هر مجموعه، سازمان و ارگان برای حفظ موجودیت و پیشبرد اهداف خود در فضای رقابتی امروز، نیازمند انطباق با شرایط موجود و بنابراین ناگزیر از ایجاد تغییرات مداوم در خود است. این تغییرات باعث میشود تا سازمان یا مجموعه به طور مداوم پیچیدهتر شود. در این جا است که نقش فن آوری اطلاعات پررنگتر میشود زیرا بدون استفاده از آن هزینه و زمان بسیار زیادی مورد نیاز خواهد بود که صرف آن غیرممکن می کند و در صورت ممکن بودن نیز، مشکلات بسیاری در راستای انجام کارها و دستیابی به اهداف سازمان ایجاد میکند. رشد روزافزون تغییرات در سازمانها از یک سو و نیاز شدید به بهرهگیری از فناوری اطلاعات و ارتباطات در آن ها از سوی دیگر، ایجاب میکند که تا حد ممکن این دو (اعمال تغییرات در سازمان و تغییر متناسب با آن ها در عملکرد و ساختارهای فناوری اطلاعات و زیرساختهای سختافزاری، نرمافزاری و اطلاعاتی سازمان) با هم هماهنگ باشند. این امر به معنای آن است که بتوانیم در انتقال تغییرات از فرایندها، دادهها و سایر موارد سازمان به برنامهها و سایر مقولات مربوط به IT انعطاف ایجاد کنیم. یکی از مهمترین رویکردهایی که این هدف را دنبال میکند، رویکرد معماری سرویسگرا است.
برای معماری سرویسگرا تعاریف مختلفی بیانشده است از جمله:
- چارچوبی برای یکپارچهسازی فرایندهای حرفه و پشتیبانی آن ها توسط فناوری اطلاعات با کمک مؤلفههای استاندارد و امن تحت عنوان سرویس که قابلیت استفاده مجدد و اتصال به یکدیگر جهت پوشش تغییرات حرفه را دارا میباشند.
- معماری سرویسگرا شامل سیاستها، تجارب و چارچوبهایی است که کارکردهای سیستمی را قادر میسازد به صورت مجموعهای از سرویسهای توزیعشده در اندازههای مورد نظر سازمان تعریف شوند.
- چارچوبی وسیع و استاندارد که سرویسها در آن ساخته، مستقر و مدیریت میشوند و هدفش افزایش چابکی زیرساختهای فناوری اطلاعات در جهت واکنش سریع به تغییرات در نیازهای کسب و کار میباشد.
- روشی برای طراحی و پیادهسازی نرمافزارهای گسترده سازمانی به وسیله ارتباط بین سرویسهایی که دارای خواص اتصال سست و قابل استفاده مجدد هستند.
- سبکی از معماری است که از اتصال سست سرویسها جهت انعطافپذیری و تعامل پذیری حرفه و به صورت مستقل از فناوری پشتیبانی میکند و از ترکیب مجموعه سرویسهای مبتنی بر حرفه تشکیل شده که این سرویسها انعطافپذیری و پیکربندی پویا را برای فرایندها محقق میکنند.
-
انگیزه اصلی و مهمترین دستاورد از ایجاد معماری سرویس گرا، نیاز به افزایش انعطافپذیری و سرعت و چابکی فناوری اطلاعات در قبال نیاز به تغییر در سازمان و به تبع آن تغییر در ساختار IT سازمان است. در سازمانی که بتواند به اهداف فوق برسد، فرایندها و سرویسها کاملاً انعطافپذیر بوده و میتوانند بر اساس نیاز متخصصان کسب و کار و بدون نیاز به پرسنل فنی به سرعت ایجاد و پیکربندی شوند. این تصویر از سازمان چابک با نیازهای رو به رشد محیطهای متغیر کاری و با توجه به محدودیتهای زیرساختهای فنی و سازمانی وفق دارد.
با وجود آن که نیاز به تغییرات سریع و مداوم بسیار زیاد است، اما ممکن است برای این تغییرات موانع فنی و سازمانی ایجاد شود زیرا ممکن است ایجاد زیرساختهای مورد نیاز بسیار زمانگیرتر از آن باشد که نیاز فعلی را برآورده کند و یا به منابع بیشتری نیاز داشته و هزینههای سنگینی را بر سازمان تحمیل کند و بنابراین برای رسیدن به هدف انعطاف و سرعت، لازم است زیرساختهای فنی و کاری را طوری با بهرهگیری از یک معماری مناسب مثل معماری سرویسگرا بسازیم که حداکثر انعطاف ممکن را تضمین کند و رسیدن به هدف را ممکن سازد. از مزایای بهرهگیری از سرویسگرایی در سطح سازمان به طور کلی میتوان به موارد زیر اشاره کرد 1- چابکی-2 صرفهجویی در هزینهها 3-قابلیت استفاده مجدد-4 استقلال از تکنولوژی-5 زیرساختهای کاری مؤثر-6 فرایند مؤثرتر توسعه نرمافزار-7 احتمال موفقیت بیشتر در ایجاد تغییرات-8 امکان گرفتن بازخوردهای مناسب و اطلاعات مورد نیاز در سطوح مختلف از ذینفعان 9- کاهش قابل توجه ریسک 10- یکپارچگی آسان با شرکاء داخلی و خارجی 11- اتصال بین کسب و کار و فناوری اطلاعات.
شاید بتوان گفت که بیشتر مواردی که در بالا به آن ها اشاره شد ناشی از تجزیه صحیح و مناسب مسائل مهم و مورد توجه در سازمان است زیرا این امر موجب میشود پروژههای IT کوچکتری تعریف شوند و بنابراین ریسک آن ها کم شده و احتمال موفقیت آن ها بسیار بالاتر میرود. از سوی دیگر استقلال این بخشهای کوچکتر از یکدیگر از ویژگیهای مهم تعریف سرویسها است که در صورت تشخیص صحیح، موجب افزایش انعطاف و سرعت در تغییرات در سازمان و ایجاد قابلیت استفاده مجدد بالا و نیز صرفهجویی در هزینهها از طریق استفاده از منابع موجود و قابل استفاده میباشد. از طرفی هدف معماری سازمانی شناخت جنبههای مختلف سازمان در سطوح مختلف مانند سطح حرفه، سطح طراحی مفهومی، سطح طراحی منطقی و فیزیکی و … است؛ بنابراین با تدوین معماری سازمانی میتوان سازمان را در وجوه مختلف اهمیت آن مورد بازشناسی قرار داد. اگر بتوان معماری سازمانی را به طور سرویسگرا تعیین و تدوین کرد، میتوان با بهرهگیری از مزایای سرویسگرایی به اهداف معماری سازمانی رسید.
از آن جا که هر گونه تصمیمگیری و سیاستگذاری در جهت رشد و توسعه سازمان در استفاده از معماریهای گوناگون از جمله معماری سرویسگرا، مستلزم آگاهی از سطح آمادگی فعلی سازمانها میباشد، اینجاست که فعالیتهای ارزیابی نقشی مهم برای تصمیمگیرندگان ایفا میکنند، در نتیجه نیازمند یک مدل ارزیابی برای آگاهی از میزان آمادگی در سازمانها در حرکت به سمت پیادهسازی معماری سرویسگرا میباشیم؛ از طرفی معمولاً تصمیمات سازمانی در محیطی غیرقطعی، مبهم و فازی، با معیارهایی ناواضح و مبهم، اطلاعات ناکافی و …اتخاذ میشود، اگر عدم اطمینان (فازی بودن) در تصمیمگیریهای انسان در نظر گرفته نشود، نتایج میتواند گمراه کننده باشد. بر خلاف روشهای پارامتری مرسوم، منطق فازی از نیاز به مدلسازی ریاضی محض و فروض توزیعی مربوطه اجتناب میکند در نتیجه در بسیاری از تحلیلهای تجربی در زمینههای سازمانی از نظریه مجموعههای فازی و مدلهای منطق فازی در راستای ارتقا، بهبود نتایج، دقت ارزیابی و کارائی فرایندهای ارزیابی استفاده میشود. منطق فازی توصیفات زبان طبیعی سیاستهای تصمیمگیری را به الگوریتمی که از یک مدل ریاضی استفاده میکند، ترجمه می کند. اینچنین مدلی شامل فازیسازی، استدلال و فازیزدایی است.
در این تحقیق برای هر یک از حوزههای ارزیابی آمادگی سازمان، ارزیابی کمی و کیفی مورد نیاز در پذیرش معماری سرویسگرا بیان میشود. شاخصها به شکلی تعریف میشوند که کل سازمان مورد بررسی را تحت پوشش قرار داده و وضعیتی شفاف و روشن از معماری سرویسگرا و زیرحوزههای آن را مشخص می کند و با تکیه بر عوامل کلیدی موفقیت در پیادهسازی معماری سرویسگرا و استفاده از اصول و راهکارهای منطق فازی، مدلی به منظور ارزیابی آمادگی سازمان در پذیرش معماری سرویس گرا ارائه شود.
[1] – Service Oriented Architecture )SOA(
فرم در حال بارگذاری ...