شرکت های امروزی برای رقابت در سطح جهانی و برای باقی ماندن در محیطی که اصطلاحا به ” کلاس جهانی ” معروف است، بیش از پیش به کیفیت و بهره وری متکی هستند و مدیریت کیفیت جامع، کوششی است در این جهت.
یکی ازابزارهای مهم و مورد نیاز برای استقرار موفق نظام مدیریت کیفیت جامع فراگیر، سیستم هزینه یابی کیفیت است. مطالعه در بازارهای مصرف به سادگی نشان می دهد که افزایش کیفیت محصول راهی موثر برای حضور بیشتر در بازار است. وقتی شرکتی به خاطر داشتن کیفیت بالای محصول خود مشهور می شود، می تواند با ادامه رقابت با رقیبان مشابه، دارای سهم بازار بیشتری شود. از این رو وجود سیستمی که اطلاعات مرتبط با تولید محصول با کیفیت را ارائه کند امری حیاتی است. هزینه یابی کیفیت یکی از ابزارهایی است که به بهبود سطح کیفیت کمک می کند و موجب مشخص شدن هزینه های اضافی، فعالیت های بیهوده و حذف آن ها می شود. به کارگیری سیستم های هزینه یابی کیفیت ما را قادر می سازد که با استفاده بهتر و مناسب تر از منابع و امکانات و سرمایه گذاری در فعالیت های پیشگیرانه، علاوه بر تامین رضایت مشتری، هزینه ها را نیز تا حد ممکن کاهش دهیم. به طور خلاصه سیستم هزینه یابی کیفیت زمینه
لازم را جهت تولید مرغوب تر و با صرف هزینه کمتر فراهم می آورد (ستایش، پورقدیری، 1387).
مدت زمانی است که مدیران متخصص، تولیدکنندگان را ترغیب مینمایند که فرایند تولید را به گونهای طراحی نمایند که به جای بازرسی کیفیت در انتهای خط تولید، از همان ابتدا کیفیت در این فرایند بکار گرفته شود. 30 سال پیش، جوران[1] پیشبینی کرد که توجه به کیفیت باعث بازگشت ژاپن به قدرت اقتصادی خواهد شد. در دهه 1970 و 1980، ژاپن سهم بازار را با محصولات بهتر و با قیمت پایینتر، از آن خود ساخت. شرکتهای ژاپنی دمینگ و جوران[2] استفاده نمودند و براساس نظریات آنها، هزینه های کیفیت خود را به 5 درصد هزینههای کل تولید رساندند. در حالی که هزینههای کیفیت در کارخانههای آمریکایی حدود50 درصدکل هزینههای تولید بود، یعنی 10 بار بیشتر از ژاپن بود.
پیشگویی جوران درست بود. در اواخر دهه 1970 و ابتدای دهه 1980، بیشتر شرکتهای آمریکایی با بحران مواجه شدند. آنها متوجه شدند که اجناس ساخته شده در ایالات متحده، دیگر به معنی بهترین کالا نمیباشد. در مقابل، در حالی که پس از گذر از یک دوره زمانی که اجناس ژاپنی مورد استهزاء قرار میگرفتند، حالا دیگر اجناس ژاپنی و نام ژاپن به معنی داشتن کیفیت برتر تلقی میشد. و این موضوع باعث نگرانی سردمداران ایالات متحده، خصوصاً مدیران اجرایی موسساتی شد که از تکنیکهای سنتی مدیریت استفاده میکردند.
واژه هزینه، واژهای ناخوشایند است که نه تنها موجب بیم اقتصاد دانان شده است بلکه طرفداران کیفیت را نیز همواره در فضایی پر تنش و تردیدآمیز میان هزینه با بار منفی و کیفیت با بار مثبت قرار میدهد.
هزینههای کیفیت با توجه به نقش کلیدی که میتوانند در تصمیمگیری مدیریت در جهت بهبود کیفیت داشته باشند از اهمیت به سزایی برخوردارند. تبیین دقیق این هزینهها و ایجاد جریان اطلاعاتی بین واحدهای مختلف شرکت به نحوی است که بصورت دورهای، سالانه یا موردی نقاط قوت و ضعف نظام کیفیت را در قالب عدد و رقم بصورت شاخصهای مؤثر در تصمیمگیریها بیان مینماید. بدیهی است هر چه اقلام اطلاعاتی مربوط، دقیقتر باشند توانایی آن ها در پاسخگویی به نارساییهای نظام کیفیت بیشتر میشود. لذا تصمیمگیری مدیریت راحتتر انجام میشود (نیکبخت، 1391).
فرم در حال بارگذاری ...