یکی از موضوعات موردتوجه در صنعت هوانوردی، مبحث برنامه ریزی فرود هواپیماهای ورودی به فرودگاه است. با ورود هواپیماهای مختلف به محدوده راداری فرودگاه، مراقبین پرواز در برج مراقبت باید ترتیب فرود هواپیماهایی که در آن لحظه در آسمان فرودگاه در حال پرواز هستند را مشخص نمایند. برای اختصاص چنین ترتیب فرودی محدودیتهای مختلفی موردتوجه قرارمیگیرد که از آن جمله میتوان به محدودیت جداسازی دو هواپیما اشاره نمود. این محدودیت از دیدگاه مباحث آئرودینامیک اهمیت زیادی دارد و در صورت عدم رعایت آن امکان بروز حادثه برای هواپیماهای متوالی وجود دارد.
مهمترین نتیجه موردنظر برنامه ریزی فرود هواپیماها، کمینه کردن تأخیرها است که از ایجاد هزینه سوخت اضافه برای هواپیماها و همینطور ایجاد نارضایتی مسافران جلوگیری میکند. ازآنجاییکه هزینه های مربوط به سوخت ناوگان پروازی درصد قابلتوجهی از هزینه های شرکتهای هواپیمایی را شامل می شود، برنامه ریزی فرود هواپیماها موردتوجه شرکتهای هواپیمایی و همچنین شرکتهای فرودگاهی قرارگرفته است. همین امر باعث شده است که اغلب فرودگاههایی که عملکرد بهتری در خصوص مدیریت ترافیک پروازی دارند، توجه شرکتهای هواپیمایی بیشتری را به خود جلب کنند. از سوی دیگر، در صورت دستیابی به عملکردی مناسب در مدیریت ترافیک پروازها، شرکتهای فرودگاهی این امکان را خواهند داشت که در بازه زمانی ثابت، پذیرای تعداد بیشتری از هواپیما باشند.
شرکتهای فرودگاهی بخشی از درآمد خود را از هزینه اجارهی جایگاه پارک[1] به دست میآورند. هزینه جایگاههای پارک، بسته به امکانات آن، متغیر است. امکاناتی نظیر برق زمینی[2] و یا ورودی های مسافری[3] در قیمت جایگاه پارک تأثیرگذار هستند. در تمامی فرودگاههای جهان دو نوع جایگاه پارک موجود است. جایگاه پارک با ورودی مسافر و جایگاه پارک دور از سالن[4]. جایگاه پارک با ورودی مسافر یا بانام دیگر جایگاه پارک با خرطومی اتصال، جایگاههای پارکی هستند که مسافرین یک هواپیما بدون نیاز به ورود به محوطه فرودگاه بهطور مستقیم با بهره گرفتن از یک راهرو (خرطومی اتصال) به هواپیما وارد و یا از آن خارج میشوند.
نیاز به ورود به محوطه فرودگاه بهطور مستقیم با بهره گرفتن از یک راهرو (خرطومی اتصال) به هواپیما وارد و یا از آن خارج میشوند؛ اما هواپیماهای واقع در جایگاه پارک دو از سالن، برای مسافر گیری و یا پیاده کردن مسافران خود نیاز به سرویس اتوبوس[5] دارند. از بین این دو نوع جایگاه، جایگاه پارک با ورودی مسافر دارای قیمت بالاتری است. قیمت این جایگاهها بدینصورت محاسبه می شود که به ازای هر مسافری که از یک هواپیما از ورودی مسافری استفاده میکند مبلغی ثابت از خط هواپیمایی مربوطه دریافت می شود که قیمت سرویس اتوبوس در مقابل آن ناچیز است. علیرغم قیمت بالاتر جایگاه پارک با ورودی مسافر، شرکتهای هواپیمایی برای کسب رضایت بیشتر مسافران خود ترجیح می دهند تا هواپیماهایشان به جایگاه پارک با ورودی مسافر تخصیص پیدا کند. جایگاه پارک با ورودی مسافر دارای یک مزیت ایمنی نیز هست، با استفاده مسافرین از ورودی مسافر دیگر خطرات ناشی از حضور مسافران در محوطه فرودگاه وجود ندارد و از ایجاد اتفاقات مختلف جلوگیری می شود.
با توجه به اینکه در هنگام عقد قرارداد خطوط هواپیمایی با فرودگاهها، خطوط هواپیمایی نمیتوانند در مورد نوع جایگاه پارک خود شرایطی را اعلام کنند و نوع جایگاه پارک یک هواپیما بر عهدهی کنترلر فرودگاه در لحظهی فرود هواپیما است؛ بنابراین در صورت برنامه ریزی صحیح
میتوان هواپیماهای بیشتری را به جایگاههای پارک با ورودی مسافری اختصاص داد و از این طریق به افزایش درآمد فرودگاه کمک کرد.
با توجه به مطالب بیانشده، مدیریت فرودگاهها برای جذب شرکتهای هواپیمایی و همینطور بالا بردن درآمد خود باید بتوانند توازنی بین دو موضوع کنترل ترافیک هواپیماهای ورودی (توالی فرود هواپیماها) و تخصیص هواپیماها به ورودی های مسافری ایجاد کنند تا بتوانند علاوه برافزایش درآمد خود، مشتریان خود (شرکتهای هواپیمایی) را راضی نگهدارند؛ اما تنها مشکل در این زمینه وابستگی بسیار زیاد این دو مسأله به یکدیگر است. بدین معنا که هواپیماها بهمحض فرود در فرودگاه باید جایگاه پارکی به آن ها تخصیص یابد و آن جایگاه پارک باید در لحظهی فرود هواپیما مذکور خالی و آماده به خدمتدهی باشد.
این موضوع باعث می شود که زمان فرود هواپیماها تأثیر مستقیمی در جایگاه پارک تخصیصی به یک هواپیما داشته باشد. یا بهعبارتدیگر، ممکن است در بعضی از مواقع فرود یک هواپیما با تأخیری چنددقیقهای باعث خالی شدن یک جایگاه پارک دارای ورودی مسافر بشود و با تخصیص این هواپیما به همان جایگاه باعث بالا رفتن درآمد فرودگاه شد؛ اما همیشه فرودگاهها باید در نظر داشته باشند که میزان این تأخیر تأثیری مستقیم در رضایت شرکتهای هواپیمایی دارد. در این فصل بر ادبیات این دو موضوع داریم.
1-2- طرح موضوع
در ایالاتمتحده برآورد شده است که هزینه تأخیر در پروازهای داخلی حدود 3.5 بیلیون دلار در سال میباشد که با افزایش رقابت تجاری بین ایرلاینهای مختلف این هزینهها بار مالی زیادی در پی خواهد داشت؛ درنتیجه برنامه ریزی و توالی پروازها به یکی از مهمترین مسائل کاری در حوزه کاری مراقبت پرواز شده است. برای مواجهه با این معضل و در شرایطی که فرودگاه دارای چندین باند پروازی است، از الگوریتمهای مختلفی استفاده می شود. برنامه ریزی پروازهای ورودی برای چند باند پروازی تابعی از تخصیص پروازهای ورودی به باندهای پروازی مختلف در یک فرودگاه میباشد بهطوریکه توالی ورودی پروازها و زمان فرود آن ها با حفظ جدایی استاندارد بین پروازها و ظرفیت موجود در فرودگاه باعث کاهش تأخیرات پروازی گردد.
برای حل مسأله ASP در فرودگاههای دارای چند باند پروازی از راهحل سادهای به نام اولین ورودی- اولین سرویسدهی[6] (FCFS) استفاده می شود که بر اساس زمان فرود برنامهریزیشده[7] (PLTs) در آن فرودگاه میباشد. در شکل 1-1 مثال سادهای از حل مسأله به روش FCFS نشان دادهشده است.
اما در تعیین ترتیب ورود پروازها انتخاب باند مناسب فرود برای کاهش تأخیر پروازی، فاصله زمانی فرود (LTI) را در نظر میگیرند که حداقل زمان جدایی قابلقبول برای دو پرواز ورودی پشت سر هم به یک باند پروازی را نشان میدهد. اساساً LTI یک کمیت تغییرپذیر میباشد زیرا:
1- برای حفظ ایمنی پروازها لازم است که دو پرواز همارتفاع دارای حداقل جدایی افقی بر اساس نوع هواپیما و موقعیت واقعی آن ها باشند.
2- سرعت هر هواپیما هنگام فرود متفاوت میباشد.
3- تسهیلات و تجهیزات هر باند پروازی، برای تعیین زمان LTI تأثیرگذار است.
جدول 1-1 نمونهای از حداقل زمان LTI مربوط به انواع مختلف هواپیماهای مسافربری را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید این جدول غیرمتقارن میباشد بهطوریکه زمان LTI هواپیمای B727 پشت سر هواپیما B747 200 ثانیه است درصورتیکه فقط 70 ثانیه در شرایطی که ترتیب دو هواپیما جابجا شود زمان لازم است. اگرچه راهکار FCFS عدالت را بر اساس PLT رعایت میکند ولی با توجه به نامتقارن بودن زمان LTI، با جابجایی موقعیت هواپیما در صف ورود هر باند پروازی و یا جابجایی آن ها در بین صفوف باندهای پروازی مختلف میتوان تأخیرات پروازی را کاهش داد و ظرفیت پروازی فرودگاه را افزایش داد.
[1] park
[2] APU- Auxiliary Power Unit
[3] Jetway
[4] Remote Stand
[5] Bus Lunch
[6]First Come First Service
[7] Planned Landing Time
1-1- تاریخچه آموزش الکترونیکی
تفکر استفاده از رایانه ها و شبکه های رایانه ای برای کارهای مدرسه ای و عملی به قرن بیستم و اوائل دهه 1960 برمی گردد. از اوایل دهه 70 با به ثمر نشستن طرح آرپانت ،تبادل اطلاعات و داده های علمی نیز بین مراکز مدرسه های آمریکا شروع شده است. البته آموزش الکترونیکی به شکل امروزی و در این گستره کاربرد در اوایل دهه 1990با ظهور شبکه جهانی اینترنت شکل گرفت و با توجه به قابلیت های بسیار زیاد وب ، آموزش الکترونیکی به سرعت رشد کرد و امروزه جایگاه خود را در ساختار آموزشی بسیاری از کشورها تثبیت کرده است. ایده آموزش الكترونیكی، به طرح دانشگاه باز که از سوی كشور انگلیس مطرح شد، ارتباط پیدا می کند. طبق این طرح، علاقه مندان با بهره گرفتن از برنامههای تلویزیونی، آموزشهای علمی لازم را پشت سر می گذاشتند و مدرك دریافت میكردند. همچنین با ابداع مفهوم ”كلینیک آزاد“ در ایالات متحده آمریكا (در دهه 1960) ، گام مهم و بزرگی در این زمینه برداشته شد. در دهه هفتاد به خاطر افزایش دسترسی گسترده و عمومی به كامپیوتر در آمریكا، تدریس غیرحضوری رایج شد و برای نخستین بار، ارائه واحدهای درسی به شیوه آنلاین در اوایل دهه 1980 به وسیله یكی از بنیانگذاران دانشگاه مجازی در ایالات متحده آمریكا ابداع شد .در سال 1988 نیز برای اولین بار یک برنامه نرمافزاری ، با نام “استاد دیجیتالی”كه یكی از استفاده های اولیه از كامپیوتر را در امور آموزشی پیشنهاد میكرد، در آمریكا استفاده شد.از آن زمان تا به امروز، آموزش الكترونیكی تغییرات و پیشرفت های بسیاری داشته است؛ مثلا در سال 1995 مراكز علمی ـ آموزشی آمریكا با ایجاد تغییراتی در سیستم خود و بهینه سازی آن، توانستند روش آموزش الكترونیكی را در همه جهان گسترش و اشاعه دهند[Kah85].
2-1- تعاریف و مفاهیم کلی
آموزش الکترونیکی مجموعه ای از یک سیستم آموزشی، فرایند یادگیری انسان و طرح آموزشی(تکنولوژی آموزشی) است که بر پایه فناوری بنا نهاده شده است .
آموزش الکترونیکی پدیده ایست که به همه کسانی که بخواهند اجازه می دهد در هر زمانی که اراده کنند آنچه را که به آن علاقه دارند فرابگیرند، بدین روش می توان یادگیری مطالب سخت را آسان و مفرح نمود.
از آنجائیکه در هر نظام و سازمانی بر اساس برنامه استراتژیک تعریف شده آموزش موثر می تواند نتایج با ارزش و دستاوردهای جدید به همراه آورد لذا رسیدن به یک شیوه آموزشی که اطمینان و اعتماد به آن وجود داشته باشد بسیار حائز اهمی است. برای رسیدن به یک آموزش موفق قطعاً باید عواملی که باعث شکست در آموزش است حذف شده و عوامل موثر در افزایش کارایی شیوه آموزش تقویت شود.
مطمئناً یک آموزش الکترونیکی خوب می تواند هم قابل اطمینان و هم موثر در رسیدن به اهداف تعریف شده در آموزش باشد که در آن صورت کوتاه شدن زمان آموزش، تطابق با نیازهای فراگیر، مشارکت متقابل فراگیران در دوره آموزش،ایجاد نگرش مثبت در یادگیرنده، ایجاد یکنواختی کیفیت، به روز رسانی سریع، دسترسی دائم، عدالت در آموزش، قابلیت بهبود، پایین آوردن هزینه آموزش و میزان عمق بخشی در آموزش با توجه به نیاز یادگیرنده می تواند از مهمترین خصوصیت آن باشد.
در آموزش الکترونیکی ما می توانیم هزینه طراحی، توسعه، توزیع، اثر بخشی، تهدیدات و نیازها را به دقت مورد ارزیابی قرار دهیم که از پارامترهای مثبت در این نوع آموزش است.در این نوع آموزش می توان کلیه مهارتهای ذهنی، نرم، روانی و حرکتی را آموزش داد و دانش فرد را در این حوزه ها ارتقاء داد. دستیابی به یک آموزش الکترونیکی خوب و اثربخش متشکل از رهیافت هوشمندی است که عواملی چون؛ هدف تغییرات رفتاری فراگیران، سرمایه گذاری کافی، مشارکت سیاستگذاران آموزشی و ایجاد کنندگان آموزش الکترونیکی، مشارکت با متخصصین رشته آموزشی مورد نظر و مشارکت با فراگیران را در نظر داشته باشد.
برای آموزش الکترونیکی تعاریف مختلفی ارائه شده است که نمونه هایی از آن در ذیل آمده است: [Kah85].
آموزش الکترونیکی چیست؟ “یک نوع استفاده ساخت مند و هدف مند از سیستم های الکترونیکی و یا کامپیوتری برای پشتیبانی از فرایند
یادگیری”، “آموزش الکترونیکی یک مجموعه وسیع از کاربردها و فرایندها را پوشش می دهد مانند یادگیری مبتنی بر وب، یادگیری مبتنی بر کامپیوتر، کلاس های مجازی و همکاری دیجیتالی. آموزش الکترونیکی شامل تحویل محتوا از طریق اینترنت، اینترانت، نوارهای صوتی و ویدئویی، ارسال ماهواره ای، تلویزیون تعاملی و سی دی رام می باشد”(انجمن آموزش و توسعه آمریکا(ASTO)). معمولاً برنامه های آموزش مبتنی بر کامپیوتر را تحت عنوان آموزش الکترونیکی (e_learning) طبقه بندی می کنند ولی برنامه هایی که به طور خاص از اینترنت برای تحویل محتوا استفاده می کنند WBT (آموزش مبتنی بر وب) می نامند.
سیستم های آموزش الکترونیکی به طور معمول بر روی تکنولوژی چند رسانه ای تعاملی بنا شده است، در این تکنولوژی یادگیرنده متون، گرافیک، انیمیشن را همراه صوت و یا فقط صوت و تکه های ویدئو را مشاهده می کند. برای یادگیرنده صفحه کلید، موس، میکروفن، وب کم و قلم نوری به عنوان ابزار ورودی اطلاعات از سوی او برای سیستم شناخته می شود، که پس از تشخیص داده ها ورودی توسط نرم افزار، توسط یکی از رسانه های صوتی یا نمایشی پاسخ به یادگیرنده داده می شود. در
پایان نیز سیستم می تواند با سوالات چند گزینه ای یادگیرنده را مورد ارزیابی قراردهد. همانطور که گفته شد در یک سیستم آموزش الکترونیکی چندین عامل تاثیر گذارند که برای موفقیت آموزشی توجه به این موارد دارای اهمیت ویژه ای می باشد که عبارتند از: 1- یادگیرنده و دلیل آموزش او 2- رسانه تحویل مطالب آموزشی 3- روش تدریس مورد استفاده 4- افرادی که در طراحی آموزش نقش آفرینی می کنند 5- منابعی که برای طراحی محتوی و توسعه آموزش وجود دارد.6- میزان پشتیبانی آموزشی قابل دسترس در حین دوره 7- میزان پشتیبانی قابل دسترس پس از انجام دوره 8- شیوه های ارزیابی یادگیرنده ها 9- طراحی نظام تشویق و تنبیه یادگیرنده ها به منظور کارایی خوب و بد آنان.
از آنجا که طراحی و پیاده سازی دوره های آموزش الکترونیکی کار پیچیده ای می باشد، لذا تشکیل گروه های کاری منسجم که بتوانند طراحی و توسعه را با هم به جلو هدایت کنند از ضروریات کار می باشد در این زمینه حداقل یک گروه کاری که بتواند نیازهای مربوط به محتوای آموزش را تامین کند و یک گروه فنی که بتواند متون را در هم ترکیب کرده و با رسم اشکال و طراحی گرافیکی و صدا گذاری مطلوب محتوا را جذاب کرده و یک طراحی تست را پیاده سازی کند و با یک سناریوی خوب به طراحی نحوه تدریس رسیده و در آن طراحی نحوه تعامل و طراحی رابط کاربر را با یک شیوه اثر بخش و جذاب به سرانجام برساند با حضور برنامه نویسان توانمند، از نیازهای این مجموعه کاری می باشد. هدف اصلی در یک دوره آموزش الکترونیکی، تغییرات رفتاری یادگیرندگان با حداقل هزینه در کوتاهترین زمان ممکن است که برای رسیدن به این هدف ترکیب درستی از محتوا، رسانه، تعامل، فردی سازی، ترتیب مناسب، رابط کاربر، محیط یادگیری، نتایج مورد نیاز، نتایج با ارزش و یادگیرندگان باید مدنظر طراح باهوش و هنرمند قرارگیرد. توجه به اولویتها در موفقیت آموزش الکترونیکی حائز اهمیت می باشد، این اولویتهای را می توان به ترتیب: 1_ اطمینان از انگیزه فراوان یادگیرنده برای یادگیری 2_ هدایت یادگیرنده به سوی محتوای آموزشی مناسب و 3_ ایجاد تجربه های یادگیری معنی دار و ماندنی در ذهن که راه هایی برای آن در ذیل اشاره شده.
– محیط های کاربری جالب و موقعیت های بدیع
– ایجاد شرایط دنیای واقعی و معتبر
– وجود سناریوهای چندگانه حل مسئله
– شبیه سازی
– خطرپذیری و عواقب آن
– پرداختن به موضوعات جذاب
– عناصر رسانه ای و ارتباطی جذاب
– موقعیت های کاوش و تمرین
– طنز و شوخی
مولفه های اصلی که در یک سیستم آموزش الکترونیکی باید طراحی شوند عبارتند از انگیزه یادگیرنده، رابط کاربر یادگیرنده، ساختار محتوا و ترتیب آنها، پیمایش و تعامل که همواره باید آنها را در نظر گرفت. انگیزه یادگیرنده که یک چالش منطقی است در سیستم آموزشی باعث آزادسازی انرژی لازم برای یادگیری، حذف محرکه های منفی در کند کردن فرایندیادگیری، تقویت حافظه در کسب دانش، تشویق ایجاد دانش جدید، در نظر گرفته شدن و ارزیابی روابط بالقوه و تقویت روابط جدید معنی دار که در حافظه بلند مدت قابل ذخیره شدن باشد می گردد. قصد داوطلبانه فراگیر در پاسخ به نیازهای احساس شده، فرصت ها و پاداش ها از جمله منابع ایجاد انگیزه برای یادگیرنده می باشد. همچنین رابط کاربر یادگیرنده که به عنوان محیط کار یادگیرنده در سیستم آموزشی تعریف می شود باید به گونه ای طراحی شود که تمامی امکانات مورد نیاز یادگیرنده را در یک محیط تعاملی تجمیع کرده و ظاهر آن به صورت طبیعی و قابل تشخیص جلوه کند تا بتواند موثر بودن محیط را تقویت نماید. لازم است بدانیم رابط تاثیرگذار بر یادگیری باید بر محتوا و تعامل یادگیرنده تمرکز داشته باشد.
ایجاد یک دوره آموزشی تعاملی مناسب، کار بسیار پیچیده و پرچالش است، یک طراحی عالی از یک دوره آموزش الکترونیکی موفق و اثربخش همیشه در یک تجربه موثر آموزشی نهفته است. یک سیستم آموزش الکترونیکی باید بتواند به سرعت رفتارهای انسانی را تغییر دهد، مهارتها را ایجاد نموده و تولید دانش نماید.
در سیستم آموزش الکترونیکی نسل جدید ما باید سیستمی طراحی کنیم که در آن بتوان یادگیرنده اطلاعاتی از خود را به کامپیوتر بدهد و پارامترهایی از اینکه می خواهد به تنهایی مطالعه کند، همراه با کسی باشد یا در یک شبکه این کار را انجام دهد مشخص نماید و با توجه به آن اطلاعات، سیستم محتوای آموزش مورد نیاز یادگیرنده را بر پایه مدلی که از او ترسیم می کند در اختیار وی قرار دهد.
برای طراحی یک سیستم آموزش الکترونیکی چند پارامتر قابل توجه است:
الف) استاد با تجربه با علم به ضرایب سختی هر قسمت از محتوای آموزشی که می داند چه فعالیتها و توضیحاتی به تفهیم مسئله کمک می کند و ترتیب ارائه مطالب چگونه باید باشد، در یک آموزش الکترونیکی اثر بخش نقش آفرینی دارد.
ب) یادگیرندگان قدیم و جدید به عنوان منابع با ارزشی می باشند که می توانند مشکلات موجود در فهم مطالب و روش هایی که به فراگیری کمک می کنند را پیشنهاد داده و ایده های مختلف را در طول دوره طراحی و ارزیابی کنند.
ج) رناتیوهای آموزش الکترونیکی شامل پارامترهای پایه (مطالب موجود)، تمرکز طراحی ( براساس نیاز یادگیرنده)، پتانسیل محصول منابع انسانی مورد نیاز و محتوایی که باید تولید شود، می باشد.
د) اشیای یادگیری با قابلیت استفاده مجدد RLO (Rcusablc Learning Objects ) که مشخصه های اصلی آنان شامل: قابلیت استفاده مجدد، ساختار استاندارد و قابلیت پشتیبانی بهتر است.
توجه 1 : طراحان در آموزش الکترونیکی باید بتوانند “محتواهایی را تهیه کنند که با محیط خاص یادگیری تطابق داشته باشد”
توجه 2 : برای ایجاد دوره های آموزشی تعاملی نیاز به دانش عمیق محتوایی، بیش از حدی است که در منابع طراحی شده برای دوره های آموزشی توصیفی به کار گرفته می شود.
با توسعه سیستمهای اطلاعاتی، داده به یکی از منابع پراهمیت سازمانها مبدل گشته است. بنابراین روشها و تکنیکهایی برای دستیابی کارا به داده، اشتراک داده، استخراج اطلاعات از داده و استفاده از این اطلاعات، مورد نیاز میباشد. با ایجاد و گسترش وب و افزایش چشمگیر حجم اطلاعات، نیاز به این روشها و تکنیکها بیش از پیش احساس میشود. وب، محیطی وسیع، متنوع و پویا است که کاربران متعدد اسناد خود را در آن منتشر میکنند. در حال حاضر بیش از دو بیلیون صفحه در وب موجود است و این تعداد با نرخ 7.3 میلیون صفحه در روز افزایش مییابد. با توجه به حجم وسیع اطلاعات در وب، مدیریت آن با ابزارهای سنتی تقریباً غیر ممکن است و ابزارها و روشهایی نو برای مدیریت آن مورد نیاز است. به طور کلی کاربران وب در استفاده از آن با مشکلات زیر روبرو هستند:
1- یافتن اطلاعات مرتبط: یافتن اطلاعات مورد نیاز در وب دشوار میباشد. روشهای سنتی بازیابی اطلاعات که برای جستجوی اطلاعات در پایگاه دادهها به کار میروند، قابل استفاده در وب نمیباشند و کاربران معمولاً از موتورهای جستجو که مهمترین و رایج ترین ابزار برای یافتن اطلاعات در وب می باشند، استفاده میکنند. این موتورها، یک پرس و جوی مبتنی بر کلمات کلیدی از کاربر دریافت کرده و در پاسخ لیستی از اسناد مرتبط با پرس و جوی وی را که بر اساس میزان ارتباط با این پرس و جو مرتب شده اند، به وی ارائه می کنند. اما موتورهای جستجو دارای دو مشکل اصلی هستند (Baeza-Yates, 2004). اولاً دقت موتورهای جستجو پایین است، چراکه این موتورها در پاسخ به یک پرس و جوی کاربر صدها یا هزاران سند را بازیابی میکنند، در حالی که بسیاری از اسناد بازیابی شده توسط آنها با نیاز اطلاعاتی کاربر مرتبط نمیباشند (Bharat, and et. al., 2001). ثانیاً میزان فراخوان این موتورها کم میباشد، به آن معنی که قادر به بازیابی کلیه اسناد مرتبط با نیاز اطلاعاتی کاربر نیستند. چرا که حجم اسناد در وب بسیار زیاد است و موتورهای جستجو قادر به نگهداری اطلاعات کلیه اسناد وب، در پایگاه دادههای خود نمیباشند (Chakrabarti, and et. al., 1999).
2- ایجاد دانش جدید با بهره گرفتن از اطلاعات موجود در وب: در حال حاضر این سوال مطرح است که چگونه میتوان دادههای فراوان موجود در وب را به دانشی قابل استفاده تبدیل کرد، به طوری که یافتن اطلاعات مورد نیاز در آن به سادگی صورت بگیرد. همچنین چگونه میتوان با بهره گرفتن از دادههای وب به اطلاعات و دانشی جدید دست یافت.
3- خصوصی سازی اطلاعات: از آن جا که کاربران متفاوت هر یک درباره نوع و نحوه بازنمایی اطلاعات سلیقه خاصی دارند، این مسئله باید توسط تأمینکنندگان اطلاعات در وب مورد توجه قرار بگیرد. برای این منظور با توجه به خواستهها و تمایلات کاربران متفاوت، نحوه ارائه اطلاعات به آنها باید سفارشی گردد.
تکنیکهای وب کاوی قادر به حل این مشکلات میباشند (Chakrabarti, 2000).
2-1- تعریف مسئله
وب به یک بخش تسلیم نشدنی جهان تبدیل شده است و گشت و گذار وب، یک فعالیت مهم برای مشتریانی که خرید آنلاین دارند، به شمار می آید (Varghese, 2012). همانطور که گفته شد، با توجه به حجم وسیع اطلاعات در وب، مدیریت آن با ابزارهای سنتی تقریباً غیر ممکن است و ابزارها و روشهایی نو برای مدیریت آن مورد نیاز است. یکی از این روشها وبکاوی است. به طور کلی وبکاوی را میتوان داده کاوی بر روی داده های محتوا، ساختار و کاربرد وب به حساب آورد. هدف وبکاوی کشف مدلها و الگوهای نهفته در منابع وب میباشد. هدف وب کاوی کاربرد وب به طور خاص کشف الگوهای رفتاری کاربران وب میباشد. کشف چنین الگوهایی از حجم عظیمی از داده های
تولید شده توسط وب سرورها کاربردهای مهمی دارد (Anand, and Mobasher, 2005). از جمله آنها میتوان به سیستمهایی که میزان مؤثر بودن یک سایت را در برآوردن انتظارات کاربر ارزیابی می کنند، تکنیکهایی برای متعادل کردن پویای بار و بهینهسازی وب سرورها برای دستیابی مؤثرتر کاربران و کاربردهای مربوط به ساختاردهی مجدد و تطبیق یک سایت براساس نیازهای پیش بینی شدهی کاربر اشاره کرد.
کشف استخراج اطلاعات مفید از دادهی وب یا فایلهای وبلاگ، بهبود کارایی اطلاعات وب و فراهم کردن تکنولوژی برای کاربردهای وب به عنوان مثال، شخصیسازی و غیره از جمله اهداف دیگر وبکاوی میباشد. برای مدیریت تصمیمگیری، نتیجه کاوش کاربرد وب می تواند برای تبلیغات، بهبود طراحی وب، بهبود رضایت مشتری، هدایت استراتژی تصمیم آنالیز بازار و سازمان مورد استفاده قرار گیرد (Naveena Devi et al., 2012).
در سال های اخیر تکنیکهای وبکاوی کاربرد وب به عنوان رویکردی دیگر که مبتنی بر کاربر است در شخصیسازی وب ارائه شده است که برخی از مشکلات مربوط به فیلترکردن جمعی را کاهش میدهد. به طور خاص وب کاوی کاربرد وب برای افزایش گسترشپذیری سیستم های شخصیسازی شدهی سنتی که برمبنای تکنیکهای فیلترکردن جمعی میباشند استفاده شده است.
شخصیسازی صفحه وب شامل خوشهبندی صفحات مختلف وبی است که الگوی مشابهی دارند. شخصیسازی وب از تکنیک کاربرد وب کاوی برای سفارشی کردن صفحات وب برای یک کاربر خاص استفاده می کند. این مسئله شامل استخراج جلسات کاربر از فایلهای ورود به سیستم می شود. یک جلسه کاربر، دنبالهی صفحات وبی که توسط کاربر در یک دوره زمانی خاص مورد دسترسی قرار گرفته، میباشد.
3-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
با رشد ناگهانی اندازه وب و استفاده از وب گسترده جهانی، برای کاربران بسیار مشکل شد که بتوانند به طور مؤثر به اطلاعات مرتبط و مورد علاقه خود دسترسی پیدا کنند. نیاز به پیش بینی نیازهای کاربر به منظور بهبود قابلیت استفاده و حفظ کاربر سایت، آشکار است و می تواند با بهره گرفتن از شخصیسازی آدرسدهی شود. شخصیسازی وب، پردازشی از یک سایت برای بر طرف کردن نیاز یک کاربر خاص یا مجموعه ای از کاربران با بهره گرفتن از دانش به دست آمده از طریق تحلیل رفتار گشت و گذار کاربر است. هدف از سیستم شخصی سازی وب، مهیا ساختن اطلاعات و نیازهای کاربران، بدون این که صریحاً از آنها سوالی پرسیده شود.
هر اقدامی که اطلاعات یا سرویسهای فراهم شده توسط یک وبسایت با نیازهای یک کاربر یا گروه خاصی از کاربران با به کارگیری دانش بدست آمده از رفتار گردشی کاربر و علایق خاص او به صورت ترکیب با محتوا و ساختار وبسایت سازگار می کند شخصیسازی وب نامیده می شود (Eirinaki, 2003).
بطور کلی اهداف شخصی سازی وب عبارتند از:
– شخصیسازی سرویسهای ارائه شده توسط یک وبسایت نقش مهمی در کاهش گرانبار شدن اطلاعات ایفا می کند و وبسایت را به یک محیط کاربر پسندتر برای افراد تبدیل می کند.
– با فراهم کردن اطلاعات دلخواه کاربر به روش مناسب و در زمان مناسب، باعث بهبود گردش کاربر در وب سایت می شود.
– در تجارت الکترونیکی مکانیزیمی برای درک بهتر نیازهای مشتری، شناسایی تمایلات آیندهی او و در نهایت افزایش پابرجایی مشتری به سرویس ارائه شده فراهم می کند.
در سال های اخیر تکنیکهای وبکاوی کاربرد وب به عنوان رویکردی دیگر که مبتنی بر کاربر است در شخصیسازی وب ارائه شده است که برخی از مشکلات مربوط به فیلترکردن جمعی را کاهش میدهند. به طور خاص وب کاوی کاربرد وب برای افزایش گسترش پذیری سیستمهای شخصیسازی شدهی سنتی که برمبنای تکنیکهای فیلترکردن جمعی میباشند استفاده شده است.
به طور نمونه شخصی سازی برروی پردازش شناسایی کاربر وب، جمع آوری اطلاعات از طریق اولویت یا علاقه مندی های کاربر، تمرکز دارد. به طور مختصر شخصیسازی وب می تواند برای مهیا ساختن سرویس با کیفیتتر استفاده شود و برنامه کاربردی از وب را برای کاربران در طول گشت و گذار آنها در وب مهیا سازد. این فعالیتها می تواند با مشخص کردن لینکها و لینکهای جدید مورد علاقه کاربر به صورت اتوماتیک و ایجاد صفحات ایندکس جدید، ساخته شود.
رویکرد تنها مبتنی بر کاربرد در شخصیسازی وب یک عیب مهم دارد و آن این است که فرایند توصیه به کاربر تنها براساس داده های تراکنشی موجود او صورت میگیرد و از این رو اقلام یا صفحاتی که اخیراً به سایت اضافه شده اند نمیتوانند به او توصیه شوند. این مشکل عموماً مشکل قلم جدید نامیده می شود. از سوی دیگر اگرچه الگوهای کشف شدهی مربوط به کاربرد منابع وب از طریق وبکاوی کاربرد وب در کشف ارتباطات اقلام با یکدیگر یا کاربران با یکدیگر و نیز تعیین شباهت در جلسات کاربر مفیدند اما بدون استفاده از دانش عمیقتری از دامنه وب سایت مورد نظر چنین الگوهایی درک اندکی از دلایل آن که چرا اقلام یا کاربران در گروههایی با هم قرار میگیرند در اختیار ما قرار میدهند. یک رویکرد معمول برای حل این مشکل در فیلتر کردن جمعی آن است که مشخصات محتوای صفحات را با رتبه بندیها و قضاوتهای کاربر ادغام کنیم. به طور کلی در این رویکردها کلمات کلیدی از محتوای وبسایت استخراج میشوند و برای اندیسگذاری صفحات براساس محتوا یا طبقه بندی آنها به دستههای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. در حوزه شخصیسازی وب این رویکرد به سیستم اجازه میدهد تا صفحات را نه تنها براساس افراد مشابه بلکه براساس شباهت محتوایی آنها به صفحاتی که کاربر اخیراً بازدید کرده است به او توصیه کند.
یک ضعف عمده در بیشتر رویکردهای موجود که از محتوای وب برای بهبود مدل کاربر استفاده میکنند این است که این روشها معمولاً از بردار عبارات برای نمایش علایق کاربر استفاده می کنند و ارتباطات معنایی بین این عبارات را نادیده میگیرند. در صورتی که میتوان با بهره گرفتن از معنا این روش نمایش را بهبود داد.
روشهایی که تاکنون ارائه شده اند، در مواردی دارای اشکالاتی بودند. البته تکنیکهای جدیدی در رفع این مشکلات و بهبود آنها ارائه شده است. اما در بیشتر این تکنیکها، مسائل افزونگی داده و مقیاسبندی بالا وجود دارد. الگوریتمهای خوشهبندی متعددی براساس تکنیکهای مختلف وجود دارد. بیشتر این الگوریتمها، اشکالات متعددی دارند. همانطور که اندازه خوشه در طی افزایش کاربران وب افزایش مییابد، نیاز به بهینهسازی خوشه ها اجتناب ناپذیر خواهد بود. در این پایاننامه قصد بر آنست تا یک متدولوژی بهینهسازی خوشه بر اساس سیستم فازی و الگوریتم ژنتیک ارائه شود.
هدف اصلی این پایان نامه بهبود بازدهی در پردازش شبکه ای به وسیله الگوریتم مورچگان می باشد. این فصل با طرح مساله اصلی پردازش شبکه ای اغاز می شود و اهمیت آن شرح داده می شود. استفاده از الگوریتم مورچگان در بسیاری از مسایل باعث بهبود بازدهی و کاهش زمان پردازش شده است. این امر زمینه ای را فراهم می آورد تا از این الگوریتم در پردازشبکه ای نیز استفاده شود.
2-1- پردازش شبکه ای
پردازش شبکه ای به مجموعه ای از منابع که از چند نقطه مختلف برای انجام یک هدف اقدام به کار می کنند گویند. هر کدام از این محیط های شبکه ای را می توان به صورت یک سیستم توزیع شده در نظر گرفت که با شبکه ای های دیگر تعامل ندارد و حجم زیادی از داده را پوشش می دهد. یکی از فواید این روش نسبت به روش کلاسترینگ این است که منابع می تواند از لحاظ جغرافیایی در نقاط پراکنده و به صورت غیر متقارن قرار گیرد. . با توجه به توزیع مجموعه های داده، انتخاب مجموعه منابع محاسباتی و منابع حاوی داده باید بطور مناسب صورت پذیرفته به گونه ای كه سربار ناشی از انتقال این مجموعه ها روی گرید كمینه شود. در این تحقیق، مساله زمانبندی برنامه های نیازمند داده مورد توجه قرار می گیرد. با توجه به اینكه زمانبندی بهینه مستلزم انتخاب مجموعه منابع مناسب می باشد. در پردازش های شبکه ای ,محیط ها پویا می باشند به این معنا که ممکن است در یک زمان منابع روشن باشد و در زمانی دیگر همان منابع خاموش باشند . همچنین در این پردازش ها ممکن است از لحاظ سخت افزاری و نرم افزاری با هم تفاوت داشته باشند.
پردازش شبکه ای دارای معماری های مختلفی می باشد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
– GT2
– OGSA
– GT3
3-1- الگوریتم مورچگان
الگوریتم مورچگان یک الگوریتم هیوریستیک با یک جستجوی محلی بهینه می باشد که برای مسایل ترکیبی مورد استفاده می گیرد. این روش از رفتار طبیعی مورچگان الهام گرفته است. در طبیعت مورچگان با ماده ای که از خود ترشع می کنند راه را به بقیه مورچگان نشان می دهند. در بسیاری از پژوهش ها از روش کلونی مورچگان برای حل مسایل NPسخت استفاده می شود. از این روش برای حل مسایلی مانند فروشنده دوره گرد, رنگ امیزی گراف و مسیر یابی استفاده می شود.
اجتماع مورچگان به مجموعه ای از مورچه های هوشمند گفته می شود که به صورت گروهی رفتار می کنند. این اجتماع در محیط جستجو
می کنند تا جواب بهینه را پیدا کنند.
در مساله زمان بندی در محیط های شبکه ای, هر کدام از این کارها به منزله یک مورچه در نظر گرفته می شود. هر کدام از این مورچه ها به دنبال منابع مورد نظر خود حرکت می کنند.
در زیر شبه کد اجتماع مورچگان نشان داده شده است:
Procedure ACO
begin
Initialize the pheromone
while stopping criterion not satisfied do repeat for each ant do Chose next node by applying the state transition rate end for until every ant has build a solution Update the pheromone end while end
روش های متفاوتی برای اجتماع مورچگان وجود دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد :
– Max-Min Ant System
– Rank-based Ant System
– Fast Ant System
– Elitist Ant System
4-1- چالش های پردازش شبکه ای
از چالش مهم در پردازش های شبکه ای می توان به نحوه اولویت بندی و زمان بندی به پردازه ها اشاره کرد. مساله زمان بندی در پردازش های شبکه ای از سه بخش تشکیل می شود:
1- پیدا کردن منابع که شامل منابعی است قابلیت استفاده را دارند.
2- جمع اوری اطلاعات درباره این منابع و انتخاب بهترین مجموعه از منابع.
3- کارها در این مرحله انجام می شود.
مرحله پیدا کردن مجموعه بهترین منابع یکی از مسایل NP-Complete می باشد. در زمان بندی کارها دو هدف عمده وجود دارد:
1- بیشترین میزان کارایی را سیستم داشته باشد.
2- بیشترین خروجی را داشته باشد.
برای هدف اول, باید روشی ارائه شود که زمان پردازش را کاهش دهد و برای هدف دوم, باید روشی ارائه شود که زمان بندی را به مجموعه ای از کارهای مستقل از هم تقسیم کند. این کار باعث می شود که ظرفیت انجام کار سیستم در واحد زمان افزایش یابد.
برای حل این مشکل روش های متفاوتی ارائه شده است. یکی از این روش ها نگاشت این مساله به مساله فروشنده دوره گرد می باشد. در این روش مسیر هایی که منابع نسبت به هم دارند مهم می باشد. در پردازش شبکه ای به دلیل اینکه منابع در فواصل متفاوت و غیر متقارن نسبت به هم قرار دارند به همین دلیل در مواردی این روش می تواند مفید عمل کند.
در ادامه این پژوهش مطالب به صورت زیر ارائه گردیده است.
در فصل دوم به پیش زمینه های مربوطه پرداخته ایم و کلیات روش های زمانبندی به مورچه، ژنتیک و حراج پرداخته شده است.
در فصل سوم مهمترین الگوریتم ها و روش های پیاده سازی شده در بسترۀ الگوریتم های زمان بندی ارائه گردیده است.
در فصل چهارم به ارائه روش پیشنهادی می پردازیم و نتایج شبیه سازی روش پیشنهادی (Acdanp) با روش قبلی مورد ارزیابی و مقایسه قرار می گیرد.
در فصل پنجم به ارائه پیشنهادات و کارهای آتی می پردازیم. ضمناً در پیوست الف کد سورس نوشته شده در محیطی Gridsim آورده شده است.
بیش از 60 سال است که شرکتهای تولید کننده نرم افزار از روش های سنتی برای تولید محصولات نرم افزاری خود استفاده می کنند. در این مدت فرصت مناسبی بوده که این روش های توسعه به طور مناسبی مدون شده و به نوعی استاندارد مناسبی برای توسعه نرم افزار در اختیار توسعه دهندگان قرار دهند. از اوائل قرن جدید و همزمان با توسعه روز افزون اینترنت و وب و همچنین فراگیر شدن استفاده از بسته های نرم افزاری مشکلات سنتی روش های توسعه نرم افزار بیش از پیش خود را نشان دادند. تاخیر در تحویل بسته های نرم افزاری، امکان عدم تغییر در نیازمندی های مشتریان و در نهایت نارضایتی مشتریان موارد است که توسعه نرم افزار با روش های سنتی را نج میدهد. ظهور روش های نوین توسعه که مستلزم ساز و کاری جدید در محیط توسعه نیز می باشد به عنوان راه حلی برای مشکلات مزبور در نظر گرفته شد. روش های نوین که آنها را روش های توسعه چابک نامیده اند، سعی دارند که با ارائه فرایندهای توسعه جدید چابکی مناسبی به شرکتهای تولید کننده نرم افزار بدهد.
2-1- بیان مسئله اساسی تحقیق به طور کلی
امروزه روش های چابک در توسعه نرم افزار (Agile methodologies) در حال جایگزینی با روش های سنتی توسعه نرم افزار(Traditional methodologies) هستند [1]. روش های چابک که به نوعی واکنشی به روش های سنتی هستند، ارزشهای متفاوتی را در مقایسه با روش های سنتی دنبال میکنند [2]. یکی از مسائلی که شرکتها و سازمان های نرم افزاری در مسیر تغییر روش خود از سنتی به چابک به کرات با آن مواجه هستند، اندازه گیری میزان چابکی است که در هر برهه زمانی حاصل نموده اند. نکته در اینجاست که این تغییر، فرایندی ناگهانی نیست و گاها بیش از یکسال زمان نیاز دارند و گاها با دشواری های فراوانی نیز همراه است [3]. این امر، میزان نیاز به یک ابزار سنجش را بیشتر نشان میدهد. متاسفانه ابزار سنجشی که توافق مناسبی بر آن باشد هنوز وجود ندارد. معیار اندازه گیری مناسب، باید به نحوی باشد که ضمن داشتن پشتوانه علمی مناسب، از سادگی نیز برخوردار بوده و به راحتی توسط شرکتها و سازمانها ( حتی سازمان های کوچک) قابل بهره برداری باشد. استفاده از اصول چابک به عنوان معیاری که توافق کلی بر روی آن وجود دارد میتواند در این راستا کمک کننده باشد [4]. بر این اساس ارزشهای چابک که در بیانه چابک [2] و الحاقیه آن مطرح شده اند به عنوان معیاری برای چابک سازی سازمانی در نظر گرفته شود. اما مسلما ارزشها و اصول چابک برای آنکه بتوانند در یک محیط عملی مورد قضاوت واقع شوند چندان مناسب نیستند. چرا که هر کدام از روش های چابک مانند اسکرام(Scrum) [5]یا اکس پی (XP) [6]و یا روش های دیگر دارای فعالیت ها، نقش ها و ویژگی های خاص بوده که با روش های دیگر قابل مقایسه نخواند بود. به عنوان یک پیشنهاد بهتر استفاده از تمرینات چابک به عنوان هسته اولیه ابزار اندازه گیزی مزبور می باشد. در واقع بر اساس تطبیق این تمرینات در سازمان و میزان تمریناتی که در سازمان به صورت نهادینه شده در حال استفاده می باشند، می توان چابکی سازمان را برآورد کرد. این معیار زیربنای اندازه گیری مورد نظر این تحقیق می باشد.
3-1- ضرورت تحقیق
شرکتهای متعددی که در حال تغییر روش های توسعه نرم افزار خود از روش های سنتی به روش های چابک هستند، در مقاطع زمانی مختلف نیازمند بررسی میزان پیشرفت خود در چابک سازی هستند. این مساله هم میتواند در راستای بررسی پتانسیل ارزشهای قابل حصول در سازمان کمک نماید و هم می تواند با ایجاد فضای مثبت ناشی از پیشرفت فرایند چابک سازی در روحیه تیمی افراد در افزایش راندمان و منافع سازمانی مفید واقع شود. داشتن ابزاری که بتواند بر اساس یک تحقیق علمی میزان چابکی را نشان دهد میتواند به شدت مورد توجه شرکتهای مزبور باشد. همچنین این ابزار میتواند یک مبنایی برای تعیین فرایندهای آتی قابل انتخاب برای چابک کردن سازمان باشد. به این ترتیب علاوه بر بحث اندازه گیری راهنمای مناسبی نیز برای فرایند تغییر رفتار سازمان نیز خواهد بود.
4-1- نوآوری
آنچه این تحقیق را در نوع خود نوآور می نماید، ارائه یک مدل اندازه گیری چابکی است که وظیفه اصلی آن نشان دادن میزان چابکی است که تا کنون سازمان به آن دست یافته است. همچنین در یک گام اضافه میتواند تمریناتی که هنوز در سازمان نهادینه نشده اند را با میزان تاثیر آنها در چابکی سازمان نشان دهد.
چنین مدلی میتواند به عنوان راهنمایی برای چابک تر شدن شرکتهای نرم افزاری باشد. شاید به عنوان یک ابزار کمکی در فرایند چابک شدن شرکتهای نرم افزاری نیز قابل به کار گیری باشد.
5-1- اهداف
در پایان این پروژه، یک ابزار ساده اندازه گیری چابکی در قالب یک برنامه کاربردی یا وب سایت تهیه خواهد شد. در این وب سایت سازمانها بایستی سوالاتی را که از آنها در مورد تمرینات چابک پرسیده می شود پاسخ دهند. بر اساس این پاسخ ها، میزان چابکی سازمان نشان داده می شود.
سازمانها یا شرکتهای تولید کننده نرم افزار با کمک این ابزار میتوانند رشد خود در دستیابی به آرمانهای چابکی را محک بزنند. این ابزار هم برای شرکتهایی که خواهان استفاده از روش های چابک میباشند مناسب است و هم برای آنانی که در حال استفاده از برخی از جنبه های چابکی می باشند.
6-1- فرضیه های تحقیق
موارد زیر در این تحقیق مفروض می باشند:
– این تحقیق به بحث تطبیق متدولوژی های چابک با سازمان و پروژه های نرم افزاری وارد نخواهد شد.
– به دلیل نیاز به ارائه یک مدل مورد پذیرش عمومی، تنها مدارک و مستنداتی که در چارچوب روش های چابک مورد توجه شرکتهای نرم افزاری است، مورد توجه قرار میگیرید.
– این تحقیق مستقل از متدولوژی می باشد. بدین ترتیب همه سازمانها و شرکتهای نرم افزاری که در همه یا بخشی از پروژه های خود، یک یا چند روش توسعه نرم افزار چابک را به کار میگیرند، قادر به بهره گیری از نتایج تحقیق خواهند بود.
7-1- روش تحقیق
انجام هر کار تحقیقاتی مستلزم بستر سازی مناسب برای انجام موضوع تحقیق است. اهمیت استفاده از روش تحقیق مناسب تا حدی است که می تواند به شدت نتایج تحقیق را متاثر سازد. از این روی است که در همه تحقیقات پژوهشی به منطور شفاف سازی و ایجاد درک مناسب از نتایج تحقیق، پیش از شروع عملیات تحقیق، روش و گامهای انجام پژوهش به صورت مشخص بیان می گردد.
در این تحقیق موارد زیر انجام خواهد شد:
1- استخراج معیارهای اندازه گیری چابکی.
2- کلاسه بندی کردن این معیارها به منظور سادگی تفسیر نتایج.
3- تعیین وزن هر کدام از معیارها بر اساس نظر سنجی از متخصصین.
4- تدوین ساختار مدل اندازه گیری.
5- پیاده سازی ابزار.
6- مستندسازی.