وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه روانشناسی گرایش مدیریت آموزش عالی: بررسی رابطه هوش هیجانی با خودکارامدی مدیران گروههای آموزشی در دانشگاههای آزاد اسلامی منطقه ده کشور

 
تاریخ: 07-11-99
نویسنده: نویسنده محمدی

:

 

امروزه بسیاری از سازمانها دستخوش تغییرند و هر گونه تغییر نیازمند کارکنان و مدیرانی است که انطباق پذیر بوده و با تغییر ها سازگار شوند در این میان تعامل اجتماعی به شیوه ای شایسته وثمر بخش برای بیشتر مدیران و رهبران به عنوان عنصر کلیدی در مدیریت، اهمیت فزاینده دارد.بررسیها نشان داده است که گوی رقابت اینده را مدیرانی خواهند برد که بتوانند به طور اثر بخش ونتیجه بخش با منابع انسانی خود ارتباط برقرار کنند در این زمینه هوش هیجانی یکی از مولفه های است که میتواند به میزان زیادی در روابط مدیران با اعضای سازمان نقش مهمی ایفا کند وبه گفته گلمن (1998) شرط حتمی واجتناب ناپذیر در سازمان به حساب میاید اخیرا برخی از دانشمندان نیز دریافته اند که هوش هیجانی با اهمیت تر از بهره هوشی برای یک مدیر ورهبر است .(مختاری پور،1386)

 

امروزه هوش هیجانی به عنوان نوعی هوش تبیین شده است که هم شامل درک دقیق هیجانهای خود شخص وهم تعبییر دقیق حالات هیجانی دیگران است .هوش هیجانی ،فرد را از نظر هیجانی ارزیابی میکند ،به این معنی که فرد به چه میزانی ، از هیجانها و احساسهای خود، اگاهی دارد وچگونه انها را کنترل واداره میکند نکته قابل توجه در راستای هوش هیجانی این است که توانایی های هوش هیجانی ذاتی نیستند ، بلکه آنها میتوانند آموخته شوند .نظریه های روانشناختی متعددی در خلال سالهاسعی كردند تا رفتار ادمی را تبیین كنند.نظریه ی شناخت اجتماعی نیز یكی از این نظریه هاست.در سال1986باندورا این نظریه را در مورد عملكرد آدمیان مطرح كرد كه در آن نقش باورهای خود را در شناخت ،انگیزش ،عاطفه و رفتارآدمی بر جسته نمود.باندورا معتقد است كه افراد یک نظم (خود )را می پرورانند كه آنها را قادر می سازد تا بر تفكرات ،احساسات و اعمالشان مهار داشته باشند.باندورا با دیدگاه هایی كه به عوامل درونی موثر بر رفتار توجه می كنند وعوامل محیطی را نادیده می گیرند ،مخالفت می كند واز دیدگاه هایی كه انسان را پاسخ دهنده منفعل به رویدادهای محیطی می دانند نیز انتقاد می كند.از نظر باندورا شخص،محیط ورفتار بر هم تاثیر و تاثر متقابل دارند وهیچ كدام از این سه جزءرا نمی توان جدا از اجزای دیگر به عنوان تعیین كننده ی رفتار انسان به حساب آورد.او این سه تعامل را جبر متقابل نامیده است.( سیف،1379)

 

بیان مساله:                                          

 

انسان برای رسیدن به زندگی بهتر و سالم تر نیاز دارد بین فکر و احساسات و عواطف خود هماهنگی لازم را به وجود آورد و متناسب با موقعیتهای زندگی از آنها استفاده نماید . هوش هیجانی از جمله مواردی است که می تواند به زندگی افراد جهت دهد و سازگاری مناسب تری را نسبت به محیط در آنها به وجود آورد .

 

مدیریت و یا عامل انسانی مهمترین دلیل تحولاتی است كه امروز بشر در همه زمینه‌ها و به هر شكلی در جوامع گوناگون شاهد آن است. در واقع عامل انسانی است كه تفاوت‌های فاحش امروز زندگی بشر با شرایط گذشته‌اش را رقم زده است. اگر این عامل از زندگی روزمره حذف شود در واقع توسعه و پیشرفت از زندگی انسان حذف می‌شود. برای تغییر و حركت بسوی شرایط بهتر علاوه بر عواملی چون سرمایه، مواد اولیه و غیره مهمترین و اصلی‌ترین عامل نیروی انسانی است. در واقع ثروت و دارایی هر جامعه‌ای تنها و تنها نیروی انسانی است. این دیدگاه شاید افراطی بنظر برسد ولی واقعیت‌های پیشرو در جوامع گوناگون این امر را ثابت می‌كند. اگر یک جامعه را با همه امكانات مادی و ثروت‌های بیكران با جامعه‌ای كه از همه این امكانات بی‌بهره است مقایسه كنیم و مشاهده كنیم كه جامعه فاقد ثروت از توان و قدرت بالاتری برخوردار است تنها عاملی كه این مسئله را ایجاد كرده باید عامل انسانی باشد در زمینه امور اقتصادی و تجاری مانند همه دیگر بخش‌های اجتماعی عامل انسانی مهم و حیاتی است.

 

گلمن بر این عقیده است که هوش هیجانی موجب شادی و خوشبختی افراد می گردد . وی پنج مهارت اساسی هوش هیجانی را شامل شناخت احسا سات خود ، تسلط بر احساسات ، بر انگیختن و ترغیب خود و شناسایی احساسات دیگران و تنظیم روابط خود با دیگران تعریف می کند . گلمن   در تعریف هوش هیجانی می گوید : هوش هیجانی توانایی درک ، توصیف ، دریافت و مهار هیجانها است . هر کسی با برخورداری از میزانی از هوش هیجانی در رویارویی با وقایع مثبت یا منفی زندگی موضع گیری میکند و به سازش با آنها می پردازد . انسان با برخورداری از هوش هیجانی به زندگی خود نظم و ثبات می بخشد و سازگاری بیشتری از خود نشان میدهد به طوری که اصولا با هوش هیجانی بالا، شخص وقایع کمتری را در زندگی تجربه می کند و این افراد در ایجاد برقراری روابط با کیفیت بالا ،مهارت بیشتری دارند(کیاروچی و همکاران. ترجمه نجفی زند،1385).

 

یکی از موضوعاتی که در حوزه های رهبری مطرح شده است ، هوش هیجانی رهبر است ، چرا که کاربرد مناسب هیجانها در روابط انسانی ، درک احوال خود و دیگران ، خویشتنداری ، همدلی با دیگران و استفاده مثبت از هیجانها در تفکر و شناخت ، موضوع هوش هیجانی است که در نحوه برخورد مدیران با زیر دستان تاثیر بسزایی خواهد داشت و بالطبع هوش هیجانی رهبران نیز به واسطه سبک رهبری آنها هم متفاوت است ( اکبرزاده ، 1383 )

 

آنچه که از گذشته در میان عوام مطرح بوده اینکه بهره هوشی بالا باعث موفقیت هایی در شغل و زندگی و تحصیل و … می شود ولی تحقیقات اخیر نشان داده اند که عواملی غیر از هوش و یا استعداد در این موفقیت ها دخالت دارند . هوش هیجانی نوعی از هوش درون فردی است که افراد با دریافتن و کشف این مهارت در خود به موفقیت هایی قائل می شوند . مدیران برای اینكه بتوانند بطور اثر بخش وكارا در تمامی فعالیتهای خود ،چه در زمینه اجتماعی و چه در زمینه فرهنگی ،خانوادگی و سیاسی وهمچنین در زمینه كاری خود به موفقیتهای چشمگیری دست یابند نیاز به یک سری از قضاوتهادر مورد توانایی های خود در انجام وظایف،تكالیف ومسئولیت هادارند كه به آن خود كار امدی می گویند.

 

بسیاری از رفتارهای انسان با سازوكارهای نفوذ بر خــــــود[1]، برانگیخته و كنترل می شوند. در میان مكانیسم های نفوذ برخود، هیچ كدام مهمتر و فراگیرتر از باور به خودكارآمدی شخصی نیست. اگر فردی باور داشته باشد كه نمی تواند نتایج مورد انتظار را به‌دست آورد، و یا به این باور برسد كه نمی تواند مانع رفتارهای غیرقابل قبول شود، انگیزه او برای انجام كار كم خواهد شد. اگرچه عوامل دیگری وجود دارند كه به عنوان برانگیزنده های رفتار انسان عمل می كنند، اما همه آنها تابع باور فرد هستند.عملكرد مؤثر هم به داشتن مهارتها و هم به باورافراد برتوانایی انجام آن مهارتها نیازمند است. اداره كردن موقعیتهای دایم التغییر، مبهم، غیرقابل پیش بینی و استرس زا مستلزم داشتن مهارتهای چندگانه است. مهارتهای قبلی برای پاسخ به تقاضای گوناگون موقعیتهای مختلف باید غالباً به شیوه های جدید، سازماندهی شوند. بنابراین، مبادلات با محیط تا حدودی تحت تأثیر قضاوتهای فرد در مورد توانائیهای خویش است. بدین معنی كه افراد باور داشته باشند كه در شرایط خاص، می توانند وظایف را انجام دهند. خودكارآمدی درك شده معیار داشتن مهارتهای شخصی نیست، بلكه بدین معنی است كه فرد به این باور رسیده باشد كه می تواند در شرایط مختلف با هر نوع مهارتی كه داشته باشد، وظایف را به نحو احسن انجام دهد.عقاید خودکار آمدی مشخص می کند که افراد چگونه احساس می کنند ، چگونه می اندیشند ، چگونه خود را بر می انگیزند و چطور رفتار می کنند ( باندورا، 1997 .به نقل از عبداللهی ونوه ابراهیم،1385)

 

 

 

اهمیت و ضرورت تحقیق :

 

رهبری یک سازمان برای انطباق با تغییرات و به منظور بقا و رشد در محیطهای جدید، ویژگیهای خاصی را می طلبد كه عموماً مدیران برای پاسخ به آنها با مشكلات بسیاری مواجه می شوند. یكی از مهمترین خصیصه ها كه می تواند به رهبران و مدیران در پاسخ به این تغییرات كمك كند، هوش هیجانی است. هوش هیجانی موضوعی است كه سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجانهای و احساسات در توانمندیهای انسانی دارد. مدیران برخوردار از هوش هیجانی، رهبران مؤثری هستند كه اهداف را با حداكثر بهره وری ، رضایتمندی و تعهد كاركنان محقق می سازند. شواهد بسیاری ثابت می كنند افراد دارای مهارت هیجانی بالا،یعنی كسانی كه خود را به خوبی می شناسند و احساسات دیگران را نیز درك وبه طرز اثر بخش با آنان بر خورد می كنند، در حوزه های مختلف زندگی موفق وكارامد می باشند.اما افرادی كه نمی توانند به لحاظ هیجانی بر زندگی خود تسلط داشته باشند ،در گیر كشمكش های درونی هستند.هوش هیجانی می تواند به درك بهتر افراد از ظرفیت شان در موفقیت كمك كند.این افراد فشار روانی كمتری را تحمل می كنند واز رضایت روان شناختی وفیزیكی بهتری بر خوردارند.به نظر می رسدكه هوش هیجانی می تواند خودكارامدی را پیش بینی كندكه در این پژوهش هوش هیجانی به عنوان یک مفهوم اساسی مطرح می شود و پیش بینی كننده ی برا ی خودكار امدی مدیران است.

 

با توجه به اهمیت هوش هیجانی درمدیریت ، در این پژوهش به بررسی رابطه هوش هیجانی با خود کار آمدی مدیران گروه های آموزشی دانشگاه های آزاد منطقه ده کشور می پردازد.

 

اهداف تحقیق:(به تفکیک هدف کلی و هدف های جزیی)

 

هدف کلی :

 

بررسی رابطه هوش هیجانی با خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی واحد های دانشگاه های آزاد اسلامی منطقه ده کشور.

 

هدفهای جزیی:

 

       بررسی وضعیت هوش هیجانی در میان مدیران گروه های آموزشی.

 

بررسی وضعیت خودکارامدی در میان مدیران گروه های آموزشی.

پایان نامه

 

 

مقایسه هوش هیجانی مدیران بر حسب مدرک تحصیلی آنان.

 

مقایسه هوش هیجانی مدیران بر حسب جنسیت آنان.

 

مقایسه خودکارامدی مدیران بر حسب مدرک تحصیلی آنان.

 

مقایسه خودکارامدی مدیران بر حسب جنسیت آنان.

 

بررسی وضعیت هوش هیجانی و خودکارامدی مدیران بر حسب جنسیت آنان .

 

بررسی رابطه بین خود اگاهی با خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی .

 

بررسی رابطه بین انگیزش با خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی.

 

بررسی رابطه بین خودگردانی با خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی .

 

بررسی رابطه بین همدلی با خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی.

 

بررسی رابطه بین مهارتهای اجتماعی با خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی .

 

سوال اصلی پژوهش:

 

آیا بین هوش هیجانی و خود کارامدی مدیران گروه های آموزشی دانشگاه های آزاد منطقه ده رابطه معنا دار وجود دارد.؟

 

سوالهای جزئی پژوهش :

 

      1-وضعیت برخورداری مدیران گروه های آموزشی ازهوش هیجانی چگونه است؟

 

2- وضعیت برخورداری مدیران گروه های آموزشی ازخودکارامدی چگونه است؟

 

3-آیابین مولفه های هوش هیجانی و خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی بر حسب مدرک      تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد؟

 

4- آیابین مولفه های هوش هیجانی و خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی بر حسب جنسیت تفاوت معنادار وجود دارد؟

 

5-آیا بین میزان خود اگاهی مدیران با خودکارامدی آنان رابطه معنا دار وجود دارد؟

 

6-ایا بین میزان انگیزش مدیران با خودکارامدی آنان رابطه معنا دار وجود دارد؟

 

7- آیا بین میزان خودگردانی مدیران با خودکارامدی آنان رابطه معنا دار وجود دارد؟

 

8- آیا بین میزان همدلی مدیران با خودکارامدی آنان رابطه معنا دار وجود دارد؟

 

9- آیا بین میزان مهارتهای اجتماعی مدیران با خودکارامدی آنان رابطه معنا دار وجود دارد؟

 

10-آیا براساس مولفه های هوش هیجانی مدیران می توان خودکارامدی آنان را پیش بینی نمود؟

 

 

 

تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها :

 

تعاریف نظری :

 

هوش هیجانی :

 

مجموعه مهارتهای مرتبط با هم که مشتمل بر توانایی ادراک دقیق ارزیابی وابراز هیجانها توانایی دسترسی و یا ایجاد احساسات به منظور تسهیل تفکر ،توانایی فهم هیجانها ، توانایی تنظیم هیجانها به منظور رشد هیجانی وعقلانی می باشد.(آقایار،شریفی ،1385)

 

مولفه های هوش هیجانی:

 

خود اگاهی: توانایی فهم احساسات خود ودرک اثر ان بر عملکرد ،ارزیابی درست از توانمندی ها وکاستی های خود واعتماد به نفس.(ابراهیمی،1385)

 

انگیزش جهت د‌اد‌ن و هد‌ایت عواطف و هیجان‎ها به سمت و سوی هد‌ف، خویشتن داری هیجانی و به تاخیر اند‌اختن خواسته‎ها و بازد‌اری تلاش‎ها ست .(آقایار،شریفی ،1385)

 

خودگردانی:توانایی کنترل احساسات صداقت و قابلیت اعتماد، وظیفه شناسی و سازگاری با شرایط. (آقایار،شریفی ،1385)

 

همدلی: مهارت درک احساسات دیگران، توانایی تشخیص مسائل جاری و گرایش به ارائه خدمت. .(ابراهیمی،1385)

 

مهارت اجتماعی: توانایی رهبری دوراندیشانه ،توانایی بر انگیختن دیگران وتوانایی نفوذ در دیگران ،وپرورش آنان .(ابراهیمی،1385)

 

خود کارامدی: به باورهای افراد به توانایی های خوددر انجام وظایف به طور موفقیت آمیزاشاره دارد.(باندورا،1997 .به نقل از عبداللهی ونوه ابراهیم ،1385 )

 

 

 

تعاریف عملیاتی :

 

هوش هیجانی: در این پژوهش منظور از هوش هیجانی ، توانایی مدیران گروه های آموزشی در بكارگیری هیجانات به منظور حل مشكلات كاری و داشتن زندگی سازمانی اثر بخش است كه مطابق با مؤلفه های ذیل بواسطه پرسشنامه سنجیده می شود.

 

خود اگاهی : در این پژوهش منظور از خوداگاهی مدیران این است که آنها شناخت عمیقی نسبت به هیجانات ،عواطف ونقاط قوت ،ضعف ونیازهایشان دارند و با خودشان رفتارهای صادقانه دارند وتصمیماتی می گیرند كه منطبق با ارزش ها و باورهای انهاست . که منظور ازآن نمره های است که مدیران در شش سؤال از پرسشنامه هوش هیجانی کسب می کنند.

 

انگیزش: انگیزش مدیران در این پژوهش اشاره دارد به اینكه مدیران خواهان پیشرفت وبهبود هستند و می خواهند كارها را بهتر از گذشته انجام دهند و معیاری برای اندازه گیری رشد وپیشرفت داشته باشند. که منظور ازآن نمره های است که مدیران در شش سؤال از پرسشنامه هوش هیجانی کسب می کند.

 

خودگردانی: منظور از خودگردانی مدیران در این پژوهش این است كه ایشان با هوش هیجانی می توانند احساسات و تكانش های خویش را كنترل كنند و اینكه هیجانات را به گونه ای یكپارچه سازند تا بتوانند مسائل غیر قابل پیش بینی را به راحتی كنترل كنند.که منظور ازآن نمره های است که مدیران درشش سؤال از پرسشنامه هوش هیجانی کسب می کند.

 

همدلی : در این پژوهش منظور از همدلی مدیران این است كه ، با موشكافی دقیق علایم ظاهری فرد، بتوانندبه نیازها یا خواسته هایشان پی ببرند وبه عبارتی بدانند مخاطبان چه انتظاراتی از ایشان دارند. که منظور ازآن نمره های است که مدیران درشش سؤال از پرسشنامه هوش هیجانی کسب می کند.

 

مهارت های اجتماعی : در این پژوهش مدیران، به عنوان انسانهایی خوش برخورد و ممتاز در روابط اجتماعی تلقی می شوندو این امر باعث می شود انان در رهبری ،تعاملات فردی وابراز عقیده اثر بخش باشند. که منظور ازآن نمره های است که مدیران درشش سؤال از پرسشنامه هوش هیجانی کسب می کند.

 

خودکارامدی: در این پژوهش منظور از خودكار امدی ،عقاید،باورها وبرداشت مدیران گروه های اموزشی نسبت به توانایی ها و مهارتهای خود شان است كه بواسطه پرسشنامه22 سؤالی سنجیده می شود.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است


فرم در حال بارگذاری ...

« پایان نامه روانشناسی گرایش علم اطلاعات و دانش شناسی: تأثیر خدمات برون سپاری بر عملکرد سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضویپایان نامه روانشناسی گرایش مدیریت آموزش عالی: مطالعه مؤلفه‌های رفتار شهروندی سازمانی در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 10 کشور »