شناسی بوده است، ادبیات به عنوان یكی از شاخه های هنر، از ابتدای پیدایش، بستر دگرگونی های فكری و فرهنگی گردیده است. این دگرگونی ها، ریشه در شرایط و زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد كه در شاخه های گوناگون پدیدار گشته است. یكی از این شاخه ها، ادبیات داستانی (قصه، رمان) است كه قابلیّت درخوری در همگام سازی ادبیات با اجتماع و حركت در جهت تحوّلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی دارد.
در سالیان اخیر، نثر و به ویژه ادبیات داستانی، موفقیّت بیشتری در جذب مخاطب و خواننده داشته است، بنابراین، تحت تأثیر همین شرایط، در اندك زمان رشدی چشمگیر پیدا كرده است. از دیرباز تا كنون نویسندگان با توجه به ساختار اجتماعی و جغرافیایی، خاستگاه فكری و عقیدتی شان، به صورت ناخودآگاه مسائل و واقعیّات جامعه را در نوشته های خویش انعكاس می داده اند. بنابراین، یک نوع پیوند منطقی بین ادبیّات و جامعه و رویدادهای اجتماعی شكل گرفت. جامعه شناسی ادبیّات به عنوان علمی میان رشته ای به دنبال شناخت عنصرهای پیوند دهندة اثر ادبی و جامعه ظهور و بروز یافت. با بهره گیری از علم جامعه شناسی و قوانین و روش های اصولی آن و از طریق نگرش
جامعه شناختی به ادبیّات می توان به ارتباط و تعامل جامعه و ادبیات پی برد، ضمن اینكه ارزش های زیبایی شناختی اثر ادبی و تعهدات و مسؤلیّت نویسنده در قبال مردم و اجتماع نیز زنده می شود.
در تحلیل جامعه شناختی آثار داستانی، ابتدا لازم است برای آشنایی با فضا و موقعیت داستان ها، تصویر كلّی از تاریخ سیاسی و اجتماعی سال های مربوطه داده شود، زیرا یک اثر ادبی در شرایط اجتماعی ای كه در آن پدید آمده، یک وجه مشخص و جهان بینی خاص دارد كه آن را قابل درك و فهم می كند. ضمن اینكه پدید آورندة اثر نیز چون از درون جامعه برخاسته، دارای جهان بینی و نگرشی برخاسته از ارزش های عامّ جامعه خود است، بنابراین، از طریق تطبیق محتوا و درونمایة آثار با مسائل اجتماعی و فرهنگی و ساختار اجتماعی، می توان به تحلیلی دقیق دست یافت.
در همین زمینه، نظریات مختلفی از صاحب نظران حیطة نقد جامعه شناختی رمان مطرح می كنیم كه مهم ترین آنها نظریات لوكاچ و گلدمن است. سپس نظریة بازتاب واقعیّت كه نگاه كل نگرانه به داستان ها دارد، بیان می شود كه اساس نقد این داستان ها واقع می شود زیرا در نظریة بازتاب، ضمن بیان كلیّت داستان و ارائة تصویر همه جانبه از واقعیّات اجتماعی، توجه به شخصیّت های تیپیک یا به عبارتی دیگر، نشان دادن تیپ ها و طبقات گوناگون اجتماعی نیز مطرح میشود.
این رساله، پژوهشی انتقادی است كه مجموعة داستان های محمود طیّاری را از دیدگاه علم جامعه شناسی مورد نقد و بررسی قرار می دهد. در مجموع، این رساله در 5 فصل تدوین شده است كه با توجه به اهداف در نظرگرفته شده به شرح زیر می آید:
فصل اول با هدف آشنایی بهتر و بیشتر با محمود طیّاری، از زندگی، آثار، تألیفات نویسنده و ویژگی های آثار داستانی او مطالبی بیان می كند.
فصل دوم در باب جامعه شناختی ادبیّات و نظریات مختلفی كه پژوهشگران این علم مطرح كرده اند، مباحثی ارائه می كند. همچنین رابطة جامعه و ادبیّات و تأثیر متقابل آن ها بر روی هم، مورد بررسی قرار می گیرد. هدف اصلی در این فصل، آشنایی بهتر با روش ها و اهداف نقد جامعه شناختی ادبیّات و رمان، نظریات صاحب نظران جامعه شناسی رمان و نظریه بازتاب واقعیّت و جایگاه تیپ و شخصیت در نقد داستان هاست.
فصل سوم اختصاص دارد به ارائة خلاصه ای از داستان های مجموعه های مختلف داستانی نویسنده و بررسی برخی عناصر داستانی در آن ها.
در فصل چهارم سعی ما بر این بوده تا با تحلیل درون مایة داستان ها و دقّت در وقایع زمان انتشار آن ها، وارد نقد و تحلیل آن ها شویم. درهمین رابطه، ابتدا مروری بر نظریات و اندیشه های گوناگون مطرح شده در فصل های پیشین می اندازیم، سپس به توصیف و تحلیل این آثار می پردازیم. هدف این فصل، تحلیل دقیق نگاه نویسنده به اجتماع و مسائل آن و میزان بازتاب رویدادها و واقعیّات اجتماعی در این داستان ها و بررسی شخصیت ها و تیپ های اجتماعی بوده است.
فصل ششم نتایج حاصل از این نقد و بررسی ها را ارائه می دهد.
جامعه شناسی ادبیات، شاخهای چند رشتهای از علوم اجتماعی است که به موضوعاتی چون شناخت آداب و رسوم جامعه و بررسی نگرش اجتماعی شاعران و نویسندگان دوره های گوناگونی می پردازد. و رویکردی انتقادی به آن، به معنای یافتن نشانهها و نمودهای آگاهی جمع و تحولات پیرامون آن در رابطه با دیگر تحولات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در مکان و زمانهای مختلف است.
ادبیّات دارای ماهیتی اجتماعی است زیرا که هیچ شاعر و نویسندهای در خلأ زندگی نمی کند، نمیاندیشد و سخن نمیگوید. سخن آنان خودآگاه یا نا خودآگاه و مستقیم یا نامستقیم از زمینه های اجتماعی میجوشد؛ اگر چه تأثیر عوامل و عناصر اجتماعی در شعر و نوشتهی شاعران و نویسندگان می تواند متفاوت باشد. آرنولد هاوزد (1976) معتقد است که برای درک آثار هنری کافی است که شرایط اقتصادی و اجتماعی را که اثر هنری در آن متولد شده بشناسیم. در این رویکرد، پایگاه اجتماعی هنرمند از اهمیت ویژهای برخوردار است و به همراه شرایط جامعه در آثار هنری نقش تعیینکننده دارد (راو راد، 1382: 12-14).
همانطور که میدانیم یکی از دوره های سرنوشتساز تاریخی ایران عصر مشروطه است دورهای که در آن در تازهای بر روی ادبیات فارسی گشوده می شود؛ ادبیات با سیاست و مسائل اجتماعی و مفاهیم جدیدی که تا آن زمان سابقهای به این گستردگی نداشته همچون جانبداری از عدالت، آزادی، نکوهش استبداد، نفرت از بیگانگان، وطنیپرستی پیوند میخورد. در ادبیات قلم برای نخستین بار برای روبه رو شدن با عامه مردم به کار میافتد. و اشعار کسانی همچون عارف، نسیم شمال و عشقی به خاطر بیان درد مردم و جامعه زمان خود در قلب مردم نفوذ پیدا می کند.
تاریخ پر فراز و نشیب ایران، همراه با جنگ و صلح، ظلم و عدالت، شادی، اندوه، امید و ناامــیدی است. در طی تاریخ ایران، مردمانی زیستهاند که همواره با اسلحه و یا با اندیشه و قلم خود به مقاومت و مبارزه پرداختهاند که در این میان شاعران و نویسندگان جامعه شناس، مردم دوست، خوش درخشیدهاند.
سید اشرف الدین حسینی از جمله شاعران بزرگی بود که سرودههای او بیانگر رویدادی سیاسی و یا در بردارندهی طنزی اجتماعی و فرهنگی بود که در مجموع، نمایشگر وقایع جاری سرزمینمان از ابتدای عصر مشروطه تا دوران رضاخانی بود.
نسیم شمال از جمله شاعران بزرگی بود که ادبیات را با جامعه و مردم به مفهوم واقعی آن گره زده بود. با اشعاری که علاوه بر سادگی و شیرینی و تاحدی طنز گونه بودن اما سرشار از احساسات پاک میهنپرستانهی و بشردوستانه به روشن کردن افکار عموم افراد جامعه می پرداخت.
2-1- بیان مسأله
جامعه شناسی ادبیات بخشی از جامعه شناسی هنر است که مطالعات خود را روی محتوای اثر و جوهر اجتماعی آن و روابط متقابل ادبیات و جامعه متمرکز میسازد. دانش مزبور با معتبر شمردن قواعد و قراردادهای زیباشناختی، با بررسی خردهفرهنگ و پایگاه اجتماعی هنرمند، میکوشد تأثیراتی را که فعالیتها و آثار هنری در روند امور و نهادهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی برجای میگذارند، و همچنین تأثیراتی که هنر و فعالیتهای هنری متقابلاً از آنها میپذیرد روشن سازد و نقش مهمی را که ساختار اجتماعی در این میان ایفا می کند نشان میدهد (ترابی، 1379: 30).
در واقع جامعه شناسی ادبیات یکی از جدیدترین حیطهها در جامعه شناسی است. در این حوزه اوضاع و احوال دینی، اخلاقی، اجتماعی،
اقتصادی، سیاسی جامعه در ارتباط با ادبیات مورد بررسی قرار میگیرد.
آثار ادبی به طور نامحسوس و غیر مستقیم، آرمانها، تفکرات شیوه زندگی هر ملت را در طول تاریخ نشان میدهد و تصاویری هنرمندانه از واقعیات اجتماعی عرضه میدارد. نگاه جامعهشناختی به ادبیات می تواند وضعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر دوره را تا حدودی نمایان سازد (جلالیپور و محمدی، 1389: 395).
برای بررسی جامعه شناسی ادبیات یک دوره زمانی خاص و مهم ایران که دوره مشروطیت و پیامدهای مربوط به آن است انتخاب شده است. دوره مشروطه یکی از دورههای پر فراز و نشیب تاریخ ایران است. تقریباً بعضی چیزها، در حال دگرگونی و تغییر است و بعضی از ارزشها فرو ریخته و ارزشها و موضوعات جدید تبلیغ می شود تا در فرهنگ جامعه ایرانی جای خود را باز کند. سیاست دوره مشروطه تغییری چشمگیر با دوره های ما قبل دارد و ایرانیان اولین تجربه خود را در نظام جدید، با عناوینی چون قانون، افکار عمومی جامعه، آزادی و مساوات و استبدادستیزی به محک میکشند (همان، 396).
با افزایش روابط ایران با دولتهای اروپایی آرا و اندیشه های روشنفکران و آزادیخواهان آن سرزمینها، اهل قلم و اندیشه ایران را تحت تأثیر قرار داده است. آنها با اعتقادات جدید که استبداد سلطنتی، محافظهکاری سیاسی را مردود میشمردند و اصول برابری و آزادی و برادری را میستودند، آشنا شدند. از طرفی دیگر نفوذ اقتصادی اروپا و بیکفایتی پادشاهان قاجار منجر به آشفتگی اقتصادی و اجتماعی ایران شد (همان، 374).
یکی از مهمترین ویژگیهای ادبیات و شعر مشروطه، تأثیرپذیری آن از جریانات اجتماعی و سیاسی است که تحت تأثیر اوضاع و شرایط حاکم بر جامعه، شعر وارد حوزه زندگی مردم می شود و نحوه زندگی ملت را به تصویر میکشد. جامعه ایران در حال و هوای انقلاب تغییر و تحول اساسی است و روشنفکران تلاش دارند، سنتهای جدید، جایگزین سنتهای کهنه گردد. در این راستا نیز ادبیات اعتراض «انتقاد» شکل میگیرد که خصیصه بارز آن جامعهگرایی و واقعگرایی است. از رهگذر بررسی اشعار این دوره به راحتی میتوان اوضاع جامعه آن زمان را ترسیم نمود و افق فکری شاعران و نوع تلقی آنان را نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی جویا شد.
در تاریخ پر فراز و نشیب ایران مردمانی زیستهاند که همواره با اسلحه و یا با اندیشه و قلم خود به مقاومت و مبارزه پرداختهاند. سید اشرفالدین حسینی گیلانی (نسیم شمال) ستارهای در دوره مشروطیت طلوع کرد و خوش درخشید. اشعارش که از احساسات و عواطف شدید میهن دوستانه و عشق به آزادی و مردم سرچشمه گرفته بود، بیتردید در بیداری تودهها و آشنایی آنان با حقوق خود، تأثیر ژرف داشت (کریمی موغاری،7:1382).
در دوره مشروطه شاهد رشد مطبوعات که حاصل از ارتباط متفکران ایرانی با جامعه اروپایی بود، هستیم، از جمله نشریههای مطرح در این دوره نسیم شمال بود که نخستین شماره آن در دوم شعبان 1325 ق در رشت چاپ شد و نفوذ زیادی در میان مردم پیدا کرد که در واقع اشعار و حرف دلهای سید بزرگوار حسینی بود که منتشر میشد. هر یک از سرودههای او بیانگر رویدادی سیاسی و یا در بردارندهی طنزی اجتماعی و فرهنگی بود که در مجموع، که در مجموع نمایشگر وقایع سرزمین ایران از ابتدای عصر مشروطیت تا دوران رضاخانی بود (محمدخانی، 1384: 60).
اشعار سید اشرفالدین علاوه بر سادگی و شیرینی، سرشار از احساسات پاک میهنپرستانه و بشردوستانه بود. از رهگذر این اشعار است که میتوان به شیوه مبارزه سیاسی و اقدامات دلیرانه او در آگاهی بخشی به عموم افراد جامعه و روشنگری و افشاگریش پی برد.
در این دوره ادبیات شاهد مفاهیمی جدید چون «وطن»، «دولت»، «ملت»، «آزادی»، «قانون» و … هستیم. اگر چه برخی از این کلمات قبلاً نیز در اشعار به چشم میخورد، اما با کاربرد مدرن آنها که برآمده از اندیشه های نوین مشروطهخواهی و حاکمیت مردم است بر میخوریم. دیوان «نسیم شمال» از آن جهت انتخاب شد که تصور می شود با توجه به کمسوادی غالب ایرانیان در آن زمان، مردم اشعاری را که آهنگین بوده و به خصوص سبک ساده داشته بهتر به حافظه سپرده و تحت تأثیر اندیشهی آن قرار میگرفتند.
سید اشرفالدین گیلانی از میان مردم و از خطه شمال برخاسته بود، تمام عمر با مردم و در میان مردم زیست و از احوال و دغدغه های زندگی آنان اطلاع کامل داشت و به همین دلیل به خوبی توانست با آنان ارتباط برقرار نماید (جلالیپور و محمدی، 395:1389).
3-1- اهداف کلی تحقیق
هدف این پژوهش نقد جامعهشناختی دیوان اشعار سیداشرف الدین گیلانی است. در واقع در پی آن
هستیم که تأثیر اشعار نسیم شمال بر تحولات جامعه و بالعکس مورد بررسی قرار بگیرد، به طور کلی مضمونها در اشعار سید اشرفالدین درچهار بخش سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی طبقه بندی شده است. در این پژوهش سعی بر آن است که به واکاوی بیشتر چهار بخش یادشده و همچنین تأثیر اوضاع و احوال جامعه بر ادبیات آن دوره به خصوص اشعار نسیم شمال و همچنین تأثیر اشعار ایشان بر جامعه و دگرگونی آن بپردازیم.
با توجّه به دوره حساس تاریخی مشروطه و انتخاب شاعر بزرگ و مردمی این دوره و با توجه به مسائل سیاسی و اجتماعی مطرح شده در اشعار نسیم شمال و با کمک از شاعران معاصرش به شناخت و بررسی جامعه دوره مشروطه به لحاظ درونمایههای اجتماعی و سیاسی و همچنین به استخراج و تحلیل اندیشه و نظر سید اشرفالدین حسینی از نظر مؤلفه های جامعه شناسی و سیاسی خواهیم پرداخت.
با پیدایی مشروطیت، ادبیات طنزی حقیقی، که لبهی تیز خود را بیش از افراد متوجه اجتماع و معایب عمومی جامعه ساخته بود، پدید آمد و در حقیقت به نفع افکار آزادیخواهانه به شعر تغزلی دست اتحاد داد. در این پژوهش میخواهیم بدانیم چگونه نسیم شمال با اشعار طنزگونه، ادبیات را به مردم نزدیک ساخت و خود را شاعر مردمی ساخت و با این طریق به آگاهیسازی جامعه پرداخت.
1-3-1- سوالات تحقیق
1ـ آیا شرایط مختلف جامعه می تواند با ورود در ادبیات، بر افکار یک ملت تأثیر داشته باشد؟
2ـ جامعه عصر سید اشرفالدین حسینی چه ساختار سیاسی و اجتماعی داشته و دیدگاه و رفتار ایشان نسبت به آنها چه بوده است؟
3ـ مؤلفه های فرهنگی و ضد فرهنگی و ارزشهای اجتماعی زمان نسیم شمال چه بود؟
3ــ ادبیات طنز و فکاهی چگونه در تبین اندیشه جامعه زمان نسیم شمال و آگاهی دادن به عموم مردم در مورد جامعه، حکومت، سیاست، اقتصاد و… ایفای نقش میکرد؟
:
اگر شعر کودک جزئی از اجزای جهان کودک باشد، پیش از هر چیز، باید به جهان او بنگریم و توجه داشته باشیم که جهان او، مجموعه ای از اجزا است که ویژگیهای مجموعه با تک تک اجزا متفاوت و علت آن موجودیّت کودک است.
کودک در آغاز لمس کردن، چنگ زدن ومکیدن است. او میبیند، اما وسیله او برای درک و شناسایی محیط، چشیدن است. این گونه شناخت، طبیعی و غریزی است. هنوز میان حواس او و ذهنش رابطهای برقرار نشده است، زیرا این رابطه تنها از طریق تجربه به وجود می آید و کودک در این مرحله هیچ تجربهای ندارد.
کودک در جامعه به یاری تجربه یافتگان، کم کم میان حواس و ذهن خود رابطهای انسانی برقرار می کند. پایه این تجربه، انتزاع؛ یعنی ساختن مفاهیم عقلی از اشیا و امور عینی است. وتعّقل نیز تنها از طریق انتزاع به وجود میآید. ما بزرگ سالان، سیر تحوّل و تکامل کودک را از طریق واکنشهای انتزاعی او در مییابیم.
امروزه، توجه به کودک درون و همچنین همراهی همیشگی آن با زندگی فرد، بحثی است که در نتیجه دستاوردهای دانش روان شناسی، به یکی از مقولههای اساسی در بررسی آثار ادبی کودکان تبدیل شده است. نگاه ساده، خالص و عاشقانه به کودکان و به تصویر کشیدن آن ها به صورت بیان هنری تازه ، منجر به آفرینش شعر می شود. اگر چه بن مایه های طبیعت، مواد اصلی کلّیه آثار هنری هستند، ولی حضورشان در شعر کودکان، نوعی بازشناسی و بازآفرینی دوبارهی آنهاست، که الفت با طبیعت و نگاه هنری را به آنان میآموزد. لالائی مادران سرزمینمان که از همان آغاز بر بالین کودکان خویش میخواندند، گواهی براین مدعاست.
تغییرات و تحوّلات اجتماعی از جمله عوامل تأثیر گذار بر جریانات ادبی هستند. پیوند عمیق مردم ما با مقولهی شعر- به عنوان شاخهای از ادبیات- بر هیچ کس پوشیده نیست، چرا که آنها شعر را بستر مناسبی برای بیان اندیشه و احساس میدانستند. ادبیات مقاومت در انقلاب اسلامی نیز از حوادث و رویدادهای اجتماعی نشأت گرفته است. شعر دفاع مقدّس، همان طور که از نامش پیداست، شعری است که منعکس کننده اوضاع و احوال اجتماعی هشت سال مبارزه و مقاومت است. مقاومتی که ریشه در اعتقادات و باورهای دینی، مذهبی و ملّی جامعه دارد.
بیشک، پایداری با این کیفیت، که داعیهی جهانی شدن نیز دارد، ادبیاتی درخور ارزشها و آرمانهای متعالیاش خواهد داشت. مگر می شود ملّتی با سابقه درخشان در ادبیات و فرهنگ پربار دینی و حماسی، یک باره توفانی از خشم و نفرت در برابر متجاوزان تا بن دندان مسلح، برپا کند و در برابر تمامی بدخواهیها و فشارهای داخلی و خارجی، که نمونه بارز آن تحمیل هشت سال جنگ نا برابر بود، استوار بایستد، امّا شعر، شعار و شعور و در یک کلام، ادبیاتی هم گام با ارزشها، آرمانها و باورهای دینی، مذهبی و ملّیاش نداشته باشد.
از جمله ره آوردهای مهمّ دفاع مقدّس، تحوّلی است که در شعر و شاعران این دیار رخ داده است. شعر دفاع مقدّس در جهت آرمانها، هدفهای والا، افکار و جهت گیریهای ملتی است که شاعر از متن آن برخاسته و بدان وابسته است و از این نظر در میان همهی مقاطع تاریخ ایران، ویژگی ممتازی دارد.
تحوّل در محتوا واقعیتی بود که با ورود جامعه به عرصه دفاع از کشور و آرمانهای اصیل آن درشعر ایجاد شد؛ بیان موضوعاتی چون شهادت، شهید، ایثارو از خود گذشتگی حاصل این تحوّل است. شعر این دوران، شعر زر و زور، بیان احساسات شخصی و تمایلات حقیر بشری نیست؛ زبان یک ملّت و شرح حال یک امت است. انعکاسی از روح بزرگ جامعهای است که یک پارچه در جهت هدفها و آرمانهای الهی و انسانی گام برداشته و فداکاری کرده است.
شعر دفاع مقدّس، در مسیر رشد و بالندگی خود، دورهای هشت ساله از مقاومت، ایثار و حماسه آفرینیها را شاهد بود. شعر این دوره، متأثر از وقایع گوناگون جامعه، جنگ و حقایق آن بود.
شعر دفاع مقدّس، فصلی خونین، پربار و شکوهمند از ادبیات انقلاب اسلامی است که با ترنم عطرآگین خود ادبیات معاصر کشور ما را وجهه و آبرویی در خور بخشیده است. شعر کودک و نوجوان در راستای شعر دفاع مقدس همان گونه که همراه با واقعیتها، حوادث و جریانات گوناگون جنگ تولّد یافت، رشد کرد و موجودیت خود را به خوبی به ثبت رساند و زبان گویای واقعیتها، حماسه آفرینیها و از جان گذشتگیهای رزمندگان اسلام در طول جنگ تحمیلی شد.
این پایان نامه که با عنوان «شعر کودک و دفاع مقدّس» شکل گرفته است، شعر کودک را در موضوع دفاع مقدّس- که بخش قابل توجهی از ادبیات امروز را در بر میگیرد- با نگاهی تحلیلی و بر اساس مهمّ ترین آثار و آفرینشهای هنری در این حوزه، مورد بررسی قرار داده و به
جلوههای گوناگون دفاع مقدّس در اشعار کودکان اشاره کرده است.
درباره شعر دفاع مقدّس و دوره انقلاب اسلامی، مقالات متعددی همچون «بررسی موضوعات، مضامین و قالبهای شعر جنگ» و «تحلیل زبان شناختی شعر جنگ تحمیلی» و کتابهایی نظیر« صور خیال در شعر مقاومت» و « نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس» منتشر شده است؛ اما در خصوص«شعر کودک ودفاع مقدس» تاکنون پایان نامه یا کتاب مستقلی به چاپ نرسیده است و این پژوهش از این نظر کاری جدید و بدیع است که می تواند مورد استفادهی علاقه مندان قرار گیرد و نقطه شروعی برای پژوهشهای گستردهتری در این زمینه باشد. این پایان نامه با اهداف زیر تدوین شده است:
1- بررسی آثار مربوط به شعر کودک،
2- بررسی آثار مربوط به شعر دفاع مقدّس،
3- آشنایی بیشتر دانشجویان با شعر کودک و دفاع مقدّس،
4- آشنایی با چگونگی تأثیر پذیری شعر کودک از دفاع مقدّس،
5- استفاده دانشجویان و علاقه مندان و پژوهشگران در زمینه شعر کودک و دفاع مقدّس.
پایان نامه حاضر به سه فصل تقسیم بندی شده که در فصل اوّل، به کلّیات تحقیق، شامل بیان مسأله، سؤال های تحقیق، روش تحقیق، اهداف، پیشینه و فرضیه های تحقیق اشاره شده است. در فصل دوم به موضوعاتی، همانند کودک و شناسایی او، ادبیات کودکان، ویژگیها و پیشینهی آن پرداخته شده است. در فصل سوم، دفاع مقدّس مورد بررسی قرار گرفته و چگونگی تأثیر آن بر شعر کودک از زوایای مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
در این پژوهش آثار مربوط به کودک و دفاع مقدّس، اعم از کتابها، مقالات، نشریات و … به دقّت مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتهاند و از منابع، موجود در کتابخانهی تخصّصی دفاع مقدّس دانشگاه تهران، بهرهی کافی برده شده است. برخی دیگر از منابع از طریق بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدّس استان خوزستان، بنیاد شهید و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این استان تهیه گردیده که نقش بهسزایی در تدوین این پایان نامه داشته اند.
در پایان، خداوند منّان را شاکرم، که توفیق نگارش این پایان نامه را به من ارزانی داشت. امیدوارم که با این پژوهش، زمینه رضایت خاطر علاقه مندان و خوانندگان عزیز فراهم شده باشد.
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- بیان مسأله و طرح سوال های تحقیق
شعر با دنیای عاطفی کودکان ارتباط مستقیم دارد. پدیده ها و واقعیتهای پیرامون کودک را بیان می کند و حوادث و رویدادها را برای آنها به تصویر میکشد. شعر کودک همگام با دفاع مقدّس وارد مرحله تازهای می شود؛ شاعران کودک، جنگ و پیامدهای آن را با زبانی کودکانه بیان می کنند و کودکان را با آرمانهای والای دفاع مقدّس آشنا میسازند؛ دلیری و رشادتهای رزمندگان را برای کودکان به تصویر میکشند. در این پایان نامه ابتدا به شناسایی کودک و سپس به ادبیات کودک پرداخته شده است و به دنبال آن، شعر کودک از دیدگاه های درون مایه ای، زیباشناسی و ویژگیهای زبانی بررسی شده، به شعر دفاع مقدّس و ویژگیها و قالبهای آن اشاره شده است، همچنین چگونگی تأثیر دفاع مقدّس بر شعر کودک مورد بررسی قرار گرفته است.
1-2- سوال های تحقیق
– شعر دفاع مقدّس چگونه است؟
– تأثیر دفاع مقدّس بر شعر کودک چگونه است؟
1-3- روش تحقیق
روش تحقیق و گردآوری اطلاعات در این پایان نامه، تحلیل محتوایی و مبتنی بر مطالعه کتاب و فیش برداری بوده است. کتابهای تألیف شده در زمینه شعر کودک و دفاع مقدّس، مورد مطالعه قرار گرفته و پس از آن به تدوین پایان نامه پرداخته شده است.
1-4- اهداف و ضرورت تحقیق
1- بررسی آثار مربوط به شعر کودک،
2- آشنایی بیشتر دانشجویان با شعر کودک و دفاع مقدّس،
3- آشنایی با چگونگی تأثیر پذیری شعر کودک از دفاع مقدّس،
4- استفاده علاقه مندان به موضوع جنگ،
5- استفاده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و بنیاد حفظ آثار وارزشهای دفاع مقدّس.
1-5- پیشینه تحقیق
درباره شعر دفاع مقدّس و دوره انقلاب اسلامی مقالات متعددی همچون « بررسی موضوعات، مضامین و قالبهای شعر جنگ»، « تحلیل زبان شناختی شعر جنگ تحمیلی»، « در آمدی به شعر دفاع مقدّس»، «بررسی سیر تکوینی شعر دفاع مقدّس» و کتابهایی مانند « صور خیال در شعر مقاومت» و « نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدّس» نوشته شده است؛ امّا درباره شعر کودک در دوره مورد نظر، پایان نامه و کتاب مستقلی به چاپ نرسیده است.
1-6- فرضیه ها
1- ادبیات کودکان و نوجوانان، پس از انقلاب اسلامی به شدّت تحت تأثیر دو رویداد بزرگ؛ یعنی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی قرار گرفته اند.
2- انقلاب و جنگ باعث غنی شدن درون مایه شعر کودک شده است.