كارآفرینی سازمانی فرایندی بازآفرین یا به معنی دیگر نوسازی مجدد سازمانی است. سازمانها با ایجاد خدمات جدید به مشتریان موجب رضایت مشتریان میشوند و رضایت مشتریان، وفاداری به سازمان و به دست آوردن مشتریان جدید را به همراه دارد كه باعث بقا و سودآوری در سازمان میشود. از این رو سازمانها برای محیطی كه كارآفرینی را ترغیب و استعدادهای افراد را بالفعل كند، اهمیت قابل ملاحظهای قائل شدهاند. یكی از مهمترین عوامل تسهیل و تقویت توان كارآفرینی در سازمان ساختار مناسب و تشكیلات متناسب با اهداف مورد نظر میباشد. با توجه به اهمیت مبحث كارآفرینی در دنیای امروز، توسعه و ترویج فرهنگ كارآفرینی بیش از پیش ضروری بهنظر میرسد. به دلیل نقش و جایگاه ویژه كارآفرینان در روند توسعه و رشد اقتصادی، بسیاری از دولتها در كشورهای توسعهیافته و درحال توسعه، تلاش میكنند با حداكثر امكانات و بهرهبرداری از دستاوردهای تحقیقاتی، شمار هرچه بیشتری از جامعه را كه دارای ویژگیهای كارآفرینی هستند به آموزش در جهت كارآفرینی و فعالیتهای كارآفرینانه تشویق و هدایت كنند (بهبود، 1390).
توجه به كارآفرینی در جامعه، سبب پویایی و افزایش بهرهوری شده و در سطوح مختلف، ارزش كار را افزایش داده و روحیه سعی و تلاش را در بدنه جامعه بالا میبرد (سعیدی كیا، 1390). کارآفرینی سازمانی، یکی از مهمترین عوامل توسعه سازمانی و اقتصادی است که از مدتها پیش، مورد توجه محققین و دولت مردان قرار گرفته است (Minniti, 2008). در نظر بسیاری از پژوهشگران، کارآفرینی سازمانی مفهومی راهبردی است که می تواند زمینه رشد و دستیابی سازمان به مزیت رقابتی پایدار را فراهم سازد (Dess et al., 1997).
شرایط اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروز کشور بهگونهای است كه حل مشكلات و تنگناها، الگوها و راه حلهای جدید و متفاوتی را طلب میكند. تركیب جمعیتی جوان كشور، ضرورت ایجاد فرصتهای شغلی، وابستگی به درآمدهای نفتی، نوسان بهای نفت در كنار مسائلی همچون لزوم رعایت الگوی مصرف، طرح هدفمند كردن یارانهها، مقابله با تحریمها، اصل 44 قانون اساسی و غیره، عواملی هستند كه نظر سیاستگذاران و تصمیمسازان كلان كشور را به منابعی درآمدزا، سهلالوصول و مستقل از نفت معطوف میسازد كه بیشك دستیابی به این منابع در سایه ابتكار، خلاقیت و نوآوری و در یک كلام كارآفرینی نهفته است. به همین دلیل با توجه به اینکه بخشهای دولتی و بخشهای خصوصی به علت مشكلات اقتصادی و اداری متعدد با چالشهای بزرگی در ادارهی امور خود مواجه شده و در حال حاضر تشكیلات حجیم و بیش از حد بزرگ سازمانهای دولتی از كارایی لازم برخوردار نبوده و از هدف اصلی خود یعنی خدمترسانی به مردم دور ماندند، مفهوم جدیدی از كارآفرینی به وجود آمد و این مفهوم چیزی جز كارآفرینی سازمانی نیست. كارآفرینی سازمانی یک فرایند بنیادی برای توسعه نوآوری است و دوام و بقای سازمانها به استفادهی بهتر از منابع انسانی خلاق و كارآفرین آنها بستگی دارد. تحلیل رفتار كارآفرینانه سازمانی مربوط به كارشناسان و كاركنان شاغل در سازمان و همسو نمودن ارتقای دانش، مهارت و نگرش آنها با اهداف سازمانی یكی از مهمترین اهداف در سازمانها بوده و لازم است در این خصوص تحقیقات و مطالعات حرفهای بهخصوص با رویكرد بومی انجام شود.
با توجه به اهمیت کارآفرینی سازمانی در کشور، تحقیقات زیادی در این خصوص صورت پذیرفته است. بررسیهای انجام شده از تحقیقات بهعمل آمده، نشان میدهد كه حیطه تحقیقات متمركز بر دو عامل 1- مفهوم و اهمیت نیازها و ضرورت كارآفرینی سازمانی که محققانی مانند، حیدری (1390)، عمانی و رجبعلیپور (1389)، صمدی و شیرزادی (1389)، مرزبان و همکاران (1389)، لعلی سرابی و همکاران (1391)، قهرمانی و همکاران (1389)، در این حوزه ها اقدام به تحقیق نموده اند و 2- بررسی موانع و محدودیتها، عوامل موثر بر كارآفرینی سازمانی نظیر آموزش، خلاقیت، هوش، مدیریت و سرمایه اجتماعی بوده است، که محققانی همچون، کیاکجوری و فاضلی ویسری (1389)، مدهوشی و همکاران (1387)، اهری و همکاران (1389)، قاسمی و اسدی (1389)، کاظمی و همکاران (1389)، هواسی (1389)، کرد نائیج و همکاران (1389)، مهینینان (1389)، عربیون و جوادی (1388)، در این زمینه به تحقیق و پژوهش پرداختند.
انتظار میرود نتایج حاصل از تحقیق حاضر که به طور مشخص به بررسی و تحلیل رفتار کارآفرینانه در بین کارشناسان جهاد کشاورزی استان گیلان می پردازد، مورد استفاده مدیران،کارشناسان و کارکنان سازمان جهاد کشاورزی و تمامی کارشناسان دستگاههای اجرایی و دانشجویان و محققین قرارگیرد.
1-2 بیان مساله
کارآفرینی و کارآفرین، مباحث نظری و راههای عملی آن در عرصه های اقتصادی، صنعتی، تجاری، اجتماعی و فرهنگی موضوعهای تازهای نیستند. در هر دورهای از تاریخ، مطالب و مسایلی از آنها مطرح شده و موضوعهای تازهای افزوده گردیده و نکاتی کلیدی برجسته شده و محوری در آن قرار گرفته است و امروز جدیترین و اساسیترین موضوع این عرصه ها تنها یک عنوان دارد، کارآفرینی سازمانی. این بدان معناست كه كارآفرینی سازمانی بسان پدیدهای نسبتا نوظهور در كشورمان نیاز به شناسایی و تجزیه و تحلیل دارد، تا هر چه كاراتر برنامه های توسعه را پیش برد. این موضوع مختص کشور ما و یا یک منطقه خاص جغرافیایی نیست، چرا که اینك در سراسر جهان، كار و فعالیت شكل تازهای به خود گرفته است، در حوزه اقتصاد خصوصی کارآفرینان، بنگاهها را به سوی خوداشتغالی و خودكارفرمایی پیش میبرند و در حوزه سازمانی، کارآفرینان سازمانی، سازمانها را از طریق ایجاد خدمات جدید و ارتقای سطح رضایت به مشتریان، افزایش سطح وفاداری آنان به سازمان را فراهم ساخته و از سویی دیگر با بهدست آوردن مشتریان جدید باعث بقا و سودآوری در سازمانها میشوند. اما باید دانست كه در دنیای رقابتی و متغیر امروز، كامیابی از آن سازمانها، جوامع و اتحادیههای اقتصادیای است كه بین منابع كمیاب و قابلیتهای مدیریتی و كارآفرینی منابع انسانیشان پیوندی عملی و كارا برقرار سازند. به عبارتی دیگر، سازمان و متعاقب آن، جامعهای میتواند در مسیر توسعه، حركتی مستمر و پرثمر داشتهباشد، كه همزمان با ایجاد بسترهای لازم، منابع انسانی خود را به دانش و مهارت كارآفرینی مولد تجهیز كند كه آنگاه آنها با بهره گرفتن از این فرایند مولد، سایر منابع سازمان و جامعه را به سوی ایجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، هدایت و مدیریت كنند. این محدودیتی است كه جملگی باید با آن كنار بیاییم و كار كنیم. امروزه نیروی انسانی به عنوان یک منبع نامحدود و محور هر نوع توسعه مطرح است. در این بین كارآفرینان بهطور خاص دارای نقشی موثرتر در فرایند توسعه اجتماعی و اقتصادیاند. تحقیقات نشان داده كه بین توسعه و تعداد كارآفرینان در یک كشور همبستگی مثبت وجود دارد. زیرا كشوری كه دارای تعداد زیادی كارآفرین باشد، نهتنها از قابلیتهای بالفعل تجاری و اقتصادی، بلكه از محركهای اجتماعی و پتانسیل فرهنگی قویتری برای توسعه پایدار برخوردار است.
سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان با در اختیار داشتن 1291 نفر نیروی شاغل که از این تعداد 553 نفر از این کارکنان دارای مدرک کارشناسی و بالاتر میباشند و به دلیل جایگاه اقتصادی استان در کشور به عنوان استانی با ساختار اقتصاد کشاورزی و از سوی دیگر با توجه به وابستگان مراجعهکنندگان این سازمان از حیث اقتصادی، جایگاه مهمی در عرصه اقتصادی استان را دارا میباشد، اما براساس گزارش دبیرخانه برگزاری همایش امتنان از كارآفرینان برتر استان گیلان كه در سال 1390 برگزار گردید، تنها تعداد 156 نفر ثبت نام شده داشته، كه از این تعداد فقط 25 نفر (16 درصد)، مربوط به بخش كشاورزی بوده است. طی انتخاب كارآفرینان منتخب برتر استانی در سال 1390 از بخش صنعت پنج نفر (56 درصد)، از بخش خدمات سه نفر ( 33 درصد) و بخش كشاورزی یک نفر (11 درصد)، را به خود اختصاص دادند.
نکته حائز اهمیت در آمارهای موجود درخصوص کارآفرینان ثبت نام شده این است که با توجه به اهمیت بخش کشاورزی در استان گیلان و حضور نیروهای کارشناس و متخصص در سازمان جهاد کشاورزی استان و متقاضیان این سازمان، تعداد افراد ثبت نام شده در بخش کشاورزی 25 نفر و تعداد کارآفرینان معرفی شده از سوی این سازمان بطور مستقیم پنج نفر بوده است که نسبت به تعداد پرسنل و فعالان شاغل در استان از درصد مناسبی برخوردار نمی باشد که این موضوع میتوان به نوعی با میزان و سطح فرهنگ كارآفرینی در سازمان مذكور مرتبط دانست.
بنابراین، تحلیل رفتار کارآفرینانه سازمانی در بین کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان به عنوان هدف این تحقیق مورد توجه قرار گرفت. از اینرو سوال اساسی این است که آیا کارشناسان جهاد کشاورزی استان گیلان دارای رفتار کارآفرینانهسازمانی میباشند؟
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق
امروزه سازمانها نمیتوانند با تعداد اندکی افراد خلاق و کارآفرین و با اجرای چند طرح کارآفرینانه بر رقبای کوچک، چابک، منعطف، نوآور، فرصتگرا، و کمهزینه فایق آیند، آنها باید شرایطی را فراهم کنند تا همه کارکنان روحیه کارآفرینی پیدا کرده بتوانند به راحتی، مستمر و به طور فردی یا گروهی فعالیتهای کارآفرینانه خود را به اجرا درآورند. سازمانها برای به اجرا درآوردن و بکارگیری کارآفرینی در سازمانهای خود ابتدا باید فرهنگ سازمانی خود را با فرهنگ کارآفرینانه منطبق کنند، بدین معنی که سازمانها باید فرهنگی را در میان کارکنان خود رواج دهند که به خلاقیت و نوآوری، درستی، صداقت، احترام گذاشته و آنها را تقویت کنند. در این فرهنگ باید به کارکنان فرصت داد تا طرحهای ابتکاری خود را به اجرا درآورند و در صورت شکست نیز از حمایت مدیران خود برخوردار شوند، سازمانهای کارآفرین برای افزایش نوآوری سعی می کنند که در تصمیمات خلاقانه، سیستم عدم تمرکز اعمال گردد، همچنین از سیستم ارتباطات باز افقی و عمودی استفاده می شود تا به یک ایده جدید اجازه دهند به سرعت در سازمان منتشر شود، در سازمان کارآفرینانه، به دلیل نقش محوری سیستم پاداش و افزایش اثربخشی آن معیارهای تشویق و پاداش در سازمان به طور روشن و واضح به اطلاع همه کارکنان میرسد، و اساسا مخاطرهپذیری، نوآوری، کارگروهی و رفتارهای خلاقانه در این سیستم مورد تشویق قرار میگیرد، در سازمانهای کارآفرین به کارکنان چنین القا می شود که برای رسیدن به چشماندازهای آتی موفقیتهای کوچک امروز را مانند پلههای ترقی رسیدن به چشماندازهای روشن آتی سازمان در نظر بگیرند، بههمین دلیل است که در این سازمانها به تحقیق و توسعه اهمیت خاص داده می شود.
در كشورما نیز، اهمیت كارآفرینی و نقش کارآفرینان سازمانی در پیشبرد اهداف تعیین شده احساس میگردد و بههمین دلیل، تحقیقات زیادی نیز در این خصوص انجام گرفته است، تا راهحلهایی موثر و راهكارهایی اصلاح كننده برای ایجاد، استمرار و ارتقای فرهنگ کارآفرینی برداشته شود. این مهم انجام نمی شود، مگر اینكه سوالات و درخواستهای متنوع و مشکلات متعدد كارآفرینان را با كمك روشهای علمی معتبر شناخته و با درك پارهای از مسائل آنها از جمله عدم وجود فضایی خلاقانه در محیطهای کاری، سازماندهی كارآفرینان و مشكلات كارآفرینان اجتماعی، ما را به سوی راهکارهایی در این زمینه بکشاند.
مطالعاتی كه در رابطه با موضوع مورد تحقیق انجام شد، بیانگر آن میباشد كه در میان پژوهشهای انجام شده تا به امروز، تحقیقی در این زمینه انجام نشده است. این مطلب خود نشان دهنده و مؤید تازه و بدیع بودن پژوهش حاضر میباشد. در عین حال، پژوهشهای دیگری وجود دارند كه به نحوی به یكی از جنبه های موضوع مورد تحقیق و آن هم به طور غیرمستقیم پرداختهاند. به طور مثال، حیدری و همكاران (1390)، در پژوهش خود تحت عنوان «بررسی رابطه میان فرهنگ سازمانی و مؤلفه های کارآفرینی سازمانی» به بررسی رابطه میان فرهنگ سازمانی و مؤلفه های کارآفرینی در بین کارمندان ستادی سازمان جهاد کشاورزی شهرستان کرمانشاه پرداختند. در تحقیقی دیگر که توسط عمانی و رجب علی پور، (1389)، تحت عنوان «تحلیل عاملی موانع توسعه مدیریت دانش و کارآفرینی در سازمان جهاد کشاورزی استان چهارمحال بختیاری» ارائه گردید، به شناسایی مهمترین عوامل مانع توسعه کارآفرینی و مدیریت دانش در سطح سازمان پرداخته شد.
بررسی پیشینه تحقیقات نشان داده است که، تقویت و ایجاد رفتار کارآفرینانه در سازمانها متاسفانه، در كشور ما و در چند برنامه اخیر توسعه، توجه خاص به این مهم نشده و حتی میتوان گفت كه این مفهوم برای بسیاری از دستاندركاران و افراد جامعه ناشناخته و غریب است. شاید به همین دلیل تاكنون برنامهریزی و بسترسازی مناسبی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و نظام آموزشی كشور برای توسعه كارآفرینی بهویژه در دانشگاههای كشور صورت نپذیرفته است. به همین دلیل نیز در کشورمان تحقیق و پژوهش دقیقی در این خصوص انجام نشده است. تحقیقاتی که تاکنون توسط محققین در این حوزه ارائه گردیده، اغلب در حوزه های تولیدی و بخشهای خصوصی بوده و پر واضح است که عوامل تحریک و تحرک کارآفرینی در سازمانهای خصوصی با سازمانهای دولتی از بسیاری جهات متفاوت میباشد. به عنوان نمونه، رستم بخش (1389)، ترابی (1389)، مدهوشی و بخشی (1382)، هواسی (1389)، قاسمی و اسدی (1389)، در تحقیقات خود که در دانشگاهها انجام دادند به بررسی موانع کارآفرینی سازمانی و ارتباط آن با کارآفرینی پرداخته و به تعدادی از موانع کارآفرینی اشاره داشتند. اما در هیچکدام از این تحقیقات و پژوهشها راهکارهای عملی به منظور ارتقای فرهنگ کارآفرینی سازمانی ارائه نگردیده است. در همین راستا، پژوهشهای دیگری نیز در بخشهای خصوصی انجام گردید. بطور مثال، كرد نائیج و همكاران (1389)، مهینیان (1389)، به ترتیب در شركت صنعت چوب شمال و مجتمع صنعتی رفسنجان به بررسی موانع كارآفرینی سازمانی پرداخته و عوامل مهم موانع کارآفرینی را مورد بررسی قرار دادند.
تحقیقات و پژوهشهای پیشین ، نشاندهنده این است که وجود تحقیقات در حوزه کارآفرینی سازمانی توسط محققین سایر کشورها با توجه به مغایرتهای فرهنگی، گذشت زمان و تغیییرات مهم در دیدگاه ها، نگرشها و ساختار مدیریتی و تفاوت ماهیتی در بخشهای دولتی و خصوصی و از سوی دیگر عدم انجام تحقیق بطور اخص در مورد رفتار کارآفرینانه سازمانی، میتواند از دلایل مهم در اهمیت اجرای تحقیات و مطالعات در حوزه کارآفرینی سازمانی و توسعه رفتارهای کارآفرینانه سازمانی کارکنان در ایران به خصوص در بخشهای دولتی باشد. طی بررسی بهعمل آمده به طور مشخص تاکنون تحقیق و مطالعه علمی از سازمانهای دولتی استان گیلان در حوزه رفتار کارآفرینانه کارشناسان شاغل صورت نگرفته است که این امر نیاز و ضرورت یک تحقیق علمی در این خصوص را ایجاب مینماید. شناسایی عوامل موثر در رفتار کارآفرینانه از یک سو و بسترسازی شرایط به منظور ایجاد و تقویت موارد مرتبط با این حوزه از سویی دیگر ضرورت انجام چنین تحقیقی را اجتنابناپذیر ساختهاست. در راستای این هدف، تحقیق حاضر به بررسی عوامل موثر در رفتار کارآفرینانه سازمانی در بین کارشناسان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان پرداخته است.
1-4 اهداف و سوالات تحقیق
الف- هدف اصلی تحقیق
هدف اصلی این تحقیق تحلیل رفتار کارآفرینانه سازمانی در بین کارشناسان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان میباشد.
ب- اهداف اختصاصی تحقیق
1- تحلیل سطح دانش کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی در بین کارشناسان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان.
2- تحلیل سطح مهارت کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی در بین کارشناسان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان.
3- تحلیل سطح نگرش کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی در بین کارشناسان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان.
4- شناسایی موا نع كارآفرینی سازمانی در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان.
ج- سوالات تحقیق
با توجه به موارد مذكور و همچنین ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی استان گیلان، مطالعه حاضر به دنبال پاسخگوئی به سؤالهای زیر است:
1- سطوح دانشی، نگرشی و مهارتی رفتار کارآفرینانه سازمانی کارشناسان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان چگونه است؟
2- موانع کارآفرینی سازمانی در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان کدامند؟
3- نقش و تاثیر متغیرهای زمینهای، در تحلیل رفتار کارآفرینانه سازمانی در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان چگونه است؟
1-5 محدوده تحقیق
الف- محدوده موضوعی
موضوع تحقیق حاضر، در خصوص تحلیل رفتار کارآفرینی سازمانی در بین کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان میباشد.
ب- محدوده زمانی
تحقیق حاضر با توجه به زمانبندی اعلام شده از ابتدای اردیبهشت ماه سال 1392 شروع و در پایان تیر ماه 1392 به اتمام رسیده است.
ج- محدوده مکانی
تحقیق فوق در سطح سازمان جهاد کشاورزی استان و مختص کارشناسان این سازمان انجام گردیده است.
1-6 واژه های کلیدی
1-6-1 کارآفرینی:کارآفرینی فرایند یا مفهومی است که در طی آن فرد کارآفرین با ایده های نو، خلاق و شناسایی فرصت های جدید با بسیج منابع، به ایجاد کسب و شرکت های نو ، سازمان های جدید و نوآور رشد یابنده مبادرت می ورزد. این امر توام با پذیرش خطرات است ولی اغلب منجر به معرفی محصول یا ارئه خدمات به جامعه می شود. (احمدپور داریانی و مقیمی، 1386).
1-6-2 کارآفرین: کارآفرین فردی است که ترکیبات جدیدی را در تولید، ایجاد میکند و کارآفرینی عبارت است از عرضه کالایی جدید، روشی جدید در فرایند تولید، ایجاد بازاری جدید، یافتن منابع جدید و ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در کسب و کار(احمدپور داریانی و مقیمی، 1386).
1-6-3 کارآفرینی سازمانی: کارآفرینی سازمانی شامل پرورش رفتار كارآفرینانه در سازمانی است كه قبلا تأسیس شده، و فرایندی است كه محصولات و خدمات یا فرایندهای نوآورانه با خلق فرهنگ كارآفرینانه در یک سازمان ایجاد می شود (مقیمی، 1383). به بیانی دیگر، كارآفرینی سازمانی یک مفهوم چند بُعدی است كه فعالیتهای شركت را متوجه نوآوری محصول، نوآوری در فناوری، مخاطرهپذیری و پیشگامی میسازد (احمدی و درویش،1387).
1-6-4 رفتار کارآفرینانه: رفتار کارآفرینانه در یک سازمان، مجموعه ای از فعالیتها و اقداماتی است که توسط افراد در سطوح مختلف انجام شده و ترکیب تازهای از منابع را برای شناخت و پیگیری فرصتها بهکار میگیرد (Meyer,2002).
1-6-5 كارآفرین سازمانی: شامل پرورش رفتار كارآفرینانه در سازمانی است كه قبلا تأسیس شده، و فرایندی است كه محصولات و خدمات یا فرایندهای نوآورانه با خلق فرهنگ كارآفرینانه در یک سازمان ایجاد می شود.
1-6-6 دانش: میلتون، (2007) در یک تعریف جامع دانش را اینگونه تعریف نمودهاست: دانش عبارت است از توانایی انجام كار در زمان تعیینشده، مهارت در انتقال اطلاعات و تخصص در خلق ایده بهمنظور انجام ماهرانه وظایف محوله، تصمیمسازی و حل مساله.
1-6-7 آگاهی: آگاهی عبارت است از میزان معلومات فرد كه از طریق آموزش در زمینه موضوعات مختلف كسب میشود (پورهاشمی، 1383).
1-6-8 نگرش: واژه Attitude معادلهای فارسی متعددی همچون واژه ، طرز تلقی، وجههنظر، بازخورد، وضع روانی، ایستار، گرایش و نگرش دارد. نگرش یک سازه فرضی است، زیرا بهصورت مستقیم قابل مشاهده نیست، و بیشتر با اظهارات كلامی و بهلحاظ رفتاری همراه است (آذربایجانی و همكاران، 1385).
با از اینرو میتوان اذعان نمود، نگرش حالتی درونی است و عمل و رفتار نیست بلکه پیششرط رفتار است.
1-6-9 شخصیت: شخصیت مجموعه ای از ویژگیهای روانی دو سویه است كه بدان طریق افراد طبقه بندی میشوند. خوددار- متجاوز، كمهوش – باهوش، احساساتی – پایدار، سلطه پذیر- سلطهگر، كه با این ویژگیها میتوان رفتار فرد را در موقعیتهای خاص پیش بینی كرد اما این ویژگیها برای درك رفتار فرد در سازمان چندان روشن نیست (پارسائیان و اعرابی، 1385).
1-6-10 انگیزه: میل به تلاش فراوان در جهت برآورده ساختن اهداف سازمان بهطریقی كه این تلاش در مسیر ارضای پارهای از نیازهای فردی سوق داده شود. بهطوركلی انگیزه را چرایی رفتار گویند (پورنائینی، 1389).
1-6-11 انگیزش: انگیزش به فرایند یا جریانی اطلاق میشود كه با احساس نیاز یا كمبود و محرومیت آغاز گردیده و از طریق آن قادر به ایجاد انگیزه در دیگران میشویم. انگیزه به صورت بالقوه در وجود آدمهاست و دیگران آن را برانگیخته میكنند. انگیزش عامل كلی مولد رفتار اما انگیزه را علت اختصاصی یک رفتار خاص میتوان بهحساب آورد. با توجه به موارد ذكر شده می توان نتیجه گرفت كه، انگیزش انسان منتج از نیازهایش میباشد (پورنائینی، 1389).
1-6-12 مهارت: مهارت به تواناییهای قابل پرورش شخص كه در عملكرد و بقای وظائف منعكس میشود. بنابراین منظور از مهارت توانایی بهكار بردن مؤثر دانش و تجربه شخصی است. ضابطه اصلی مهارت داشتن، اقدام و عمل مؤثر در شرایط متغیر است. بهطوركلی مهارتهای سهگانه مدیریت به شرح ذیل میباشد:
1-6-12-1 مهارت فنی: یعنی دانایی و توانایی در انجام دادن وظایف خاص كه لازمه آن ورزیدگی در كاربرد فنون و ابزار ویژه و شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است. مهارتهای فنی از طریق تحصیل، كارورزی و تجربه حاصل میشوند.
1-6-12-2 مهارت انسانی: یعنی داشتن توانایی و قدرت تشخیص در زمینه ایجاد محیط تفاهم و همكاری و انجام دادن كار به وسیله دیگران، فعالیت مؤثر به عنوان عضو گروه، درك انگیزههای افراد و تأثیرگذاری بر رفتار آنان. مهارت انسانی در نقطه مقابل مهارت فنی است. یعنی كار كردن با مردم در مقابل كار كردن با اشیا و چیزها.
1-6-12-3 مهارت ادراكی: یعنی توانایی درك پیچیدگیهای كل سازمان و تصور همه عناصر و اجزای تشكیلدهنده كار و فعالیت سازمانی به صورت یک كل واحد (سیستم) بهعبارت دیگر، توانایی درك و تشخیص اینكه كاركردهای گوناگون سازمان به یكدیگر وابسته بوده تغییر در هر یک از بخشها، الزاماً بخشهای دیگر را تحت تأثیر قرار میدهد. آگاهی از این روابط و شناخت اجزا و عناصر مهم در موقعیتهای مختلف، مدیر را قادر میسازد كه به طریقی تصمیمگیری یا اقدام كند كه موجبات اثربخشی سازمان و رضایت كاركنان آن را فراهم نماید (علاقهبند، 1389).
1-6-13 عوامل ساختاری: منظوراز عوامل ساختاری، همه عناصر، عوامل و شرایط فیزیکی و غیرانسانی سازمان است که با نظم و قاعده ویژهای بههم پیوسته و چارچوب و بدنه فیزیکی و مادی سازمان را تشکیل میدهند. بنابراین، تمام منابع مالی و اطلاعاتی، هنگامی که با ترکیب خاصی در بدنه کلی سازمان جاری میشوند، جزو شاخه ساختاری سازمان محسوب میشوند و در واقع، عوامل غیر زنده سازمان هستند.
1-6-14 عوامل رفتاری: منظور از عوامل رفتاری، انسان و روابط انسانی در سازمان است که با هنجارهای رفتاری، ارتباطات غیررسمی و الگوهای خاصی، بههم پیوسته و محتوای اصلی سازمان را تشکیل می دهند که در واقع، عوامل زنده سازمان محسوب میشوند.
1-6-15 عوامل زمینهای (محیطی): منظور از عوامل زمینهای نیز، تمام شرایط و عوامل محیطی و برونسازمانی است که بر سازمان احاطه دارد و سیستمهای اصلی یا ابرسیستمهای سازمان از قبیل مشتریان یا ارباب رجوع، دولت، بازار و سایر سیستمهای محیطی سازمان را تشکیل میدهد (میرزایی اهرنجانی و سرلک، 1384، لعلی و همکاران 1391).
نیازسنجی فرایندی نظامدار برای تعیین اهداف، شناسایی فاصله بین وضع موجود و هدفها ونهایتا تعیین اولویتها برای عمل میباشد. باید توجه داشت كه فرایند جمعآوری و تحلیل اطلاعات است كه منجر به شناسایی نیازهای افراد، گروهها، موسسات و جامعه می شود. بنابراین به طوركلی میتوان عنوان نمود، نیاز سنجی، فرایند شناسایی نیازهای مهم و فراهمكردن زمینه جهت رفع آن نیازها میباشد.
نیازسنجی در واقع فرایند جمعآوری و تحلیل اطلاعات است كه براساس آن نیازهای افراد، گروهها، سازمانها و جوامع مورد شناسایی قرار میگیرد. معمولاً هر برنامهآموزشی برای ایجاد تحول و تغییر در وضعیت موجود، طراحی و سپس بهاجرا گذاشته میشود. از اینرو گام آغازین در یک نیازسنجی، اجرای فرایند برنامهریزی، شناسایی هدفها و نقاط مطلوب است. زیرا هدفها عموماً ریشه در نیازها دارند. بههمیندلیل برای طراحی و اجرای برنامههای واقعبینانه و اثربخش، ضرورت دارد تا نیازها دقیقاً سنجیده و براساس نیازها، اهداف ویژه هربرنامه تدوین شده و سپس مجموعه اقدامات و وسایلی كه به بهترینوجه نیازها را محقق میسازند، پیش بینی گردند. شناخت و تحلیل اثربخش نیازهای آموزشی، پیشنیاز یک سیستم آموزشی موفق است.
از سوی دیگر، هدف نیازسنجی آموزشی، شناخت و کشف کمبودهای مهارتی، دانشها و بینشهایی است که برای اجرای موفقیتآمیز شغل لازم است. برای رسیدن به این هدف باید عواملی را که وقوع آنها ضرورت و نیاز آموزشی خاصی را سبب میشود شناسائی و بررسی نمود. نتایج نیازسنجی به مدیران و مسئولان اجازه میدهد تا به دو سوال اساسی پاسخ مناسب دهند، ابتدا تلاش برای پاسخ به این موضوع که چه كسی به آموزش نیاز دارد؟ و در ادامه پاسخ به این موضوع که چه آموزشی موردنیاز میباشد؟
بررسیهای انجام شده از تحقیقات بهعمل آمده، نشان میدهد حوزه تحقیقات درخصوص نیازسنجی آموزشی در بیشتر موارد بصورت خاص برای سازمانها انجام شده و یا درخصوص اهمیت، ضرورت و الزامات مرتبط با استقرار سیستم نیاز سنجی آموزش بوده است. تحقیقاتی نظیر: مدل کافمن و هرمن (1996)، کریگ (1987)، گلدستاین(1992)، سینجر (1990) استوت (1993)، سورینا (1997)، اندرسون (1994 و 1993)، انرسون (1993)، الگوی شورای همکاری (1997)، گریفث و ویلیامز (1998)، ادگار شاین (1980)، ترولو (1997)، وودال و وینستنتلی (1998) به ارائه طرحها و الگوهای مناسب و مورد نیاز سازمانی، جهت سنجش نیازهای آموزشی پرداختهاند و تحقیقاتی توسط، باقری و شهبازی (1381)، قنبری و برقی (1388)، زرافشانی و همکاران (1390)، پیدایی (1388)، میرگوهر و موحد محمدی (1387)، درحوزه روستایی و پورصادق (1391)، بذر افکن و همکاران (1388)، پزشکی راد (1387)، رضایی (1390)، ندایی و همکاران(1390)، خدایاری (1390)، جلیلیان (1389)، محمدی (1389)، غزانی (1388)، خیرمند و همکاران (1389)، اسمعیلی (1386)، میر رحیمی و زمانی (1381)، عابدی (1387)، مهر نگار و حسینی نیا (1388)، مجتهد و همکاران (1387)، فرهمندخواه (1389)، به بررسی نیازسنجی آموزشی در سازمانها و یا جامعه هدف مربوط به تحقیق خود پرداختهاند. از اینرو بررسی نیازهای آموزشی با رویكرد ترویج اهداف مرتبط با آموزش بهطور خاص برای یک بخش از فعالان اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار میباشد. تحقیق و بررسی شرایط مورد نیاز برای آموزشهای لازم، نحوه اجرا، الزامات و فصول مورد نیاز آموزشی مرتبط با جامعه روستایی، رویکرد ارائه روشهای علمی در این حوزه به منظور ارتقای سطح آموزش در روستا بهخصوص در بین جوانان روستایی به منظور حرکت به سمت توسعه پایدار و ارتقای همهجانبه در روستا از اهمیت بالایی برخوردار میباشد.
در این پژوهش، منظور از جوان روستایی، جوانان سنین زیر 30 سال مدنظر میباشد که سازندگان فرهنگ و اقتصاد آینده جامعه بوده و
بخش عمدهای از آنان نیروهای مولد آینده در بخش کشاورزی و صنعت را به خود اختصاص میدهند. نظر بهاینکه آینده توسعه کشاورزی متکی بر جوانان روستایی است، جوانان روستایی پتانسیلهای بالقوه جهت مشارکت در برنامه های سازندگی روستایی بهشمار آمده و برای خانوار روستایی هر جوان به عنوان یک نیروی بالفعل محسوب میگردد. اهمیت جوانان روستایی براساس نقشهایی است در پیشبرد فعالیتهای اقتصادی خانوار ایفا می کنند. آنان نیروی مولد جامعه خود بهشمار آمده و در تصمیم گیری ها و تصمیمسازیها موثر میباشند. این بخش از جمعیت نیازمند، آموزش مهارت های لازم برای اشتغال، فراهم نمودن بسترهای لازم برای مشارکت، ایجاد فرصتهای برابر آموزش و تقویت و تعلقخاطر به محیط روستا میباشند. از اینرو ارائه راهکارهای مناسب درخصوص دستیابی به موارد فوق از اهمیت بالایی برخوردار بوده و یکی از مهمترین این راهکارها ارائه آموزشهای کارآفرینی در این حوزه می باشد.
آنچه که از بر مطالعات و تحقیقات گذشته برمیآید، میتوان عنوان نمود، تحقیق حاضر تحت عنوان نیاز سنجی آموزشی ترویجی برای جوانان روستایی ارائه دهنده موضوع جدید درخصوص ارتقای سطوح مورد نظر در بین جامعه هدف بوده و با نوع تحقیقات گذشته با توجه به تمرکز بر جوانان روستایی از طریق ارائه روش مناسب آموزشی ترویجی متفاوت میباشد.
انتظار میرود نتایج حاصل از تحقیق حاضر که به طور مشخص به بررسی نیازسنجی آموزشی، ترویجی در بین جوانان روستایی درجهت توسعه فعالیتهای كارآفرینانه كشاورزی در استان گیلان می پردازد، مورد استفاده مدیران،کارشناسان و کارکنان سازمان جهاد کشاورزی و تمامی کارشناسان دستگاههای اجرایی و دانشجویان و محققین قرارگیرد.
1-2- بیان مساله
جمعیت استان گیلان براساس آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1390 به تعداد 2480874 نفر بوده که از این تعداد 983701 نفر در روستاها زندگی می کنند. با توجه به آمارهای موجود، از تعداد افراد ساکن در روستاها 275436 نفر در سن 15 تا 30 سال میباشند که جامعه هدف این تحقیق را تشکیل میدهند.
مسائل و مشكلات فراوان اقتصادی- اجتماعی حاكم بر بخش روستایی، همچون کمبود درآمد، فصلی بودن مشاغل روستایی، افزایش بیكاری و نیز كاركردهای نامطلوب از منابع موجود و از سویی دیگر، نزدیکی روستاها به شهرها در استان و ایجاد پدیده مهاجرت و حاشیه نشینی، اجرای برنامه های دقیق و هدفمند توسعه را دوچندان می نماید.
بررسیهای انجامشده نشان دادهاست، با نوجه وجود مشکلات اقتصادی در روستاهای استان، نقش كارآفرینی روستایی و استفاده و بکارگیری از كارآفرینان ساكن درمحیطهای روستایی به منظور یکی از راههای توسعه و ارتقای سطوح اجتماعی و اقتصادی در روستاها، مورد شناسایی و ارزیابی دقیقی قرار نگرفته است. به همین منظورتوسعه فعالیتهای كارآفرینانه كشاورزی در استان گیلان از طریق نیازسنجی آموزشی- ترویجی در بین جوانان روستایی به عنوان هدف این تحقیق مورد توجه قرار گرفت. با توجه به موارد فوق، سوال اساسی این است که چگونه میتوان از طریق نیازسنجی آموزشی- ترویجی، بهترین نوع آموزش را با توجه به نیاز افراد جهت ارتقای فعالیتهای کارآفرینانه در بین جوانان روستایی ارائه نمود.
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
موقعیت جغرافیایی استان با توجه به آب و هوا و ساختار معیشتی خانوارها، بهنوعی به بخش کشاورزی نزدیکتر بوده و به همین دلیل، نگاه ویژه برنامه ریزان و تصمیمسازان را به سمت حوزه های مرتبط با این بخش معطوف نمودهاست. ایجاد شرایط مناسب در روستاها از طریق تامین زیرساختهای اولیه و حیاتی از یک طرف و مرتفع نمودن سایر نیازهای این بخش از جمعیت بهخصوص در بخش آموزشهای مورد نیاز کارآفرینانه از اقدامات موثر و پیشتاز دولت در اغلب برنامه های توسعه بوده است. روشن است که مفاهیم کارآفرینی و وجود کارآفرینان به عنوان یكی از راهبردهای توسعه و شكوفایی جوامع انسانی به جایگزین بیبدیلی تبدیل شدهاست. موضوعی كه در خصوص اهمیت كارآفرینی و ارتباط مستقیم آن با توسعه ملی باید جدی تلقی گردد، اهمیتدادن به نقش كارآفرینی روستایی و كارآفرینان ساكن درمحیطهای روستایی است. زیرا كارآفرین روستایی با توجه به تعریف و مفهوم کارآفرینی، در پی یافتن تركیبی مناسب از منابع برای فعالیتهای اقتصادی اعم از كشاورزی و غیركشاورزی و دستیابی به بیشترین سود ممكن است. از اینرو بهمنظور دستیابی به موضوع فوق، باید الزامات، چالشها و اهداف كارآفرینی مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به موارد ذکرشده میتوان اذعاننمود، اصلیترین الزامات استقرار و توسعه كارآفرینی در روستاها توسعهفرهنگ كارآفرینی، آموزش و ترویج فعالیتهای كارآفرینانه، توسعه زیرساختهای و آماده سازی محیط از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی روستاها برای نگهداشت و حتی جذب نیروی انسانی جوان، متخصص و ماهر است.
بررسی پیشینه تحقیقات و منابع و پشنگاشتههای محققین نشان دادهاست كه با توجه به تایید اهمیت آموزش و لزوم نیازسنجیهای علمی، تا كنون پژوهش و تحقیقی برای نیازسنجی آموزشی-ترویجی متناسب با جوانان روستایی، مورد بررسی قرار نگرفته است و این امر نیاز و ضرورت یک تحقیق علمی در این خصوص را ایجاب مینماید. شناسایی عوامل موثر در نیازسنجی آموزشی- ترویجی در جهت توسعه فعالیتهای كارآفرینانه از یک سو و بسترسازی شرایط بهمنظور ایجاد و تقویت موارد مرتبط با این حوزه از سوییدیگر ضرورت انجام چنین تحقیقی را اجتنابناپذیر ساختهاست. در راستای این هدف، تحقیق حاضر به بررسی نیازسنجی آموزشی- ترویجی در بین جوانان روستایی در جهت توسعه فعالیتهای كارآفرینانه كشاورزی در استان گیلان پرداخته است.
1-4- اهداف و سوالات تحقیق
الف- هدف اصلی تحقیق
هدف اصلی این تحقیق نیازسنجی آموزشی- ترویجی در بین جوانان روستایی در جهت توسعه فعالیتهای كارآفرینانه كشاورزی در استان گیلان میباشد.
فناوری اطلاعات نماد عصر حاضر بوده و با سرعتی فزاینده و تصاعدی در حال رشد است. دوره ای از زمان را که در آن به سر می بریم، پدیده های الکترونیکی بسیاری را با خود به همراه داشته که از جمله آنها می توان به تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی، یادگیری الکترونیکی و مدیریت الکترونیکی روابط با مشتری و در نهایت دولت الکترونیک و در مجموع زندگی الکترونیک اشاره کرد.
هدف از ارائه خدمات در بانک ها مشابه تولید کنندگان کالاهای مصرفی است، یعنی انتخاب راهکارهایی که موقعیت سود بنگاه را در طول یک دوره بلندمدت حداکثر سازد.
برای یک بانک این امر شامل ارائه خدماتی بهینه در یک سطح حداقل هزینه می باشد. در این برهه زمانی سیستم بانکی کشور به منظور حرکت به سوی بانکداری الکترونیک و در نهایت کاهش هزینه ها و بهبود خدمات، تلاش های فراوانی برای استفاده از سیستم های پرداخت الکترونیکی صورت داده که بخشی از آن در ارائه خدمات از طریق سیستم های خودپرداز بانکی و پایانه های فروش ظهور پیدا کرده است.
1-2) بیان مساله
صنعت بانکداری امروزه به سرعت در حال تغییر است. با توسعه اقتصاد بین المللی و رقابتی شدن بازارها، بانک ها نیز تحت تاثیر قرار گرفته اند.نیروی اصلی در این محیط تکنولوژی است که موجب شکستن موانع قانونی و جغرافیایی شده و محصولات و خدمات جدیدی ایجاد نموده است .(liao, 2008)بانک ها به لحاظ اهمیت شان در ساختار تجاری کشور و دنیا به جهت نقل و انتقال منابع مالی به دلیل افزایش روز افزون معاملات تجاری در گستره تجارت الکترونیک، می بایست همگام با دنیای فناوری به سوی تغییرات و دگرگونی گام بردارند، زیرا بانکداری الکترونیک[1] بخشی تفکیک ناپذیر از دنیای تجارت الکترونیک می باشد. بانکداری الکترونیک اوج استفاده از فناوری انفورماتیک و ارتباطات و اطلاعات در جهت حذف قید زمان و مکان از خدمات بانکی جهانی و داخلی است. ضرورت یک نظام بانکی کارآمد برای حضور در بازارهای جهانی و داخلی ایجاب می کند که بانکداری الکترونیک نه به عنوان یک انتخاب، بلکه به عنوان یک ضرورت مطرح و تلاش بانک در جهت گسترش آن باشد. به واسطه تنوع خدمات قابل ارائه توسط ابزارهای بانکداری الکترونیک و حذف محدودیت های زمانی و مکانی در جهت گسترش دامنه خدمات بانکی، علاوه بر کاهش هزینه ارائه خدمات ، میزان درآمدهای بانک را افزایش می دهد. به علاوه خدمات ارائه شده در بانکداری الکترونیک در زمان بسیار کوتاه تری نسبت به بانکـداری سنتی قابل انجام است که این امر باعث کاهش هزینه های بانک می شود. همچنین هدف از ارائه خدمات و از جمله خدمات الکترونیکی در بانک ها، انتخاب راهکاری است که سود بانک را در بلندمدت حداکثر و سهم بانک را از بازار رقابتی افزایش دهد یا حداقل حفظ کند. بانک ها برای نیل به اهداف فوق باید رضایت مشتریان خود را برآورده کنند. آنها به منظور فراهم آوردن تسهیلات بهتر برای مشتریان خود و افزایش سهم خود از بازار به سرعت خود را به امکانات مختلف فناوری مدرن اطلاعات، مجهز می کنند( پریا. 1386). یکی از خدمات بانکداری الکترونیک دستگاه های خودپرداز [2]می باشدکه در کشور با استقبال بیش از حد از سوی مردم مواجه شده به طوری که در بعضی روزها میزان مراجعه به این دستگاه ها بسیار بیشتر از ظرفیت خاص آن ها می باشد.اما دستگاه های خودپرداز یکی از خدمات بانکداری الکترونیکی است و نه کل آن.چنانچه مشاهده می شود در ایران، سایر خدمات با استقبال مواجه نشده و یا میزان توجه به آن ها بسیار کم می باشد و بدیهی است که در صورت عدم استقبال مشتریان از سیستم های بانکداری الکترونیک،ارائه این گونه خدمات با شکست مواجه خواهد شد(سرمدی،1388). دستگاه خودپرداز به عنوان اولین نماد بانکداری الکترونیک برای نقل و انتقال وجوه و برداشت وجوه موردنیاز مشتریان، رواج گسترده ای دارد. با توجه به اینکه بانک ها مبالغ زیادی را برای خرید، نصب، راه اندازی و نگهداری این دستگاه ها هزینه و سرمایه گذاری می کنند، بنابراین انتظار می رود که استفاده از دستگاه های خودپرداز جهت ارائه خدمات بانکی موجب کاهش هزینه های بانک شود.( حسینی خامنه، 1389) با توجه به این هدف بانک ها یعنی کاهش هزینه ها و افزایش کارایی در جهت افزایش سودآوری که موضوع بسیار مهمی می باشد، این تحقیق بر آنست که به نقش دستگاه های خودپرداز بر کارآیی هزینه از دو جنبه مدیریت هزینه و مدیریت دارایی بپردازد. به این ترتیب سوال اصلی تحقیق حاضر به صورت زیر مطرح می شود:
آیا دستگاه های خودپرداز بر کارآیی هزینه از دو جنبه مدیریت هزینه و مدیریت دارایی در شعب بانک ملت گیلان تاثیر دارد؟
1-1) ضرورت و اهمیت تحقیق
افزایش رقابت،تغییر محیط کسب و کار و جهانی سازی از تغییرات عمده ای هستند که در صنعت خدمات مالی و بانکداری به وقوع پیوسته است.تقاضا برای خدمات مالی به سرعت در حال تغییر است و رفتار مشتریان نسبت به دهه قبل تغییر کرده است.با گذر مشتریان از مرحله بانکداری سنتی به بانکداری الکترونیکی،استراتژی های جدیدی برای جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان کنونی لازم است.امروزه بسیاری از بانک ها در سطح جهان خدمات خود را به صورت الکترونیکی ارائه می دهند.با یکپارچه شدن اقتصاد جهانی کشور ما نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت لذا در بلند مدت چاره ای جز الکترونیکی شدن بانک ها نداریم.از سویی بخش در حال رشدی از مشتریانی که فهم تکنولوژیکی دارند و سهولت سیستم های مبتنی بر تکنولوژی را نسبت به ارائه این خدمات از طریق کارکنان بانک ترجیح می دهند به وجود آمده است (,2009 Joseph et al). تغییرات در فناوری و ساختار سازمانی ( که توام با تاکید بر بهبود کیفیت محصول است) به طور چشمگیری نحوه نگرش مدیران و شیوه اداره شرکت ها را تغییر داده است. امروزه تعداد اندکی از شرکت ها در حالیکه همچنان برای جلب رضایت بیشتر مشتری تاکید دارند، مقررات مشابهی درباره کیفیت را به سایر جنبه های عملیات اعمال می کنند. این شرکتها راهبردهایی مبتنی بر خدمات مشتریان را اتخاذ کرده و پیش می برند. شرکت ها به منظور دستیابی به تعادل و برقراری سودآورترین راهبـردهای ارائه خدمات مشتریـان باید سیستم های اطلاعاتی مناسبی داشته باشند تا تاثیر احتمالی راهبردهای مختلف ارائه خدمات بر سود را نشان دهند. گسترش روزافزون فناوری و بانکداری الکترونیک و لزوم استفاده از این امکانات جدید جهت پیوستن شبکه بانکی بین المللی و پیوستن کشور به سازمان های بین المللی از جمله سازمان تجارت جهانی و همچنین گسترش هرچه بیشتر شبکه های بانکی و ارائه خدمات جدید و متنوع به مشتریان از طریق این دستگاه ها در هر زمان و مکان که مورد خواست مشتری باشد از جمله مواردی هستند که بانک ها را ملزم به استفاده از این نوع تجهیزات می کند. امروزه به کمتر سازمانی بر می خوریم که بحث فناوری اطلاعات در آن مطرح نبوده و به یکی از دغدغه های مدیران آن مبدل نشده باشد(رضائی، جهاندار، 1388).در دنیای کنونی دیگر سازمانها بدون استفاده از فناوری اطلاعات راه سخت تری را نسبت به سایر سازمان های همتراز خود در پیش دارند. بدیهی است که فرصت های زیادی را هم ممکن است از دست بدهند و یا ناخودآگاه در اختیار رقبا قرار بدهند. بکارگیری فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی به منظور افزایش دقت و سرعت در تهیه و توزیع اطلاعات و کیفیت ارتباطات در سازمان با هدف نهایی تعالی سازمان و بهبود کیفیت ارائه محصولات و خدمات مطابق با نیاز مشتری و حتی ورای انتظار مشتری ضروری می باشد. با انقلاب الکترونیک که در قرن بیستم ( دهه 1970 میلادی) آغاز شده است، اکنون در عصر اطلاعات و ارتباطات به سر می بریم و به قولی موج سوم زندگی بشر آغاز شده است. در این عصر مرزهای زمان و مکان برداشته شده و دنیا به یک دهکده جهانی تبدیل شده است. روزانه حجم زیادی از اطلاعات در سازمان ها با بهره گرفتن از فناوری های نوین، تولید، پردازش و توزیع می شود. ضرورت بکارگیری فناوری اطلاعات به حدی است که سازمانها در کنار طراحی برنامه های استراتژیک و بلندمدت خود اقدام به تدوین طرح جامع فناوری اطلاعات و یا سند راهبردی توسعه فناوری اطلاعات برای افزایش بهره وری و کارایی، حیطه نظارت گسترده تر و کاهش تعداد مدیران را مجاز می داند. این روند بیشتر با پدیده کاهش یا کوچک شدن اندازه مدیریت میانی نمایان می شود. با جایگزین شدن رایانه ها بجای مشاغل دفتری از آنجا که نیاز به متخصصان سیستم های اطلاعاتی افزایش می یابد. یکی دیگر از اثرات فناوری اطلاعات تاثیر آن بر محتوای شغل است چون با فناوری اطلاعات ماهیت برخی از فعالیتهای سازمان تغییر می کند، به تبع آن محتوای شغل نیز تغییر خواهد کرد (مرثا. 1389). شبکه بانکی کشور نیز با علم به این موضوع و درک جایگاه و اهمیت فناوری اطلاعات در سالهای اخیر سرمایه گذاری های هنگفتی را در بخش سخت افزار، نرم افزار و بسترهای ارتباطی و مخابراتی انجام داده که از آن جمله می توان طرح جامع اتوماسیون سیستم بانکی، دستگاه های خودپرداز، بانکداری اینترنتی، بانکداری با موبایل، تلفنبانک، شعب724، انواع کارت های نقدی، اعتباری و بن کارت، دستگاه های کارتخوان، پایانه های نقطه فروش و یا طرح های جامع منابع انسانی را نام برد. اما آنچه که در این میان مورد غفلت واقع شده این است که آیا این سرمایه گذاریها موجب افزایش بهره وری بانک ها شده است یا نه. با توجه به اینکه فناوری اطلاعات هزینه های زیادی به بانک تحمیل نموده و قسمت اعظم بودجه آنها را به خود اختصاص می دهد، سرمایه گذاری در این حوزه باید با دقت و وسواس بیشتری صورت گرفته و مطالعاتی نیز می بایست در خصوص تاثیر مستقیم و غیرمستقیم این فناوری بر سودآوری بانک ها انجام گردد.مدیران بانک ها در ارائه خدمات برتر به مشتریان خود و همچنین به منظور دستیابی به تعادل و برقراری سودآورترین راهبردهای ارائه اینگونه خدمات اقدام به ایجاد و ارائه خدمات بانکداری نوین کرده اند که، بخشی از آن نصب دستگاه خودپرداز در محل های مناسب می باشد ( احمد زاده ، 1390). از آنجا که استفاده از دستگاه خودپرداز توسط مشتریان بانک ها هر روز نسبت به روز قبل بیشتر می شود و با توجه به اینکه سیاست کلی بانک ها جهت گیری به استفاده همگانی از این دستگاه است که در نهایت مراجعه فیزیکی مشتریان به شعب بانک ها به حداقل برسد.
1-3) اهداف تحقیق
سنجش وضعیت مدیریت هزینه ها در شعب بانک ملت استان گیلان.
سنجش وضعیت مدیریت دارایی ها در شعب بانک ملت استان گیلان.
بررسی تاثیر به کارگیری دستگاه های خود پرداز بر مدیریت هزینه شعب بانک ملت.
بررسی تاثیر به کارگیری دستگاه های خود پرداز بر مدیریت دارایی شعب بانک ملت.
مدیریت بانکها همواره به دنبال کاهش هزینه ها و بهبود عملکرد می باشند. سرمایه گذاری در بخش IT نیز یکی از روش های بهبود عملکرد بانکها می باشد. بانکها هر ساله مبالغ زیادی را صرف سرمایه گذاری در دستگاه خودپرداز می نمایند. بنابراین با توجه به اهمیت موضوع، مهم ترین هدفی که از تحقیق حاضر دنبال می شود این است که آیا سرمایه گذاری در دستگاه خودپرداز باعث کاهش هزینه های بانک شده است یا خیر. نتایج این تحقیق برای مدیریت بانک جهت برنامه ریزی برای سرمایه گذاری بهینه و کنترل هزینه ها و در نهایت افزایش سودآوری بانک مفید می باشد.
1-4)چهارچوب نظری تحقیق
چهارچوب نظری مبنایی است که تمام تحقیق بر روی آن قرار داده می شود. چهار چوب نظری یک شبکه منطقی ، توسعه یافته ، توصیف شده و کامل بین متغیرهایی است که از طریق فرایندهایی مانند مصاحبه ، مشاهده وبررسی ادبیات موضوع (پیشینه تحقیق) فراهم آمده است (خاکی ،1387). در این تحقیق محقق قصد دارد تاثیر نصب ATM بر کارایی هزینه را در شعب بانک ملت بسنجد. مبنای تحقیق حاضر تحقیقی است که توسط دیوید وهمکاران (2009) انجام شده است.
:
از مسئولیت های بسیار مهمی که احیای حق را در پی دارد انجام صحیح و عادلانه دادرسی است. صحنه قضاوت تجلی روح عدالت است لذا باید قضات طوری اقدام به رسیدگی و صدور حق نمایند که موجب تضییع حقوق دیگران نگردد و در اینجا لازم است در روند دادرسی به اقناع وجدانی و آرامش درونی رسیده و اقدام به صدور حکم کند. علم قاضی یکی از موارد مهم در باب قضاء و ادله اثبات دعوی است که اغلب فقهای گذشته و معاصر اقدام به طرح نظر، پیرامون آن پرداخته اند و اگثر قریب به اتفاق علمای شیعه، اعتبار علم قاضی را در اثبات دعاوی و جرائم پذیرفته اند. در حقوق کیفری ایران نیز اعتبار علم قاضی به عنوان یکی از ادله اثباتی، هم در حقوق مدنی و هم در حقوق کیفری مورد پذیرش قرار گرفته است.
1) تبیین مسئله
در حقوق جزای ایران قبل از استقرار نظام جمهوری اسلامی، اگرچه مقنن به صراحت متعرض علم قاضی یا نظام دلایل معنوی نشده بود، اما باگذشت زمان از نظر علمای دادرسی و رویه قضایی جاری، علم قاضی متعارف با نظام دلایل معنوی شده است و لذا مفهوم و آثار نظام مذکور برآن منطبق می باشد. بنابراین همان مفهومی که در نظر دادرسی کیفری عرفی در مورد دلایل معنوی مطرح شد مورد پذیرش حقوق جزای ایران واقع شده بود. در حقوق جزای فعلی ایران که غالباً براساس موازین حقوق اسلام تدوین یافته است و از آنجا كه قانونگذار جمهوری اسلامی طبق اصل چهارم قانون اساسی تمامی قوانین و مقرارت مدنی، جزا، مالی،اقتصادی، اداری،فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید براساس موازین اسلامی باشد… خود را به تهیه و تدوین قوانین منطبق با موازین شرع مقدس اسلام، موظف دانسته پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران با تصویب قانون حدود و قصاص و مقررات آن و نیز قانون اصلاح موادی از قانون آیین دادرسی كیفری مصوب سال 1361 و قوانین متعاقب آن تغییرات بنیادی در نظام جرائم و مجازاتها و رسیدگی به امور كیفری براساس موازین اسلامی و حقوق جزا ایران فراهم نماید. به موجب این تغییرات، علم قاضی در قوانین ایران پیشبینی شد چرا كه قبل از انقلاب در قوانین مصوب ذكری از علم قاضی نبود. ماده 260 قانون اصلاح موادی از قانون آیین دادرسی كیفری كه با وجود تصویب قوانین دادرسی متعاقب، از جمله قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور كیفری مصوب 1378 و قانون تشكیل دادگاههای عمومی و انقلاب با اصلاحات سال 1381، تاكنون به قوت خود باقی است، مقرر میدارد: «به طور كلی در امور كیفری و جرائم، گزارش كتبی ضابطین دادگستری و اشخاصی كه برای تحقیق در امور كیفری مامور شدهاند و همچنین اظهارات گواهان و كارشناسان معتبر است به شرط آنكه ضابطین و كارشناسان و گواهان لااقل دو نفر و عادل باشند. مگر آنكه برخلاف علم قطعی قاضی باشد.»
قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1370 كه موجب فسخ قانون حدود و قصاص مصوب سال 1361 شده، همانند قانون اخیر، علم قاضی را به نحو عام و همچنین در موارد خاص برای اثبات تمامی جرائم، معتبر دانسته است. مفاد ماده 105 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 ماده 105 که مقرر می داشت: «حاكم شرع میتواند در حق الله و حقالناس به علم خود عمل كند و حد الهی را جاری نماید و لازم است مستند علم را ذكر كند. اجرای حد در حقالله متوقف به درخواست كسی نیست ولی در حقالناس اجرای حد متوقف به درخواست صاحب حق میباشد.» مبین اعتبار علمی قاضی برای اثبات تمامی جرائم اعم از جرائم مستلزم حدود، قصاص، دیات، تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده است. به علاوه در اثبات جرائم لواط، مساحقه، سرقت و قتل موضوع مواد 120، 128، 199 و 231 آن قانون علم قاضی به عنوان یكی از ادله اثبات جرم معتبر شمرده شده است.
ماده 120: «حاكم شرع میتواند طبق علم خود كه از طرق متعارف حاصل شود، حكم كند.» ماده 128: «راههای ثبوت مساحقه در دادگاه همان راههای ثبوت لواط است.»
ماده 199: «سرقتی كه موجب حد است با یكی از راههای زیر ثابت میشود: 1- شهادت 2 مرد عادل 2- دو مرتبه اقرار سارق، نزد قاضی، به شرط آنكه اقراركننده بالغ و عاقل و قاصد و مختار باشد.» 3- علم قاضی. ماده 231: «راههای ثبوت قتل در دادگاه عبارتند از: 1- اقرار 2-شهادت 3- قسامه 4-علم قاضی.»
در همین حال قانونگذار با اینكه در مقام احصای دلایل اثبات برخی از جرائم، مبادرت به احصای دلایل اثبات كرده است، علم قاضی را به عنوان یكی از ادله اثبات به همراه سایر ادله ذكر نكرده است. جرم زنا، شرب خمر، محاربه، قوادی و قذف از اینگونه است. به همین خاطر عدهای از حقوقدانان تفسیر كردهاند كه در جرائمی كه قانونگذار در مقام احصای ادله اثباتی جرم، به علم قاضی اشاره نكرده است یعنی آن جرم فقط از طرق اثباتی خود قابل اثبات است و در این زمینه علم قاضی حجت نیست.
در قانون مجازات اسلامی سال 92، نیز ماده 160 مقرر می دارد: «ادله اثبات جرم عبارت از اقرار، شهادت، قسامه و سوگند در موارد مقرر قانونی و علم قاضی است.» که فصل پنجم به بحث علم قاضی پرداخته و ماده 211 این قانون علم قاضی را به این نحو تعریف کرده است: « علم قاضی عبارت از یقین حاصل از مستندات بین در امری است که نزد وی مطرح می شود. درمواردی که مستند حکم، علم قاضی است، وی موظف است قرائن و امارات بین مستند علم خود را به طور صریح در حکم قید کند.»
با وجود این نظر به کشف اراده جدی مقنّن در تبعیت از مفاهیم و منابع حقوق اسلام، تعریف ارائه شده در حقوق اسلام مبتنی بر صدق علم قاضی بر یقین و اطمینان در انتساب یا عدم انتساب بزه به متهم می تواند تعریف مورد قبول حقوق جزای فعلی ایران تلقی گردد. علم قاضی در کنار اقرار، بینه و قسم یکی از مهمترین ادله اثبات دعوا و طرق اثبات جرم می باشد. اما باید به این نکته توجه داشت که قاضی در رسیدگی خود باید به علم برسد تا اقدام به صدور رأی نماید. منظور این است که قاضی به کمک ادله دیگر (که در قوانین آیین دادرسی مذکور است) باید به علم رسیده و اقناع وجدان پیدا کند و نهایتاً به صدور رأی اقدام نماید. به عبارت دیگر گواهی یا اقرار یا قسم باید کاشف از حقیقت باشد و حقیقت را روشن نماید و قاضی به اقناع وجدان برسد و در نهایت اقدام به صدور رأی نماید. اساسأ می توان گفت حجیت سایر ادله نیز تابع میزان اطمینانی است که برای قاضی ایجاد می نماید زیرا همانطور که جوهره قانون پاسداری از عدالت است، جوهره دلیل نیز ایجاد علم در وجدان قاضی است. بنابراین هر عنصر علم آورمی تواند برای قاضی مستند صدور رأی باشد. بنابراین در این پایان نامه قصد آن داریم که منظور از علم قاضی کدام علم است و این علم در چه مواردی حجیت دارد و پس از اثبات دلیل بودن آن به طور کلی، چنین حجیتی را با رعایت شرایطی مجاز می شمریم و همچنین تأثیر ادله شرعی و ادله دیگر که عبارت است از اقرار، بینه، قسم، کارشناسی و سایر آزمایشات (مانند بیوشیمی مثلاً DNA) را برای رسیدن قاضی به علم را بررسی کنیم و خلاءِ های قانون مجازات اسلامی را بیان و همچنین تلاش است تا نقاط قوت و ضغف قانون مجازات اسلامی سال 92 روشن گردد و نیز به تعریف های مختلف و نظریه های علمای حقوق و دین و ادبیات عرف را درباره علم قاضی بررسی نموده و چگونگی رسیدن قاضی به علم با در نظرگرفتن همه علوم و قوانین موجود و نیز بررسی و آسیب شناسی دراین خصوص مد نظر است و نیز به بررسی و نقد و آسیب شناسی از رویه قضایی فعلی در موضوع این پایان نامه نیز لحاظ می شود و چگونگی تطبیق و تعمیم و اجرائی شدن مفاهیم حقیقی علم قاضی در رسیدگی های قضایی مورد بررسی و موانع و راهکارهای آن پرداخته می شود.
2) اهمیت تحقیق
قاضی برای اینکه در رسیدگی های خود بتواند به علم خود استناد کند اختلاف نظرهایی از سوی علماء وجود دارد. اهمیت این تحقیق در این است که پس از اتمام پژوهش، برای قضات، کارشناسان و وکلای دادگستری و اساتید و دانشجویان و پژوهشگران در استناد به علم قاضی راهگشا بوده و مورد استفاده قرار گرفته و بتواند هدایت صحیح را برای اهل قضا و دفاع و دانش حقوقی درپی داشته باشد.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
طی دو دهه اخیر، بازار محوری بنیان اصلی آثار نوشته شده در زمینه بازاریابی بوده است.(تئودوسیو و همکاران، 2012) اکثریت این تحقیقات گسترده بر روی بازار محوری از دیدگاه رفتاری و فرهنگی متمرکز است. دیدگاه رفتاری بر روی فعالیت های ویژه ی مربوط به تولید و پخش و واکنش به هوش تجاری تأکید می کند.(کوهلی و جاورسکی، 1990) دیدگاه فرهنگی بر روی معیارها و ارزش های سازمانی تمرکز می کند که رفتارهایی سازگار با بازار محوری را ترویج کرده و شامل سه جزء هستند: مشتری مداری، رقیب محوری و هماهنگی میان وظیفه ای. (نارور و اسلتر، 1990)
رابطه ی مثبت مفروض میان بازار محوری و عملکرد تجاری به صورت تجربی در بسیاری از مقالات و مطالعات تأیید شده است بعلاوه، این رابطه در شرایط گوناگون محیطی، در بخش های صنعتی و زمینه های فرهنگی به نظر محکم و نیرومند می آید.(تئودوسیو و همکاران، 2012) همچنین مقالات مدیریت استراتژیک چنین بیان می کنند که قابلیت های بازاریابی اثرات متنوع تری برعملکرد دارند که وابسته به شیوه هایی است که شرکت ها می تواند خودشان را با محیط همتراز کنند.(سونگ و همکاران، 2008)
بازار محوری ممکن است موجب شود تا شرکتی فقط بر روی نیازهای آشکار مشتریان متمرکز شده و از درک احتیاجات بالقوه و پنهان مشتریان کنونی و یا جدید غافل شود. با توجه به تحقیقات محققین گذشته تکیه ی بیش از حد بر مشتری ها مانع نوآوری و تحقیق و فعالیت های توسعه ای می شود و توانایی یک شرکت نسبت به معرفی محصولات مبتکرانه بازار را تهدید می کند. علاوه بر این، توجه به این مطلب که رقبای آن شرکت نیز تا حدی از بازار محوری با خبر هستند، این کار نه تنها ممکن است موجب سودبخشی رقابتی نگردد بلکه باعث هزینه هایی نیز می شود که جهت انجام یک کار و یا پیش گیری از یک شکست به شرکت محول می شود. (تئودوسیو و همکاران، 2012)
از آنجایی که بانک ها به عنوان مهمترین نهادهای بازار مالی در ایران به دلیل عدم گسترش بازارهای مالی از یک سو و ملی بودن بانک ها از سوی دیگر، از کارایی مطلوبی برخوردار نبوده اند لذا چنین به نظر می رسد که ارزیابی عملکرد بانک ها در کشور از اهمیت به سزایی برخوردار می باشد.(ریاضت،1381)
1-2.بیان مسأله
در راستای رشد و توسعه پایدار کشورها،توجه به بالندگی سازمان ها،از جمله سیاست های مورد توجه همه مدیران میباشد.بانک ها هم از این موضوع مثتثنا نیستند.صنعت بانکداری، از جمله صنایع مهم و مطرح دنیاست، امروزه بانك ها دركشورهای پیشرفته به عنوان راه گشا، مشاور حرفه ای، متخصص در افزایش منابع مالی شركت ها و جمع آوری و تبادل اطلاعات لازم برای مشتریان خود عمل می كنند و یکی از موتورهای محرك اقتصادی هر كشور محسوب می شوند در بانکداری نوین مولفه های متعددی وجود دارند که بر روند تجهیز منابع پولی بانک ها و موسسات مالی تاثیر میگذارند.شناسایی و تعیین میزان تاثیر و نوع ارتباط این مولفه ها با موفقیت بانک ها در تجهیز منابع پولی،مقوله ای مهم می باشد.امروزه شرایط وموقعیت های موسسات مالی و بانک ها با یکدیگر یکسان نیست و ممکن است که مولفه های تاثیرگذار بر تجهیز منابع پولی حتی برای هر یک از شعب یک گروه بانکی متفاوت باشد. این امر سبب شده است تا فضای رقابتی تنگاتنگی میان آن ها برقرار شود.مفهوم عملکرد، با كارایی و اثربخشیتعریف شده است، و می توان آنها را دو بعد مهم عملکرد دانست، یعنی هم علل داخلی )كارایی( و هم علل خارجی )اثربخشی( برای بخش های خاص عملکرد، می توانند وجود داشته باشند. از این رو، عملکرد تابعی از كارایی و اثربخشی فعالیت های صورت گرفته است. بانك ها برای دستیابی به عملکرد بهتر، باید از شاخص های پیشرو یا آینده نگر استفاده كنند. شا خص های پسرو یا گذشته نگرتنها وقایع تاریخی را بیان می كنند، در حالیکه شاخص های آینده نگر، باعث مهیا شدن شرایط برای پرورش عملکرد می شوند(عباسقلی پور،1389،ص24) . موفقیت یا عدم موفقیت بانك را به دور از عملکرد مدیران نمی توان تصور نمود . بانکی میتواند موفق باشد كه از مدیران شایسته، ابزارهای متنوع و امکانات و پتانسیل موجود خود در راستای پیروزی مجموعه بهرهمند شود. عواملی كه منجر به توفیق بانك می شوند، استفاده از فنآوری اطلاعات، بازاریابی، مشتری مداری به معنای واقعی آن و پرهیز از یدك كشیدن این شعارهاست. مدیران بانك باید توانایی تشخیص فرصت های جدید بازار را داشته باشند و برای رسیدن به این توان، حتما كارشناسان و متخصصان ویژه و حرفه ای باید در خدمت مجموعه باشند. بانك ها با بهره مندی از مدیران شایسته و منابع انسانی تحصیل كرده، می توانند ارتباط دایمی با مشتریان و بازار داشته باشند و با ایجاد تغییرات و تحولات، جامعه را زیر ذره بین قرار دهند(عباسقلی پور،1389،ص26) طی دو دهه اخیر،بازار محوری ، بنیان اصلی آثار نوشته شده در زمینه ی بازاریابی بوده است.( اِسمیرنووا و همکاران ، 2011) قابلیت ها معمولا به عنوان عنصری هستند كه هم دارایی های سازمانی و هم استقرار سودمندانه دارایی ها را، به ارمغان می آورند، آنها از دارایی هایی که قابل مشاهده نیستند متفاوت هستند،علاوه بر این، قابلیت، عمیقا بر امور سازمانی و اقداماتی که قابل معامله یا تقلید نیستند قرار دارد،با توجه به ادبیات بازاریابی، قابیلت های مرتبط با بازار، بكارگیری موثر دارایی های مبتنی بر بازار را تسهیل می كنند، این قابلیت ها معمولا با وظایف بازاریابی در ارتباط هستند و عناصر آمیخته بازاریابی فردی را همانند فرایندهای بازاریابی را در بر می گیرد. بنابراین، قابلیت بازاریابی را می توان به عنوان شایستگی های سازمانی که حمایت از سنجش بازار و ارتباط مشتری را حمایت می كند، دیده می شود.(ژو و ژو، 2008، ص 987) سانگ قابلیت های بازاریابی را به عنوان یک منبع مهم برای افزایش مزیت رقابتی قلمداد می کند.(سونگ و همکاران، 2008، ص 38) تلاطم بازار به تغییر نرخ ترکیب مشتریان و ترجیحات آنها اشاره دارد، و عامل اصلی بی ثباتی و غیر قابل پیش بینی محیط خارجی است، واحد های کسب و کار که در محیط پرتلاطم بازار عمل می كنند، با تغییرات سریع نیازهای مشتریان و ترجیحات و الزامات و خواسته های غیر قابل پیش بینی مقابله می كنند. به این ترتیب، به دلیل نیازهای در حال تحول و انتظارات مشتریان ، آنها نیاز بیشتری به مشتری مداری دارند و بازار محوری به بانك ها به منظور پیگیری تغییرات در محیط مشتری و به مدیریت عدم اطمینان تقاضا یاری می رساند (تئودوسیو و همکاران، 2012، ص 1061) مشتری مداری به معنی درك خواسته های مشتریان و خلق ارزش برتر مستمر برای آنان است. ایجاد ارزش برای مشتریان از طریق افزایش منافع مورد انتظار و کاهش هزینه ها امکان پذیر خواهد بود. رقیب
محوری بر ارزیابی های عمیق مجموعه رقبای انتخاب شده تمرکز دارد.تحت این نوع جهت گیری استراتژیک،واحد کسب و کار بر اهداف رقیب،استراتژی ها،فعالیت ها،پیشنهاد ها،منابع و قابلیت ها و همچنین انتشار اطلاعات به دست امده از این ارزیابی تمرکز دارد.(تئودوسیو و همکاران، 2012، ص 1063) تمرکززدایی به میزان تفویض اختیار قدرت تصمیم گیری در سراسر سازمان ومیزان مشارکت سازمانی توسط اعضای سازمان در تصمیم گیری اشاره دارد. (تئودوسیو و همکاران، 2012، ص 1062) واگذاری اختیار تصمیم گیری به مدیران و كاركنان سطوح پایین سازمان یعنی افرادی كه در تماس مستقیم با مشتری هستند،می باشد. این تفویض اختیار باید با توجه به معیارهای تعیین شده سرپرستی بانك ها به شعبه صورت گیرد، واگذاری اختیار، موجب افزایش تمرکززدایی و نا متمركز شدن تصمیمات شعب، در زمینه اعتباری خواهد شد.افزایش تمرکززدایی در سازمان به ویژه سازمان هایی كه از نظر جغرافیای پراكنده اند و خدمات اصلی آن ها در شعب مختلف ارائه می شود موجب افزایش سرعت ارائه خدمات و در نتیجه افزایش رضایت مندی مشتریان این سازمان ها می شود. (شریف زاد و نوری 1383،ص 54) شدت رقابت به توانایی و تمایل رقبا برای تغییر تصمیمات آمیخته بازاریابی به منظور به دست آوردن مزیت رقابتی اشاره دارد. شدت رقابت سبب شده كه شركت های مالی خدماتی در دوره جدید، مراقبت از سهم بازار و حفظ ان را از الویت های مبنایی و اساسی خود بدانند.(كیوانشكوهی ، دارایی ، 1389،ص 33)تحت شرایط رقابت فزاینده ، مشتریان گزینه های بسیار زیادی دارند و می توانند از مجموعه گسترده ی رقبا استفاده كنند. بنابراین، بانك ها در معرض ریسك بیشتری برای از دست دادن مشتریان موجود دارند، بنابراین برای حفظ توان رقابتی و حفظ یا افزایش عملکرد خود ، بانك ها در مواجه با شدت رقابت قادر به ایجاد و ارائه ارزش برتر مشتری باشند.این امر مستلزم فرایند سیستماتیک به دست آوردن، تجزیه و تحلیل، و اشاعه اطلاعات که هر دو نیازهای آشكار و پنهان مشتریان را آشكار می سازد،هستند.(تئودوسیو و همکاران، 2012، ص 1061) گرایش به نواوری فلسفه است که ایده های جدید را ترویج می دهد، و نشان دهنده تمایل بانك به تغییر، از طریق پذیرش و اجرای فن آوری های جدید، منابع، مهارت، و سیستم های اداری است، با این حال، یک تعریف گسترده از نوآوری نه تنها شامل نوآوری در محصول و یا خدمات، بلکه نوآوری در فرایندهای ارائه خدمت و فن آوری و فرایندهای اداری است که می تواند به کاهش قابل توجه هزینه ها و بهره وری عملیاتی کمک کند. نوآوری مزایای قابل توجهی را به بانك ها مانند حفظ یا افزایش سهم بازار، نسبت به رقبا ارائه می دهد، بهره برداری از این فرصت ها به ویژه در بازارهای آشفته با اهمیت است. بانك ها می توانند مزیت رقابتی را از طریق پذیرش رفتار نوآورانه گسترش دهند، بانك های نوآورانه از طریق اصلاح كارامد خدمات موجود و یا معرفی خدمات جدید به بازار که مزایای برتر برای مشتریان ارائه می كند،عملكرد بهتری نسبت به رقبا داشته باشند.(الاواریتا و فریدمن، 2008، ص 625) از این رو در این تحقیق به بررسی تاثیر قابلیت های بازاریابی بر عملکرد موسسات بانکی با تاکید بر پویایی های رقابتی می پردازیم.
با وجود این یکی از جنبه های مجهول و مبهم در این زمینه پاسخ به سوال زیر است : آیا صرف بدست آوردن بازار محوری می تواند سود رقابتی و عملکرد بهتری را برای یک بانک فراهم آورد یا خیر؟
1-3.اهداف تحقیق
1-4.ضرورت و اهمیت تحقیق
با وجود رقابت شدید ی كه در اقتصاد امروز جهان حاكم است ارائه خدمات بیشتر به مشتری ها دیگر یک ارزش افزوده تلقی نمی شود بلكه ضرورت انكار ناپذیر است هدف همۀ مؤسسات خدماتی از جمله بانکها ارائه خدمات مناسب و مورد رضایت مشتریان است. از آنجا که سازمان های ارائه دهنده خدمات مالی و به ویژه بانکها در محیطی با محصولات غیرمتمایز فعالیت می کنند، ،ارزش مشتریان درموسسات بانكی كه رایه دهنده خدمات بانكی هستند بسیار حیاتی بوده و اندكی قصور در جلب رضایت مشتری می تواند صدمات جبران ناپذیری در عرصه پر تلاطم رقابت وارد كند و بانك ها بر اساس این تفكر و اصل كه مشتری سرمایه است درصدد برنامه ریزی كلان برای حفظ و جذب مشتری بر آمد همانطوری كه در مباحث موضوع بیان شده، عملکرد در بانك ها اهمیت بسیار بالایی دارد و باید مورد توجه مدیران بانك قرار گیرد موفقیت یا عدم موفقیت بانك را نمی توان به دور از عملكرد مدیران تصور نمود.مسلماً بانکی می تواند قدرت مانور بیشتری در زمینه اقتصادی و طرحهای توسعه ای داشته باشد كه عملکرد مثبت و قابل ملاحظه ای نسبت به سایر رقبای خود در سیستم بانکی داشته باشد. امروزه ما در یک دنیای رقابتی نزدیک زندگی می كنیم و این قضیه ایجاب می نماید كه بانكها خدمات نوین روز و متنوعی رادر راستای افزایش قدرت اقتصادی و عملکرد مثبت به مشتریان ارائه نمایند. شاید بارزترین پدیده بانکداری در عصر حاضر، جهانی شدن باشد. بانك هاو مؤسسات مالی در گذشته از طریق انجام عملیات بانکی به جذب منابع مالی می پرداختند، اما در حال حاضر، بانك ها مانندسایر سازمان ها در سطح جهانی دادوستد می كنند. از طرفی، با توسعه روزافزون تکنولوژی وصنعتی شدن كشورها، در جذب منابع مالی بانك ها تغییرات چشمگیری به وجود آمده است، به نحوی كه بانكی می تواند موفق باشد که از مدیران شایسته،ابزارهای متنوع و امكانات و پتانسیل موجود خود در راستای پیروزی مجموعه بهره مند شود. مدیران بانك ها باید توانایی تشخیص فرصت های جدید بازار را داشته باشند.
1-5.فرضیه های تحقیق
شکل1-1 نگرش کلی از وابستگی های مفروض در این تحقیق را که شامل روابط میان فاکتورهای محیطی (تلاطم بازار، شدت رقابت)، عناصر ساختاری سازمان ها (تمرکز زدایی)، اهداف استراتژیک (مشتری مداری، رقیب محوری، وگرایش به نواوری)، قابلیت های بازاریابی و عملکرد شعب می باشد. چارچوب ادراکی پیشنهادی این تحقیق بر پایه ی جریان تحقیقاتی پدیدار شده ای در بازاریابی استراتژیک و مدیریت نباشد که بر نیاز به جهت گیری تکمیلی بازار از راه هدف استراتژیک گوناگون و به منظور کسب عملکردی بهتر و برتر تأکید می کند. بعلاوه، نقش اساسی قابلیت های بازاریابی که به عنوان یک مکانیزم گسترش موثر که ارتباط بین اهداف استراتژیک و عملکرد را تسهیل می سازد، در نظر می گیرد.
(شکل 1-1)
فرضیه1. تلاطم بازار با مشتری مداری رابطه معنی دار دارد.
فرضیه1. تلاطم بازار با رقیب محوری رابطه معنی دار دارد.
فرضیه1. تلاطم بازار با گرایش به نواوری رابطه معنی دار دارد.
فرضیه2. شدت رقابت با مشتری مداری رابطه معنی دار دارد.
فرضیه2. شدت رقابت با رقیب محوری رابطه معنی دار دارد.
فرضیه 2. شدت رقابت با گرایش به نواوری رابطه معنی دار دارد.
فرضیه3. تمرکززدایی با مشتری مداری رابطه معنی دار دارد.
فرضیه3. تمرکززدایی با رقیب محوری رابطه معنی دار دارد.
فرضیه3. تمرکززدایی با گرایش به نواوری رابطه معنی دار دارد.
فرضیه4. مشتری مداری با قابلیت های بازاریابی رابطه معنی دار دارد.
فرضیه5. رقیب محوری با قابلیت های بازاریابی رابطه معنی دار دارد.
فرضیه6. گرایش به نواوری با قابلیت های بازاریابی رابطه معنی دار دارد.
فرضیه7.قابلیت های بازاریابی با عملکرد رابطه ای معنی دار دارند.