:
پژوهش حاضر پیرامون ارزشهای اخلاقی در بوستان سعدی می باشد.هدف ازاین پژوهش بررسی آموزه های اخلاقی دربوستان سعدی می باشد.روش این تحقیق قیاسی ،استقرایی است درابتدای پایان نامه روش ما به صورت قیاسی است که مطالب رابه طورکلی بیان کردیم ماننداخلاق وویژگی های آن وسپس به شیوه ی استقرایی است وبه توضیح مطالب جزء به جزءپرداخته شده است که آموزه های اخلاقی دربوستان سعدی می باشد. کوشش ما آن بوده است که تا حد امکان تنها به معرفی اخلاقیات بپردازیم.توجه این اخلاقیات به عقل،آن را از خطر تعصب دور نگهداشته و همواره اخلاق کامل موافق شریعت و طریقت بوده است.
در تدوین این پژوهش از آثار اندیشمندانی چون عبدالحسین زرین کوب ، ذبیح اله صفا و کلیات سعدی استفاده نمودم . درپایان نتیجه ای که می توان ازاین تحقیق دریافت این است که سعدی به حق معلم اخلاق بوده و در علوم دینی و حکمت عملی و عرفان و سیاست و شناخت اجتماع متبحر و استادبوده است.
سرآغاز سخن:
با نگاهی گذرا به درون مایه اغلب اشعار و حکایات سعدی معلوم می شود که وی علاوه بر داشتن طبعی خلاق و برخورداری است.از قدرت سخنوری و هنر شاعری، خردمندی فرزانه و معلمی راه شناس و آگاه از رمز و رازهای هستی بوده است؛ و به سهم خود کوشیده است تا اسرار حیات متعالی و هدفدار انسان را به صورت لطیف ترین تعبیرات تفسیر کند. فراز و نشیب های راه زندگی را ضمن دستورالعمل هایی خردمندانه نشان دهد. به راستی این وظیفه خطیر را آن گونه دقیق و استادانه به انجام رسانیده است که کلامش در پاره ای موارد رنگی از سخنان انبیا و عطر و بویی از کتب آسمانی یافته است. و از لحاظ کثرت استعمال در ردیف کلمات قصار و ضرب المثل های متداول در زبان فارسی درآمده است.
در اشعار نغز سعدی، جز از موضوعاتی که تاکنون برشمردیم از ارزشهای معنوی دیگر، هر چه که مقدس و والاست ، از دیدگاه اسلامی در زمره جنود عقل محسوب می شود. ستایش شده و هر چیز ناپسند و فرومایه که جزء جنود جهل به شمار می رود، نکوهش و تقبیح گردیده است.
سعدی به حق معلم اخلاق بوده و در علوم دینی و حکمت عملی و عرفان و سیاست و شناخت اجتماع متبحر و استاد، در بوستان که آکنده از نیکی و پاکی و ایمان و صفاست و شاعر با گشودن ده باب به روی کسانی که قصد گل گشت در این فضای معنوی دارند. آنان را به آرمان شهری از اخلاق و فضیلت رهنمون می شود. که در چشم انداز زیبای آن انسان بر قله رفیع آدمیت برمی آید و از رذایل اخلاقی پاک و منزه می شود. اسراری از حیات متعالی انسان تفسیر گردیده است. و راز و رمزهایی از حکمت عملی در قالب تعابیر لطیف، بیان شده است .
از این رو در تلاش بر آمدم تا به مدد از خداوند متعال و به زمینه ی علاقه خویش به بررسی فرهنگ فضایل اخلاقی در بوستان سعدی بپردازم ، به همین منظور با مطالعه و بررسی های چند و با یاری از استاد گران قدر جناب آقای دکتر محمد رضا براتی موضوع اخلاق در بوستان سعدی را بر گزینم . پس از تصویب موضوع پایان نامه و با شوق و تلاش پیگیر در پرتو راهنمایی های استاد بزرگوار دکتر محمدرضابراتی به جمع آوری منابع پرداختم.
ساختار و روش کار این پژوهش ، به روش قیاسی ، استقرایی از کتابهای نویسندگان و ادیبان بزرگ همچون دکتر ذبیح اله صفا و … بهره بردم.
به طور کلی پژوهش پیرامون اخلاق در بوستان سعدی می باشد که درچهار فصل تدوین شده است.
در پایان بر خود فرض می دانم که مراتب سپاس و قدردانی خویش را از استاد فرزانه راهنما جناب آقای دکترمحمدرضابراتی ابراز دارم که با راهنمایی های بخردانه مرا یاری نمودند . همچنین تشکر فراوان دارم از جناب آقای دکتر ابراهیم ابراهیم تبار که این جانب را از توفیق مشاوره خویش محروم ننموده اند.
فصل اول: کلیات
اخلاق:
«اخلاق»جمع «خُلق»وبه معنای نیرو وسرشت باطنی انسان است که تنها با دیدۀ بصیرّت وغیر ظاهری قابل درک است.در مقابل،«خَلق»به شکل وصورت محسوس وقابل درک ، چشم ظاهر گفته می شود؛همچنین «خُلق»را صفت نفسانی راسخ نیز می گویند که انسان،افعال متناسب با آن صفت را بی درنگ،انجام
می دهد،مثلاً فردی که دارای «خلق شجاعت»است.در رویا رویی با دشمن،تردید به خود راه نمی دهد.(راغب اصفهانی،1340:159).
اخلاق در اصطلاح عالمان این فن برگرفته شده از همان معنای لغوی است.از دیدگاه آنان خُلق در اصطلاح ملّکه ای نفسانی است که به اقتضایی آن،فعلی به سهولت و بدون نیاز به فکر کردن از انسان صادر می شود.ملکه آن دسته از کیفیّات نفسانی است که به کندی از بین
می رود ودر برابر دسته دیگری از آن به نام حال؛به سرعت زوال می پزیردو(ابن مسکویه،1 اخلاق در اصطلاح عالمان این فن برگرفته شده از همان معنای لغوی است.از دیدگاه آنان خُلق در اصطلاح ملّکه ای نفسانی است که به اقتضایی آن،فعلی به سهولت و بدون نیاز به فکر کردن از انسان صادر می شود.ملکه آن دسته از کیفیّات نفسانی است که به کندی از بین می رود ودر برابر دسته دیگری از آن به نام حال؛به سرعت زوال می پزیرد.(ابن مسکویه،1961:27)
این حالت استوار درونی،ممکن است در فردی به طور طبیعی،ذاتی وفطری وجود داشته باشد؛مثلاً کسی که به سرعت عصبانی می شود ویا به اندک بهانه ای شاد می شود.منش ها دیگرخُلق،وراثت،تمرین وتکراراست؛ماننداینکه نخست با تردید ودودلی اعمال شجاعانه انجام می دهد تابه تدریج و بر اثرتمرین،در نفس او صفت راسخ شجاعت به وجود می آید؛به طوری که از این پس بدون تردید،شجاعت می ورزد.(ابن مسکویه،1961:51).
همین معنا را نصیرالدین طوسی در اخلاق ناصری،فیض کاشانی در حقایق، ملا صدرا در اسفاراربعه نقل کرده اند.هم چنان که مطهری در تعریف آن چنین آورده که:«فرایندی که منجر به ایجادعادت وطبیعت ثانوی ویا ملکاتی که با اختیار وتلاش پیگیر در روح بشربه وجود می آید اشاره دارد.»(مطهری،1346:17).
لذا در ارتباط معنای لغوی واصطلاحی اخلاق می توان گفت که اخلاق اعم از ملکات اخلاقی و همه کارهای ارزشی انسان که متصف به خوب وبد می شود و می توانند برای نفس انسانی کمالی را فراهم آورند یاموجب پیدایش رذیلت ونقص در نفس شوند را در بر می گیرد.بر این اساس موضوع اخلاق موضع وسیعی است که شامل ملکات وحالات نفسانی وافعالی می شود که رنگ ارزشی داشته باشد.
حضرت در عهد نامه مالک اشتر از آن کارگزار با اخلاص خودمی خواهد که مانند پرنده باشد تا همه انسان ها زیر بال های محبت بارش ، آرامش یابند و مانند درنده نباش که با قوه قهریه و خشونت ، گوشت بدن مردم را بخورد : و لا تکونَنَّ علیهم سبعا ضاریاَ تَعتَنِهُم اِللهُم فَانّهُم صَنفانٍ امّا اَخً لَکَ فی الدین و رامّا نَظیرٌ فی الخَلقَ (شهیدی، 1376: 9) .
بنابراین اخلاق یکی از بزرگترین قوای محرکه ی جهان است و در کمال تظاهرات خود ، طبیعت انسانی را در عالی ترین شکل آن مجسّم می سازد.
بی شک بحثهای اخلاقی از زمانی که انسان گام بر روی زمین گذارد آغاز شد، زیرا ما معتقدیم که حضرت آدم علیه السلام پیامبر خدا بود، نه تنها فرزندانش را با دستورهای اخلاقی آشنا ساخت بلکه خداوند از همان زمانی که او را آفرید و ساکن بهشت ساخت مسائل اخلاقی را با اوامر و نواحی اش به او آموخت.
سایر پیامبران الهی یکی پس از دیگری به تهذیب نفوس و تکمیل اخلاق که خمیر مایه سعادت انسانها است پرداختند، تا نوبت به حضرت مسیح علیه السلام رسید که بخش عظیمی از دستوراتش را مباحث اخلاقی تشکیل می دهد، و همه پیروان و علاقه مندان او، وی را به عنوان معلم بزرگ اخلاق می شناسند.
اما بزرگترین معلم اخلاق پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود که با شعار «انما بعثت لا تم-م مکارم الاخلاق» مبعوث شد و خداوند درباره خود او فرموده است: «و انک لعلی خلق عظیم؛ اخلاق تو بسیار عظیم و شایسته است! »
در میان فلاسفه نیز بزرگانی بودند که به عنوان معلم اخلاق از قدیم الایام شمرده می شدند، مانند: افلاطون، ارسطو، سقراط و جمعی دیگر از فلاسفه یونان.
به هر حال بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله امامان معصوم علیهم السلام به گواهی روایات اخلاقی گسترده ای که از آنان نقل شده، بزرگترین معلمان اخلاق بودند؛ و در مکتب آنها مردان برجسته ای که هر کدام از آنها را می توان یکی از معلمان عصر خود شمرد، پرورش یافتند.
زندگانی پیشوایان معصوم علیهم السلام و یاران با فضیلت آنان، گواه روشنی بر موقعیت اخلاقی و فضائل آنها می باشد.
اما این که «علم اخلاق» از چه زمانی در اسلام پیدا شد و مشاهیر این علم چه کسانی بودند داستان مفصلی دارد که در کتاب گرانبهای «تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام» نوشته آیت الله صدر، به گوشه ای از آن اشاره شده است.
نامبرده این موضوع را به سه بخش تقسیم می کند:
الف – می گوید اولین کسی که علم اخلاق را تاسیس کرد امیر مؤمنان علی علیه السلام بود که در نامه معروفش (به فرزندش امام مجتبی علیه السلام ) بعد از بازگشت از صفین، اساس و ریشه مسائل اخلاقی را تبیین فرمود؛ و ملکات فضیلت و صفات رذیلت به عالیترین وجهی در آن مورد تحلیل قرار گرفته است!
این نامه را (علاوه بر مرحوم سید رضی در نهج البلاغه) گروهی دیگر از علمای شیعه نقل کرده اند.
بعضی از دانشمندان اهل سنت مانند ابو احمد حسن بن عبدالله عسکری نیز در کتاب الزواجر و المواعظ تمام آن را آورده و می افزاید:
«لو کان من الحکمة ما یجب ان یکتب بالذهب لکانت هذه؛ اگر از کلمات پندآموز، چیزی باشد که با آب طلا باید نوشته شود، همین نامه است! »
ب – نخستین کسی که کتابی به عنوان «علم اخلاق» نوشت اسماعیل بن مهران ابی نصر سکونی بود که در قرن دوم می زیست، کتابی به نام صفة المؤمن و الفاجر تالیف کرد (که نخستین کتاب شناخته شده اخلاقی در اسلام است) .
ج – نامبرده سپس گروهی از بزرگان این علم را اسم می برد ( هر چند صاحب کتاب و تالیفی نبوده اند، از آن جمله:
«سلمان فارسی» است که از علی علیه السلام درباره اش نقل شده که فرمود: «سلمان فارسی مثل لقمان الحکیم – علم علم الاول و الاخر، بحر لاینزف، و هو منا اهل البیت؛ سلمان فارسی همانند لقمان حکیم است – دانش اولین و آخرین را داشت و او دریای بی پایانی بود و او از ما اهل بیت است. »
2 – «ابوذر غفاری» است ( که عمری را در ترویج اخلاق اسلامی گذراند و خود نمونه اتم آن بود. درگیری های او با خلیفه سوم «عثمان» و همچنین «معاویه» در مسائل اخلاقی معروف است؛ و سرانجام جان خویش را نیز بر سر این کار نهاد.
3 – «عمار یاسر» است که سخن امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره او و یارانش مقام اخلاقی آنها را روشن می سازد، فرمود: «این اخوانی الذین رکبوا الطریق ومضوا علی الحق، این عمار… ثم ضرب یده علی لحیته الشریفة الکریمة فاطال البکاء، ثم قال: اوه علی اخوانی الذین تلوا القران فاحکموه، وتدبروا الفرض فاقاموه، احیوا السنة واماتوا البدعة؛ کجا هستند برادران من! همانها که سواره به راه می افتادند و در راه حق گام بر می داشتند، کجاست عمار یاسر! … سپس دست به محاسن شریف خود زد و مدت طولانی گریست، پس از آن فرمود: آه بر برادرانم همانها که قران را تلاوت می کردند و به کار می بستند، در فرائض دقت می کردند و آن را به پا می داشتند، سنتها را زنده کرده، و بدعتها را میراندند! »
4- «نوف بکالی» که بعد از سنه 90 هجری چشم از جهان پوشید، و دارای مقام والایی در زهد و عبادت و علم اخلاق است.
5- «محمد بن ابی بکر» که راه و روش خود را از امیرمؤمنان علی علیه السلام می گرفت و در زهد و عبادت گام در جای گامهای او می نهاد، و در روایات به عنوان یکی از شیعیان خاص علی علیه السلام شمرده شده و در اخلاق، نمونه بود.
6- «جارود بن منذر» که از یاران امام چهارم و پنجم و ششم بود و از بزرگان علما است و در علم و عمل و جامعیت مقام والائی دارد.
7- «حذیفة بن منصور» که از یاران امام باقر و امام صادق و امام کاظم: بود و درباره او گفته شده: «او علم را از این بزرگواران اخذ کرده و نبوغ خود را در مکارم اخلاق و تهذیب نفس نشان داد. »
8- «عثمان بن سعید عمری» که از وکلای چهارگانه معروف ولی عصر حضرت مهدی ارواحنافداه می باشد، و از نواده های عمار یاسر بود، بعضی درباره او گفته اند: «لیس له ثان فی المعارف والاخلاق والفقه والاحکام؛ او در معارف و اخلاق و فقه و احکام، دومی نداشت! » و بسیاری دیگر از بزرگانی که ذکر نام همه آنها به درازا می کشد.
:
انسان ها برای هر گونه اندیشیدن و رفتار فردی واجتماعی، به الگوها ومیزان های صحیح نیاز دارند. فرهنگ، به عنوان غنی ترین وگرانبهاترین میراث بشری، در بردارنده طیف وسیعی از الگوها وتجربیات انباشته شده است. با بهره گیری و پشتوانه فرهنگ است که دیگر نهاد های جامعه بشری هم چون خانواده، اقتصاد، سیاست و.. دوام وبقا واستمرار دارند. فرهنگ، مجموعه افکار و اندیشه ها، تجربه ها، اعتقادات ، ارزش ها و… است و چون انسان موجود متفکری است، لذا فرهنگ ساز بوده وتوان استفاده از آن را نیز دارد. فرهنگ نیز به مانند دیگر پدیده های انسانی و اجتماعی، دستخوش تغییرات است وبه انواع وطرق گوناگون تغییرات فرهنگی ایجاد می شود. یک قوم با مغلوب شدن در برابر اقوام دیگر، با کسب علوم واطلاعات ، با فن آوری های مختلف ، با گسترش ارتباطات، با تقلید از ملتی دیگر ، می تواند فرهنگ خویش را دگرگون نماید. یکی از بهترین و مطمئن ترین راه ها که به طور مستقل و آزادانه قادر است فرهنگ هر قومی رامتحول سازد، جدو جهد برای کسب معلومات جدید و به عبارت دیگر تحقیق و پژوهش است که نتایج و انتشار آن می تواند افکار واندیشه ها را منقلب نموده و رفتارها و کنش های فردی و جمعی را به سوی اهداف متعالی اجتماعی ، اقتصادی، فرهنگی وهنری هدایت نماید و جامعه را از یکنواختی ، سکون و پس رفت نجات دهد وبا ایجاد تغییرات آرام در فرهنگ جامعه سنتی، پیشرفت متناسب را که عاری از هر گونه و یا حداقل از کمترین ایجاد تنش و تعارض اجتماعی برخوردار است ، به وجود آورد .
آری تحقیق وارائه یافته های پژوهشی با ابزارهایی نظیر کتاب قادر است سیری تازه ومتعالی در برابر حرکت جامعه بگشاید وافق های نوینی را پدیدار سازد.
برگزاری جشنواره پژوهش های برگزیده فرهنگی و معرفی کتاب سال استان در واقع با هدف تشویق وتحسین و ارزیابی آثار و تولیدات فکری و ذوق هنری وعلمی ویکی از وجوه توجه فرا مادی به دامنه های فکر واندیشه است که برگزاری سالانه آن می تواند نشاط وانگیزه بیشتر را در میان پژوهشگران رشته های علوم انسانی واسلامی ودست- اندرکاران نشر ایجاد نموده موجبات اعتلای هر چه بیشتر فرهنگ وتوسعه ارزش های اسلامی وملی در این خطه را، فراهم آورد.
برگزار کنندگان این برنامه ها معتقدند چنین طرحی از یک سو زمینه سازی برای گسترش تحقیق و پژوهش فرهنگی وحمایت و پشتیبانی از پژوهشگران و نویسندگان ومترجمان فعال در حوزه فرهنگ و از سوی دیگر معرف میزان بضاعت و توانمندی پژوهشگران و مولفان محلی این استان در پرداختن به مقوله تحقیق و تتبع ونوآوری در عرصه فرهنگ و هنر می باشد.
اکنون با توجه به دامنه تاثیرات و پی آمد ها و ره آورد های به گزینی برای فعالیت های حوزه کتاب وپژوهش، نقد علمی وعملی این حرکت ارزشمند در قالب این تحقیق انجام و چشم انداز پیش رو با نگاه ویژه به برنامه توسعه فرهنگی استان به صورت در پنج فصل ترسیم گشته است، امیدواریم که نیک و بد یا ضعف و قوت تحریر وتدوین این مجموعه که باید در فرصتی اندک فراهم می شد، به چشم لطف و کرامت دیده شود. با این همه نقد و نظر استادان گرامی را برچشم منت گذارده و پیشاپیش از آن استقبال خواهیم کرد.
فصل اول: کلیات تحقیق
بیان مسأله
طرح کتاب سال استان کرمان به عنوان یکی از نمایان ترین نماد های اهمیت واصالت کتاب وکتابت و حرکت های موثر در ترویج فرهنگ مطالعه و با هدف تقدیر از اهل قلم متعهد و همچنین ارزیابی و سیاست گذاری فرهنگ مکتوب استان و فعال نمودن جریان تالیف وچاپ ونشر ، به اجرا گذاشته شده است. یکی از راه های غنا بخشیدن به فرهنگ وعلم وساخت فرهنگ و تمدن و اعتلای هر منطقه ، قدردانی شایسته و مناسب از متفکران، اهل نظر و اهل علم و پدید آورندگان کتاب است. برگزاری چنین مراسمی می تواند توجه جامعه فرهنگی استان را به سمت کتاب و ارج گذاری حرمت صاحبان قلم معطوف دارد. این حرکت که با تدوین آیین نامه از سال 73 پایه گذاری وتاکنون با اهتمام و جدیت مسئولان و مدرسان حوزه و دانشگاه ومتخصصان و صاحب نظران برگزار شده است به عنوان یکی از مهم ترین وشاخص
ترین فعالیت ها و رویدادهای تثبیت شده حوزه فرهنگ وادب استان به شمار می رود وبنابر اذعان مسئولان، استمرار برگزاری آن توانسته است در ترسیم چشم انداز حرکت های حوزه کتاب، نقش بسزایی ایفا نماید. همچنین با توجه به پایه گذاری شورای پژوهشی در اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی از سال 73 و تدوین اولویت های تحقیقاتی، طرح انتخاب ومعرفی پژوهش های برتر فرهنگی و هنری واجتماعی با هدف احیای فرهنگ پژوهش ، ترغیب نسل نوی دانش پژوهان و دانشجویان به پژوهش در مسایل فرهنگی و هنری جامعه ، پاسخگویی به نیازهای پژوهشی استان در حوزه فرهنگ وبهره برداری از نتایج پژوهش های فرهنگی در برنامه ریزی توسعه به اجرا گذاشته شد که بررسی تحلیلی این دوحرکت علمی فرهنگی طی قریب 20 سال پیاپی می تواند معیاری مناسب و گویا جهت سنجش وضعیت تحقیق و پژوهش وانتشار کتاب در استان باشد و نتایج حاصله از آن هم ضمن کمک به ارتقای فعالیت های مشابه در دوره های آتی، می تواند مورد استفاده دست اندرکاران قرارگیرد.
اهمیت تحقیق:
در برهه ای که مقوله فرهنگ به عنوان حیاتی ترین جریان در بطن جامعه ما مطرح است، تاثیری غیر قابل انکار در مسایل سیاسی ، اقتصادی، اجتماعی و… دارد ، تولید روز افزون آثار فرهنگ مکتوب از افتخارات مسلم و بی شمار ایران اسلامی است که در حقیقت ریشه در فرهنگ غنی وسرشار این سرزمین فرهنگی که تعالی روحی وسعادت آدمی از مسیر آن با پیروی از توصیه ها وسفارش های پیشوایان این مکتب مقدس ، میسر خواهد بود، دارد و این همه در اولین خطاب خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام (ص) که فرمود
« اقرا» به زیبایی آشکار است. تجلیل از نام قلم نیز در اولین سوره ای که بر آن فرستاده عظیم الشان فرود آمده ، تجلی یافت.
تقدیر سالانه از پژوهشگران و پدید آورندگان آثار مکتوب ، نوعی بستر سازی برای رشد وتعالی تولید فکر وایجاد زمینه های لازم برای شکوفایی استعداد های بکر و ناشناخته از مولفه ها ومعیارهای تصحیح مهندسی فرهنگی در عرصه نشر کتاب وپژوهش است. این حرکت هدفمند که معرفی وتشویق پژوهشگران و نویسندگان و متخصصین فرهنگ مکتوب استان را در صدر اهداف خود دارد ، در واقع تجلیگاه فکر ودانش نویسندگانی است که نبوغ اندیشه وخلاقیت خود را از مجرای پاک ومقدس علم وادب ، برتارک سپید اوراقی ماندگار حک می نمایند. اینک که تقدیر از پدید آورندگان آثار مکتوب ومفید در جامعه ما جایگاه و اعتباری رو به فزونی یافته، ضروری است که به دقت مورد مداقه قرار گیرد و با تحلیل پیامدها و ره آورد های آن ، نقاط ضعف وقوت و دستاوردهای این حرکت عظیم فرهنگی، تعیین گردد.
تشویق نسل جوان به خواندن آثار ارزشمند وترغیب آنها به سرودن ونوشتن وتحقیق کاری شایسته وبایسته است که آرزوی بزرگان و وظیفه مسئولان ونهاد های مرتبط است. غنای گنجینه فکر و پرورش ذهن و زبان نسل امروز در گره خوردگی با خلاقیت آنان می تواند راهگشای راه های نرفته و درمان دردهای مزمنی باشد که قرن هاست در روح و جان ما رخنه کرده است. باشد که چنین اقدامات ارزشمندی مورد نقد علمی قرار گیرد و چنانچه در ایفای فرهنگ پژوهش و کتابخوانی موفق بوده است با پاسخگویی به بسیاری از سوالات و فرضیه های موجود ، برتداوم آن تاکید و نتایج آن به جریان سازی فرهنگ کمک نماید ، چرا که در سلسله جبال زندگی ، قله های کمال بی نهایت است.
اهداف تحقیق:
برای این پژوهش اهداف زیر مد نظر قرار گرفته است :
1- بررسی جایگاه علمی استان در مقایسه با سایر استان های کشور واثر این حرکت در بنیه و علمی استان
2- شناخت وشناساندن ساز وکار برتر گزینی در حوزه های کتاب وپژوهش
3- شناخت وشناساندن دامنه اثر گذاری برتر گزینی بربدنه عمومی فرهنگ استان
4- شناخت وشناساندن پیامد های برتر گزینی در تکریم و تجلیل نخبگان
5- شناخت و شناساندن تاثیر این حرکت ( برتر گزینی ) بر ارتقای علمی نهاد های دخیل درعرصه فعالیت های علمی
6- یاد آوری اهمیت منزلت کتاب و پژوهش مفید و هدفمند
7- زمینه سازی نظری ( تئوریک ) جهت دعوت جامعه به کار بردی کردن نتایج یافته ها و تحقیقات کتب برتر( با توجه به نیاز های استراتژیک استان درعرصه فرهنگ، تفکر وزندگی علمی)
بدیهی است امکان استفاده نهاد های مهم واثر گذار نظیر شورای فرهنگ عمومی استان ، اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان ، نهاد کتابخانه های عمومی ، مجامع دانشگاهی و نهاد های صنفی برگزار کننده جوایز کتاب و … از یافته های این تحقیق وجود دارد.
سوالات تحقیق:
در مواجهه با این حرکت فرهنگی که فرازی از تلاش های انجام شده در راستای دوست- داری و انس با کتاب و ارج گذاری به تلاش پژوهشگران و همچنین کتاب نویسان و دست اندر کاران حوزه نشر تلقی می شود ، سوالات بسیاری به ذهن متبادر می شود:
– آیا این حرکت وبرنامه به گزینی در تقویت مبانی فرهنگ پژوهش و کتابخوانی موفق بوده است؟
آیا بین افزایش تعداد ناشران ، تعداد نویسندگان ومحققان ، تیراژ کتاب ها و عناوین پژوهشی این جشنواره ها ، ارتباط معنا داری وجود دارد؟
– آیا این جشنواره ها، شاخص های کمی را نیز تغییر داده اند؟ و ده ها سوال دیگر.
فرضیات تحقیق:
همچنین فرضیه هایی به شرح زیر مد نظر است :
1- امکان اثر گذاری انتخاب کتب وپژوهش های برتر استان بر روند کلی حیات فرهنگی استان کرمان
2- وجود ارتباط میان شمار کتب و پژوهش های برتر با میزان توانایی وبنیه علمی نخبگان استان کرمان
3- ایجاد انگیزش مثبت ، سالم و مناسب در اهل تحقیق برای مشارکت در روند سازندگی علمی و ارتقای بنیه معرفتی استان کرمان
4- وجود ارتباط معنی دار میان آثار برگزیده ونیاز مندی های پژوهشی استان کرمان.
:
مطالعات وفعالیتهای تطبیقی در ایران سابقه زیادی ندارد. اما اخیراً محققان ادبی در زمینه های گوناگون از جمله در حیطه ادبیات به اینگونه پژوهشها اقبال نموده اند. سعی این پایان نامه نیز برآن است تا با تطبیق شبهجمله یا صوت در عربی و فارسی، گامی دیگر در این عرصه بردارد. به همین منظور در ابتدا به مطالعه ادبیات تطبیقی، تعاریف، انواع مکاتب، کارکرد و فواید آن پرداختیم تا از رهگذر آن بیش تر با این سبک نوظهور آشنا شویم. سپس دستور و زبان فارسی، سابقه نگارش کتب دستوری، انواع کلمه و انواع نقشهای موجود در دستور سنتی و جدید را بیان کردیم و به این نتیجه رسیدیم که؛ در دستور سنتی و جدید نقشهایی وجود دارد که از لحاظ عملکرد و معنا یکسان هستند اما با نام مختلف از آنها یاد می شود. پس از مطالعه دستور و زبان عربی و پیشینه آن، انواع اسمها و نقشهایی را که معادل معنایی شبه جمله فارسی است ، بیان شد. نقش هایی مانند:اسمفعل، مفعول مطلق با عامل محذوف، منادی، اغراء و تحذیر، حروف تنبیه، ردع ، جواب، مشبهة بالفعل و تحضیض ، با نمونه هایی عمدتاً از قرآن و نهج البلاغه ذکر گردید. در زبان عربی به جارومجرور و ظرف و مضاف الیهی که گاهی وابسته به فعل و یا شبه فعل هستند و گاهی در جمله دارای نقش نحوی مستقل میباشند عنوان «شبه جمله» اطلاق می شود در حالی که این شبه جمله از لحاظ معنایی با مقولهی شبه جمله فارسی که بیانگر عواطف واحساسات گوینده است و دارای ساختارهای معنایی متعددی است کاملاً متفاوت میباشد. در نتیجه از لحاظ کارکرد معنایی و جایگاه دستوری نمیتوان برای شبه جمله در دو زبان ، وجوه اشتراکی قائل شد و برای ترجمهی شبه جمله فارسی به عربی باید از کلمات و ساختارهای دیگری بجز شبه جمله فارسی کمک گرفت.
فصل اول: طرح پژوهش
تعریف مساله و بیان ضرورت انجام پژوهش:
عمر كوتاه تدوین كتب دستور زبان فارسی و پویایی این زبان موجب مطرح شدن سوالات و به وجود آمدن مسائل جدید می گردد؛ لذا ضرورت پژوهش در این عرصه واضح و مبرهن است.
به علت عجین شدن دو زبان فارسی و عربی با هم و تعاملات فراوان در حوزه زبان و فرهنگ، بررسی تطبیقی یكی از مقولات دستوری یعنی (شبه جمله یا صوت)، می تواند یكی از مبحث های مفید زبان شناسی، ادبی و دستوری باشد. این بررسی تطبیقی باعث افزایش آگاهی از میزان تأثیر و تأثر هر دو زبان میگردد. زبان فارسی كه از خانوادهی زبان های هند و اروپایی است از حدود هزارهی اول پیش از میلاد مسیح در بخشهای بزرگی از اروپا، جنوب و جنوب غربی آسیا رایج بوده است. زبان عربی هم در مجموعهی زبانهای سامی قرار میگیرد كه شاخهای از آن شامل زبانهایی چون عربی، عبری و آشوری می شود.
اصطلاح شبه جمله یا صوت به گروهی از واژهها اطلاق میگردد كه در همهی زبانها وجود دارد و بیانگر احساسات، عواطف و هیجانات درونی
اهل زبان است. هر چند در مطالعات دستوری نوین این مورد در مقوله بندی واژهها قرار نمیگیرد، اما از زاویهای دیگر بررسی می شود. دستور نویسان سنتی مفصل بدان پرداخته و در تعریف آن گفتهاند: شبه جمله كلمهای است ساده یا مركب كه متضمن معنی جمله می باشد. از این جهت خود به تنهایی جانشین یک جمله كامل میگردد. به همهی كلمات این مقولهی دستوری اصطلاح شبه جمله اطلاق می شود.اما در زبان عربی وظیفهی بیان حالات عاطفی و روحی گوینده مانند : درد، شادی، تحسین ، تحذیر و… بر عهده كلماتی نظیر اسمفعل و حروف تنبیه، باب اغراء و تحذیر است. اسم فعل لفظی است دلالت كننده بر فعلی معین كه مشتمل بر معنی، عمل و زمان همان فعل است ، اما علامتهای فعل را نمیپذیرد و شباهتش به اسم نیز از لحاظ پذیرش تنوین ، مثنی و جمع ، مضاف شدن ، گرفتن الف و لام و تصغیر پذیری است که میتوان آن را در زبان عربی معادل شبه جمله فارسی دانست.
سوالات اصلی: وجوه اشتراک و افتراق شبه جمله در زبان فارسی و عربی چیست ؟ معادل های ترجمهای شبه جملهها از فارسی به عربی و بالعكس چگونه است؟ 2- سوالات فرعی: آیا جایگاه شبهجملهها در زبان فارسی و عربی یكی است؟ انواع و كاربرد شبه جملهها در دو زبان به چه شكلهایی است؟ آیا قواعد معنایی و دستوری شبه جملههای زبان فارسی را میتوان به شبهجملههای زبان عربی نیز تعمیم داد؟
سابقه انجام پژوهش:
موارد زیر در رابطه با موضوع مورد پژوهش وجود دارد. مقالاتی تحت عنوان:
نجفی، سید رضا (1386)”تاملی در انواع جمله در زبان عربی”، نشریه ادبیات و زبانها، دانشگاه آزاد مشهد، شماره 15و 16.
صفا، پریوش و بحرایی، مینا، “مطالعه فرایند گفتمانی بیان آرزو در زبان فارسی”، فصل نامه پژوهشهای زبان و ادبیات تطبیقی، سال اول شماره 2.
طبیبیان، سید حمید(1386) “بررسی حروف معانی در عربی و فارسی”، پژوهش نامهی ادبیات و علوم انسانی، ش 54، ص 345.
سرحدی، طاهر (1386) “نهادبندی و ترجمه در عمل”، فصلنامهی مطالعات ترجمه، زمستان ، ش 20، ص 87.
محرابی، معصومه(1383) “نوسان عینیت زبانی در جملات تك واژهای”، فصلنامه پازند، ش 1 ، ص 31.
مختاری، قاسم”بررسی اسم فعل در زبان عربی”، فصل نامه پژوهش در زبان و ادبیات عربی، سال اول، ش 2.
سوالات اصلی: وجوه اشتراک و افتراق شبه جمله در زبان فارسی و عربی چیست ؟ معادل های ترجمهای شبه جملهها از فارسی به عربی و بالعكس چگونه است؟ 2- سوالات فرعی: آیا جایگاه شبهجملهها در زبان فارسی و عربی یكی است؟ انواع و كاربرد شبهجملهها در دو زبان به چه شكلهایی است؟ آیا قواعد معنایی و دستوری شبه جمله های زبان فارسی را میتوان به شبه جمله های زبان عربی نیز تعمیم داد؟
اهداف پژوهش:
اهداف كلی: بررسی تطبیقی شبه جمله در زبان فارسی و عربی .
اهداف جزئی: 1- بیان انواع شبهجمله در زبان فارسی و عربی و پرداختن به وجوه اشتراک و افتراق گونههای آن 2- بررسی جایگاه دستوری شبه جمله در زبان فارسی و تطبیق آن با زبان عربی 3- تبیین كاركرد انواع شبه جمله در دو زبان 4- ذکر معادلهای ترجمه ای 5- مطالعه قواعد معنایی و دستوری شبه جمله در دو زبان فارسی و عربی.
فرضیه های پژوهش:
1- شبه جمله زبان فارسی و عربی وجوه اشتراكی ندارند.
2- شبه جمله از فارسی به عربی معادل ترجمه ای ندارد.
3- جایگاه شبه جمله در زبان فارسی و عربی گوناگون است.
4- شبه جمله در دو زبان فارسی و عربی دارای انواع و كاربرد متفاوت می باشد.
5- قواعد معنایی و دستوری شبه جمله های زبان فارسی را نمی توان به شبه جمله های زبان عربی تعمیم داد.
روش انجام پژوهش:
روش تحقیق بنیادی، از نوع نظری و بر پایه مطالعه در کتابخانه است.
:
در مورد ادبیات تطبیقی تعریف متداولی از گذشته وجود داشته؛ مبنی براین که صرفاً به بررسی وجوه اشتراک آثار برخاسته از دو فرهنگ متفاوت می پردازد. حتی امروزه برخی از افراد ادبیات تطبیقی را تنها با این کارکرد میشناسند. اما میتوان با نگاهی وسیعتر، دامنه این رشته علمی را به موضوعات مختلف گسترش داد و زمینه را برای تفاهم و همدلی بین ملتها بیشتر فراهم آورد. ارتباط یا عدم ارتباط دستور زبان با ادبیات تطبیقی به عنوان شاخهای از این علم تغییری در اهمیت تأثیر فن ترجمه در اعمال فعالیتهای تطبیقی ایجاد نمی کند، چرا که از مقدمات مهم بررسیهای تطبیقی توانایی ترجمهی صحیح از متون است. لذا در این پایان نامه به مباحثی درباره قید در دو زبان فارسی و عربی پرداخته می شود. بدین منظور نخست تعاریف گوناگون درباره قید از دستور نویسان گذشته تا به امروز آورده شده است. تعاریفی که بیشتر به قابل حذف بودن قید، تقسیم بندی آن به مختص و مشترک و انواع محتوایی اشاره شده است. استفاده از ملاکهای ذهنی و دور از قاعده در بین دستوریان موجب گردیده که مرزبندی مشخصی در بین صورتهای مختلف قید از لحاظ ساختار و لفظ وجود نداشته باشد، لذا پس از جمع بندی نظرات دستور نویسان و با بهره گرفتن از آراء زبان شناسان جایگاه ساختاری قید مشخص شده است. به این ترتیب که با تمایز قائل شدن بین مقولهی قید و نقش قید اختلافات موجود در مورد دسته بندی قید به مختص و مشترک از بین میرود چرا که اصطلاح قید هم برای نمایاندن یک مقولهی واژگانی مانند به خوبی، باعجله و. . . به کار میرود، و هم برای نشان دادن نقش نحوی استفاده می شود. مورد دیگر قابل حذف بودن یا نبودن قید از جمله است که با بهره گرفتن از دیدگاه زبان شناسی مشخص می شود که در موارد محدودی حذف قید علاوه بر تغییر معنا، شکل دستوری جمله را نیز تغییر میدهد. با شناخت کامل قید در زبان فارسی، معادلات معنایی و دستوری آن در زبان عربی آورده شده است. نتیجه این که در نحو عربی مبحثی به نام قید وجود ندارد. اما مواردی مانند: مفعول مطلق، مفعول له، مفعول فیه، حال، مستثنی، حروف و افعال ناقصه هستند که میتوانند از قیدهای فارسی نیابت کنند.
فصل اول: طرح پژوهش
1-1- تعریف مساله و بیان ضرورت انجام پژوهش:
زبان مهم ترین وسیله جهت برقراری ارتباط میان انسانها و قالبی برای بیان اندیشه هاست، لذا یادگیری درست زبانهای بیگانه در طول زمان و از جهات مختلف منشأ رسیدن به موفقیتهای گوناگون میشود. نکتهی مهم این است که بررسی و شناخت دستور زبان، به دلیل ماهیت تحول پذیری بالایی که دارد هیچ گاه از حرکت باز نمیایستد و از طرف دیگر با توجه به این که دستور نویسی در زبان فارسی مدت زیادی نیست که به صورت علمی پا به عرصهی وجود گذاشته است، ضرورت پژوهش در این عرصه مشخص میگردد. تعاملات فراوانی که پس از فتح ایران توسط مسلمانان، با اعراب صورت گرفت موجب کاربرد گستردهی زبان عربی در زبان فارسی گردید. تا جایی که شناخت صحیح و دقیق متون به میزان شناخت ما از زبان عربی بستگی دارد. همچنین زبان عربی بزرگترین زبان از زبانهای سامی میباشد كه با زبان عبری و آرامی هم خانواده است. از ویژگیهای مهم و مشترک زبانهای سامی سه حرفی بودن اصل کلمات است بر خلاف زبان فارسی
که یک زبان ترکیبی است و با بهره گرفتن از ترکیب وندها و یک تك واژ مستقل، کلمات متعدد می سازد. در این رساله سعی بر آن است که به بررسی تطبیقی معنایی و ساختاری قید در دو زبان پرداخته شود. قید کلمه یا گروهی است که مفهوم فعل یا صفت و. . . را به چیزی از قبیل زمان، مکان، حالت و. . . مقید کند. ویژگی اصلی قید آن است که از ارکان اصلی جمله نباشد و بتوان آن را از جمله حذف کرد. قید از نظر نوع و ساختمان دو گروه است: 1- مختص (کلماتی که همیشه قید هستند و جزء نقش قیدی نقش دیگری نمیپذیرند) و2- مشترک (کلماتی که در غیر قید نیز به کار میروند). قید به اعتبار لفظ نیز سه دستهی 1- مفرد 2- مؤول 3- مرکب را تشکیل میدهد و از نظر معنا به شمار کثیری از مفاهیم زمانی، مکانی، تأکیدی، کیفیتی و…تقسیم بندی میگردد. قید در دستور زبان عربی مشخصاً به عنوان یکی از حالات نحوی بدین معنا وجود ندارد. بلکه در نقشهایی چون مفعول مطلق و مفعول فیه و حال و…به کار میرود که بیان گر مفهوم قید دستور زبان فارسی میباشد. سوالات اصلی:
1) آیا ساختار معنایی قید در زبان فارسی و عربی از مطابقت رو ساخت دستوری واحد برخوردار است؟
2) از میان چهار مؤلفهی معنایی « اشیاء، روی دادها، ویژگی ها، روابط» قیود، در هر دو زبان به كدام یک از موارد مربوط می شود؟
3) آیا برای ترجمه مفاهیم قیدی، از زبان عربی به فارسی و بالعکس، نیازمند معادل سازی هستیم؟
سوالات فرعی: 1) آیا قید در زبان فارسی و عربی دارای برابر نهادهای ترجمهای میباشد؟
2) موارد وجوه اشتراك و افتراق قید در زبان فارسی و عربی تا چه اندازه است؟
2-1- سابقه پژوهش
موارد زیر در رابطه با موضوع مورد پژوهش وجود دارد؛ مقالاتی تحت عنوان:
1- مقایسه قیود و عبارات قیدی فارسی با واژه ها و عبارات همانند آن در عربی/ خسرو فرشیدورد، نشریه دانشکده دانشگاه اصفهان، شماره 2 و3.
2- قید جمله و قید فعل در زبان فارسی / محمد راسخ مهند، مجله زبان شناسی، بهار و تابستان 82.
3- بررسی صوری و معنایی قید در زبان فارسی/ زهرا زندی مقدم، نشریه ادبیات و زبانها، «دستور»، شماره5.
4- تجزیه و تحلیل توزیعی، نقش و معنایی گروه قیدی در زبان فارسی/ جلال رحیمیان، دو فصلنامه پژوهشهای زبان شناسی، شماره 1، پاییز و زمستان 88.
5- زبان دستور،44 مقاله درباره دستور جدید/ غلام رضا عمرانی، زبان دستور، 44 مقاله درباره دستور، انتشارات لوح زرین.
3-1- فرضیه های پژوهش
1) ساختار معنایی قید در زبان فارسی و عربی از مطابقت رو ساخت دستوری واحد برخوردار نیستند.
2) از میان چهار مؤلفه ی معنایی« اشیاء، روی دادها ، ویژگی ها، روابط » قیود، در هر دو زبان به ویژگی ها در ساختار دستوری دلالت می کند.
3) برای ترجمه مفاهیم قیدی، از زبان عربی به فارسی و بالعکس، نیازمند معادل سازی بوده و ترجمه تحت اللفظی همیشه پاسخ گو نیست.
4) قید در زبان فارسی و عربی دارای برابر نهادهای ترجمهای می باشد.
5) وجوه اشتراك و افتراق قید در زبان فارسی و عربی در موارد بسیاری است.
4-1- اهداف پژوهش
1- اهداف كلی: بررسی تطبیقی قید در زبان فارسی و عربی
2- اهداف جزیی: 1- بیان انواع قید در زبان فارسی و عربی و پرداختن به وجوه اشتراک و افتراق گونههای آن 2- بررسی جایگاه دستوری قید در زبان فارسی و تطبیق آن با زبان عربی 3- تبیین كاركرد انواع قید در دو زبان 4- ذکر معادل های ترجمه ای 5- مطالعه قواعد معنایی و دستوری قید در دو زبان فارسی و عربی.
5-1- روش انجام پژوهش
روش تحقیق بنیادی، از نوع نظری و بر پایه مطالعه در کتابخانه است.
:
تصور ذهنی افراد جامعه و آنچه به عنوان زندان یاد می شود و مردم با دیدن آن،ذهنشان مشوش می شود و نگران کننده است،دیوارهای بلندی که در هر طرف آن دنیایی متفاوت از همدیگر می باشند، چه بسا انسانهایی هستند که با تمام بی گناهی، بی اطلاعی، بی کسی، دست سرنوشت و یا قانون های نوشته در کتابها، چه بسا از روی حق و افرادی به ناحق ،افرادی آگاهانه و افرادی ناآگاهانه سرنوشتشان آنگونه رقم خورده است که در پشت دیوارهای بلند عمرشان را بگذرانند و چه بسا افرادی هستند که مستحق بدترین مجازاتها می باشند ولی آزادانه در پیش دیوارها،مست غرورند و هرگز در مخیلة خویش آنگونه تصور نمی کنند که جایگاه واقعی آنها در پشت آن دیوارهای بلند است و در خوشیهای خویش جولان می دهند و خم به ابرو هم نمی آورند و در هنگام عبور از کنار دیوارهای زندان نیشخندی هم می زنند.
و اما در هر زندان دیوارهای پر از عکس و نوشته که روزی نوشته شده اند تا خوانده شوند شاید،تا باقی بمانند ،شاید تا احساسی را بیان کنند،اعتراضی،خاطره ای،درددلی. شاید احساسات گوناگونی که درقالب عکس ، نقاشی و واژه ها بر دیوارهای زندان شکل گرفته اند.
هنگامیکه در زندانها به دنبال دیوارنوشته ها یا بهتر بگویم دل نوشته ها می گردی ، به هر جایی سرک باید بکشیم، از پشت بام گرفته تا بندهای عمومی، سلولهای انفرادی و اتاقکهای نگهبانی. هر جا که دیواری هست، سقفی هست یا میله ای که بتوان بر آن نوشت یا کشید. در این دنیای پر از رمز و راز است،محصور گفته ها و خواسته های کسانی هستیم که آنها را نمی شناسیم و هیچ گاه شاید نتوانیم به عمق و دورن خواسته های آنها پی ببریم.
در این دنیا، دیوار نوشته ها و اشعار آرزوهای افراد گاه چنان کوچک شده اند، چنان رنگ و بویی متفاوت با هم دارند که نمی توانیم آنها را در ذهن خودمان مرتب کنیم.
گوناگونی افراد و احساساتشان را از روی نوشته هایشان احساس تنهایی، احساس فراموش شدگی،احساس طلب کمک از عزیزان، دوستان، از خدا، احساساتی مشترک زندانی و زندانیان می باشد .
چرا هستند؟ نوشته ها چرا هستند؟ آنها را نگاه می کنیم و آنها هم ما را نگاه می کنند،آیا آنها صرفاً یک عادت دیرینه دیوارنویسی هستند؟آیا تلاشی هستند برای خود در لحظه ای که حرف زدن از هر زمانی دشوارتر است؟ آیا مینویسند که از خود سؤال کنند که چه می نویسند و چرا؟ یا اینکه به نوشته هایشان بی اعتنا بوده اند ولی نوشته اند بی آنکه به فکر برآورده شدن نیاز نگرشی باشد که نقطة اتکایی را طلب می کند؟ آیا این نوشته ها از روی ناامیدی نوشته شده اند یا برای ساختن یک زندگی دیگر،بیان ارزشهایی جدید و آرزوهایی که قابلیت بروز در دنیایی واقعی را پیدا نکرده اند؟ آیا این نوشته ها کلماتی هستند که واقعیت و رؤیا را در ذهن نویسنده اش،با هم آشتی می دهند؟
واما اگر از سؤالاتی که از ذهن خودم تراوش می کند بگذرم و در باب گردآوری جملات و اشعار و دیوارنوشته ها که گاه توانسته ایم انشایی و املایی که داشتند به همان صورت نمایش داده شده است و سعی نگارنده بر آنها بوده است که مطالب گردآوری شده را در مضمونهایی که
به یکدیگر شبیه تر هستند در کنار هم گنجانده شود تا برای فراگیران و خوانندگان و علاقمندان لذت بخش و مورد استفاده قرار گیرند.
مضامینی که مطالب را براساس آنها مرتب می کنیم عبارتند از:
1) زندگی 2)عشق 3)انتظار 4)تنهایی 5)غیره
و امیدواری نگارنده آن است که مضمون هر فصل آن طور که خودش می خواهد به ذهن بخواند و در ذهن راه یابد و خود را بسازد.
دیوار نوشته ها ترکیبی است از نوشته ها، عکس ها و نقاشی های روی دیوارهای زندان.
«هر کس زندان را تجربه کرده باشد،سپری کردن یک روز در آن را برابر با یک عمر می دانند،عمری که تنها با یک دیوار از جریان رایج زندگی فاصله می گیرد . دیواری تلخ که تو با تنهایی و ناامیدی و غم و رنجت در پشت آن راه می روی ، گریه می کنی، می خندی، از لای میله های عمودی به دنبال آسمان می گردی،می نویسی از روی سرگردانی، می نویسی تا از غربت فرار کنی، می نویسی چون امکان دسترسی به وسیله ای دیگر برای بیان احساساتت را نداری،می نویسی از روی نفرت، از روی عشق یا می نویسی تنها از روی عادت دیرینه ی دیوارنویسی» این نوشتة شرح حرفهای دل یک زندانی و بهانه ما برای نوشتن این مطالب است.
و امیدواریم که توانسته باشیم حق مطلب را ادا کرده باشیم.
بیان مسأله:
بررسی اصطلاحهای رایج، اشعار، ضرب المثل ها، دلنوشته ها، دیوار نوشته ها در محیط داخلی زندان به صورت شفاهی و مکتوب ما بین مدد جویان زندان معمولأ اصطلاحاتی بکار می روند که جنبه سمبلیک ورمز آلود دارند واین اصطلا حها می تواند بصورت نا مگذاری . القاب. صفات وغیره ….باشد .
دلنوشته ها: قرار گرفتن زندانیان در محیطی محدود وسر بسته وداشتن محکومیت وقرار گرفتن در چنین فضا ومکانی معمولأ هر فردی برای خود سر گرمی وچیزی را دنبال می کند واکثر این افراد از سر دلتنگی، احساس ندامت ، انتقال تجربه خود به دیگران ، وبیکاری شروع به نوشتن می کنند وهر چیزی که این افراد از سراحساس بیان می کنند خواه از ذهن خود باشد وخواه استفاده از محفوظات در قالب دلنوشته قرار می گیرد .
دیوار نوشته ها : معمولأ ذات واقعی زندان قرار گرفتن در محیط بسته واستفاده از امکانات محدود می باشد و محدودیت امکانات برای زندانیان گاه منجر به یاد داشت کردن ذهنیات ومحتویات ذهن خود برروی دیوار های اطراف خود می شود واین دیوار نوشته ها گاه برای یادداشت ،یادگاری گاهی از سر عبرت برای دیگران ،تاریخ ورود وخروج وغیره می باشد.
سوالات و فرضیات تحقیق:
در این تحقیق این سوالها مد نظر وامید است که در جستجوی پاسخ این سوالها بتوانیم تحقیق مورد نظر را دنبال وبه نتیجه برسانیم. که سوالات وفرضیات تحقیق عبارتند از :
1: اصطلاحات رایج در محیط زندان چه کلماتی هستند ؟
2:نوشته ها شامل چه عبارات وبا چه هدفی نوشته میشوند؟
3: دلنوشته ها از کجا وچگونه سرچشمه میگیرند؟ آیا همه دلنوشته ها زاده فکر وذهن زندانیان است؟ استفاده از محتویات ذهن زندانیان وخویشتن پنداری با این دلنوشته ها چگونه صورت میگیرد.؟
سوابق تحقیق:
با توجه به جستجوی اینجانب تا کنون در زمینه ادبیات زندان تحقیقی صورت نگرفته است . آنچه در زمینه مشابه با این تحقیق به آن پرداخته شده است در قالب حبسیه (در ادبیات سنتی )یا پراختن به خاطرات و اصطلاحهای زندانیان سیاسی قبل از انقلاب اسلامی ایران می باشد ودر نحقیق مذکور قصد داریم به اصطلاحات رایج در محیط داخلی زندان ، دیوار نوشته ها ودلنوشته ها بپر دازیم وامید آن است که کار صورت گرفته آغازی باشد برای تحقیق در ادبیات موجود بین این قشر از جامعه که بواسطه هر نوع محکومیتی که دارند از دنیای عادی ومردم معمولی مجبورند جدا باشند وما به دنبال این هستیم که ادبیات مذکور را به علاقه مندان زبان وادبیات فارسی ارا ئه نماییم ، باشد که مطلوب دل تمامی دوستداران این عرصه قرار گیرد.
روش تحقیق:
روش تحقیق میدانی می باشد که بوسیله مصاحبه و تحقیقات میدانی که با هماهنگی اداره کل زندانهای استان کرمان و ارائه درخواست تحقیق در موضوع پایان نامه مذکور و معرفی از طرف دانشگاه اسلامی واحد بردسیر و کسب موافقت های اداره محترم حفاظت زندانها و همچنین استفاده از کتابهای موجود در کتابخانه زندان شهرستان کرمان و مصاحبه با تعدادی از زندانیان و حضور فیزیکی در بندها و مصاحبه رو در رو با مددجویان زندان که در زمینه های ادبی ، شعر و دارای ذوق و سلیقه در طراحی دفاتر خاطرات بودند مصاحبه انجام گردیده است و همچنین اطلاعاتی از زندانیانی بدست آمده که از زندان ترخیص گردیده اند و دفاتر خاطرات آنها نیزبررسی گردیده است. امّا شرح ماجرای تحقیق :
عبور مساله تحقیق در ذهن اینجانب همزمان گردید با مشورت مدیر گروه زبان ادبیات فارسی دانشگاه آزاد بردسیر جناب آقای دکتر اسفندیار پورو استقبال وتشویق ایشان هزمان شد با در خواست معرفی نامه از دانشگاه به اداره کل زندانهای استان کرمان وطی مراحل گزینش طبق مقررات حفاظتی وحراستی آن اداره کل محترم که قریب چها ماه طول کشید ومتاسفانه در مرحله اول با ادب موافقت حفاظت سازمان زندانهای کشور مواجهشدم (به دلیل عدم انطباق موضوع تحقیق پایانامه های مورد در خواست سازمان مذکور ) ودر مرحله دوم با توجه به توضیحات شفاهی در اداره کل حفاظت زندانهای استان وذکر دلایل ومستندات وهمچنین ابراز علامندی نسبت به موضوع مذکور موفق به کسب مجوز محدود جهت ارتباط با مدد جویان زندان کرمان ( داخل بندهای زندان) ودسترسی به کتابخانه وپژوهشگاه زندان کرمان بود امّا نا گفته نماند با تمام نا ملایماتیها که در این راه مواجه شدم هرگز تشویق وترغیب اساتید عزیز وارزشمند خودم را که از آنها طلب راهنمایی ومشاوره داشتم تحت الشعاع قرار نداد وهرگز به ذهنم خطور نکرد از انتخاب راهی که برگزیده بودم پشیمان شوم .ودر مراحل تحقیق با خیلی از مسایل آموزنده . تلخ وشیرین مواجه شدم که قلب هر فرد که به انسانیت وتفاوت خیلی از واقعیتها با حقیقت فکر می کنند به درد می آورد وامیدوارم در آینده پیرو این تحقیق بتوانم صدای افرادی رابه گوش جامعه برسانم که جایی ندارند حرفهای دلشان را باز گو وافرادی را که جامعه خود را به خواب زده اند بیدار نمایم ودر پایان بعد از مراحل میدانی تحقیق با خودم عهد کردم در جامعه کنونی یک معلم واقعی باشم .
پرداخته شده است در قالب حبسیه (ادبیات سنتی) یا پرداختن به خاطرات واصطلاحهای زندانیان سیاسی قبل از انقلاب اسلامی ایران می باشد . در تحقیق مذکور قصد داریم به اصطلاحات رایج در محیط داخلی زندان ، دیوار نوشته ها ودلنوشته ها بپردازیم وامید آن است که کارصورت گرفته آغازی باشد برای تحقیق در ادبیات موجود بین این قشر از جامعه که هر نوع که بواسطه هر نوع محکومیتی که دارند از دنیای عادی ومردم معمولی مجبورند جداباشند . وما به دنبال این هستیم که این ادبیات را به علاقمندان به زبان وادبیات فارسی ارائه نماییم ،باشد که مطلوب دل تمامی دوستداران این عرصه قرار گیرد.