ای از اهمیت و ضرورت زمانبندی تولید و توالی عملیات گفته میشود و سپس با مفاهیم توالی عملیات و نمادگذاری انواع مختلف مسائل آشنا خواهیم شد.
تعیین توالیکارها[1] و زمانبندی[2] به معنی تخصیص منابع محدود به فعالیتهایی است که به آن منابع نیاز دارند. از اینرو می توان آن را نوعی فرایند تصمیمگیری دانست که با هدف بهینهسازی یک و یا چند هدف انجام میگیرد. این امر نقش بسیار مهمی در کاهش هزینهها، افزایش بهرهوری، افزایش رضایت مشتری و به طور کلی افزایش سودآوری شرکت خواهد داشت.
آغاز علم زمانبندی را بدون شک باید در تلاشهای هنری گانت[3] در دو دهه ابتدایی قرن بیستم جستجو کرد. اما شروع تحقیقات جدی و گسترده در این زمینه و مرتبط ساختن آن با تحقیق در عملیات به اوایل دهه 1950 بر میگردد. اولین الگوریتم زمانبندی که به صورت مستقیم مسائل زمانبندی را به تحقیق در عملیات مرتبط ساخت، در سال 1954 توسط جانسون [1] ارائه شد و تقریبا برای اولین بار جواب بهینه یک مسأله زمانبندی بوسیله آن بدست آمد. پس از آن مسائل متعددی در زمینه توالی عملیات معرفی و الگوریتمهای متنوعی برای حل آنها توسعه داده شد.
در مسأله زمانبندی موجود در سیستمهای صنعتی (خدماتی)، با یک سری از منابع، عمدتا ماشینها و یک تعداد کار که باید بر روی (از) این ماشینها (خدمت دهندهها) پردازش شوند (خدمت بگیرند) و یک سری از محدودیتها سروکار داریم که با توجه به آنها در صدد بهینه کردن یک یا چند تابع هدف هستیم.
شاخهای از علم توالی عملیات به نام زمانبندی جریانکارگاهی[4] نامیده می شود. زمانبندی جریانکارگاهی یکی از مدلهای سنتی زمانبندی و توالی عملیات است که طیف وسیعی از مسائل عملی زمانبندی را در خود جای میدهد. در مدل جریانکارگاهی تعدادی کار و ماشین وجود دارد که این کارها هر یک با مسیر یکسان باید بر روی تمام ماشینها پردازش شوند. در این مدل، عملیات هر کار به ترتیب بر روی ماشین اول، ماشین دوم و تا ماشین آخر انجام میگردد و همچنین هر ماشین فقط یک کار را در هر زمان انجام میدهد و هدف انجام تمامی کارها با کمترین هزینه میباشد. در واقع در مدل جریانکارگاهی جریان پیوستهای از کارها وجود دارد که بایستی توسط چند ماشین پردازش شوند و به همین دلیل به نام جریانکارگاهی نامیده میشود.
[1] Sequencing
[2] Scheduling
[3] Gant
[4] Flowshop
از سالهای آخر قرن بیستم، سازمانها از جمله دانشگاهها و مؤسسات و مراكز آموزشعالی در معرض تغییرات شدید محیطی ناشی از پیشرفتهای علمی، فناوری و تحولات سیاسی و اقتصادی جهان قرار گرفتند، كه منجر به دگرگونی بسیاری از مفاهیم از جمله مشتری و نقش آن در سازمان گردید (یمنی، 1382؛ محمدی، 1382؛ جانسون،گاستیفسون، اندرسون، لِرویک و چا[1]، 2001). در چنین شرایطی آنچه برای دانشگاهها و مؤسسات و مراكز آموزشعالی ارزش میآفریند، ایجاد ارتباط مستمر با مشتریان از طریق پاسخگویی به نیازها، خواسته ها و نظرات آنها است (اسكات[2]، 1998).
زمانیكه دانشجویان به دانشگاه میپیوندند، مجموعه ای از خواسته ها، نیازها و تجربیات گذشته كه انتظارات آنها را از دانشگاه را تشکیل میدهد، با خود به همراه میآورند. عكسالعمل و پاسخهایی كه دانشگاه در مقابل خواستههای آنها فراهم میآورد، تعیین كننده نگرش مثبت یا منفی آنها نسبت به دانشگاه و میزان رضایت یا نارضایتی آنان خواهد بود (ویلم، بولنز و جانگه[3]، 2007). بر این اساس، توجه به خواسته ها و انتظارات دانشجویان از طریق ایجاد بستر مناسب، از اصلیترین مأموریتهای دانشگاهها و مؤسسات و مراكز آموزشعالی به شمار میآید. یکی از مهمترین عواملی که می تواند در تحقق این بستر مناسب نقش داشته باشد، سرمایه اجتماعی[4] است كه از آن به عنوان كیفیت روابط بین ذینفعان آموزشی، گروهها و نهادهای رسمی و غیررسمی یاد می شود (سلطانی و جمالی، 1387).
سرمایه اجتماعی مجموعه ای از هنجارها، شبکه ها و اعتماد اجتماعی موجود در یک سیستم (دانشگاهی) است كه همچون یک نیروی ارتباطی قوی كل سیستم و عناصر آن را به هم مرتبط و از طریق تسهیل همیاری بین گروهها و كاهش هزینه های مبادله، به تقویت رفتارهای همیارانه، نشر دانش و نوآوری، توسعه مسئولیت پذیری و در نهایت جلب رضایت دانشجویان از جنبههای مختلف آموزشی و دانشگاهی منجر میگردد (كمیسیون بهرهوری استرالیا، 2003؛ فوكویاما[5]، 1998). با این وصف، امروزه سرمایه اجتماعی نقشی بسیار مهمتر از سرمایه های فیزیكی و انسانی در سازمانها و مراكز آموزشعالی ایفا میكند، به نحوی كه در غیاب آن، نه تنها سایر سرمایهها اثربخشی خود را از دست میدهند، بلكه پیمودن راههای توسعه و تكامل سازمانی نیز ناهموار و دشوار میگردد (بیكر[6]، 1382).
علاوه بر سرمایه اجتماعی كه از طریق تسهیل روابط و افزایش سطح اعتماد بین ذینفعان آموزشی، به ایجاد بستر مناسب جهت افزایش میزان رضایت تحصیلی دانشجویان كمك خواهد كرد، نوع ساختار سازمانی دانشگاه كه از آن به عنوان كالبد اصلی سازمان یاد میشود، بر میزان رضایت دانشجویان از تحصیل مؤثر خواهد بود. ساختار سازمانی از طریق ارائه الگوهایی از روابط رسمی و غیررسمی بین افراد در سازمان (دانشگاه)، از یک سو بر كیفیت و سطح سرمایهی اجتماعی دانشگاه تأثیر خواهدگذاشت، و از سوی دیگر بر میزان خلاقیت، نوآوری، توانمندی، تعهد و رضایت ذینفعان آموزشی مؤثر خواهد بود (پاول[7]، 2002). البته این تأثیرات بسته به نوع و ویژگیهای کارکردی ساختار سازمانی، می تواند تواناساز[8] یا بازدارنده[9] باشد. ساختار تواناساز ترکیبی از اقتدار و اختیار است که در آن افراد هم احساس اعتماد می کنند و هم برای استفاده از قدرت در نقش خود توانمند هستند. در مقابل در ساختار بازدارنده، سلسلهمراتب و قوانین و رویه ها به نحوی است که مانع خلاقیت و نوآوری است و مدیران از قدرت خود جهت کنترل و دستوردهی به مرئوسین استفاده می کنند (هوی و سوئیتلند[10]، 2000 و 2001؛ هوی و میسکل[11]، 2008).
بر اساس شواهد پژوهشی، تعاملات سازمانی كه نقش تبادل اطلاعات را در درون و بیرون سازمان بر عهده دارند، نیروی حیاتی سازمان به شمار میآیند. به نحویكه اگر این الگوی ارتباطات بر قوانین منعطف، مشاركت، نوآوری و ایجاد جوّی از اعتماد بین اعضا مبتنی باشد، به بقای سازمان، افزایش میزان كارایی و اثربخشی آن و در نهایت به جلب رضایت ذینفعان آموزشی از دانشگاه كمك خواهدكرد (گایزر و سایمسیك[12]، 2005). لذا انتظار میرود ساختار سازمانی تواناساز با توسعه قوانین و فرایندهای منعطف، جلب مشارکت، خوشبینی و تعهد افراد، شفافسازی اهداف و رسالتهای علمی و دانشگاهی و همچنین حمایت از افراد در فضایی مملو از اعتماد، زمینه توسعه عملکرد افراد و همچنین جلب رضایت فراگیران که به عنوان اصلیترین مخاطبان و مشتریان دانشگاه محسوب میشوند را فراهم آورد. در مقابل در ساختار بازدارنده به دلیل تاکید بیش از حد بر ارتباط یکطرفه (از بالا به پایین)، عدم پذیرش تفاوتها، توسعه جوّی از بیاعتمادی و استفاده از سلسلهمراتب اداری جهت کنترل، نظارت و نظمدهی به افراد و زیردستان زمینه نارضایتی افراد (اساتید و دانشجویان) و ضعف عملکرد آنها فراهم میآید. بنابراین، با نظر به آنچه گفته شد و با توجه به نقش ساختار سازمانی تواناساز در جلب رضایت افراد و به
خصوص دانشجویان از دانشگاه و نیز نقشی که در زمینهسازی برای عملکرد مطلوب دانشگاه دارد، مدیران و برنامه ریزان دانشگاهی باید با توسعه ساختار سازمانی مناسب و سوق دادن آن به سمت ساختار سازمانی تواناساز، به ایجاد بستر مناسب جهت اثربخشی و حفظ و بقای خود در محیط پررقابت کنونی یاری رسانند.
با این وصف، نظر به اینكه نوع ساختار سازمانی و نیز میزان و كیفیت سرمایه اجتماعی در جلب رضایت تحصیلی دانشجویان مؤثر خواهد بود، بررسی رابطه بین این متغیرها و نتیجه حاصل از آن، می تواند در اصلاح و بهبود راهبردها و برنامهریزیهای دانشگاهی جهت جلب رضایت دانشجویان ـ به عنوان مخاطبان و مشتریان اصلی دانشگاه ـ یاری رساند. به علاوه از طریق فراهم آوردن اطلاعاتی پیرامون ویژگیهای ساختار سازمانی دانشگاه و کیفیت سرمایهی اجتماعی حاکم در بخشها، می تواند در توسعه و بهبود این دو متغیر به عنوان دو عامل مؤثر بر انسجام درونی و اثربخشی دانشگاه، به ارتقای سلامت سازمانی و در نتیجه افزایش موفقیت دانشگاه و بهبود وجهه آن در جامعه نیز یاری رساند.
مأموریت دانشگاهها، مؤسسات و مراكز آموزشعالی علاوه بر انتقال دانش، كمك به رشد و بهسازی همه جانبهی دانشجویان میباشد (آستین[13]، 1993). از جمله اقداماتی كه به مراكز دانشگاهی جهت انجام احسن این مأموریت یاری میرساند، گردآوری اطلاعاتی پیرامون رضایت تحصیلی دانشجویان میباشد، كه از آن به عنوان یک پیامد (آستین، 1993ب؛ سندرز و چن[14]، 1996) یا ابزار طراحیشده جهت بهبود كیفیت تجارب دانشجویان (هاروی، پلیمر، مونو گیِل[15]، 1997؛ آلدریج و رولی[16]، 1998) یاد می شود. بر اساس یافته های پژوهشی رضایت تحصیلی دانشجویان هم به افزایش تعهد آنها نسبت به یادگیری مستمر و بهبود عملكرد تحصیلی آنها منجر می شود (واكر، شلتون و اسکرودر[17]، 2010)؛ و هم از طریق تاثیرگذاری بر كیفیت و اثربخشی دانشگاه به ارائه تصویر مطلوبی از دانشگاه به محیط بیرونی و موفقیتهای بعدی آن نیز كمك خواهد نمود (راكِرت[18]، 1992؛ دِشپَند، فارلی و وِبستِر[19]، 1993؛ دی[20]، 1994؛ دِشپَند و فارلِی[21]، 1998الف؛ تسه و ویلتون[22]، 1998). البته تحقق این امر، منوط به فراهم آوردن بستر مناسب، از جمله وجود شبكه هایی گسترده از روابط مثبت و مشاركتی بین ذینفعان آموزشی میباشد كه از آن به عنوان سرمایهی اجتماعی یاد می شود.
سرمایه اجتماعی به عنوان ذخیرهای از حس اعتماد، همكاری و مشاركت در بین افراد یک گروه یا جامعه محسوب می شود كه همانند یک نیروی ارتباطی مؤثر اجتماعی، اعضای یک گروه یا اجتماع را به هم متصل میكند و در عین حال نظیر یک مایع اجتماعی، مبادلات میان آنها را سریع، راحت و كمهزینه مینماید (رنانی و مؤیدفر، 1387). مطالعات انجام شده پیرامون سرمایه اجتماعی نشان میدهد، سیستمها یا گروهها و جوامعی كه از سرمایه اجتماعی بالایی برخوردار میباشند، نه تنها میزان تعهد و مسئولیت پذیری، انعطافپذیری و مدیریت مناسب كنش جمعی در آنها، در سطح بالایی قرار دارد (بولینو، ویلیام و جیمز[23]، 2002)، بلكه كاهش فقر و توسعه اقتصادی (پوتنام[24]، 2000)، تسهیل مبادله و هماهنگی فعالیتها (شجاعی باغینی، 1387 :241)، توسعه میزان مشاركت و تعلق اجتماعی (كاسارد و جانویتز[25]،1986)، پیشرفت تحصیلی و در نهایت تأمین رضایت تحصیلی دانشجویان (كلمن[26]، 1990، ازرایل، بایلیو و هِرتلِس[27]، 2000) از دیگر پیامدهای آنها میباشد.
شایان ذكر است که تحقق انتظارات مشتریان و توسعه سرمایه اجتماعی در سازمانها و به ویژه در دانشگاهها، تحت تأثیر عوامل چندی قرار میگیرد كه از مهمترین آن نوع ساختار سازمانی تواناساز یا بازدارنده میباشد. بر اساس نظر هوی، بلازوسکی و نیولند[28] (1983) در ساختار سازمانی بازدارنده به دلیل تأكید بر كنترل متمركز امور، اجرای دقیق استانداردها و عدم توجه به انتظارات و خواستههای فراگیران، نه تنها بستر مناسب جهت توسعه سرمایه اجتماعی فراهم نمیگردد، بلكه به دلیل مهمبودن اهداف دانشگاه، به تأمین رضایت تحصیلی دانشجویان نیز توجهی نمیشود. حال آنكه بر اساس یافته های پژوهشی، چنانچه ساختار سازمانی از نوع تواناساز باشد، به دلیل تأكید بر قوانین و فرایندهای پویا و منعطف، هم زمینه ارتقاء میزان اعتماد، انگیزش و وفاداری اعضا به سازمان فراهم میگردد (هوی و سوئیتلند، 2001؛ آدلر و بورایز[29]، 1996؛ هوی و میسكل، 2008) و هم بستر مناسب برای افزایش رضایت (میكائیل، کرون، رابینِسکی و جوچیم استالر[30]، 1988)، افزایش نوآوری (دامنپور[31]، 1991؛ كرایج[32]، 1995)، كاهش تعارض نقش (سناترا[33]، 1980) و كاهش احساس بیگانگی در محیطهای آموزشی (جكسون و اسكولر[34]، 1985) را فراهم میآورد.
چنانچه ساختار سازمانی از نوع سلسله مراتبی، ایستا و بازدارنده باشد، نه تنها باعث از بین رفتن سرمایه اجتماعی می شود، بلكه از طریق الزام افراد به پیروی از قوانین و فرایندهای تعیین شده و تأكید صرف بر نتایج، زمینه بیاعتمادی اعضاء نسبت به یكدیگر را فراهم میآورد. از طرفی، چنانچه افراد در یک سازمان نسبت به یكدیگر بیاعتماد باشند، حتی اگر ساختار سازمانی به نحوی باشد كه آنها را به مشاركت، همكاری و تبادل اطلاعات تشویق و ترغیب نماید، افراد نه تمایلی به برقراری ارتباط با یكدیگر دارند و نه از تبادل اطلاعات خود با دیگران احساس امنیت و راحتی میكنند. بدین ترتیب تعامل این دو مفهوم با یكدیگر، جوّی را به وجود خواهدآورد كه از طریق تأثیرگذاری بر نگرش اعضاء و ذیربطان آموزشی هم عملكرد آنها و كیفیت خدمات آموزشی و پژوهشی را تحت تأثیر قرار خواهد داد و هم بر میزان رضایت یا نارضایتی تحصیلی دانشجویان مؤثر خواهدبود.
نوع ساختار سازمانی |
سرمایه اجتماعی |
رضایت تحصیلی |
بر این اساس، با توجه به مفهوم نوع ساختار سازمانی و سرمایه اجتماعی و وجود نوعی همپایانی میان این دو متغیر در توسعه یا جلوگیری از شكلگیری جوّی تؤام با اعتماد، مشاركت، صمیمیت، مسئولیت پذیری و …، و همچنین با توجه به تأثیر مستقیم و تعاملی هر دو مفهوم در ایجاد بستر مناسب جهت تأمین و جلب رضایت تحصیلی دانشجویان، در تحقیق حاضر تلاش خواهد شد، با ارائه چارچوبی (شكل 1) به بررسی رابطه این سه متغیر پرداخته شود. لذا در حالیكه سرمایه اجتماعی دارای سه بعد پنهان شبكهی اجتماعی، هنجار اجتماعی و اعتماد و نوع ساختار سازمانی نیز دارای دو بعد پنهان توانمندساز و بازدارنده میباشد، ضمن بررسی رابطه مستقیم هر یک از این متغیرها با رضایت تحصیلی دانشجویان كه دارای شش بعد[35] میباشد، به بررسی رابطه تعاملی هر دو متغیر جهت پیشبینی میزان رضایت تحصیلی دانشجویان پرداخته شده است.
. 121
5-2- نتایج حاصل از توصیف داده ها 123
5-3- نتایج حاصل از تحلیل و تبیین داده ها 124
5-4- پیشنهادها 127
منابع.. 139
ضمائم.. 150
فهرست جدولها
جدول 2-1- جدول متنخوانی خلاصه تحقیقات داخلی و خارجی انجامشده 18
جدول 2-2- سهم حضور مردم در محیط فیزیکی بر اساس کیفیت آن. 53
جدول 2-3- نظریات و فرضیات تحقیق.. 65
جدول 3-1- ساختارهای سلامت اجتماعی با توجه به سطوح تحلیل و پیوستار اندازهگیری.. 78
جدول 3-2- شاخصهها و گویه های متغیر وابسته (سلامت اجتماعی) 82
جدول 3-3- تعریف مفهومی و گویه های متغیر امنیت اجتماعی.. 83
جدول 3-4- گویه های شاخصهای متغیر دلبستگی مکانی.. 86
جدول 3-5- شاخصها و معیارهای متغیر قابلیت پیادهمداری.. 87
جدول 3-6- تعریف مفهومی و شاخصهای متغیر امکانات ارتباطی.. 88
جدول 3-7- جدول آلفای کرونباخ برای مفاهیم مورد استفاده در تحقیق.. 89
جدول 4-1- جنسیت… 94
جدول 4-2- فراوانی و درصد سن پاسخگویان به تفکیک محله. 94
جدول 4-3- توزیع فراوانی نمونه بر اساس سلامت اجتماعی.. 95
جدول 4-4- توزیع فراوانی نمونه بر اساس امنیت اجتماعی.. 95
جدول 4-5- توزیع فراوانی نمونه بر اساس دلبستگی مکانی.. 96
جدول 4-6- توزیع فراوانی نمونه بر اساس قابلیت پیادهمداری.. 97
جدول 4-7- توزیع فراوانی نمونه بر اساس امکانات ارتباطی.. 97
جدول 4-8- آمارههای گروه مورد آزمون.. 99
جدول 4-9- آزمون فرضیهی مقایسهی بین دو محله ازلحاظ سلامت اجتماعی.. 99
جدول 4-10- آزمون کولموگروف-اسمیرنف… 100
جدول 4-11- خلاصه آمارههای مربوط به برازش مدل دلبستگی مکانی.. 100
جدول 4-12- نتایج تحلیل واریانس…. 101
جدول 4-13- نتایج مربوط به ضرایب رگرسیونی دلبستگی مکانی و سلامت اجتماعی.. 102
جدول 4-14- خلاصه آمارههای مربوط به برازش مدل امنیت اجتماعی.. 103
جدول 4-15- نتایج تحلیل واریانس…. 103
جدول 4-16- نتایج مربوط به ضرایب رگرسیونی امنیت اجتماعی و سلامت اجتماعی.. 104
جدول 4-17- خلاصه آمارههای مربوط به برازش مدل قابلیت پیادهمداری.. 105
جدول 4-18- نتایج تحلیل واریانس…. 105
جدول 4-19- نتایج مربوط به ضرایب رگرسیونی قابلیت پیادهمداری و سلامت اجتماعی.. 106
جدول 4-20- خلاصه آمارههای مربوط به برازش مدل امکانات ارتباطی.. 106
جدول 4-21- نتایج تحلیل واریانس…. 106
جدول 4-22- نتایج مربوط به ضرایب رگرسیونی امکانات ارتباطی و سلامت اجتماعی.. 107
جدول 4-23- آزمون فرضیات در دو محله. 108
جدول 4-24- نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری محلهی لبخندق.. 110
جدول 4-25- نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری محلهی مهرآوران.. 113
جدول 4-26- خلاصه آمارههای مربوط به برازش مدل محیط فیزیکی.. 114
جدول 4-27- نتایج تحلیل واریانس…. 115
جدول 4-28- نتایج مربوط به ضرایب رگرسیونی محیط فیزیکی و سلامت اجتماعی.. 115
جدول 4-29- خلاصه آمارههای مربوط به برازش مدل محیط اجتماعی.. 116
جدول 4-30- نتایج تحلیل واریانس…. 116
جدول 4-31- نتایج مربوط به ضرایب رگرسیونی محیط اجتماعی و سلامت اجتماعی.. 116
جدول 4-32- تأثیر محیط فیزیکی و اجتماعی بر روی سلامت اجتماعی به تفکیک محله. 11
فهرست شکلها
شکل 2-1- رابطه الگوی سلامت و رویکردهای امنیت اجتماعی.. 39
شکل 2-2- سلسلهمراتب نیازهای مازلو. 43
شکل 2-3- مدل روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته برگرفته از چارچوب نظری.. 71
فهرست نمودارها
نمودار4-1- مدل معادله ساختاری محلهی لبخندق.. 109
نمودار4-2- مدل معادله ساختاری محلهی مهرآوران.. 111
کلیات
شهر محل تجمع انسانها کنار هم است؛ همراه با امکاناتی که ساخته دست خودشان میباشد. انسانها در کنار یکدیگر جمع شده اند تا نیازها و مشکلات خود را سریعتر و بهتر رفع کنند. یکی از نیازهای انسان، نیاز برقراری ارتباط با دیگران است. انسان موجودی اجتماعی است و امکان زندگی منفرد برایش دشوار است. شهرهای امروزی که مملو از ساختمانهای کوچک و بزرگ و سر به فلک کشیده است، از وسایل موتوری پُرشده و مکان مناسبی برای انسان و تأمین نیازهای اجتماعیاش نیست. امروزه انسانمدار بودن شهرها جای خود را به ماشینمدار بودن داده است و این خود باعث مشکلاتی در سلامت روانی و اجتماعی انسانها شده است. طبق تعریفی که سازمان جهانی بهداشت (1948) ارائه داده است، سلامت انسانها تنها مربوط به جسم آنها نمی شود، بلکه دارای پیچیدگیهای بیشتری است. طبق تعریف این سازمان، سلامتی انسانها علاوه بر وجوه جسمی و فیزیکی آنها، بر وجوه یا ابعاد روانی و اجتماعی آنها هم مربوط می شود. این ابعاد اجتماعی و روانی در محیط زندگی انسانها (شهر) مورد تهدید واقعشده است و کمتر موردتوجه میباشد.
وجوهی که یک شهر می تواند بر روی شهروندان خود تأثیر بگذارد، ابعاد فیزیکی و اجتماعی آن شهر است. انسان در شهر هم در یک فضای فیزیکی قرار دارد و هم در یک فضای اجتماعی که این دو عوامل تأثیرگذار بر انسانها میباشند. انسانها روزانه با سپری کردن عمر خود،
از آنها تأثیرهای مثبت و یا منفی دریافت می کنند. این محیطهای فیزیکی و اجتماعی جزو عوامل تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی شهروندان میباشد و با تغییر در شرایط این دو محیط میتوان به تغییر در شرایط شهروندان به سمت بهبود آن کمک کرد. درواقع، شهر پدیدهای اجتماعی- مکانی است، با بُعدی زمانی که مدنی است. هر مکان، محل زندگی مردمی است که تحرک، رمز تشکیل، توسعه و استمرار آنان است. این تحرکها در تمامی مکانهای شهر اثر ملموس میگذارد و سازندهی شکلی جدید از معادلهای میشود که هیچگاه پایدار نمیماند؛ همچنین در این صورت، کیفیت ساختار شهر بیش از هر چیز به میزان انطباق سازمان کالبدی آن با سازمان اجتماعی شهر مربوط میشود.
شالودهی سازماندهی کالبدی-اجتماعی در شهرهای قدیم بر نظام محلهبندی و سلسلهمراتب تقسیمات آن (بازار و مرکز شهر، محله، کوی و…) استوار بوده که هم به روابط اجتماعی و اقتصادی شهر و هم به روابط اداری، ارتباطی و خدماتی شهر، سازمان میداده است؛ بنابراین، محله بخشی از تقسیمبندی کالبدی-فرهنگی شهر با حوزه یا فضای جغرافیایی مشخص، وابستگیها، علاقهها، احساسات، تعلقات اجتماعی، روابط همسایگی و الگوی مشترک زندگی است که در استیلای سلسلهمراتب فضای شهر قرار دارد. از گذشتههای دور، محلات بهعنوان سلولهای حیات شهری دارای نقش اساسی در زندگی ساكنان آن ها داشتهاند. با توجه به اینكه درگذشته محلات شهری، مكانی برای گردآمدن افراد با ویژگیهای قومی، نژادی، مذهبی، اقتصادی و اجتماعی مشترك بوده است؛ به دنبال تجمع بیشتر افراد با ویژگیهای مشترك در یک محدوده، آن بخش از شهر دارای هویت خاص و شناختهشدهای بوده كه سبب تمایز آن از دیگر بافتهای اطراف میگردید (وحیدا، 1391: 36).
نقش محلات شهری در پاسخ به نیاز ارتباط رودرروی انسانها با یکدیگر بسیار بااهمیت است. ارتباط چهره به چهره از نیازهای مهم انسان اجتماعی است و فقدان چنین ارتباطات بیواسطهای می تواند تبعات منفی زیادی بر سلامت روانی و اجتماعی افراد داشته باشد. بهطور سنتی، فضاهای باز شهری محل چنین ارتباطاتی بوده اند. با پیشرفت سریع ارتباطات در چند دهه گذشته نیاز به رابطه رودررو بهعنوان عاملی کاربردی تقلیل یافته است، ولی نیاز اجتماعی-فرهنگی و روانی به این نوع ارتباط هنوز جایگاه رفیع خود را حفظ کرده است (و خواهد کرد). مفهوم «محل» از همه بهتر با تصور جایگاه مشخص می شود که اطلاق می شود به محیط مادی فعالیت اجتماعی که بهگونهای جغرافیایی مشخص شده باشد. در جوامع پیش از مدرن، مکان و محل غالباً بر هم منطبق بودند، زیرا ابعاد مکانی زندگی اجتماعی برای بیشتر آدمها و از بیشتر جهات، تحت چیرگی حضور یا تحت تسلط فعالیتهای محلی بود. پیدایش مدرنیت با تقویت روابط میان دیگرانِ غایب، بیشازپیش مکان را از محل جدا ساخت؛ این دیگران از جهت محلی از هرگونه موقعیت همکنش رودررو به دورند (گیدنز، 1387: 23). شهر در هرلحظه و زمان كیفیت زندگی خود را وامدار تعامل میان محیط انسانی با ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی خاص خود از یکسو و محیط كالبدی به مفهوم فضای ساختهشده از سوی دیگر است و این در حالی است كه هردوی این عرصهها با ارتباطی متقابل، فضای طبیعی شهر را از طریق تصمیمات و دخالتهایی كه در آن به اقتضای نیازهایشان داشته، دگرگون ساختهاند (فلامکی، 1367: 57).
تردیدی نیست كه كمرنگ شدن ارتباطات دوستانهی همسایگی بهعنوان تضعیف سنتی مطلوب و تخریب یک نهاد اجتماعی با كاركردهای مثبت و مفید متعدد، برای جامعه بشری عموماً و در كشور ما بخصوص، امری اجتنابناپذیر است.
این پایاننامه به پنج فصل تقسیم شده است. فصل اول به بیان مسئله مورد تحقیق و اهمیت و ضرورت تحقیق پرداخته شده است. در فصل دوم به بیان پیشینهی تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور و آوردن نظریات مرتبط و بدست آوردن مدل نظری که از چارچوب نظری گرفته شده است، پرداخته شده است. در فصل سوم تحقیق به بیان روش و ابزار تحقیق، نمونه گیری، روایی و پایایی ابزار تحقیق و تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای مورد بررسی، پرداخته شده است. فصل چهارم شامل یافته های تحقیق است و در فصل پنجم به نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات تحقیق پرداخته شده است.
کلیات
هرگاه از مفهوم سلامت سخن به میان می آید بیشتر به بعد جسمانی آن توجّه می شود. درحالیکه رشد و تعالی جامعه در گروی تندرستی آن جامعه از ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی است. گلداسمیت سلامت اجتماعی را «ارزیابی رفتارهای معنیدار مثبت و منفی فرد در ارتباط با دیگران» تعریف می کند و آن را یکی از اساسیترین شاخصهای سلامت هر کشوری معرفی می کند که منجر به کارا بودن فرد در جامعه میگردد (لارسون، 1993: 285). داشتن تعاملات اجتماعی مثبت و برخورداری فرد از اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی و شبکه روابط بالا برای داشتن زندگی اجتماعی بهتر، اولین و مهمترین مرحله از سلامت اجتماعی میباشد که متأسفانه توجّه کافی به آن در محیط شهری نشده است. ازآنجاییکه سلامت اجتماعی مفهومی است كه در بستر اجتماع و روابط بین افراد در شبکههای اجتماعی نمود و ظهور پیدا میکند، میتوان گفت كه محیط اجتماعی و فیزیکی سالم و استاندارد محلات در شکلگیری آن میتوانند نقش اساسی ایفا كنند.
در فضاهای شهری با ساختمانهای چندطبقه، فاصلههای زیاد بین ساختمانها و فعالیتها و افرادی که اغلب با یکدیگر بهعنوان یک غریبه رفتار می کنند؛ این شرایط، آنها را بیشتر به اعمال جرم هدایت می کند؛ زیرا احتمال کنترل کمتری از سوی ساکنان بر رفتارهای افراد وجود دارد. همهی این موارد باعث بروز شرایط استرسزا در افراد می شود که آنهم بهنوبهی خود سلامت روانی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین فضاهای شهری فقط ساختمانها و ماشینها دیده میشوند، مردم اگر هم باشند بسیار انگشتشمارند، زیرا حرکت پیاده تقریباً غیرممکن بوده و شرایط برای حضور در فضاهای عمومی مجاور ساختمانها بسیار نامطلوب است. فضاهای خارجی، بزرگ و غیرانسانیاند. باوجود فاصلههای زیاد در طرح این فضاها، چیزی برای تجربهی خارجی وجود ندارد و فعالیتهای محدودی هم که به چشم میخورند در فضا و زمان پراکنده گشتهاند. در چنین شرایطی بیشتر شهروندان ترجیح می دهند در داخل خانه و جلوی تلویزیون یا در بالکن و یا در هر فضای خصوصی خارجی اینچنینی، باقی بمانند؛ ولی در فضاهای شهری با ساختمانهای کوتاه و به هم چسبیده، با چیدمانی برای عبور و مرور پیاده و فضاهایی خوب برای حضور فرد در خارج از خانه؛ در خیابانها و در کنار سکونتگاهها، ساختمانهای عمومی، محلهای کار و غیره. در اینجا میتوان ساختمانها، مردم در حال رفتوآمد و مردمی که در فضاهای خارجی در نزدیک ساختمانها میایستند را دید، زیرا در اینجا فضاهای خارجی احساس راحتی به مردم داده و آنها را دعوت به استفاده می کنند. چنین شهری، شهری سرزنده است. شهری که فضاهای داخلی ساختمانهایش با فضاهای خارجی قابلاستفاده تکمیلشدهاند و شهری که فضاهای عمومیاش به مردم اجازه می دهند تا از آنها استفاده کنند.
در شهرهای سنتی ایران مانند شهر یزد نیز به اعتبار وجود ویژگیهای كالبدی خاص زمانهشان، وجود همبستگی اجتماعی میان ساكنان، نوعی حس تعلقخاطر و امنیت را برای اهالی هر محله به همراه داشته كه خود سرچشمهی ایجاد سرمایه اجتماعی موجود در این محلهها بوده است. وجود اعتماد، همبستگی و روح تعاون و همكاری در ادارهی امور محله ازجمله نشانگرهای وجود این ویژگی هستند. در حقیقت، رشد بطئی كالبد محلهها درگذشته، ضمن حفظ ارزشهای محیط اجتماعی خود، پاسخگوی نیازهای ساكنان خود نیز بودند. مثل نیاز ارتباط برقرار کردن که آن توسط وجود امکانات ارتباطی، اعم از مسجد، حسینیه، سالنهای ورزشی و غیره میباشد. با گذر زمان، ایجاد گسست در سازمان فضایی محلهها و بهتبع آن از میان رفتن اعتبار و هویت كالبدی، درنهایت از بین رفتن سازمان اجتماعی موجود در محلههای شهری را به دنبال داشته است. به دنبال این مسئله، كاهش كمی و كیفی تعاملات اجتماعی اتفاق افتاد و این در حالی است كه در مباحث نظری، میزان و نحوه تعاملات اجتماعی میان ساكنان، وجود یا عدم وجود سرمایه اجتماعی را رقم میزند. نبود فضاهای جمعی متناسب با نیاز امروز ساكنان، كاهش تعاملات اجتماعی و ارتباطات چهره به چهره را در میان آنها به دنبال داشت تا آنجا كه ساكنان را نسبت به یكدیگر بیگانه ساخت. این در شرایطی است كه تجربه نشان میدهد كه بهبود كیفیت محیط فیزیکی و اجتماعی و فضای پیادهراههای محله، بهگونهای كه شرایط را برای افزایش تعاملات اجتماعی در آن فراهم آورد، می تواند رنگ تعلق، حس هویت، حس اعتماد و درنتیجه آن همبستگی اجتماعی را در میان ساكنان تقویت كنند كه همگی از مؤلفه های مؤثر در شکلگیری سلامت اجتماعی به شمار میروند.
در این تحقیق، پژوهنده برآن است تا به بررسی و مقایسه دو محله با بافت متفاوت از یکدیگر یعنی محلهی لبخندق با بافت سنتی و محلهی مهرآوران با بافت جدید در شهر یزد بپردازد و میزان سلامت اجتماعی ساکنین این دو بافت را مقایسه نماید. بنابراین به بررسی ساختار محیط اجتماعی و فیزیکی امروز شهر یزد و رابطهی میان این دو محیط و اینکه آیا این عوامل میتوانند بر روی سلامت اجتماعی افراد در دو محیط فیزیکی متفاوت تأثیر بگذارند، پرداخته می شود. ارائه راهکار برای تقویت نقاط مثبت و رفع موانع موجود و بالا بردن سطح سلامت اجتماعی محلات ازجمله نیازهای زندگی در شهر است.
[1] World Health Organization (WHO)
[2] Health
[3] Goldsmith
باتوسعه جوامع بشری و گسترش روابط اجتماعی و اقتصادی كشورها ،توانایی و ظرفیت اقتصادی نقش مهم و تعیین كننده در سیاستها و روابط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بین آنها ایفا می كند . هر میزان قدرت و توانمندی اقتصادی كشورها بیشتر باشد، پیشرفتهای علمی، سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی و تكنولوژیكی آنها توسعه یافته تر است . این در حالی است كه امروزه حمل و نقل به جزء لاینفك زندگی بشری تبدیل و یكی از اركان اساسی شاخصه های رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی است . در زندگی روزانه مردم ضمن تامین ، دسترسی، امكان انجام فعالیتهای مختلف را فراهم می آورد .
رانندگان معمولا در مسیر حركتی خود مكرر با تردیدهایی مواجه میشوند و احتمال مسیر نادرست ضمن مغشوش كردن ذهن راننده ، نگرانی او را افزایش و تمركز او را كاهش می دهد و زمینه بروز تصادفات را افزایش می دهد. از چند دهه گذشته كشورهای توسعه یافته به فكر چاره جوئی افتادند و یكی از راه حل های موجود را جا نمائی و نصب تابلو با اندازه و فونت مناسب و استاندارد می دانند. وافزایش ایمنی سفرهای جاده ای مستلزم ساماندهی علایم راه ها می باشد.
با گسترش زندگی ماشینی و افزایش روزافزون ترافیک در شهرها در مقابل فواید اقتصادی و رفاهی ناشی از گسترش ارتباطات و سرعت جابجائی کالا متأسفانه بر تعداد و شدت تصادفات وسایل نقلیه موتوری افزوده شده و ضایعات جانی و مالی ناشی از این تصادفات، بار سنگینی را بر جامعه شهری تحمیل کند. صدمات حوادث فیزیکی یک مشکل بزرگ برای سلامت عمومی و توسعه است که بنابر گزارش سازمان بهداشت جهانی سالیانه نزدیک به 12 میلیون نفر را از بین می برد و بین 20 تا 50 میلیون انسان را دچار آسیب و ناتوانی می کند( آیتی، 1381، ص 22 ) .
آمار بالای مرگ و میر و تلفات ناشی از تصادفات و هزینه های گزاف اجتماعی و اقتصادی و آمار مخرب فیزیکی و روانی و اجتماعی آن روی
افراد و جوامع به حدی است که به عنوان یکی از مهم ترین موضوعات ، برای پژوهشات علمی به شمار می آیند. آمارهای مربوط به مرگ و میر نشان می دهند که تصادفات، در صدر علل مرگ و میر افراد فعال در زمینه های اقتصادی و اجتماعی جامعه قرار دارد. و در سایر نقاط جهان، نیز این امر به صورت مسئله ای عمده که سلامت و ایمنی عمومی را به خطر انداخته است جلوه گر شده است. در ایران نیز این مشکل به قدری پیچیده و خطرناک شده که موجب بروز حساسیت هایی در سطح عمومی شده است. در همین راستا می توان به تصادفات جاده ای اشاره نمود که به عنوان دومین عامل مرگ و میر ایران مطرح می باشد.( آیتی، 1381، ص 27 ).
افزایش روز افزون تردد خودروها درمحورمورد مطالعه با توجه به جاذبه های تفریحی ومسیر تردد تهران به شهرهای شمالی مشكلات خاص خود را به دنبال دارد وجانمایی صحیح تابلو و علائم باعث هدایت درست وسایل نقلیه عبوری می گردد و تجهیزات ترافیكی در راه ها مهمترین راهنمای كاربران میباشد با توجه به افزایش تصادفات در محورهای استان به نظر می رسد بررسی جانمایی تجهیزات یكی از مهمترین راهكارهای پیشگیری از حوادث بوده و باید به این نكته توجه داشت كه داشتن استانداردهای طراحی برای علائم ترافیكی و خط كشی راه ها جهت استفاده كنندگان از راه برای هدایت وسیله نقلیه ضروری است. وطراحی مهندسی تجهیزات برابر استانداردها مهم است و باید با طیف وسیعی از رفتار انسانها هماهنگ باشد. علائم راه بایستی به شكلی منظم و مرحله ای اطلاعات لازم را ارائه نمایند تا از بروز هر گونه غافلگیری برای كاربران اجتناب نماید و در این راستا باز نگری علائم وتجهیزات برابر استانداردهای جهانی یكی از عوامل موثر وبنیادی در رفع معضلات ومشكلات ترافیكی محور مذكور می باشد. وبا عنایت بر حساسیت محور هر مرجعی كه مسئول نصب علائم و تجهیزات ترافیكی است، بایستی كاملا با مقررات نصب آشنا باشد كه نصب صحیح علائم در ایمنی تردد و سهولت شناسایی مسیر بسیار تضمین كننده می باشد(همان منبع). محقق با بررسی دقیق در خصوص مسئله تصادف به سوالاتی در خصوص آن برخورده و آن ها را مورد بررسی قرار می دهد .
در این فصل به بررسی موضوع پژوهش و ضرورت انجام آن و بیان اهدافی که مورد نظر است پرداخته می شود و در پایان نیز هر یک از متغیرها به صورت نظری و عملی مورد تبیین قرار گرفته است.
بیان مسئله
بررسی تصادفات نشان می دهد که عوامل بسیاری می توانند تاثیر گذار باشند از آن جمله می توان به عوامل مختلفی از قبیل انسان ، وسیله نقلیه ، شرایط جوی ، راه و … اشاره کرد. در بررسی عامل وسیله نقلیه به مواردی از قبیل مجهز بودن وسیله به ترمز ضد قفل و کیسه هوا پرداخته شده است. از میان عوامل اصلی بروز تصادفات می توان به فصول مختلف سال اشاره کرد که از طرفی شرایط جوی در هر یک از آنها متغیر بوده و بر رفتار رانندگی تاثیرگذار است و از طرف دیگر، الگوی ترافیک در هر یک از فصل ها ویژگی های خاص خود را دارد و می تواند منجر به تغییر الگوی تصادفات، چه از حیث تعداد و چه شدت، شود. در این تحقیق با جمع آوری کروکیهای تصادفات در محور نور- چمستان در سال 90 تغییرات شدت تصادفات و تغییرات عوامل بروز تصادفات در فصل های مختلف بررسی شده است و عوامل مهمی را که کنترل آن از سوی پلیس راه ساده تر و اجرایی تر می باشد معرفی گردید . در این تحقیق به این سوال پاسخ داده شده است که شدت و عامل تصادفات در فصل های مختلف چه تغییراتی دارد؟
:
آنالیز اگزرژی یک روش آنالیز ترمودینامیکی است که بر اساس قانون دوم ترمودینامیک بوده و به صورت بسیار معنا دار و منطقی یک روش ثانوی و روشنگرانه جهت ارزیابی و مقایسه فرایندها و سیستمها ارائه می کند. به ویژه آنالیز اگزرژی منجر به ارائه راندمانهایی می شود که مقیاس درستی از اینکه چگونه عملکرد واقعی به عملکرد ایدهآل نزدیک می شود، ارائه می کند و همچنین نسبت به آنالیز انرژی، دلایل و مکانهای افتهای ترمودینامیکی را به صورت بسیار شفافتر بیان می کند. بنابراین آنالیز اگزرژی می تواند به بهبود و بهینه سازی طراحها کمک کند.
در سالهای اخیر شاهد افزایش کاربرد و درک سودمندی روش آنالیز اگزرژی توسط صنعتگران، دولتها و دانشگاهیان بودهایم. همچنین روش آنالیز اگزرژی به سرعت در حال جهانی شدن است و امید است با به کار گیری این روش، از منابع انرژی موجود حداکثر بهره برداری صورت گیرد.
1-1- چرا آنالیز انرژی و اگزرژی؟
ترمودینامیک به توصیف رفتار، عملکرد و راندمان سیستمها در حیطه تبدیل انرژی از یک حالت به حالت دیگر می پردازد. آنالیز ترمودینامیکی رایج در وحله اول بر اساس قانون اول ترمودینامیک است که قانون بقای انرژی را بیان می کند. آنالیز انرژی یک سیستم تبدیل انرژی اساساً برآورد انرژیهای ورودی و خروجی از سیستم است. انرژی خروجی از سیستم به دو بخش محصولات و تلفات شکسته می شود. راندمانها اغلب به صورت نسبت کمیتهای انرژی سنجیده میشوند، و اغلب به منظور ارزیابی و مقایسه سیستمهای مختلف به کار میروند. برای مثال نیروگاهها، گرمکنندهها و یخچالها اغلب بر اساس راندمانهای انرژی یا مقیاسهای مطلوبیت انرژی مقایسه میشوند.
به هر حال، راندمانهای انرژی اغلب منجر به گمراهی نیز میشوند. زیرا آنها همیشه معیاری از چگونگی نزدیکی عملکرد سیستم به عملکرد حالت ایدهآل سیستم را ارائه نمیدهند. علاوه بر این، تلفات ترمودینامیکی که درون یک سیستم به وجود میآیند (یعنی فاکتورهایی که
باعث انحراف عملکرد سیستم از حالت ایدهآل میشوند)، اغلب به صورت صحیح همراه آنالیز انرژی تعیین و ارزیابی نمیشوند. نتایج آنالیز انرژی میتوانند نشان دهند که ناکارآییهای عمده درون بخشهای اشتباه سیستم وجود داشته و همچنین بیان راندمان تکنولوژکی، از آنچه به واقع وجود دارد متفاوت است.
آنالیز اگزرژی بسیاری از نقایص آنالیز انرژی را از بین میبرد. آنالیز اگزرژی بر اساس قانون دوم ترمودینامیک است و جهت تعیین علل، موقعیت و بزرگی ناکارآیی فرایندها بسیار مفید است. اگزرژی موجود در مقدار مشخصی انرژی در واقع برآوردی کمی از میزان مفید بودن آن انرژی یا به تعبیری کیفیت آن انرژی است. آنالیز اگزرژی تصدیق می کند که اگرچه انرژی نمی تواند تولید و یا نابود شود، اما از کیفیت آن می تواند کاسته شود و در نهایت می تواند به حالتی برسد که در آن در حالت تعادل کامل با محیط بوده و از اینرو قادر به انجام کار نخواهد بود.
برای مثال، در مورد سیستمهای ذخیرهسازی انرژی، با بهره گرفتن از آنالیز اگزرژی قادر هستیم پتانسیل ماکزیمم موجود در انرژی ورودی به سیستم را تعیین کنیم. تنها چنانچه انرژی دستخوش فرایندهای برگشتپذیر باشد، این ماکزیمم پتانسیل حفظ شده و قابل بازیابی خواهد بود. در دنیای واقعی و به دلیل برگشت ناپذیر بودن همیشگی فرایندها، به هنگام بازیابی این پتانسیل با تلفات روبرو خواهیم بود.
جریان اگزرژی یک ماده در حال جریان زمانی بیشینه است که کار حاصل از آن هنگامی بدست آید که فرایند به صورت برگشت پذیر به حالت محیط برسد و تبادل جرم و حرارت تنها با محیط صورت گیرد. در اصل، آنالیز اگزرژی بیان می کند که محدودیتهای تئوریکی که در سیستم وجود دارد، آشکارا بیانگر این است که هیچ سیستم واقعی نمی تواند همه اگزرژی را حفظ نموده و تنها بخشی از اگزرژی ورودی به سیستم قابل بازیابی است. همچنین آنالیز اگزرژی محدودیتهای عملی را از طریق ارائه تلفات به صورتی که مقیاس مستقیمی از تلفات اگزرژی است، به شکل کمی مشخص می کند.
اصطلاح اگزرژی اغلب با عناوینی نظیر انرژی در دسترس، قابلیت استفاده، قابلیت انجام کار و … نیز به کار برده می شود. مصرف اگزرژی نیز اغلب بازگشت ناپذیری، کار تلف شده، اتلاف و … نامیده می شود. نامگذاری ترمهای اگزرژی منطبق بر نامگذاری تحلیل اگزرژی استاندارد کتاس[1] و همکاران او در سال 1987 میباشد] 1[.
2-1- بالانس جرم، انرژی و آنتروپی
بالانس کلی یک کمیت در یک سیستم را میتوان به صورت زیر نوشت.
ورودی و خروجی به ترتیب به کمیتهای وارد شده و خارج شده از مرزهای سیستم اشاره دارند. تولید و اتلاف نیز به ترتیب به کمیتهای تولید شده و تلف شده (از بین رفته) در سیستم اشاره دارند. انباشتگی به افزودن (منفی یا مثبت) یک کمیت در درون سیستم اشاره می کند.
بالانس کلی بالا را میتوان برای کمیتهای جرم، انرژی، آنتروپی و اگزرژی نوشت. جرم و انرژی، بر اساس قوانین پایستگی (صرف نظر از واکنشهای هستهای) نه به وجود میآیند و نه از بین میروند. و لذا بالانس کلی بالا برای هر کدام از این کمیتها به صورت زیر نوشته می شود.
به واسطه وجود بازگشت ناپذیریها در طول فرایند، آنتروپی به وجود می آید اما از بین نمیرود. این معادلات بالانس نشان می دهند که در یک بازه زمانی در یک سیستم چه اتفاقی میافتد. در یک فرایند چرخهای کامل که حالتهای ابتدایی و نهایی سیستم یکسان است، ترم انباشتگی در همه معادلات بالانس صفر خواهد بود.
3-1- معادلات دقیق بالانس
در حالت کلی دو نوع سیستم در نظر میگیریم: سیستم باز (جریان دار) و سیستم بسته (بدون جریان). در حالت کلی سیستمهای باز دارای بر هم کنشهای جرم، حرارت و کار میباشند در حالی که سیستمهای بسته دارای بر هم کنشهای کار و حرارت میباشند. ورورد جریان جرم و انتقال حرارت به سیستم و گرفتن کار از سیستم را معمولا مثبت تعریف میکنیم.
[1] Kotas