امروزه با پیشرفت سریع علم وتکنولوژی وسرعت در ارتباطات وبا تغییر وتحولاتی که در محیط و رسالت دولتها ایجاد شده رویکرد نویی درمدیریت پا به عرصه نهاده است . الگوی نوی مدیریت دولتی براستراتژیهای جدیدی مانند :نظریه حکمرانی ، دولت کارآفرین ،دولت پاسخگو وشهروند محورتاکید می کند .بنابراین درعصرحاضر ،ارزیابی ومدیریت عملکرد درسازمان های دولتی با رویکرد ومعیارجدیدی به نام رضایت مندی مراجعان وشهروندان مورد تاکید قرارگرفته است .براساس نظریه های جدید،افزایش رضایت مندی شهروندان ،ضمن افزایش اعتماد ومشارکت عمومی ،همگرایی جامعه واقتدار ملی را سبب شده ، روند توسعه همه جانبه راساده می سازد.” تغییر سلیقه ها،خواسته هاوتوقعات شهروندان سبب شده است که تحول ،از امری درون زا به امری برون زا تبدیل شود .درواقع پاسخگو بودن سازمان های دولتی دربرابرشهروندان سبب شده است دولتها به افرادجامعه ازمنظری جدیدوبه مثابه مشتریان بخش خصوصی بنگرند وتلاش کنند حداکثر رضایتمندی رابرای آنان فراهم سازند” (خاکی ،1381: 26).
در مدیریت دولتی نوین، دولت ها با این پرسش مواجه اند که چگونه می توانند خدماتی سریعتر، بهتر، کم هزینه تر وبا کیفیت بالاتر ارائه دهند. در نظام اداری واجرایی کشورما نیز رضایت مردم از خدمات ارائه شده توسط دستگاه های دولتی به عنوان یکی از شاخص های اصلی سنجش کارآمدی ورشد وتوسعه نظام تلقی می گرددومولفه هایی از قبیل سرعت، دقت و صحت درانجام امور ارباب رجوع، کیفیت انجام امور، نحوه رفتار و بر خورد با خدمت گیرندگان، هزینه های انجام خدمات، شفافیت واطلاع رسانی مناسب عواملی هستند که ضمن جلب رضایت مردم در ارتباط با دریافت خدمات از دستگاه های دولتی، موجبات افزایش اعتماد عمومی که بزرگترین سرمایه وتکیه گاه برای نظام اداری می باشد را نیز فراهم می سازند.سازمان تامین اجتماعی به عنوان یکی از سازمان های بزرگ که اکثریت مردم ایران مشتری آن می باشند از این قاعده مستثنی نمی باشد وبا توجه به اینکه روزانه مراجعه کننده های متفاوت و فراوانی دارد در این تحقیق مد نظر می باشد. این سازمان با تجدید نظر در ساختار سازمانی خود وایجاد کارگزاری ها وشعب اقماری وبرون سپاری خدمات خود در حال حرکت به سمت تجربه ای نوین در جهت ارائه خدمات هر چه بهتر به مراجعه کنندگان می باشد. امروزه اگر سازمانی تمایل دارد که به سمت ارائه خدمات با کیفیت بالا به ارباب رجوع حرکت کند ناگزیر است که ساختار خود را متناسب با این استراتژی تنظیم نماید.به هرصورت هر سازمانی دارای مشتری یا مشتریانی است که به طور بالقوه و یا بالفعل متقاضی مصرف کالا و یا خدمات آن سازمان یا مؤسسه می باشند، مسلماً شناخت رضایت ویا عدم رضایت مشتری و سعی در بر طرف کردن موانع موجود بر سر راه آن امری است که موجب ارتقاء ارائه خدمات و عملکرد سازمان ها می شود.در این تحقیق هدف مقایسه تطبیقی میزان رضایت مراجعین به کارگزاری ها وشعب سازمان تامین اجتماعی استان گیلان می باشد.
1-2 بیان مساله
عصر حاضر را می توان دوره ای دانست که در این دوره نقش مؤسسات خدماتی در پی افزایش رفاه نسبی جامعه کاملاً محسوس و مشهود است.اکنون این مؤسسات و شرکت ها و حتی دولت ها هستند که نیازمند به مشتری می باشند و لازمه بقای آنان همین مشتریانی هستند در این میان می توان گفت یک رابطه برد-برد پیش می آید که از یک سو شرکت های بیمه مشتریان را در پی یافتن دومین سطح از سطوح سلسله مراتب نیازهای مازلو یعنی نیاز به ایمنی یاری نموده و آنها را با خاطری آسوده تر به سوی نیل به اهداف عالی و بلند مدت شان یاری می دهند و از سوی دیگر مشتریان که علت وجودی این شرکت ها می باشند می توانند سبب ایجاد منابع مالی و نیز اعتباری روز افزون برای شرکت ها شوند. لذا دانستن استراتژی های نوین ، توجه به نکات مهم در برقراری ، حفظ ، گسترش روابط با مشتری و تلاش برای جلب رضایت وی در کلیه مراحل از مرحله تحقیقات و بازار سنجی گرفته تا خدمات پس از فروش و سنجش میزان رضایت ،کارایی و اثر بخشی یک سازمان را در تحقق اهداف مشتری ـ محور افزایش می دهد و در بلند مدت پایگاهی از مشتریان وفادار را به ارمغان خواهد آورد (جباری،منتظری،1383،1)
سازمان تأمین اجتماعی یک سازمان عمومی،بیمه گر اجتماعی و غیر دولتی است که بخش عمده منابع مالی آن از محل حق بیمه ها (با مشارکت بیمه شده و کار فرما)تأمین می شود.اصول و مبانی بیمه گری این سازمان به نحوی تنظیم شده است که بین اهداف اصلی آن با اهداف کلان اقتصادی کشور همسویی کامل دارد.از یک سو رونق فعالیت های تولیدی و صنعتی موجب افزایش جمعیت تحت پوشش بیمه و
تقویت منابع مالی این سازمان می شود و از سوی دیگر پوشش بیمه ای کارگران به افزایش اطمینان خاطر،ایجاد امنیت روحی و سلامت جسمی و در نهایت ارتقای بهره وری نیروی کار منجر می گردد
ازطرفی سازمان تامین اجتماعی ، بدونه رقیب درکشور ودارای تراکم کاری بالا و حجم ارباب رجوع بسیار زیاد بوده به طوری که ورودی های سازمان خیلی بیشتر از خروجی های آن می باشد0برای مثال اکثرشاغلین درشرکتها،ادارات،سازمانها،کارخانجات و000باپرداخت حق بیمه خود، عضوصندوق تامین اجتماعی بوده وعلاوه بردوران فعالیت کاری خوددردوران بازنشتگی ونیزتاپایان عمرشان خودوخانواده شان ازحمایتهای کوتاه مدت وبلندمدت سازمان استفاده وخدمات دریافت می نمایندونیززیرپوشش سازمان تامین اجتماعی می باشندبه همین دلیل خروجی سازمان خیلی کمتربوده وباورودی های بسیار زیادجمعیت تحت پوشش این سازمان حدوداََ40درصدجمعیت کل کشورراتشکیل می دهد درنتیجه باعث کاهش خدمات مطلوب می گردد0
بااین اوصاف برای ارائه خدمات مطلوب وباکیفیت نیازمبرم سازمان این است که بعضی ازوظایف غیر تخصصی را برون سپاری نماید دراین راستا و براساس مصوبه شماره 12068/200 مورخ10/7/84 شورای عالی رفاه و تأمین اجتماعی مقرر گردید با توجه به گسترش روز افزون وظایف سازمان اجتماعی درمیان جامعه فعال کشور و نقش مهم این سازمان در فراهم نمودن رفاه حال وآینده بیمه شدگان آنان و اثرات سود بخش آشنایی بیمه شدگان و کار فرمایان با مفاهیم و تکالیف بیمه ای،کارگزاری های رسمی تأمین اجتماعی ایجاد و درچهار چوب معیارها و موازین جهت اجرای تمام یاقسمتی ازوظایف، واگذاری ازسوی سازمان فعالیت نمایند0 لذا درحال حاضر بیش از130 کا رگزاری دراستانهای مختلف کشورمشغول فعالیت میباشند که نشان ازاهمیت موضوع دارد . بدون شک شناسایی این روابط وبررسی ابعاد مختلف رضایت ارباب رجوع میتواند نقاط قوت وضعف سازمان را بیش از پیش نمایان ساخته وموجبات اعتلای سازمان وتحقق عدالت اجتماعی درجامعه را فراهم نمایدواما مساله ای كه منجر به انجام این تحقیق شده که درپایان معیاری جهت اتخاذ تصمیم درخصوص ادامه یاعدم ادامه همکاری باکارگزاریها می تواند باشد این است که با توجه به اینکه ازبدو ایجاد کارگزاریها تاکنون حدود هفت سال می گذرد،آیا آنان توانسته اند به نتایج قابل قبولی درزمینه پیشبرد سازمان دررسیدن به اهدافش (ازبعد رضایت ارباب رجوع )دست یابندیا خیر.
دراین خصوص سوالاتی به شرح زیر درزمینه اثربخش بودن امورشعب وکارگزاریهای رسمی سازمان مطرح می گردد:
-آیاتفاوت معناداری بین میزان رضایت ارباب رجوع ازلحاظ سهولت ارائه خدمات درشعب مادروکارگزاریها وجوددارد؟
– آیاتفاوت معناداری بین میزان رضایت ارباب رجوع ازلحاظ سرعت ارائه خدمات درشعب مادروکارگزاریها وجوددارد؟
-آیا تفاوت معناداری بین میزان رضایت ارباب رجوع ازلحاظ کیفیت پاسخگویی درشعب مادروکارگزاریها وجوددارد؟
– آیاتفاوت معناداری بین میزان رضایت ارباب رجوع ازلحاظ تکریم ارباب رجوع درشعب مادر وکارگزاریها وجوددارد؟
– آیاتفاوت معناداری بین میزان رضایت ارباب رجوع ازلحاظ رعایت نظم ،آراستگی فردی ومحیط کاردرشعب مادر وکارگزاریها وجوددارد؟
1-3 اهمیت وضرورت تحقیق
الوین تافلرنویسنده وجامعه شناس مشهور آمریکایی در کتاب جابجایی در قدرت یکی ازمهمترین ویژگیهای عصرفراصنعتی رامشتری سالاری عنوان می کند وبراین باوراست که به علت سفارشی شدن تولید ،از دهه 90سده بیستم به بعد ،دیگرتولید انبوه وجود نخواهدداشت ،بلکه کالاها و خدمات براساس خواست ونیاز مشتری ارائه خواهدشد.یکی ازاستراتژیها و اولویتهای اول سازمان های کمیاب و موفق در دنیای کنونی، مشتری مداری وجلب رضایت مراجعان است . سازمان هایی که به نیازها و خواسته های مراجعان و مشتریان خود بی اعتنایی می کنندو رویکرد محصول محوری را به جای مشتری محوری پیشه خود می سازند،ازصحنه رقابت حذف می شوند.
امروزه مشتری مداری فقط به سازمانها ی خصوصی وبازرگانی اختصاص نداشته ،بلکه بامطرح شدن نظریه مدیریت گرایی وشهروند محوری،مشتری مداری درسازمان های دولتی نیزازاهمیت وجایگاه ویژه ای برخوردار بوده است .باتوجه به اینکه فلسفه و رسالت اصلی مدیریت دولتی ،تامین منافع و مصالح عموم جامعه می باشد بنابراین همه مردم و شهروندان به عنوان مشتری در سازمان های دولتی قلمداد می شوند (هیوز،1377).
جلب رضایت شهروندان و مراجعان ،باعث افزایش اعتماد ووفاداری عمومی واقتدارملی می شود که دردنیای کنونی به مثابه شاخص های اصلی سنجش کارآمدی و توسعه نظام اداری و سیاسی محسوب می شوند(کاظمی ،1379) براین اساس ساختاراداری باید تابعی ازفضا وشرایط اجتماعی باشد وبکوشد تا به سلسله نیازهای اجتماعی پاسخ گوید.از نگاهی دیگرپاسخگویی حکومت و دولت به مردم بخشی از فرایند کلان توسعه سیاسی در هر جامعه است. اندیشمندان علوم سیاسی یکی ازمعیارهای توسعه سیاسی را پاسخ گوئی به مردم دانسته اند.وجامعه ای که درآن هیچ کنش و واکنش متقابل در روابط مردم وجود نداشته باشد،عقب مانده است. همانگونه که افراد مسئول اعمال خود هستند، دولت نیز در قبال اعمالی که انجام می دهد پاسخ گو است. پاسخگویی دولت در برابر مردم حس اعتماد وصمیمیت را درروابط متقابل آنان افزایش داده، رضایت مندی بیشترمردم را موجب می شود. بازخورداین رضایت مندی واعتماد به دوام و بقای دولت ها و سازمان ها می انجامد. واین اعتمادوصمیمیت بزرگترین سرمایه وتکیه گاه برای نظام اداری کشور محسوب می شود. از بعد دیگرمی توان نتیجه رضایت ارباب رجوع را بعنوان یک معیار برای تعیین میزان اثربخشی و کارایی سازمان درنظر گرفت. با توجه به مطالب گفته شده می توانیم بگوئیم که امروزه سازمان های دولتی جهت افزایش اعتماد عمومی در جامعه،کم کم از ساختارهای سنتی و دیوان سالارفاصله گرفته و به سمت ساختارهایی نوین با نگرش مشتری محوردر حال حرکت می باشند.ودر این میان بحث اصلاح ساختار سازمانی (به عنوان یکی از ابزار های اساسی در ایجادتشکیلات اداری مطلوب) از بحث های بسیار مهم روز در سازمان های دولتی می باشد. (محمد حسین فلاح،1384،ص3).به هر شکل بررسی رضایت ارباب رجوع می تواند این نکته راثابت کند که آیا سازمان توانسته با ایجاد ساختار های جدید وبرون سپاری خدمات ،موفق عمل کند.
دانش در دنیای پیشرفته امروز سازمان ها، به سرعت در حال تبدیل شدن به مزیت رقابتی اصلی شده است و می تواند برای سازمان هایی كه به خوبی آن را می شناسند و مدیریت می كنند، فراهم آورنده فرصت و در عین حال برای سازمان هایی كه تحولات محیط را نمی شناسند یا نمی خواهند بشناسند، به عنوان تهدید جدی قلمداد شود. در حقیقت مدیریت دانش كه اكنون خود را به عنوان ابزار كلیدی مدیریت قرن جدید مطرح كرده است، فرایند خلق، سازماندهی، تبادل و بكاربستن دانش است كه به سازمان كمك می كند تا بصیرت و درك لازم را از تجربه خود به دست آورند. مدیریت دانش، ضمن اینكه به حل مشكل، تصمیم گیری، برنامه ریزی استراتژیك، یادگیری پویا و… كمك می كند، از زوال داراییهای ذهنی جلوگیری كرده به آگاهی سازمان می افزاید. ارتباط تنگاتنگی كه میان مدیریت دانش و مفاهیمی مانند نوآوری، سازمان های یادگیرنده، بهره وری و سایر مفاهیم ارزنده كه مولفه های كلیدی رقابت و حیات سازمانی هستند، وجود دارد، اهمیت توجه و استفاده از مدیریت دانش را چند برابر می كند. بهره وری، كارایی، مسئولیت پذیری، توانایی رقابت و نوآوری سازمان های پیشرو در استفاده از مدیریت دانش، دلیل و شاهدی قوی است بر اینكه سازمان ها با غفلت از مدیریت دانش، دیر یا زود به سمت زوال و نابودی حركت خواهند كرد. در حقیقت در محیط پرتلاطم كنونی كه دانش به عنوان منبع اساسی اقتصادی، جایگزین سرمایه، منابع طبیعی و نیروی كار شده است و منبع ضروری و پایدار برای مزیت رقابتی محسوب می شود، مدیریت صحیح دانش، رمزتداوم بقای سازمان ها است. مدیریت دانش، یكی از رویكردهای مهم و ارزشمندی است كه سازمان های پیشرو با استقرار آن، ضمن حفظ تخصص فنی خود، از افت دانش حیاتی كه از بازنشستگی، كوچك سازی یا اخراج كاركنان و تغییرات ساخت حافظه انسانی ناشی می شود، جلوگیری می كنند(نوناكا،1991،ص96 )
1-2 بیان مسأله پژوهش
مدیریت دانش، شامل همهی روش هایی است که سازمان، دارایی های دانش خود را اداره می کند که شامل چگونگی جمع آوری، ذخیره سازی، انتقال، بکار گیری، به روز سازی و ایجاد دانش است .
مدیریت دانش اشتهار خود را از طریق به كارگیری دانش به منظور ایجاد هماهنگی در انجام تغیرات پویا در سازمان و رشد و توسعه نظامهایی برای تسریع انطباقپذیری سیستم با تغییرات محیط پیرامون کسب كرده است. سازمانها باید قادر به خلق و به کارگیری دانش جدید و بازسازی دانش موجود برای دستیابی به اهداف خویش باشند. در حالیکه مدیریت دانش تاکید زیادی بر فناوری اطلاعات میکند و در بسیاری از موارد بهعنوان مدیریت بر اساس فناوری تعریف میشود، اما در حقیقت مفهومی فراتر از آن دارد. داون پورت و پروساك (2000 ) مؤلفههای اساسی مدیریت دانش را شامل موارد زیر میداند:
1-فرهنگ: ارزشها و باورهای اعضای سازمان در زمینه مفاهیم اطلاعات و دانش؛
۲- فرایند اجرایی: چگونگی بهرهگیری افراد از اطلاعات و دانش در سازمانها؛
۳- سیاستها: راهکارهای مقابله با موانع موجود در فرایند تسهیم دانش و اطلاعات در سازمان؛
4-فناوری : سیستم های اطلاعاتی موجود در سازمان ؛
امروزه دانش یک منبع ارزشمند و استراتژیک برای سازمان ها محسوب می شود جوامع فراصنعتی عمده ترین اتكای خود را بر دسترسی به دانش بیشتر و بروزتر استوار ساخته اند. تولید مستمر دانش با ارزش، سازماندهی و اشاعه آن در سراسر سازمان و بكارگیری آن در خدمات و در واقع مدیریت سرمایه های دانشی می تواند به سازمان منافع كیفی و كمی بی شماری ببخشد. با توجه به اهمیت مدیریت دانش و مزایای فراوان استفاده از آن در تمامی سازمانها، این تحقیق سعی بر آن دارد تا با بررسی وضع موجود چرخه مدیریت دانش در شركت مادر تخصصی(به عنوان نمونه) بر اساس مدل مدیریت دانش جاشاپارا، خلق دانش، سازماندهی دانش، تبادل دانش و بكاربستن دانش را در شركت مادر تخصصی توانیر مورد بررسی قرار دهد تا باتكیه بر تجربیات و انطباق آن بر مفاهیم و نظریات علمی به بررسی اثرات پیاده سازی مدل مدیریت دانش با هدف بهبود مستمر فعالیتها در دستیابی به گوشه ای كوچك از چشم انداز مدیریت دانش یعنی اندوختن، سازماندهی و بكاربستن آنچه می دانیم در جهت افزایش راندمان و بهره وری در شركت توانیر بپردازد .
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش :
مدیریت دانش به عنوان یک موضوع مهم در عرصه مدیریت به شمار می رود. این موضوع نه تنها به عنوان یک ابزار یا یک منبع مدنظر بوده بلكه یک ساختار اجتماعی نیز به شمار می رود. می توان گفت كه فرایند حاصل ازانتقال و جریان اطلاعات و آگاهی و ارتباطات دو جانبه و وابسته است. یكی از عوامل مهم تاثیرگذار بر سازمان های دانش محور طرح های آن سازمان می باشد. در طرح ها شناسایی دانش و مدیریت بر آن بسیار مهم می باشد. مدیریت دانش به عنوان عامل كمك كننده مهمی در بیشتر حوزه های تصمیم گیری و كنترل مدیریتی شناخته می شود. این تحقیق می تواند به شناخت و درك بیشتر مفهوم مدیریت دانش، چرخه مدیریت دانش،حلقه ها و سایر عوامل مربوط به مدیریت دانش منجر شود. بنابراین می تواند دارای كاركرد شناختی باشد. به علاوه می توان از این تحقیق، برای معرفی چرخه مدیریت دانش، حلقه ها و سایر عوامل مربوط به آن و معرفی مزایا و منافع آن استفاده كرد و توجه و انگیزه لازم را جهت استفاده از آن در شركت فراهم ساخت و مدل مورد استفاده، یافته ها و توصیه های این تحقیق را به كار بست تا هم بسیاری مشكلات جاری شركت كه استفاده از مدیریت دانش می تواند در حل آن مثمرثمر باشد، برطرف شود و هم به محیط رقابتی قدرت بیشتری داده شود. از این جهت این تحقیق را می توان دارای كاركرد كاربردی نیز دانست. جدید و نو بودن این موضوع در مباحث مدیریت، انجام نشدن تحقیقی در این زمینه در سازمان های كشور، لزوم استفاده از جدیدترین موضوعات و توصیه ها در اداره سازمانها و علاقه محقق به انجام تحقیق در این زمینه، موجب انتخاب موضوع مدیریت دانش شده است .
1-4 اهداف پژوهش :
این تحقیق به منظور رسیدن به اهداف زیر انجام شده است :
1-5 سوال های پژوهش :
1-6 فرضیه های پژوهش
فرضیه اول : وضعیت موجود حلقه خلق دانش در شركت مادر تخصصی توانیر از وضعیت مطلوب برخوردار است .
فرضیه دوم : وضعیت موجود حلقه سازماندهی دانش در شركت مادر تخصصی توانیر از وضعیت مطلوب برخوردار است .
فرضیه سوم : وضعیت موجود حلقه مبادله دانش در شركت مادر تخصصی توانیر از وضعیت مطلوب برخوردار است .
فرضیه چهارم : وضعیت موجود حلقه بكاربستن دانش در شركت مادر تخصصی توانیر از وضعیت مطلوب برخوردار است .
نظام بودجه ریزی یكی از خرده نظام های موجود در یک نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به عنوان یک موجود زنده می باشد كه وظیفه انتقال خون حیات بخش درآمدهای دولت به اجزای مختلف جامعه و اقتصاد را به عهده دارد. به همین دلیل هرگونه اختلال، گرفتگی و بیماری در این شریان كل پیكره كشور را با بحران مواجه می كند. نظام های سنتی بودجه ریزی تنها بدنبال كنترل این است كه مبالغ بودجه “كجا” و “چگونه” هزینه می شود و در پی این نبوده است كه این هزینه ها برای چه اهدافی انجام می شود. ساختار سنتی بودجه “كنترل” را تنها “كنترل” مقدار مصرف بودجه و فرایند هزینه آن قلمداد می كند. این ساختار هیچگونه شفافیتی در مورد رابطه میان “منابع” مصرف شده و “نتایج” بدست آمده از برنامه ها و سازمانها بدست نمی دهد و نیز اثربخشی برنامه ها را در ابهام فرو می برد. (صراف، 35:1386)
یكی از اقدامات اخیر در نظام بودجهای كشور حركت به سمت بودجه عملیاتی می باشد . بودجه عملیاتی یكی از راهكارهای رایج در استانداردسازی فعالیتهای دولت، افزایش پاسخگویی و بهبود عملكرد آن در سطح دولتهای مختلف میباشد.
بودجهریزی عملیاتی به رویهها و مكانیزمهایی كه در پی تقویت رابطه بین بودجه مصرف شده در مؤسسات دولتی و نتایج یا ستادههای آنها از طریق استفاده از اطلاعات عملكرد رسمی در تخصیص منابع میباشد، اطلاق میگردد.
بودجهریزی عملیاتی در یک شكل یا بیشتر، طرح مهمی در مدیریت پرداخت های دولت برای چندین دهه بوده است. در دهه 1990، موج جدیدی از اشتیاق به بودجهریزی عملیاتی در ملل پیشرفته مطرح گردیده و سپس در كشورهای درحال توسعه و در حال گذر پخش شد. طی این زمان بودجهریزی عملیاتی جزئی از اطلاعات وسیعتری بوده است كه مدیریت بخش دولتی و مرز بین بخش خصوصی و دولتی را در حال دگرگون كردن است. انگیزه آنها، یک احساس جهانی است كه برای بهبود عملكرد ناامید كننده بخش دولتی وجود دارد.
1-2) بیان مسئله :
بودجهی عملیاتی بر اساس تعریف صندوق بین المللی پول عبارت است از:
روشها و ساز و كارهایی كه ارتباط بین اعتبارات اختصاص یافته به دستگاه های اجرایی را با خروجی ها و پیامدهای آن از طریق بكارگیری اطلاعات عملكردی در تخصیص منابع تقویت می كند. ( مهدیان فر و همکاران، 1:1389)
بودجه ی عملیاتی با تأکید بر اهمیت شناسایی نتایج قابل اندازه گیری حاصل از هزینه های عمومی شفافیت خاصی به فرایند بودجه ریزی در سازمان های دولتی بخشیده و پاسخگویی نسبت به هدفهای طرحهای سازمانی را افزایش میدهد از دیگر کاربردهای بودجه ی عملیاتی ایجاد مراحل لازم برای تخمین هزینه واحد و ارزشیابی ارزش پول می باشد و پرسنل سازمانی را مجبور می کند تا در بدست آوردن نتایج برنامه های مورد تعهدشان، تحت فشار بودجه ای قرار گیرند.در بودجه ی عملیاتی تخصیص منابع در بخشهای سودآور و اثربخش صورت می گیرد و منجر به استانداردسازی برای ایجاد رقابت می شود. همچنین بودجهی عملیاتی بدلیل برقراری ارتباط بین نتایج و منابع هزینه زمینه ساز ارزشیابی عملیاتی مدیران و شناسایی نقصان هایی که منجر به هدر رفتن منابع میشود، شده و به مدیران در مسئولیت، اجرا (ارتباط بین داده و ستادهها) و پاسخگویی (شفافیت در مصرف وجوه دولتی) کمک می کند.( صفری و همکاران، 4:1385)
گرایش به بودجه ی عملیاتی در سراسر جهان روز به روز در حال افزایش است و از جمله مقوله هایی است که در بیش تر کشورهای توسعه یافته مورد استفاده قرار می گیرد. ( اردکانی و همکاران،142:1386)
در ایران نیز به دلیل وجود مشكلات گسترده در نظام بودجه ریزی، استقرار بودجه ریزی از سالها پیش مورد توجه دست اندركاران بوده است. به طوریكه صرف نظر از تلاشهایی كه در درون قوه مجریه برای تدوین چنین بودجهای شكل میگرفت، با تصویب بند “ر” تبصره 1 قانون بودجه 1382 توسط مجلس، پیگیری آن شكل جدیتری به خود گرفت.در این بند آمده بود، كه سازمان مدیریت و برنامه ریزی كشور موظف است در راستای اطلاح نظام بودجه نویسی نسبت به عملیاتی كردن بودجه، اصلاح نظام برآورد درآمدها و هزینههابرای سال 1383 برای تمام دستگاههای اجرایی، شركتها و سازمانهایی كه مشمول قوانین و مقررات عمومی بر آنها مستلزم ذكر نام است اقدام كرده و توزیع اعتبارات مربوط به هزینهها را براساس نیاز دستگاهها و فعالیتهایی كه صورت میگیرد، انجام دهد. بدون ارائه هیچ نوع گزارشی این بند عینا در قانون بودجه 1384 نیز تكرار شد. به دنبال این تلاشها در مواد 138، 141 و 142 قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی احصاء فعالیتها و خدمات و دستگاههای اجرایی، تعیین قیمت تمام شده، اصلاح ساختار مدیریت نیروی انسانی و تهیه
لوایح لازم جهت اصلاح قوانین و مقررات مالی و اداری و استخدامی و بودجه ریزی از جمله موارد پیش بینی شده در راستای عملیاتی كردن بودجه بودند. پس از آن در بخشنامههای بودجه سال 1385 و 1386 سازمان مدیریت و برنامه ریزی كشور، طراحی فرمهایی كه حاوی برخی شاخص ها و هزینه هر واحد بود، درصدد اجرایی كردن سیاستهای برنامه چهارم توسعه در خصوص عملیاتی كردن بودجه های ستواتی شد. در یک ارزیابی كلی میتوان گفت به رغم تلاش های فوق عملیاتی كردن بودجه در نظام مالی كشور نمود عینی پیدا نكرده است.( پناهی،13:1386)
توجهات اخیر به اجرای بودجه ریزی عملیاتی، عقایدی را در مورد عوامل تأثیرگذار بر اجرای موفق این نظام ایجاد كرده است. یک چنین مجموعه ای از عقاید در مدل بر نهادی بخش دولتی”شه[1]” ارائه گردیده است. این مدل بر سه عامل اثر گذار بر اتخاذ اصلاحات تأكید می كند (عامل اختیار، عامل پذیرش و عامل توانایی). مطالعات نشان می دهد كه تعامل این سه عامل، فضای اصلاحات كه در آن بودجهی عملیاتی اجرا می شود را تعیین می كند ( اسدی و همکاران:215)
یكی از حدسیات رایج در مورد اجرای ناموفق بودجه ریزی عملیاتی، ظرفیت پایین یا عدم توانایی سازمانی است. مورد كاویها و گزارشات در مورد اتخاذ بودجه ریزی عملیاتی نشان می دهد كه سه بعد از توانایی سازمانی برای اتخاذ كامل بودجه ریزی عملیاتی ، كلیدی می باشند: توانایی ارزیابی عملكرد، توانایی نیروی انسانی و توانایی فنی. ( اسدی و همکاران:216)
عامل دوم كه برای اجرای بودجه ریزی عملیاتی به تأ ثیر میگذارد به مكانیزم های اختیار در دولتها ارتباط دارد. اگر بودجه ریزان در اجرای بودجه ریزی عملیاتی و یا در مراحل آن اختیار لازم را نداشته باشند اجرا با مشكل روبرو خواهد شد. سه بعد مهم از اختیار وجود دارد: اختیار قانونی، اختیار رویهای و اختیار سازمانی. ( اسدی و همکاران:217)
مقاومت در برابر اصلاحات از جانب برخی مقامات دولتی، رؤسای بخشها و كاركنان ممكن است بزرگترین مانع برای اجرا و استفاده از سنجش عملكرد باشد. سه جنبه از پذیرش مورد نیاز می باشد: پذیرش سیاسی، پذیرش انگیزشی و پذیرش مدیریتی. ( اسدی و همکاران:219)
به منظور بررسی عوامل مدل مذكور در ایجاد نظام بودجهریزی عملیاتی در یک سازمان دولتی، پارك فناوری پردیس، که با مسئولیت نهاد ریاست جمهوری و تركیب هیات امناء چهارده نفره از وزارتخانهها، مراكز و افراد علمی و دانشگاهی به ریاست معاون اول رئیس جمهور اداره می گردد،
انتخاب گردیده است.
لذا این تحقیق درصدد است تا عوامل موثر در ایجاد نظام بودجهریزی عملیاتی در پارك فناوری پردیس بررسی و رتبه بندی نماید.
1-3) ضرورت تحقیق :
با توسعه وظایف دولت و افزایش سریع هزینهها و تاثیر آنها بر وضعیت اقتصادی کشور، تصمیم گیرندگان به دنبال یک ابزار موثرتر برای سازماندهی اطلاعات مدیریت برای تصمیم گیری درست و بموقع در ارتباط با تخصیص منابع مالی محدود می باشد. بودجه ریزی عملیاتی از جمله مقولههایی است که با تمرکز بر ستادهها، در پی رفع این نیازها می باشد و نه تنها در كشورهای پیشرفته بلكه در جوامع در حال توسعه نیز در پیش گرفته شده است. در تهیه و تنظیم بودجه به این روش به جای توجه و تمرکز به ملزومات و وسایل اجرای فعالیتها، به خود فعالیت و مخارج آن توجه می شود.
سازمانهای دولتی ایران هم اکنون جهت تهیه و تنظیم بودجه سالیانه خود از روشی استفاده می نمایند که ترکیبی است از روش بودجه ریزی سنتی و برنامهای. این روش ترکیبی در خصوص نتایج اعتبارات مصرف شده و میزان اثر بخشی و کارایی برنامهها اطلاعات مفیدی در اختیار مدیران قرار نمی دهد و همچنین دارای افق زمانی کوتاه مدت بوده و محدودیتهایی برای مدیریت سازمان در جهت کنترل هزینهها و افزایش نظارت بر عملکرد هر واحد ایجاد می نماید. لذا چند سالی است اصلاح نظام بودجه ریزی و ارتباط هدفمند منابع با برنامه های عملیاتی مورد توجه قرار گرفته است.
از سوی دیگر بحث شرکتهای دانش بنیان و اهمیتی که فعالیتهای دانش محور در ایجاد ثروت، اشتغال و حفظ نخبگان در کشور دارند باعث شده دولت نسبت به ایجاد و تخصیص اعتبار به موسساتی جهت شناسایی این نوع طرحها و هدایت آنها در جهت اهداف استراتژیک کشور اقدام نماید. این موسسات علاوه بر وظایف مذکور مسولیت تجهیز منابع مورد نیاز، کنترل اعتبارات، نظارت بر عملکرد و ارزیابی عملکرد طرحها را نیز بر عهده دارند. به همین دلیل استفاده از بودجهی عملیاتی در این موسسات نه تنها راهگشا خواهد بود بلکه الزامی می باشد. طبق قانون ” حمایت از شرکتها و موسسات دانش بنیان” پارکهای علم و فناوری از این دست موسسات می باشند.
طبق تعریف انجمن بین المللی پارکهای علمی[2] : یک پارک علمی سازمانی است که به وسیله متخصصان حرفهای اداره می شود و هدف اصلی این سازمان افزایش ثروت در جامعه از طریق تشویق و ارتقاء فرهنگ نوآوری و افزایش قدرت رقابت در میان شرکتها و مؤسساتی است که متکی بر علم و دانش در محیط پارک فعالیت می کنند.
در کشور پارکهای علم و فناوری زیادی مشغول به فعالیت می باشند که از این بین “پارک فناوری پردیس” جهت بررسی عوامل موثر بر ایجاد نظام بودجه ریزی عملیاتی انتخاب گردیده است.
1-4) فرضیه های تحقیق :
سه فرضیه اصلی
نه فرضیه فرعی
:……………………………………………………………………………………………… 49
مبحث اول:.قاچاق ………………………………………………………………………………51
گفتار اول: قاچاق انسان………………………………………………………………………..51
گفتار دوم: قاچاق زنان……………………………………………………………………………56
مبحث دوم: هواپیماربایی ………………………………………………………………………..66
مبحث سوم: جاسوسی …………………………………………………………………………..69
مبحث چهارم: موادّ مخدّر……………………………………………………………………….77
مبحث پنجم: تروریسم…………………………………………………………………………..85
مطالعه میدانی در خصوص چهانگردی و تاثیرات آن بر وقوع جرم………………….93
نمودار………………………………………………………………………………………………….. 98
تحلیل آماری ……………………………………………………………………………………. 99
نتیجه گیری وپیشنهاد: ……………………………………………………………………….. 102
منابع………………………………………………………………………………………………..108
مقدمــه:
انسان موجودی اجتماعی است و به لحاظ نیازهای غریزی و فطری به حضور در یک اجتماع نیاز دارد تا قابلیتهای ذاتی خود را به منصهی ظهور رساند. اگرچه براساس مقتضیات زمانی و مكانی، نوع روابط انسانها با یكدیگر متفاوت است و این روابط همواره در حال تطور و دگرگونی است، امّا مهم این است كه انسان گزیر و گریزی از حضور در جمع همگنان و همنوعان خویش ندارد. شایان ذكر است كه این حضور همیشه منوط به جمعیت، گروه و یا طبقه خاصی از انسانها نیست، بلكه گاهی به تناسب وضعیتی كه در آن قرار گرفته، بر آن میشده تا به هر دلیلی با سفر، خود را بیازماید و در جمع افراد ناهمگن خود را محك بزند. این سفر كردن و جا به جایی همراه با آثار و تبعاتی است ویکی از این تبعات می تواند جرم زایی باشد..
اگر جهانگردی بر وقوع جرم مؤثر باشد سؤالی دیگر در ذهن متبادر میشود و آن، اینكه این تأثیرگذاری تا چه میزانی است؟ آیا این تأثیر و قدرت تأثیرگذاری جهانگردی تا جایی است كه میتواند بسیاری از مرزهای جغرافیایی را درهم بشكند و هر آنچه در یک كشور ارزش محسوب میشود در ذهن و اندیشه ی انسان بدل به ضد ارزش سازد؟ یا آن را با مبانی ارزشی جوامع کاری نیست؟ به فرض سفر یک تاجر ایرانی مسلمان که با عقاید و هنجارهای فرهنگی خود تربیت یافته است به کشوری که مردمان آن، عقاید مخالف دارند، می تواند بر اثر ارتباط با عالمی مقابل آنچه بدان اعتقاد دارد تدریجاً فضای اندیشه وی را تغییر دهد و هنجارهای ذهنی و فرهنگی او را دستخوش تغییرگرداند. تا اینکه هر آنچه وی تا گذشته بدان اعتقاد راسخ داشته است بر اثر مسافرت و گردشگری یا ارتباط مستقیم با فرهنگهای دیگر، امری عبث بداند و بیهوده بیانگارد. باید گفت بدون شك جهانگردی و اصولاً گردشگری وبرقراری ارتباط با روحیات و اندیشههای ملل، در رفتارهای فردی و اجتماعی آدمیان تأثیرگذار است و این تأثیر بسته به وضعیت هر فرد از حیث طبقه اجتماعی، اوضاع و احوال زندگی ، میزان تحصیلات، سن، میزان درآمد و جوامعی كه فرد با آن روابط مستقیم داشته یا دارد ،متغیر است. بی تردید سفر جوان ایرانی به خارج از كشور و آشنایی وی با فرهنگهای متقابل تأثیر بیشتری میتواند در ذهن و اندیشه و كردار اجتماعی و فردی وی داشته باشد. یا سفر یک غیر ایرانی جوان به ایران و حضور وی در مجامع عمومی می تواند تأثیر بیشتری بر رفتار های فرهنگی وی داشته باشد. سفر و جهانگردی گاه میتواند زمینهسازتغییر برخی مبانی اخلاقی یا وقوع بسیاری از جرایم باشد یا تا بدانجا پیش رود که هنجار های فرهنگی شخص در رویارویی با فرهنگ های بیگانه تبدیل به نا هنجاری ها گردد. یا عملی كه تا دیروز برایش ارزش شمرده می شد به تدریج بدل به ضد ارزش گردد. از اشاره به این موضوع قصد یک برداشت ذهنی داریم. وقتی با یک انسان در برابر پدیدهای به نام رسانه اعم از ماهواره ، اینترنت، وازاین دست مواجه هستیم وضعیت هنجارها و آرمانهای نشانه رفته برای تجاوز، نیز روشن است. حال سفر این انسان و ارتباط مستقیم و رو در روی وی با فرهنگ متقابل، وضعیت اندیشه، اعتقاد، ورفتارهای فرهنگی و اجتماعی و دیگرموارد مربوط به آن را دگرگون میسازد . به هر روی این واقعیتی تردید ناپذیر است كه سفر به عنوان یک پدیده اجتماعی تعیین كننده، ذهن و اندیشه ی هر فرد را دگرگون میسازد و این دگرگونی از حیث فرهنگ و مذهب ما، جنبه مثبت و منفی دارد. زیراگاهی اوقات سفر كردن یک ایرانی مسلمان به كشور عربستان و مشاهده آنچه سالها شنیده است میتواند عقاید دینی وی را از قوت و استحكام بیشتری برخوردار نماید یا سفر یک فرد از كشوری با اندیشه ی لائیک به كشوری همچون ایران ، میتواند زمینه ساز تكوین شخصیت دینی وی باشد. اگر چه این مثال آخر میتواند به موضوع بحث نگارنده ،ارتباطی موضوعی نداشته باشد امّا از حیث مفهومی میتواند ذهن را به آنچه نگارنده سعی در اثبات آن دارد ، قرین سازد.
آنچه تا به حال در خصوص آن ، بحث شد مقوله ی جرم شناسی بود یعنی آنچه میتواند وقوع جرم را بسترسازی كند. وریشه برخی از جرایم را میتوان در همین پدیده ی اجتماعی انكار ناپذیر یافت. درواقع میتوان با شناخت این پدیدههای اجتماعی و مقابلها تقویت آنها، ریشه ی
بسیاری از جرایم را خشكانید. متأسفانه آمار تكان دهنده ی سفر مردان و زنان ایرانی به برخی از شهرهای معروف و بزرگ دنیا كه مركز فساد و فحشا میباشد بسیار تامل بر انگیز و تأسف بار است. به نحوی كه هرذهنی را با این سؤال مواجه میسازد که علل یا علت این سفرها به این نقاط خاص از دنیا چیست؟ در وضعیتی بسیار خوش بینانه میتوان تصور كرد كه اینگونه سفرها برای رهایی از وضعیتی مداوم و تكراری است كه مذهب و فرهنگ وآیین ایرانی آن را آفریده است و نظام سیاسی كشورمان هم از آن حمایت میكند. امّا چرا بایستی از دو كلمه مداوم و تكراری در این بحث استفاده كرد؟ نگارنده قصد دارد وضعیت ذهن لگام گسیخته یک ایرانی را به تصویر بكشد در حالی كه آرمانها و اعتقادهای بومی و دینی او به غارت رفته و این یغماگری تا به آن جا دامن گسترانیده است كه زن، جلوه گری با فرهنگ و آیین غیر بومی را برآیین و فرهنگ بومی خود برتر میداند. و نمیتواند با مبانی فرهنگی خود کنار بیاید. پس ناگزیراز آن است که به محیط جغرافیایی و به نظام سیاسی دیگری پناه برد یا مردی كه بر هر اساس به ایجاد روابط نامشروع جنسی و اخلاقی تمایل دارد امّا او با نظام سیاسی و اخلاقی انتقادگری رو به روست كه وی را به جهت عملش محاكمه میكند پس ناچار به یک محیط آزاد پناه میبرد و این پناه بردن، با پدیده ای اجتماعی به نام سفر همراه میشود.
در واقع نگارنده به این جنبه از موضوع میپردازد كه گاه سفر كردن به حدی موثراست كه یارای تغییر و تبدیل بسیاری از هنجارها و ارزشها را در ذهن یک ایرانی دارد. البته گاهی بدون سفر كردن و براثر هجمه عظیم رسانههای غیر بومی، سفر كردن برای یک ایرانی تبدیل به یک ملجاء و مأمن میشود تا از آنچه نسبت به آن منع میشود فراغت حاصل كند و به تمنیات و خواستهای درونی خویش واصل گردد. در درجه ی اول میتوان حالتی را تصور كرد كه فرهنگها و آیینهای غیر بومی همراه با یک مسافر پا به مرزهای سیاسی و جغرافیایی ما مینهند و بر اثر تعامل با شاخصه های فرهنگ بومی و حتی خرده فرهنگ های قومی ،آن ها را دگرگون می سازند. این سخنان ، نگاهی را توجیه می کنند که روی به سوی دیدگاه های جرم شناسانه دارد و در طریقت موصوف گریزی نیست تا بر علوم دیگری همچون روانشناسی، جامعه شناسی، گردشگری گذری نمائیم زیرا دامنه سخن گسترده خواهد شد. در بحث پیشگیری از وقوع جرایمی كه میتوان ریشه ی آن ها را در جهانگردی و اساساً سفر دید ، باید افراد جامعه را نسبت به معیارهای سیاسی و فرهنگی شان وفادار تربیت نمود تا بتوان از طریق كاركردهای فرهنگی و هنجارهای فردی و اجتماعی هر فرد را مستحكمتر از قبل ساخت. البته این مسأله به شیوه آموزش و پرورش افراد در دوران کودکی نیز بستگی دارد. به دیگر سخن آنچه با ارزبری، اقتصاد كشور را لطمه میزند، در تقویت انگارههای دینی و ایرانی به كار برده میشود. قصد نظریه پردازی نداریم بلكه میتوان با زیر ساختهای صحیح و مناسب جامعه را به این سمت و سو كشاند كه سفر به دنیا همراه با زندگی اجتماعی و فردی هر ایرانی آمیخته باشد امّا این همراهی در سطحی باشد كه آرمانها و ارزشها را متزلزل نسازد. به خوبی هر انسان میتواند هر رویداد و واقعه ی اجتماعی ارزشمند یا بی ارزش را مشاهده كند و آنچه با فرهنگ ایرانی و اسلامی او مقارنت و مجالست دارد را ثبت نماید و ضد ارزشها را دفع كند. زیرا یكی از راه های تكامل انسان ، تعامل با دنیایی فراتر از زندگی معمول یا روزمرگی است. اساساً در پس این سفر، رمز و رازی نهفته است و آن ، این است كه تعامل انسان با سایر انسانها و جوامع بشری، ارزشها و هنجارهای فرهنگی وی را در قیاس با فرهنگ های دیگر مرزبندی می کند. از زاویه ی دیگرنیز میتوان به مقوله ی جهانگردی و تأثیرات آن بر وقوع جرم نگریست . چه بسیار ترورهایی كه در حین سفر و تحت عنوان جهانگردی و توریسم صورت گرفته است و فرد مجرم کوشیده است تا جرم خود را زیر لوای سفر و نام توریست پنهان سازد و از جنگ قانون بگریزد . به هر حال بر این تحقیق دو نگاه مترتب است . که تلاش در تبیین آن داریم حال آنچه در ذهن متبادر میشود این است که چه مسائل و موضوعاتی می تواند حلقه اتصال این دو موضوع (جرم و جهانگردی) قرار گیرد. آیا اساساً ارتباطی میان این توان یافت تا بتوان درباره ی آن قلم فرسایی کرد یا آنگونه که باید میان آن ها ارتباطی نمی توان یافت ؟ این پرسشی است که پاسخ آن در درازنای این پژوهش ، بر خواننده روشن خواهد شد (( تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.))
تعریف مساله:جهانگردی و گردشگری به عنوان عاملی تاثیرگذار می تواند از جنبه های مختلف، مورد بررسی قرار گیرد تا به عنوان یک مساله ی اجتــماعی تاثیر آن را بر میزان بزهکاری مورد توجه واقع شود . اما آنچه می تواند گذرگاه نگارش این تحقیق باشد نحوه اثرگذاری جهانگردی بر وقوع یا عدم وقوع جرم است. در این میان به دنبال یافتن رابطه علیت بین جرم و جهانگردی هستیم. و روشن خواهیم نمود که جهانگردی می تواند به عنوان ابزاری در راستای وقوع جرایمی چون ترور، جاسوسی وجز آن کار گر واقع شود.
سوالات اصلی تحقیق:
1: آیا جهانگردی و جرم میتوانند ارتباط داشته باشند .اگر جواب مثبت است این ارتباط تا چه حد است؟
فرضیه تحقیق:
جهانگردی می تواند بر ارزشها و هنجارهای فرد اثر گذارد به نحوی که به تغییر و تبدیل شان بینجامد.
سابقه و ضرورت تحقیق:
دغدغه ذهنی نگارنده این است که جای چنین تحقیقی در میان پژوهش های به عمل آمده تقریباً خالی است. و تا کنون به جهانگردی و جرم از این زاویه ، نگاه نشده است . بنابر این ، هدف آن است تا به دقت به این موضوع پرداخته شود و جزئیات موضوع از جغرافیای فرهنگی گرفته تا تغییر و دگرگونی شاخصه های مختلف آن (شاخصه های فرهنگی)تبیین گردد. باشد که به اصل موضوع برسیم و پیام خود را بر خوانندگان آشکارا برسانیم.
اهداف و کاربردهای تحقیق:
هدف ، تبیین رویکرد عِلّی- معلولی تاثیر جهانگردی (به عنوان پدیده ای انسانی- اجتماعی) بر بزهکاری است. در راستای تعقیب این هدف ،توجّه موسسات آموزشی از مدرسه تا دانشگاه به انسان حاضر در این عصر و زمانه را لحاظ کرده ایم . دیگر آنکه جلب توجه رسانه ها برای تقویت هنجارهای اصولی انسان بسیار پر اهمیت است و می تواند آدمی را در برابر مقولهای به نام سفر از نا هنجاری ها باز دارد. زیرا سفر فرایند عظیمی است که به سامان رسانیدن آن همتی بلند را می طلبد .
پرّ و بال مرغ جان ها همت است نطفه ی جان جهان ها همت است
طرح تحقیق:
با توجه به پرسش های تحقیقی، نوشته ی حاضر در دو فصل جداگانه تدوین شده است تا هر فصلی عهده دار پاسخ گویی به یکی از پرسش ها و نقد و بررسی فرضیه های مربوط به آن باشد. در فصل اول جهانگردی و تاثیرات آن بر وقوع جرم بررسی می شود. ابتدا معنی جهانگرد و بعد تعریف جرم را تبیین میکنیم و بعد ازآن ارتباط این دو مقوله مورد بررسی قرار می گیرد. در این فصل تلاش بر آن است که زمینه های پیوند دهنده جرم و جهانگردی بررسی شود و علت سفر و جهانگردی انسان ها بررسی گردد. از سویی دیگر وضعیت رسانه های غربی و اساساً قدرت اثر گذاری آنها در جذب توریست و القاء هنجارها و ارزشهای آنهانیز به عنوان عامل مهمی در سفر ایرانیان به نقاط مختلف جهان مورد توجه قرار گیرد.
در فصل دوم به جرایمی میپردازیم که در قالب جهانگردی صورت میگیردو مجرم از جهانگردی به عنوان یک ابزار، بهره میبرد تا به مقصود نهایی خود نایل آید.
سپاسگزاری و قدر دانی:
همّتم بدرقه ی راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و من نو سفرم
جای آن دارد تا در راستای پیدایی این پژوهش از هدایت های دلسوزانه ی استاد راهنما ، جناب آقای دکتر فرح بخش که فرزانگی و فرهیختگی قرین جوانی شان گردیده و همچنین استاد مشاور ، جناب اقای دکتر خسرو شاهی ، مدیر گروه حقوق جزای دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامی نراق ،که بهره های فراوانی از وجود نازنینشان برده ام سپاسگذاری کنم و از ویراستار این اثر ،پدرم آقای دکتر محمود صادقی زاده که بر دستشان بوسه می زنم نیز قدردانی نمایم .
چگونه سر ز خجالت بر آورم بر دولت که خدمتی به از این بر نیامد از دستم
فصل اول:
بررسی علت شناسانه ی رابطه جهانگردی وجرم
توانمندسازی، روش نوینی برای بقای سازمان های پیشرو در محیط رقابتی است .در شرایطی که سازمان ها تحت تاثیر رقابت های اقتصادی هستند، ضرورت توجه به کیفیت کاری و بهرهوری سازمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. مدیریت برای اینکه بتواند عملکرد سازمان متبوع خود را بهبود بخشد، بایستی با دید کیفی به سازمان بنگرد و تلاش کند تا آنجا که ممکن است با ارائه راهبردهای اجرایی، کیفیت عملکرد کاری سازمان خود را در سطح مطلوب حفظ کند. این یعنی اینکه اصولاً هر برنامه مبتنی بر توانمندسازی می تواند به بهرهوری منجر شود و تولید بیشتر، خدمات مناسبتر، جذب مشتریان و نهایتاً در اختیار گرفتن سهم بیشتری از بازارهای داخلی و خارجی را به همراه آورد. این بهبود مستمر نه تنها برای رویارویی با تهدیدات و فرصت ها در محیط پیچیده امروزی ضروری است، بلکه موکد این مطلب است که سازمان فقط اصل متفاوت بودن کارکنان از همدیگر را نپذیرد، بلکه برای تفاوت ها سرمایهگذاری کند و آنها را به کارهایی گمارد که متناسب با توانمندی هایشان باشد.
دراین فصل به شرح کلیات تحقیق پرداخته می شود و اهداف ، سوالات ، فرضیات … مطرح می شوند .
1-2) بیان مساله
با توجه به اینكه توانمندسازی یک فرایند پویا میباشد و یكی از ابعاد موثر آن اعتماد ، انگیزه، ارتباطات ، مهارت و دانش در كاركنان است، در این تحقیق كوشش گردیده تا رابطه ابعاد توانمندی ملهم ( اعتماد ، انگیزه، ارتباطات ، مهارت و دانش) با تعهد سازمانی مورد بررسی قرار گیرد. توانمندسازی مفهوم جدیدی است که در دهه 1990 توجه بسیاری از پژوهشگران ، دانشگاهیان ، صاحب نظران و دست اندرکاران مدیریت و روان شناختی سازمانی را به خود جلب کرده است .اداره کردن سازمان های نوین که به سازمان های انسانی معروف هستند ، بسیار پیچیده و دشوار می باشد واصول و قواعدی که در گذشته به کار رفته است ، در زمان حال کارایی چندانی ندارند . در چنین شرایطی سازمان هایی موفق هستند که مدیران آنها رویکرد ها و نگاره های جدیدی به سرمایه انسانی داشته باشند . امروزه مدیران فرصت چندانی برای کنترل کارکنان در اختیار ندارند و باید بیشترین وقت و نیروی خود را صرف شناسایی محیط خارجی و داخلی سازمان کنند و سایر وظایف روزمره را به عهده کارکنان بگذارند . کارکنان زمانی می توانند به خوبی از عهده وظایف محوله برآیند که از مهارت ، دانش و توانایی لازم برخوردار بوده و اهداف سازمان به خوبی بشناسند . ابزاری که می تواند در این زمینه به کمک مدیران بشتابد، فرایند توانمندسازی است . توانمندسازی فرایند قدرت بخشیدن به افراد است . در این فرایند به کارکنان خود کمک می کنیم تا حس اعتماد به نفس خویش را بهبود بخشند و بر احساس ناتوانی و درماندگی خود چیره شوند .تعهد سازمانی یک نگرش مهم شغلی و سازمانی است که درطول سال های گذشته مورد علاقه بسیاری از محققان رشته های رفتار سازمانی بوده است . فردی كه بسیارمتعهد است ،هویت خود را از سازمان می گیرد، در سازمان مشاركت دارد و با آن درمی آمیزد و ازعضویت در آن لذت می برد. فردمتعهد كسی است كه به عهد و پیمان خود وفادار باشد و اهدافی را كه به خاطر آنها و برای حفظ پیمان بسته است صیانت كند.
در این تحقیق به بررسی رابطه بین توانمندی (بر اساس مدل ملهم) و تعهد در سازمان بازرگانی استان قم پرداخته می شود.
1-3) اهمیت و ضرورت پژوهش
محیطهای سازمانی جدید که با ویژگیهای پیچیدگی، آشفتگی، سرعت و تغییرهای شتابان همراه اند، نیازمند نیروهای انسانی انعطاف پذیر، کارآفرین، مسئولیتپذیر، با اعتماد بالا، طالب ابتکار و مشارکت می باشند. در چنین سازمان هایی، ساختارهای سازمانی و سبکها و روش های مدیریتی باید گونهای باشد که منابع انسانی سازمان در فرایند تصمیم گیری و اجرا و رسیدن به هدفهای سازمانی دخالت و مشارکت
داشته باشند تا با تشکیل گروه ها و تیم های کاری خودگردان و تفویض، اختیار و قدرت اجرایی به زیردستان؛ سازمانی پویا، توسعه یافته و انعطاف پذیر شکل دهند و از این راه رابطه بین بالادست و پایین دست بهبود یابد و شرایطی توأم با اعتماد سازمانی و به تبع آن مشارکت مفید در سازمان به دست آید.)وتن و کمرون،1381)
در بیشتر سازمانها از توانایی های کارکنان استفاده بهینه نمی شود و مدیران نمی توانند ظرفیت بالقوه آنان را به کار گیرند . این امر به این دلیل است که آنها قادر به شناخت توانایی های کارکنان نیستند و یا در محیط سازمان عملا موقعیت لازم را برای بروز خلاقیت ، ابتکارو فعالیت بیشتر کارکنان فراهم نمی کنند . برای رفع این مشکلات و فراهم آوردن وضعیتی برای حداکثر بهره وری سازمان از دانایی ، مهارت ، تجربه و استعدادهای افراد بحث جدیدی با عنوان توانمندسازی مطرح شد که به سرعت به مهمترین و نوید بخشترین موضوع حوزه مدیریت منابع انسانی تبدیل شد.
به طور خلاصه این اهمیت حیاتی دارد که مدیران منابع انسانی، امروزه دریابند توانمندسازی ابزاری ضروری برای افزایش رضایتمندی کارکنان است و بهره وری و اثربخشی بیشتری را سبب می شود. ( استاور-کاستی، 2005، ص 113)
به محض اینکه کارکنان احساس خودکنترلی و خودسازماندهی کنند، منجر به تعهد و انگیزش آن ها می شود و به انسان هایی امین و متعهد تبدیل می شوند .(کلایدون و دویل،1996،ص 15)
تحقیقات نشان داده است که تعهد سازمانی با پیامدهایی از قبیل رضایت شغلی، حضور، رفتارسازمانی فرا اجتماعی و عملکرد شغلی رابطه مثبت و با تمایل به ترک شغل رابطه منفی دارد .(شیان چنج و همکاران، 2003،ص 313)
میزان غیبت و ترک شغل افرادی که دارای احساس تعهد بالاتری هستند کمتر است،کمتر به جستجوی شغل دیگری می پردازند و تلاش آن ها برای انجام دادن کارها بیشتر است . (آلین و بیکن،1990)
با توجه به مطالب مذکور و با بررسی ها ی انجام شده در سازمان بازرگانی استان قم که نشان می دهد میزان توانمندی کارکنان تا حدودی پایین و در نتیجه باعث کاهش تعهد آنان نسبت به سازمان می شده است؛ بنظر تحقیق پیرامون تحلیل رابطه توانمندی با تعهد کارکنان دراین سازمان ضروری بنظرمی رسد .
1-4) اهداف تحقیق
1-4-1( هدف اصلی
تعیین رابطه بین توانمندی (بر اساس مدل ملهم ) و تعهد در سازمان بازرگانی قم .
1-4-2( اهداف فرعی
1-4-2-1( تعیین رابطه اعتماد با تعهد در سازمان بازرگانی قم .
1-4-2- 2( تعیین رابطه ارتباطات با تعهد در سازمان بازرگانی قم .
1-4-2-3 ( تعیین رابطه انگیزه ها با تعهد در سازمان بازرگانی قم .
1-4-2-4 ( تعیین رابطه دانش و مهارت کارکنان با تعهد در سازمان بازرگانی قم .
1-5) فرضیات
1-5-1( فرضیه اصلی
بین توانمندی (بر اساس مدل ملهم ) و تعهد در سازمان بازرگانی قم رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد.
1-5-2( فرضیات فرعی
1-5-2-1( بین اعتماد با تعهد در سازمان بازرگانی قم رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد .
1-5-2-2( بین ارتباطات با تعهد در سازمان بازرگانی قم رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد .
1-5-2-3( بین انگیزه ها با تعهد در سازمان بازرگانی قم رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد .
1-5-2-4( بین دانش و مهارت کارکنان با تعهد درسازمان بازرگانی قم رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد.
1-6) قلمروی تحقیق
1-6-1) قلمرو موضوعی : این تحقیق در زمینه منابع انسانی و در حوزه رفتار سازمانی قرار دارد که به بررسی رابطه بین تعهد سازمانی و توانمندی کارکنان درسازمان بازرگانی استان قم می پردازد.
1-6-2) قلمرو مکانی : تحقیق حاضر در سازمان بازرگانی استان قم انجام گرفته است .
1-6-3) قلمرو زمانی : داده های این تحقیق ، مرداد ماه سال 1391 جمع آوری شده است .
1-7) تعریف عملیاتی متغیرها
1-7-1) توانمندسازی : توانمندسازی یعنی دادن قدرت ، آزادی ، دانش و مهارت به کارکنان برای تصمیم گیری در کارها به صورت موثر (دفت – 2000). دراین تحقیق عوامل موثر بر توانمندسازی عبارتند از: اعتماد، انگیزه، ارتباطات، مهارت ودانش