فاصلهگذاری بین موالید[1] یکی از عناصر مهم کنترل باروری[2] است که زوجین تحت شرایط خاصی تصمیم به این عمل می گیرند. یکی از عناصری که درکاهش باروری مؤثر است، فاصله گذاری بین تولد فرزندان می باشد که افزایش یا کاهش این فاصله، میزان باروری زنان را تحت تأثیر قرار می دهد و ارتباط مستقیمی با سرعت تولدهای بعدی، میزان برخورداری از فرصتها بخصوص برای مادران، رفاه زندگی فرزندان و والدین، میزان باروری کل جامعه و… دارد.
فاصلهگذاری بین موالید از طریق به تأخیر انداختن عمدی حاملگی و تأخیر در فرزندآوری بعد از ازدواج می تواند یک استراتژی منطقی برای کنترل باروری باشد (Chen et al, 1974: 279). با توجه به این امر که به تعویق انداختن فرزندآوری و فاصلهگذاری بین موالید تأثیر مستقیمی بر کاهش باروری دارد و یکی از ویژگیهای جوامع توسعه یافته محسوب می شود، اخیراً در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران نیز تعدادی از زنان تولد فرزند دوم خود را تا چند سال به تعویق می اندازند.
گرایش والدین به تنظیم فاصله تولد فرزندانشان[3]، با توجه به زمینه های اقتصادی، اجتماعی و زیست شناختی آن ها، درکشورهای مختلف شکلهای متفاوتی خواهد گرفت. در این پروژه نگارنده به دنبال بررسی و مقایسه عوامل مؤثر بر فاصلهگذاری موالید در دو کشور ایران و افغانستان میباشد. اگرچه دو کشور در بسیاری از زمینههای فرهنگی، زبانی و مذهبی شبیه هماند، اما دارای سطح و الگوی باروری متفاوتی هستند. باروری افغانستان نمونه ای از یک الگوی باروری طبیعی است که شیوع و کاربرد وسایل پیشگیری در آنجا کمتر رایج می باشد و زوجین کنترل ارادی و آگاهانهی محدودی بر زاد و ولد دارند. حال آنکه باروری ایران یک الگوی باروری کاملاً کنترل شده و حتی زیر سطح جانشینی است که در آن شیوع وسایل پیشگیری کاملاً رایج می باشد و زوجین به طور ارادی و آگاهانه به محدود کردن زاد و ولد می پردازند.
ایران در طی سالهای اخیر کاهش شدیدی را در سطح باروری تجربه کرده و با افزایش تأخیر در بچه آوری روبه رو بوده است که این امر منجر به افت نرخ باروری به زیر سطح جانشینی[4] شده است. بطوریکه این نرخ از 3/6 فرزند برای هر زن در سال1355 به 8/1 فرزند در سال 1385 کاهش یافته است. این در حالی است نرخ باروری در میان زنان افغانستان در سال 1995 حدود 06/8 تولد به ازای هر زن بوده که در طی این سال به اوج خود رسیده است. و پس از آن با کاهش نرخ باروری به حدود 1/5 در سال 2010 سیر نزولی خود را آغاز کرده است. به عبارت دیگر می توان گفت که افغانستان در سالهای اخیر در حال تجربه گذار می باشد.
یکی از انگیزههای انجام این تحقیق فقدان تحقیقات انجام شده در زمینه بررسی و مقایسه فاصلهگذاری موالید ایران با افغانستان می باشد. انتظار می رود نتایج این تحقیق به ایجاد دیدگاه تازه ای در خصوص اهمیت متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی، و تأثیر آن بر فاصلهگذاری بین موالید در میان زنان دو جامعه منجر شود.
بر اساس تحقیقات انجام گرفته تاکنون، باروری به عنوان اولین عامل تعیین کنندهی تغییر و تحولات جمعیتی مطرح شده است که زمینه اصلی پیدایش رشد جمعیت میباشد. باروری موضوع عمده در تجزیه و تحلیلهای جمعیتی است و به عنوان عامل اصلی تغییر در ساختار جمعیتی شناخته میشود که ضمن اینکه بر شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه اثر میگذارد خود نیز تحت تأثیر عوامل و شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دچار تغییر و تحول می شود.
دو نوع الگوی باروری غالب عبارتند از: الگوی باروری طبیعی[5] و الگوی باروری کنترلشده[6]؛ که هر یک به صورت مختصر در ذیل بیان می گردد:
باروری طبیعی ناظر به جمعیتهایی است که در آن ها زنان هیچ تلاشی را برای محدود ساختن تعداد فرزندان خود با بهره گرفتن از کنترل موالید انجام نمیدهند (لوکاس و میر، 103:1383). ال.هنری اصطلاح باروری طبیعی را برای جمعیتی ابداع کرده است که بطور ارادی اقدام به کنترل موالید نمیکنند. در این جمعیتها باروری واقعی، نکاحی و عمدتاً وابسته به متغیرهای بیولوژیک است؛ حتی هنجارهای اجتماعی در زمینههایی چون مدت شیردهی و یا ممنوعیت مقاربت در دوران شیردهی دخالت دارد (وانش و ترموت، 1978). به بیان دیگر می توان گفت باروری طبیعی تابع قوانین و مقررات زیستی، اجتماعی و فرهنگی است و هیچ نوع کنترل ارادی و آگاهانهای از طرف زوجین بر آن مترتب نیست. در چنین شرایطی میزان خام موالید بالا و معمولاً بیش از 40 در هزار و میزان باروری کل رقمی بین 6 تا 8 بچه است (حسینی، 88:1383).
افغانستان از جمله کشورهایی است که در حال حاضر از الگوی باروری طبیعی پیروی می کند و کاهش اندکی را در میزانهای باروری داشته است. طی دوره 2010-2006 میزان خام موالید از 63/48 به 34/40 در هزار و همچنین میزان باروری کل در این دوره از 2/6 به 1/5 کاهش یافته است. از سال1996 تا 2001 شیوع وسایل پیشگیری از باروری توسط حکومت طالبان ممنوع شد. طبق استراتژی بهداشت باروری سال 2003 نرخ شیوع پیشگیری از بارداری (CPR) دامنه اش حدود2 تا 12% و CPR در این سال 8% بوده است. در سال2006 این نرخ به 12%، و در سال2010 درصد جلوگیری از بارداری به 20% رسید. در حالی که 90% زنان متأهل از روش جلوگیری از بارداری آگاهی
دارند،اما تنها 22% آن ها از این روشها برای ایجاد وقفه بین ولادتها استفاده می کنند. شایع ترین روشهای متداول پیشگیری قرصهای خوراکی و تزریق پروژسترون است. هر چند که تکنولوژی فاصله موالید هم وجود دارد، اما در سطح یک دانش کم شناخته شده است (برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به نتایج پیمایش مرگ و میر افغانستان در سال 2010، وزارت بهداشت 2011).
باروری کنترلشده در مقابل باروری طبیعی قرار میگیرد که بر خلاف آن تابع قوانین و مقررات خانواده می باشد. به بیان دیگر، در شرایط باروری کنترلشده زوجین به طور ارادی و آگاهانه در مورد تعداد فرزندان تصمیم میگیرند و اقدام به کنترل و محدود کردن بعد خانوار میکنند. در چنین شرایطی میزان خام موالید پایین تر از شرایط طبیعی و به رقمی کمتر از 20 در هزار و میزان باروری کل نیز به ارقامی بین 2 تا 3 و حتی کمتر از 2 نوزاد می رسد (همان: 89).
در چند دهه اخیر تحت تأثیر سیاستهای کنترل موالید[8]، در ایران زاد و ولد از وضعیت طبیعی خارج شده و به طرف باروری کنترل شده رفته است. ایران با میزان خام موالید 18 در هزار و میزان باروری کل 8/1 فرزند برای هر زن در سال 1385، در شرایط باروری کنترل شده بسر میبرد. به بیان دیگر، انتقال از باروری طبیعی به باروری کنترل شده صورت گرفته و در این زمان زاد و ولد در سطحی نازل قرار داشته است. سطح زاد و ولد در باروری کنترل شده در مقایسه با باروری طبیعی به کمتر از نصف تقلیل می یابد. (میرزایی، 43:1384).
ایران در طی سالهای اخیر کاهش شدیدی را در سطح باروری تجربه کرده و با افزایش تأخیر در بچه آوری روبهرو بوده است که این امر منجر به افت نرخ باروری به زیر سطح جانشینی شده است. بطوریکه این نرخ از 3/6 فرزند برای هر زن در سال1355 به 8/1 فرزند در سال 1385 کاهش یافته است. همچنین شیوع وسایل پیشگیری از بارداری از سال 1359 تا 1389 از 14% به 73% افزایش یافته است (Abbasi- Shavazi et al, 2009).
گذار باروری در ایران، به طور غیر مستمر، در فاصله زمانی سه دهه (از ابتدای دهه 1350 تا اواخر دهه 1370) صورت گرفت. برآوردهای صورت گرفته از روند تحولات باروری، حاکی از این است که میزان باروری کل از حدود 7/7 فرزند برای هر زن در سال 1345، به 3/6 فرزند در سال 1355 کاهش یافته است (Aghajanian& Mehryar, 1999 ). بعد از این کاهش اولیه تحت تأثیر شرایط خاص پدید آمده در اثر وقوع انقلاب، باروری در بین سالهای 58-1356 اندک افزایشی را تجربه می کند و سپس تا حوالی سال 1363 روند نسبتاً ثابتی را ادامه میدهد. از سال 1363 به بعد روند کاهش باروری بتدریج آغاز می شود بطوریکه از 9/6 فرزند برای هر زن در این سال به 5/5 فرزند در سال 1367 که زمان راه اندازی مجدد برنامههای رسمی تنظیم خانواده است میرسد و از این زمان به بعد بسرعت مرحله انتقالی خود را طی کرده و میزان باروری کل به 17/2 در سال 1379 میرسد ( Abbasi- Shavazi, 2000 , 2002). پس از این کاهش باروری و رسیدن آن به به حد جایگزینی، باروری در ایران با سرعت کمتری روبه کاهش نهاده است و بر اساس نتایج سرشماری سال 90، میزان باروری کل در ایران 79/1 میباشد.
فرایند گذار باروری در ایران متناسب با تحولاتی بوده است که در ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی و نیز برخی از ابعاد سنتی خانواده به وقوع پیوسته و به تغییراتی در ایستارهای مرتبط با ازدواج و فرزندآوری و در نهایت رفتار و ایدهآلهای باروری منجر شده است (عباسی شوازی و حسینی،1386). در جریان گذار جمعیتی ایران، روند کلی تغییرات خانواده به سوی خانواده هستهای، آسیبپذیری بیشتر، افزایش سن ازدواج و تقلیل در سطح بچهآوری بوده است (سرایی، 134:1387).
فرایند کاهش باروری سه دهه گذشته ایران، حاصل تحولاتی است که در مؤلفه های تعیین کننده رفتار و نگرشهای باروری افراد صورت گرفته است و این مؤلفهها خود، وابسته به مجموعه عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که بر تصمیم زوجها در ارتباط با تشکیل خانواده و ترکیب خانواده ایده آل تأثیر میگذارد (عباسی شوازی و دیگران، 2007: 105). این در حالی است که به نظر میرسد سرعت تغییر در مؤلفههای تعیینکننده رفتار و نگرشهای باروری در میان زنان افغانستان نسبت به کشور ایران کمتر بوده و عواملی همچون موانع فرهنگی (ترجیح جنس پسر، تمایل به فرزندان بیشتر و…) منجر شده که علی رغم آگاهی از روشهای جلوگیری از بارداری، همچنان داشتن خانوادههای بزرگ برای زوجهای افغانستان به صورت یک هنجار باقی بماند (Sato, 2007)
در جوامع با میزان باروری پایین، زمان بندی باروری و تعداد موالید برای سلامت و رفاه خانوادهها دارای اهمیت یکسان میباشد. مطالعات انجام شده نشان داده است که میزان رفاه خانواده تا حد زیادی بستگی به زمانی دارد که بچه ها به دنیا می آیند. فاصله کم بین موالید میتواند به صورت جدی سلامت مادر و نوزاد را تحت تأثیر قرار دهد، همچنین می تواند روی میزان رفاه اقتصادی خانواده و روی ثبات ازدواج ها هم تأثیر داشته باشد (زنجانی و دیگران، 9:1378).
فاصله کم میان ولادتها نهتنها روی باروری تأثیر دارد بلکه خطر مرگ و میر مادران و نوزادان را بالا می برد. به خصوص اگر فاصله کمتر از 24 ماه باشد. در افغانستان تقریباً از سه ولادت یکی در فاصله کمتر از 24 ماه اتفاق میافتد(Sato, 2007). این واقعیت پیامدهای ناگواری روی بهداشت و سلامت زنان و کودکان افغان دارد. پیمایش مرگ و میر مادران در سال 2010 نشان داد که استفاده از روش های جدید تنظیم خانواده از سال 2003 تا حال از 10% به22% افزایش یافته است؛ حکومت افغانستان در تلاش است تا آمار استفاده از روشهای تنظیم خانواده را جهت وقفه بین موالید تا سال 2016 به 40% برساند(نتایج پیمایش مرگ و میر افغانستان، 2010).
فاصله کم بین موالید به معنی تولد تعداد بچههای زیاد است بعنوان مثال یافته ها نشان میدهد «یک سال تأخیر در اولین تولد به اندازه سه درصد(3%) کاهش در باروری کل می باشد»(2001 ، Kohler et al.). احتمالاً این تأخیر در بچهدارشدن در بین زنان ایرانی، در دهه های اخیر را میتوان در نتیجه افزایش شرکت آنان در بازار کار و یا تمایل آن ها به ادامه تحصیل و همچنین به دشواری شرایط بچهدار شدن نسبت داد. بنابراین زمانبندی اولین تولد و همچنین فاصلهگذاری موالید از لحاظ تأثیری که در سطح کلان بر میزان باروری کل جامعه و در سطح خرد بر تعداد فرزندان یک خانواده و کیفیت سطح زندگی والدین و فرزندان میگذارد مسئلهای در خور توجه است. بنابراین مسئله اصلی پژوهش حاضر، این است که فاصلهگذاری بین موالید را در بین زنان (49-15) ساله ازدواج کرده در ایران و افغانستان مقایسه نماید و بعضی از عوامل مهم که بر فاصله گذاری موالید در این تنظیمات تاثیرگذار هستند را ، مورد بررسی قرار دهد.
[1] birth spacing
[2] fertility control
[3] Planning birth spacing
[4] Replacement level
[5] Natural Fertility
[6] Controled Fertility
[7] Afghanistan mortality survey 2010
[8] birth control
[9] Family Planning
ای از کارهایی که در این پایان نامه صورت گرفته است اشاره میکنیم.
1-2 برخی از توزیعهای مهم آماری
در این بخش بعضی از توزیعهای آماری مهم که در این رساله مورد استفاده قرار میگیرد را معرفی میکنیم.
1-2-1 توزیع نرمال
یکی از مهمترین توزیع های آماری توزیع نرمال است. تابع چگالی توزیع نرمال با پارامترهای و به صورت زیر است :
توزیع نرمال دارای ویژگی های زیر است:
1-2-2 توزیع تی استودنت
فرض کنید که متغیرهای تصادفی مستقل و هم توزیع با نرمال با میانگین و واریانس هستند .اگر میانگین این متغیرهای تصادفی و واریانس آنها را نشان دهد آنگاه متغیر تصادفی
دارای توزیع t با n-1 درجه آزادی است.
تابع چگالی متغیر تصادفی T با درجه آزادی به صورت زیر نوشته می شود
که در آن Γ همان تابع گاما است.
میانگین این توزیع برای درجه آزادی بزرگتر از یک برابر با صفر و واریانس توزیع برای درجه آزادی بزرگتر از دو برابر با می باشد.
1-2-3 توزیع نرمال گامای از راست بریده
بردار تصادفی دارای توزیع نرمال گامای از راست بریده در نقطه است و نوشته میشود
هر گاه تابع چگالی توزیع به صورت زیر باشد،
1-2-4 توزیع گوسین گامای تعدیل یافته
متغیر تصادفی Wدارای توزیع گوسین گامای تعدیل شده گفته است و آن را با نماد،
نشان می دهند. هرگاه:
1-2-5 توزیع پیشین و توزیع پسین
اگر پارمتر توزیع متغیر به عنوان یک متغیر تصادفی در نظر گرفته شود و تابع چگالی آن با ، نمایش داده شود، را چگالی پیشین مینامند. فضای پارامتر در حکم تکیه گاه می باشد و براساس تعبیر شخصی تعیین میشود.
نمونه تصادفی را در نظر بگیرید این نمونه یا آماره را به کار میبریم تا اطلاعات بیشتری درباره به دست آوریم. به این منظورتابع چگالی شرطی را به شرط داشتن یا پیدا میکنیم و تابع چگالی شرطی را با نشان می دهیم. را تابع چگالی پسین می نامیم.
1-2-6 توابع چگالی پیشین آگاهی بخش و نا آگاهی بخش
تابع چگالی پیشین آگاهی بخش، اطلاعات قابل اطمینانی را در مورد پارامتر ارائه میدهد و در تعیین تابع چگالی پسین تاثیرگذار است، عرض نقطه ماکزیمم در منحنی توزیعهای پیشین آگاهی بخش، زیاد است. ولی درپیشینهای ناسره یا غیر اطلاعاتی، توزیع پیشین، هیچ اطلاع قابل اعتمادی مرتبط با پارامتر مجهول را ارائه نمیدهد، و یا اینکه یک اثبات کلاسیک بر اساس دادهها را بوجود میآورد.
اگر باشد، آنگاه توزیع یکنواخت پیوسته
یک پیشین نا آگاهی بخش برای تعریف می کند به طوری که هیچ یک از مقادیر نسبت به مقدار دیگری از آن ترجیح داده نمیشود.
1-2-7 توزیع پیشین جفریز
پیشین جفریز در سال 1964 توسط هارولد جفریز ارائه شد. این پیشین بر اساس اطلاع فیشر میباشد. این توزیع متناسب با جذر اطلاع فیشر ساخته می شود. اگر اطلاع فیشر مرتبط با را نشان دهد آنگاه توزیع پیشین جفریز بصورت تعریف میشود.
1Carl Friedrich Gaus
1Azzalini
2Azzalini and Capitanio
3Jones and Faddy
4Liseo
با شدت گرفتن رقابت بین شرکت ها در مشتری یابی برای محصولات و خدماتشان، و همچنین افزایش قدرت مشتری در دنیای رقابتی امروز، شرکتها دیگر نه تنها به دنبال جذب مشتریان جدید هستند، بلکه حفظ و نگهداری مشتریان قبلی و برقراری روابط مستحکم با آنها را نیز باید مورد توجه قرار دهند.
بازاریابی رابطه مند به دنبال برقراری چنان روابطی با مشتریان هدف است که مجدداً در آینده از شرکت وی خرید کنند و دیگران را نیز به این کار تشویق کنند. بهترین رویکرد جهت حفظ و نگهداری مشتریان این است که رضایتمندی فراوان در مشتری ایجاد کرده و آنچه را که برای او ارزش تلقی می شود مورد توجه قرار داد تا درنتیجه وفاداری او به شرکت مستحکم شود.
در بحث بازاریابی، تبلیغات از اهمیت خاصی برخوردار است و درواقع بخش قابل رویت بازاریابی را تشکیل می دهد. طوری که اگر بازاریابی را مانند کوه یخ شناوری در آب تصور کنیم، تبلیغات بخشی از کوه یخ است که بیرون از آب بوده و قابل رویت می باشد. (محمدیان 1382)
حال در این بستر می توان نگاه خود را به شکل خاصی از تبلیغات متمرکز کرد: تبلیغات و ارتباط با مشتری از طریق امکانات تلفن همراه. امروزه استفاده از تلفن همراه در دنیا بسیار گسترده شده است. طوری که شاید نتوان زندگی بدون آن را تصور کرد. بنابر گزارش خبرگزاری مهر در تاریخ 30 بهمن 90 وزیر ارتباطات و فن آوری اطلاعات ضریب نفوذ تلفن همراه در ایران را 73 درصد اعلام کرد. این آمار نشان دهندۀ استفادۀ گسترده از این وسیلۀ ارتباطی است که پتانسیلی را برای بازاریابی مؤثر از طریق تلفن همراه ایجاد کرده است. به طوری که در دهه های اخیر، بازاریابی از این طریق، فرصت های بسیاری را برای شرکت ها در جهت تبلیغات تجاری و یا تداوم ارتباط با مشتریان به وجود آورده است.
تلفن همراه رسانهای کاملاً شخصی شده میباشد و می توان با توجه به زمان و مکان کاربر، تبلیغات متناسب را برای کاربر فراهم کرد. همچنین تبلیغات موبایل دارای ماندگاری زیاد هستند و مانند تبلیغات تلویزیونی بلافاصله از دید مخاطب دور نمیشوند. بعلاوه تبلیغات از طریق موبایل و بخصوص پیام کوتاه از نظر اقتصادی می تواند برای بسیاری از کسب و کارها به صرفهتر باشد. البته کماکان استفاده از این وسیله در عرصۀ بازاریابی نو ظهور بوده و به مرحلۀ بلوغ خود پا نگذاشته است و شرکت ها از تجربۀ کافی برای استفادۀ بهینه از این رسانه مؤثر برخوردار نیستند.
در این عرصه استفاده از سرویس پیام کوتاه، توان بالقوۀ بازاریابی شرکتها را برای برقراری ارتباط مستقیم با مصرف کنندگان در هر لحظه و هر مکان ارتقا می دهد. طبق گزارش (Scharl et al. 2005) کاربران در سال 2002 – با وجودی که مانند امروزه استفاده از پیام کوتاه همه گیر نشده بود- حدود 580 میلیون کاربر موبایل بالغ بر 430 میلیارد پیام کوتاه در سراسر جهان ارسال کرده اند. این آمار نشان میدهد پیام کوتاه یکی از گسترده ترین کاربردهای تلفن همراه می باشد و می تواند یک ابزار موفق برای شناساندن نام تجاری به مخاطب و پیشبرد برنامه های تبلیغات باشد. با توجه به (Maneesoonthorn & Fortin 2006) این ابزار در ایجاد آگاهی از نام تجاری 50% موفق تر از تلویزیون عمل می کند.
این پژوهش سعی دارد با بررسی ویژگیهای پیام کوتاه و همچنین بررسی عوامل موثر بر پذیرش تبلیغات موبایل از جانب مشتری، مدلی برای
تبلیغات مؤثر از طریق این رسانه پیشنهاد دهد و بر اساس این مدل طرحی را برای ایجاد یک سامانۀ تبلیغات مؤثر از طریق پیامک ارائه کند.
با توجه به مقایسه ای که بین انواع روش های تبلیغات از نظر اثربخشی، هزینه و سطح دسترسی در تحقیقات پیشین صورت گرفته است، مشاهده می شود که پیام کوتاه از جایگاه خوبی در میان رسانه های تبلیغاتی برخوردار است. استفاده از پیام کوتاه یکی از ارزان ترین راه های تبلیغات برای نشان دادن استمرار حضور در بازار و ماندن در گردونۀ انتخاب به حساب می آید.
از آنجا که با بهره گرفتن از پیام کوتاه به طور مستقیم و از طریق شخصی ترین رسانه با مشتریان بالقوه ارتباط بر قرار می کنیم، از قدرت اثرگذاری بالایی برخوردار است. از طرفی این رسانه تمام توسعه اولیه مورد انتظار خود را داشته و به یک بازار بزرگ تبدیل شده است.
با توجه به این اصل که تبلیغات با هدف ایجاد ذهنیت مثبت در مشتری انجام می گیرد، در استفاده از رسانۀ پیام کوتاه که در امر تبلیغات باید برای جلوگیری از ایجاد ذهنیت منفی تدابیر لازم اندیشیده شود. در صورتی که تعداد و گستردگی تبلیغات صورت گرفته به شکلی باشد که به صورت یک تبلیغ عمومی شناخته شود نه تنها تاثیر گذار نخواهد بود بلکه تاثیر منفی نیز خواهد داشت. چرا که تلفن همراه یک وسیلۀ کاملاً شخصی بوده و ارتباطات با افراد از این طریق باید یک به یک و شخصی سازی شود.
این تاثیر منفی را همه مردم به نوعی در برخورد با تبلیغات شرکت های بزرگ ارائهدهندۀ خدمات مخابرات در ایران، تجربه کرده اند. تبلیغاتی که بدون اجازۀ مشتری و در حجم وسیع از طریق پیام کوتاه ارسال می شود. این روش استفاده از پیام کوتاه، کور و بی هدف بوده و در درازمدت جواب گو نخواهد بود. در این نوع از کار شرکت ها پیام های تبلیغاتی خود را به بازهای از شماره های تلفن همراه می فرستند. در ایران که شمارهگذاری تلفن های همراه در هر منطقه به صورت ترتیبی انجام میشود، پیدا کردن یک بازۀ معتبر از شماره های مربوط به یک منطقه، کاری ساده و بدون هزینه است. این شرکت ها بدون توجه به این که گیرندۀ پیام آنها مشتری بالقوۀ کالا یا خدمات شرکت است و یا حتی به حیطۀ کاری شرکت علاقه مند می باشد یا خیر، اقدام به ارسال پیام کوتاه به مخاطبین می کنند. درواقع استفاده از این روش تبلیغات رویکرد فشاری می باشد که در آن پیام های تبلیغاتی بدون وجود درخواست از طرف کاربر برای وی ارسال میشود. (Kaplan 2012) با وجودی که این روش رویکرد غالب در فرستادن پیام کوتاه تبلیغاتی می باشد و در زمان و پول صرفه جویی می کند، اما ممکن است اطلاعات ارسالی با دریافت کننده ارتباطی نداشته باشد. اغلب کاربران، تبلیغاتی که ناخواسته برای گوشی های آنها ارسال می شود را ناخوشایند و مزاحم می خوانند. این روش نه تنها اثر مثبتی نخواهد داشت، بلکه می تواند بر ذهنیت فرد نسبت به کالا یا سرویس تبلیغ شده، تأثیر منفی بگذارد و حتی با تبلیغات نامناسب، باعث از بین رفتن تعدادی مشتری بالقوه شود.
از ایرادات دیگر این روش این است که هیچ بازخوردی از طرف مخاطبین دریافت نمیشود و بنابراین شرکت نمیتواند بفهمد که چه درصدی از دریافت کنندگان پیام، میتوانند در آینده به مشتری تبدیل شوند. اثر این اشکال این است که در دفعات بعدی ارسال پیام کوتاه به مخاطبان، مجدداً باید به تمام شمارههای قبلی پیامک فرستاده شود که این کار هم هزینۀ سربار برای شرکت ایجاد میکند و هم نارضایتی گروهی که مشتری بالقوه نیستند را بیشتر خواهد کرد. اصولاً مفهوم تبلیغات مبتنی بر اجازه در حوزۀ تلفن همراه برای جلوگیری از تکرار تجربۀ آزاردهندۀ ارسال وسیع هرزنامه در فضای وب ایجاد شد. (Maneesoonthorn & Fortin 2006) بنابراین در استفاده پیامک برای تبلیغات باید این اصل را مد نظر قرار داد.
به علاوه این روش برای شرکتهای با اندازه متوسط و کوچک که محصولی خاص و منحصر به قشری خاص از جامعه تولید می کنند هم از نظرکارایی و هم از نظر اقتصادی به صرفه نیست. در تحقیقات پیشین به این موضوع اشاره شده است که استفاده از پیام کوتاه تنها برای تبلیغات کالاهای عمومی و پرتیراژ مناسب است. البته در طرح پیشنهادی در تحقیق پیش رو شرایطی ایجاد شده است که امکان استفاده از تبلیغات پیامکی برای کسب و کارهای با محصول خاص نیز فراهم شود. بنابراین جامعه هدف ما برای پیشنهاد طرحی درجهت تبلیغات موثر از طریق پیام کوتاه، علاوه بر کسب و کارهای بزرگ و با محصولات عمومی، بنگاههای اقتصادی کوچک و رو به رشد نیز میباشند.
بنابراین ضرورت انجام این تحقیق علاوه بر نیاز به طراحی سامانهای برای تبلیغات که ویژگی های مؤثر بر پذیرش تبلیغات پیامکی توسط مخاطب را دارا باشد، عدم وجود راهکاری مناسب برای تبلیغات از طریق پیام کوتاه خصوصاً برای بنگاههای اقتصادی دارای محصول خاص میباشد. راهکاری که دارای ارزش افزوده در اجرای تبلیغات بوده و برای شرکتهای متقاضی تبلیغ برای محصولات نیز جذابیت داشته باشد.
اغلب کشورهای در حال توسعه برای رونق اوضاع اقتصادی، ایجاد اشتغال و دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی پایدار با مشکل کمبود منابع در جهت سرمایه گذاری روبرو هستند. در این حال کشورهای در حال توسعه با جذب سرمایه های خارجی و سرازیر شدن منابع مالی کافی، قادر به بهره گیری از فرصت رشد و توسعه با ایجاد زیرساخت های لازم خواهند شد و اگر کمی هوشمندانه تر در این شرایط رفتار کنند، فرصت بهره گیری از فناوری و دانش روز ناشی از آن را نیز به دست خواهند آورد. جذب سرمایه های خارجی و مشارکت سرمایه گذاران خارجی در فعالیت های تولیدی و صنعتی یکی از مهمترین روش های تأمین منابع لازم در پیشرفت کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته، قلمداد می شود. بنابراین با توجه به اهمیت مقوله سرمایه گذاری خارجی به عنوان یکی از ابزارهای اصلی توسعه، آشنایی با انواع روش های سرمایه گذاری خارجی مهم و ضروری به نظر می رسد. در این مطالعه سعی شده است تا روش های مختلف مورد استفاده در حوزه ی تعمیرات، نگهداری و خدمات پروازی بالگردهای تجاری[1] ایران، مورد بررسی قرار گیرند و سپس با توجه به انواع شاخص های بیان شده از سوی کارشناسان این صنعت، روش اصلی جذب سرمایه گذاری خارجی تعیین گردد.
2ـ1 بیان مسئله
بالگرد در دنیای امروز یکی از مهمترین و پراستفادهترین وسایل حمل و نقل به شمار میآید. به علت کاراکترهای پروازی بی رقیب بالگردها، این وسیله کاربردهای گسترده ای پیدا کرده است که از جمله آنها می توان به مواردی چون مسافربری هوائی، حمل پست و کالاهای بازرگانی،کمک به پلیس هنگام بروز حوادث و کنترل ترافیک و کمک به آتش نشانی برای خاموش کردن آتش، حمل و نقل و نشر روزنامه و مجله، نقشه برداری و مساحی از اراضی و باغ ها و ساختمان ها و خدمات پزشکی در زمان بروز اتفاقات ناگوار، اشاره کرد. البته در موارد اندکی نیز جابجایی وسایل سنگین وزن مانند سازه های ساختمانی و رادیویی با برخی از این بالگردها صورت می پذیرد. با افزایش نیاز کشور به این وسیله، لزوم تأمین آن و اجرای خدمات مربوط به تعمیرات و نگهداری از آنها در داخل کشور، روز به روز بیشتر احساس می شود. از سویی به دلیل کمبود منابع مالی داخلی، ضعف بخش خصوصی برای تأمین سرمایه گذاری های بلند مدت، محدودیت های مختلف بر سر راه وارد کردن تکنولوژی های مورد نیاز (شامل تحریم های خارجی علیه ایران، …) از کشورهای صاحب تکنولوژی توسط سرمایه گذاران داخلی، امکان
سرمایه گذاری از منابع داخلی کاهش یافته و لزوم تأمین سرمایه از منابع خارجی در اولویت قرار می گیرد (هادی زنور، 1379). به علاوه این که سرمایه گذار خارجی از مزیت رقابتی نیز برخوردار است؛ به این معنی که او با داشتن اطلاعات بیشتر در مورد بازارها، عوامل تولید، قیمت کالاها و خدمات و بازاریابی، مهارت در مدیریت و تخصص های فنی، توان تولید با هزینه کمتر، تکنولوژی برتر و در نهایت منابع مالی بیشتر، از مزیت بیشتری نسبت به سرمایه گذار داخلی برخوردار است (تدبیر اقتصاد، 1384)، که این خود دلیل دیگری بر لزوم سرمایه گذاری خارجی در صنعت بالگرد کشور می باشد. تأمین سرمایه از منابع خارجی به روش های مختلفی صورت می پذیرد و شناسایی این روش ها و انتخاب روش مناسب سرمایه گذاری یکی از مهمترین تصمیماتی است که کشورها یا شرکت های سرمایه پذیر با آن مواجه اند، به طوری که بقاء و ماندگاری آن ها را در دنیای واقعی امروزی تحت تأثیر قرار می دهد.
این تحقیق با هدف شناسایی روش های مختلف سرمایه گذاری خارجی، اولویت بندی و نهایتاً انتخاب بهترین روش مناسب در حوزه ی تعمیرات، نگهداری و خدمات پروازی بالگردهای تجاری کشور، تعریف و انجام شده است. به منظور انجام این اولویت بندی و انتخاب روش مناسب، از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره فازی استفاده شده است.
3ـ1 اهمیت و ضرورت موضوع
صنعت بالگرد کشور، از جمله صنایعی است که برای توسعه نیازمند صرف هزینه های فراوان می باشد. به علاوه اینکه توسعه این صنعت نیازمند تکنولوژی های پیشرفته نیز می باشد. ارتباط با شرکت های خارجی ممکن است نسبت به ارتباط با شرکت های داخلی ارزش افزوده محلی کمتری ایجاد کند، با این حال پر اهمیت هستند، به خصوص در کشورهایی که توانمندی های داخلی در مراحل ابتدایی رشد هستند (آنکتاد ،a2007). به منظور دستیابی به تکنولوژی روز در صنعت مربوطه نیاز به برقراری ارتباط با منابع تکنولوژی و استفاده از روش های مناسب سرمایه گذاری خارجی برای انتقال تکنولوژی از آنها احساس می شود. روش های گوناگونی برای سرمایه گذاری خارجی وجود دارد که می تواند شامل سرمایه گذاری مشترک، ادغام، اکتساب، قرارداد لیسانس، قرارداد فرانشیز، قرارداد مدیریتی، بیع متقابل و … باشد. بی شک یافتن بهترین و مناسب ترین روش که فراخور صنعت موردنظر، حداکثر منافع ملی کشور میزبان را به ارمغان بیاورد، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
4ـ1 هدف های تحقیق یا نتایج مورد انتظار
هدف اصلی از انجام این تحقیق شناسایی روش های مختلف سرمایه گذاری خارجی مورد استفاده در صنعت بالگرد و اولویت بندی این روش ها و انتخاب بهترین روش در راستای توسعه حوزه ی تعمیرات، نگهداری و خدمات پروازی بالگرد تجاری کشور می باشد. اهداف فرعی مورد انتظار از انجام این تحقیق عبارتند از:
5ـ1 گزاره های تحقیق
[1] Civil
[2] UNCTAD
یکی از مهمترین دارائیهای هر سازمانی مشتریان آن میباشد. با توجه به این مساله و قرار گرفتن مشتری در محور و کانون توجه سازمانها از یک طرف و توجه به دنیای رقابتی امروز از طرف دیگر، میتوان دریافت که لزوم ایجاد رضایتمندی در آنها تا چه حد حائز اهمیت است. در یک فضای رقابتی، سازمانها فقط در صورتی بقا خواهند داشت که بتوانند رضایت مشتریان خود را تضمین کنند. به جای انطباق مشتری با محصول یا خدمات، باید سازمان و فعالیتهای آن را متناسب با نیازها و انتظارات مشتریان شکل دهیم که نتیجه آن بهبود خدمات، رضایتمندی، در نتیجه وفاداری و در نهایت سود و بقای سازمان خواهد بود (پوریامهر،1388).
امروزه ما در شرایط اقتصادی و اجتماعی خدمات محور زندگی میکنیم که این وضعیت روز به روز نیز در حال افزایش است. مسلما در این راستا اطلاع از تصویر ذهنی و ادراک مشتریان نسبت به کالاها و خدمات ارائه شده توسط یک سازمان از اهمیت خاصی برخوردار است. این کار ضمن مشخص کردن نقاط قوت و ضعف سازمان، زمینه را برای اتخاذ راهبردهای مناسب و ارتقاء سطح عملکرد سازمانها در صنایع مختلف فراهم میآورد.
گردشگری نیز به عنوان یکی از صنایع، روز به روز جایگاه بالاتری در نزد جوامع مختلف به دست میآورد و کشورهای مختلف در پی آن هستند تا با پاسخگویی هر چه بهتر به نیازهای گردشگران سود بیشتری از رقبا کسب نمایند. از اینرو رضایت مشتری یا بعبارت بهتر گردشگر از اهمیت ویژهای در این صنعت برخوردار است. در این میان موزهها به عنوان یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری در جهان شناخته میشوند. موزهها کارکردی گسترده در زمینه توسعه گردشگری بر عهده دارند.سالانه میلیونها نفر از گردشگران در سرتاسر دنیا اقدام به بازدید از موزهها میکنند و همین امر مبین ضرورت توجه به بحث رضایت بازدیدکنندگان از موزهها به شمار میرود. بازدیدکننده راضی و خشنود احتمالا برای بازدید مجدد مراجعه میکند و در صورت عدم مراجعت دیگران را ترغیب به بازدید از موزه خواهد نمود.
از این رو محقق بر آن است تا با شناسایی عوامل موثر بر رضایت بازدیدکنندگان موزه موجبات ارائه خدمات بهتر به بازدیدکنندگان و جلب هر چه بیشتر گردشگران را به سمت موزهها علیالخصوص موزه ملی که سرآمد همه موزههای ایران است فراهم سازد.
امروزه حفظ رابطه با مشتری یک آرزو و تمنا نیست، بلکه لازمه کار است. جورج گرین[1](1996) در کتاب خود با نام «تامین رضایت مشتری» یک قانون طلائی ارائه کرده و میگوید: “مواظب مشتریان خود باشید. زیرا اگر چنین نکنید کس دیگری این کار را انجام خواهد داد.” (کارترایت، 1383)
مطالعات اولیه کاردازو[2] (1964)، اولشاوسکی و میلر[3] (1972) و اندرسون[4] (1973) را میتوان اولین مطالعات مرتبط با رضایت مشتریان دانست. آنها برای اولین بار مدل عدم اثبات انتظارات در مورد رضایت را به کار گرفتند که این مدل باعث ایجاد تئوریهای اساسی شد که پس از آن تحقیقات بسیاری در مورد رضایت مشتریان صورت گرفت. تحقیق بعدی در مورد رضایت مشتری توسط اولیور انجام شد و این تحقیق به عنوان تحقیقی مرجع در بسیاری از تحقیقات دیگر به کار رفت.
رضایت مشتری احساسی مثبت است که در هر فرد پس از استفاده از کالا یا دریافت خدمات ایجاد میشود؛ و در صورتی که سطح خدمت و کالا پائینتر از سطح انتظارات مشتری باشد، به نارضایتیاش منجر میشود (بغزیان و همکاران، 1389).
محققان نواندیش اعتقاد دارند که رضایت مشتری تنها به انتظارات آنان برنمیگردد، بلکه توجه به نیازهای او، بویژه نیازهای اساسی مانند ایمنی، احترام و عدالت نیز اهمیت دارد؛ زیرا نیازها با انتظارات فرق دارند. انتظارات، آگاهانه، مشخص، کوتاه مدت و سطحی هستند؛ در حالیکه نیازها تا زمانی که فعال نشدهاند، ناآگاهانه، کلی، عمیق و دراز مدت هستند. وقتی انتظارات برآورده نمیشوند، شاید خشمگین یا حتی برافروخته شویم (صفاری نژاد و همکاران، 1387).
ریشه کلمه موزه از آرزو و خواستهای انسانهای اولیه برای حفاظت از هویت فرهنگی، بهره برداری اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و پیجویی علم آمده است. کلمه موزه[5] اولین بار در انگلیسی در قرن هفدهم میلادی از واژه یونانی Mouseion آمده که به معنای جایگاه 9 الهه یونانی،
دختران ژئوس یا ژوپیتر است که شعر، موسیقی، رقص، تاریخ و سایر زمینههای هنر و ادبیات را نگهبانی و تشویق میکردهاند. بعدها این تعبیر در خصوص انبار هدایا و موقوفات به کار برده شد. اگرچه موزهها در اصل نهادی سربرآورده از تمدن مغرب زمین به شمار میروند لیکن ایدهای که در شکل گیری آنها نقش آفرین بوده، دیر زمانی است که در فرهنگهای غیر غربی نیز نمایان گردیده است (زاهدی و همکاران،1387).
مخاطبان موزهها با انگیزههای گوناگونی به موزه پای میگذارند. از صرف همراهی دوستان تا مطالعات و تحقیقات در خصوص اشیاء موزهای یا دورههای خاص از تاریخ تحول یک علم، منطقه یا حتی گونهای از جانوران. لذا توجه به نیازهای طیف گستردهای از افراد جامعه که از موزه بازدید می نمایند و تلاش برای برآورده کردن این نیازها و جلب رضایت آنان از اهمیت خاصی برخوردار است.
موزهها به عنوان یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری جهان شناخته میشوند. آنها کارکردی گسترده در زمینه توسعه این کسب و کار بزرگ جهان بر عهده دارند. جذب گردشگران به مقاصد گوناگون و کسب تجربهای لذت بخش و گذران اوقات فراغت مردمان ساکن سرزمینهای مقصد از کارکردهای مهم موزهها هستند. اما از همه اینها گذشته و مقدم بر همه آنها موزه به عنوان سازمانی غیرانتفاعی در خدمت پیشرفت جامعه شناخته میشود که شواهد مادی مربوط به انسانها و محیط زیست آنها را گردآوری و حفاظت کرده، به تعبیر و تفسیر آنها میپردازد و آنها را به نمایش میگذارد (زاهدی و همکاران،1387). در این میان رضایتمندی بازدیدکنندگان موزه از اهمیت چشمگیری برخوردار است. در این تحقیق با مطالعه مدلهای سنجش رضایتمندی مشتریان به دنبال شناسایی و اولویتبندی شاخصهای رضایتمندی بازدیدکنندگان موزهها هستیم.
شورای بین المللی موزهها (ICOM)[6] تعریف خود را از موزه به قرار زیر بیان میدارد: موزه عبارتست از یک سازمان غیرانتفاعی دائمی که در خدمت جامعه و پیشرفت آن قرار دارد و به روی عموم مردم باز است. این سازمان شواهد مادی مربوط به انسانها و محیط زیست ایشان را به منظور مطالعه، آموزش و کسب لذت، گردآوری و حفاظت کرده، مورد پژوهش قرار میدهد و آنها را به نمایش میگذارد.
با رشد اقتصاد جهانی در دهه 1990، گرایش به بازدید از موزهها رو به گسترش نهاد. به این ترتیب موزهها دوباره توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده و پذیرای بازدیدکنندگان بیشتری گشتند؛ زیرا اوضاع مطلوبتر اقتصادی این دوران، تقاضا را برای گذراندن اوقات فراغت در قالب برنامههای فرهنگی و ارتقای کیفیت فعالیتهای آموزشی افزایش داده بود. به این ترتیب موزه ها بیش از گذشته بازار مخاطبان خود را مورد توجه قرار داده و به نوعی به موسسات بازارگرا مبدل شدند.
با توجه به این ایده کاتلر که بازاریابی را فرایندی میداند که از مشتری آغاز شده و به او ختم میشود، این موزههای بازارگرا نیز توجه بیشتری به مخاطبان خود مبذول داشتند. مدیریت موزهها به گردآوری دیدگاه ها و نظرات بازدید کنندگانی پرداختند که علاقمند و با انگیزه بوده و میتوانستند آنها را در هدایت برنامههای کاری خود یاری رسانند. مطالعات بازاریابی به منظور شناخت نیازهای بخشهای مختلف بازار مخاطب انجام پذیرفت تا مدیران موزهها بدانند که چه چیزی را برای چه مخاطبی، به چه صورت و در چه زمان و مکانی باید عرضه نمایند. جذب بیشتر بازدیدکنندگان از یک سو، خود به هدفی برای موزهها مبدل گشت، زیرا مخاطب بیشتر، موقعیت برتری در اختیار موزهها قرار میداد و از طرف دیگر این بازار رو به گسترش و این مراجعان بیشتر به معنای درآمد بیشتر برای موزهها از طریق فروش بلیط وسایر محصولات و خدمات عرضه شده از سوی موزهها بود.
موزهها برای تحقق این اهداف به بهبود فضاها و امکانات فیزیکی از یک طرف و ارتقای کمّی و کیفی و تنوع بخشی به محصولات و خدمات اصلی و جانبیای پرداختند که به بازار عرضه میداشتند.
تقویت مجموعههای آثار، گسترش سایتهای اینترنتی، ورود به تجارت الکترونیک و بازسازی ساختار نیروی انسانی نیز از مجموعه اقدامات کلیدیای بود که در این مسیر مورد توجه موزه داران قرار گرفتند.
توسعه بازار هدف به سوی قومیتها و فرهنگهای مختلف، از دیگر موارد مدنظر موزهها در دهههای پایانی قرن بیستم میلادی بود که همچنان ادامه دارد. آنها همچنین میکوشند که داشتههای موزه را برای تمامی اعضای خانواده و در گروههای مختلف سنی-جنسی جذابیت بخشیده و از این طریق نیز بازار هدف خود را گسترش بخشند (زاهدی و همکاران،1387).
با توجه به اهمیت ویژه موزه در صنعت گردشگری و نقش چشمگیر آن در معرفی تاریخ، فرهنگ و تمدن کشورمان، نیاز مبرمی به توجه بیشتر به خواستهها و انتظارات بازدیدکنندگان احساس میشود؛ همچنین از آنجایی که موضوع موزهها و محوطههای تاریخی به لحاظ بافت و نوع نگرش گردشگران بسیار متفاوت از سایر مقولات گردشگری است لذا نیاز به تدوین مولفههای ویژه موزهها احساس میشود. و به همین دلیل محقق به دنبال آن است تا چارچوبی را تدوین نماید که در قالب آن بتوان سطح رضایتمندی بازدیدکنندگان موزهها را سنجید و از این طریق به مدیران و مسئولان موزهها در امر پاسخگویی هر چه بهتر به نیازهای بازدیدکنندگان یاری رساند.
[1] . George green
[2] . Cardozo
[3] . Olshavsky & Miller
[4] . Anderson
[5] Museum
[6] . International Council of Museums