وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پایان نامه ارشد رشته مدیریت : دلایل عدم ارتقای شغلی بانوان در پستهای اختصاصی در سازمان های دولتی

 
تاریخ: 06-11-99
نویسنده: نویسنده محمدی

امروزه مشاركت زنان در امور اقتصادی، فراتر از تأمین نیروی كار ارزان ‌بها یا بدون دستمزد مورد توجه كارشناسان توسعه اقتصادی قرار گرفته است. در جوامع پیش‌رفته‌ صنعتی و كشورهای نوخاسته‌ صنعتی، مشاركت زنان ـ به عنوان كارگزاران توسعه و برخوردار شونده‌گان از آن ـ اصلی پذیرفته شده است. در ایران نیز، برنامه‌ریزی برای پویایی جامعه‌ گسترده زنان ـ كه بیش از نیمی از جمعیت كشور را تشكیل می‌دهند ـ امری گریزناپذیر است. عموماً آماری دقیق از سهم مشاركت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زنان ایران در دسترس نیست و وضعیت مشاركت زنان به دلایل مختلف با ابهام و پیچیده گی ویژه‌ا‌ی همراه است. مهم‌ترین عوامل این پیچیده‌گی‌ها، تعصب‌های سنتی و قومی، گوناگونی ساختار فرهنگی و اجتماعی ایران، نبود سازوكارهایی برای در شمار آوردن كار زنان در واحدهای كوچك و سنتی است. به دلیل تعصبات سنتی و قومی، كار زنان در بخش‌های مختلف اقتصادی انكار شده و پنهان مانده است (سازمان برنامه و بودجه، 1378: 155).

 

گوناگونی ساختارهای اجتماعی باعث شده كه كار زنان در فعالیت‌هایی هم چون كشاورزی و صنایع دستی و خانگی، بیشتر در قالبی غیررسمی جای گرفته و وارد آمارهای رسمی كشور نگردد. بسیاری از زنان نیز به صورت كارگران فصلی فعالیت می‌كنند. بدین سان، بیشتر زنان شاغل ایران در بخش‌های غیررسمی اقتصاد كشور مشغول به فعالیت می‌باشند.در ایران، نقش زنان در فرایند توسعه هنوز به رسمیت شناخته نشده است و عموماً با مشكلات زیادی روبه رو است. اكنون، فعال كردن توان‌مندی‌های بالقوه‌ زنان در عرصه‌فعالیت‌ها و زندگی اقتصادی ایران، بیش از هر زمان دیگر نیازمند ایجاد دگرگونی در نگرش اجتماعی به زنان و دگرگون نمودن تفكر حاكم بر نظام برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌های كلان كشوری است، كه آن نیز نیازمند دسترسی به اطلاعات فراگیر و تحلیل‌های علمی از درون‌مایه‌های این نیروی عظیم جامعه است (صحرائیان، 1378: 334).

 

این فصل از پژوهش حاضر به کلیات پژوهش می پردازد که شامل تشریح مسئله پژوهشی است در این مبحث پژوهشگر به علل و انگیزه ای که این موضوغ را انتخاب کرده است می پردازد و به طور خلاصه پیشینه‌ای از پژوهشهای انجام شده در این خصوص می پردازد و در نهایت سوال اصلی که مد نظر پژوهشگر است ارائه می شود. در قسمت بعد به ضرورت و اهمیت موضوعه می پردازد که چه اهمیتی انجام این پژوهش دارد و با انجام این پژوهش چه مشکلاتی کاهش می یابد در ادامه هدف اصلی و اهداف فرعی ، فرضیه اصلی و فرضیه های فرعی مطرح می شود و در نهایت مدل پژوهش و تعریف متغیر‌های مطرح شده در پژوهش ارائه می‌گردد.

 

1-2 بیان مسئله

 

از آن جا كه همواره زنان نیمی از اعضای جامعه را تشكیل می‌دهند چنین انتظار می‌رود كه این نیروی بالقوه و گسترده با مشاركت بالفعل خود در فعالیت‌های متنوع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چرخ‌های جامعه را همگام با مردان به حركت درآورند و موفقیت‌هایی بیشتر از این راه به دست آورند، اما در طول تاریخ، فرصت‌ها و امكانات برای زنان به نحوی توزیع نشده است كه به راحتی بتوانند همدوش مردان در صحنه جامعه حاضر شوند و در واقع بدون محدودیت جنسی به ایفای نقش‌های شایسته‌ خویش بپردازند. در حوزه‌ی تصمیم‌گیری نیز دستیابی زنان به مشاغل و پایگاه‌های مدیریتی همپای افزایش كمی مشاركت آنان در بازار كار نبوده است، به نحوی كه زنان همواره در پست‌هایی قرار گرفته‌اند كه ناگزیر بوده‌اند كارهای تكراری و در سطح پایین را انجام دهند. اغلب زنان در پست‌های ستادی و به عنوان دستیار مدیران صفی انجام وظیفه كرده‌اند و به ندرت مسئولیت‌های مدیران صفی را بر عهده داشته‌اند (اوت و شفریتز، 1379: 888). با وجودی كه نیمی از جامعه انسانی را در جهان زنان تشكیل می‌دهند، اما جلوه حضور این نیمه، نه در ایران و نه در بقیه جهان، چندان پررنگ به نظر نمی‌رسد، چرا كه تبعیض، عقاید قالبی و پیشداوری‌ها موجبات ارزیابی نازل از توانایی‌های زنان را فراهم كرده است. همچنین محدودیت‌های فرهنگی موجود سبب می‌شود كه نه تنها، زنان به برخی مشاغل روی نیاورند، بلكه در موقعیت‌های خاص، مدیران نیز از استخدام آنها خودداری می‌كنند. ایجاد فرصت‌های اشتغال و پذیرش زنان در مشاغل كلیدی، ریشه‌های عمیق در طرز تفكر و برداشت‌های جامعه از زن و توانایی‌ها، امكانات و استعدادهای او دارد (ساعت‌چی، 1376: 3ـ5 و 74ـ167).

 

با این كه مدیریت زنان در سازمان‌ها و مراكز مختلف دست‌آوردهای خوبی به همراه داشته، ولی گرایش عمومی مدیران در سازمان‌ها، به گزینش مدیران مرد معطوف بوده است. در این میان، آنچه بیش از شایستگی و توانمندی مورد نگرش قرار می‌گیرد جنسیت است.

دانلود مقاله و پایان نامه

 پژوهش‌های زیادی در خصوص علل حضور كمرنگ زنان در پست‌های مدیریتی را مورد بررسی قرار داده‌اند، پاره‌ای از این پژوهش‌ها، عوامل درونی زنان مانند: نداشتن اعتماد به نفس و خودباوری، نداشتن تخصص كافی، ارتباط با پرسنل تحت سرپرستی، سبك مدیریتی زنان و … را مورد مطالعه قرار داده‌اند و پاره‌ای دیگر به بررسی عوامل بیرونی مانند ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی مرد سالار، جامعه پذیری زنان و مسئولیت‌های خانوادگی و … پرداخته‌اند (احسان و همكاران، 1387). نتیجه‌ی پژوهش استنگل و كین[1] (1994) نشان داد كه محدودیت زمانی برای زنان به علت وظایف خانوادگی، نمی‌تواند تأثیری در شایستگی مدیران و مربیان زن به اندازه‌ی همتایان مردشان داشته باشد (استنگل و كین، 1994). ارتباط با پرسنل تحت سرپرستی از دیگر مشكلات زنان در پست‌های مدیریتی است. پژوهشی دیگر، یكی از مشكلات را نداشتن تمایل به همكاری از سوی مردان یا زنان به عنوان زیردست با مدیران زن می‌داند(فاطمی صدر، 1380). عبدالهی (1381) در پژوهش خود دریافت برای ایفای نقش مدیر موفق، شناخت یادگیری و بكارگیری مهارت‌های سیاسی در سازمان لازم است و یكی از متغیرهای مهم در تصمیم‌گیری‌های سازمانی وجود ائتلاف‌ها، بازی قدرت و سیاست بازی می‌باشد، ولی زنان علاقه‌ای به كاربرد مهارت سیاسی ندارند. در پژوهش ایزیز ستلز و همكارانش[2](2006) و ماری فرانك فاكس[3](2006) برای بررسی علل عدم ارتقاء زنان در شغل های مدیریتی به تبیین مسایل نابرابری جنسیتی پرداخته است و به عامل‌هایی هم چون تبعیص جنسیتی، اندك بودن تعداد زنان، مشكلات خانوادگی، فرهنگ مردسالاری محیط سازمانی، تصورات قالبی بودن جنسیتی، ساز و كارهای ممانعت و … در این راستا كرده است (جانعلی‌زاده و همكاران، 1387).  بسیاری بر این باورند كه جو حاكم بر سازمان‌ها و باور نداشتن مدیران و كاركنان مرد و حتی زنان شاغل به توانایی‌های مدیریتی زنان باعث ایجاد شرایط موجود شده است. این باورهای عمومی در حالی در سطح جامعه وجود دارند كه شاهد افزایش نسبی زنان تحصیل كرده‌ دانشگاهی در كشور هستیم (یزدخواستی و همكاران، 1388). با توجه به پژوهش های انجام شده و مشکلات موجود در عدم ارتقاء زنان در پست های مدیریتی پژوهش حاضر بر آن است تا این موانع (مشهود و نامشهود) که مانع ارتقاء شغلی زنان در مشاغل مدیریتی می شود را شناسایی کند، که چه موانعی مانع ارتقای پست های مدیریتی زنان در سازمان ها می شود سپس راهکار هایی جهت رفع این موانع ارائه دهد.

 

 1-3 ضرورت و اهمیت پژوهش

 

امروزه نقش تعیین كننده‌ نیروی انسانی در توسعه یافتگی كشورها بر كسی پوشیده نیست. از میان عوامل تولید برای رشد و توسعه، یعنی منابع طبیعی و ثروت خدادادی ، نیروی انسانی، سرمایه، مدیریت و فناوری، نیروی انسانی است كه سهم اصلی را بر عهده دارد. تحولات چشمگیر در دو دهه‌ اخیر در جهان باعث گردیده كه كاهش نابرابری‌های جنسیتی، بخش جدایی ناپذیر فرایند توسعه گردد كه یكی از مهم‌ترین این تحولات، تغییر در ضرورت حضور زنان در جامعه است (اشرف حامدی، 1385). از سوی دیگر، با توجه به این كه در سنجش شاخص توسعه دو عنصر مهم میزان بهره‌گیری از منابع مادی و انسانی و میزان توزیع عدالت به عنوان دو ركن اصلی در عملكرد آن تعریف شده‌اند، زنان با دارا بودن نیمی از نیروی انسانی (عامل توسعه) و نیمی از جمعیت ( هدف توسعه) می‌توانند عاملی برای ایجاد و گسترش توسعه باشند. با نگاهی به وضعیت كنونی بازار كار ایران می‌توان دریافت كه زنان ایرانی فاصله‌ زیادی تا وضعیت مطلوب دارند. از تركیب جمعیت فعال كشور 85 درصد نیروی فعال را مردان و فقط 15 درصد آن را زنان تشكیل می‌دهند، اما این آمار در كشورهای صنعتی پیشرفته بسیار متفاوت است. در برخی از این كشورها، حدود 50 درصد زنان نیروی كار را در اختیار دارند و در كشورهای در حال توسعه در بخش كشاورزی ، 67 درصد از نیروی كار به زنان اختصاص دارد (پایگاه اینترنتی حوزه، 1387). به همین ترتیب در عرصه‌های مدیریتی و تصمیم‌گیری نیز وضعیتی نامناسب‌تر وجود دارد به گونه‌ای كه تنها حدود 2/5 درصد از مدیران كشور زن هستند و هرچه به سوی سطوح بالای مدیریتی می‌رویم، این میزان كاهش می‌یابد و به 4/1 درصد در سطوح مدیر كل و معاون دستگاه می‌رسد (میرغفوری، 1385).بر اساس سرشماری  عمومی نفوس و مسكن مركز آمار ایران در سال 1385، جمعیت كل كشور بالغ بر 70495 هزار نفر است كه 88/50 درصد مرد و 12/49 درصد زن هستند (طباطبایی یزدی، 1387). از طرفی بسیاری از پژوهش ها علل عدم ارتقاء زنان در پست های مدیریتی را عدم تمایل کارکنان سازمان می دانند در این خصوص در پژوهش عبدالهی(1381) مشخص گردیده كه 30 درصد كارمندان مرد از این كه مافوق‌شان زن باشد، احساس خوشایندی ندارند .

 

 بر اساس آمار ارائه شده ، حضور زنان در پست‌های مدیریتی موجب بهبود عملكرد مدیریت كشور و سازمان می‌شود. به این دلیل كه توانمندی‌های مدیریتی تا حدودی به طور مساوی بین مردان و زنان توزیع شده است و یا به بیان دیگر، این موهبت الهی در هر دو گروه تقریباً به گونه‌ی یكسان هدیه شده است. از این رو، عدم تأمین شرایط یا فرصت‌های مناسب برای ارتقای زنان مستعد به مشاغل مدیریتی، موجب عدم استفاده‌ حدود نیمی از ظرفیت‌ها و استعدادهای در دسترس می‌شود. از این دیدگاه زنان توانمندی‌های ویژه‌ای دارند و از مهارت‌هایی «نرم» در مدیریت منابع انسانی برخوردارند كه در شرایط امروز بیش از گذشته مورد نیاز سازمان‌هاست. همچنین، با حضور زنان در مشاغل مدیریتی تحول سازمان‌ها از لحاظ بهبود ارتباطات سازمانی و ترویج نوآوری تسهیل می‌شود. در ضمن، فناوری اطلاعات نیز زمینه‌ حضور زنان را بیش‌تر كرده است (محمدی اصل، 1381) . از جمله مشکلاتی که با انجام پژوهش حاضر کاهش می یابد این است که با همگام نمودن ارزش‌ها و باورهای افراد و سازمان و شیوه‌های درست اندیشیدن و تقویت وجوه مشترك و ارزش‌ها و باورهای غالبی كه به اتفاق اعضای سازمان پذیرفته شده و حمایت می‌شود، به اعضای سازمان احساس هویت داده می شود و موجب انسجام و همنوایی درونی میان آنان در رسیدن به اهداف عالی سازمان می گردد. بنابراین، موضوع بالا به دلیل درصد بالای نیروی انسانی زنان و بهره‌مندی جامعه از توانمندی آنان در پیشبرد اهداف كشور، از اهمیتی ویژه برخوردار است.

 

با توجه به اهمیت موضوع و ضرورت بكارگیری زنان پست‌های مدیریتی و این كه آگاهی از توانمندی‌های زنان می‌تواند نقش محوری در توسعه و پیشرفت كشور به همراه داشته باشد،  از سوی دیگر موجب عدم شکل گیری سقف شیشه ای در سازمان می شود.  از این رو، در این پژوهش پژوهشگر در پی شناسایی علل عدم ارتقای شغلی بانوان در پستهای اختصاصی در سازمان های دولتی شهرستان ساوه می باشد.


فرم در حال بارگذاری ...

« پایان نامه ارشد رشته برق الکترونیک گرایش برق-میدان:تحلیل،شبیه سازی و ساخت آنتن میکرواستریپ بهینه شده با رولایه متامتریال و استفاده از الگوریتم بهینه سازی تجمع ذرات (PSO)پایان نامه ارشد رشته مدیریت بازرگانی : بررسی مؤلفه‌های مؤثر در تجاری‌سازی یافته‌های رشته مدیریت »