امروزه شركتها و سازمانها در محیطی پویا، پرابهام و پیچیده فعالیت میكنند. در اصل، تغییرات و تحولات شگرف و مداوم در طرز تفكر، ارزشهای اجتماعی، روشهای انجام كار و بسیاری از پدیدههای دیگر زندگی، یكی از بارزترین ویژگیهای عصر حاضر است و این تغییرات در دنیای رقابت افزای كنونی هر نوع مقاومتی را از سوی سازمانها در هم كوبیده و همه را با خود به جلو میبرد. وسعت و تنوع تغییراتی كه بر سازمانها تحمیل می شود به قدری زیاد است كه برای آنها چارهای جز انطباق و پاسخگویی به این تغییرات وجود ندارد. در چنین شرایطی که از آن به عنوان “عدم اطمینان محیطی”[1] یاد می شود، چنانچه سازمان با بهره گرفتن از رویه های جدید به تغییرات محیطی پاسخ ندهد و نیازهای مشتریان خود را از طریق استراتژی های مشتری مدارانه جوابگو نباشد و در مقابل آن حالت منفعلانه به خود بگیرد، از قافله رقابت و توسعه عقب خواهد ماند. براین اساس، شركتها و سازمانها سعی دارند تا در روند نوآوری[2] و کارآفرینی[3] پیشتاز میدان بوده و از این طریق بتوانند نسبت به تغییر و تحولات بازار رقابتی انعطافپذیری خود را حفظ کرده و فرصتهای موجود در بازار را به دست آوردند. در واقع، سازمانهای امروزی در جهت ارائه محصولات جدید، فرایندهای جدید و نظامهای سازمانی نوین حرکت کرده و انقلاب جدیدی به سوی تسهیل، تسریع و گسترش فرایند سازمانی ایجاد کرده اند تا از طریق کارآفرینی پیشتاز میدان باشند (کردنائیج و همکاران، 1386).
در سالهای اخیر با ورود بانکهای خصوصی به عرصه صنعت بانکداری ایران و بطور مضاعف خصوصی شدن برخی از بانکهای دولتی ازجمله بانک تجارت، صادرات و ملّت، رقابت در این صنعت به طور چشمگیری افزایش یافته و نیاز به کارآفرینی سازمانی در نظام خدمات بانکی بیش از پیش احساس می شود. در نگاهی به فعالیتهای صنعت بانکداری، پیدایش و ورود خدماتی نظیر پروژه های کارت سوخت (پرداخت وجه سوخت از طریق POS)، طرح خرید نقدی گندم کشاورزان، بستههای خدماتی اصناف، پزشکان و مهندسان و … نمونههایی از کارآفرینی در این صنعت است که برخی از این خدمات برخاسته از نوآوری و برخی دیگر نشأت گرفته از قابلیتهای خطرپذیری و فعالیت پیشتازانه بانکها میباشد.
مرور ادبیات کارآفرینی نشان میدهد که محققان برای تجهیز بدنه سازمانها و شرکتها به ابزار کارآفرینی در دو جریان اصلی حرکت نموده اند که شامل رویکردهای کارآفرینی سازمانی[4] (گاث و گینزبرگ[5]، 1990؛ زهرا[6]، 1993، 1991) و گرایش کارآفرینانه[7] (میلر، 1983؛ کوین و اسلوین، 1988؛ لامپکین و دس[8]، 1996) میباشد. کارآفرینی سازمانی به بازسازی استراتژیك، به معنی تعریف مجدد استراتژی و سازماندهی شركت اشاره دارد، در حالی که گرایش كارآفرینانه از تحقیقاتی نشات گرفته كه تعیین استراتژی را بر حسب الگوهای عمل یا سبكهای تصمیم گیری ملاحظه نموده است. البته تحقیقات نشان میدهد، عوامل مختلفی نظیر محیط خارج سازمان، استراتژی سازمان و فعالیتهای مدیریت عوامل تأثیرگذار در کارآفرینی سازمانی میباشند (گاث و گینزبرگ، 1990؛ میلر، 1983؛ کاراتکو و همکاران[9]، 1990؛ هینونن[10]، 1999). در تعدادی از مطالعات سعی برآن بوده است تا با گسترش مدلهای نظری عوامل تأثیرگذار در توسعه کارآفرینی سازمانی و مکانیسم تأثیرات آن بر عملکرد سازمانی طبقه بندی شود. به عنوان مثال، لامپكین و دس (1996) در مدل مفهومی خود برای کارآفرینی سازمانی، عوامل گرایش كارآفرینانه، عوامل سازمانی، عوامل محیطی را بر عملكرد سازمان مد نظر قرار دادهاند. در مدل آنتونسیك[11] (2000) ویژگیهای كارآفرینی سازمانی (كسب و كار جدید، كسب و كار مخاطره آمیز جدید، نوآوری در خدمات و محصولات، نوآوری در فرایند، نوسازی، ریسكپذیری و در نهایت فوق فعال و تهاجم رقابتی) و همچنین عوامل موثر بر آن (ویژگیهای سازمان، ویژگیهای واحدها و بخشها و ویژگیهای محیط) در بررسی کارآفرینی سازمانی مدنظر قرار گرفته است. همچنین، مقیمی (2005) عوامل موثر بر كارآفرینی سازمانی را براساس مدل سه شاخهای (میرزایی، 1378) در سه گروه ساختاری (متغیرهای مربوط به ساختار و سیستمهای درون سازمان به جز عوامل انسانی)، رفتاری (مدیران و كاركنان و نگرش های آنها در سازمان) و زمینهای (محیط سازمان) طبقه بندی می کند. جارنا و کایسو[12] (2006) با بهره گرفتن از تحلیل عاملی اکتشافی گزارش کردند که سه گروه عمده از عوامل شامل فعالیتهای مدیریت و فرهنگ سازمانی، ساختار سازمان و در نهایت مهارت ها و گرایشهای كاركنان، عوامل بالقوه و پیش نیاز در ایجاد و توسعه فرایند کارآفرینی سازمانی به شمار میروند. با وجود رویکردهای مختلف برای تحلیل کارآفرینی در سطح سازمانی، امروزه اکثر تحقیقات عامل توسعه کارآفرینی در سطح سازمان را در مفهوم گرایش کارآفرینانه جستجو میکنند. براین اساس، در تحقیق حاضر نیز تأثیر شرایط محیطی بر بانکهای خصوصی استان اصفهان برپایه مدلهای گرایش کارآفرینانه بررسی شده است.
1-2- بیان مسأله
محیط خارجی هر سازمان منحصر به فرد و سیال بوده و با ایجاد عدم اطمینان ممکن است سبب محدودیت فرصتهای سازمان شود (پنروس[13]، 1995). رابینز[14] (1991) عدم اطمینان محیطی را یکی از عوامل محیط خارجی سازمان معرفی می کند که عملکرد سازمان را تحت تأثیر قرار میدهد. از نظر وی، عدم اطمینان محیطی به میزان آگاهی مدیران از تغییرات محیط بیرونی سازمان و توانایی آنها در پیش
بینی تغییرات مؤلفه های محیطی اشاره دارد. منابع عدم اطمینان محیطی در محیطهای تجاری شامل دولت و سیاستها، اقتصاد، منابع و خدمات مورد نیاز صنعت، محصولات، بازارها و تقاضا، رقابت و فناوری عنوان شده است (میلر[15]، 1993). تحقیقات نشان میدهد که محیطهای پویا، گرایش کارآفرینانه را در شرکتهای کوچک افزایش میدهد (مایلس، کوین و هیلی[16]، 2000). همچنین، خطرپذیری و نوآوری در محیطهای پویا افزایش مییابد چرا که تصمیم گیری کُند در محیطهای پویا فرصتها را از بین میبرد (هاگ و وایت[17]، 2003). در حال حاضر شرایط سیاسی ایران به گونه ای رقم میخورد که پارامترهای مهم درگیر در تصمیم گیری سازمانها به شدت متغیر و غیرقابل پیش بینی شده است و این عامل ممکن است عوامل دخیل در عملکرد سازمانی را تحت تأثیر قرار دهد.
از سوی دیگر، عوامل تنظیم کننده، ساختاری و فناوری در صنعت بانکداری در سراسر جهان در دهه اخیر به شدت در حال تغییر است (انگار و همکاران[18]، 1999). در شرایط محیطی که پیش روی صنعت بانکداری وجود دارد، شرایط به شدت رقابتی شده است و مدیران بانکها پی بردهاند که جذب و نگهداری مشتریان وفادار کلید بقاء و موفقیت آنان است (یاواس و همکاران[19]، 1997). براین اساس، بانکها و موسسات مالی، استراتژی های چندگانهای برای ارائه خدمات با کیفیت به مشتریان طراحی کرده و از این طریق سعی بر آن دارند تا رضایت و وفاداری مشتریان خود را جلب نمایند. در این بین، با توجه به نقش کلیدی کارمندان در ایجاد ارتباط با مشتریان، دیدگاه ها و رفتارهای آنان در قبال مراجعه کنندگان، تعیین کننده کیفیت خدمات ادراک شده توسط مشتری، احساس رضایت مشتری و در نهایت تعهد عاطفی مشتری به بانکها خواهد بود (هنینگ- تارائو[20]، 2004؛ یون و همکاران[21]، 2001). این قبیل رفتارها در بخش خدمات و به ویژه در صنعت بانکداری و به طور خاص در بانکهای خصوصی از نکته نظر اینکه پتانسیل تأثیرگذاری بر سودآوری را دارند حائز اهمیت هستند که اصطلاحاً رفتارهای مشتری مدارانه[22] لقب گرفته است. رفتارهای مشتری مداری بازتابی از استراتژی کلان سازمان برای مشتری مداری بوده و از طریق ترویج مدیران ارشد به لایه های عملیاتی سازمان منتقل می شود. از نظر براون و همکاران[23] (2002)، مشتریمداری کارکنان در صنعت خدمات به تمایل یا آمادگی کارکنان برای برطرف کردن نیازهای مشتریان در زمینه شغلی مربوطه اشاره دارد که متشکل از دو بُعد نیاز[24] و لذتبخشی[25] است. بُعد نیاز نشان دهنده باورهای کارکنان درباره توانایی برطرف کردن نیازهای مشتریان بوده و بُعد لذتبخشی، میزان احساس لذت ذاتی کارکنان در ایجاد تعامل و ارائه خدمت به مشتریان است (براون و همکاران، 2002). مطالعات دیگر، مشتری مداری در کارکنان صنعت بانکداری را متشکل از چهار بُعد مشترینوازی، استنباط نیاز، خدمترسانی و ارتباط معرفی کردند (داناوان، براون و موون[26]، 2004). براساس شواهد تجربی در بخش خدمات مالی کشور انگلستان (بانکها، بورس اوراق بهادار و بیمه)، مولفههایی نظیر وجود سیستمهای خدماتی، خدمت رسانی و ارتباط با مشتری از ابعاد مهم مشتریمداری در بانکهای تجاری معرفی شده است (اگان و شیپلی[27]، 1995). براساس جستجوهای محقق تاثیر شرایط محیطی و از آن جمله عدم اطمینان محیطی بر سطح مشتری مداری در نظام بانکداری مورد توجه بسیار اندکی از سوی پژوهشگران قرار گرفته و اطلاعات روشنی در این خصوص وجود ندارد. به عنوان مثال، در حالی که صاحب نظران تعامل دوسویهای بین عوامل محیطی و استراتژی های سازمان قائل هستند (خاندوالا[28]، 1977؛ رابینز، 1991)، اما نتایج تحقیق در شعب بانک ملّت شهر تهران نشان داد که عدم اطمینان محیطی اثر مستقیمی بر سطح مشتری مداری ندارد (رشیدی، 1390). به طور قطع، هنگامی که سازمانها و نوعاً در تحقیق حاضر بانکهای خصوصی به دلیل تحریمهای وضع شده در تأمین منابع خود با محدودیت روبرو باشند، ممکن است از میزان خدمترسانی آنها به مشتریان کاسته شود. البته در شرایط ذکر شده، ایجاد استراتژی های مناسب مانند جهتگیری یا گرایش کارآفرینانه[29] ممکن است حتی عملکرد سازمانی را بهبود دهد.
میلر عنوان می کند: “یک سازمان كارآفرینانه، سازمانی است که در نوآوری خدمات، محصول و بازار درگیر شده، برخی اقدامات مخاطره آمیز را به عهده گرفته و اولین سازمانی است كه با نوآوریهای پیشگام خود را در بازار مطرح کرده و رقبا را تحت فشار قرار میدهد” (میلر، 1983، ص 771). کوین و اسلوین[30] (1991) از اصطلاح “حالت کارآفرینانه”[31] و نامن و اسلوین[32] (1993) از “سبک کارآفرینانه”[33] برای توصیف رفتارهای خطرپذیری، نوآوری و پیشگامی استفاده کردند. صرفنظر از اصطلاحاتی که برای توصیف گرایش کارآفرینانه استفاده شده است، این سازه از نظر مفهومی چند بُعدی بوده و نشاندهنده تمایل سازمان برای حفظ مزیت رقابتی و رقابت تهاجمی از طریق خطرپذیری و نوآوری در مقابل سایر رقبای تجاری است و صرفنظر از اندازه و نوع سازمان، قابلیت کاربرد در هر سازمان را دارد (نایت[34]، 1997؛ کوین و اسلوین، 1991؛ لامپکین و دس[35]، 1996). شواهد پژوهشی قانع کننده ای نیز وجود دارد که نشان میدهد گرایش کارآفرینانه باعث بهبود عملکرد کسب و کارهای مختلف می شود (کوین و اسلوین، 1991؛ لامپکین و دس، 1996؛ ویکلاند[36]، 1999؛ ویکلاند و شفرد[37]، 2003، 2005؛ فاکس[38]، 2005؛ هاگس و مورگان[39]، 2007؛ مورنو و کاسیلاس[40]، 2008؛ رانیان و همکاران[41]، 2008؛ اسلاتوینسکی[42]، 2010). تا به امروز، مدلهای مختلفی برای اندازه گیری گرایش کارآفرینانه ارائه شده است (سرونبری[43]، 2006؛ کوریس و سکساستون[44]، 1996؛ کوین و اسلوین، 1991؛ لامپکین و دس، 1996؛ موریس، کراتکو و کوین[45]، 2008؛ میلر و فریزن، 1982؛ میلر، 1983)، اما مدل پنج بُعدی گرایش کارآفرینانه لامپکین و دس (1996) از معروفترین و شناخته شده ترین این مدل ها به شمار میرود که در تحقیقات مختلفی مورد استفاده بوده است. براساس این مدل، گرایش کارآفرینانه دارای پنج بُعد خطرپذیری، نوآوری، پیشگامی، رقابت تهاجمی و استقلال میباشد (لامپکین و دس، 1996).
به طور کلی، به نظر میرسد که عدم اطمینان محیطی (قابلیت پیش بینی شرایط سیاسی، اقتصادی، تغییر در منابع و خدمات مورد نیاز، محصولات، بازارها و تقاضا، رقابت و فناوری) ممکن است تأثیر چشمگیری بر استراتژی های مشتری مدارانه (مشترینوازی، استنباط نیاز، خدمترسانی و ارتباط) و گرایش کارآفرینانه (خطرپذیری، نوآوری، پیشگامی، رقابت تهاجمی و استقلال) در بانکهای خصوصی داشته باشد که با عنایت به شرایط اقتصادی در حال حاضر کشور و اهمیت آن و عدم توجه مطالعات قبلی به این موضوع مهم، تحقیق حاضر در صدد برآمده است که پاسخگوی این سوال باشد آیا تغییرات غیرقابل پیش بینی در شرایط و مولفههای محیطی بر سطح مشتری مداری و گرایش کارآفرینانه بانکهای خصوصی در استان اصفهان اثر دارد؟
1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق
کارآفرینی سازمانی به عنوان رویکردی که گرایشات و فعالیتهای کارآفرینانه در سطح سازمان را رونق میدهد، عنصر مهمی در توسعه اقتصادی و سازمانی، ایجاد ثروت و بهبود عملکرد شناخته شده است (آنتونسیک و هیسریچ، 2004). پرداختن به این مفهوم از طریق ایجاد صنایع نوین، بهبود عملکردها، افزایش بهرهوری و افزایش رقابت بین المللی بر توسعه اقتصادی کشورها تأثیرگذار است. در راستای رسیدن به این ایدهآلهای عملکردی و استفاده از کارآفرینی به عنوان ابزاری قدرتمند، رویهای دانش محور نیاز است تا گامهای رشد و توسعه به طور سنجیده به سمت جلو برداشته شود. به طور یقین، اتکا به نظریهها و مفاهیم تئوریک و حتی شواهد و مستندات تجربی که در بستر فرهنگها و نظامهای اجتماعی- سیاسی- اقتصادی مختلف به عرصه ظهور رسیده اند، ممکن است در عمل شکاف عظیمی بین اهداف مورد انتظار و نتایج برجا مانده ایجاد کند و خسارتهای جبران ناپذیری بر پیکره سازمانها و کسب و کارهای کشور وارد سازد. از این رو، پرداختن به مباحث کارآفرینی در زمینه های مختلف خدماتی، تولیدی و صنعتی در داخل ایران در جهت رشد اقتصادی کسب و کارها ضرورتی انکار ناپذیر است.
صرف نظر از مباحث مربوط به تفاوتهای فرهنگی، ادبیات کارآفرینی در تنه خود، چه در مورد اثرات کارآفرینی بر عملکرد و چه اثرات متغیرهای محیط درونی و بیرونی سازمان بر کارآفرینی سازمانها با یافته های ضد و نقیضی مواجه است. به عنوان مثال، در حالی که برخی از مطالعات از اثرات مثبت کارآفرینی سطح سازمان بر عملکرد کسب و کار خبر می دهند (برای مثال، ویکلاند و شفرد، 2003، 2005؛ فاکس، 2005؛ هاگس و مورگان، 2007؛ مورنو و کاسیلاس، 2008؛ رانیان و همکاران، 2008؛ اسلاتوینسکی، 2010)، برخی دیگر خلاف این ادعا را گزارش کرده اند (هارت[46]، 1992؛ ماتسانو و همکاران[47]، 2002؛ مورگان و استرانگ[48]، 2003؛ اسمارت و کونانت[49]، 1994). از سوی دیگر، امروزه چه در کشورهای خارجی و چه در داخل ایران، مطالعات و تحقیقات بسیاری در زمینه کسب و کارهای مختلف جهت توسعه کارآفرینی در مشاغل مختلف انجام می شود، اما با این حال، در صنعت بانکداری علیرغم وجود فعالیتهای کارآفرینانه، تلاش های مطالعاتی بسیار محدودی به تحلیل کارآفرینی در این صنعت پرداخته است. علاوه براین، نتایج به دست آمده از تحقیقات انجام شده بیشتر به دلیل موردی بودن مطالعات قابل تعمیم نیستند. در تحقیق حاضر، گردآوری اطلاعات در مجموعه ای از بانکهای خصوصی استان اصفهان انجام شد که می تواند نتایج معتبرتری در مقایسه با تحقیقات قبلی ارائه نماید. همچنین، تحقیق حاضر از نظر زمان، در شرایط سیاسی و اقتصادی بسیار خاص (برای مثال، تحریم بانکهای ایران) اجرا شده است که این امکان کمتر در اختیار تحقیقات قبلی بوده است. از این رو، تحقیق حاضر از حیث برطرف نمودن ابهامات موجود در قلمرو موضوعی خود و توسعه دانش موجود نقش مهمی برعهده داشته و در تلاش بوده است تا بینش کاملی از کارآفرینی سازمانی در صنعت بانکداری و تأثیر شرایط محیطی بر آن در اختیار دست اندرکاران این صنعت قرار دهد.
فرم در حال بارگذاری ...