با گذری بر ادبیات کلاسیک زبان فارسی، به وضوح میتوان به رویکرد تقریباً مشابه شعرا در سرایش اشعار خود با الهامگیری از برخی مضامین نظیر طبیعت، عشق، عرفان، مسائل اجتماعی و… اشاره داشت که با الگو نهادن این مضامین به عنوان مقصد شعر، توانسته اند بر بسیاری از صنایع ادبی، عناصر شعر و قابلیتها و استعدادهای نهفته و درونی شاعر در کنارهم قراردادن کلمات، مجموعه آثار ارزشمندی را به مخاطبان خود عرضه نمایند (محقق، 1388).
مضامین مورد استفاده شعرا نه تنها نشان از جایگاه آنها نزد شاعر و تبیین کننده مکنونات ذهنی و قلبی وی میباشند، بلکه با دارا بودن خاستگاه اجتماعی، توانسته اند همراه با زیبایی بیان در بین خیل زیادی از توده مردم از جایگاه رفیعی برخوردار باشند(شفیعی كدكنی،1380،112).
از جمله این شعرای نامی که نه تنها در محدوده سرزمینی، بلکه در ورای این حدود و به دلیل زیبایی و گیرایی در سایر ملل طرفدارن زیادی را در برداشته باشند، میتوان به شعرایی همچون احمد غزالی و مولوی اشاره داشت. مولوی از برجستهترین شعرای سده هفتم هجری است که توانسته با سرایش اشعار با مضامین عارافانه با ایجاد سبک و روش خود در ادبیات غنی ایران زمین، الگوی ادبی سایر شعرا و ادیبات مبدل گردد (فرزاد، 1386،42).
از طرفی در آثار احمد غزالی میتوان به دیدگاه های جامع و آرای غـزالی درباره عشق، عاشق، معشوق و ارتباط مـیان آن اشاره داشت. از اهمیت زاید الوصف آثار غزالی این است که سبک وی و نوع نگرش وی به عشق و عرفان بر آثار بعد از خود تأثیر بسیاری نهاده است (دشتی: 53، 1388).
احمد غزالی در برخی از آثارش نظیر كتاب سوانح سعی در نشان دادن گوشههایی از حقیقت عشق داشته است، امّا لحن كلام او اثر او را، از همان آغاز، در مقام یك اثر شاعرانه و استنباطی فردی و بیانناپذیر از عشق و احوال روانی مترتّب بر آن معرفی میكند. او «عبارت» را در سخن خود به منزله «اشارت» به معانی متفاوت میشمارد كه برای مخاطبی كه ذوقش نبود ناشناخته میماند و در سراسر كتاب عبارات اشارت گونه او با تصویر و آیه و حدیث و شعر آمیخته است تا شاید حجاب اشارتهای او را لطیفتركند (چاوشی:199، 1384).
اما، در طریقت مولوی، عشق سری است نهانی و اکسیری جاودانی از حسن و جمال بیمنتهای ربانی بر دل و جان آدمی آن چه بیش از هر چیز در این غزلیات شورانگیز برجستگی دارد و میتوان آن را محور معانی در اشعار مولوی دانست، شور و حال و نغمه و نالههایی است که از
گوهر پاک «عشق» برآمده و آتش به همه عالم زده و دل و دین از همه هوشیاران ببرده است: «مطرب عشق عجبساز و نوایی دارد// نقش هر پرده که زد راه به جایی دارد».
صورت موزون و متعادل طریقت در واقع صورت یک شیوة ترتیبی مبنی بر عشق به خدا است با رعایت تمام آداب شریعت که به قول مولوی جایی تقلیل در طعام، اجتناب از زیادت کلام، احتراز از اختلاط با انام، التزام خلوت و عزلت در حد متعادل، کثرت صوم، قلّت نوم و ذکر علیالدوام از آنجمله آداب است (زرینکوب:85، 1373).
از مهمترین و برجستهترین آثار احمد غزالی کتاب سوانح العشاق و از آثار مولوی میتوان به مثنوی معنوی اشاره داشت. تاکنون در رابطه با بررسی تطبیقی این دو کتاب به صورت پژوهشی صورت نگرفته و این پژوهش قصد داشته به این مطالعه بپردازد.
تاثیرپذیری دو شاعر پارسیگوی از همدیگر همواره زمینههایی را برای بررسی همانندی فراهم کرده است. به عبارت دیگر شعر فارسی در تمام دوره های تاریخی انعکاس دهنده واقعیتهای اجتماعی آن دوران به شمار میرفتهاند (حسین پور، 1384،15).
به منظور انجام کار پژوهشی در رابطه با موضوع بررسی تطبیقی سوانح العشاق احمد غزالی و مثنوی معنوی مولوی، به بررسی و فیشبرداری از نمونه اشعار این دو شاعر و تفسیر آنها میپردازیم. روش گردآوری مطالب در این پایان نامه به این صورت است که مطالب که در پنج فصل گردآوری شده است که درفصل اول کلیات پژوهش بیان می شود. در فصل دوم آن به بررسی شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی روزگار غزالی و مولوی پرداخته می شود. در فصل سوم به موضوع احوال و اندیشهها و آثار غزالی و مولوی پرداخته شده است. سپس در فصل چهارم عاشقانهها و عارفانهها در اندیشه مولوی و احمد غزالی بیان شده است ودر فصل پنجم بررسی جایگاه عشق در اندیشه مولوی و احمد غزالی و نتیجه گیری بیان می شود.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
فرم در حال بارگذاری ...