:
نقش و اهمیت خانواده در ساختار اجتماعی به اندازهای است که هیچ نظام حقوقی نتوانسته است نسبت به آن بیتفاوت باقی بماند. جایگاه ویژه خانواده وتأ ثیر آن بر سلامت یا فساد، پیشرفت یا عقبافتادگی جامعه یک واقعیت بی چون و چراست و بر این اساس حقوق خانواده یکی از مهمترین بخشهای نظام حقوقی هر کشور است که قانونگذاران همواره با نگاه ویژهای به آن نگریستهاند و همگی با ایجاد قیود وشرایط، سعی در حفظ قداست وکیان این نهاد مقدس دارند. گر چه راه کارهای مختلفی را پیش گرفته اند. قانونگذار ایران رابطه زن وشوهر را از قلمرو حاکمیت اراده خارج ونظم آن را خود بر عهده گرفته است. چرا که این آثار، محدود به طرفین ازدواج نبوده و سلامت جامعه به استواری و دوام خانواده به عنوان هستهی مرکزی اجتماع ودوام وسعادتمندی آن وابسته است.
قانون عمدتاً زمانی به کار می آید که افراد در رفع اختلافات و مشکلات، ناتوان یا نا موفق بوده و به مراجع قضایی جهت تعیین حقوق خود پناه ببرند. وقوع عقد نکاح با کلیهی شرایط قانونی و شرعی، باعث ایجاد رابطهی زوجیت بین طرفین و برقراری حق وتکلیف میشود. اگر چه در درجهی اول، یک قرار داد غیر مالی است ولی مسائلی هم چون اداره خانواده وتأمین هزینه ها، اسباب و اثاث منزل، شروط ضمن عقد ازدواج و…سبب ایجاد رابطهی مالی بین زن وشوهر میشود. البته صحبت از حق وتکلیف و انجام و یا عدم انجام آن تنها پس از انحلال نکاح به میان می آید و قطعاً پای بندی هر یک از زوجین به اصول و مبانی اخلاقی در طول زندگی مشترک باعث ایجاد آرامش وخوشبختی خانواده میباشد. بنابراین تصمیم به استفاده از اختیارات قانونی، نشانهی سستی خانواده و ایجاد رخنه در همبستگی خانواده است.
انحلال ازدواج به معنی انقطاع و از بین رفتن رابطهی زناشویی است، که در حقوق ایران می تواند علل مختلفی داشته باشد. ماده 1120قانون مدنی در این خصوص بیان میدارد: «عقد نکاح به فسخ یا به فوت یا به بذل مدت در عقد منقطع منحل می شود.» موضوع فوت نیز سببی برای انحلال میباشد که به دلیل بداهت امر در ماده بیان نشده است. علاوه بر این امور، نکاح در اثر لعان و کافر شدن شوهر زن مسلمان یا اسلام آوردن زن کافر نیز منحل می شود ولی به دلیل عدم فراوانی ابتلاء به آن و همچنین گستردگی موضوع از عنوان آن خود داری خواهد شد.
انحلال نکاح، به هر علّتی از علل فوق که صورت پذیرد آثاری را به همراه دارد که برخی مالی وبرخی غیر مالی میباشد. آن چه در این پایان نامه مورد بحث قرار گرفته است، آثار مالی انحلال نکاح میباشد که در قالب: تنصیف دارایی شوهر، اجرت المثل، نحله، نفقه، جهیزیه، مهریه و ارث بررسی شده است.
1- بیان مسئله
نکاح عقدی است که به موجب آن زن و مردی، به منظور تشکیل خانواده و شرکت در زندگی، با هم متّحد میشوند. نکاح ممکن است در اثر عواملی دچار انحلال گردد. در معنای حقوقی ومصطلح در باب نکاح، انحلال عبارت است از: قطع رابطهی زوجیت در محلی که اقتضای ادامه را داشته باشد. در ماده 1120 قانون مدنی آمده است: عقدنکاح یا به فسخ یا به طلاق یا به بذل مدت در عقد انقطاع منحل می شود. فوت هم یکی از علل انحلال نکاح میباشد که در این ماده از قانون نیامده است و شاید بدیهی بودن مطلب سبب شده است که قانون گذار در این
ماده قانونی از آن یاد نکرده است. هم چنین فسخ در ماده شامل انفساخ، یعنی انحلال وبر هم خوردن نکاح به یک علت قانونی بدون ارادهی زوج و زوجه نیز می شود. پس انحلال در باب نکاح، در پنج معنا محتمل ومتصور است که عبارتند از: طلاق ،فسخ، فوت احد زوجین، انفساخ و بذل مدت در نکاح منقطع. به دلیل عدم فراوانی موارد انفساخ، در ادامه راجع به آن بحث نخواهد شد.
پس از انحلال نکاح، سوالات مهمّی به لحاظ فقهی و حقوقی ایجاد میگردد؛ از جمله این که: آیا با انحلال نکاح روابط زوجین قطع میگردد؟ در صورت تداوم، این روابط چگونه خواهند بود؟ هر یک از این عوامل انحلال چه تأ ثیری می تواند در روابط زوجین داشته باشد؟ خلأهای قانون- گذار در این زمینه چیست؟آیا بازنگری در برخی از قوانین مرتبط با این موضوع، ضروری است؟
در منابع فقهی و قانونی بیان شده که انحلال نکاح، آثاری را به همراه دارد که برخی از این آثار، مالی و برخی غیر مالی میباشند. آن چه در این پایان نامه در صدد بررسی آن میباشیم، آثار مالی انحلال نکاح میباشد. آثار مالی انحلال نکاح عبارتند از: جهیزیه، تنصیف دارایی، اجرت المثل، نحله، نفقه، مهریه و ارث. نفقه مختص ایام زوجیت و پیش از انحلال نکاح است، اما در مواردى استثنائى، پس از انحلال نکاح نیز، زن حق دریافت نفقه را از شوهر خود دارد؛ از جمله در عده طلاق رجعی و نیز در طلاق بائن در صورتى که زن باردار باشد، در مورد اخیر زن تا زمان وضع حمل حق گرفتن نفقه را خواهد داشت. (ماده1109 ق.م.) مهر نیز هرچند از زمان وقوع عقد بر ذمه مرد قرار میگیرد و زن بلافاصله حق مطالبه آن را دارد اما وصول آن معمولاً پس از فوت همسر و یا بروز اختلاف بین زن و شوهر یا هنگام طلاق و فسخ انجام میشود. ارث نیز تنها در صورت فوت هر یک از زوجین، به همسر دیگر تعلق میگیرد. مقررات قانون مدنى در خصوص ارث زوجین از یکدیگر هم چون اکثر قواعد بر مبناى نظر مشهور فقهاى امامیه تدوین شده است. زن در صورتی از دارایی شوهرارث میبرد که او فوت کرده باشد. در صورتى که نکاح بر اثر طلاق منحل شده و فوت شوهر پس از آن به وقوع پیوسته باشد، زن حقی از دارایی شوهر نخواهد داشت جز در دو مورد خاص که عبارتند از: مورد اول، موضوع ماده ۹۴۳ قانون مدنى است که طلاق رجعى بوده و شوهر پیش از انقضاى عده فوت کرده باشد، البته با توجه به این که مطلقه رجعیه در حکم زوجه است، این مورد استثناى واقعى نخواهد بود. مورد دوم، نیز موضوع ماده ۹۴۴ قانون مدنى است که مقرر میدارد «اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و در ظرف یک سال از تاریخ طلاق به همان مرض بمیرد زوجه از او ارث میبرد اگر چه طلاق بائن باشد مشروط بر این که زن شوهر نکرده باشد.»
بنا براین، بخش عمدهی آثار مالی انحلال نکاح، پس از انحلال ناشی از طلاق میباشد که این آثار عبارتند از:
1- نفقه در عده طلاق رجعى
۲- نفقه در طلاق بائن، مشروط به این که زن حامله باشد تا زمان وضع حمل.
۳- وصول مهر، مشروط بر این که پیش از طلاق آن را وصول نکرده یا آن را نبخشیده باشد.
۴- ارث زوجین از یکدیگر، در صورتى که فوت یکی از آن ها در عده طلاق رجعى واقع شده باشد.
۵- ارث از دارایى شوهر، در فرضى که صیغهی طلاق در حالت مرض شوهر جارى شده باشد و شوهر ظرف یک سال از تاریخ طلاق، به همان مرض مرده باشد مشروط به این که زن در این مدت شوهر نکرده باشد.
6- مطابق بند الف از شرایط ضمن عقد مندرج در نکاح نامه های رسمی، چنان چه طلاق به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه، تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نباشد، زوج مکلف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی با وی به دست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه، بلاعوض به زوجه منتقل نماید.
7-اجرت کارهایی که شرعاً بر عهده زن نبوده است و دریافت نحله توسط زوجه در صورت دارا بودن شرایط
8- استرداد جهیزیه نیز از جمله آثار مالی انحلال نکاح ناشی از طلاق، میباشد.
همان گونه که نکاح دائم در اثر عواملی دچار انحلال می شود، نکاح منقطع نیز ممکن است در اثر عواملی دچار انحلال گردد. بنابراین روابط مالی زوجین در صورت انحلال نکاح منقطع نیز قابل بررسی و به شرح زیر میباشد:
1- چنان چه عقد منقطع به واسطه بذل مدت منحل شود، مطابق ماده 1097 ق.م، اگر بذل مدت، قبل از نزدیکی باشد، مرد باید نصف مهر را بدهد و در صورتی که بذل مدّت پس از نزدیکی باشد، تأ ثیری در مهریه ندارد زیرا شوهر خود منفعت را تفویت نموده است. (امامی ،1378، 128) در صورتی که عقد منقطع در اثر فوت یکی از زوجین منحل شود در وضعیت مهر تغییری حاصل نخواهد شد اگر چه بلافاصله پس از انعقاد نکاح باشد خواه قبل از نزدیکی باشد یا بعد از آن. (امامی ،1378 ،129) پس از فسخ نکاح نیز، موضوع مهریه مطرح میباشد.
2- در عقد منقطع نفقهی زوجه بر شوهر واجب نیست، مگر این که شرط نفقه شده باشد. (ماده 1113 ق.م ) و مفهوم مخالف ماده 940 ق.م این است که در عقد منقطع توارث مطرح نمیباشد.
هدف این پایان نامه بررسی فقهی و حقوقی آثار مالی انحلال نکاح میباشد و رسیدن به این نتیجه که با انحلال نکاح نه تنها روابط مالی زوجین تمام نمی شود، بلکه شارع مقدس در بقاء روابط مالی زوجین پس از انحلال نکاح انتفاع زوجه را در نظر داشته است البته در این تحقیق برخی از ابهامات وخلأهای قانونی در این زمینه نمایان شد. از جمله این که همان گونه که ملاحظه می شود قانون مدنى روابط مالى زن و شوهر را در سه مبحث نفقه، مهر و ارث تنظیم کرده و به مسألهی جهیزیه، شرط تنصیف دارایی، اجرت المثل و نحله، به طور خاص نپرداخته است در حالی که توجه به این مسائل مهم از طرف قانون گذار، مورد انتظار همگان میباشد لذا از قانون گذاران محترم انتظار میرود با در نظر گرفتن ضرورت ها و شرایط زمانی در این زمینه مساعدت و تلاش بیشتری داشته باشند تا ابهامات بر طرف شده و افراد با مراجعه به مواد قانون به راحتی بتوانند مشکلات خود را بر طرف نمایند نه این که تصور نمایند قانون به عنوان سدی بر سر راه آنان جهت رسیدن به حقوقشان میباشد.
انگلیسی
فهرست جداول، اشکال و نمودارها
جدول 1: مشخصات فردی- اجتماعی- حرفهای پرسنل اتاق عملبلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد 49
جدول 2: مشخصات فردی- اجتماعی- حرفهای دانشجویان اتاق عمل ————- 51
جدول 3: توزیع فراوانی پرسنل اتاق عمل در بیمارستانهای آموزشی تبریز ——– 53
جدول 4: توزیع فراوانی متغیرهای تحقیق در واحدهای مورد پژوهش ————- 53
جدول 5: توزیع فراوانی حیطههای جو اخلاقی در واحدهای مورد پژوهش ——— 55
جدول 6: توزیع فراوانی حیطههای رضایت شغلی در پرسنل اتاق عمل ———— 56
جدول 7: ضرایب همبستگی میان متغیر جو اخلاقی با متغیرهای رضایت شغلی و نگرش تحصیلی————– 56
جدول 8: ضرایب همبستگی رتبهای اسپیرمن میان حیطههای جو اخلاقی و حیطههای رضایت شغلی ———- 57
جدول 9: ضرایب همبستگی رتبهای اسپیرمن میان حیطههای جو اخلاقی با رضایت شغلی پرسنل و نگرش تحصیلی دانشجویان اتاق عمل بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد————– 58
جدول 10: نتایج آزمون کای- دو به منظور بررسی ارتباط بین جو اخلاقی با مشخصات دموگرافیک پرسنل اتاق عمل ————- 59
جدول 11: نتایج آزمون کای- دو به منظور بررسی ارتباط بین رضایت شغلی با مشخصات دموگرافیک پرسنل اتاق عمل ————- 60
جدول 12: نتایج آزمون کای- دو به منظور بررسی ارتباط بین جو اخلاقی با مشخصات دموگرافیک دانشجویان اتاق عمل ———- 61
جدول 13: نتایج آزمون کای- دو به منظور بررسی ارتباط بین نگرش تحصیلی با مشخصات دموگرافیک دانشجویان اتاق عمل ———- 62
جدول 14: فراوانی پاسخ به پرسشنامه جو اخلاقی در دانشجویان اتاق عمل ——– 63
جدول 15: فراوانی پاسخ به پرسشنامه جو اخلاقی در پرسنل اتاق عمل ———– 66
جدول 16: فراوانی پاسخ به پرسشنامه رضایت شغلی در پرسنل اتاق عمل ——— 69
جدول 17: فراوانی پاسخ به پرسشنامه نگرش تحصیلی در دانشجویان اتاق عمل —– 71
معرفی پژوهش
زمینه پژوهش:
علم اخلاق مجموعه ای از اصول و قواعد اخلاقی است و دارای استانداردهایی برای رفتار حرفهای میباشد. اخلاق حرفهای نیز بهعنوان مسئولیت پذیری اخلاقی افراد در حرفه و مسئولیت پذیری سازمانها در حرفه و هر دو در برابر حقوق صاحبان حق تعریف می شود (1). حفظ اخلاق حرفهای مستلزم آن است که پرسنل تعهدات خود را در قبال ارزشها و آرمانهای حرفهای سازمان نشان دهند و اجازه ندهند که این ارزشهای اخلاقی بهخاطر مسائل شخصی و احساسی و مسائل دیگر به خطر بیفتد (2). مسائل اخلاقی در بیمارستانها و سازمانهای مراقبت بهداشتی نیز، با سایر سازمانها متفاوت است (3). از طرفی در حرفه پرستاری، اخلاق امری ذاتی است (2)؛ زیرا اگر پرستاران با خود یا دیگران درباره ارزشها، تواناییها و اعمالشان از لحاظ اخلاقی صادق نباشند، برای آنها مشکل خواهد بود که به طور اخلاقی رفتار کنند (4). هم خود بیمارستان به عنوان یک سازمان مراقبت بهداشتی و هم تک تک افراد مشغول به خدمت در آن، بهعنوان افراد حرفهای در مراقبت بهداشتی، متعهد به پیادهسازی اصول اخلاقی در حرفه خود میباشند (2).
یکی از مفاهیم اصلی در اخلاق شغلی، جو سازمانی است (5) که بهعنوان ادراکات اعضای سازمان از ارزشها، عقاید و رفتارهای موجود در آن سازمان تلقی می شود (6). جو اخلاقی یکی از ابعاد جو سازمانی است و از آن بهعنوان شخصیت سازمان یاد می شود (7). درواقع جو اخلاقی بهعنوان بخشی از شخصیت سازمان، موید اخلاق آن سازمان است (8). جو اخلاقی در سیستمهای مراقبت بهداشتی جوی از محیط کاری است که برای برخورد با مشکلات اخلاقی مساعد بوده و موجب پرورش عملکرد اخلاقی پرسنل می شود (9). اما طبق تعریف اولسون جو اخلاقی درک فرد از سازمان است که بر نگرش و رفتار وی اثر میگذارد و بهعنوان مرجعی برای رفتار فرد عمل می کند. به عقیده وی جو
اخلاقی در سازمانهای بهداشتی در ارتباطاتی که افراد حرفهای مراقبت بهداشتی با یکدیگر، مدیران و بیماران دارند، نمود پیدا می کند. با آگاهی از مفهوم جو اخلاقی، پرستاران، پزشکان و مدیران بیمارستانی میتوانند راهکارهایی را برای بهبود جو اخلاقی محیط کاری خود مشخص کرده و بکار گیرند. اولسون جو اخلاقی را در پنج حیطه قرار میدهد و اشاره می کند برداشتی که پرستاران از جو اخلاقی محیط کاری خود دارند، در ارتباطات آنها با همکاران، پزشکان، مدیران، بیماران و بیمارستان نهفته است (7).
از دیدگاه اولسون، محیط کاری بیمارستان بهعنوان یکی از حیطههای موثر بر جو اخلاقی (7)، بهشدت ظهور فضایل اخلاقی پرسنل درمانی را تحت تاثیر قرار میدهد و می تواند از رفتار اخلاقی حمایت کرده یا حتی مانع آن شود (10). یک محیط اخلاقی دارای اصول معینی بر پایه تئوریهای اخلاقی است که به افراد کمک می کند تا در موقعیتهای غیراخلاقی تصمیمات بهتری را اتخاذ کنند (11). عوامل زمینهای بسیاری در محیط کاری، میتوانند کاربرد اصول اخلاقی را تعدیل کنند (12). وقتی این عوامل شرایط غیرقابل تحملی را در محیط برای فرد ایجاد کنند، محیط کاری می تواند مانعی برای عملکرد اخلاقی باشد. آنچه که مهم است این است که ایجاد یک محیط اخلاقی در بیمارستان و حفظ آن مسئولیت مشترکی است که نیاز به تلاش همه افراد تیم درمانی در محیط کاری دارد (10). نکته مهم دیگر اینکه تناسب ارزشهای اخلاقی پرستاران با ارزشهای مورد قبول بیمارستان برای ارتقا عملکرد اخلاقی امری ضروری است (11). درصورت وجود تضاد میان ارزشهای اخلاقی پرستار با اخلاق کاری بیمارستان، پریشانی اخلاقی رخ میدهد (13) که مختص به گروه خاصی نیست و همه افراد حرفهای مراقبت بهداشتی آن را تجربه می کنند (14). پرستارانی که در یک محیط غیرحمایتی کار می کنند، به دلیل عدم وجود سیاستهای موثر از لحاظ اخلاقی برای عملکرد حرفهای آنها، احتمال بیشتری دارد که پریشانی اخلاقی را تجربه کنند (13). بالعکس پرستارانی که به خاطر پیروی از استانداردهای حرفهای حمایت میشوند، بیشتر احتمال دارد که این استانداردها را بکار گیرند و رفتارهای غیراخلاقی را که خلاف استانداردهای پذیرفتهشده است، فعالانه اصلاح کرده یا بهبود ببخشند (10).
از دید اولسون ارتباطاتی که پرستاران با همکاران، پزشکان، مدیران و بیماران دارند، عوامل مهم دیگری در برداشت افراد از جو اخلاقی هستند (7). یک تیم همکار با انعطاف اخلاقی بالا بطور قابلتوجهی رفتار پرستار را در محیط کاری تحتتاثیر قرار میدهد (15). رفتار اخلاقی همکاران نهتنها خود عامل مهمی است، بلکه مهمتر از سایر عوامل تعیین کننده رفتار اخلاقی است (16). ذکر این نکته ضروری است که رفتار اخلاقی خود بر تصمیمات و عملکردهای اخلاقی که بهوسیله پرستاران بهکار گرفته می شود، دلالت دارد (12). از طرفی پرستاران همواره میخواهند که همراه با سایر افراد حرفهای مانند پزشکان در تصمیم گیری اخلاقی سهیم باشند و دوست دارند که عقایدشان شنیده شده و مورد احترام قرار گیرد (17). احساس ناتوانی در تصمیم گیری اخلاقی تجربه معمول پرستاران است (18). در مطالعه Martin درمورد تصمیم گیری اخلاقی پرستاران، 70% از پرستاران شرکتکننده منبع اصلی استرس شغلی و فشارهای اخلاقی را، شرکت نکردن در تصمیم گیری های اخلاقی عنوان کردند (19). همچنین در مطالعه Malloy و همکارانش در مورد دیدگاه پرستاران به روابط با پزشکان، پرستاران مورد مطالعه اظهار داشتند که به لحاظ تصمیم گیری اخلاقی اغلب داوطلبانه ساکت میشوند و متذکر شدند که شیوه آنها در تصمیم گیری اخلاقی با پزشکان متفاوت است (20). در مطالعه Varcoe و همکارانش درمورد عملکرد اخلاقی در پرستاری نیز، بسیاری از پرستاران اظهار داشتند که در روابط با پزشکان، علیرغم وجود بیاحترامیها؛ بهخاطر ترس از عواقب بعدی در مطلع کردن مسئولین ذیربط برای حل مشکلات رفتاری پزشکان ناموفق هستند و همین امر منجر به احساس ناتوانی پرستاران در برخورد با عدم شایستگی اخلاقی پزشکان می شود (21).
بخشی که پرستار در آن کار می کند، تاثیر خیلی زیادی بر درک از جو اخلاقی میگذارد (22). بطور مثال در اتاق عمل، پرسنل اغلب برای ساعات طولانی با جراحان کار می کنند. این ارتباطات نزدیک کاری، بویژه هنگام کار با یک جراح عصبانی، ممکن است استرس زایدی را بر پرستار اتاق عمل وارد سازد (23)؛ از این رو پرسنل اتاق عمل اغلب در تصمیم گیری اخلاقی دچار مشکل میشوند، اما برای مراقبت از بیماران تحت جراحی آن را ضروری میدانند (10). زیرا که پرستار اتاق عمل با اتکا به رابطه پرستار با بیمار، تعهداتی در فراهم کردن مراقبت اخلاقی از بیمار دارد (24). در مطالعه Seifert در مورد محیط اخلاقی در اتاق عمل، پرسنل اتاق عمل در کل از ارتباطات خود با پزشکان ناراضی بودند و عنوان کردند در مواقع درگیری با پزشکان، حمایتهای اندکی را از طرف سایر پزشکان و حتی مسئولان خود دریافت می کنند (10). به همین دلیل Killenپیشنهاد می کند که بیمارستان باید در شناخت و حل دوراهیهای اخلاقی از پرسنل اتاق عمل حمایت کافی به عمل آورد. وی دریافت که رابطه مستقیمی میان ویژگیهای اخلاقی پرسنل اتاق عمل و عملکرد اخلاقی آنها وجود دارد (25). در مطالعه Schroeter نیز در مورد درک از اخلاق و عملکرد مورد انتظار در پرستاران اتاق عمل، 73% پرستاران تجربه شخصی خود را از تضاد اخلاقی گزارش دادند که علت آن حفظ حقوق بیمار از یک سو و عدم تمایل برای مخالفت با جراح به دلیل داشتن رابطه دوستانه با او از سویی دیگر بود (23). ممکن است هنوز خیلی روشن نباشد که پرستاران، بویژه پرستاران اتاق عمل، تضادهای اخلاقی را چگونه حل می کنند، ولی خصوصا برای پرستاران اتاق عمل ضروری است که از روی وجدان عمل کنند و در قبال حفظ ارزشهای سازمان تعهد اخلاقی خود را نشان دهند (2).
جو اخلاقی نامناسب و درگیریهای اخلاقی در بیمارستان، علاوه بر کاهش کیفیت مراقبت در حرفه پرستاری (26)، می تواند منجر به تنش شغلی و عدم رضایت شغلی در پرستاران و در نتیجه انصراف شغلی آنها گردد (27). پژوهشها نیز حاکی از آن است که پرسنل اتاق عمل اگرچه رضایت شغلی بالایی را نشان می دهند ولی از فرصتهای ارتقا در حرفه خود ناراضی هستند (28)، و همین نارضایتی شغلی (26, 29-31) و بویژه عدم رضایت از تعاملات خود با سایر همکاران عامل مهمی برای ترک حرفه محسوب شدهاست (26)؛ مثلا در مطالعه Makary و همکارانش، پرسنل اتاق عمل رضایت کمتری از کار گروهی خود با جراحان داشتند (32). این در حالی است که داشتن ارتباط خوب و باز با جراحان و متخصصین بیهوشی و دریافت قدردانی و احترام از جانب آنها، عاملی مهم در رضایت شغلی پرسنل اتاق عمل ذکر شدهاست (33)؛ طوریکه اصغری در مطالعه خود، رضایت شغلی در پرستاران اتاق عمل را نسبت به سایر پرستاران بیشتر گزارش کرده است و علت این امر را نیز، جو مناسب و توام با احترام و ارتباط دوستانه بین پرستاران با جراحان و با یکدیگر در بخش اتاق عمل نسبت به سایر بخشها ذکر کرده است که زمینهای را برای رضایت شغلی پرستاران اتاق عمل فراهم می کند (34). لذا همانگونه که مشاهده می شود نتایج مطالعات قبلی در مورد رضایت شغلی پرسنل با همدیگر همسو نمیباشند.
علاوه بر پرسنل بیمارستانی، بروز احساس عدم امنیت شغلی در دانشجویان نیز می تواند منجر به انصراف آنها از تحصیل و هدر رفتن سرمایه های مادی و معنوی کشور شود (35). بنابراین، آگاهی از نگرش دانشجویان به رشته تحصیلی خود و عوامل مرتبط با آن ارزشمند بوده و نتایج حاصل از آن را میتوان در تنظیم برنامهها و سیاستگذاریها در جهت ایجاد انگیزش شغلی در دانشجویان به کار بست؛ چرا که داشتن نگرش مثبت لازمه موفقیت در هر کاری و رسیدن به هدف میباشد (36). و بدیهی است که نگرش مثبت دانشجویان به رشته تحصیلی خود منجر به افزایش کارآیی و اثربخشی آنها در طول دوران تحصیل و هنگام ورود به بازار کار خواهد شد (37).
نگرش دانشجویان رشتههای علوم پزشکی به رشته تحصیلی خود نیز، تحت تاثیر مشاهدات واقعی آنها در محیط بالینی تغییر می کند (38, 39). مطالعات انجام گرفته در این زمینه، نشان می دهند که جوی آرام و عاری از تنش در محیط بالینی می تواند باعث افزایش تمایل دانشجویان جهت شرکت در یادگیریهای بالینی و بالطبع تاثیر بر نگرش تحصیلی آنها شود (39, 40). این در حالی است که دانشجویان پرستاری کلا دوره آموزش بالینی را تنشزاترین دوره میدانند (41) که در این میان روابط میان افراد عامل اصلی تنش ذکر شده است (42) و تحقیقات انجام شده نیز نشان می دهند که عدم برخورد مناسب پرسنل با دانشجویان در محیطهای بالینی، از موانع آموزش بالینی است (43)؛ چرا که دانشجویان همواره بهدنبال حمایت، احترام و قدردانی از سوی مربیان و پرسنل درمانی در محیط بالینی خود هستند (44). مطالعات انجام گرفته در زمینه نگرش به رشته تحصیلی در دانشجویان علوم پزشکی نتایج متفاوتی را نشان میدهد، بهعنوان مثال در مطالعه Eron دانشجویان پرستاری سال آخر نسبت به دانشجویان سال اول نگرش مثبتتری را به رشته خود نشان دادند (45). همچنین در حالیکه نگرش دانشجویان بهداشت به رشته خود مثبت ارزیابی شده است (36, 46)، در مطالعه شریفی و نساج نگرش دانشجویان پزشکی به رشته خود منفی بود (47). در این میان بیشترین عامل تنشزای آموزش بالینی موثر بر نگرش در دانشجویان اتاق عمل، اعمال تبعیض از سوی تیم درمانی بین دانشجویان رشتههای مختلف علوم پزشکی گزارش شدهاست (48). همچنین محیط آموزشی اتاق عمل یکی از عوامل تاثیرگذار منفی بر نگرش کارورزان در دوره جراحی بوده است، بطوریکه اکثریت از آن ناراضی بودند (49).
1Professional Ethics
1Olson,1998
1Moral Distress
:
شکل دهی ورق های فلزی بخش گسترده ای از تغییر شکل فلزات می باشد که از دیرباز مورد توجه صنعتگران و محققین بوده است و با گذشت زمان در تکامل فرایند شکل دهی ورق های فلزی پیشرفت های وسیعی صورت گرفته است. ایده تغییر شکل ورق های فلزی تقریبا یک قرن پیش با شکل دهی و ساخت ظروف آشپزخانه و ساخت اشیاء هنری براساس آزمایش ها و روش های تجربی صنعتگران شکل گرفت و با پیشرفت های علمی ناشی از تحقیقات محققان و صنعتگران، روش های تجربی پایه علمی به خود گرفت و امروز به صورت یک فرایند پیچیده و با اهمیت صنعتی در آمده است به نحوی که توان ساخت قطعات با روش شکل دهی ورق های فلزی یکی از مهمترین ارکان اقتصادی یک کشور به خصوص در صنایع خودرو تلقی می گردد.
از جمله ویژگی های تولید قطعات با این روش، انعطاف پذیری و قابلیت شکل پذیری زیاد، کمی وزن، سطح خوب و هزینه کمتر ساخت ورق های فلزی است. با این روش می توان قطعات با اشکال پیچیده را تولید کرد که ساخت آنها با روش های دیگر شکل دهی فلزات مشکل و پر هزینه است. شکل دهی ورق های فلزی با اغلب فرایند های شکل دادن حجمی متفاوت است. در شکل دهی ورق فلزی کشش حاکم است در حالی که فرایند های شکل دادن حجمی به طور عمده فشاری اند. به علاوه غالبا یک سطح یا هر دو سطح نواحی تغییر شکل آزاد است (یعنی ابزار آنها را نمی گیرد). در فرایند تغییر شکل ورق ها، ورق تحت تاثیر خم، واخم، کشش و اتساع و یا ترکیبی از آنها قرار می گیرد. بنابراین در این فرایند تغییرات فیزیکی محسوسی در ورق ایجاد می شود و غالبا با تغییر شکل های بزرگ که سبب پیچیده شدن فرایند می شود روبرو هستیم و در نتیجه تحلیل این فرایند کار خیلی ساده ای نیست. برای ورق های فلزی با خواص مادی متفاوت، تغییر شکل های حاصله در اثر اعمال نیروهای مشابه می توانند کاملا متفاوت باشند.
تغییر شکل ورق های فلزی به عواملی از قبیل خواص ماده و قابلیت شکل پذیری ورق، شکل هندسی قطعه، شرایط مرزی، طراحی فرایند و سرعت شکل دهی بستگی دارد. در ضمن عواملی چون ضریب ناهمسانگردی و پارامترهای ناشناخته دیگری تحلیل دقیق این فرایند را با مشکل روبرو کرده است.
برای رسیدن به شکل دلخواه، ورق باید تغییر شکل پایدار بدهد. حتی برای قطعات نسبتا ساده، ناهمسانگردی ورق فولادی، اختلاف در ضخامت ورق و اعوجاج موضعی در ابزار می تواند عمل دقیق آنالیز تغییر شکل را غیر ممکن سازند. لذا دانستن قابلیت تغییر شکل ورق فلزی برای تولید موفق قطعات ضروری است. به علت تاثیر پیچیده متغییرهای زیادی که روی شکل پذیری موثرند، پارامتر تنها و مشخصی وجود ندارد که بتواند قابلیت تغییر شکل را تحت شرایط مختلف پیش بینی کند. در شکل دهی ورق های فلزی، بررسی حد تحمل یک فلز در مقابل کرنش های مختلف با بهره گرفتن از منحنی FLD (منحنی حد شکل پذیری) انجام می پذیرد. در حقیقت این منحنی نشان می دهد که اگر شرایط اعمال نیرو طوری باشد که کرنش های به وجود آمده بالای این منحنی قرار بگیرند، قطعه به طور حتم در آن مناطق دچار گلویی شدن و پارگی می گردد. از طرفی این منحنی ها می توانند جهت بالا بردن عملیات شکل دهی و کاهش مراحل کشش مورد استفاده قرار گیرند.
اولین FLD[1] برای عملیات شکل دهی اتساعی یک ورق فولادی کم کربن با مقاومت پایین که در صنایع اتومبیل سازی و خانگی به کار می
رود در سال 1963 منتشر گردید. این FLD در آزمایشگاه و با بهره گرفتن از یک پانچ صلب به دست آمده است. معیار های به کار برده شده برای پیدا کردن حداکثر کرنش، شروع گلویی شدن سطح ورق بود که البته توسط حس نمودن این مسئله آشکار می گشت. علت انتخاب این معیار این بود که در کارگاه های پرس کاری ایجاد چنین نقصی باعث عدم قبولی قطعات تولید شده می گشت.
چنین نتایج تجربی در طی سال های 65-1963 تنها مرجع استفاده از FLD در صنعت بود. در سال 1965 یک مقاله ای منتشر شد که باعث ایجاد یک پایه و اساس برای اینگونه FLD ها شد.
تحقیقات در طی سال های 1965 تا 1968 باعث به وجود آمدن دو مقاله دیگر در سال 1968 گردید. اولین مقاله توسط Keeler نوشته شد. او تحقیقات بسیار گسترده ای پیرامون طرف راست FLD نمود. کلیه تحقیقات وی در عملیات شکل دهی اتساعی صورت پذیرفت. دومین مقاله توسط Goodwin نوشته شد که وی تحقیقات خود را حول سمت چپ FLD متمرکز نمود و از آزمایشات کشش عمیق کمک گرفت.
از سال 1967 تحقیق روی مدل تئوری FLD صورت پذیرفت و حاصل آن مقاله ای بود که در سال 1967 توسط Marciniak ارائه گردید. که در آن پارامترهای محدودی از ورق در نظر گرفته شده بودند و به صورت ابتدایی بر روی حدود کرنش تحلیل صورت پذیرفته بود. از آن به بعد تحقیقات روی FLD و آنالیز تجربی کرنش به صورت جدی تر صورت پذیرفت و محققین زیادی روی این نمودارها کار کرده اند.
نتیجه تحقیقات روی FLD تئوری به طور بسیار محدودی از دهه 70 به بعد عرضه گردیده که می توان علت آن را اهمیت FLD در صنعت قالب سازی دانست که کلیه اطلاعات آن به صورت درون سازمانی باشد.
به منظور رسم و بررسی منحنی های حد شکل پذیری روش های مختلفی وجود دارد. ابتدایی ترین و در عین حال پر هزینه ترین این روش ها، روش تجربی و انجام آزمایش های عملی می باشد. Hecker از یک روش عملی برای رسم منحنی FLD استفاده کرد که امروزه نیز قالب مورد استفاده وی برای انجام آزمایش های حد شکل پذیری کاربرد دارد. او از یک سنبه نیم کروی برای این منظور استفاده کرد. در این پژوهش نیز از این روش استفاده شد.
فصل دوم: بر منابع
1-2- فولادهای کم کربن
فولادهای کم کربن (Wt%C≈0/06 یا کمتر) را معمولا نوردکاری سرد می کنند، مگر آنکه ضخامت ورق زیاد باشد (≥≈2mm)، و پس از تابکاری به منظور تبلور مجدد در 600 تا 700oC آنها را به بازار عرضه می کنند. این فولادها از طریق شمش ریزی تولید می شوند و فرآورده های حاصل را، بر اساس فرایند ریخته گری آنها، به دو دسته تقسیم می کردند: فولادهای ناآرام و فولادهای آرام. فولاد نا آرام فولادی است که پیش از انجماد اکسیژن زدایی نشده است. در حین انجماد شمشی از این نوع فولاد، کربن و اکسیژن حل شده در آن به شدت با یکدیگر واکنش می کنند و حباب های CO به شدت متصاعد
می شوند (غلیان یا نا آرامی) و فاز مذاب را به جوشش در می آورند. این جوشش سبب شکستن لایه های مرزی می شود و جدانشینی کربن در مرکز شمش را ممکن می کند، در نتیجه شمش حاصل و ورق تولید شده از آن سطحی بسیار کم کربن دارند. این سطوح پاکیزه از معایب ناشی از وجود ذرات کاربید عاری اند. بر عکس، فولادهای آرام را با افزودن آلومینیوم یا سیلیسیوم در حین ریختن شمش، یا درست قبل از ریختن آن، اکسیژن زدایی می کنند. این عناصر اکسیژن مذاب را می گیرند، در نتیجه اکسیژن برای ترکیب با کربن و تولید CO باقی نمی ماند و از جوشش مذاب خبری نیست. بنابراین انجماد در سکون کامل انجام می شود (به همین دلیل این نوع فولاد را فولاد آرام می نامند)، و تشکیل لایه های مرزی مانع از جدانشینی به سمت مرکز می شود]1[.
در سال های اخیر، ریخته گری پیوسته تا حدود زیادی جانشین شمش ریزی شده است و فولاد هایی که ریخته گری پیوسته می شوند همواره آرام اند. تمایل به ریخته گری تختال های هر چه نازک تر به جایی رسیده است که کارخانه ای تختال را با ضخامت فقط 2in(50mm) می ریزد. با نازک تر شدن تختال ها، میزان عملیات نوردکاری لازم نیز کاهش می یابد. در نتیجه در هزینه ها صرف جویی می شود. اما ممکن است ساختار حاصل از این عملیات ناخالص تر و بافت های حاصل از آن نامناسب تر باشند.
منحنی تنش-کرنش کششی فولاد کم کربن تابکاری شده پدیده نقطه تسلیم مشخص را نشان می دهد (شکل 1-2). بارگذاری اساسا کشسان است، تا اینکه در ناحیه ای تسلیم رخ دهد (نقطه A). آنگاه ناگهان بار افت می کند و تنش تسلیم کاهش می یابد (نقطه B). افزایش طول نمونه با رشد ناحیه تسلیم شده، در تراز تنشی کم و بیش ثابت، ادامه می یابد.
در این مرحله بین نواحی تغییر شکل یافته و تغییر شکل نیافته مرزی کاملا مشخص، به نام نوار لودرز ایجاد می شود. در پس این جبهه، همه فلز به یک اندازه کرنش یافته است. کرنش لودرز، یا افزایش طول در نقطه تسلیم، معمولا بین 1 تا 3% است. تنها پس از آنکه نوارهای لودرز طول نمونه را پیمود (نقطه C)، کرنش-سختی و کرنش یابی یکنواخت آغاز می شود. سرانجام به نقطه استحکام کششی (نقطه E) می رسیم، نمونه باریک می شود، و سرانجام می شکند (نقطه F).
اگر در نقطه ای مانند D از نمونه باربرداری شود، و پس از گذشت زمان کوتاهی آن را دوباره بارگذاری کنند، منحنی تنش-کرنش در نقطه های D، E و F بر منحنی اولیه منطبق می شود. اما اگر در فاصله باربرداری و بارگذاری دوباره به فولاد فرصت پیر سازی کرنشی داده شود، نقطه تسلیم جدید َA پدید می آید، استحکام کششی به َE افزایش می یابد، و از میزان افزایش طول یکنواخت کاسته می شود. از دیدگاه شکل پذیری، این نوع پیر سازی کرنشی نامطلوب است زیرا نمای کرنش-سختی و افزایش طول یکنواخت را کاهش می دهد و کرنش های پیشرونده ایجاد می کند.
[1] -Forming limit diagram
کریستوفر الکساندر، از نظریهپردازان بزرگ معاصر معماری و رئیس مرکز ساختار محیطی و استاد دانشگاه برکلی کالیفورنیا معتقد است: شهر یک اثر هنری است که آفرینندگانی به تعداد جمعیتش دارد[1].
با احترام به آثار اندیشمندان شهر و شهرسازی و با توجه به بیش از پنجاه سال زندگی شهری و سه سال مطالعه درزمینهی مباحث شهری و زیستمحیطی و مشکلات ناشی از توسعهی شهرنشینی، ایدهای جدید و قابل تحقق، با عنوان “چشم انداز معماری شهری و افزایش سطح سرویس معابر با اولویت توسعه و حفظ محیط زیست در هزارهی سوم” خلق گردید، تا پیشنهادی برای آشتی انسان با طبیعت و تحقق آرزوی بر حق هر انسان زنده و آیندهنگر در رسیدن به زندگی پایدار در محیطی سالم و عاری از مشکلات و معضلات ترافیکی و زیستمحیطی باشد.
آشنایی با تعاریف محوری برای تسهیل در مطالعه ضروری بوده و بهطور خلاصه در ادامه به آنها پرداخته شده است.
1-2 تعاریف محوری
1-2-1 چشم انداز
چشم انداز یا دورنمای سازمان به معنای برنامهریزی علمی برای رسیدن به آیندهای واقعی با حداکثر کیفیت برای ارائه خدمات در بالاترین
سطح فرصتها میباشد. و با لحاظ نمودن تمامی ریسکهای موجود، اقتصادیترین هزینهها و استانداردترین امکانات در آن مورد توجه قرار میگیرد.
در این برنامهریزی، انسانهایی حضور دارند که افکار و آرمانشان جزیی از افکار و آرمان سازمان است و خودشان را ماسوای سازمان نمیدانند و یقین دارند پیشرفت آنان درگرو پیشرفت سازمان و سبقت از رقیبان است و همواره سعی دارند تا با بهکارگیری مهارتها، استعدادها و منابع، محقق كردن آن آینده را به طور جهشی آغاز كنند؛ انسانهایی که در هر ردهی سازمانی چنان تولید انرژی میکنند تا تحقق چشمانداز سازمانی در “میخواهیم به کجا برسیم” را واقعگرایانه، محقق الوقوع و جذاب بنمایند[2].
چشمانداز، چراغراه و شاهکلید رهبری است و تبیین آیندهی موفقیتآمیز در سبقت از رقبا در جهان هیجانی تعاملات و ماندن در قلههای تحقیق و توسعه با حفظ شان و منزلت انسانی کارکنان، فقط با داشتن چشمانداز سازمانی میسر است.
[1] Christopher Alexander
[3] Land scape
لحیمکاری از کهنترین فرایندهای اتصال فلزات و مواد است که جنبههای علمی و فنی آن همواره مورد توجه متخصصین متالورژی و علم مواد بوده است.
این روش یکی از روشهای انجام اتصال است که با اعمال یک فلز یا آلیاژ پرکننده به عنوان ماده واسط به سطوح اتصال موجب تشکیل پیوند متالورژیکی بین اجزای اتصال می شود. به دلیل کمتر بودن دمای لحیمکاری نسبت به فلز پایه، پدیده اکسید شدن فلز پایه رخ نمیدهد. واکنش بین فلز پرکننده مذاب و اجزای جامد منجر به تشکیل پیوند در لایه نازکی از سطوح اتصال می شود.
بطور کلی فرایند لحیمکاری به دو بخش لحیمکاری نرم و لحیمکاری سخت تقسیم می شود که وجه تمایز آن ها در دمای ذوب آلیاژ پرکننده میباشد، بدین صورت که اگر دمای کاری کمتر از ◦C 450 باشد، فرایند لحیمکاری نرم و اگر بیشتر از ◦C 450 باشد، فرایند لحیمکاری سخت نامگذاری می شود.
لحیمکاری سخت نیز به عنوان یکی از روشهای ایجاد اتصال دائمی برای گستره وسیعی از مواد است. موانع اصلی برای پیوند مستقیم بین دو فلز متفاوت با روش جوشکاری می تواند تفاوت در ضریب انبساط حرارتی، ایجاد فازهای ترد، کاهش مقاومت به خوردگی، کاهش چقرمگی در دمای پایین و ترک انجمادی باشد. لذا معمولاً برای اینگونه اتصالات نمیتوان از جوشکاری ذوبی استفاده کرد. امروزه از روش لحیمکاری در کوره تحت خلأ یا اتمسفر خنثی، به طور گستردهای در صنایع هوا – فضا و صنعت خودروسازی استفاده می شود.
امروزه در صنایع مختلف مانند صنایع خودرو و نظامی نیاز به مواد با استحکام بالا و روش تولید آسان و ارزان از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. همچنین با توجه به تحقیقات صورت گرفته در طی سالهای گذشته مشخص گردیده که آلومینیوم پتانسیل قابل توجهی برای کاربرد عملی در صنایع گوناگون را دارد و به دلیل مزایای آن نسبت به فولاد، وزن سبک (یک سوم فولاد)، خاصیت انعطافپذیری بیشتر و نقطه ذوب کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از اینرو تلاشهای زیادی در توسعه خواص آلومینیوم انجام گرفته است.
مشکل اصلی آلیاژهای آلومینیوم تریبولوژی ضعیف و پایداری حرارتی کم آنها میباشد. حضور ذرات سرامیکی تقویتکننده نانومتری در ساختار می تواند با ایجاد مانع بر سر حرکت نابجاییها، این آلیاژها را برای کاربردهای سایشی و دمای بالا مناسب سازد. پودرهای نانو آلومینیوم به طور گسترده به دلیل کاربرد به عنوان اصلاح نرخ سوخت، مواد افزودنی، مواد منفجره و مایکروسیستم پرانرژی مورد مطالعه قرار گرفته است. برای این منظور ابتدا تولید آلیاژ آلومینیوم- سیلیسیوم مورد بررسی قرار گرفت.
تحقیقات نشان داده است، روشی مناسب برای تولید نانوساختار روش آلیاژسازی مکانیکی است زیرا رسیدن به یکنواختی پودرها آسانتر است. این روش سبب تولید مواد همگن از مواد اولیه پودری عنصری و یا آلیاژی می شود. کاربردهای عمده این روش در تولید ساختارهای آمورف، تولید آلیاژهای تقویت شده با اکسیدها[2]، ترکیبهای بینفلزی، پودرهای آلیاژی، نانوکریستالها و نانوکامپوزیتها (زمینه فلزی و سرامیکی) میباشد. سپس به منظور تهیه آلیاژ پرکننده برای لحیمکاری، پودرها با روش پرسگرم[3] فشردهسازی شدند. آلیاژهای آلومینیوم حاوی سیلیسیوم به عنوان آلیاژی اصلی به علت سیالیت زیاد كه ناشی از وجود ذرات Si است، شناخته شده است. سیلیسیوم ضریب انبساط حرارتی را كاهش میدهد [1-4].
انرژی ضربه گلولهها در هر برخورد اثر مشخصی بر مورفولوژی، اندازه دانهها و کرنش شبکه دارد. در این تحقیق بهترین شرایط برای سنتز آلیاژ آلومینیوم- سیلیسیوم مورد استفاده به عنوان پرکننده لحیمسخت آلیاژ تیتانیوم، آلیاژسازی مکانیکی معرفی شد. با مطالعه و بررسی تحقیقات مشابه انجام شده با تحقیق حاضر، زمان مناسب برای تهیه نانوساختار یوتکتیک آلومینیوم- سیلیسیوم، تعیین شد.
در این تحقیق، پودر آلومینیوم- سیلیسیوم به روش آلیاژسازی مکانیکی در زمانهای 5، 15، 30، 45 و 60 ساعت تهیه شد. زمان کار با حرکت معکوس به مدت 1 ساعت و 30 دقیقه زمان استراحت به منظور کاهش دمای محفظهها در نظر گرفته شد [5-7].
با انجام آنالیزهای XRD و SEM، مشخص شد در 45 ساعت ساختار نانو حاصل شد و به عنوان فیلر برای لحیمکاری سخت آلیاژ تیتانیوم استفاده شد. در فصل دوم این پژوهش به مطالعه تحقیقات انجام گرفته توسط سایرین در خصوص تهیه پودر نانوساختار به روش آلیاژسازی مکانیکی، معرفی این روش و نیز پارامترهای موثر در لحیمکاری سخت پرداخته شد. در فصل سوم بعد از بررسی مواد اولیه و تجهیزات استفاده شده، روشهای مورد استفاده برای انجام این تحقیق بیان شده است. در فصل چهارم نتایج آزمایشها و تحلیلها ارائه
گردید. نهایتاً در فصل پنجم این تحقیق، به نتیجهگیری و ارائه پیشنهادها پرداخته شد.
فصل دوم: بر منابع
1-2- معرفی سیستم آلومینیوم- سیلیسیوم
مدت بسیاری است که آلومینیوم و آلیاژهای آن توجه زیادی را به خود جلب کرده است. آلومینیوم و آلیاژهای آلومینیوم به دلیل خواص عالی مانند نسبت استحکام به وزن بالا و استحکام مناسب در صنایع مختلف مانند صنایع هوافضا و خودروسازی مورد استفاده قرار گرفتهاند. این امر به دلایل مزایایی است که آلومینیوم و آلیاژهای آن در مقایسه با فلزات دیگر دارند. این مزایا عبارتند از:
1- دانسیته پایین در حدود 7/2
2- قیمت ارزان نسبت به دیگر فلزات سبک مانند منیزیم و تیتانیوم
3- مقاومت به خوردگی مناسب
4- شکل پذیری مناسب
تمام این موارد باعث شده است که آلومینیوم و آلیاژهای آن در صنایع بسیاری مانند اتومبیلسازی، هوافضا و دفاعی مورد استفاده قرار گیرند. ساختارهای آلومینیوم و سیلیسیوم به ترتیب مکعب با سطوحمرکزدار[1] و الماسی[2] میباشند. آلیاژهای آلومینیوم حاوی سیلیسیوم به عنوان آلیاژی اصلی به علت سیالیت زیاد كه ناشی از وجود سیلیسیوم است، شناخته شده است همچنین سیلیسیوم ضریب انبساط حرارتی را كاهش میدهد [8].
Al-Si کاربرد بسیاری به علت چگالی پایین، ریختهگری خوب و استحکام کافی در دماهای بالا دارد. اما شکلپذیری و چقرمگی کم که موجب شده کاربرد این آلیاژ در برخی موارد محدود شود و از معایب این آلیاژ میباشد. دلیل اصلی برای خواص ضعیف آلیاژهای Al-Si، کریستالهای درشت و ترد Si هستند. زیرا کریستالهای درشت Si منجر به شکل گیری ترکهای اولیه و شکست در کشش میشوند. به این منظور، تلاش های بسیاری برای اصلاح ریزساختار Al-Si انجام شده است. به عنوان مثال رسیدن به فازهای ریز Si با ساختار و توزیع همگن و جلوگیری از رشد کریستالهای Si را میتوان نام برد. تلاش های بسیاری در سالیان گذشته برای بالا بردن خواص مکانیکی با تغییر شرایط انجماد، اعمال عملیات حرارتی یا با عناصر اصلاحشده در مورفولوژی ذرات Si انجام شده است. تأثیر درجه حرارت بالا روی ریزساختار، خواص مکانیکی، انبساط حرارتی و هدایت بررسی شده است [9].
در صنایع هوافضا، ساختارهای ترکیبی از تیتانیوم و آلیاژهای آلومینیومی در مقایسه با مواد معمولی دارای مزایای بسیاری است. بیش از 100 فلز پرکننده در لحیمکاری سخت توسعه یافته و در طول 50 سال گذشته برای اتصال آلیاژهای تیتانیوم در موشکهای سبک وزن و صنایع هوافضا مورد آزمایش قرار گرفته است. هدف اصلی از این تلاشها رسیدن به استحکام و مقاومت به خوردگی بالا و بهبود آن در لحیمکاری سخت قطعات است. علارغم اینکه تعداد زیادی از پرکنندهها مورد آزمایش قرار گرفتهاند، ولی تنها تعداد کمی از آنها برای تولید در صنایع هوافضا مورد پذیرش قرار گرفته است. اتصال آلیاژهای تیتانیوم به آلیاژهای آلومینیوم با اعمال روشهای نفوذی مرسوم دشوار است زیرا عملکرد تیتانیوم و آلومینیوم در ریزساختار کریستالی، نقطه ذوب، هدایت حرارتی و ضریب انبساط خطی تفاوت زیادی دارند. ترکیب غیر مشابه آلومینیوم و تیتانیوم توسط جوشکاری نفوذی، جوشکاری اصطکاکی و انفجاری شناخته شده است. باید خاطر نشان شد که روشهای جوشکاری بالا از نظر موقعیت اتصال دارای محدودیت بوده و همچنین خواص مکانیکی پائین برای این اتصالات یکی از مشکلات این روشها میباشد [10-12].
2-2- تعیین سیستم آلیاژی
سیستمهای آلیاژی یوتکتیکی، یکی از ارجحترین انتخابها برای لحیمکاری سخت مواد فلزی به شمار میرود. برخی از دلایل انتخاب آلیاژهای یوتکتیک به عنوان فلز پرکننده لحیمکاری در زیر اشاره شده است [13و 14].
1- رفتار بسیار مناسب ترکنندگی آلیاژ مذاب
آلیاژهای یوتکتیک و نزدیک به یوتکتیک، در گسترده دمایی مابین مذاب و جامد سیالیت مناسبی را ارائه میدهند. برای آلیاژهای با برد انجماد وسیع مانند Au -18 Ni، در این گستره دمایی امکان تشکیل یک حالت خمیری از فلز پرکننده وجود دارد و مذابی با حرکت کند و چسبندگی (ویسکوزیته) بالا ایجاد می شود.
2- خواص مکانیکی مناسب
خواص مکانیکی مناسب از خصوصیات ریزساختار یوتکتیک و دانههای ریز به وجود آمده در این فرایند متالوژیکی است که باعث افزایش توأم استحکام و انعطافپذیری فلز میباشد. همچنین باعث کاهش تشکیل ترکیبات ترد بین فلزی در محل اتصال خواهد شد.
3- دمای ثابت انجماد
برای آلیاژهای یوتکتیک، دمای فرایند اتصال را میتوان تنها کمی بالاتر از نقطه ذوب آلیاژ فلز پرکننده در نظر گرفت.
در شکل 2-1 دیاگرام فازی دوتایی Al-Si نشان داده شده است. مشخص شده که نقطه ذوب این یوتکتیک(Al- 12%wtSi) ◦C 577 است. آلیاژ دوتایی Al- Si یک سیستم یوتکتیک با ترکیب یوتکتیک 12.6%wtSi میباشد. سیلیسیم ضریب انبساط حرارتی را کاهش میدهد، مقاومت به سایش و خوردگی، همچنین ماشینکاری را افزایش میدهد. زمانی که به نقطه یوتکتیک برسد، فاز یوتکتیک Al-Si شکل گرفته و رشد می کند و این تا پایان زمان انجماد ادامه دارد. در دمای اتاق، آلیاژ هیپویوتکتیک شامل فاز آلومینیوم اولیه نرم و انعطافپذیر و فاز سیلیسیوم ترد و شکننده می شود. آلیاژ هایپریوتکتیک معمولاً شامل ذرات درشت سیلیسیوم اولیه می شود [15].
[1]-Face Centered Cubic (FCC)
[2]-Diamond
[1]-Filler Metal or alloy
[2]-Oxide Dispersion Strengthened Alloys (ODS)
[3]-Hot Press