بهای تمام شده (هزینه) از اقلام با اهمیت حسابداری است که بر پایه آن، تصمیمات برنامه ریزی و تصمیمات کنترل اتخاذ میگردد. دستیابی به بهای تمام شده قابل اتکا و مربوط در تصمیم گیری مستلزم انجام فرایند درست و منطقی مرتبط با محاسبه آن است که تحت عنوان هزینهیابی اتلاق می شود. مدیریت هزینه، رویکردی است که تصمیمات برنامه ریزی و کنترلی را عینیت میبخشد؛ به همین دلیل مدیریت هزینه به عنوان یکی از مهمترین عوامل موثر بر عملکرد شرکتها و برای جهتگیری آنها در بازارهای سرمایه مطرح شده است. بیشتر شرکتها وجوه مورد نیاز خود را از روشهای گوناگونی تامین می کنند؛ اما عواملی مانند رفتار مدیریت، اندازه شرکت و دسترسی به بازارهای تامین مالی و نیز محیط های اقتصادی و سیاسی، آنها را نسبت به در پیش گرفتن تصمیمات بهینه در این زمینه محتاط کرده است در این میان، استفاده از منابعی که از ایجاد بدهی به دست آمده است ضمن ایجاد مقدار قابل توجهی هزینه ثابت، موجب افزایش اهرم و در نتیجه ریسک بیشتر خواهد شد. به همین دلیل تاثیر استراتژی مدیریت هزینه بر عملكرد مالی بلند مدت شركتها از اهمیت زیادی برخوردار میباشد.
تمركز اصلی استراتژی مالی بر ابعاد مالی تصمیمات استراتژیک است؛ در نتیجه به صورت اجتناب ناپذیری، این موضوع نشان دهنده ارتباط نزدیک با منافع سهامداران و در نتیجه با بازار سرمایه است. با این حال یک استراتژی مالی مناسب همانند یک استراتژی سطح شركت و استراتژی رقابتی بسیار عالی، تمامی ذینفعان داخلی و خارج از شركت را مد نظر قرار میدهد. همچنین، تئوری بازار سرمایه و تحقیقات موجود در این زمینه به صورت اساسی بر سطح اقتصاد كلان تمركز میكنند، در حالی كه استراتژی های مالی خاص بوده و بر اساس نیازهای شركتهای خاص و حتی در بعضی از موارد برای واحدهای فرعی در داخل سازمان تدوین میشوند.
2-1- تشریح و بیان مسئله پژوهش
پیشرفت سریع فناوری همراه با افزایش روزافزون رقابت در بازارهای جهان، مدیران واحدهای اقتصادی را به تولید محصولاتی با کیفیت بالا، ارائه خدمات مطلوب به مشتریان و در نهایت کاستن از بهای تمام شده کالا و خدمات ترغیب نموده است. از اینرو، جهت تحقق این انتظارات، تامین اطلاعات مورد نیاز به صورت جامع برای سیستم حسابداری یک ضرورت است و از آنجاییکه حسابداری مدیریت دیگر جوابگوی نیازهای موجود نیست (کاپلان[1]،2004). لذا بسیاری از دستاندر کاران امور اقتصادی به تدریج از دیدگاه های سنتی مبنی بر حسابداری بهای تمام شده فاصله گرفته و به ایجاد سیستم مدیریت هزینه گرایش پیدا می کنند. بطور کلی، می توان چنین نتیجه گرفت که تاکید سیستم مدیریت هزینه بر روند فعالیتهای بنگاه اقتصادی است. باید اذعان نمود، رهبران تغییر، كسانی هستند كه میدانند کجا هستند، به کجا میروند، چگونه حرکت می کنند و چگونگی نیل به مقصد را میشناسند، اعتماد به نفس برای ایجاد تغییر در خودشان را دارند و هم چنین، برای كمك یا هدایت دیگران در ایجاد تغییر صبر و بردباری به خرج میدهند. نمیتوان تغییرات را كنترل كرد اما میتوان خود را برای آن آماده نمود.
با توجه به اینکه صنعت نفت و گاز بهعنوان محور توسعه اقتصادی کشور شناخته شده و صنعتی پایه در این راستا محسوب میگردد، دارای منابع هنگفتی از سرمایه های انسانی فیزیکی بوده که بهره برداری و استفاده بهینه از این منابع یکی از اهداف اصلی و رسالت مدیران این صنعت عظیم تلقی میگردد. تمایز محصولات، یکی از راههای موفقیت وتضمین آینده سازمان درعرصه های رقابت میباشد و از آنجاییکه
وظیفه اصلی شرکت انتقال گاز صرفاً تحویل گاز از پالایشگاههای گاز و تحویل آن به مشتریان (داخلی و خارجی) میباشد و بدلایل سیاسی و … نمی تواند در مورد تحویل گاز به مشتریان سلیقهای عمل نماید لذا، مدیریت هزینه می تواند راهگشای مسایل رقابتی باشد (پورتر[2]،1980). لازماست، مدیران سازمان با دید اقتصادی به این پروژه ها نگریسته و در راستای جهاد اقتصادی که یکی از تاکیدات مقام معظم رهبری میباشد با کنترل سیستمی بر روی هزینهها وکنترل آنها نقش موثری در جهت جلوگیری از اتلاف انرژیها برداشته تا بتواند در صحنههای حساس بین الملل با حفظ و افزایش سهم بازار با داشتن توان رقابت، در داخل کشور نیز از حیف و میل منابع خدادادی جلوگیری بعمل آید. مدیریت هزینه را از چهار بعد به مدیریت عملكرد نسبت دادند، مالی، مشتری، فرایندهای داخلی و رشد(كاپلان ونورتون[3]،1996).
مدیریت هزینه پائین آوردن کیفیت نیست، مدیریت هزینه کمتر هزینه کردن نیست، مدیریت هزینه گرانتر فروختن نیست، بلکه فرایند به کارگیری بهینه منابع برای دستیابی به اهداف هزینه در انواع فعالیتهای جاری شرکت، کلیدی( ضروری) و عادی میباشد(بولاچر[4]،2006).
بدون شک در نظر گرفتن این اولویتها برای دستیابی به هدف تولید محصولات و خدمات با کیفیت بالا، با حداقل بهای تمام شده، بسیار حائز اهمیت است. در این سیستم، هزینه فعالیتهای عمده بنگاه اقتصادی به کالاها و خدمات مربوط به تولید با توجه به نحوه استفاده از فعالیتها در تولید این کالاها و خدمات تخصیص مییابد. در این راستا هدفهای سازمانی مدیران بسیار متنوع است برخی از این اهداف که مکرراً مورد تاکید قرار میگیرد عبارتند از: توجه به سودآوری و رشد، رسیدن به خودکفایی مالی، به حداقل رساندن بهای تمام شده کالا، ارتقاء کیفیت محصولات مطابق با استانداردهای بین المللی ، رعایت الزامات زیستی محیطی، انجام وظایف مربوط به خدمات اجتماعی. بطورکلی وظیفه مدیریت دستیابی به هدفهای فوق الذکر به صورت جامع است. به منظور دستیابی به این هدفها، مدیران معمولاً فعالیت اصلی خود را بر چهار موضوع متمرکز میسازند که عبارتند از: تصمیمگیری، برنامه ریزی، رهبری فعالیتهای عملیاتی، کنترل و پیگیری کارهای انجام شده.
در این پژوهش سعی می شود تا به این سوال پاسخ داده شود که اعمال استراتژیهای مدیریت هزینه بر عملکرد مالی شركت انتقال گاز چه تاثیری دارد؟
3-1- بر چارچوب نظری پژوهش
چارچوب نظری از مراحل اساسی علم روش پژوهش است، که بر مبنای نظریهی خاص پدیده را بررسی مینماید. در واقع پژوهشگر بعد ازتعیین موضوع پژوهش و مطالعات اکتشافی با نگاهی فراگیر به اطلاعات جمعآوری شده از منابع اسنادی و غیر اسنادی باید به مهارکردن ایدههای نظری مرتبط با پدیده مورد بررسی بپردازد؛ و محورهای اصلی نظری پژوهش خود را مشخص کند و طرح نظری مناسب با مسئله پژوهش را ارائه دهد.
بر خلاف تصور عمومی، نظریه و پژوهش به عرصه هایی مجزا تعلق ندارند، بلكه مكمل یكدیگرند. نظریه القاءكننده فرضیه ها و در خلال حل یک مساله نظری می تواند موجد افكار بیشتری شود (نائینی، 1376، 19). در این بخش از برخی نظریه هایی كه مرتبط با موضوع پژوهش است، برای ارائه چارچوب نظری استفاده شده است. با توجه به عنوان و موضوع پژوهش ابتدا به تعریف “مدیریت هزینه “پرداخته و سپس به ذكر نظریات و دیدگاه های مربوط به موضوع پژوهش میپردازیم. مدیریت هزینه «مجموعه ای از تکنیکها و شیوه ها برای کنترل و توسعه فعالیتها و فرایندها، تولیدات و خدمات آن» می باشد (برینکه، 1998).
مدیریت راهبردی اثربخش، نقش مهمی در موفقیت شرکت یا سازمان دارد. افزایش سطح رقابت در عرصه بین المللی، فناوریهای جدید و تغییر در فرایند کسب و کار موجب شده تا مدیریت هزینه پویایی و اهمیت بیشتری نسبت به قبل پیدا کند. مدیران باید همیشه نگرش رقابتی داشته باشند و برای این منظور وجود استراتژی رقابتی در شرکت ضروری است.
اطلاعات مدیریت هزینه در قیمت گذاری محصولات، تصمیم گیری در خصوص ایجاد تغییر در محصول به منظور دستیابی به سودآوری بیشتر، بروز رسانی تجهیزات تولیدی با توجه به شرایط موجود و تعیین روش های جدید بازاریابی یا کانالهای توزیع محصولات شرکت استفاده می شود (نیکبخت و دیانتی، 1390، 28). بنابراین هدف نظام مدیریت هزینه، کمک به حداکثر رساندن سود و ارزش شرکت در حال و آینده است (رهنمای رودپشتی، 1387، 56).
بطور کلی شرکتها چه کوچک و چه بزرگ از اطلاعات مدیریت هزینه استفاده می کنند. اما میزان اتکای آنها به این اطلاعات بستگی به ماهیت استراتژی رقابتی شرکت دارد. بسیاری از شرکتها رقابت خود را برمبنای ارائه کالا و خدمات با کمترین بهای تمام شده انجام میدهند. در این گونه شرکتها مدیریت هزینه امری حیاتی محسوب می شود. برخی شرکتها رقابت خود را بر مبنای پیشرو بودن در امر تولید و ارائه محصولات برتر و متمایز قرار میدهند. از این رو در این شرکتها موضوع مهم، حفظ رهبری بازار از طریق توسعه محصولات و بازاریابی بهتر است. نقش مدیریت هزینه، پشتیبانی از استراتژی شرکت از طریق فراهم کردن اطلاعاتی است که بواسطه این اطلاعات بتوان در توسعه محصولات و بازاریابی آنها موفق بود (نیکبخت و دیانتی، 1390، 28). بنابراین استراتژی مدیریت هزینه می تواند بر روی عملکرد بلندمدت شرکت بیتاثیر نباشد که در پژوهش حاضر در جستجوی این اثرگذاری خواهیم بود تا نقش استراتژی مدیریت هزینه بیشتر ملموس شود.
[1] . Kaplan
[2] . Porter
[3] . Kaplan and Norton
[4] . Blocher
فرم در حال بارگذاری ...