پهنه زمین ساختی رسوبی کپه داغ شامل كوه های هزارمسجد در شمال شرق ایران است كه در یک راستای ESE-WNW از شرق دریای خزر آغاز و پس از عبور از تركمنستان و ایران وارد خاك افغانستان می شود. در نتیجه كپه داغ به عنوان یک میدان گازی بزرگ بین سه كشور ایران، تركمنستان، افغانستان مشترك است (آقانباتی، 1377).
مرز شمالی این پهنه به فلات توران منطبق بر گسل عشق آباد است. گسل عشق آباد در تركمنستان با روند 310-315 N جداكننده آن زون از پهنه توران است و دنباله این گسل در ناحیه سرخس ایران هم دیده می شود. درباره ی مرز جنوبی كپه داغ دیدگاه های متفاوت است ولی این مرز با رخنمون های ناپیوسته منشورهای برافزاینده تتیس دیرینه (پالئوتتیس) مشخص می شود. كه در شمال شرق فریمان (سفیدسنگ) و جنوب غربی مشهد برون زد دارد (آقانباتی، 1383) در واقع حدجنوبی آن وسعت بیشتری دارد.
بخش ایرانی این حوضه بین عرض های جغرافیایی 30 35 تا 15 38 شمالی و طول های جغرافیایی 00 54 تا 13 61 شرقی قرار دارد. وسعت حوضه كپه داغ در ایران حدود 55000 كیلومترمربع كه تقریباً معادل 3/3 درصد مساحت كل كشور است (افشار حرب، 1373) (شكل 1-1).
كپه داغ یكی دیگر از واحدهای زمین ساختی با اختصاصات ساختمانی از سایر نقاط ایران است، كه در انتهای شمال شرق ایران قرار دارد. از نظر زمین شناسی تفاوت چشمگیری بین حوضه کپه داغ و البرز مشاهده می شود. یكی از دلایل كه برای جدا بودن حوضه كپه داغ از البرز بیان شده است بالاآمدگی های قدیمی جنوب دریاچه خزر متعلق به پركامبرین است. به نظر می رسد كه این بالاآمدگی ها همیشه این دو حوضه رسوبی را از هم جدا كرده است. از نظر حوضه رسوبی كپه داغ وضع تقریباً مشابهی با زاگرس داشته که از رسوبات پیوسته دریایی با ضخامتی حدود 1470000متر از ژوراسیک تا الیگوسن بطور هم شیب در آن تشكیل شده است. در مقایسه با زاگرس ضخامت رسوبات كپه داغ از فاصله بین ژوراسیک تا الیگوسن بیشتر است (Stockline, 1968).
پی سنگ این حوضه رسوبی را فقط در ناحیه آق دربند با سن تریاس می توان مشاهده كرد (آقانباتی، 1383) این سنگ ها طی كوهزایی هرسی نین، سیلورین، آلپین، به شدت دچار تغییر شكل شده اند. واحدهای سنگی موجود در پی سنگ شامل سنگ های رسوبی و آذرین است. سنگهای رسوبی بیشتر از واحدهای آواری شامل كنگلومرا، ماسه سنگ و شیل با سن احتمالی دونین تا تریاس تشكیل شده است. بیشترین حجم نهشته ها متعلق به زمان تریاس است (قائمی، 1383).
حوضه كپه داغ یک حوضه درون قاره ای بوده كه بعد از بسته شدن اقیانوس هرسی نین در طی تأثیر كوهزایی سیمرین پیشین و در زمان تریاس میانی تشكیل شده است (افشار حرب، 1373؛ Berberian and King, 1981؛ Moussavi Harami and Brenner, 1990).از دیگر ویژگی های اصلی كپه داغ نبود فعالیت های ماگمایی در طول پیدایش و در نتیجه نشان دوام این حوضه رسوبی است. تنها در مرز جنوبی با كوه های آلاداغ در طول گسل شرقی-غربی، مقداری سنگ های آتشفشانی رخنمون دارد كه فعالیت آتشفشانی آن را از زون البرز جدا می كند (نبوی،1355).
یكی از مشخصات حوضه رسوبی كپه داغ به فرونشینی در امتداد گسل های طولی است كه در این ارتباط حداقل چهارگسل اصلی بزرگ در كپه داغ از زمان ژوراسیک فعالیت داشته اند (Afshar Harb, 1979). روند كلی چین خوردگی ها ر غرب كپه داغ در جهت شرق – شمال شرق و غرب – جنوب غربی و در مشرق كپه داغ در جهت شرق – جنوب شرق به غرب و شمال غرب است (افشار حرب، 1373).
دراین تحقیق به بررسی رخساره ها، محیط رسوبی، تغییرات سطح آب دریا و چینه شناسی سازند تیرگان به سن کرتاسه در منطقه جنوب شیروان پرداخته شده است. با توجه به این که رخساره ها، محیط رسوبی و توالی آن ها تشخیص حوضه های رسوبی را امکان پذیر می نماید و تغییرات سطح آب دریا در پیدایش رخساره ها و محیط رسوبی و ایجاد سکانس های گوناگون نقش اساسی دارد، بنابراین در این تحقیق نهشته های کرتاسه در منطقه جنوب شیروان از نظر پارامترهای فوق مورد مطالعه قرار گرفته و نتایج حاصل در این تحقیق ارائه شده است.
امید است این تحقیق زمینه را برای مطالعات بیشتر فراهم آورده و در رابطه با بازسازی جغرافیای دیرینه کرتاسه مورد استفاده قرارگیرد.
1-2 موقعیت جغرافیائی برش های مورد مطالعه
به منظور بررسی سازند تیرگان در حوضه رسوبی کپه داغ 2 برش در مرکز این حوضه انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت که به ترتیب به شرح زیر هستند.
1-2-1 برش پیرشهید
این برش در 4 کیلومتری جنوب شیروان و مختصات ´22 و ˚37 طول و ´55 و ˚57 عرض جغرافیائی واقع است. راه دسترسی به این برش جاده آسفالته شیروان – اسفراین و مسیر روستای پیرشهید و چلو می باشد (شکل 2-1). ضخامت سازند تیرگان در این برش 8/127 متر است.
1-2-2 برش شرق گلیان
این برش در 20 کیلومتری جنوب شیروان با مختصات´14 و ˚38 طول و ´54 و ˚57 عرض جغرافیائی واقع است. راه دسترسی به این برش راه آسفالته شیروان – اسفراین و هم چنین منتهی به روستای گلیان می باشد (شکل 1-2). ضخامت سازند تیرگان در این برش 9/179 متر است.
1-3 اهداف تحقیق
مهمترین اهداف این تحقیق عبارتند از:
1-شناسایی و تفكیک رخساره های سنگی سازند تیرگان براساس خصوصیات و ویژگی های پتروگرافی و ساختاری در صحرا و آزمایشگاه.
2-بررسی تغییرات عمودی واحدهای سنگ چینه ای در برش های مورد مطالعه.
3-تعبیر و تفسیر محیط رسوبگذاری و ارائه مدل رسوبی.
4-چینه نگاری سكانسی و تعبیر و تفسیر منحنی تغییرات سطح دریا در طی بارمین – آبسین در ناحیه مورد مطالعه.
1-4 روش مطالعه
برای به دست آوردن اهداف ذکر شده مراحل زیر در این تحقیق دنبال شده است:
1-4-1 گردآوری اطلاعات موجود
در این مرحله ضمن گردآوری اطلاعات موجود، به بررسیهای مقدماتی و كنكاش در مطالعات انجام شده پیشین بر روی رسوبات كرتاسه پیشین در حوضه رسوبی كپه داغ پرداخته شد.
1-4-2 مطالعات صحرایی
پس از انجام بررسی های اولیه تعداد دو برش چینه شناسی از سازند تیرگان در مرکز حوضه انتخاب شده اند. در انتخاب این برش ها به نكاتی از قبیل مشخص بودن مرز بالایی و پایینی، کم بودن پوشش گیاهی، نمونه برداری در جهت عمود بر امتداد لایه ها، منظم بودن فواصل نمونه برداری توجه شده است. هم چنین برای اندازه گیری ضخامت واقعی لایه ها، ضخامت ظاهری هر لایه به همراه شیب توپوگرافی، شیب لایه و جهت شیب اندازه گیری شده است تا با بهره گرفتن از فرمولهای مربوطه ضخامت های واقعی محاسبه شود (خسرو تهرانی، 1381).
همزمان با نمونه برداری، كلیه مشخصات صحرایی اعم از ویژگیهای فیزیكی نمونهها از جمله رنگ، دانه بندی، لایه بندی، ضخامت لایه ها و ساختمانهای رسوبی بررسی شده اند.
نامگذاری صحرایی نمونه ها با بهره گرفتن از طبقه بندی گرابو (Grabau,1904) صورت گرفته است. در این مرحله از هر برش نمونه برداری صورت گرفته و در مجموع تعداد 130 نمونه سنگی جمع آوری شده است.
1-4-3 مطالعات آزمایشگاهی
از نمونه های برداشت شده تعداد 130 نمونه برای تهیه مقطع نازک انتخاب گردیدند. مطالعات پتروگرافی به عنوان اصلی ترین بخش و مبنای سایر مطالعات است كه از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. نمونههای برداشت شده جهت آماده سازی به آزمایشگاه انتقال یافت. از نمونههای سنگی حداقل یک مقطع و از نمونههای پر فسیلتر دو مقطع نازك عمود بر هم تهیه گردید. سرانجام، مقاطع نازك توسط میكروسكپ پلاریزان مورد مطالعه دقیق قرار گرفت و نامگذاری به وسیله روش های فولك و دانهام انجام گرفت.
برای هریک از نمونه ها آنالیز عناصر اسكلتی و غیر اسكلتی، سیمان، ماتریكس و ذرات آواری به لحاظ كمی و كیفی صورت گرفت. هركدام از رخساره های آهكی با بهره گرفتن از روش دانهام (Dunham, 1969) نامگذاری شده اند. برای بررسی و تفسیر شرایط رسوبگذاری با بهره گرفتن از تعیین رخساره ها و رسم ستون تغییرات رخساره ای و همچنین با بهره گرفتن ازمدلهای رسوبی (Read,1985؛ Tucker and Wright, 1990؛ Sellwood, 1996؛ Einsele, 2000) که برای محیط های عهد حاضر و ادوار گذشته ارائه شده است، مدل رسوبی سازند تیرگان تفسیر و ارائه شده است.
در انتها اطلاعات و داده های صحرائی با داده های آزمایشگاهی تلفیق گردید و سکانس های رسوبی سازند تیرگان مشخص گردیده است که به کمک آنها تغییرات سطح آب دریا در زمان بارمین – آپسین تفسیر شده است. این منحنی تفسیر شده با منحنی تغییرات سطح آب دریا در مقیاس جهانی (به عنوان مثال Haq et al.,1987) مقایسه شده است.
1-5 تاریخچه مطالعات قبلی
كلانتری (Kalantari, 1969) میكروفسیل های موجود در سازندهای تیرگان و سرچشمه را مورد مطالعه قرار داده است. خدایی در سال 1370 رخساره های رسوبی و محیط رسوبگذاری سازند تیرگان را در برش های تیرگان، حمام قلعه، زاوین و مزدوران مورد بررسی قرار داده است. اهری پور (1375) میكروفاسیس ها و محیط رسوبی بخش فوقانی سازندتیرگان، سرچشمه، پسته لیق و چهل كمان در شمال شرق گنبدكاووس (غرب كپه داغ) را مطالعه كرده است. میركیانی (1376) میكروفاسیس های تیرگان درمقطع گردنه مزدوران و جاده كلات در ناحیه سرخس واقع در شرق كپه داغ را بررسی كرده است. كشاورز (1376) لیتواستراتیگرافی سازند تیرگان در نواحی شمال شرق – شمال غرب مشهد را انجام داده است. سهرابی (1380) میكروفاسیس و محیط رسوبگذاری سازند تیرگان در قسمت مركزی حوضه كپه داغ (چناران – رادكان) را مورد مطالعه قرار داده است. تیمور پور در سال 1382 لیتواستراتیگرافی و تاریخچه رسوبگذاری سازند تیرگان در شرق حوضه رسوبی كپه داغ را بررسی كرده است. همچنین كهریزی (1380) آهک های اربیتولین دار در شمال اخلمد (بینالود) با سن كرتاسه زیرین را به عنوان سازند تیرگان معرفی كرده است. سنگ آهك های ناحیه امان آباد واقع در جنوب مشهد نیز توسط یحیی شیبانی (1381) به عنوان هم ارز سازند تیرگان معرفی شده است. هاشمی کاخکی (1385) تحول زمین شناسی، چینه شناسی و میكروفاسیس اورگونین سازند تیرگان را مورد بررسی قرار داده است. مرتضوی مهریزی (1386) چینه نگاری سكانسی سازندهای شوریجه و تیرگان (كرتاسه تحتانی) در ناحیه سفید سنگ در شمال شرق فریمان را مورد پژوهش قرار داده است. هم چنین موسوی زاده و همکاران (1386)، ریوندی و همکاران (1386)، صفار و همکاران (2010) و جوانبخت و همکاران (1390) این سازند را در ارتباط با محیط رسوبی و تاریخچه رسوبگذاری، پس از رسوبگذاری و نیز چینه نگاری سكانسی در برش های مختلف مورد بررسی قرار دادند.
:
امروزه سازمان های کشور به مانند سایر سازمان های جهان ناگزیرند تا با دیگر سازمانها چه در داخل و چه در خارج کشور به رقابت بپردازند تا بتوانند در محیط کسب و کار باقی بمانند. از این رو آنها باید بتوانند دست کم در یک زمینه برتر از رقبای خود بوده، به عبارت دیگر آنها چاره ای ندارند جز اینکه نوآور باشند. این پژوهش با هدف “تأثیر فرایندهای مدیریت دانش بر عملکرد توسعه محصول جدید” به صورت موردی زنجیره تأمین شرکت عقاب افشان اجرا شد. اطلاعات مورد نیاز به وسیله پرسشنامه محقق ساخته ای که مبتنی بر مدل مفهومی پژوهش اقتباس از مدل شفیعی نیک آبادی (1391) و ون پای ونگ (2009) گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده ابتدا در سطح توصیفی با بهره گرفتن از شاخصهای آماری به توصیف و تلخیص ویژگیهای جمعیت شناختی افراد نمونه در تحقیق شامل سابقه کاری و تحصیلات و جنسیت پرداخته میشود. در آمار تحلیلی این تحقیق به منظور آزمودن معناداری روابط میان سوالات و متغیرها و برازش مدلهای اندازهگیری به دست آمده و سنجش روایی عاملی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده گردیده است. همچنین به منظور بررسی وضعیت متغیرهای تحقیق از آزمون میانگین یک جامعه یا تی یک نمونه ای استفاده شده است و پس از بررسی روایی سوالات پرسشنامه از طریق تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و دوم، به منظور بررسی اثرات میان متغیرهای تحقیق از مدل معادلات ساختاری و بطور اخص تکنیک تحلیل مسیر با بهره گرفتن از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. یافته ها نشان میدهد که بین استراتژی های مدیریت دانش و عملکرد توسعه محصول جدید رابطه معناداری وجود دارد، طبق نتایج بدست آمده از پنج فرضیه فرعی تحقیق حاضر، سه فرضیه یعنی خلق دانش- عملکرد توسعه محصول جدید، ثبت، ذخیره و نگهداری دانش- عملکرد توسعه محصول جدید و ارزیابی و بازخور دانش- عملکرد توسعه محصول جدید با توجه به عدد معناداری آنها تأیید شدند. این پژوهش در خاتمه به ارائه پیشنهادهای کاربردی پرداخته است.
کلمات کلیدی: استراتژی های مدیریت دانش، عملکرد توسعه محصول جدید، توسعه محصول جدید.
از اواخر قرن گذشته میلادی تا زمان حال، بحث مدیریت دارایی های نامشهود سازمان به عنوان بخشی از منابع حیاتی سازمان بسیار مورد توجه واقع شده است از بین این داراییها، دانش بیشترین توجه را به خود معطوف ساخته و به عنوان مهمترین دارایی نامشهود سازمان مورد تأکید قرار گرفته است. اکنون بحث مدیریت دانش به یکی از موضوعات اصلی در تحقیقات مدیریت در سراسر دنیا تبدیل شده است و آن را به عنوان ابزاری کلیدی برای مدیریت کردن اطلاعات و ابزاری استراتژیک برای مدیریت و راهی مؤثر برای کسب مزیت رقابتی پایدار می دانند(شفیعی نیکابادی، 1391). از جمله تحولات چشمگیر در قلمرو علوم مدیریت، بروز و ظهور پدیده هایی همچون مدیریت دانش و توسعه محصول جدید می باشد. برای موفقیت سازمان، دانش به عنوان یک سرمایه، باید بین انسانها قابل مبادله بوده وتوانایی رشد داشته باشد. دانش نحوه حل مشکلات، می تواند کسب شود و بدین ترتیب مدیریت دانش قادر خواهد بود یادگیری سازمانی را که منجر به خلق دانش دیگری می شود، توسعه دهد. سازمان های آگاه می دانند که دانش، سرمایهای فکری است و تنها سرمایه ای است که با گذشت زمان تغییر می کند و اگر به طور مؤثری مهار شود، می تواند خلاقیت و وضعیت رقابتی سازمان را حفظ نماید. استفاده از کل منابع فکری سازمان، می تواند مزایای مالی قابل توجهی را در پی داشته باشد .
در عصر حاضر، شتاب تغییرات در علوم و فناوریهای پیشرفته، به قدری فزونی یافته است که شتاب در نوآوریِ محصولات تولید شده با تکنولوژی و ایجاد دانش و توسعه آن، از سرعت یادگیری بشر فراتر رفته است (نوو و چان، 2007). همچنین شرکتهای موفق امروزی شرکتهایی هستند که به طور پیوسته برای حل مسائل جدید و ناآشنا، دانش جدید را کشف و یا خلق کرده و این دانش را به صورتی هدفمند و نظام یافته و متناسب با اهداف تخصصیِ راهبردی در تمامی لایه ها و بخشهای مختلف سازمان توسعه داده و به دنبال تبدیل آن به فناوری و محصولات جدید باشند (نوناکا و تاکوچی، 1995).
دانش در طولانی مدت به عنوان منبع کلیدی برای سازمانها در نظر گرفته شده است و مدیریت مؤثر آن هم، برای موفقیت امری ضروری است (نوو و چان، 2007). نوناکا و تاکوچی (1995)، شرکت های موفق را شرکت هایی می دانند که به طور پیوسته برای حل مسائل جدید و ناآشنا، دانش جدید را کشف و یا خلق کرده و این دانش را به صورتی هدفمند و نظام یافته و متناسب با اهداف تخصصی راهبردی در تمامی لایه ها و بخش های مختلف سازمان توسعه داده و بدنبال تبدیل به فناوری و محصولات جدید باشند. (شفیعی نیکابادی، 2007).
1-2: بیان مسئله
امروزه به علت رشد سریع محصولات و رقابتی شدن بازار عموماً نیاز به محصولات و خدمات رشد چشمگیری پیدا کرده است افزایش جمعیت و متنوع شدن نیازها نیز از جمله عواملی است که سازمان ها را به دستیابی به محصول و کارایی جدیدتر ترغیب می کند (مارتین پیت 2008). ویگ (1995) مدیریت دانش را مجموعه ای از فرایندهای تعریف شده یا روش های مورد استفاده جستجوی اطلاعات در میان دانش های مختلف مدیریت عملیات تعریف می کند. لر (1999) اشاره می کند که مدیریت دانش شامل جمع آوری اطلاعات و انتقال اطلاعات به متقاضی می باشد. فعالیت هایی مثل کسب دانش، تصحیح دانش، ذخیره دانش و به اشتراک گذاری دانش در یک سازمان به طور مؤثر می تواند ارزش دارایی های دانشی سازمان را افزایش دهد، که به آن مدیریت دانش می گویند. گرنت (1996) فکر می کرد که مدیریت دانش می تواند به عنوان ادغام دانش در نظر گرفته شود. استراتژی مدیریت دانش رویکردی کلی به سازمان برای ایجاد هماهنگی میان منابع و توانمندیهای دانشی با مجموعه الزامات آن استراتژی است (زاک 1999). نوآوری از کپی کردن یک استراتژی مؤثرتر است. شرکت هایی با فناوری جدید که از روش های مدیریت دانش برای ایجاد استراتژی های توسعه محصول جدید استفاده می کنند موفق تر هستند (پنگ و همکاران 2005). سانگ و پری (1995) توسعه محصول جدید را برای استراتژی و عملکرد بهتر شرکت پیشنهاد می کند. کلارک و ویل رایت (1993) اشاره می کنند که استراتژی توسعه محصول جدید همان فرایند پردازش اطلاعات است که همراه با مدیریت خوب دانش می باشد. در واقع قصد شرکت، تعهد در کاهش عدم قطعیت در توسعه محصول جدید است. همچنین در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که شرکت ها در بدست آوردن عملکرد بهتر در توسعه محصول جدید اگر بتوانند به تغییرات محیطی نسبت به رقبا زودتر پاسخ دهند،
میتوانند بهتر عمل کنند. استراتژی خوب انعطاف پذیر در سازمان می تواند سازمان دهنده واحد تحقیق و توسعه محصول جدید باشد. بنابراین اثربخشی مدیریت دانش نقش مهمی در استراتژی توسعه محصول جدید دارد. تیس و پیسانو (1994) تصور میکردند که شرکتها تنها بدنبال سریعترین نوآوری در محصول و دارا بودن توانایی مدیریت برای ادغام و تخصیص منابع داخلی و خارجی که باعث موفقیت جهانی در محیط رقابتی می شوند، بودند. بنابراین یکپارچه سازی داخلی و دانش خارجی در سازمان باعث برقراری مدیریتی خوب که منجر به یک اثر مثبت بر روی عملکرد توسعه محصول جدید است، می شود. کلارک و ویل رایت (1993) ادغام دانش را به بخش های داخلی و خارجی تقسیم می کنند. ترکیب این دو می تواند عملکرد محصول جدید را افزایش دهد. تیس و همکاران (1997) بر اهمیت ادغام دانش تأکید داشتند و اعتقاد داشتند که صاحبان کسب و کار به طور مؤثر باید در بدست آوردن و ادغام دانش خارجی برای توسعه ایده های نوآورانه تلاش کنند. مورمن (1995) اشاره کرد که سرمایه گذاری برای جذب اطلاعات بازار که می تواند عدم اطمینان را کاهش دهد در بدست آوردن فرصت های موفقیت تأثیر نسبتاً بالایی دارد. شرکت ها با بهره گرفتن از روش های مدیریت دانش خوب، می توانند عملکرد توسعه محصول جدید موفقی داشته باشند. عملکرد توسعه محصول جدید یک ساختار چندبعدی است. محققان با بهره گرفتن از ارزیابی عملکردها و اقدامات مختلف بر اساس تحقیقات مختلف تمرکز می کنند (کوپر و همکاران 1996). امروزه سرعت یافتن فرایندهاى توسعه محصول و ارائه سریعتر محصولات و خدمات در بازار مسئله اى است که شرکتها و سازمانها توجه خاصى به آن دارند.
اگر فرایند توسعه محصول را به مسابقه اى شامل سه زمان: 1) زمان تولید: مرحله توسعه ایده اولیه براى محصول جدید تا مرحله قبل از عرضه محصول در بازار؛ 2) زمان ورود به بازار: مرحله عرضه و ارائه محصول در بازار و بازار سنجى محصول؛ 3) زمان کسب سود: مرحله گذر از نقطه سر به سر و کسب سود؛ در نظر بگیریم، شرکت و سازمانى برنده واقعى خواهد بود که در این مسابقه برنده هر سه بخش باشد. کسب چنین موفقیتى منجر به این خواهد شد که فرایند توسعه محصول را یک فرایند زمان رسیدن به موفقیت بنامیم. جالب است که هنگام عرضه و ارائه محصولات به بازار سه نوع متفاوت از رویکردهاى ارائه محصول به بازار را بین رقبا شاهد خواهیم بود.
این رویکردها عبارتند از:
1) رویکرد اولین در بازار: سازمان علاقه مند است اولین سازمانى باشد که محصول جدیدى را به بازار عرضه مى دارد.
2) رویکرد سریع ترین دنباله رو: در این رویکرد سازمان نمى خواهد همچون حالت قبل اولین عرضه کننده محصول جدید در بازار نام بگیرد، ولى راغب است سریعترین شرکتى باشد که همان محصول را به بازار عرضه مى دارد.
3) رویکرد دنباله رو عادی: سازمان اولین دنباله رو نیست، ولى در زمره دنباله روهاى تولیدکننده و عرضه کننده محصول جدید قرار خواهد گرفت. در عصر حاضر، شتاب تغییرات در علوم و فناوری های سطح بالا به قدری فزونی یافته است که بسیاری از متفکرین بر این باورند که شتاب در نوآوری محصولات تولید شده با تکنولوژی سطح بالا و ایجاد دانش و توسعه آن از سرعت یادگیریی بشر فراتر رفته است. پس سازمان های متولی حتی اگر تمام راهبردها، زمان و سرمایه های انسانی در اختیار خود را صرف یادگیری نمایند، باز هم ممکن است از عهده رویارویی مناسب با این شتاب بر نیایند. دانش در طولانی مدت به عنوان منبع کلیدی برای سازمانها در نظر گرفته شده است و مدیریت مؤثر آن هم برای موفقیت ضروری است (نوو و چان 2007). نوناکا و تاکوچی (1995)، شرکت های موفق را شرکت هایی می دانند که به طور پیوسته برای حل مسائل جدید و نا آشنا دانش جدید را کشف و یا خلق کرده و این دانش را به صورتی هدفمند و نظام یافته و متناسب با اهداف تخصصی و راهبردی در تمامی لایه ها و بخش های مختلف سازمان توسعه داده و بدنبال تبدیل آن به فناوری و
محصولات جدید باشند.
با تحقیقات صورت گرفته دانش یک فاکتور مهم در توسعه محصول به شمار می آید و فعالیتهای دانشی در قلب فرایندهای توسعه محصول جدید در نظر گرفته می شود از اینرو امروزه بسیاری از مدیران و صاحبان کسب و کار تمایل به تصمیم گیری درباره چگونگی توانمند ساختن مدیریت دانش و یا حتی هماهنگ کردن فعالیت های NPD[1] شرکت شان از طریق ابزارهای مدیریت دانش دارند (مانیان. 1390). از این رو) صنعت خوردرو با توجه به توسعه وسیع و پیشرفت سریع و قابل توجه دانش و تجربه در آن در سطح دنیا بسیار رقابتی شده است و نیاز مدیریت دانش مخصوصاً در توسعه محصول جدید بسیار مهم و حیاتی و حساس تلقی می شود از طرفی با توجه به اینکه زنجیرهی تأمین در صنعت خودرو به لحاظ ساختار و زیر مجموعه های خود و نیز نوع ارتباط این مجموعه ها با یکدیگر بستر مناسبی برای سازماندهی دانش فراهم نموده است (رضایی، کراری، مصطفوی 1387).
محصولات جدید از ضروریات شرکت های امروزی به شمار میروند در حقیقت محصول جدید پاسخی به بزرگترین مشکلات سازمان های امروزی است. امروزه بیشتر سازمان ها ضرورت برخورداری از عملکرد بهینه توسعه محصول جدید را به خوبی احساس کرده اند و برای داشتن چنین عملکرد موفقی تلاشهای بسیاری انجام داده اند و هزینه های هنگفتی را متقبل شده اند. ماهیت عملکرد توسعه محصول جدید یک مفهوم میان رشته ایست که از چند رشته برگرفته شده است و مدیریت دانش به عنوان مهمترین روشها و ابزارهای مورد استفاده جهت بهینه کردن عملکرد توسعه محصول جدید شناخته شده است زیرا
فعالیتهای دانشی در قلب فرایندهای محصول جدید نهفته است (جان و هانگ 2009) همچنین در اقتصاد امروز رقابت دیگر شرکت در برابر شرکت نیست بلکه این زنجیره های تأمین هستند که به رقابت با هم
میپردازند زنجیره تأمین از سه جریان عمده اطلاعاتی، فیزیکی و پول در جریان است و هدف اصلی این زنجیره را میتوان به دستیابی به حداکثر ارزش دانست (شفیعی نیکابادی 1391) و از آنجایی که شرکت عقاب افشان برای پیشرفت در بازارهای رقابتی و جهانی امروز و جذب مشتریان و وارد شدن به بازارهای جدید نیاز به مزیت رقابتی جهت پیشرفت و توسعه شرکت ها دارند پس بنابراین شناخت عوامل تأثیرگذار فرایندهای مدیریت دانش بر عملکرد توسعه محصول جدید در زنجیره تأمین موجب مزیت رقابتی و حداکثر ارزش در سازمان میگردد.
در این تحقیق میتوان با بهره گرفتن از مدیریت دانش ضمن توسعه محصول جدید رشد قابل توجهی را ایجاد نمود و همچنین تأثیر هر یک از فرایندهای تشکیل دهنده مدیریت دانش (خلق، توزیع، ثبت و نگهداری، کاربرد و ارزیابی) را بر روی NPD بررسی نمود که این شناخت موجب پیاده سازی موفق مدیریت دانش در سازمان می شود و عوامل تأثیرگذار نیز شناسایی میگردد.
در سی سال اخیر پژوهشهای زیادی بر روی اثربخشی فرایندهای توسعه محصول جدید انجام شده و مدل های گوناگونی جهت سیستماتیک كردن این فرایندها ارائه شده است. از طرفی شاخص هایی به عنوان عوامل كلیدی موفقیت محصولات جدید توسط پژوهشگران معرفی شده است كه برخی از آنها بین نتایج این پژوهشها مشترك بوده و برخی نیز متناسب با نوع كسب و كار و محصول مورد مطالعه متفاوت است، به طوری كه امروزه فهرستی گسترده از این عوامل در دسترس است. مدیریت منظم و پیوسته در مورد دانش، یک فاكتور مهم در توسعه محصول به شمار می آید و فعالیت های دانشی در قلب فرایندهای توسعه محصول جدید در نظر گرفته می شود. از این رو امروزه بسیاری از مدیران و صاحبان كسب و كار تمایل به تصمیم گیری درباره چگونگی توانمند ساختن شركتشان از طریق ابزارهای توسعه محصول جدید، مدیریت دانش و هماهنگ كردن فعالیت های مدیریت دانش هستند (مانیان و همکاران 1390).
حوزه ای که شرکت های خودورسازی با آن رو به رو هستند، ریشه در قابلیت استمرار در طراحی و عرضه محصول جدید به بازار، سریعتر و مؤثرتر از سایر رقبا میباشد كه علت اصلی آن را می توان در چند دستهی اصلی بیان كرد كه عبارتند از: عدم وجود سیستم های جمع آوری و نگهداری اطلاعات، استفاده از کالاهای کاهنده کیفیت و ارزان قیمت، حرفه ای نبودن در مطالعه بازار و تولید مشتری مدار، سطح پایین دانش فنی، سطح پایین نوآوری در محصولات، حرفه ای نبودن در مدیریت كسب و كار، مدیریت ضعیف منابع انسانی به ویژه تشكیل پایدار تیم های كاری متخصص. بنابراین با توجه به مباحث گفته شده، می توان این مشكلات را به طور كلی در قالب فرایند توسعه محصول و مدیریت كردن این شركت داراییهای دانشی ها مورد بررسی قرار داد. برای حداقل كردن نرخ شكست، صنعت خودروسازی نیاز به آگاهی بیشتر از كنترل كیفیت و استفاده از ابزارهای تخمین و برنامه ریزی و همچنین جمع آوری و نگهداری اطلاعات گذشته از پروژه های پیشین دارد از اینرو محقق در این پژوهش بدنبال بررسی وضعیت محصولات جدید از لحاظ عملكرد و موفقیت آنها در بازار و همچنین بررسی فرایندهای مدیریت دانش در موفقیت این محصولات میباشد. و با توجه به بررسی فوق می توان این سوال را مطرح کرد که:
آیا فرایندهای مدیریت دانش بر توسعه محصول جدید اثر معناداری دارد؟
1-3: اهمیت و ضرورت موضوع
اغلب شرکت های پیشرو در سراسر جهان به این حقیقت کاملاً واقف هستند که مهمترین عاملی که باعث برتری آنها در بازار رقابت جهان میگردد، داشتن قابلیت استمرار در طراحی وعرضه محصول جدید به بازار، سریعتر و مؤثرتر از سایر رقباست. امروزه بقای سازمانی در گرو گرایش به سمت محصولات جدید و به کارگیری روش هایی برای ایجاد محصولات جدید موفق است. با پیشرفت فناوری، رقابتی شدن هرچه بیشتر سازمان ها و پیدایش علوم و تجهیزات جدید تولیدی، تغییرات اساسی در نیازها و سلایق مشتریان، تولید محصولات جدید با چالشهای جدیدی روبرو شده است. همچنین به دلیل مخاطراتی که در عرضه محصولات جدید وجود دارد، شرکت ها باید پیوسته در مورد بهبود فرایند توسعه محصولات جدید تفکر کنند. متغیر بودن قوانین رقابتی در دنیای کسب و کار، فرایند ارائه محصول جدید به بازار را با اهمیت خاصی جلوه داده است. اکثر سازمانها امروزه بیش از هر زمان دیگری دریافته اند که صرفاً تکیه و اعتماد به اهرم های رقابتی سنتی مثل افزایش کیفیت، کاهش هزینه و تمایز در ارائه محصولات و خدمات کافی نیست و در عوض مفاهیمی مثل سرعت و انعطاف پذیری در رقابت نمود قابل توجهی پیدا کرده اند و گرایش به سمت محصولات و خدمات جدید به بازار، خود دلیل موجه این تغییر نگرش است (اخباری و تقوی فرد، 1386).
ایکوجیرو نانوکا کارشناس مشهور مدیریت دانش ژاپن میگوید: در اقتصادی که تنها چیز با ثبات بیثباتی است یک منبع مطمئن و بادوام مزیت رقابتی، دانش است وقتی هر شب تقاضاها تغییر می کند، فن آوری ها توسعه مییابد و رقبا زیاد میشوند، شرکتهایی موفق هستند که همواره دانش جدید ایجاد می کنند و آن را به طور گسترده در سراسر سازمان اشاعه می دهند و به سرعت آن را به صورت فن آورانه و محصولات جدید نشان میدهد (رادینگ، 1999). ترکیب مدیریت دانش و توسعه محصول جدید در کسب و کارهایی که ماهیت آنها دانشی و فن آورانه است موضوعیت بیشتری دارد. مدیریت دانش یک نظام کارآمد برای
بهره برداری مناسب از سرمایه های فکری انسان است توسعه عملکرد محصولات جدید یک فرایند دانش محور و انسان محور است و دسترسی افراد به دانش و اطلاعات درست و صحیح در زمان موردنیاز امری حیاتی و ضروری برای موفقیت یک فرایند است فعالیت های مدیریت دانش انجام شده در یک پروژه هم برای موفقیت خود پروژه سودمند میباشد و هم پایه و اساس خلق دانش های بعدی و یادگیری
میباشد (راس و لیندوال، 2002).
مورد مطالعه در این تحقیق شرکت عقاب افشان تولید کننده اتوبوس های اسکانیا در ایران است در این صنعت شرکت ها با مشکلات زیادی روبرو هستند یکی مهمترین مشکلات شرکت عقاب افشان در اقتصاد امروز مواجه شدن با تحریم اقتصادی ایران است که موجب شده است واردات شاسی های اتوبوس از کشور سوئد با نرخ بالای ارز و به صورت نقدی مبادله گردد و این امر موجب افزایش قیمت تمام شده و در نتیجه افزایش قیمت فروش محصولات میگردد و از طرفی وجود رقبا در داخل و واردات اتوبوس های کشور چین به ایران و قیمت مناسبتر این محصولات مشتریان این شرکت را محدود کرده است، در نتیجه علیرغم کیفیت خوب و مشتری مداری و خدمات پس از فروش مناسب، مشتریان خود را از دست داده است. یکی از راه حلهای موجود برای حل این معضلات، صادرات محصولات به کشورهای همسایه میباشد که موجب میگردد نرخ مبادلات ارزی کاهش یابد و این امر مستلزم توسعه محصول جدید به منظور به دست آوردن بازارهای جدید است و از آنجایی که مدیریت دانش یک سرمایه نامشهود محسوب می شود میتوان از آن برای کاهش هزینه ها در جهت توسعه محصول جدید بهره برد.
با توجه به اهمیت و جایگاه توسعه محصولات جدید در سازمان و نیز کاربردی بودن آن و از همه مهمتر اعتقاد و توجه مدیران به افزایش استفاده از این رویکرد، ضرورت چنین مبحثی احساس می شود و مشخص است که مدیریت دانش به عنوان ابزاری برای توسعه محصولات جدید نتایجی را به سیستم تولید سازمان نیز تزریق مینماید و همچنین منابع سازمان را در جهت کارآمدی این ابزار برای افزایش بهرهوری مجاب مینماید تا از طریق فرایندهای مدیریت دانش و بررسی های دقیق، از آزمون و خطای بیمورد جلوگیری شود و منابع مالی صرف هزینه های بی مورد نگردد و سبب اتلاف وقت و هدر دادن نیروی انسانی و سایر منابع نشود از طرفی ضمن تغییر گرایش و روند عملکرد شرکت به سوی انطباق سازمان با مشتری حرکت مینماید، به کارایی و انجام موفق وظایف و اختیارات کمک نموده و موجب ایجاد مزیت رقابتی برای شرکت میگردد. از این رو پیاده سازی و بهره گیری از فرایندهای مدیریت دانش در عصر حاضر و ارائه محصولات جدید موفق، مبنا واساسی برای موفقیت شرکت است.
مجموعه فعالیتها و خط مشی رشد بوده که در مراحل مختلف، برای تولید محصول برای قسمت های موجود بازار، منجر به تغییر و اصلاحات جزئی یا کلی در کالاها می شود.
در حال حاضر جمعیت جهان بالغ بر پنج میلیارد نفر می باشد. از روش های مختلفی باید مواد غذایی مورد نیاز آنها را تامین کرد. با پیشرفت میکروب شناسی کاربردی استفاده از میکروارگانیسم ها و آنزیم های حاصل از آنها و سایر متابولیت های میکروبی، به عنوان روش هایی در تولید مواد غذایی و بهبود کیفیت و کمیت آنها، در تولید مواد غذایی راه یافته اند. بنابراین با کنترل و فرایند کردن روش های نسبی و به کار گرفتن میکروارگانیسم های شناخته شده و مناسب، می توان کیفیت و کمیت انواع مواد غذایی را بطور قابل ملاحظه ای افزایش داد. از آن جمله می توان به استفاده از آنزیم های میکروبی به مانند پکتیناز ، سلولاز ، آمیلاز و پروتئاز برای شفاف کردن آب میوه و حذف پکتین و الیاف سلولز در آن استفاده کرد. پکتیناز در سال 1930 بوسیله آزمایش های زیادی که در فرایند تولید آب میوه و شراب انجام شد، کشف گردید. در طول سال 1960 اطلاعات وسیعی از شیمی گیاهان بدست آمد که کاربرد موثر آنزیم ها را نشان می داد، که از آن جمله آنزیم پکتیناز بود .آب میوه، مایع استخراج شده از سلول های میوه های رسیده میباشد. در هر نوع میوه رسیده سه نوع قند مختلف، بنام های فروکتوز، گلوکز و ساکارز وجود دارد. همچنین در انواع میوه ها، اسیدهای آلی مختلف، از جمله اسید سیتریک، اسید مالیک و اسید تارتاریک به همراه انواع ویتامین ها و مواد معدنی وجود دارند. این ترکیبات در میوه ها به آنها خصوصیات شیرینی وترشی را می دهند. آب میوه هایی که با کیفیت پایین و رنگ تیره، در بازار عرضه می شوند، اگر چه از عمر طولانی و قیمت پایین برخوردارند، با این وجود مورد پسند مشتریان واقع نمی شوند. بنابراین تولید کنندگان آب میوه، باید به کیفیت آب میوه توجه داشته باشند. یکی از مراحل مهم در فرایند تولید آب میوه ها، بخصوص آب میوه سیب مرحله آنزیم زنی است. مرحله آنزیم زنی از اهمیت خاصی برخوردار است، چون با حذف این مرحله در فرایند، باعث تولید آب میوه کدر خواهد شد.
امروزه در اکثر نقاط دنیا، آب میوه بصورت شفاف شده تهیه و تولید می شود. آنزیم ها، در واقع، کاتالیزورهای زیستی با ماهیت پروتئینی هستند و توسط موجودات زنده حیوان، گیاه و میکروارگانیسم تولید می شوند. انجام تمامی واکنش ها در سلول زنده به آنزیم نیازمند است. نقش عمده آنزیم ها در موجودات زنده، کاتالیزور واکنش های تجزیه و ترکیب است. آنزیم ها موجب افزایش سرعت واکنش های زیستی می شوند و در معرض تغییرات فیزیکی و شیمیایی قرار می گیرند.
فعالیت کاتالیزوری آنزیم ها معلول ساختمان خاص پروتئینی آنها است و عمل کاتالیزوری آنها در جای مشخصی از آنزیم به نام جایگاه فعال یا جایگاه کاتالیزوری انجام می شود.
همان طور که اشاره شد، آنزیم ها را می توان از منابع مختلف حیوانی، گیاهی و میکروبی تهیه کرد. آنزیم های تجارتی در سه گروه زیر طبقه بندی می شوند:
1- آنزیمهای صنعتی، مانند آمیلازها، پروتئازها، گلوکز ایزومراز، لیپاز، کاتالاز، پنیسیلین آمیلاز و آنزیم های پکتیکی
2- آنزیمها آنالیتیکی، مانند گلوکز اکسیداز، گالاکتوز اکسیداز، الکل دهیدروژناز، هگزوکیناز،مورامیداز و کلسترول اکسیداز
3- آنزیم های پزشکی، مانند آسپراژیناز، پروتئاز، لیپاز و استرپتوکیناز
آنزیم ها از دیدگاه انواع واکنش هایی که توسط آنها کاتالیز می شوند، به 6 دسته تقسیم شده اند:
دسته اول، گروه اکسیدوردوکتازها: این آنزیم ها کاتالیزور واکنش های اکسایشی- کاهشی هستند و عبارتند از دهیدروژنازها، اکسیدازها و پروکسیدازها
دسته دوم، گروه ترانسفرازها: این آنزیم ها در واکنش هایی که در آنها گروه های شیمیایی انتقال می یابد، به عنوان کاتالیزور عمل می کنند. در این گروه می توان از کینازها که گروه فسفات را از ATP به جسم دیگر منتقل می سازند و ترانس امینازها که انتقال گروه آمینی را به عهده دارند، نام برد.
دسته سوم،گروه هیدرولازها: این آنزیم ها کاتالیزورهای واکنش های آبکافت هستند و عبارتند از: آنزیم های پکتیکی، لیپازها و آمیلازها.
دسته چهارم، گروه لیازها: این آنزیم ها گروه های بخصوصی را بدون انجام عمل آبکافت حذف می کنند و تشکیل پیوند دوگانه می دهند. از این گروه می توان دکربوکسیلازها و آلدولازها را ذکر کرد.
دسته پنجم، ایزومرازها: این آنزیم ها، کاتالیزور واکنش جابجایی داخلی بر روی یک ماده اولیه هستند. از این گروه می توان ایزومرهای سیس- ترانس، اپی مرازها و راسمازها را ذکر کرد.
در این واکنش ها ATP به عنوان دهنده انرژی توسط لیگازها آبکافت، وAMP و پیرو فسفات ایجاد خواهد شد.
پکتینازها (Pectinase) آنزیمهایی هستند که معمولاّ با روش میکروبی، بعنوان یک محصول برون سلولی توسط میکروارگانیسم های مولد آن تولید می شوند.
عموماانزیم پکتیناز به سه روش تخمیر غوطه ور[1] ، تخمیر حالت جامد[2] و کشت سطحی[3] تولید می گردد. تخمیر حالت جامد به علت مزایای زیادی که در مقایسه با دو روش دیگر دارد مورد توجه محققان می باشد. کشت سطحی نیز دارای مزایایی است که خود را از دو روش دیگر متمایز می سازد. مهم ترین مزایای این روش عبارتند از: کم بودن هزینه و انرژی مورد نیاز، در پایان تخمیر می توان مایع زیر توده میکروبی را کشیده و با محیط کشت جدید جایگزین نمود، به این ترتیب با حفظ قارچها از سیکل قبلی دوره متوسط تخمیر در سیکل
جدید کاهش می یابد، نیاز به هوادهی داخل محیط کشت و هم زدن ندارد.
مطالعات بسیاری به تولید پکتیناز به روش تخمیر غوطه ور یا حالت جامد یا کشت سطحی با بهره گرفتن از قارچ آسپرژیلوس نایجر اختصاص داده شده است. مهمترین مزیت استفاده از قارچ آسپرژیلوس نایجر کاربرد آسان آن و قابلیت تخمیر طیف گسترده ای از مواد خام ارزان قیمت و راندمان بالای تولید می باشد.
فصل اول این پایان نامه به مبانی و کلیات نظری و پژوهش های گذشته اختصاص دارد. در فصل دوم روش های استخراج و تخلیص آنزیم آورده شده است. در فصل سوم مواد و روش های اندازه گیری به کار برده شده در این تحقیق توضیح داده شده است. در فصل چهارم نتایج ارائه و تحلیل شده است. در فصل پنجم مدلی برای تولید مداوم پلی گالاکتورونازها آورده شده و در فصل ششم نتیجه گیری نهایی و پیشنهاداتی برای ادامه پژوهش ارائه گردیده است.
1-1- پکتینازها
پکتینازها[4] گروه بزرگی از آنزیم ها هستند که پلی ساکاریدهای گیاهی را به مولکولهای ساده تر مثل گالاکتورونیک اسید می شکنند.این عمل موجب افزایش بازده و شفاف سازی آب میوه جات می شود. از آنجه که مواد پکتیکی گروهای مولکولی پیچیده ای هستند آنزیمهای پکتینو لیتیکی مختلفی نیاز است تا بتوانند آنها را به صورت کامل بشکنند. تولید پکتیناز 10% از کل تولید آنزیم ها را به خود اختصاص داده است.آنزیم های پکتینولیتیکی به صورت گسترده در صنایع غذایی برای تولید آبمیوه و دیگر نوشیدنیها استفاده می شوند. این بخش آنزیم پکتینولیتیکی و سوبستراهای آنها، تولید میکروبی پکتیناز و عوامل مؤثر بر آن و همچنین کاربردهای صنعتی این آنزیم ها را شرح می دهد.
1-2- سوبسترای پکتیکی
سوبستراهای پکتیکی مولکولهای گلوکوزیدی پیچیده با جرم مولکولی بالا هستند که در کشت ها پیدا میشوند. آنها در دیواره ابتدایی سلولی حضور دارند و اجزاء اصلی لامای میانی هستند، یک لایۀ چسبنده بین دیواره ها و سلولهای جوان نزدیک تشکیل می دهند.در مدت کوتاهی، آنها باعث شکل گیری ساختار و پیوستگی بافت های گیاه می شوند. سه گروه اصلی پلی ساکاریدهای پکتیکی ساخته شده اند که همگی دارای دی- گالاکتورونیک اسید هستند.
1-2-1- هوموگالاکتورونان(HG)
یک پلیمر خطی است که به وسیلۀ دی- گالاکتورونیک اسید که می تواند استیله یا متیل استری شده باشد،
تشکیل می شود. این قسمت می تواند قسمت صاف پکتین نام بگیرد. مولکول بر حسب سطح استری شدن آن دسته بندی می شود: پکتینی که حداقل 75% گروه های کربوکسیل آن متیله شده باشند؛ اسپکتینی که کمتر از 75% گروه کربوکسیل متیله دارد؛ اسید پکتیک یا پلی گالاکتورونیک اسید که گروه کربوکسیلی متیل استری شده ندارد. کلمه پکتین معمولاً برای تمام مواد پکتیکی به کار برده می شود.
1-2-2- رامنو گالاکتورونان (RGI)
RGI از تکرار دی ساکاریدرامنوز گالاکتورونیک اسید بوجود آمده است. باقیمانده های گالاکتورونی میتوانند استیله شده و هر دو گروه باقیمانده می توانند زنجیره های جانبی قند را به مثل گالاکتوز، آرابینوزو زایلوز جدا کنند.
1-2-3- رامنو گالاکتورونان (RGΠ)
بر خلاف اسم آن RGΠیک زنجیرۀ هوموگالاکتورونان است. که دارای زنجیره های جانبی پیچیده که به باقیمانده های گالاکتورونیک متصل هستند، می باشد.
ویکن و همکاران یک ساختار برای پکتین پیشنهاد دادند که در این مدل HG و RGII زنجیره های جانبی طویل برای RGI می باشند. شکل(1-1) هر دو زنجیرۀ RG منطقه کرکی مولکول نامیده می شوند. در میوجات نارس، پکتین به صورت ماده پکتیکی نامحلول در آب یعنی پرتوپکتین یافت می شود. پکتین با فیبرهای سلولز پیوند برقرار می کند و به صورت صلب روی دیوارۀ سلول در می آید. در هنگام رسیدن میوه ساختار پکتین را با شکاندن زنجیرۀ اصلی یا زنجیره های فرعی دگرگون می کنند که نتیجۀ آن ایجاد مولکولهای قابل حل بیشتر می باشد. مواد پکتیکی تمایل به تشکیل ساختار ژل مانند دارند این تمایل هنگامی روی می دهد که بخش های HG تشکیل یک شبکه کریستالی سه بعدی داده باشند که آب و مواد محلول در فواصل شبکه جایگزین شوند. فاکتورهای متعددی مانند دما، نوع پکتین، درجۀ استری شدن، درجه استالی شدن، pH، قند و دیگر حل شونده ها و خصوصاً تداخل بین یونهای کلسیم و گروه های کربوکسیل استری نشده پکتین خصوصیات ژلی پکتین را تعیین می کنند. در پکتین با درجه استری شدن بالا، مناطق اتصال بوسیلۀ اتصال جانبی HG توسط پیوند هیدروژنی و نیروهای هایدروفوبیک بین گروه های متوکسی که هر دو توسط غلظت بالای قند و pH پایین تقویت می شوند تشکیل می شوند.
1-3- آنزیم های پکتینولیتیکی
پکتینازها گروهی از آنزیم ها هستند که شکستن مواد پکتیکی را هنگام واکنش های شکستن پلیمرآنها (هیدرولیز) یا دی استری شدن کاتالیز می کنند.
شکل 1-1 : ساختار پایه ای پکتین شمای کلی ساختار معمولی (A) و ساختار جایگزین پیشنهادی(B)
شناخته شده ترین آنزیم های پکتینولیتیکی آنزیم های شکنندۀ هوموگالاکتورونان هستند. شکل(1-3) شکل عمل آنزیم پکتیناز را نشان می دهد.
1-3-1- پرتو پکتینازها
پرتو پکتینازها پکتین نامحلول را به صورت پلیمر قابل حل در می آورند آنها به دو دسته تقسیم میشوند: یکی آنهایی که با منطقۀ پلی گالاکتورونیک اسید از پرتو پکتین واکنش می دهند که نوع A نامیده می شود و دیگری آنهایی که با زنجیرۀ پلی ساکارید که زنجیرۀ پلی گالاکتورونیک اسید را به دیوارۀ سلول متصل می کند، واکنش می دهنداین گروه نوع B نامیده می شوند.
1-3-2- پکتین متیل استراز(PME)
پکتین متیل استراز ، دی استری شدن گروه متوکسی پکتین را که اسید پکتیک و متانول تولید می کند، کاتالیز می کند. این آنزیم به صورت گزینشی روی گروه متیل استری واحد گالاکتورنات تا یک گروه غیر استری واحد گالاکتورونات عمل می کند.این آنزیم قبل از پلی گالاکتوروناز و پکتات لیاز عمل می کند و نیاز به سوبسترای غیر استری دارد . این آنزیم در گروه کربوهیدارات استراز طبقه بندی می شود.
1-3-3- پکتین استیل استراز
پکتین استیل استراز، استیل استر پکتین که تولید کتیک اسید و استات می کند را هیدرولیز می کند. این آنزیم در گروه خانوادۀ 12و 13 کربوهیدرات استراز طبقه بندی می شود.
1-3-4- پلی متیل گالاکتوروناز(PMG)
پلی متیل گالاکتوروناز شکستن هیدرولیتیکی پیوند آلفا1- و4 گلوکوزیدی را زنجیرۀ اصلی پکتین کاتالیز میکند. این عمی خصوصاً بر روی پکتین L درجۀ استری بالا صورت گرفته و تولید 6- متیل گالاکتورونات می کند.
1-3-5- پلی گالاکتورونازها
پلی گالاکتورونازها هیدرولیز اتصالات آلفا 1و 4 گلوکوزیدی در پلی گالاکتورونیک اسید که تولید محلول دی گالاکتورونات می کند را کاتالیز می کند. این آنزیم در خانواده 28 گلیکوسیل هیدرولاز قرار دارد. هر دو گروه آنزیم های هیدرولاز (PMG,PG) می توانند در دو حالت exo و endo عمل کنند.endo-PG و endo-PMG عمل شکستن سوبسترا را به صورت تصادفی، کاتالیز می کنند. اما exo-PG شکستن هیدرولیتی بر روی سوبسترا در پایان زنجیره عمل می کنند و مونوگالاکتورونات یا دی گالاکتورونات تولید می کنند. هیدرولازها معمولاً توسط قارچ تولید می شوند و در محیط خنثی یا اسیدی فعالیت بیشتری از خود نشان می دهند، جدول(1-1).
:
لیپازها یکی از مهمترین آنزیمها در سیستمهای بیولوژیکی در صنایع مختلف است. کاربرد لیپاز آزاد به دلیل نیمه عمر کمتر در صنایع مقرون به صرفه نیست. تثبیت آنزیم روی پایه های مختلف باعث افزایش پایداری، استفاده مکرر، سهولت جداسازی محصول، کنترل بیشتر واکنش و هزینه کمتر می شود. تثبیت آنزیم غالبا بر روی پایه های متخلخل آلی یا معدنی انجام می شود اما در سالهای اخیر از انواع نانوذرات به دلیل سطح تماس بالا در واحد حجم استفاده شد. هدف از این مطالعه سنتز نانوذرات کیتوسان و تثبیت آنزیم لیپاز بطریق کووالان با واسطه گلوتارآلدئید روی نانوذره و مقایسه فعالیت و پارامترهای سینتیکی آنزیم آزاد و تثبیت شده میباشد. ابتدا نانو ذره کیتوسان در آزمایشگاه سنتز و سپس عملیات تثبیت آنزیم بطریق کووالانسی از طریق واکنش بازشیف انجام شد. و با روشهای میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، طیف سنجی مادون قرمز (FT-IR) و زتا سایزر مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. در مرحله بعد فعالیت آنزیم لیپاز آزاد و تثبیت شده به دو روش کیت تشخیصی پارس آزمون و روش استاندارد پارانیتروفنیل پالمیتات (pNPP) اندازه گیری و پارامترهای سینتیکی Km و Vm تعیین شدند. نتایج میکروسکوپ الکترونی نشان داد که اندازه نانوذرات کیتوسان کمتر از nm100 است و بر اساس نتایج زتاسایزر اندازه ذرات قبل از تثبیت در محدوده nm300-10 و بعد از تثبیت آنزیم در محدوده nm500-20 بود. همچنین طیف FT-IR لیپاز آزاد و تثبیت شده بترتیب دارای پیک جذبی در طول موج cm-1 1645 و cm-1 9/1646 میباشند که تثبیت لیپاز روی نانوذرات را تأیید نمود. pH بهینه لیپاز آزاد 7 و تثبیت شده، 5/7 بدست آمد. همچنین لیپاز آزاد در دمای °C30 وتثبیت شده در °C 40 بیشترین فعالیت را نشان داد. اگرچه میزان پایداری و نیمه عمر کمتری در مقایسه با آنزیم تثبیت شده داشت.
براساس نتایج مطالعه حاضر میتوان آنزیم لیپاز را بطور کووالان با واسطه گلوتارآلدئید با موفقیت روی نانوذرات کیتوسان تثبیت نمود و آنزیم تثبیت شده دارای فعالیت و خصوصیات سینتیکی مناسبی برای کاربرد در صنایع مختلف است.
کلمات کلیدی:نانوکیتوسان، لیپازسودوموناس، تثبیت، فعالیت آنزیم، خصوصیات سینتیکی
مقدمات و کلیات
1-1-بیان مسئله:
لیپاز آنزیمی است که چربی را به اسید چرب و الکل هیدرولیز می کند. لیپاز یک آنزیم همه کاره است که کاربرد های صنعتی بسیاری دارد. اما پایداری لیپاز در محیط های مختلف نظیر آنزیم های دیگر بیش از اندازه پایین میباشد تا امکان استفاده آن را تحت شرایط سخت که برای کاربردهای صنعتی لازم میباشد، میسرکند. به علاوه لیپاز گران قیمت است و به لحاظ اقتصادی استفاده از لیپاز به فرم آزاد مقرون به صرفه نیست و چون نیمه عمر آنزیم آزاد کمتر است و قابلیت بکارگیری مکرر آن محدودیت دارد لذا از آنزیم تثبیت شده بر روی بسترهای مختلف استفاده می کنند. به دلیل قابلیت حل بالای آن در آب نمیتوان از آن مجددا استفاده کرد. بسیاری از تحقیقات استفاده از تکنیک های تثبیت را برای غلبه بر این محدودیت ها مورد بررسی قرار دادند.
برای تثبیت آنزیم لیپاز غالبا از پایه های متخلخل آلی استفاده میشد اما در سال های اخیر از انواع نانو ذرات به دلیل سطح تماس بالا و حجم بالای منافذ که ورود مولکولهای آنزیم را تسهیل می کند استفاده شده است چون فعالیت و قابلیت بکارگیری مکرر و پایداری عملیاتی آن را افزایش میدهد.
یکی از انواع مناسب حامل های نانو، ذرات کیتوسان میباشد که یک نوع پلیمر بیولوژیکی است لذا در این تحقیق خصوصیات سینتیکی آنزیم لیپاز آزاد و تثبیت شده برروی نانو ذره کیتوسان بررسی خواهد شد.
1-2-اهداف تحقیق :
این تحقیق در نظر دارد با بکارگیری کیتوسان و تثبیت آنزیم لیپاز قابلیت امکان استفاده مکرر ازاین آنزیم را به وجود آورد لذا مهمترین اهداف تحقیق عبارتند از:
1-مشخص کردن میزان فعالیت آنزیم لیپاز تثبیت شده در مقایسه با آنزیم لیپاز آزاد.
2-استفاده از نانو ذره کیتوسان بعنوان بستر مناسب برای تثبیت آنزیم لیپاز بجای تثبیت آن بر روی پایه های متخلخل آلی که بازده کمتری در مقایسه با حامل های نانو دارند.
3-استفاده مکرر و موثرتر آنزیم لیپاز و نیز کاهش هزینه های انجام فرایند.
1-3- فرضیه های تحقیق:
با توجه به اهداف متصور برای تحقیق حاضر و دستیابی به پاسخ های مناسب برای سوالات مطرح شده فرضیات زیر مورد توجه قرارخواهد گرفت:
1-استفاده از آنزیم لیپاز تثبیت شده بر روی نانوذره کیتوسان خصوصیات سینیتیکی مناسب تری نسبت به آنزیم آزاد دارد.
2-نانو کیتوسان بعنوان یکی از بهترین حامل های آلی برای تثبیت آنزیم به شمار می رود.
1-4- مفهوم نانوتکنولوژی:
نانوتكنولوژی مطالعه ذرات در مقیاس اتمی برای كنترل آنهاست. هدف اصلی اكثر تحقیقات نانوتكنولوژی شكلدهی تركیبات جدید یا ایجاد تغییراتی در مواد موجود است. نانوتكنولوژی در الكترونیك، زیستشناسی، ژنتیك، هوانوردی و حتی در مطالعات انرژی بكار برده می شود. نانوتکنولوژی به تولید مواد، قطعات و سیستم های مفید با کنترل آنها در مقیاس طولی نانومتر و بهره برداری از خصوصیات و پدیده های
جدید حاصله در آن مقیاس گفته می شود [6]. به عبارت دیگر نانو فناوری به تکنولوژی گفته می شود که کلیه فعالیت ها جهت ایجاد ساختاری ظریف در مقیاس نانو برای تغییر در تک تک اتمها و مولکولها را شامل می شود، به طوری که مواد و وسایل جدید با خواص مورد نظر و مطلوب قابل ساختن میشوند [7]. بدین ترتیب ترکیباتی تولید میشوند که انتظار میرود در بازارهای آینده نقش کلیدی بازی کنند. تفاوت اصلی فناوری نانو با فناوری های دیگر در مقیاس مواد و ساختارهایی است که در این فناوری مورد استفاده قرار میگیرند. البته تنها کوچک بودن اندازه مد نظر نیست، بلکه زمانی که اندازه مواد در این مقیاس قرارمیگیرد، خصوصیات ذاتی آنها از جمله رنگ، استحکام و … نیز تغییر مییابد[8].
-4-1-کاربردهای نانو تکنولوژی:
امروزه فناوری نانو به طور شگفت آوری در تمامی علوم وارد شده و نقش تعیین کننده ای در مراحل مختلف تولید ایفا می کند که در زیربه طور مختصر به برخی کاربردهای آن اشاره می شود:
1-4-1-1- تولید مواد و محصولات صنعتی: نانو تکنولوژی تغییر بنیانی مسیری است که در آینده، موجب ساخت مواد و ابزارها خواهد شد. امکان سنتز بلوک های ساختمانی نانو با اندازه و ترکیب به دقت کنترل شده و سپس چیدن آنها در ساختار بزرگتر، که دارای خواص منحصر به فرد باشند، انقلابی در مواد و فرایندهای تولید آنها، ایجاد می کند. از مزایای نانوساختارها میتوان به سبکتر، قویتر و قابل برنامه ریزی بودن آنها، کاهش هزینه عمر کاری آنها از طریق کاهش دفعات نقص فنی، ابزارهایی نوین بر پایه اصول و معماری جدید اشاره کرد ]9[.
1-4-1-2- پزشكی و بدن انسان: رفتار مولكولی در مقیاس نانومتر، سیستم های زنده را اداره میكند. یعنی مقیاسی که شیمی، فیزیک، زیستشناسی و شبیه سازی کامپیوتری، همگی به آن سمت در حال گرایش هستند ]10[.
فراتر از سهولت استفاده بهینه از دارو، نانوتکنولوژی می تواند فرمولاسیون و مسیرهایی برای رهایش دارو، تهیه کند، که توان درمانی داروها را افزایش دهد ]11[.
1-4-1-3- پایداری منابع: میتوان به منابعی همچون كشاورزی، آب، انرژی، مواد و محیط زیست پاك اشاره کرد. گستردگی تعاملات بین این فناوری و علوم جانبی آنها، از ویژگیهای کاملا بارز این فناوری جدید است. تقسیم بندی فناوری نانو در شاخهها و رشتههای مختلف بیشتر مربوط به کاربرد محصولات این فناوری در هر رشته میباشد. در ضمینه مسائل زیست محیطی، غذایی، دارویی نیز استفاده از نانو اجتناب ناپذیر خواهد بود.
1-4-1-4- صنایع غذایی: حوزه های مختلف كاربردی فناوری نانو در غذا و صنایع غذایی را می توان به پنج دسته زیر تقسیم بندی نمود:
الف- بهبود طعم و رنگ: به کمک فناوری نانو توانسته اند در مواد غذایی مختلف خواصی ایجاد کنند که ایجاد احساس طعم و بوی خاص در مصرف کننده می کند. مثلا تولید سس کم چربی که مزه چربی میدهد در حالی که چربی ندارد.
ب- سلامت غذایی: برای اطمینان از سلامت غذایی، پژوهشگران در پروژهای از نانو حسگرهای قابل حمل برای یافتن مواد شیمیایی مضر، پاتوژنها وسمها در مواد غذایی استفاده کرده اند، با این کار نیازی به فرستادن نمونههای مواد غذایی به آزمایشگاه، برای تشخیص سلامت و کیفیت محصولها در کشتزارها و کشتارگاهها نیست. همچنین این پروژه، در حال توسعه به کارگیری زیست تراشههای DNA برای کشف پاتوژن هاست. این روش می تواند در تشخیص باکتری های مضر و متفاوت در گوشت یا ماهی ویا قارچ های میوه مؤثر باشد.
ج-بستهبندی: بستهبندی در واقع اولین ارتباط مشتری با محصول است.بیشترین کاربردی که نانو در صنعت دارد مربوط به بستهبندی است چراکه:
1: بستهبندی، محصول را از صدمات فیزیکی و آلودگیها حفظ می کند.
2:کیفیت ضدمیکروبی و خواص ممانعتی آن، بهداشت بهتر، کنترل بیشتر، ممانعت از بیرنگی و خسارت کمتر به ساختار آن را باعث می شود.
3: استحکام در برابر حرارت. یعنی از فساد و پلاسیدگی میوه ها و سبزیها در دمای بالا جلوگیری می کند.
4: زمان ماندگاری محصولات در بستهبندیهای نانو از سه یا چهار روز به دو تا سه هفته در شرایط دمای محیط بیرون از یخچال افزایش مییابد.
د- تولید غذا: در بخش تولید میتوان در صنعت کشاورزی و همچنین در ابداع روشهای جدید برای تولید غذا از این فناوری بهره گرفت مانند: آنتی بیوتیکها، ژنهای گوناگون گیاهان، تولید آفتکشهای بی خطر و کاهش اثرات منفی آفتکشهای موجود.
و- نگهداری غذا:
1- ضدعفونی و ضد میکروب نمودن سطوح: نانو می تواند با جابهجا کردن سطح پوشش مواد، از ورود هرگونه ریزساختههای زنده یا میکروب به غذا جلوگیری کرده و سبب ضدعفونی شدن سطوح غذاها شود.
2- حفاظت آنتی اکسیدانها: با بهره گرفتن از نانو حفرهها میتوان از خراب شدن مواد بیثباتی مثل آنتی اکسیدانهای حساس از جمله ویتامینهای E ،D،A و امگا3 جلوگیری به عمل آورد.
3- دستکاری و کنترل فعالیت آنزیمها: نانو حفرهها می تواند در شناسایی و طراحی ساختمان آنزیمها و کنترل سوخت و ساز آنها با تغییر در ساختار و افزودن ذرات فعال به مواد غذایی استفاده شود.
1-5- آنزیم ها:
زندگی به یک سری واکنشهای شیمیایی وابسته است که بسیاری از این واکنشها بسیار کند انجام گرفته و به خودی خود قادر به حفظ حیات نمیباشند. این واکنشها با کاتالیستهایی به نام آنزیم تسریع میشوند. توان کاتالیزوری آنزیمها، انجام فرایند لازم برای حیات در تمام موجودات از میکرواورگانیسمها تا انسانها تسهیل می کنند. بسیاری از آنزیمها پتانسیل کاتالیزوری خود را پس از استخراج از ارگانیسم زنده حفظ می کنند و قابل استفاده در فرایندهای صنعتی میباشند]12[.
1-5-1- خصوصیات آنزیمها:
آنزیمها دارای ساختار پروتئینی میباشند و به عنوان كاتالیزورهای بیولوژیكی برای انجام واكنشهای شیمیایی در مقایسه با كاتالیزورهای غیر بیوشیمیایی مزایائی مثل: ویژه بودن محصول وسوبسترا فعالیت تحت شرایط ملایم واكنش، خارج كردن آسان محصول، كاهش استفاده از مواد شیمیایی سمی، تولید سریع كاتالیزور از منابع قابل تجدید، انرژی اكتیواسیون مطلوب و بازدهی كاتالیزوری مناسب دارند.
آنزیمها ترکیباتی هستند که میتوانند سرعت واکنش را تا حدود 107 برابر افزایش دهند. آنزیم مانند یک کاتالیزگر غیرآلی واکنش را با پایین آوردن انرژی فعال سازی لازم برای انجام واکنش تسریع می کند و بر خلاف آن انرژی فعال سازی را با جایگزین کردن یک سطح انرژی فعال سازی کوچک پایین میآورد]13[ شکل 1-1.
انجام سریع یک واکنش در موقعیت آزمایشگاهی به شرایط ویژهای مانند دما و فشار بالا نیاز دارد. لذا باید در یاخته که شرایط محیطی در آن کاملا ثابت است و انجام چنین واکنشهایی بسیار کند است، این عمل بوسیله آنزیمها صورت گیرد.
کاتالیزورها در واکنشها بدون تغییر میمانند، ولی آنزیمها مانند سایر پروتئینها تحت شرایط مختلف پایدار نمیمانند. این مواد در اثر حرارت بالا و اسیدها و قلیاها تغییر می کنند تا به تعادل برسند. آنزیمها با کاهش انرژی فعالسازی سرعت واکنش شیمیایی را افزایش می دهند ]15 و14[.
آنزیمها مولکولهای پروتئینی هستند که دارای یک یا چند محل نفوذ سطحی ( جایگاههای فعال) هستند که سوبسترا یعنی مادهای که آنزیم بر آن اثر می کند، به این نواحی متصل می شود. تحت تأثیر آنزیمها، سوبسترا تغییر می کند و به یک یا تعدادی محصول تبدیل می شود. از دیدگاه صنعتی، تولید، تغلیظ، استخراج و خالص سازی آنزیمها از محیطهای کشت حاوی Aspergillus،Penecillium ،Mucor، وRhizopus امکان پذیر بوده و تولید آنها دارای توجیه اقتصادی است ]16 [. آنزیمها ماهیتی پروتئینی دارند و ساختار بعضی ساده یعنی از یک زنجیره پلیپپتیدی ساخته شده اند و بعضی الیگومر هستند. ساختار بعضی از آنزیمها منحصرا از واحد های اسید آمینه تشکیل یافته اما برخی دیگر برای فعالیت خود نیاز به ترکیبات غیرپروتئینی دارند که به نام گروه پروستتیک معروف است و این گروه می تواند یک فلز یا یک کوآنزیم باشد و با آنزیم اتصال محکمی را برقرار می کنند. بخش پروتئینی آنزیم (بدون گروه پروستتیک) آپوآنزیم نام دارد و مجموع آنزیم فعال از نظر کاتالیزوری و کوفاکتور مربوطه هولوآنزیم نام دارد.
از ویژگیهای مهم آنزیمها این است که پس از انجام هر واکنش و در پایان آن سالم و دست نخورده باقی میمانند و میتوانند واکنش بعدی را کاتالیز کنند. در یک واکنش ساده آنزیمی، ابتدا آنزیم (E) با ماده اولیه یا سوبسترا (S) ترکیب می شود و کمپلکس آنزیم-سوبسترا میدهد در مرحله بعدی با انجام واکنش، فراورده یا محصول (P) ایجاد می شود و آنزیم رها میگردد .
:
آرون تی بک[1](1976-1967) بیش از 30 سال در نظریه خود درباره اختلالات هیجانی، بر عملکرد طرحوارههای شناختی به عنوان اساسیترین عامل تأکید کرد. بر اساس این نظریه، طرحوارهها در ایجاد و تداوم مشکلات روانی و همچنین عود دوباره بیماری نقش اساسی بازی می کنند.
در سالیان اخیر نظریه های شناختدرمانی به طور خاص و درمان های شناختی – رفتاری در بعد گسترده سرنوشت تازهای را برای رواندرمانی رقم زدند. به طوری که در 6 دهه گذشته همواره شاهد تحولات عظیم در نظریه شناختی – رفتاری بودیم که به رشد این نظریه در درون خود و بالندگی رواندرمانی در ابعاد گستردهتر منجر شده است.
رویکرد طرحوارهدرمانی در قالب جنبش سازندهگرایی[2] میگنجد که صاحب نظرانی چون لیتویی[3]، شفران[4] در این گروه جای میگیرند.در جنبش سازندهگرایی بر نقش عواطف در فرایند تغییر، به کارگیری تکنیکهای تجربی[5]، دلبستگیهای اولیه و رفتارهای بین فردی تأکید می شود.
یکی از دلایل روی کار آمدن سازندهگرایی عدم موفقیت در درمان بسیاری از مشکلات روانشناختی بود که اختلال وسواسی – جبری(OCD)[6]در زمره این مشکلات قرار می گیرد. تاریخچه رواندرمانی حاکی از آن است که درمان OCD کاری سخت و طاقت فرسا بوده است.
اختلال وسواسی جبری بیماری جدی، ناتوان كننده ولی قابل درمان است .این بیماری از دو جزء وسواس[7] و اجبار[8] تشكیل شده است. جزء وسواسی عبارت از افكار[9]، احساس[10]، انگارهها یا حسهاو تصورات ذهنی است كه ناخواسته و به طور مکرر وارد ذهن بیمار می شود و جزء اجباری الگوی رفتاری تكرار شونده ویژه ای است كه به طور معمول درپاسخ به فكر یا انگاره وسواسی و برای كاهش اضطراب ناشی از آن انجام می شود و حالتی اجباری دارد و مقاومت در برابر انجام آن نیزباعث پیدایش اضطراب می شود.
الگوهای رفتاری اجباری متعدد هستند كه شایع ترین آنها عبارتنداز: وسواس شستشو[11] ، وسواس وارسی[12] وسواس شمارش [13]، اما شایع ترین الگوی افكار وسواسی، رسوخ افكار نگران كننده در مورد آلودگی، تردیدهای وسواسی، انگاره های جنسی و پرخاشگرانه است كه، درمجموع، با عنوان فكر وسواسی طبقه بندی میشوند.
اختلال وسواسی – جبری تا قبل از دهه 1970 یک اختلال مقاوم به درمان قلمداد میشد که نیازمند درمان مادامالعمر بود. وسواس اختلال ناهمگنی است و شیوه های درمانی متنوعی را به خود دیده است. با وجود موفقیتآمیز بودن نسبی این درمانها به ویژه درمان شناختی رفتاری، در اکثر افراد تحت درمان نشانه هایی از وسواس باقی مانده و یا در دوره پیگیری، علایم عود می کنند.
1-2بیان مسئله:
اختلال وسواسی – جبری (OCD) نشانگان عصبی – روانپزشکی پیچیدهای است که مشخصه اصلی آن افکار ناخواسته، تکراری و مزاحم(افکار وسواسی) و نیز رفتارهای تکراری و آزاردهنده، آئین مند[14](اعمال وسواسی) میباشد، که بیمار به منظور اجتناب از اضطراب یا خنثیسازی افکار وسواسی انجام میدهد.(انجمن روانپزشکی امریکا2000)
وسواس از زمانهای دور مورد توجه بوده و در تاریخ و ادبیات نیز ردپای آن دیده می شود. در زمانهای قدیم وسواس به طور کلی مرتبط با مذهب شناخته میشد و میپنداشتند مبتلایان به این بیماری بوسیله نیروهای بیرونی تسخیر شده اند.(قاسم زاده 1385)
شکسپیر در قرن شانزدهم توصیف جالبی را از وسواس شستوشو در شخصیت بانو مکبث ارائه میدهد. این شخصیت در تلاش برای رهایی از احساس گناه به صورت تکراری دستان خود را میشست،رفتاری که هنوز هم شکل غالب رفتارهای وسواسی است. (کروچمالیک ومنزیس2003)
در سده 20 میلادی و با پیدایش روانشناسی بالینی تعریف غیرآسیب شناختی – غیر مذهبی از وسواس ارائه شد. پیر ژانه (1903) نخستین کسی بود که دیدگاهی روانشناختی درباره رواننژدی وسواسی – جبری عرضه کرد. او معتقد بود که تمام بیماران وسواسی شخصیتی نابهنجار دارند که با اضطراب، نگرانی بیش از حد، فقدان انرژی، و تردید همراه است. ژانه، درمانی را برای آئینهای وسواسی توصیف کرد که بعدها با آنچه به نام رفتاردرمانی شکل گرفت هماهنگ بود. در همان زمان فروید (1896) نظریه انقلابی خود را درباره تفکر وسواسی ارائه داد. (قاسم زاده 1385)
شیوع اختلال وسواسی – جبری در طول عمر در جمعیت کلی 2 تا 3 درصد تخمین زده شده است. برخی پژوهشگران تخمین زدهاند که بین بیماران سرپایی کلینیکهای روانپزشکی میزان شیوع این اختلال به 10 درصد میرسد.این ارقام OCDرا پس از فوبیها،اختلال وابسته به مواد و افسردگی در رده چهارم شایعترین تشخیصهای روانپزشکی قرار می دهد.(سادوک و سادوک 2007،2:182)
اخیراً در این حوزه پیشرفتهای شایان توجهی صورت گرفته است. شناسایی عوامل فرایندی که بر اثربخشی و رویارویی و جلوگیری از پاسخ تاثیر میگذارند.(کزاک و کولز 2005)
چندین مطالعه کنترل شده نشان دادهاند درمان شناختی – رفتاری و درمان داروئی موثرتر از سایر درمانهای دیگر برای این اختلال نیست. (فوآ،فرانکلین و موزر 2002)
یک گروه از متخصصان بین المللیOCD (کارگروه شناخت های وسواسی – جبری 1997،2001،2003) حوزه های مربوط به باورهای ناکارآمد مربوط به وسواسها و آئینهای رفتاری را شناسایی کردند.درمانهای شناختی که باورهای مربوط به این حوزه را مورد توجه قرار دادهاند نتایج نویدبخشی را بدست آوردهاند. (ویلهلم 2005)
به نظر میرسد برای درمان اختلالات مزمن و مقاوم در برابر درمان نظیر اختلالات محورI تاکید بر محتوا و فرایند پردازش فکری و کارکردن در سطح افکار خودآیند منفی و باورهای هستهای بیماران کافی نباشد و باید طرحوارههای[15] شناختی بیماران بخصوص طرحوارههای شناختی ناسازگار به عنوان پایهایترین و ابتدائیترین سطوح شناختی توجه بیشتری کرد.(بک،فریمن و یانگ1990)
از آنجا که طرحواره ها هسته خودپنداره افراد را شکل می دهند، اگر دارای محتوای ناسازگار باشند افراد را به گسترهای از کاستیها و مشکلات آسیبپذیر می کنندبررسیهای چندی که انجام شده در این زمینه نشان می دهند که طرحوارههای ناسازگار اولیه در شکل گیری و گسترش بسیاری از مشکلات روانشناختی همچون اختلال شخصیت، افسردگی مزمن و اختلالات اضطرابی نقش دارند.(حقیقت منش و همکاران1389)
پژوهش حاضر با در نظر گرفتن اینکه طرحوارههای ناسازگار اولیه می تواند هسته اصلی اختلالات محور I قرار بگیرد درصدد است با تعیین این ساختار شناختی در مبتلایان OCD اثربخشی آن را در مقایسه با رفتاردرمانی و دارودرمانی بررسی کند. که این در نوع خود پژوهش جدیدی به شمار می رود.
1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
بر اساس راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانپزشکی([16] DSM- IV-TR) وانجمن روانپزشکی امریکا[17] و گزارشات سازمان جهانی بهداشت( ([18] WHOوسواس چهارمین اختلال فلج کننده روانی و دهمین شرایطی است که فرد را به سوی معلولیت سوق میدهد.
اختلالات اضطرابی شایعترین اختلالات روانی در جمعیت عمومی هستند و تقریبا از هر 4 بزرگسال 1 نفر را در ایالات متحده مبتلا می کنند.مطالعات انجام شده در ایران نیز این اختلال را شایعترین دسته اختلالات روانپزشکی یافتهاند.
اختلال وسواسی – جبری نیز یکی از اختلالات اضطرابی شدید و ناتوان کننده که از هر 40 بزرگسال 1 نفر (بین 9/0 تا 4/4 درصد از کل جمعیت) را مبتلا می کند.
مطالعات انجام شده در ایران نیز شیوعی را در همان حدود جمعیت عمومی بزرگسال یعنی 8/1 درصد برآورد کرده اند.بدین ترتیبOCD دو برابر از اختلالات اسکیزوفرنی و اختلالات دوقطبی شایعتر و چهارمین بیماری شایع روانپزشکی است.
با توجه به مسائل مطرح شده به نظر میرسد که OCD یک مشکل سلامت روانی است که نیاز به درمان موثر دارد. پیشرفتهای بدست آمده در سه دهه اخیر درمان این بیماری را بهبود بخشیده است. در حال حاضر درمانهای انتخابی این اختلال مواجهه و پیشگیری از پاسخ[19] و استفاده از داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین میباشد و متأسفانه هر دو شیوه درمانی یادشده دارای نارسائیهای جدی هستند.
در سالهای اخیر بسیاری از درمانگران مدل شناختی – رفتاری را آزمودهاند.اما تحقیقات نشان دادهاند که هنوز 50 درصد از بیماران به طور ایدهآل به درمان شناختی – رفتاری پاسخ نمی دهند حتی درترکیب با دارودرمانی. در اکثر بیمارانی که به درمان پاسخ می دهند بعضی از نشانه های اختلال تا حدودی باقی میماند.
حمایتهایی نیز از مدل طرحوارهدرمانی در درمان OCD و سایر اختلالات محورI به دست آمده که این مدل را آزمودهاند.(سوکمان و همکاران2003،جاکوبسون و توراکس1991،گودمن و پرایس1992،استکتی و همکاران 1996، راچمن 1998، بک،فریمن و دیویس2004 و…)
با توجه به آسیبی که OCD به افراد و عملکرد آنها میزند و با در نظرگیری تعداد بسیار کم پژوهشها در این زمینه بر آن شدیم تا مدل طرحوارهدرمانی را بر روی مبتلایان به OCD بررسی کنیم.
1- 4 -1 اهداف تحقیق:
هدف اصلی:
تعیین تفاوت اثربخشی طرحوارهدرمانی با دارودرمانی و رفتاردرمانی در کاهش نشانه های وسواس در مبتلایان به OCD
اهداف فرعی:
1-4-2هدف کاربردی:
هدف این پژوهش استفاده از تکنیکهای طرحوارهدرمانی و مقاسیه آن با دو شیوه دارودرمانی و رفتاردرمانی است تا اثر آن را در کاهش نشانه های وسواس سنجیده و علاوه بر یافتن شواهد پژوهشی جهت بررسی اهداف پژوهش، به بیماران در جهت رسیدن به یک زندگی سالم تر و بهتر کمک شود.
1-5 سؤالات و فرضیههای تحقیق(مطابق با اهداف تحقیق):
1-6 تعریف نظری متغیرها:
اختلال وسواسی – جبری: این اختلال با وسواسها و اجبارهایی مشخص می شود که ایجاد پریشانی کرده و اغلب در عملکرد روزانه تداخل ایجاد می کند. (DSM-IV-TR )
اضطراب: احساسی که با یک تجربه ذهنی ناخوشایند و مبهم که با نگرانی در مورد خطرها و اتفاقات ناگوار آینده و نشانه های جسمی از جمله سردرد، طپش قلب، تعریق و بیقراری همراه است. (سادوک و سادوک 2007)
افسردگی: احساس خلق افسرده که با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بیاشتهایی و افکار مرگ و خودکشی مشخص است. (کاپلان – سادوک 2007)
استرس: واکنش فیزیولوژیک بدن در مقابل هر تغییر، تهدید و فشار بیرونی یا درونی که تعادل را بر هم زند. (هانس سلیه)
رفتار درمانی: استفاده از فنون و تکنیکهای رفتاری در درمان بیماران
دارو درمانی: استفاده از دارو برای درمان بیماران
طرحوارهدرمانی: درمانی نوین و یکپارچه که عمدتاً بر اساس بسط و گسترش مفاهیم و روشهای درمان شناختی – رفتاری کلاسیک بنا شده است. اصول و مبنای مکتبهای شناختی – رفتاری، دلبستگی گشتالتی، روابط شی، سازندهگرایی و روانکاوی در قالب یک مدل دزمانی و مفهومی تلفیق شده است. (یانگ و همکاران 1999 و 1990)
1-7 تعریف عملیاتی متغیرها:
اختلال وسواسی – جبری: تشخیص افراد مبتلا به OCD توسط روانپزشک یا روانشناس بالینی
اضطراب: نمره ای که فرد در زیرمقیاس اضطراب آزمون DASS21 کسب می کند.
افسردگی: نمره ای که فرد در زیر مقیاس افسردگی آزمون DASS21 کسب می کند.
استرس: نمره ای که فرد در زیر مقیاس استرس آزمون DASS21 کسب می کند.
رفتار درمانی: بیمارانی که تحت درمان رفتاری مبتنی بر اصول رفتاردرمانی توسط روانشناس بالینی قرار گرفتهاند.
دارو درمانی: بیمارانی که تحت درمان دارویی سروتونرژیک (کلومیپرامین، سرترالین، فلوکسیتین،
فلووکسامین، و سیتالوپرام) توسط روانپزشک قرار گرفتهاند.
طرحوارهدرمانی: درمانی که توسط پژوهشگر طبق کتاب طرحوارهدرمانی و طرحوارههای شناختی و
باورهای بنیادین در مشکلات روانشناختی و با بهره گرفتن از راهنمای درمان اختلال وسواس در بیماران
وسواسی صورت گرفته است.