رمز بقای هر سازمان، ارائه خدمات با کیفیت بالا و قیمت پایین است. یکی از عوامل موثر در کیفیت و قیمت ارائه خدمات و کالاها، زمان تولید ارائه آن خدمات است. توالی[1] و زمانبندی[2] عملیات در خلال اجرای مجموعه ای از وظایف، از مهمترین دغدغههای تصمیمگیرندگان در عرصه صنعت و خدمات بوده است. در دنیای رقابتی امروز زمانبندی و توالی موثر، در ادامه حیات سازمان در بازار رقابتی از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. شرکتها باید سفارش رسیده از سوی مشتریان را بهموقع برآورده کنند، زیرا انجام ندادن بهموقع کار باعث از دست دادن سود است]1[.
زمانبندی تولید، مسالهای است که هم بر روی تحویل بموقع کالاها و هم بر روی استفاده بهینه از سرمایه های سازمان اثرگذار است. در یک مساله زمانبندی زمانهای شروع و پایان فعالیتها، دستگاهها،تجهیزات مورد نیاز و… تعیین می شود.با توجه به تاثیر زمانبندی بر دو هدف اصلی سازمانهای تولیدی، ارائه مدلهای زمانبندی از دیرباز مد نظر بوده است. با اینکه پژوهشگران زیادی در ارائه مدلهای
زمانبندی فعالیت کرده اند، ولی هنوز مدلهایی که کاملا جوابگوی سازمانها باشند به صورت جامع ارائه نشده اند]2[.
1-2- مفهوم زمانبندی
زمانبندی، تخصیص منابع در طول زمان، برای انجام مجموعه ای از فعالیتها با هدف بهینهسازی یک یا چند معیار عملکرد است. به عبارتی دیگر، در زمانبندی به دو سوال اساسی زیر پاسخ داده می شود:
رویکرد عملی به مساله برنامه ریزی عملیات[3]، ریشه در انقلاب صنعتی و تلاش های هنری گانت دارد. در اکثر قریب به اتفاق مسایل برنامه ریزی به طور اعم و مساله تعیین توالی عملیات به طور اخص، حالات مختلف حل مساله و ترکیبهای حاصل از این تنوع، برنامه ریزان را با طیف گستردهای از راه حلهای مساله روبهرو میسازد.
توالی عملیات در برنامه ریزی به عنوان یک معیار تصمیم گیری مطرح بوده است، روشهای متفاوتی برای انتخاب نوع تصمیمات وجود دارند که از آن جمله میتوان به روشهای ترکیبی، شبیهسازی، شبکه، الگوریتمهای ابتکاری و فراابتکاری اشاره کرد. مشخص کردن توالیهای بهینه یا مناسب می تواند منجربه میزان قابل توجهی صرفهجویی در زمان و هزینه شود، که این امر به نوبه خود می تواند اثر بسیار مهمی بر عملکرد سازمان داشته باشد، و بهعلاوه باعث رضایت مشتریان از بنگاه شود که مطمئنا در حفظ مشتریان موثر خواهد بود.]2[
[1] sequencing
[2] scheduling
[3] Operation Planning
:
با پیشرفت صنایع در دهه های اخیر وگسترش تولیدات صنعتی توجه به کنترل آلودگی اهمیت بسیاری در میان دولتها و محققان و افراد مختلف جامعه پیدا کرده است. رهاسازی پساب و پخش آلایندههایی نظیر رنگها در چرخۀ آب مسئلۀ بسیار مهمی است که توجه به آن در بیست سال اخیرگسترش یافته است . رنگها بخش مهمی در بسیاری از صنایع میباشند که وارد سیستم آب شده و به سختی میتوان آنها را از آب جدا کرد. بسیاری از صنایع مانند صنایع کاغذ، پلاستیک، صنایع غذایی و نساجی از انواع رنگها استفاده میکنند که در این میان نقش صنایع نساجی در استفاده از رنگهای صنعتی بسیار چشمگیراست.
حدود1000نوع رنگ صنعتی وجود دارد که در صورت عدم حذف آنها از پسابها مشکلات زیست محیطی زیادی ایجاد میشود. وجود رنگها حتی در مقادیر بسیار کم نیز نامطلوب بوده و سبب کاهش شفافیت آب و واکنشهای شیمیایی در آبها میگردد. رنگها به صورت هیدرولیز شده و محلول در پساب وجود دارند و با فیلترهای صنعتی قابل جداسازی نمی باشند. برخی از رنگها به دلیل ساختار آروماتیکی پیچیده، در برابر انواع روش های رنگبری پایدار بوده و حتی اگر به اجزای کوچکتر شکسته شوند، خطرات جدی از نظر سلامتی ایجاد می کنند، چرا که مواد غیرفعالی را تشکیل میدهند که به صورت رسوب باقی میمانند که در این حالت نیز ممکن است دارای مشکلات زیستی باشند[1].
مشکلات مذکور دولتها و سازمان های زیست محیطی را بر آن داشت که تدابیری در جهت کاهش آلودگیها به کار ببرند. در سال 1974 سازمانی با عنوان[1]ETAD در بریتانیا تشکیل گردید که قوانینی را برای صنایع از لحاظ پاكسازی پساب وضع مینمود و شاخصهای زیستی و سمیتی پسابها را بررسی کرده و صنایع را به کاهش میزان رنگ در پسابها وادار میساخت. این سازمان بالغ بر 4000 نوع رنگ را مورد آزمایش قرارداد و آلوده کنندهترین رنگها را رنگهای بازی(Basic Dyes) معرفی نمود.
سازمان های محیط زیست کشورهای مختلف به طور انحصاری بر روی رنگهای خارج شده از پساب کارخانجات صنعتی و نساجی تحقیق نمودند تا اینکه در سال 1997 سازمان محیط زیست بریتانیا اعلام داشت که پسابهای وارده به چرخۀ آبی از لحاظ مواد شیمیایی باید در حد صفر باشند و هیچ نوع رنگی نباید به آب های محیطی وارد شود.
یکی از بزرگترین صنایع مصرف کننده آب ، صنایع نساجی و رنگرزی می باشند. میزان مصرف آب در این صنایع بین 25-250متر مکعب به ازای هر تن محصول است[3و2]. رنگ ها موادی با ساختار پیچیده بوده که در نتیجه مراحل مختلف نظیر رنگرزی و تکمیل در صنعت نساجی به محیط زیست وارد می شوند[4].
این مواد از نقطه نظر ساختار شیمیایی، به انواع آزو[2]، هتروسیکلیک[3]، فتالو سیانین[4] و آنتراکوئینون[5] طبقهبندی میشوند. هم چنین رنگها بر اساس کاربردشان به انواع خمره ای ، فعال، مستقیم، اسیدی، دیسپرس و کاتیونی تقسیم می گردند[5]. به دلیل عملکرد نامطلوب واحد رنگرزی و ماهیت رنگ ها ،حدود 50% از رنگ های راکتیو،20-8% از رنگ های دیسپرس و 1% از رنگ های پیگمنت به طور مستقیم به جریان فاضلاب وارد می شوند[6و7]. هدر رفتن رنگ در مراحل رنگرزی ناشی از تثبیت کم رنگ بر روی الیاف و حضور رنگ هیدرولیز شده غیر راکتیو در حمام رنگ است. هیدرولیز رنگ زمانی اتفاق می افتد که مولکول رنگ به جای واکنش با گروه های هیدروکسیل سلولز با آب واکنش می دهد [8]. رنگ های هیدرولیز شده در فاضلاب حمام رنگ و در فرایند رنگرزی قابل استفاده مجدد نمی باشند[7]. رنگ های راکتیو آزو بزرگترین دسته از رنگ های مصنوعی محلول در آب بوده که دارای بیشترین تنوع از نظر نوع و ساختار رنگ می باشند.این رنگ ها معمولا به تجزیه بیولوژیکی هوازی مقاوم بوده و با فرایند های تصفیه بیولوژیکی متداول قابل حذف نمی باشند .
دلیل احتمالی غیر قابل تجزیه بودن این رنگ ها در سیستم های متداول، فقدان آنزیم های ضروری برای تجزیه این رنگ ها در محیط است [9]. صنایع نساجی به علت تنوع رنگ مصرفی و روش های تولید، پساب هایی با کمیت و کیفیت شیمیایی متفاوت تولید می کنند. در این صنایع مقادیر مختلفی از فاضلاب های بسیار رنگی تولید شده که معمولا سمی، مقاوم به تجزیه بیولوژیک و پایدار در محیط زیست می باشد. لذا روش های بیولوژیکی متداول برای حذف اغلب رنگ های مصنوعی، به دلیل ساختار حلقوی پیچیده و ماهیت مقاوم رنگ موثر نیستند [12-4]. ماهیت غیر قابل تجزیه بیولوژیک رنگ ها است[6]. تخلیه فاضلاب های رنگی حاصل از صنایع نساجی به آب های پذیرنده، منجر به کاهش نفوذ نور خورشید و وضعیت دید، بروز پدیده اتروفیکاسیون1 و تداخل در اکولوژی آب های پذیرنده شده،که ضمن اثر بر شدت فتوسنتز گیاهان آبزی و جلبک ها در محیط های آبی، باعث آسیب به محیط زیست می شود[ 13و 8 و7 و 2].
مطالعات نشان داده است که رنگ ها دارای خاصیت سرطان زایی و جهش زایی بوده و برای محیط زیست زیان آور می باشند [15و14و3]. مطالعات اپیدمیولوژیکی نشان داده که استفاده از رنگ های با پایه ی بنزیدین[6] باعث ایجاد سرطان مثانه در انسان می شود[16]. حذف رنگ از فاضلاب اغلب مهمتر از مواد آلی بی رنگ است زیرا حضور مقادیر کمی از رنگ (کمتر از (1PPM، از نظر ظاهری قابل رویت می باشد
[17]. رنگ ها بدون تصفیه مناسب و کافی، پایدار هستند و می توانند برای دوره زمان طولانی در محیط باقی بمانند. به عنوان مثال، نیمه عمر رنگ آبی راکتیو 19 هیدرولیز شده در PH برابر 7 و دمای 25درجه سانتی گراد حدود 46سال است. ساختار آروماتیک پیچیده رنگ ها نسبت به نور، عوامل بیولوژیکی، ازن و سایر شرایط تجزیه کننده محیط، مقاوم است. هم چنین حضور فلزات سنگین مثل کرم، کبالت، نیکل و مس (ناشی از رنگ های کمپلکس فلزی) در فاضلاب نیز یک مشکل زیست محیطی است [18]. فاضلاب حاصل از صنایع نساجی به عنوان یک تهدید زیست محیطی در سراسر جهان است [19]. بنابراین قبل از تخلیه به محیط زیست باید به نحو مطلوبی تصفیه شود[20].
1-2-طبقه بندی رنگ ها:
تمام مولکول ها می توانند پرتوهای الکترومغناطیس را جذب کنند ولی هر ماده طول موج خاصی از این پرتو ها را جذب می کند. مولکول های رنگ، دارای دو گروه عامل رنگی [7]و عامل کمکی میباشند. گروه های عامل رنگ، گروهی از اتم ها بوده که معمولا گیرنده الکترون، دارای باند دوگانه و عامل ایجاد رنگ هستند. گروه های عامل رنگ -C=C- ، C=N– ،C=O- ،-NO2،-NO بیشتر مطرح می باشند. عامل کمکی رنگ، دهنده الکترون بوده و می تواند از طریق تغییر انرژی کلی سیستم الکترون و بهبود حلالیت و چسبندگی رنگ به الیاف، میزان رنگ گروه عامل رنگ را تشدید نماید. گروه های اصلی عامل کمکی رنگ شامل , –NH2,-NR2–NHR, -COOH,-SO3H,-OH,-OCH3 می باشند. بر اساس ساختار شیمیایی و یا گروه عامل رنگ 30-20 گروه رنگ متفاوت قابل شناسایی است. از بین این گروه ها ،رنگ های آزو (مونو آزو،دی آزو،تری آزو،پلی آزو)، آنتروکوئینون، فتالوسیانین و تری آریل متان( شکل 1-1 ) از نظر کمی مهم ترین گروه های عامل رنگ می باشند[22].
اغلب رنگ های تجاری از نظر رنگ، ساختار و روش کاربرد در شاخص رنگ (C.I)[8] طبقه بندی میشوند .بر این اساس هر رنگ با یک نام عمومی که دربرگیرنده خصوصیات رنگ و کاربرد آن است، معرفی میشود. جدول (1-1) طبقه بندی رنگ ها بر اساس کاربردشان را نشان می دهد [23و21].
رنگ ها را می توان بر اساس وضعیت یونیزاسیون نیز طبقه بندی کرد. بر این اساس رنگ ها به 3 گروه تقسیم می شوند:
– رنگ های آنیونی:مستقیم،اسیدی،راکتیو
– رنگ های کاتیونی:بازی
– رنگ های غیر یونی:دیسپرس
جدول (1-1):طبقه بندی رنگ ها از نظر کاربرد[21و23]
نوع رنگ | مشخصات | قابلیت کاربرد |
اسیدی | به دلیل حضور گروه های اسید سولفونیک به شدت در آب محلول هستند. در محلول دارای بار الکتریکی منفی بوده و با گروه های کاتیونی (+NH2) موجود در الیاف پیوند تشکیل می دهند. ساختار این رنگ ها غالبا به صورت آزو، آنتروکوئینون و تری آریل متان است. | نایلون، پشم، پلی آمید، ابریشم، آکریل اصلاح شده ، کاغذ و چرم |
راکتیو | با گروه های OH–NH–, یا SH– پیوند های کوالانسی تشکیل می دهند. ساختار این رنگ ها غالبا به صورت آزو ،کمپلکس فلزی و آنتروکوئینون و فتالوسیانین است. | پنبه، پشم، ابریشم و نایلون |
کمپلکس فلزی | یک یون فلزی(معمولا کرم، مس، کبالت یا نیکل) و یک یا دو مولکول رنگ (اسیدی یا راکتیو) تشکیل کمپلکس قوی می دهند. |
ابریشم، پشم وپلی آمید |
مستقیم | مولکول های بزرگ به وسیله نیروی واندروالس به الیاف متصل می شوند.ساختار این رنگ ها غالبا به صورت آزوسولفوناته است. | الیاف سلولوزی ، پنبه، کاغذ، چرم و نایلون |
بازیک | ترکیبات کاتیونی که به گروه های اسیدی الیاف متصل می شوند. ساختار این رنگ ها غالبا به صورت آزو، دی آریل متان، تری آریل متان و آنتروکوئینون است. | الیاف مصنوعی ،کاغذ |
دندانه ای | به افزودن یک ماده شیمیایی (نظیر اسید تانیک، آلوم، نمک های آلومینیوم، کرم، مس، آهن،پتاسیم و قلع) برای ترکیب شدن با رنگ و الیاف نیاز است.ساختار این رنگ ها غالبا به صورت آزو، اکسازین و تری آریل متان است. | پشم، چرم، ابریشم،کاغذ و الیاف سلولز اصلاح شده |
دیسپرس |
رنگ های با حلالیت کم که از طریق متورم شدن الیاف به داخل آن نفوذ می کنند. ساختار این رنگ ها غالبا به صورت آزو، نیترو، آنتروکوئینون و آزو با کمپلکس فلزی است. | پلیاستر، پلی آمید، استات، آکریلیک و پلاستیک ها |
خمره ای |
نا محلول در آب بوده اما ممکن است در نتیجه فرایند احیاء قلیایی، محلول شود. ساختار این رنگ ها غالبا به صورت آنتروکوئینون است. | الیاف سلولز، پنبه و پشم |
آزو |
محصولات نامحلول یک واکنش بین جزء متصل کننده و یک آمین آروماتیک دی آزوکه در الیاف ایجاد می شود. | پنبه، استات سلولز و پلی استر |
گوگردی |
ترکیبات پلیمری حلقوی که دارای گوگرد در ساختار حلقوی است. | الیاف سلولز و پنبه |
شکل (1-1):مهمترین گروه های عامل رنگ
[1] –Ecological and toxicological Association of DyesThe
[2]-AZO
[3]-Heterocyclic
[4] -Phthalocyanine
[5] -Anthraquinone
[6] –Eutrophication
[7]- Chromophore
[8]- Color Index
در فصل اول به بررسی بیان مسأله و اهداف و فرضیات می پردازیم.
1-2- بیان مسأله و اهمیت پژوهش
افسردگی یک اختلال روانی رایج است که مشخصه آن احساس غمگینی، نداشتن انگیزه و عدم احساس لذت، اختلال خواب، تغییر در اشتها، احساس گناه و بی ارزش بودن، خستگی و کاهش تمرکز است. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی 350 میلیون نفر از مردم جهان از افسردگی رنج می برند (Marcus et al., 2012). در سال 2000، افسردگی چهارمین رتبه از نظر بار بیماری ها را به خود اختصاص داده و پیش بینی می شود که تا سال 2020، در جایگاه دوم این رتبه بندی در تمام گروه های سنی قرار خواهد گرفت (Ustun et al., 2004, Reddy, 2010). ناتوانی و از کار افتادگی ناشی از افسردگی برابر و یا حتی بیشتر از ناتوانی ناشی از دردهای مزمن، فشار خون، دیابت ملیتوس و بیماری عروق کرونر است. از پیامدهای این بیماری می توان به اختلال در عملکرد شغلی، تحصیلی و خانوادگی اشاره کرد و در شدید ترین موارد، افسردگی می تواند به خودکشی منجر شود. سالانه حدود یک میلیون نفر جان خود را در اثر خودکشی از دست می دهند (Marcus et al., 2012, Modabernia et al., 2008).
شیوع افسردگی در فرهنگ ها و قومیت های مختلف، متفاوت است (Modabernia et al., 2008). طبق مطالعه نوربالا و همکاران در ایران، افسردگی با شیوع 8/3 درصد در راس اختلال های روانی قرار دارد و بر اساس همین بررسی 21درصد افراد از علایم افسردگی رنج می برند (Noorbala et al., 2004). مطالعه نظری و همکاران در شهر خرم آباد نشان داد، 4/33 درصد افراد دارای علایم افسردگی هستند (Nazari et al., 2007). مدبرنیا و همکارانش در شهر رشت، شیوع اختلال های افسردگی را 5/8 درصد گزارش کردند (Modabernia et al., 2008). بر اساس مطالعه انجام شده توسط نظری و همکاران در شهر تهران، میزان شیوع اختلال افسردگی 5/22 درصد نشان داده شد. این میزان در زنان 2/29 درصد و در مردان 16 درصد گزارش شد (Nazari et al., 2001) .در مطالعه ای دیگر در شهر تهران، کاویانی و همکاران میزان افسردگی را در زنان 16/12 درصد و در مردان 47/8 درصد گزارش کردند (Kaviani et al., 2002). لازم به ذکر است که ابزار سنجش افسردگی در مطالعات مختلف، تفاوت داشت.
میزان شیوع افسردگی در زنان دو برابر مردان است (Modabernia et al., 2008, Mohammadi et al., 2005) و بیشتر در سنین 44-25 سال اتفاق می افتد (Waraich et al., 2004).
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد تغذیه بر سلامت روان تاثیرگذار است. رژیم غذایی با التهاب، استرس اکسیداتیو و عملکرد و
پلاستی- سیتی (انعطاف پذیری) مغز در ارتباط است که همه این عوامل بالقوه در بروز افسردگی دخالت دارند (Kessler, 2003, Blazer and Hybels, 2005, Le Port et al., 2012).
بیشتر مطالعات انجام گرفته در این زمینه به بررسی ارتباط بین علایم افسردگی و موادمغذی خاص نظیر فولات و سایر ویتامین های گروه B و همچنین اسیدهای چرب چند غیراشباع (PUFA) Polyunsaturated fatty acid بر اساس نقش آنها در بیوسنتز، متابولیسم و پایداری غشای نورونی پرداخته اند، هرچند که نتایج به دست آمده متناقض بوده اند. باید اشاره کرد که مواد مغذی به تنهایی دریافت نمی شوند بلکه رژیم غذایی افراد متشکل از انواعی از غذاها با مجموعه ای از مواد مغذی است که ممکن است با هم تداخل داشته و یا بر هم اثر سینرژیک داشته باشند (Sugawara et al., 2012). به علاوه، اثر یک ماده مغذی به تنهایی ممكن است آنقدركم باشد كه تشخیص داده نشود ولی اثر تجمعی چندین ماده مغذی می تواند قابل توجه باشد. سطح بالای همبستگی متقابل میان برخی مواد مغذی نیز عامل دیگری است كه بررسی اثر هر ماده غذایی را به تنهایی بسیار دشوار می سازد. هنگام تجزیه و تحلیل مواد مغذی یا غذاهای خاص و تعیین ارتباط آنها با بیماری، اغلب بسیاری از تداخل های بین اجزای رژیم غذایی و خطر بیماری، نادیده گرفته می شود و در صورتی كه بخواهیم این تداخل ها را در نظر بگیریم، حجم نمونة بسیار بالایی مورد نیاز خواهد بود تا تداخل های متعدد، ارزیابی شود (Esmaillzadeh et al., 2005, Hu, 2002). با توجه به این مشکلات، بهتر است به جای بررسی غذاها یا مواد مغذی خاص، به بررسی الگوهای غذایی پرداخته شود.
تحلیل الگوهای غذایی در سال 1986 توسط Jacobson و همکارانش ارائه شد. در این روش گروهای غذایی که مصرف آن ها با هم در ارتباط است، توسط روش تحلیل عاملی به دسته هایی تقسیم بندی شده و هر دسته یک الگوی غذایی را تشکیل می دهد و به هر فرد بر حسب مقدار مصرف گروه های غذایی مختلف برای هر الگوی غذایی یک نمره داده می شود. سپس رابطه این نمرات و بیماری، مورد بررسی قرار می گیرد. با کمک این روش ریزمغذی ها و مواد غذایی جداگانه تعریف نمی شوند، بلکه به صورت دسته های بزرگ مواد غذایی که مصرف آن ها با هم در ارتباط است مورد بررسی قرار می گیرند (Hu et al., 1999).
مطالعات انجام گرفته در زمینه ارتباط الگوهای غذایی و افسردگی بیشتر مربوط به کشورهای توسعه یافته است (Sanchez-Villegas et al., 2009, Akbaraly et al., 2009, Jacka et al., 2010, Nanri et al., 2010, Le Port et al., 2012, Sugawara et al., 2012, Noguchi et al., 2013, Jacka et al., 2014, Ruusunen et al., 2014) و یافته های اندکی در این ارتباط در کشورهای در حال توسعه در دست است (Weng et al., 2012, Chan et al., 2014) و تنها مطالعه گزارش شده از منطقه خاورمیانه نیز مربوط به مطالعه ای است که در ایران در شهر تبریز انجام گرفته است (Rashidkhani et al., 2013). کاهش خطر افسردگی در رابطه با الگوی غذایی مدیترانه ای (Sanchez-Villegas et al., 2009)، الگوی غذایی سنتی (Jacka et al., 2010, Le Port et al., 2012)، الگوی غذایی سالم (Le Port et al., 2012, Rashidkhani et al., 2013)، الگوی غذایی کامل (Akbaraly et al., 2009)، الگوی غذایی متعادل (Ruusunen et al., 2014)، الگوی غذایی ژاپنی (Nanri et al., 2010)، الگوی غذایی میوه ها- سبزی ها و الگوی غذایی میان وعده ها- نوشیدنی ها- محصولات لبنی (Chan et al., 2014) مشاهده شده است. البته در برخی مطالعات چنین ارتباطی یافت نشد (Sugawara et al., 2012, Noguchi et al., 2013). هم چنین افزایش خطر ابتلا به افسردگی با الگوی غذایی غربی (Le Port et al., 2012, Jacka et al., 2014)، الگوی غذایی فرایند شده (Akbaraly et al., 2009)، الگوی غذایی اسنک (Le Port et al., 2012, Weng et al., 2012)، الگوی غذایی چرب- شیرین (Le Port et al., 2012) و الگوی غذای حیوانی (Weng et al., 2012) گزارش شده است. با این وجود، در چندین مطالعه چنین ارتباطی مشاهده نشده است (Nanri et al., 2010, Sugawara et al., 2012, Noguchi et al., 2013, Rashidkhani et al., 2013).
با توجه به اینکه اختلال افسردگی در تهران، به ویژه در بین خانم ها (Nazari et al., 2001, Kaviani et al., 2002)، از شیوع بالایی برخوردار است و با در نظر گرفتن این مسئله که الگوهای غذایی در فرهنگ ها، نژاد ها و مناطق جغرافیایی مختلف متفاوت است و با نظر به کمبود اطلاعات در زمینه نقش الگوهای غذایی در ارتباط با افسردگی در کشور (Rashidkhani et al., 2013)، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی شیوع افسردگی و ارتباط آن با الگوهای غذایی در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شمال وغرب تهران انجام گرفت.
اهمیت مقوله دانش در دهههای اخیر رشد روزافزونی داشته است که این امر ناشی از تمرکز بر دانش به عنوان یکی از منابع استراتژیک سازمان میباشد. امروزه سازمانها یکی از راههای تمایز خود از سازمانهای دیگر را در افزایش میزان دانش بنیانی سازمانی خود جستجو می کنند تا بتوانند از طریق آن به سطوح بالاتری از کارایی و نوآوری دست یابند. توانایی سازمانها در یکپارچه سازی و هماهنگ نمودن دانش به عنوان یکی از راههای دستیابی و حفظ مزیتهای رقابتی تلقی میگردد. در این پروژه با بهره گیری از تکنیکهای هوش تجاری از قبیل متن کاوی دانش سازمانی در مرحله اول ذخیره شده و سپس با استفاده از الگوریتم ژنتیک دانش جدیدی را به پایگاه داده افزوده ایم. در نهایت کل پروژه را در قالب یک نرم افزار کامپیوتری که قابل نصب بر روی تمام سیستمهای کامپیوتری است، ارائه میدهیم.
حفظ و نگهداری کارمندان با تجربه در هر سازمانی یکی از چالشهای اساسی در واحد نیروی انسانی به شمار میرود که با توجه به سابقه آنها و میزان کاراییشان با مشکلاتی همراه است. آنچه که در این میان بیشتر نمود پیدا می کند دانش و تجربهای است که هر کارمند هنگام خروج از سازمان با خود از سازمان خارج می کند. این تحقیق در راستای ایجاد سیستمی برای ثبت و بهره گیری از این دانش در تمام قسمتهای یک سازمان خدماتی یا تولیدی قدم بر میدارد. ایجاد دانش جدید از دانش موجود یک ایده محوری میباشد که این تحقیق در پی رسیدن به آن است.
ضرورت این تحقیق با پیشرفت سریع رقابت بین سازمانها مرتبط است. دانش در سازمانهای امروزی به عنوان یکی از عوامل کلیدی موفقیت[1] سازمانها تلقی میگردد. به همین جهت مدیریت دانش در سازمانها از اهمیتی ویژه برخوردار گردیده است. سازمانها در دنیای رقابتی امروز تلاش می کنند از بهترین متخصصان و کارمندان برای انجام پروژه های خود بهره جویند. ارزش افرینی برای هر سازمان توسط متخصصان آن شرکت یا سازمان انجام میگیرد. که در این میان نیاز به روش یا سیستمی هست که بتواند تجربیات ارزشمند آنها را در حین کار یا در زمان رویارویی با مشتری ثبت کرده و در کل سازمان برای دیگر کارمندان نیز به اشتراک بگذارد.
توانایی پاسخ سریع و موثر به تغییرات نیازهای مشتریان، نیازمند اتخاذ تصمیمات سریع مدیریتی است که بدون بررسی و تحلیل دقیق داده ها و اطلاعات رخ نخواهد داد، از طرفی بررسی همهی داده ها وقتگیر است و با پاسخ سریع به نیازها مغایرت دارد؛ پس باید از هوش تجاری برای اتخاذ سریع تصمیمات مدیریتی با تحلیل داده های مفید استفاده نمود.
[1] – Critical Success Factor
پایاننامه
پژوهش حاضر به با بهرهگیری از چارچوب نظری رئالیسم اقتصادی و تمرکز بر اندیشههای رابرت گیلپین که معتقد به نقش محوری دولت در اقتصاد سیاسی بینالمللی از جمله در درون سازمانهای بینالمللی است. همچنین با بهرهگیری از دادههای آماری استخراج شده از تولیدات علمی برخی سازمانهای بینالمللی به ویژه اوپک و شرکتهای نفتی سعی در برآورد میزان تأثیرگذاری بحرانهای نظامی چهارگانه جنگ دوم خلیج فارس، 11 سپتامبر 2001، جنگ 2003 عراق و بیداری اسلامی بر اقتصاد انرژی و حتیالمقدور تبیین علمی تصمیمات متخذه از سوی سازمان اوپک برای اداره بازار نفت در پی بحرانهای مذکور داشته؛ به گونهای که به موجب یافتههای پژوهش، در جریان بحرانهای نظامی مورد بحث که با کاهش عرضه نفت و تبعاً افزایش قیمت آن همراه بوده است. اوپک با اندیشیدن تدابیری ضمن افزایش تولید این حامل انرژی با بهرهگیری از اقداماتی از قبیل استفاده از ظرفیت مازاد عربستان سعودی برای برطرف شدن نیاز بازار، به ویژه نیاز مصرف کنندگان اصلی آن که در رأس آنها ایالات متحده آمریکا هستند؛ اقداماتی صورت داده که در مجموع سیاست مذکور ضمن منشعب شدن از منافع ملی دولتهای عضو به ویژه قدرتمندترین عضو اوپک یعنی عربستان سعودی لزوماً به نفع سایر اعضاء که خواهان فروش این حامل انرژی با قیمتی بیشتر هستند؛ نبوده است.
فهرست مطالب
فصل اول: کلیات تحقیق
فصل دوم: چارچوب نظری و مفهومی پژوش
فصل سوم : آشنایی با سازمان اوپک
فصل چهارم: پیامدهای جنگ دوم خلیج فارس (حمله عراق به کویت) بر سیاستهای سازمان اوپک
4-6- سیاستهای متخذه اوپک در قبال افزایش جهانی قیمت نفت پس از جنگ دوم خلیج فارس…68
فصل پنجم: پیامدهای حادثه یازده سپتامبر 2001 بر سیاستهای اوپک
5-2-3- اظهارات بنلادن و ملاعمر پس از مواضع مقامات آمریکایی در قبال حوادث یازده سپتامبر 80
فصل ششم: پیامدهای حمله آمریکا به عراق درسال 2003 بر سیاستهای اوپک
فصل هفتم: پیامدهای بیداری اسلامی بر سیاستهای اوپک
7-5-4- الگوسازی برای فرایند دولتسازی پس ازدوران گذار در مقابل الگوی حکومت دینی-مردمی ………… 132
1-1- بیان مسئله
نقش منابع انرژی در حیات اقتصادی جوامع بشری بر کسی پوشیده نیست. از آغاز خلقت انسان، بشر بینیاز از انرژی نبوده و از منابع مختلف و متنوع انرژی استفاده میکرده است. بنابراین انرژی یکی از مؤلفههای تأثیرگذار در تولید ثروت و قدرت در جهان کنونی به شمار میآید. فلذا تأسیس ساز و کاری برای سامانبخشی به تولید انرژی با عنایت به اهمیت این مسئله امری مورد انتظار بوده که در نهایت با تأسیس سازمان کشورهای صادرکننده نفت با نام اختصاری اوپک (OPEC) محقق شد. سازمان یادشده در شهریور ماه 1339 با حضور نمایندگان ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا در بغداد تأسیس شد. هدف اصلی این سازمان آنچنان که در اساسنامهاش بیان شده هماهنگی و یکپارچه سازی سیاستهای نفتی کشورهای عضو و تعیین بهترین راه برای تأمین منافع جمعی و فردی این کشورها است.(1) از سوی دیگر نیز پیدایش اوپک، واکنشی سیاسی و ضداستعماری از جانب کشورهای در حال توسعه تولید کننده نفت در برابر سیاستهای بیدادگرانه شرکتهای چند ملیتی بود. چرا که این شرکتها به منظور حفظ منافع خویش، از ابزارهایی چون کودتا، دخالت سیاسی،رشوه، عهدنامههای استعماری و غیره بهره میگرفتند. علاوه برآن بازار جهانی نفت شاهد انحصار چند قطبی بود که شصت سال بر این بازار حاکم بود. به صورتی که دامنه و نفوذ شرکتهای بزرگ نفتی با نام هفت خواهران در دهه 1950، 90 درصد تولید و فروش نفت خام و فرآوردههای نفتی را در بر میگرفت. همچنین فهم روز افزون و بیداری افکار عمومی با ظهور یک طبقه روشنفکر و تحصیلکرده در کشورهای خاورمیانه و ونزوئلا نسبت به اهمیت نفت و نقش آن در اقتصاد این کشورها به عنوان عامل دیگری در تأسیس اوپک شناخته میشود. (2)
سازمان اوپک در راستای هماهنگسازی سیاستهای نفتی کشورهای عضو در تعیین قیمت نفت از دو دسته عوامل بنیادین و غیربنیادین تأثیر میپذیرد. از جمله عوامل بنیادین میتوان به میزان تقاضای جهانی که این امر خود ناشی از رشد اقتصادی در کشورهای مختلف جهان است؛ اشاره نمود. اما در این بین و با توجه به تحولات پس از جنگسرد و خروج نظام بینالملل از حالت دو قطبی نقش بحرانهای نظامی بینالمللی به عنوان عامل غیربنیادین بر سیاستهای اوپک بیبدیل بوده است. (3) با توجه به توضیحات مطروحه در این پژوهش برآنیم که به تأثیر 4 بحران نظامی بینالمللی بر سیاستهای اوپک بپردازیم که عبارتند از:
1-حمله عراق به کویت 1991 2-حوادث 11 سپتامبر 2001 3-حمله آمریکا به عراق در سال 2003 4-بیداری اسلامی در خاورمیانه 2011-2010
به نظر میرسد که بحرانهای بینالمللی با ایجاد محدودیت برای افزایش سرمایهگذاری و افزایش عرضه از یک سو و اعمال اثر روانی بر خریداران، تمایل به افزایش قیمت نفت دارند. در این بین سازمان اوپک با افزایش تولید در کاهش و به تعادل کشیدن قیمتها ایفای نقش می کند. اما لزوماً تصمیم اتخاذ شده از سوی اوپک به نفع تمامی اعضاء نبوده است.
1-2- انگیزه و اهمیت تحقیق
با عنایت به این مسئله که نزدیک به نیمی از تولید جهانی نفت و 65 درصد از ذخائر این ماده استراتژیک به کشورهای عضو اوپک تعلق دارد، در عمل عرصه نقش آفرینی زیادی برای این سازمان در اقتصاد سیاسی بین المللی و نیز روندهای جهانی وجود دارد. به عنوان مثال در زمان بحران انرژی در سال 1352 اکثریت اعضای اوپک از ارسال نفت به کشورهای غربی که در جنگ چهارم اعراب و اسرائیل یا «یوم کیپور» از رژیم صهیونیستی حمایت کردند؛ خودداری نمودند. این امر موجب افزایش چهار برابری قیمت نفت شد. اما این نمونه از معدود موارد هماهنگی کشورهای عضو برای استفاده از ابزار انرژی به عنوان مؤلفهای اساسی در معادلات بین المللی بوده است. در این زمینه نفوذ سعودیها در اوپک از مهمترین عوامل نگاه تک بعدی و بعضاً بدون ملاحظه نسبت به منافع سایر اعضا بوده است. در این مجال برآنیم که حتیالامکان به یک قاعده کلی در بررسی رفتاری سازمان اوپک در مقابله با تأثیر بحرانهای بینالمللی بر قیمت نفت بپردازیم. از طریق حصول به این مهم میتوان به یک پیشبینی نسبتاً مطمئن از وضعیت آینده سیاستهای این سازمان و قیمت نفت در بحرانهای احتمالی پیشرو دست یافت.
1-3- سؤال اصلی
تأثیر بحرانهای نظامی بین المللی بر سیاستهای اوپک در فاصله سالهای 2011-1991 (جنگ دوم خلیجفارس، 11 سپتامبر 2001، جنگ 2003 عراق و بیداری اسلامی) چه بودهاست؟
1-4- فرضیه اصلی
به دنبال وقوع بحرانهای نظامی بینالمللی در مقطع 2011-1991 (جنگ دوم خلیجفارس، 11 سپتامبر 2001، جنگ 2003 عراق و بیداری اسلامی) که منجر به افزایش قیمت نفت شده سازمان اوپک اقدام به اتخاذ سیاستهایی به منظور افزایش تولید برای کاهش قیمت نفت نموده که به نفع تمامی اعضاء نبوده است.
1-5- تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی
بحرانهای نظامی بینالمللی: بحرانهایی که به عملیاتهای نظامی میانجامند به طوریکه که قوای نظامی برای ایفای نقش خود ضمن بهرهگیری از نیروها و تجهیزات مختلف به اقداماتی مبادرت میورزند که در مجموع به پیروزی بر دشمن می انجامد (4).
سیاستهای اوپک: سازمان اوپک در راستای رسالت جهانی خود اقدام به تنظیم قیمت نفت تحت تأثیر عوامل مختلف از طریق هماهنگسازی سیاستهای نفتی کشورهای عضو می کند. به عبارت دیگر تلاش کشورهای عضو «اوپک» در این راستا است که با توجه به ارزش استراتژیکی و طبیعت پایانپذیر منابع نفتی بهای آن را در حد متناسبی نگه دارند (5).
کشورهای تولیدکننده: کلیه کشورهای استخراج کننده نفت اعم از تولید کنندگان اوپک و غیراوپک را در برمیگیرد. اساسنامه اوپک در این خصوص بیان میکند که هر کشوری که مقدار قابل توجهی نفت صادر کند و منافع اساسی مشابهی با منافع کشورهای عضو اوپک داشته باشد به عنوان یک کشور تولید کننده نفت میتواند به عضویت کامل سازمان اوپک درآید (6).
کشورهای مصرفکننده: کلیه کشورهای که بیش از تولید خود نفت وارد میکنند را در برمیگردد.
ذخایر نفتی: مقادیر کشف شده اما بهرهبرداری نشده نفت که امکان استخراج آنها با امکانات و شرایط اقتصادی موجود میسر باشد (7).
1-6- پیشینه تحقیق
برای این پژوهش منابعی که به صورت مستقیم به موضوع پرداخته باشند وجود نداشت اما سعی بر آن است با بهره گرفتن از منابعی که میتواند برای این پژوهش مؤثر باشد، مطالب مفیدی ارائه گردد. از جمله این منابع میتوان به کتب و مقالات زیر اشاره کرد:
– کتاب اوپک سازمان کشورهای صادر کننده نفت تألیف فاطمه استقامت که از سوی دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه در سال 1388 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور در 8 فصل حاوی اطلاعاتی درباره سازمان کشورهای صادرکننده نفت میباشد که از آن جمله میتوان به زمینههای ایجاد اوپک، منشور و اهداف سازمان و شرایط عضویت در آن، ارکان سازمان اوپک و … اشاره نمود.
-کتاب بعدی اقتصادهای نفتی تألیف دکتر علی قنبری میباشد. که از سوی انتشارات چالش در سال 1390 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور در 7 فصل حاوی اطلاعاتی درباره تاریخچه نفت و گاز، سازمان کشورهای صادرکننده نفت و ویژگی دولتهای نفتی میباشد که در جریان فصل سوم این کتاب به عمدهترین مسائل مربوط به سازمان اوپک و سیاستهای اصلی این سازمان پرداخته شده است.
– کتاب دیگر نفت- سیاست- اقتصاد است که تألیف دکتر میرطیب موسوی و علیرضا امینی است و از سوی انتشارات خط سوم و در سال 1379 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور در 6 فصل و حاوی مطالبی در مورد برداشتهای سیاسی از نفت است. که در فصل سوم این کتاب به طرح مسائلی در مورد سازمان کشورهای صادرکننده نفت پرداخته شده است.
– کتاب بعدی نفت و خون بوده که تألیف مایکل تیکلر میباشد و آقای وحید موسوی آن را به فارسی برگردان کرده و از سوی انتشارات ساقی در سال 1389 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور دارای 6 فصل و دربرگیرنده مطالبی در مورد شدت وابستگی کشور ایالات متحده به نفت واراداتی میباشد که در فصل دوم این کتاب به روابط کشور مذکور با پادشاهی عربستان سعودی در راستای تأمین انرژی پرداخته است.
– کتاب Theory Of International Politics که تألیف Kenneth N. Waltz میباشد و Addison-Wesley Publishing در سال 1979 آن را به چاپ رسانیده است. کتاب مذکور که مشتمل بر 9 فصل میباشد اصلیترین منبع معرفی نظریه نئورئالیستی شناخته میشود. کتاب مذکور ضمن اشاره به مشکلات نظریهپردازی در روابط بینالملل در جریان فصل سوم بر لزوم اتخاذ نگرش ساختاری در تحلیل مسائل تأکید میورزد.
– کتاب دوم War and Change in World Politics است که نوشته Robert Gilpin میباشد و در سال 1981 از سوی Cambridge University Press به چاپ رسیده و در بردارنده 6 فصل میباشد. گیلپین در این کتاب خود را نماینده «واقعگرایی ساختاری سیستمیک هژمونیک» دانسته و در جریان فصل ششم به نقش اقتصاد به عنوان یکی از عوامل تغییر در سیاست جهانی میپردازد.
– کتاب دیگر اقتصاد سیاسی جهانی: درک نظم اقتصادی بینالمللی تألیف رابرت گیلپین و جین گیلپین میباشد که توسط هادی خوشنویس ترجمه و در سال 1387 از سوی انتشارات فخرکیا منتشر شده است. این کتاب که دارای سه فصل است در برگیرنده مهمترین نقطه نظرات رابرت گیلپین در تبیین نگرش رئالیسم اقتصادی میباشد. نویسنده مذکور در جریان فصل اول و دوم این کتاب ضمن تجدید نظر در برخی دیدگاههایش در کتاب پیشین خود با نام اقتصاد سیاسی اقتصاد بینالملل، که در سال 1987 منتشر شد، معنی اقتصاد سیاسی جهانی را، اندرکنشی بین بازارها و بازیگران قدرتمند مانند دولت، پیمانهای چند ملیتی و سازمانهای بینالمللی از جمله بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، سازمان اوپک و … میداند.
– کتاب دیگر چالشها و منازعات در خاورمیانه نام دارد. که تألیف آقای دکتر اصغر جعفری ولدانی است و از سوی انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی در سال 1388 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور که مشتمل بر 12 فصل است به مهمترین چالشها و منازعات در منطقه خاورمیانه پرداخته و در فصل سوم کشف و استخراج نفت را نیز یکی از علل منازعه بین کشورهای خاورمیانه بیان نموده است. که در تهیه و تنظیم فصل سوم این پژوهش بهره فراوانی از این کتاب برده شده است.
درباره موضوع این پژوهش مقالاتی نیز وجود دارد که عبارتند از :
– مقاله جنگ خلیج فارس: جنگی بر ضد اروپا نوشته یوردیس فون لوهازن چاپ شده در فصلنامه اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 108-107، مرداد و شهریور 1375 برگرفته از نشانی اینترنتی www.noormags.com/view/fa/articlepage/93620 به بررسی جنگ دوم خلیج فارس پرداخته و این جنگ را جنگی علیه قدرتهای رقیب ایالات متحده از طریق کنترل نفت منطقه خلیج فارس معرفی کرده است.
– مقاله دیگر با عنوان بر پیامدهای اقتصادی واقعه 11 سپتامبر نوشته مسعود درخشان چاپ شده در فصلنامه پژوهشهای اقتصادی، شماره 2، تابستان و پائیز 1380 میباشد که به تحلیل پیامدهای حوادث 11 سپتامبر به ویژه در عرصه اقتصاد انرژی پرداخته است.
– مقاله بعدی با عنوان مناقصههای نفت و گاز عراق و آینده بازار جهانی نفت نوشته علی بینیاز چاپ شده در فصلنامه سیاست خارجی، شماره 1، بهار 1390 است که ضمن بررسی دور چهارم مناقصههای نفت و گاز کشور عراق بعد از اشغال این کشور پس از جنگ 2003 به تبعات این قراردادها بر درآمد تولیدکنندگان نفت اوپک پرداخته شده است.
– مقاله دیگر با عنوان درآمدی بر زمینهها و پیامدهای اقتصادی بیداری اسلامی نوشته حسن شکوه چاپ شده در کتاب بیداری اسلامی (ویژه مطالعات موردی)، فرودین 1391 میباشد که به بررسی بیداری اسلامی با تمرکز بر دسترسی کشورهای مورد تحول به منابع غنی نفت و گاز پرداخته شده است.
در منابع فوق مباحث مربوط به این پژوهش به صورت کامل آورده نشده فلذا سعی شده با تلفیق و جمعبندی منابع و به ویژه منابع فوق به تبیین کاملتری از تأثیر بحرانهای نظامی بر سیاستهای سازمان اوپک دست یافت.