وبلاگ

توضیح وبلاگ من

" مقالات تحقیقاتی و پایان نامه | ۲-۱-۲- رویکرد فرآیندنگر به هویت – 3 "

 
تاریخ: 21-09-01
نویسنده: نویسنده محمدی

 

پس از مارسیا، برزونسکی (۱۹۸۹) بر اساس مطالعات خویش و با اتخاذ رویکردی اجتماعی- شناختی، تفاوت افراد در چهار وضعیت هویت مارسیا را ناشی از تفاوت آن ها در نحوه­ای دانست که اطلاعات مربوط به هویت و “خود” را پردازش ‌می‌کنند. این رویکرد در ادامه توضیح داده خواهد شد.

 

۲-۱-۲- رویکرد فرآیندنگر به هویت

 

پس از مارسیا، برزونسکی (۱۹۸۹) هویت را به عنوان فرایند و با رویکردی اجتماعی – شناختی مفهوم­سازی کرد. او هویت را ایجاد یک نظریه روشن در رابطه با خود تعریف کرد که این نظریه چهارچوبی مفهومی برای رمزگردانی، سازماندهی و فهم تجارب و اطلاعات مرتبط با هویت فراهم ‌می‌آورد (۱۹۹۰،۱۹۹۳). وی تفاوت موجود در وضعیت­ هویت افراد را بر اساس شیوه­ای که آن ها اطلاعات مربوط به هویت را پردازش ‌می‌کنند مفهوم­سازی کرد و در این راستا، بیان کرد که افراد نظریه­­های مربوط به “خود” را بر اساس سه جهت­گیری پردازش شناختی بنا ‌می‌کنند که از آن ها تحت عنوان سبک­های پردازش هویت نام ­برد. سبک­های هویت بیانگر روش­هایی است که افراد برای آزمون و تأیید اطلاعات مربوط به هویت به کار می­برند. سبک­های هویت شامل سه سبک اطلاعاتی[۶۸]، هنجاری[۶۹] و گسیته- اجتنابی[۷۰]‌می‌باشد (برزونسکی ،۱۹۹۰).

 

افراد با سبک هویت اطلاعاتی، به طور فعال اطلاعات مربوط به هویت را جستجو، پردازش و ارزیابی ‌می‌کنند. این افراد با دیدی انتقادی نسبت به خود می­نگرند، نسبت به عقاید و گزینه­ های مختلف گشوده­اند و از این طریق ساختار خود را ارزیابی و آزمون ‌می‌کنند. آن ها مانند دانشمندانی هستند که برای ایجاد نظریه درباره خود اطلاعات مختلفی را به کار می­ گیرند و برای انتخاب­ها و اعمال خویش تبیین و دلایل منطقی ارائه می­ دهند. سبک هویت اطلاعاتی به ایجاد یک نظریه متمایز و در عین حال منسجم درباره خود می­انجامد (برزونسکی، ۲۰۱۱). افرادی که طبق مدل مارسیا در وضعیت هویت کسب ­شده و تعویقی قرار دارند معمولاً از سبک اطلاعاتی برخوردارند (برزونسکی، ۱۹۸۹).

 

افراد با سبک هویت هنجاری اهداف، باورها و ارزش­های افراد مهم را درونی و تأیید ‌می‌کنند. این افراد تحمل ابهام ندارند و نیاز شدیدی به حفظ ساختار دارند. افراد با سبک هویت هنجاری، در تشکیل نظریه­ درباره خود متعصبانه عمل ‌می‌کنند و هدف اولیه­ آنان حفظ دیدگاه خود است و در برابر اطلاعاتی که ارزش­های آنان را تهدید می­ کند، جبهه می­ گیرند. آن ها خود را با دستورات و ارزش­های افراد مهم منطبق ‌می‌کنند و انتظارات آنان را تأیید ‌می‌کنند. این سبک به شکل­ گیری هویتی متعصبانه منجر می­ شود که در برابر تغییر بسیار مقاوم است (برزونسکی، ۲۰۱۱). سبک پردازش هنجاری معمولاً در افرادی دیده می­ شود که در مدل مارسیا در وضعیت هویت زودرس قرار دارند (برزونسکی، ۱۹۸۹).

 

افراد با سبک هویت گسیخته- اجتنابی از برخورد با موضوعات و تعارضات مربوط به هویت اجتناب ‌می‌کنند و یا رویارویی با موضوعات مربوط به هویت­یابی را تا جایی که ممکن است به تأخیر می­اندازند. این افراد در شکل­دهی هویت خویش به رویکردی موقتی و وابسته به موقعیت متکی­اند. بدین معنا که رفتار و انتخاب­های افراد با این سبک هویت، توسط تقاضا و پیامدهای موقعیتی تعیین می­ شود و این حساسیت و انطباق نسبت به درخواست­های محیط به جای تجدید نظر ثابت و بلندمدت در هویت افراد به رفتارهای زودگذر و موقت می­انجامد. این امر ممکن است به متلاشی شدن و عدم انسجام خود منجر شود (برزونسکی، ۲۰۱۱). سبک هویت گسیخته – اجتنابی که در واقع رشد نایافته­ترین سبک پردازش هویت است معمولاً در افرادی دیده می­ شود که در مدل مارسیا در وضعیت گسیخته قرار دارند (برزونسکی، ۱۹۸۹).

 

نظریه ­هایی که تا بدین­جا مطرح شدند گرچه سالها الهام بخش محققان بوده ­اند و تحقیقات بسیاری را در زمینه هویت موجب ‌شده‌اند، اما هویت را به طور کلی و در قالب وضعیت و سبک هویت مفهوم­سازی کرده ­اند و به محتوای هویت افراد کمتر توجه داشته اند. از این رو، گروهی از نظریه­پردازان هویت با چشم­انداز دیگری به بررسی هویت پرداخته­اند که بیشتر بر محتوای هویت افراد متمرکز است. در ادامه این رویکرد توضیح داده خواهد شد.

 

۲-۱-۳- رویکرد محتوانگر به هویت

 

رویکرد دیگر به هویت، رویکردی است که به جای توجه به وضعیت و یا سبک هویت افراد محتوای هویت افراد را حائز اهمیت می­داند. در رویکرد محتوانگر که از مطرح­ترین رویکردها در سال‌های اخیر بوده ­است، تمرکز بر ماهیت نشانه­ها و اسنادهایی است که افراد بر اساس آن خودشان را تعریف ‌می‌کنند (برزونسکی، ۲۰۰۳). در این رویکرد، محتوای خودپنداره و تشکیل آن را به دلیل آنکه خود تعدیل کننده و تنظیم کننده­ گستره­ی وسیعی از رفتارها و ‌عملکردهای انسان است، مهم می­دانند (مارکوس و ورف[۷۱]، ۱۹۸۷؛ ناسیر[۷۲]،۱۹۹۱، به نقل از کهولت و جوکار،۱۳۹۱). در این دیدگاه، تأکید بر روابط بین ­فردی و تأثیرات فرهنگی بر “خود” است و به نقش دیگران در “خود تعریفی” اهمیت داده می­ شود. از این منظر خود در مسیر تعاملات اجتماعی شکل گرفته و به عنوان محصولی ویژه از محیط­های اجتماعی- فرهنگی در نظر گرفته می­ شود (هاشمی و جوکار، ۱۳۸۹).

 

از جمله نظریه­ های برجسته در این زمینه نظریه هویت اجتماعی (تاجفل،۱۹۷۰)، نظریه بین­فرهنگی خود (مارکوس و کیتایاما،۱۹۹۱) و مدل ابعاد هویت چیک و همکاران (۱۹۹۴) ‌می‌باشد که در ادامه توضیح داده خواهند شد.

 

۲-۱-۳-۱- نظریه هویت اجتماعی

 

توجه به هویت اجتماعی از آنجا نشأت گرفت که رویکرد فردگرایانه­ی حاکم بر روانشناسی اجتماعی جوامع آمریکایی، قادر به تبیین و توضیح تعدادی از پدیده ­های بین گروهی جوامع اروپایی نبود (اسپیرس[۷۳]،۲۰۱۱). این امر تعدادی از نظریه­پردازان اجتماعی چون تاجفل و ترنر[۷۴] (۱۹۷۹) را به تدوین نظریه هویت اجتماعی و به منظور پی بردن به علل روانشناختی تبعیض بین گروهی برانگیخت.

 

در این رویکرد هویت از یک سو، با یک چهره­ اجتماعی که نشان­دهنده عضویت افراد در یک گروه و یا طبقه است توصیف می­ شود و از دیگر سو، با چهره­ منحصربه فرد شخصی توصیف می­ شود. ‌بنابرین‏ در این رویکرد هویت دارای دو وجه فردی[۷۵] و اجتماعی[۷۶] است. در هویت فردی افراد خود را بر اساس ارزش­ها، باورها و سایر ویژگی­های شخصی و منحصر به فرد خویش توصیف ‌می‌کنند که باعث تمایز آن ها از دیگران می­ شود و در هویت اجتماعی افراد خودشان را بر اساس عضویت­ در یک گروه و شباهت با اعضای گروه تعریف ‌می‌کنند. تاجفل هویت فردی و اجتماعی را به عنوان دو قطب متضاد در انتهای یک پیوستار در نظر ‌می‌گیرد. بدین ترتیب چنانچه فرد به سمت هویت اجتماعی سوق پیدا کند از گرایش او به هویت فردی کاسته می­ شود و برعکس (دس­چامپس و دوس[۷۷]، ۱۹۹۸).


فرم در حال بارگذاری ...

« " دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | قسمت 28 – 7 "" طرح های تحقیقاتی و پایان نامه ها | ۲-۲-۲-۵٫ تعاریف هوش هیجانی – 1 " »