وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه روانشناسی گرایش بالینی: تعیین شیوع اختلال بدشکلی بدن و میزان همایندی آن با اختلال افسردگی اساسی، وسواس فکری-عملی، اضطراب اجتماعی و اختلالات خوردن در دانشجویان دانشگاه شیراز و علوم پزشکی شیراز

 
تاریخ: 07-11-99
نویسنده: نویسنده محمدی

بیشتر افراد درباره ظاهر خود حساس هستند و اکثر ما نگران این هستیم که چطور به نظر می‌رسیم. چه کسی اندام متناسب‌تر، پوست صاف‌تر، چشمان جذاب‌تر را دوست ندارد. جذابیت فیزیکی همواره در همه زمان‌ها و تمام فرهنگ‌ها مورد توجه بوده است و امروزه هم یکی از دغدغه‌ها و نگرانی‌های افراد مربوط به ظاهر و شکل بدنشان است و به نوعی رسیدگی به وضعیت ظاهری را مورد توجه و دقت قرار می‌دهند. اگرچه نگرانی در مورد ظاهر کاملا بهنجار و قابل قبول است. ولی برخی از افراد نوعی وسواس مخفی در مورد ظاهرشان دارند و تلاش می‌کنند که ظاهر خود را ارتقا بخشند.

 

درک از زیبایی یک مفهوم ذهنی است و وابسته به اشخاص، متفاوت است و در فرهنگ‌های مختلف در مورد مشخصه‌ های زیبایی تعاریف متنوعی وجود دارد (کوگان، به نقل از باهن و همکاران، 2002). ادراک و نگرش فرد نسبت به بدن خود، بخشی از ارزیابی فرد از خودش را تشکیل می‌دهد. اما نکته اینجاست که این بخش، سهم مهمی در خود ارزیابی فرد دارد. از آنجایی که ظاهر، بخش مهمی از هویت فرد در موقعیت‌های اجتماعی است و بلافاصله در برخورد با دیگران نمایان می‌شود، بنابراین اهمیت این سازه بسیار بارز است و تاکید جامعه و رسانه‌های عمومی بر جذابیت ظاهری، افراد را به این مسئله حساستر می‌سازد و از طرفی، ارزیابی منفی از سوی دیگران منجر به احساس نارضایتی فرد از ظاهرش می‌گردد و افزایش و تشدید این نارضایتی فرد را مستعد اختلالات بالینی می کند(فیلیپس، 2005).

 

بر طبق مطالعات انجام شده تقریبا هر فردی جنبه‌هایی از ظاهرش را دوست ندارد و دلش می‌خواهد آن‌ ها به‌گونه‌ای دیگر باشند. نارضایتی در مورد ظاهر به طور شایعی می‌تواند اتفاق بیفتد. یک زمینه یابی در سال۱۹۹۷ نشان داد که بیشتر از نصف زنان(56%) و تقریبا نصف مردان (43%) اعلام کردند که به طور کلی از برخی اعضای بدن خود راضی نیستند (فیلیپس و همکاران، ۱۹۹۷). و یک مطالعه گسترده در ایالات متحده نشان داد که 4/87 درصد از شرکت کنندگان نگرانی درباره ظاهرشان را گزارش دادند (کورن و همکاران، 2008). این داده‌ها نشان می‌دهند که نارضایتی و اشتغال ذهنی با ظاهر در جمعیت عمومی بسیار رایج است و تصور خوب از ظاهرخود نداشتن و اشتغال ذهنی با آن، فقط یک حساسیت کوچک نیست بلکه می‌تواند تبدیل به یک اختلال روانی گردد. نگرانی در اختلال بدشکلی بدن، منعکس کننده همین نگرانی طبیعی از ظاهر می‌باشد که تشدید یافته است (فیلیپس، ۲۰۰۵) و باید اختلال بدشکلی بدن را از نگرانی‌های افراد عادی و رایج درباره ظاهر افتراق داد. در اختلال بدشکلی بدن افراد اشتغال ذهنی مداومی درباره ظاهر جسمانی خود دارند و علی رغم طبیعی بودن ظاهر جسمانی، ترس مفرطی از زشت یا غیر جذاب بودن خود گزارش می‌کنند. در صورتی که تعداد اندکی از بیماران مبتلا به این اختلال، نقص‌های بسیار جزئی یا گاهی حتی ظاهر طبیعی دارند، اما نگرانی، بسیار عذاب آور و شدید است و با این نقص‌ها اشتغال ذهنی دارند (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۰). ریشه این اختلال در باور یا ترس فرد از جذاب نبودن یا حتی نفرت انگیز بودن است. این نگرانی اغلب بر جنبه‌هایی از بدن مثل قد، وزن، و نازیبایی چهره و غیره متمرکز می‌شود. در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن، اشتغال ذهنی سبب ناراحتی چشمگیر یا تخریب حوزه‌های عملکردی مهم بیمار می‌شود(فیلیپس،2009).

 

از طرفی، اختلال بدشکلی بدن خیلی مدرن به نظر می‌رسد. اختلالی وسواسی نسبت به ظاهر، که زائیده این عصر رسانه‌ها است. اما تقریبا

دانلود مقاله و پایان نامه

 حدود یک قرن از توصیف اختلال بدشکلی بدن می‌گذرد. برای توصیف علائم اختلال بدشکلی بدن، اصطلاح بدشکلی هراسی برای اولین بار در سال۱۸۸۶ توسط مورسلی، یک روانپزشک ایتالیایی استفاده شد. این اصطلاح یک لغت یونانی است و به معنی زشتی به ویژه زشتی چهره می‌باشد، که اولین بار در تاریخ هرودت به کار رفته است و هنوز هم بعضی مواقع به کار می‌رود. اصطلاح اختلال بدشکلی بدن، برای اولین بار در DSM_III_R و در سال ۱۹۸۷ معرفی و جایگزین اصطلاح بدشکلی هراسی شد، که در آن افکار مرتبط با بدشکلی بدن از ترس‌های اجتنابی، مهم‌تر فرض شدند (فیلیپس، ۲۰۰۲). با این حال فرهنگ امروزی به طور فزاینده‌ای روی «ظاهر به عنوان همه چیز» تمرکز کرده است، و در چنین رویکردی صرفا همه چیز بر مدار جذابیت و زیبایی ظاهری چهره و پیکر می‌چرخد. طوری که هر ساله میلیارد‌ها دلار صرف بهتر کردن ظاهر از طریق آرایش، لباس، جراحی پلاستیک و غیره می‌شود (فاست، ۲۰۰۴ به نقل از باچر و همکاران، ۱۳۸۸) و این رویکرد باعث می‌شود افرادی که آزمایشات و معاینات پیشگیرانه سالیانه جسمی و روانی را انجام نمی‌دهند و حتی هزینه درمان‌های بهنگام و ضروری را در گوشه یا بیرون سبد خانوار می‌گذارند، تا این اندازه برای جراحی‌های غیرضروری زیبایی چهره و پیکر هزینه می‌کنند و از طرفی بسیاری از مبتلایان برای رهایی از نشانه‌ها و مشکلات و پیامدهای آزاردهنده اختلال بدشکلی بدن حاضرند تاوان‌های سنگین و سهمگین جراحی‌های غیر ضروری را بپردازند. از طرف دیگر به دست آوردن استانداردهای بدنی تبلیغ شده در رسانه‌ها، مستلزم رعایت الگوهای مصرفی خاصی است که در بازار سرمایه داری تعیین می‌شوند و برخی مبتلایانی که به دلیل موانعی چون طبقه اجتماعی، فقر اقتصادی و غیره قادر به تامین چنین استانداردهایی نیستند، دچار ضعف اعتماد به نفس، عدم کفایت و بحران هویتی و غیره می‌شوند.

 

میزان شیوع واقعی اختلال بدشکلی بدن به خوبی شناخته نشده است. چون این اختلال معمولا” به صورت پنهان باقی می‌ماند. معمولا” شیوع اختلال بدشکلی بدن در سنین نوجوانی و در دهه‌ های دوم و سوم زندگی بیشتر است(کوابرا و همکاران،2007 ؛ فانتنل و همکاران،2006 ؛ باهن و همکاران، 2002). مطالعات مختلف میزان شیوع اختلال را در عموم مردم 1 تا 2/4 درصد گزارش دادند(فیلیپس،2009). در برخی از مطالعات میزان شیوع اختلال بدشکلی بدن در جمعیت عمومی تا 7 درصد گزارش شده است (اتو و همکاران، ۲۰۰۱). شیوع اختلال در بعضی از نمونه‌ها شایع‌تر است. مطالعات مختلف بر روی دانشجویان شیوع اختلال بدشکلی بدن را ۲/۲ تا ۱۳ درصد نشان داده است (کریرند و همکاران،2006 ؛ فیلیپس، ۲۰۰۹).

 

همراه بودن سایر اختلالات روانی با اختلال بدشکلی بدن، موضوعی است که در بسیاری از تحقیقات مورد تأیید قرار گرفته است و پژوهش‌های مختلف نشان دادند که همبودی اختلالات محور یک و اختلالات شخصیت در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن شایع است(گنستاد و همکاران،2003 ؛ هلندر، ونگ، 1995 ؛ فیلیپس، 1996 ؛ کوهن و همکاران،2000). از اختلالاتی که همبودی بالایی با اختلال بدشکلی بدن دارند، اختلالات خلقی به ویژه افسردگی اساسی(گنستاد و همکاران، ۲۰۰۳؛ فیلیپس و همکاران، ۲۰۰۴؛ لیو و همکاران، ۲۰۱۰؛ کولی و همکاران،2011)، اختلالات اضطرابی از جمله ترس از مکان باز، اختلال وحشت زدگی (فیلیپس، 2009 ) و مخصوصا” اضطراب اجتماعی (گنستاد، ۲۰۰۳؛ فیلیپس، ۲۰۰۵؛ لیو و همکاران، ۲۰۱۰؛ فانگ و همکاران، 2010 ؛ برهمن و همکاران، 2013 (، اختلال وسواس فکری- عملی (کریستنسون و مکتزی، ۱۹۹۵؛ تانکوراوهمکاران، ۱۹۹۲؛ گنستاد، ۲۰۰۳؛ فیلیپس، ۲۰۰۵؛ گنستاد و همکاران، 2007؛ مافادر و همکاران، 2013 ؛ لوکاسوکیک و همکاران، 2012) و اختلالات خوردن(بی اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی) (گرنت، ۲۰۰۲؛ آلن و هلندر، ۲۰۰۴؛ رافول وهمکاران، 2006؛ فیلیپس، 2010؛ گنستاد و فیلیپس، 2003 ؛ کولی و همکاران، 2012؛ دینگمنزوهمکاران، 2012)، خودبیمارانگاری(فیلیپس، 1996)، سوء مصرف مواد مخدر، الکل و دارو (فیلیپس، 2009)، اختلال شخصیت وسواسی، اسکیزوئید، خود شیفته، پارانوئید(کاپلان و سادوک، 2000 ؛ ول و همکاران، 1996) است.

 

پس به طور کلی با توجه به پریشانی، اشتغال ذهنی و آسیب در عملکرد، که از نشانه‌های اختلال بدشکلی بدن هستند و همچنین شیوع نسبتا بالای اختلال بدشکلی بدن در بعضی از جمعیت‌ها از قبیل دانشجویان و نیز همبودی آن با سایر اختلالات، این تحقیق بر آن است که شیوع اختلال بدشکلی بدن و همایندی آن با اختلال افسردگی اساسی، وسواس فکری- عملی، اضطراب اجتماعی و اختلالات خوردن را مورد بررسی قرار دهد.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است


فرم در حال بارگذاری ...

« پایان نامه روانشناسی گرایش بالینی: پیشبینی افسردگی براساس افکار ناکارآمدو فراشناخت در نوجوانانپایان نامه روانشناسی گرایش بالینی: رابطه بین اضطراب و افسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین به مراکز مشاوره و مددكاری ناجا در شهر کرمانشاه »