اضطراب بیانگر حالت هیجانی نامطلوبی است که محصول فشار و کشمکشهای روانی فرد است و مشخصه بارز آن ترس و بیم از حوادث منفی آینده است. چنانچه این ترس و تشویش مبهم و پراکنده بوده و وابسته به موضوع معینی نباشد و یا به صورت افراطی درآید، اضطراب نوروتیک[1] مطرح میشود (لیندسی[2]، 1995). اضطراب نوروتیک در طبقهبندی تشخیصی رسمی DSM-IV-TR تحت عنوان اختلالات اضطرابی شناخته میشود (کاپلان[3]-سادوک[4]، 2003).
در میان انواع اختلالات اضطرابی، اختلال اضطراب اجتماعی[5] رایجترین اختلال اضطرابی و سومین اختلال شایع روانپزشکی (انجمن روانپزشکی آمریکا[6]، 1994؛ ترجمه نائینیان، مداحی و بیابانگرد، 1374) به حساب میآید. در اضطراب اجتماعی افراد در موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی آن چنان مضطرب میشوند که خود را مجبور به اجتناب از موقعیت میبینند یا آن را با اضطراب زیاد تحمل میکنند و به نوعی زندگی حرفهای، تحصیلی و اجتماعیشان مختل میگردد (حمیری، 1389).
هسته اصلی اختلال اضطراب اجتماعی ترس از ارزیابی منفی[7]، مورد انتقاد قرار گرفتن و یا طرد شدن است که به دنبال آن فرد به اجتناب مفرط از موقعیتهای اجتماعی رو میآورد (انجمن روانپزشکی آمریکا، 1994؛ ترجمه نائینیان، مداحی و بیابانگرد، 1374). ارزیابی خود به
صورت منفی ممکن است منجر به داشتن این انتظار که دیگران نیز آن ها را بهطور منفی ارزیابی کنند؛ شود (لیری[8] و کوالسکی[9]، 1995؛ به نقل از کوکووسکی[10] و اندلر[11]، 2000) داشتن اینچنین طرحواره منفی از خود، مولفهای مهم در تعریف اضطراب اجتماعی تلقی میشود (کلارک[12] و ولز[13]، 1995). چنین سبک شناختیای نه تنها وخامت اضطراب اجتماعی را تشدید کرده، بلکه در تداوم اختلال نقش مهمی ایفا میکند. در تایید این فرضیه، بک[14]، امری[15] و گرینبرگ[16] (1996) نشان دادهاند که افراد مضطرب اجتماعی، در مقایسه با افراد غیر مضطرب، بیانها و باورهای منفی بیشتری را در ارزیابی خود گزارش میکنند. پس بنابراین عزت نفس پایین منجر به افزایش ترس از ارزیابی منفی دیگران شده که متعاقباً افزایش اضطراب اجتماعی را به دنبال دارد (کوکووسکی، اندلر، 2000؛ تیچمن[17] و آلن[18]، 2007).
با توجه به آنچه گفته شد عزت نفس نقش مهمی در عملکرد شناختی ایفا میکند. در واقع عزت نفس ناپایدار یا متغیر، با خشم (واسچل[19] و کرنیس[20]، 1996)، واکنش هیجانی و افسردگی (باتلر[21]، هوکانسون[22] و فلین[23]، 1994؛ کرنیس، گرانمن[24] و ماتیس[25]، 1991) مرتبط است. تلاشهای بسیاری در جهت تغییر عزت نفس با اطلاعات مربوط به خود مثبت یا منفی انجام شده است (ریکتا[26] و دائن هیمر[27]، 2003). در مجموع پژوهشها نشان دادهاند که افراد دارای عزت نفس پایین، در مقایسه با افراد دارای عزت نفس بالا، دسترسی شناختی بیشتری به ضعف شخصی خود پس از شکست دارند (دادسون[28]، وود[29]، 1998).
بیشتر پژوهشهای صورت گرفته در مورد عزت نفس، بر خود ارزیابیهای آشکار (در نظر گرفتن آگاهانه و نسبتاً کنترل شده) متمرکزاند، با این حال در طول چند سال اخیر، پژوهشهایی با تمرکز بر عزت نفس ضمنی (ناآگاهانه، فراتر از یادگیری و خودکار) شکل گرفتهاند (بکاس[30]، بالدوین[31]، پیکر[32]، 2004؛ دیجکسترهوویس[33]، 2004). نتایج پژوهشهای اخیر حاکی از آن است که عزت نفس ضمنی پایین با نشانههایی همچون آسیبپذیری به افسردگی و اضطراب همراه است (بوسون[34]، برآون[35]، زیگلر-هیل[36] و سوآن[37]، 2003؛ جوردن[38]، اسپنسر[39] و زانا[40]، 2003).
با آنچه مطرح شد، پژوهش حاضر به این مساله میپردازد که اجرای برنامه تعدیل عزت نفس ضمنی بر افزایش عزت نفس ضمنی و به دنبال آن تعدیل ترس از ارزیابی منفی ضمنی موثر است یا خیر.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
فرم در حال بارگذاری ...