اینهمانی فردی یا هویت شخصی معادل واژهی personal Identity ، یکی از مسائل اصلی مورد بحث در فلسفه نفس است. سؤال از اصل و ماهیت انسان و این که چه عاملی باعث میشود فرد از تولد تا زمان مرگش یک شخص باقی بماند و چگونگی تشخیص این استمرار از مباحث مطرح در مسأله اینهمانی شخصی است. سؤال اصلی در اینهمانی شخصی این است که، دلیل منطقی و شرایط کافی برای اینکه فرد P2 در زمان T2 همان شخصP1 در زمان T1 باشد چیست؟ سؤال دیگر این است که با چه شواهد ظاهری یا تجربی و یا احیاناً غیرتجربی ما میتوانیم حکم به اینهمانی شخصی بدهیم؟[1] به چه دلیل، ما همان انسان ده سال قبل هستیم؟ چه دلیلی برای اثبات این ادعا داریم؟ عامل حفظ این وحدت در وجود ما چیست؟
از هنگام تولد تاکنون ظاهر بدن ما و حتی بسیاری از سلولهای بدن ما تغییر کرده است، اما ما باز هم خود را همان فرد گذشته میدانیم. ممکن است در این میان بدن ما دچار تغییرات اساسی هم شده باشد: بهعنوان مثال دست یا پای ما قطع شده باشد، آیا با وجود این تغییرات، ما هنوز همان فرد گذشته هستیم و اینهمانی ما حفظ شده است یا اینکه باید بگوییم ما تنها شبیه به فرد گذشته هستیم. این امر مسلم است که به لحاظ بدنی و ظاهری با فرد گذشته دارای اینهمانی نیستیم، اما آیا این گونه تغییرات باعث میشود که ما فرد دیگری باشیم؟ این سؤالات هرچند ساده به نظر میرسند ، اما سال های متمادی ذهن فیلسوفان نفس را به خود مشغول داشته است. سؤال از اینهمانی فردی و چیستی آن و چگونگی استمرار آن از جمله پرسشهای اساسی و رایج در فلسفه نفس یا ذهن است. فیلسوفان ذهن پاسخهای متفاوتی به این گونه سؤالات دادهاند ، اما آن چه مسلم است چگونگی دیدگاه آنان در باب حقیقت انسان تأثیر مستقیمی بر تبیین آنان از مسأله ی اینهمانی دارد؛ بهعنوان مثال: تجربهگرایان و کسانی که حقیقت انسان را تنها به یک جوهر مادی تحویل میبرند، عامل حفظ هویت فردی انسان را بدن مادی یا یکی از اجزای آن نظیر: مغز نسبت دادهاند ، اما در مقابل کسانی که حقیقت انسان را جوهری غیرمادی میدانند این استمرار را در نتیجه ی استمرار یک جوهر غیرمادی یا همان نفس تلقی میکنند به گونه ای که برخی مانند ابن سینا و دکارت تمام حقیقت و اینهمانی انسان را چه در حیات دنیوی و هم در حیات اخروی بر اساس همین نفس مجرد تبیین می کنند ، اما دوگانه انگارانی مانند: ملاصدرا با دیدگاه ویژه خود در باب رابطه نفس و بدن این همانی انسان را در پرتو نفس و بدن هر دو ممکن می سازد.
در مقابلِ دیدگاه قائلان به اینهمانی شخصی، بعضی فیلسوفان استمرار هویت فردی یا وجود یک خود مستمر را نوعی توهم به شمار آوردهاند. از نظر آنان این تنها یک تخیل است که ما فکر میکنیم، انسانی را که اکنون میبینیم همان انسان چند لحظه قبل یا انسان چند سال پیش است؛ درست مانند خانهای که ما در مورد آن بگوییم این خانه همان خانه پنجاه سال قبل است. از نظر آنان ما هر لحظه با انسانی جدید یا خانهای جدید مواجه هستیم که تنها شبیه به آن انسان گذشته یا خانه گذشته است. این خطای ذهن انسان است که با مشاهده این تصاویر مستمر و شبیه به هم، چنین وحدتی را توهم میکند.
نکتهی قابل توجه این است که مسأله ی هویت شخصی، تنها دغدغهی فیلسوفان ذهن نیست بلکه، این بحث ارتباط تنگاتنگی با سایر
حوزههای علم نظیر: علم اخلاق، حقوق و کلام دارد. با اعتقاد به وجود یک خود مستمر در وجود انسان است که میتوان انسانها را به لحاظ اخلاقی و حقوقی مسئول کارهای گذشتهشان دانست؛ باور به چنین استمراری موجب مجازات مجرم حتی پس از سالیان دراز میشود. همچنین مسأله ی هویت شخصی در مباحثی مانند: جاودانگی، چگونگی حیات پس از مرگ، عذاب و پاداش نقش اساسی ایفا میکند، بدون بیان دقیق چگونگی استمرار فرد انسان در حیات پس از مرگ، هیچ یک از این آموزهها قابل توضیح و تبیین عقلانی نیست.
با توجه به اهمیت بحث اینهمانی شخصی، این پایان نامه به بررسی این مسأله در آراء یکی از مشاهیر فلسفه اسلامی؛ یعنی ملاصدرا پرداخته است.
مباحث این پایان نامه در پنج فصل تدوین گردیده است؛ پس از بیان کلیات در فصل اول، فصل دوم را بهطور کلی به بررسی مسأله اینهمانی، دیدگاه منکران و معتقدان به آن اختصاص دادهایم؛ همچنین در پایان این فصل سعی شده معیار اینهمانی بر اساس آراء صدرا بیان گردد. ادامهی بحث اینهمانی شخصی از دیدگاه صدرا بر بحث اثبات نفس و بررسی چگونگی جاودانگی آن، متوقف است؛ به همین دلیل فصل سوم به بررسی دلایل اثبات نفس و جاودانگی آن در حیات پس از مرگ اختصاص دادهشده است. فصل چهارم پایاننامه به رابطهی میان جاودانگی و اینهمانی و دیدگاههای مختلف دراینباره میپردازد. ازآن جا که انسان شناسی صدرا بر دیدگاه او در باب حرکت جوهری استوار است، فصل آخر را به بررسی اینهمانی و مسأله حرکت جوهری اختصاص دادهایم تا مشخص گردد آیا دیدگاه صدرا مبنی بر تغییر لحظه به لحظه نهاد طبیعت با دیدگاه اینهمانی انسان و حفظ هویت او در طول زمان سازگاری دارد یا نه؟
1– طرح کلی تحقیق
1-1- تبیین موضوع
انسان تغییرات مادی جهان پیرامونش را، همچنین تغییرات شدید و اضمحلال بدن مادی خود را بهوضوح درک و دریافت میکند؛ ازاینرو، سؤال از اینهمانی برای هر انسانی در طول زمان مطرح است. این سؤال که حقیقت وجودی من با وجود تغییرات شدید مادی و بدنی چیست؟ و چه عاملی باعث میشود که باوجود این تغییرات، من خودم را انسان واحدی بدانم؟ سؤال اصلی در بحث اینهمانی است.
دانشمندان غربی به ویژه جان لاک به وضوح و آشکار، در آثار خود به نقد و بررسی ملاک اینهمانی انسان پرداختهاند و برای آن ملاکهای گوناگونی ارائه دادهاند. در میان فیلسوفان غربی اولین کسی که با دغدغه ی فلسفی بهطور مستقل به این بحث پرداخته است، فیلسوف تجربی مسلک انگلیسی جان لاک بوده است. او اولین باراین بحث را در اثر معروفش به نام Concerning human understanding مطرح کرد؛ بعد از لاک، نظریات مختلفی توسط فیلسوفان غربی بهعنوان معیار اینهمانی مطرح شد. هیوم دیدگاه لاک را نقد کرد و درنهایت منکر اینهمانی شخصی گردید. برخی فیلسوفان نیز مانند: فلو و هاسپرس هویت شخصی را در حد بدن مادی دانسته و قائل به ملاک بدنی برای آن شدند. عدهای نیز مسأله هویت شخصی را فراتر از امر مادی و بدن قلمداد کرده و دیدگاههای فراحسی را برای آن برگزیدهاند. در هر صورت بحث اینهمانی شخصی با این عنوان در آثار فلاسفه اسلامی مطرح نبوده است؛ ، اما به هر حال بحث از حفظ هویت شخصی انسان در کنار تغییرات بدنی از دغدغههای مورد بحث در آثار فلاسفه اسلامی است، بهگونهای که گاه این امر؛ یعنی استمرار هویت شخصی با وجود تغییرات و فساد تدریجی بدن را، یکی از دلایل اثبات نفس عنوان کردهاند. در ضمن، این بحث؛ یعنی اینهمانی فردی از مباحثی است که در ذیل بحث معاد در آثار فلاسفه اسلامی مطرح شده است. درهرصورت در حال حاضر بیشتر مباحث پیرامون اینهمانی ترجمه ی مباحث مطرح در فلسفه غرب است و بررسی چندانی پیرامون این بحث در آثار فلاسفه اسلامی صورت نگرفته است.
[1]- Shoemaker, S. & Swinburne, R., (1984) Personal Identity, Oxford: Blackwell, P:3
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
فرم در حال بارگذاری ...