تاریخ درازمدت انسانی مؤیّد این نکته است که اخلاق یکی از پدیدههایی است که از آغاز تمدنهای رسمی در تاریخ نمودار گشته و گذشتهای طولانی دارد. این پدیده تا زمان حال امتداد داشته و به وجود و حضور خود در جوامع بشری ادامه میدهد. دوری از اخلاق سرآغاز جنگ، ستم و مصیبت است. بشر از دیرباز به این دانایی رسیده است که زندگی کردن بر اساس اخلاق سبب تأمین سلامت روان، بهبود روابط اجتماعی و تعالی انسان می شود. انسان آموخته است که قوانین را در حمایت از اخلاق وضع کند تا پایبندی به اخلاق نهادینه شود. زندگی کردن بر اساس اصول اخلاقی همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی را فرامیگیرد که ازجمله این موارد، تعامل اخلاقی با خویش، اخلاق خانواده، اخلاق شهروندی، اخلاق مشاغل، اخلاق در فعالیتهای سیاسی و مناسبات بین المللی نمونههایی از ابعاد زندگی اخلاقی را نشان میدهد. مقصود از اخلاق حرفهای مجموعه قواعدی است که باید افراد داوطلبانه و بر اساس ندای وجدان و فطرت خویش در انجام کار حرفهای رعایت کنند؛ بدون آنکه الزام خارجی داشته باشند یا در صورت تخلف، به مجازاتهای قانونی دچار شوند ( امیری و همکاران، 1389: 139). قسمت اعظم تعالیم انبیا در طول تاریخ لزوم پایبندی و تعهد به اخلاق در همه زمینهها و ازجمله حرفه و شغل بوده است. امروزه بحث اخلاق حرفهای[1] یکی از بحثهای مهم حوزه اخلاقیات است.
از سوی دیگر، هیچ نهاد یا حرفهای نیست كه قادر باشد فارغ از اخلاق كه مرزهای سلوك و رفتار بهنجار را معین میكند، به حیات مشروع خود ادامه دهد. اخلاق هر جامعه، معیار بایدها و نبایدهای آن را تعیین میكند و انسان اجتماعی را در مسیر زندگی آیندهی خود به سمت كمال، فضیلت و سعادت هدایت میكند. اخلاق، هم خاستگاه دینی دارد و هم متأثر از عرف، فرهنگ، تاریخ و سایر پدیدههای اجتماعی است. درواقع، بین این مفاهیم و پدیدههای اجتماعی و اخلاق، تعامل دایمی وجود دارد كه باعث می شود در طول زمان، اصول، ارزشها و هنجارهای جامعه صیقل بخورد و الگوهای موجه و مقبول رفتار فردی و جمعی را تشكیل بدهد.
گرچه حرفه از همان آغاز پیدایشاش بهطور ضمنی با ترویج لزوم تعهد انسان به انجام تکالیف اخلاقی در قالب فعالیتهای مادی و این جهانیاش همراه بوده است. امّا به نظر میرسد که نقطه عطف و اوج اخلاق حرفهای در غرب را میتوان در آرای لوتر[2] پیگرفت و به یکباره بعد از رنسانس بود که اخلاق کاربردی در جهان غرب در کانون توجه قرار گرفت و شاید بتوان آن را از ثمرات دوران اصلاحطلبی دینی دانست (ریسمانباف، 1388: 57).
بنابراین آنچه که امروزه از آن تحت عنوان اخلاق حرفهای نام میبرند شامل مجموعه ای از احکام و ارزشها، تکالیف رفتار و سلوک و دستورهایی برای اجرای آن است که در قالب قواعد یا آییننامه های اخلاقی، تدوین می شود (نشاط،1381: 138-111). آییننامه های اخلاقی مدون، اهداف و مسئولیتهای گروههای حرفهای را شامل می شود و بهعنوان ابزاری بیطرف و بدون سوگیری، معیارهای اخلاق حرفهای را توضیح میدهد.
متخصص اخلاقی بودن نهتنها درکی از قوانین اخلاقی را در زمینه حرفهای نیازمند است، بلکه تفسیر آگاهانه آن ها را برای موقعیتهای حرفهای که با آن مواجهند، لازم میداند. از سویی دیگر مشاوران با درک بیشتر ملاکها و ضوابط و اصول اخلاقی، قدم درراهی میگذارند
که هرچه پیش میروند با سؤالات و ابهامات اخلاقی تازهای مواجه میشوند که بررسی و پاسخ دادن به آن ها، آنان را به استانداردهای فراتر سوق میدهد. البته بین پیروی صرف از ضوابط اخلاقی و داشتن تعهد عملی نسبت به ضوابط اخلاقی بالا، تفاوت زیادی وجود دارد. تعهدات اخلاقی مستلزم عملکرد اخلاقی است و ارتقاء معیارهای اخلاقی مستلزم دستیابی به استانداردهای مطلوب رفتاری است. مشاورانی که به ضوابط اخلاقی سطح بالا متعهدند، درصدد انجام هر نوع خدمت حرفهای به مراجعانشان هستند.
از آنجا که دامنه موضوعات در حوزه اخلاق حرفهای بسیار گسترده و متنوع است، پژوهش حاضر بنا دارد تا به بررسی اخلاق حرفهای از منظر مشاوران مدارس بپردازد؛ چراکه مشاوران وظیفهی مضاعفی را بر دوش دارند. آنها از سویی باید بتوانند نقش مشاور را بر عهده بگیرند و از سوی دیگر نقش تعلیم و تربیتی خود را نیز مدنظر داشته باشند و بتوانند میان این دو نقش، هماهنگی لازم را اجرا نمایند.
1-1- بیان مسئله
اخلاق حرفهای مربوط به رفتار، ادب و عمل شخص هنگام انجام كار حرفهای است. این كار می تواند مشاوره، پژوهش، تدریس، نویسندگی یا هر كار دیگری باشد. هر مجموعه سازمانی دارای كدهای عملی و رفتاری با ساختار حرفهای متداول برای اعضای خود است كه باید آنها را رعایت كنند. بهعبارتدیگر اخلاق حرفهای، مجموعه ای از اصول و استانداردهای سلوك بشری است كه رفتار افراد و گروهها را تعیین میكند (صحرایی، 1386).
خطرناکترین رویداد انسانی، انحطاط اخلاقی و شکسته شدن مرزهای اخلاقی است که در این صورت هیچچیز بهسلامت نخواهد ماند و انسانیت انسان فرومیریزد و این امر در امور اداری از جایگاهی خطیر و ویژه برخوردار است؛ زیرا وقتی انسان از محدوده فردی خارج می شود و در پیوند با دیگر انسانها قرار میگیرد و این پیوند صورتی اداری مییابد، اگر اخلاق نیک حاکم بر روابط انسانی نباشد، فاجعه چندین برابر می شود. به همین دلیل است که والاترین ملاک در هر سازمان اداری متخلق بودن به اخلاق انسانی است.
بسیاری از رفتارها و اقدامهای مشاوران و روانشناسان، متأثر از ارزشهای اخلاقی است و ریشه در اخلاق دارد. عدم توجه به اخلاق کار[3] در مشاوران و روانشناسان می تواند معضلاتی بزرگ برای مدارس بهوجود آورد. یکی از مشکلات اساسی، بیتوجهی مشاوران مدارس به اخلاق کار و ضعف در رعایت اصول اخلاقی در برخورد با مراجعان و ذینفعان بیرونی است که این خود می تواند مشکلاتی را برای مدارس ایجاد کند و مشروعیت و اقدامات آن ها را زیر سؤال ببرد. اخلاق کار ضعیف، بر نگرش افراد نسبت به شغل، سازمان و مدیران مؤثر بوده و می تواند بر عملکرد فردی، گروهی و سازمانی اثر بگذارد (آراسته و همکاران،1390: 32).
امروزه نقش و عملکرد مشاوره در مدارس بسیار اساسی و مهم است. چون دریافتکنندگان اصلی از خدمات مشاوره در مدارس را دانش آموزان تشکیل میدهند، مشاوران مدارس در وهلهی اول باید با قوانین و مقررات و مسائل اخلاقی مطرح در مشاوره آگاهی کافی داشته باشند و بهطور خاص بتوانند استاندارهای اخلاقی مطرح در رشته مشاوره در حیطهی شغلی خود را به کار بگیرند. با توجه به این امر زمانی که مشاوران در مدارس، نقش خود را بهعنوان مشاور، خوب ایفا کنند و اصول اخلاقی مطرح در فنون مشاوره را رعایت نمایند، دانش آموزان اگر با مشکلات خانوادگی یا تحصیلی مواجه شوند، بیشتر ترغیب میشوند تا برای رفع مشکل خود به مشاور مراجعه کنند. همین امر باعث می شود که نوجوانان بتوانند این مرحله را بدون مشکل سپری کنند و به بزرگسال سالم تبدیل شوند و نقش بزرگسالی خود را خوب ایفا نمایند.
بهعبارتدیگر سلامت جامعه بستگی بهسلامت افراد آن دارد. جسم سالم بدون فکر سالم، رفتار صحیح و ارتباط درست، موجب افزایش سلامت جامعه نمیگردد. این موضوع خود، نقش مشاوران و بالتبع رعایت اصول اخلاقی توسط آنها را دوچندان می کند. زمانی که مشاوره در این مرحله از نوجوانی نتواند نقش خود را درست ایفا کند، ممکن است دشواریهایی را برای نوجوان بهوجود آورد و بهداشت روان فرد از مسیر اصلی خود منحرف و به بیراهه کشیده شود. با توجه به بیان این مطالب آیا درحال حاضر، مشاوران در مدارس، نقش خود را درست ایفا می کنند؟ آیا مشاوران توانسته اند با توجه به اصول اخلاق حرفهای گذران این مراحل را برای نوجوان تسهیل کنند؟ اینها پرسشها و مسائلی هستند که نیاز به پژوهش و بررسی دارند.
با توجه به اینکه دوران نوجوانی یکی از دوره های اساسی و سرنوشتساز در زندگی هر فردی است. در این دوران نوجوانان با مسائل و مشکلاتی جدید روبهرو میشوند که از این مشکلات میتوان به بحران هویت[4]، دوره بلوغ جنسی و بروز احساسات و عواطف و تصمیمات زودگذر، رشدنایافتگی عقل و عدم تجربهی نوجوان اشاره کرد. همهی این موارد بهنوبهی خود می تواند جوانان و خانوادههای آنان را با معضلات و مسائلی روبهرو سازد. به همین جهت ضرورت دارد مشاورانی آگاه و متخصص در مدارس وجود داشته باشد تا این دوره گذر را تسهیل نمایند. این مشاوران بیش از هر چیز باید خود نسبت به وظایف شغلی و حرفهای خودآگاه باشند تا بتوانند امر خطیر مشاوره و راهنمایی را بهخوبی و با شایستگی انجام دهند. حال مسئله این است که مشاوران مدارس تا چه اندازه نسبت به اخلاق حرفهای که لازمهی شغل آنان است، آگاهی دارند؟
درواقع، اخلاق حرفهای در میان مشاوران از جایگاه ویژهای برخوردار است. آنها ممکن است با مشکلات عاطفی، مشکلات خانوادگی و مشکلات تحصیلی سروکار داشته باشند. مسئله اساسی این است که اخلاق حرفهای از دیدگاه مشاوران مدارس چیست؟ چه موضوعاتی در اخلاق حرفهای در بین مشاوران مدارس مهمتر قلمداد می شود؟ مشاوران مدارس در دنیای امروز نقشپررنگتری نسبت به گذشته دارند و به همین علت، اخلاق حرفهای در میان آنها شاید یک مسئلهای باشد که باید بهصورت جدی به آن توجه شود.
به نظر میرسد امروزه بسیاری از مشاوران مدارس را کسانی تشکیل می دهند که هنوز از نقش مشاور و مشاوره آگاهی ندارند. این افراد کسانی هستند که یا در این حوزه تحصیلات کافی نداشتند و از کفایت لازم برخوردار نمیباشند و یا افرادی هستند که کمتر اطلاعات در این زمینهدارند. اگر نگاهی به مراکز دانشگاهی خودمان داشته باشیم متوجه خواهیم شد که با توجه به ظرفیت مدارس، متخصص تحصیلکرده نداریم. علاوه بر این، دانشگاههای کشور ما در این حوزه دانشآموخته تربیت نکرده اند و بسیاری از مشاوران از سایر رشتههای دیگر هستند که فقط یک یا دو واحد درسی را در زمینه مشاوره گذراندهاند؛ اما بهصورت عملی و تخصصی به این حوزه نپرداختهاند. بهعبارتدیگر در فرایند آموزش مشاوره در کشورمان(ایران) صرفاً دو واحد آنهم اختیاری و تنها برای مقطع کارشناسی ارشد وجود دارد و بهصورت همهگیر و بهعنوان درس اصلی در تمامی رشتههای مرتبط با مشاوره و برای تمامی مقاطع وجود ندارد (احمدی و همکاران، 1389). همچنین نیاز مدارس ما به فارغالتحصیلان مشاوره بسیار زیاد است، اما متأسفانه این تعداد فارغالتحصیل جهت ورود و خدمت به آموزش و پرورش وجود ندارد. پس افرادی را به کار گرفتهاند که رشته تحصیلی آنها سنخیتی با امر مشاوره ندارد که این خود می تواند ازجمله موانع شکل گیری درست حرفهی مشاوره در مدارس باشد. مسئله این است که مشاوران چقدر از وظایف و اصول اخلاق حرفهای آگاهی و اطلاع دارند و تا چه حد در کار خود این اصول اخلاق حرفهای را رعایت می کنند؟
فرم در حال بارگذاری ...