تحقیقات در زمینه تعامل انسان و کامپیوتر باعث ایجاد تغییرات اساسی در دنیای کامپیوتر شده است. تعامل انسان با کامپیوتر مطالعه و تحقیق در زمینه کاربردپذیری[1] است و بیشتر در مورد درک و تولید نرمافزارها و دیگر تکنولوژیهایی است که افراد از آنها استفاده میکنند. در طول دو دهه گذشته تعامل انسان و کامپیوتر مرکز توجه تحقیقات علوم کامپیوتر و علوم اجتماعی و رفتارشناسی قرار گرفته است. بررسی رفتار کاربر در مقابله با تغییرات ایجاد شده در رابط کاربری یا سایر تنظیمات از شاخههای علم تعامل انسان با کامپیوتر(Human Computer Interaction-HCI) است که با رویکرد روانشناسی در بهبود سیستمهای طراحی شده برای کاربران به کار می رود. علم “تعامل انسان و كامپیوتر” اولین باردر سال 1975 مطرح و شناخته شد. در سال 1980 به عنوان شاخه ای مستقل از علم مطرح شد و نیز اولین كتاب در این زمینه در سال 1983 چاپ شد.[2] این مبحث پس از مطرح شدن این شاخه از علم توجه گروه بسیار زیادی از متخصصان سیستم و برنامه نویسان و طراحان رابط كاربری به آن جلب شد زیرا تا آن زمان در طراحی سیستمهای كامپیوتری به نقش كاربر توجه زیادی نشده بود. هدف از پرداختن به این علم میان رشته ای ایجاد متدولوژیها و پروسههای طراحی رابط کاربری، ایجاد متدهای برای تغییر رابطهای کاربری جدید، تکنیکهای سنجش و مقایسه رابطهای کاربری،پیاده سازی رابطهای کاربری جدید و تکنیکهای تعامل، پیاده سازی مدلهای توصیفی و پیشگویانه[2]و تئوریهای تعامل بوده است. هدف طولانی مدت تعامل انسان و کامپیوتر نیز طراحی و ساخت سیستمهایی است که کمترین مانع و مشکل را برای مدل شناختی کاربران و آنچه کاربران از کار کردن با سیستم طراحی شده می دانند، ایجاد نماید.[3] کاربرد پذیری، ثبات، امنیت، سادگی ارتباط با شبکه اجتماعی و رابط کاربری همه از مواردی است که در طراحی و حتی بازبینی و اعمال تغییرات در این بستر ارتباطی باید مورد توجه قرار گیرد. در بخشهای بعدی به تفصیل به این موضوع پرداخته خواهد
شد. برخی از دلایل موفقیت این علم کاملاَ ریشه در تکنولوژی دارد: تعامل انسان با کامپیوتر مشکلات زیادی را تشخیص داده و برای حل آنها راه حلهای مناسبی در حوزه علوم کامپیوتر ارئه کرده است. برای مثال در ایجاد تغییر در واسط کاربری، سیستمهای مدیریت واسط کاربری، راهنماهای سیستم .
سایر دلایل به طور عمده فرهنگی است: این علم موجب شده است که در صورت استفاده افراد غیر فنی از کامپیوتر و سایر تکنولوژیهای وابسته، تاثیرشان بر زندگی فرد مشخص باشد.
بررسی رفتار کاربر در مقابله با تغییرات ایجاد شده در رابط کاربری یا سایر تنظیمات از شاخههای علم تعامل انسان با کامپیوتر(Human Computer Interaction-HCI) است که با رویکرد روانشناسی در بهبود سیستمهای طراحی شده برای کاربران به کار می رود. علم “تعامل انسان و كامپیوتر” اولین باردر سال 1975 مطرح و شناخته شد. در سال 1980 به عنوان شاخه ای مستقل از علم مطرح شد و نیز اولین كتاب در این زمینه در سال 1983 چاپ شد.[2] این مبحث پس از مطرح شدن این شاخه از علم توجه گروه بسیار زیادی از متخصصان سیستم وبرنامه نویسان و طراحان رابط كاربری به آن جلب شد زیرا تا آن زمان در طراحی سیستمهای كامپیوتری به نقش كاربر توجه زیادی نشده بود. هدف از پرداختن به این علم میان رشته ای ایجاد متدولوژیها و پروسههای طراحی رابط کاربری، ایجاد متدهای برای تغییر رابطهای کاربری جدید، تکنیکهای سنجش و مقایسه رابطهای کاربری،پیاده سازی رابطهای کاربری جدید و تکنیکهای تعامل، پیاده سازی مدلهای توصیفی و پیشگویانه[3]و تئوریهای تعامل بوده است. هدف طولانی مدت تعامل انسان و کامپیوتر نیز طراحی و ساخت سیستمهایی است که کمترین مانع و مشکل را برای مدل شناختی کاربران و آنچه کاربران از کار کردن با سیستم طراحی شده می دانند، ایجاد نماید.[3] کاربرد پذیری، ثبات، امنیت، سادگی ارتباط با شبکه اجتماعی و رابط کاربری همه از مواردی است که در طراحی و حتی بازبینی و اعمال تغییرات در این بستر ارتباطی باید مورد توجه قرار گیرد.
[1] Usability
[2] Descriptive and Predictive Models
[3] Descriptive and Predictive Models
در سالهای اخیر در اغلب کشورهای جهان برای ارزیابی عملکرد نهادها و دیگر فعالیتهای رایج در زمینه های مختلف، کاربردهای مختلفی از تحلیل پوششی داده ها (DEA) دیده شده است. علت مقبولیت گستردهتر روش DEA نسبت به سایر روشها، امکان بررسی روابط پیچیده و اغلب نامعلوم بین چندین ورودی و چندین خروجی است که در این فعالیتها وجود دارد. [1] در سال 1957 فارل[1] با بهره گرفتن از روشی مانند اندازه گیری کارایی در مباحث مهندسی اقدام به اندازه گیری کارایی برای یک واحد تولیدی نمود. موردی که فارل برای اندازه گیری کارایی مد نظر قرار داده بود شامل یک ورودی و یک خروجی بود. مطالعه فارل شامل اندازه گیری “کاراییهای فنی” و “تخصصی” و “مشتق تابع تولید کارا” بود. فارل مدل خود را برای تخمین کارایی بخش کشاورزی آمریکا نسبت به سایر کشورها مورد استفاده قرار داد. بااین وجود، او در ارائه روشی که دربرگیرنده ورودی و خروجی های متعدد باشد، موفق نبود.
چارنز، کوپر و رودز دیدگاه فارل را توسعه داده و مدلی را ارائه کردند که توانایی اندازه گیری کارایی با چندین ورودی و چندین خروجی را داشت. این مدل تحت عنوان “تحلیل پوششی داده ها” نام گرفت و ابتدا در رسالهی دکتری ادوارد رودز[2] و به راهنمایی کوپر[3] تحت عنوان “ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس ملی آمریکا” در سال 1976 در دانشگاه کارنگی مورد استفاده قرار گرفت و در سال 1978 در مقاله ای تحت عنوان “اندازه گیری کارایی واحدهای تصمیم گیرنده” ارائه شد.
از آنجا که این مدل توسط چارنز[4] ، کوپر و رودز ارائه گردید، به مدل CCR که از حروف اول نام افراد فوق تشکیل شده است معروف گردید. هدف در این مدل اندازه گیری و مقایسه کارایی نسبی واحدهای سازمانی مانند مدارس، بیمارستان ها، شعب بانک، شهرداری ها و … که دارای چندین ورودی و خروجی شبیه به هم باشند است. [2]
مارشال[5] اولین کسی بود که اهمیت محلی کردن صنایع را به توسعه ناحیه ای صنعت مدرن مرتبط ساخت. او نتیجه گیری کرد که بنگاهها یا کارخانهها قادرند تا تعدادی از مولفههای تولید مانند زمین، نیروی انسانی، سرمایه، انرژی، و حمل و نقل را از طریق تراکم به اشتراک گذارند. یافته های ماشال به مفهوم اقتصاد خارجی منجر شد.[27]و[37] کارخانههای تولیدی مجاور هزینه های تولید و هزینه های معاملات را از طریق مشارکت در زیر بنا ، نیروی کار ماهر ، منابع تولیدی در ناحیه کاهش می دهند. بنابراین اقتصاد خارجی و کاهش هزینه معاملات، فاکتور اصلی در تشکیل خوشه های صنعتی می باشد.
وقتی خوشه های صنعتی تخصصی سازی تولید و نزدیکی جغرافیایی بخش های مربوط را به دست می دهد، آنها تکنولوژی خارجی را تولید می کنند که به تولید کنندگان در منطقه کمک می کند . در حالی که عملیات سیستم تولید محلی تخصصی سازی تولید کننده را تقویت می کند و رابطه ی بین تولید کنندگان محلی و موسسه های محلی نزدیکتر می گردد.[20] یکی از منابع رقابتی بودن ناحیه ای عملیات سیستم تولید محلی می باشد.[19] چنین ویژگی های حیاتی اقتصاد محلی، گاهی نمی تواند در ناحیه های دیگر ایجاد یا تکرار شود . به عبارت دیگر فعالیت اقتصادی تولید کننده ها به وسیله محدودیت های ناحیه ای تحت تاثیر قرار می گیرد[21],و چنین رشد بزرگی در یک موقعیت
مکانی به شدت محلی شده، می تواند مرتبط با محیط خاصی که مولفه های تولید را نگه می دارد به نام جاذبه ی فضایی باشد .[22]
بنابراین فضای فعالیت صنایع قطعاً شامل موهبت های طبیعی می باشد مانند نیروی انسانی و منافع فرصت که منجر به تولید کنندگان مستقر در همان ناحیه صنعتی می شود. به دلیل علم سرازیر شده ، پویایی نیروی انسانی، فواید اعتماد دو جانبه و ارزش های مشترک در گروه، این شرکت ها عملکرد اقتصادی بهتری را نسبت به تولید کنندگان خارج از ناحیه صنعتی تجربه می کنند.[23] به علاوه مرتبط کردن مهارت ها، اشتراک اطلاعات ، قوانین گروه ، سیستم و نیروی انسانی در یک ناحیه صنعتی برای توسعه صنعت در محل و افزایش رقابتی بودن محل ، بسیار مهم است.
بر اساس مفاهیم مارشال در ناحیهی صنعتی و تئوری که تولیدکنندگان واقعاً از تراکم در مناطق صنعتی یکسان سود می برند ، سیاست های صنعتی دولتی اغلب صنایع خاص را تشویق به جمع شدن در یک ناحیه ی خاص می کند ، در واقع سیاستهای دولت می تواند به طور فعالی صنایع خاص را تشویق کند، توسعه ناحیه ای روستایی و شهری را تنظیم کند ، و شبکه همکاری تشکیل دهد، و مهمتر از همه توسعه صنعتی در ناحیه داده شده را هدایت کند.[24] توسعه شهرکهای علمی و صنعتی مثالی از چنین سیاستهایی است. همانطور که در بحث ناحیه ی صنعتی اشاره شد، شبکه ایجاد شده از طریق شهرک صنعتی، موهبتهای ناحیه را به طور مثبتی تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین همکاری در تقویت اقتصاد ناحیه بسیار مورد توجه است.[17]
نگاهی کوتاه به ساختار نظام اقتصادی کشور های مختلف، ما را با اهمیت و جایگاه شرکت ها و بنگاه های کوچک و متوسط و شهرکها و نواحی در برگیرندهی آنها بیشتر آشنا خواهد کرد.
هر سازمان به منظور آگاهی از میزان مطلوبیت و مرغوبیت فعالیت های خود به خصوص درمحیطهای پیچیده و پویا نیاز مبرم به نظام ارزیابی دارد. از سوی دیگر فقدان وجود نظام ارزیابی و کنترل در یک سیستم به معنای عدم برقراری ارتباط با محیط درون و برون سازمان تلقی می گردد که پیامد های آن کهولت و در نهایت مرگ سازمان است. ممکن است بروز پدیده مرگ سازمانی به علت عدم وقوع یکباره آن از سوی مدیران عالی سازمان ها احساس نشود. اما مطالعات نشان می دهد فقدان نظام کسب بازخورد امکان انجام اصلاحات لازم برای رشد، توسعه و بهبود فعالیتهای سازمان را غیر ممکن می نماید، سرانجام این پدیده مرگ سازمانی است.[3]
لذا با شناخت آماری شهرکها و رتبه بندی آنها و مقایسه نتایج حاصله با اهداف و چشم اندازهای شرکت شهرکهای، امکان بررسی عملکردی میسر میگردد که آن هم به نوبهی خود در جهت تدوین راهکارهای موثر برای حرکت در مسیر توسعه بخش صنعت به کار میآید.
1-2- تشریح و بیان موضوع
از آنجایی که تحلیل پوششی داده ها کارایی متفاوتی در طول زمان ارائه میدهد و به هیچ پیشفرض اولیه ای درباره مرز کارایی نیاز ندارد لذا در میان تمام روشهای ارزیابی عملکرد، DEA در سازماندهی و تحلیل داده ها بهترین روش است. اما DEA قادر به تفکیک کارایی همهی شرکتها از یکدیگر نیست دلیل این موضوع کم بودن تعداد واحدهای تصمیم گیرنده نسبت به تعداد ورودی و خروجیها است. هرچه این نسبت بیشتر باشد، مدل قدرت تفکیکپذیری بالاتری خواهد داشت. در صورتی که این رابطه تجربی بین تعداد واحدهای تصمیم گیرنده ([6]DMUs ) و ورودی ها و خروجیها برقرار باشد، قدرت تفکیک پذیری مدل مناسب است:
m : تعدادورودی های هر DMU
s : تعداد خروجیهای هر DMU
n : تعداد DMU ها
لذا از آنجایی که روش تحلیل پوششی داده ها در صورت کم بودن تعداد واحد های تصمیم گیرنده (DMU ) با توجه به تعداد ورودی و خروجی ها قادر به تفکیک واحد های تصمیم گیری نمی باشد و در واقع مدل های پایه ای DEA قادر به رتبه بندی کامل واحد ها نیستند، سعی می شود تا از تلفیق تحلیل پوششی داده ها و شبکه های عصبی مصنوعی به منظور اندازه گیری عملکرد واحدهای تصمیم گیرنده استفاده شود به نحوی که مشکل مذکور برطرف گردد.
در این پژوهش سعی شده است معیارهای ارزیابی عملکرد شهرکهای صنعتی استان مازندران تعیین گردد و با بهره گرفتن از مدل ترکیبی Neuro-DEA با اندازه گیری کارایی شهرکهای صنعتی این استان و تعیین شهرکهای کارا و ناکارا و همچنین رتبه بندی شهرکها به بهینه سازی شرکت شهرکهای صنعتی استان مازندران از طریق ارزیابی عملکرد کمک گردد.
1 Farrell
[2] Rohdes
[3] Cooper
[4] Charnes
[5] Marshall
[6] Decision-Making Units
در سالهای اخیر، مدیریت زنجیرهیتأمین[1] به دلیل افزایش روزافزون رقابت در بازارهای جهانی به یکی از مهمترین زمینهها در شاخهی مدیریت تولید تبدیل شده است. مدیریت زنجیرهیتأمین، به عنوان ابزاری که در اوایل دهه 1990 بوجود آمده و شامل برنامهریزی و مدیریت عملیات و تولید، انتقال و توزیع کالا تا رسیدن به مشتری است، راهی را برای بهبود محیط تولید و رقابتی کردن آن پیشنهاد میدهد. یک زنجیرهیتأمین مجموعهای از امکانات، تأمینکنندگان، مشتریان، محصولات و روشهای کنترل موجودی، فروش و توزیع است که تأمینکنندگان را به مشتریان متصل میکند و با تولید مواد اولیه توسط تأمینکنندگان شروع شده و به مصرف محصول توسط مشتریان ختم میشود (گوناسکاران و همکاران، 2001). به دلیل اینکه زنجیره تامین نقش مهمی را در فرایند مدیریت تولید ایفا میکند، ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین به عنوان عنصر مهمی از عملکرد شرکت (سازمان) در نظر گرفته می شود. ارزیابی عملکرد را به صورت فرایند کمیسازی یا به صورت دقیقتر فرایند کمیسازی و آنالیز اثربخشی و بهرهوری تعریف میکنند. بر این اساس، بهرهوری زنجیرهیتأمین به صورت یک پیمانه اندازه گیری از میزان عملکرد منابع شرکت در کل زمینه زنجیرهیتأمین برای رسیدن به اهداف خاص آن تعریف می شود.
مسائل ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین دامنه وسیعی را از ارزیابی عملکرد واحدهای مستقل یک زنجیرهیتأمین تا ارزیابی عملکرد کل زنجیرهیتأمین را شامل می شود. مساله ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین یکی از جامعترین مسائل تصمیم گیری استراتژیک است که باید برای بهرهوری بلندمدت کل یک زنجیرهیتأمین در نظر گرفته شود.
مدیریت زنجیرهیتأمین مجموعهای از رویکردهایی است که سعی میکند تأمینکنندگان، تولیدکنندگان، انبارها و مصرفکنندگان را به طور مؤثری در هم ادغام کند تا کالاها در مقدار درست، در مکان درست و در زمان درست تولید و توزیع شوند. این رویکردها درصدد حداقلکردن هزینههای سیستم هستند درحالی که سطح خاصی از سرویس را ارضاء میکنند (بیمن، 1999). ثابت شده است که مدیریت مؤثر یک زنجیرهیتأمین، مکانیزم بسیار مؤثری برای تحویل سریع و مطمئن کالا و خدمات با کیفیت بالا و با هزینه حداقلی میباشد (گوناسکاران و همکاران، 2004). سابقاً واحدهای بازاریابی، توزیع، برنامهریزی، تولید و فروش در یک زنجیرهیتأمین مستقل عمل میکردند. متناظراً ارزیابی عملکرد یک زنجیرهیتأمین به معنی ارزیابی عملکرد واحدهای بازاریابی، توزیع، برنامهریزی، تولید و فروش به صورت مستقل خواهد بود. بعضی از محققین در گذشته عملکرد واحدهای مستقل یک زنجیرهیتأمین را ارزیابی کردند مانند ارزیابی عملکرد مراکز توزیع (DC[2]) (راس[3] و دروگ[4]، 2002)، ارزیابی عملکرد فروش ( ایستون[5] و همکاران، 2002)، ارزیابی عملکرد تأمینکننده ( تولریا[6] و همکاران، 2006) و غیره. به هر حال این واحدهای مستقل در زنجیرهیتأمین دارای اهداف خاص خودشان هستند و این اهداف اغلب با هم در تضاد هستند. بنابراین نیاز به یک چارچوب ارزیابی عملکرد که در آن عملکرد این واحدهای مستقل با هم ادغام شده و به صورت همزمان ارزیابی شوند، احساس میشود. برای بهدستآوردن یک زنجیرهیتأمین کارا، ارزیابی عملکرد کل زنجیرهیتأمین بسیار مهم است. در این پایاننامه به زنجیرهیتأمین به صورت یک کل نگاه میشود و به عنوان یک سیستم در نظر گرفته میشود. در این پایاننامه یک زنجیرهیتأمین سه سطحی شامل تأمینکننده، تولیدکننده و مشتری در نظر گرفته میشود و این زنجیره به عنوان یک واحد تصمیمگیری در سطح تولیدکننده ارزیابی عملکرد میشود.
برای ارزیابی زنجیرهیتأمین شاخص های مختلفی مانند هزینه، زمان، سود، سطح خدمت و … اندازهگیری میشوند. ارزیابی زنجیرهیتأمین با بهره گرفتن از روشهای مختلفی انجام میشود. تحلیل پوششی داده ها به عنوان یک روش ناپارامتریک بر پایه تکنیک برنامهریزی خطی بنا شده است و عملکرد واحدهای مختلف را به نسبت هم میسنجد. وانگ[7] و وانگ (2007) با دادن شواهد و دلایلی مناسب، معتقدند تحلیل پوششی داده ها روش مناسبی برای مدیریت زنجیرهیتأمین است. تحلیل پوششی داده ها می تواند ورودی ها و خروجیهای چندگانه
داشته باشد و شاخص های کمی و کیفی را به کار گیرد (وِن و همکاران، 2010). در این پایان نامه شاخص هایی مانند هزینه، تحویل به موقع و زمان تدارک[8] برای ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین در نظر گرفته شده و ارزیابی عملکرد در سطح تولیدکننده انجام میشود در حالی که معمولاً به زنجیرهیتأمین به صورت یک سیستم و کلنگرانه نگاه شود؛ این موضوع بدان معناست که شاخصهای ارزیابی عملکرد برای واحد تولیدکننده (سطح دوم زنجیره) و در ارتباط آن با تأمینکننده و مشتری اندازهگیری میشوند و کلیت زنجیرهیتأمین حفظ میشود.
مدلهای تحلیلی ارائه شده برای ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین شامل تکنیکهای مختلفی از روشهای امتیازدهی موزون ساده تا برنامه ریزی پیچیده ریاضی و از مدلهای ارزیابی قطعی تا مدلهای تحت شرایط عدم قطعیت را شامل می شود. اخیراً روشهای مختلفی برای مواجهه با مساله ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین ارائه شده است. 16 دسته از این روشها به وسیلهی استمپ[9] و همکاران (2010) مرور شد. این روشها شامل هزینهیابی بر اساس فعالیت، کارت امتیازدهی متوازن، مدل مرجع عملیاتی زنجیرهیتأمین، چارچوب تحقیقات لجستیکی، ممیزی ازلاگ[10]، EFQM و غیره هستند. نتایج این تحقیق در پیوست (پ) ارائه میشود.
برای ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین شاخص های مختلفی در دسته هایی مانند هزینه، زمان، سود، سطح خدمت و … اندازه گیری میشوند. توماس[11] و گریفین[12] (1996) هزینه حملونقل را برابر با بیش از نیمی از هزینه های یک زنجیرهیتأمین دانسته و از آن برای ارزیابی استفاده کردند. لی[13] و بلینگتون[14] (1992) سطح رضایت مشتریان را در شرکتهایی که مشتریانی از سراسر دنیا دارند یک عامل مهم دانسته و اشاره کرده اند که اگر استراتژی های اتخاذ شده در راستای جلب رضایت مشتریان نباشد بسیار هزینهبر خواهند بود. مپس[15] و همکاران (1997) سطح تولید را عامل بسیار مهمی در هزینه تولید، کیفیت و انعطافپذیری دانسته و اشاره کرده اند که عملکرد فرایندهای تولید به عنوان بخش مهمی از یک زنجیرهیتأمین باید اندازه گیری شده و بهبود یابد.
اغلب مطالعات موجود بر روی ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین بر چارچوبی از سیستم شاخص ارزیابی استوار هستند. به هر حال، اغلب این روشها از خود افراد برای محاسبه وزن شاخص ها در فرایند ارزیابی استفاده می کنند. به دلیل وجود نظرهای شخصی وزن شاخص ها نمیتوانند به صورت دقیق اندازه گیری شوند (وو[16] و اولسن[17]، 2008).
برای کاهش عدم دقت وزن شاخص، که با بهره گرفتن از نظر شخصی تصمیمگیرنده افزایش یافته است، از تحلیل پوششی داده ها به عنوان یک روش غیر پارامتریک برای ارزیابی عملکرد زنجیرهیتأمین استفاده میشود. خاصیت اصلی تحلیل پوششی داده ها[18] این است که می تواند عملکرد را در حالتی که ورودی ها و خروجیهای چندگانه وجود دارد اندازه گیری کند. وانگ و وانگ (2007) یک مدل تحلیل پوششی داده ها را با بهره گرفتن از شاخص هایی مانند هزینه، تحویل به موقع، سود و چرخه زمان تولید ارائه کردند. با توجه به این که بعضی از شاخصهای اندازه گیری شده در زنجیرهیتأمین مخصوصاً هزینه به صورت قطعی نیستند و شاخص های عدم قطعیت در آنها دیده می شود، استفاده از روشهای عدمقطعیت مانند منطق فازی مناسب به نظر میرسد (ژو[19] و همکاران، 2009). تا بهحال برای ارزیابی زنجیرهیتأمین به ندرت از روشهای عدم قطعیت استفاده شده است (وانگ و وانگ، 2007). از روشهای عدمقطعیت استفاده شده میتوان به مجموعههای ناهموار اشاره کرد (ژو و همکاران، 2009). در این مرجع با توسعه یک مجموعه ناهموار از شاخص هایی مانند هزینه، تعداد کارکنان، انعطافپذیری تولید و سطح خدمت برای ارزیابی عملکرد استفاده شده است. در این تحقیق از تحلیل پوششی داده های فازی جهت ارزیابی عملکرد زنجیرههای تأمین استفاده میشود که در تحقیقات پیشین تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته است. در این پایاننامه زنجیرهیتأمین به صورت یک کل و یک سیستم در نظر گرفته میشود که ورودیها و خروجیهای مدل تحلیل پوششی دادههای فازی، همان ورودیها و خروجیهای سیستم زنجیرهیتأمین هستند. شاخصهای ارزیابی در سطح تولیدکننده اندازهگیری میشود و برای حفظ یکپارچگی زنجیرهیتأمین اندازهگیری شاخصها برای تولیدکننده و با حفظ ارتباطش با تأمینکنندگان و مشتریان انجام میشود.
[1] Supply Chain Management
[2] Distribution Center
[3] Ross
[4] Droge
[5] Easton
[6] Talluria
[7] Wong
[8] Lead time
[9] Estampe
3 ASLOG
[11] Thomas
[12] Griffin
[13] Lee
[14] Billington
[15] Mapes
[16] Wu
[17] Olson
[18] Data Analisys
[19] Xu
……………………………………………………………………………………………………………………………………………….42
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………………………………………60
تجزیه و تحلیل یافته ها…………………………………………………………………………………………………………………………62
نتیجه گیری نهائی………………………………………………………………………………………………………………………………..67
پژوهش در پرستاری……………………………………………………………………………………………………………………………..68
پیشنهادات برای مطالعات بعدی………………………………………………………………………………………………………………68
منابع………………………………………………………………………………………………………………………………………………….70
ضمائم………………………………………………………………………………………………………………………………………………..74
معرفی پژوهش
عنوان پژوهش: بررسی دیدگاه و عملکرد پرسنل اتاق های عمل در مورد ایمنی بیمار در مراکز آموزشی- درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز،1392.
معرفی مسئله
آشنایی با قوانین و مقررات و ضوابط حاکم بر پرستاری از اولویتهای برنامه های پرستاری است. لذا ضروری است که پرستاران در حفظ و اعتلاء سلامتی و نیز ارتقاء ایمنی بیماران، پیشگیری از بیماریها، تسکین درد و آلام مددجویان پیشقدم باشند و محتوای قوانین پرستاری را بعنوان راهنمایی حین انجام مسئولیتهای محوله مد نظر داشته باشند(1).
فعالیتهای ایمن و بیخطر پرستاری مستلزم درک چارچوب قانونی است که هر پرستار باید به آن عمل کند. امروزه، در تمام جنبه های حرفه پرستاری، درک مفاهیم قانونی، به پرستار در کسب دانش حرفهای کمک می کند تا وی بتواند خود را در انجام مسئولیتهایش محافظت نموده و حقوق بیمار را نیز حفظ کند(2). تمامی پرستاران مسئول تصمیم گیری ها و اعمال خود در حفظ و کارآئی شغلی خویش هستند و مسئول دستیابی به بهترین برآیند ممکن برای مددجو هستند، که با هیچ عامل خطرسازی مواجه نباشند و بایستی بطور مداوم دانش قانونی خود را بوسیله آموزش و تجربه ارتقاء بخشند. بنابراین، یک پرستار باید در رعایت استانداردهای مراقبتی و امور مرتبط با ایمنی بیماران سعی و تلاش کافی داشته باشد و در نهایت، در قبال مردم و جامعهای که در آن زندگی می کند، تعهد داشته باشد(2،3). خطاهای پزشکی در سراسر جهان بسیار بالا بوده و یکی از 5 علل مهم مرگ و میر را بخود اختصاص داده است(4). ایمنی بیمار یکی از مهم ترین اجزای کیفیت مراقبت سلامت می باشد(5).
براساس آمار سازمان جهانی بهداشت، اطلاعات استخراج شده از 56 کشور دنیا مؤید انجام 87 میلیون تا 281 میلیون عمل جراحی(یک عمل جراحی به ازای 25 نفر جمعیت دنیا) در سال 2002 میلادی درجهان
بوده است که از این میزان بطور تقریبی هر ساله در جهان حداقل 7 میلیون نفر در اثر اعمال جراحی دچار آسیب و صدمه می شوند و حداقل یک میلیون نفر نیز حین عمل جراحی و یا بلافاصله پس از اعمال جراحی فوت می کنند. نرخ اتفاقات ناخواسته ناشی از اعمال جراحی در دنیا در قسمت بستری بالغ بر 25% و نرخ مرگ و میر خام بعد از اعمال جراحی عمده 15% – 5% می باشد. در کشورهای توسعه یافته نیز بطور تقریبی نیمی از کل عوارض ناخواسته قسمت بستری بیمارستانی مرتبط با اعمال جراحی بوده و این در حالی است که نیمی از این موارد قابل پیشگیری ذکر شده اند. میزان معلولیت های عمده گزارش شده ناشی از اعمال جراحی در کشورهای توسعه یافته 16%- 3% بوده که 8% – 4% آنها منجر به معلولیت دائمی و یا مرگ و میر می گردد(6).
59
5-2 تکنیک های تصمیم گیری چند هدفه و برنامه ریزی آرمانی
59
5-3 تبدیل مدل غیر خطی چند هدفه به مدل غیر خطی تک هدفه
63
5-4 نتایج عددی برای مدل سفارش تک محصولی
67
5-5 مثال های عددی مدل سفارش همزمان چند محصول
71
5-6 نتایج عددی برای مدل انتخاب ترکیب بهینه وسایل حمل و نقل
77
5-7 نتایج عددی برای مدل انتخاب تامین کنندگان با احتساب هزینه موجودی و نگهداری
81
فصل ششم: نتیجه گیری
84
6-1 نتایج کسب شده
85
فهرست جداول
عنوان جدول | صفحات |
جدول2-1 دسته بندی مقالات مختلف | 21 |
جدول 5-1 تعداد متغیر ها،محدودیت ها و محدودیت های غیر خطی | 65 |
جدول 5-2 تعداد متغیر ها، محدودیت های مسئله با ابعاد مختلف | 66 |
جدول 5-3 شبکه تامین بهینه برای مدل تک محصولی | 67 |
جدول 5-4 مثال عددی برای مدل تک محصولی | 70 |
جدول 5-5 ضریب مصرف مواد اولیه مختلف در محصولات | 71 |
جدول 5-6 پاسخ های بهینه بدست آمده برای مسائل مختلف | 74 |
جدول 5-7 پاسخ های بهینه بدست آمده برای مدل با ابعاد بزرگتر | 76 |
جدول 5-8 پاسخ های بدست آمده برای مسائل حمل و نقل | 77 |
جدول 5-9 پاسخ های بدست آمده برای مسائل حمل و نقل با سایز بزرگ | 79 |
جدول 5-10 محصولات و مواد اولیه تولیدی به وسیله هر تامین کننده | 81 |
جدول 5-11 ضریب مصرف هر یک از مواد اولیه در محصولات | 81 |
جدول 5-12 پاسخ های بهینه حاصل از حل مدل | 81 |
عنوان شكل و نمودار |
صفحات |
|
شکل 2-1 زنجیره تامین ساده | 9 | |
شکل 2-2 زنجیره تامین توسعه یافته | 10 | |
شکل 2-3 سیر تکاملی زنجیره تامین | 12 | |
شکل 2-4 عملیات زنجیره تامین | 13 | |
نمودار 2-5 توزیع مقالات هوش مصنوعی | 23 | |
نمودار 2-6 توزیع مقالات MADM | 25 | |
نمودار 2-7 توزیع مقالات مربوط به مدل های ریاضی | 26 | |
نمودار 2-8 تعداد مقالات فازی منتشر شده در هر سال | 27 | |
شکل 2-9 مقالات تركیبی روش AHP با سایر روش ها | 28 | |
نمودار 2-10 نسبت تعداد مقالات تکی و ترکیبی در 10 سال اخیر | 29 | |
شکل 3-1 شبکه تامین قطعه مورد نظر خریدار و مواد اولیه | 35 | |
شکل 3-2 شبکه تامین مربوط به سفارش همزمان چند محصول | 39 | |
شکل 5-1 روش های تصمیم گیری با اهداف چندگانه | 60 | |
شکل 5-2 شبکه تامین بهینه برای مدل تک محصولی | 67 | |
شکل 5-3 شبکه تامین بهینه برای سفارش همزمان چند محصول | 73 |
فصل اول
کلیات تحقیق
فصل اول : کلیات تحقیق
در انتخاب حوزه تحقیق همواره تلاش بر این بوده تا موضوع مورد نظر علاوه بر همراستایی با موضوعات علمی و آکادمیک روز، بخشی از نیاز حال و آینده صنعت را نیز پوشش دهد. به نحوی که علاوه بر قابلیت پیاده سازی و به کارگیری در صنایع مختلف، تاثیر بسزایی بر افزایش بهرهوری صنعت نیز داشته باشد. نحوه انتخاب حوزه تحقیق بر اساس پیشنهاد استاد راهنما با توجه به سابقه علمی ایشان و علاقه دانشجو به این موضوع است.
در رقابتهای جهانی در عصر حاضر، باید محصولات متنوع را با توجه به درخواست مشتری در دسترس وی قرار داد. خواست مشتری بر كیفیت بالا و خدمت رسانی سریع، موجب افزایش فشارهایی شده كه قبلاً وجود نداشته است، در نتیجه شركتها بیش از این نمیتوانند به تنهایی از عهده تمامی كارها برآیند.
در بازار رقابتی موجود، بنگاههای اقتصادی و تولیدی علاوه بر پرداختن به سازمان و منابع داخلی، خود را به مدیریت و نظارت بر منابع و اركان مرتبط خارج از سازمان نیازمند یافتهاند. علت این امر در واقع دستیابی به مزیت یا مزایای رقابتی با هدف كسب سهم بیشتری از بازار است. بر این اساس، فعالیتهایی نظیر برنامه ریزی عرضه و تقاضا، تهیه مواد، تولید و برنامه ریزی محصول، نگهداری كالا، كنترل موجودی، توزیع، تحویل و خدمت به مشتری كه قبلا همگی در لایه شركت انجام میشده، اینك به لایه زنجیره تامین انتقال پیدا كرده است.[1] مسئله كلیدی در یک زنجیره تامین، مدیریت و كنترل هماهنگ تمامی این فعالیتها است. زنجیره تأمین شامل تمام فعالیتهای مرتبط با جریان و تبدیل كالاها از مرحله ماده خام (استخراج) تا تحویل به مصرف كننده نهایی و نیز جریانهای اطلاعاتی و مالی مرتبط با آنها است .[2]
یکی از مهمترین موضوعاتی که در مدیریت زنجیره تامین مطرح است, مسئله ارزیابی و انتخاب تامینکنندگان است. به ویژه در صنایع پیشرفته برای کاهش ریسک و هزینههای کلی اقدام به برونسپاری محصولات مینمایند. در واقع به دلیل اینکه هزینههای برونسپاری قطعات و خرید مواد اولیه اغلب بیش از 50% درصد هزینه نهایی محصول را تشکیل میدهند، کارخانجات سعی میکنند این هزینه ها را حداقل کنند .[3]انتخاب تامینکنندگان مناسب و برقراری و حفظ یک رابطه بلند مدت با آنان یکی از مهمترین وظایف کارخانجات برای کاهش هزینههای خرید است. به همین دلیل امروزه مفهوم[1]SRM (مدیریت روابط با تامینکنندگان) بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است [4]و .[5]مسئله انتخاب تامینکنندگان، فرایندی است که در آن با در نظر گرفتن تعدادی از معیارهای کمی و کیفی، مجموعهای از بهترین تامینکنندگان انتخاب می شوند و به این وسیله کارایی کل زنجیره تامین افزایش مییابد و در نهایت سبب بهبود وضعیت رقابتی زنجیره میشود. در سالهای اخیر این موضوع بیشتر مورد توجه محققان قرار گرفته که نشان از اهمیت آن دارد.[6] در این میان تاثیر مواد خام و اولیه و قطعات نیمه ساخته در كیفیت محصول نهایی انكارناپذیر است. بر این اساس اگر سازمانها و شركتهای صنعتی از تامینكنندگانی برخوردار باشند كه هم از لحاظ كیفیت مواد اولیه و هم از لحاظ كیفیت محصول تولیدی نیمه ساخته مورد تائید باشند، میتوانند تا اندازه مناسبی از كیفیت محصول نهایی خود اطمینان داشته باشند. در حقیقت نوع ماده اولیه مورد استفاده میتواند تاثیر بسزایی در کیفیت و قیمت محصولات و قطعات نیمه ساخته داشته باشد و بدون شک کیفیت ماده اولیه مورد استفاده در انتخاب تامینکنندگان لایه اول از اهمیت زیادی برخوردار است.[7]
با توجه به مرور ادبیات گستردهای که در زمینه انتخاب تامینکنندگان انجام شده است، میتوان دریافت که رویکردها و مدلهای متفاوتی که برای حل مسئله انتخاب تامینکنندگان به کار گرفته شدهاند، همواره به انتخاب تامینکنندگان سطح اول که مستقیما با سازمان اصلی در ارتباطند میپردازند و توجهی به تامینکنندگان سطح دوم یا تولیدکنندگان مواد اولیه ندارند. این در حالی است که به نظر میرسد اگر سازمان به تامینكنندگان لایه دوم توجه داشته باشد، اطمینان بیشتری نسبت به کیفیت و دیرکرد قطعات خود خواهد داشت .[8]به همین دلیل در این پژوهش، لایه دوم تامین نیز به صورت یکپارچه با سطح اول تامین مورد بررسی قرار میگیرند و تامینکنندگان بهینه در هر دو لایه انتخاب میشوند. همچنین با طراحی یک شبکه تامین میزان بهینه جریان کالاها در هر مسیر تعیین میشود.
در دنیای امروز، کارخانجات مختلف در حال برون سپاری بخش عظیمی از فرایندهای تجاری خود هستند. این برونسپاری ها از فعالیت های مربوط به تهیه مواد اولیه تا خدمات پس از فروش و پشتیبانی و یا حتی توزیع کامل محصولات را شامل می شود. بنابر مطالعات انجام شده در این زمینه، 80% سازمانها به نوعی فعالیتهای خود را برونسپاری می کنند و اغلب آنها نزدیک به 45% بودجه کل خود را صرف این کار مینمایند.[9] به طور کلی تامین منابع یکی از مهترین عملیاتی است که در زنجیره تامین انجام میشود و مهمترین بخش آن تدارکات میباشد. هنگامی که سازمان تصمیم به خرید مواد اولیه و یا برونسپاری بخشی از قطعات میگیرد، مهمترین وظیفه واحد تدارکات انتخاب تامینکنندگان مناسب میباشد. انتخاب تامینکنندگان مسئله ای فراتر از بررسی و انتخاب قیمت های پیشنهادی تعدادی فروشنده است.[10] این مسئله شامل بررسی تعداد زیادی از معیارهای کمی و کیفی میشود و تاکنون روشهای تصمیمگیری چند معیاره متفاوتی برای حل آن ارائه شده است. همچنین در بسیاری از موارد یک تامینکننده به تنهایی قادر به تامین نیازمندی های سازمان نیست و باید مجموعه ای از تامینکنندگان برای براورده کردن یک سفارش خاص انتخاب شوند. در چنین شرایطی مسئله تخصیص سفارشات به هر تامینکننده مطرح میشود که چگونگی تعیین اندازه مناسب این سفارشات بسیار حائز اهمیت است. این انتخاب شامل بررسی معیارهای متفاوتی است که در طول 50 سال اخیر (1966 به بعد) دچار تغییرات زیادی شدهاند[11]. همچنین رویکردها و مدلهای متفاوتی برای حل مسئله به کار گرفته شدهاند که همواره به انتخاب تامینکنندگان سطح اول که مستقیما با خریدار در ارتباطند میپردازند و توجهی به تامینکنندگان سطح دوم ندارند. اگرچه در مدلهای ارائه شده و مطالعات آکادمیک توجهی به این موضوع نشده، اما نوع مواد و قطعات مورد استفاده میتوانند تاثیر بسزایی در کیفیت و قیمت قطعات نهایی داشته باشند. به همین دلیل در این پژوهش سعی شده تا علاوه بر تامینکنندگانی که به طور مستقیم با شرکت در ارتباطند, تامینکنندگان تامینکنندگان نیز به عنوان سطح دوم تامین مورد بررسی قرار گیرند و تامینکنندگان بهینه در هر دو لایه انتخاب شوند. به این ترتیب با در نظر گرفتن خصوصیات تامینکنندگان سطح دوم نظیر قیمت، کیفیت و حمل و نقلهای به موقع، تاثیر ویژگیهای مختلف آنان درانتخاب تامینکنندگان سطح اول بررسی میشود.
ارائه یک مدل یکپارچه برای انتخاب بهترین تامینکنندگان در هر دو لایه در شرایطی که هزینههای نگهداری کالا و موجودی در نظر گرفته میشود. به این ترتیب مقدار بهینه سفارشات به هر تامینکننده و تعداد دورههای بهینه ارسال و دریافت قطعات مختلف به دست میآید.
هدف اصلی این پژوهش ارائه یک مدل ریاضی است كه بتواند به صورت یكپارچه تامینکنندگان مورد نظر و مطلوب سازمان را در دو لایه متفاوت از یک زنجیره تامین مورد ارزیابی قرار دهد و به این ترتیب ترکیب مناسبی از تامینکنندگان را در هر دو لایه انتخاب کند و میزان سفارشات بهینه اختصاص یافته به تامینکنندگان مطلوب را تعیین نماید تا بتواند عوامل مهمی که در انتخاب تامینکنندگان مورد بررسی قرار میگیرند، مانند کیفیت، حمل و نقل به موقع و هزینه را نه تنها در یک لایه، بلکه در کل زنجیره تامین بهینه کند.
بنابراین بررسی ویژگیهای تامینکنندگان لایه دوم از مهمترین اهداف این پروژه است و میتوان آنها را در فرایند انتخاب تامینکننده در نظر گرفت. در عین حال هدف دیگری كه این پژوهش در صدد دستیابی به آن است، كمك به بهبود فرایند انتخاب تامینكننده میباشد، بطوریكه تصمیمگیرنده از لحاظ انتخاب تامینکنندگان نهایی اطمینان خاطر بیشتری كسب کند. همچنین تلاش بر این است تا علاوه بر انتخاب بهترین تامینکنندگان از طریق یک مدل ریاضی چند هدفه، میزان بهینه سفارشات اختصاص یافته به آنها را تعیین نمود. در ادامه مدلهایی ارائه میشوند که علاوه بر انتخاب تامینکنندگان بهینه در هر دو لایه، بهترین ترکیب وسایل نقلیه برای انتقال و جابجایی قطعات و تعداد زیر دورههای بهینه برای دریافت محصولات در یک دوره زمانی مشخص را تعیین میکند تا به این وسیله هزینههای نگهداری کالا حداقل شود.
[1] Supplier relationship management