ملاک عمدی بودن قتل در حقوق ایران به تبعیت از فقهای امامیه طی سه بند در ماده 206 قانون مجازات اسلامی بیان شده است که بند الف آن قتل عمد محض است به این معنا که قاتل واجد قصد فعل و قصد نتیجه بر روی شخص معین یا فرد یا افرادی غیر معین از یک جمع میباشد که به نظر میرسد منظور از معین در این بند ، معین هدفی است نه هویتی زیرا با بررسی و مقایسه ی این ماده با مواد 295 و 296 میتوانیم به این نکته دست یا بیم .بنابراین فقط اشتباه در هدف است که موجب خروج از قتل عمد خواهد بود. در مقابل بند های ب و ج انجام عمل نوعا کشنده نسبت به مجنی علیه جانشین قصد ابتدائی و صریح شده است و عنصر روانی قتل عمد را تشکیل می دهد .
برای تحقق قتل عمد دو شرط لازم است : الف – مقتول مورد نظر قاتل باشدبا تمام اوصافی که باید مقتول دارا باشد و این اوصاف نیز در حکم قصاص موثر است . ب-قاتل از روی عمد و اختیار آهنگ قتل مقتول را نموده باشداین شرط به یکی از دو صورت زیر تحقق می یابد: 1– قصد کشتن طرف به هر وسیله که ممکن باشد . 2- قصد انجام عملی که در مورد مقتول مورد نظر عادتا کشنده است و قاتل نیز این جهت را بداند بدین ترتیب قصد عملی که نوعا کشنده است قصد قتل محسوب میگردد .
مقصود ازعمد در فعل آن است که فعل انجام یافته از روی غفلت و بی توجهی سر نزده باشد بلکه با آگاهی به انجام رسیده باشد. در مواردی که قاتل قصد قتل ندارد و عمل وی سبب مرگ مجنی علیه میگردد آنچه مطرح است نوعیت وسیله قتل نیست بلکه نوعیت عملی است که در مورد مقتول انجام می یابد هر چند این عمل به لحاظ ضعف و نا توانی مقتول منجر به کشته شدن وی گردد .بر اساس همین نظریه فقها از تعبیر قتاله صرف نظر کرده و تعبیر عمل کشنده را به کار برده اند زیرا بسیار پیش می آیدکه به کار رفته قتاله است و در عین حال چون عملی که انجام آن مورد نظر قاتل بوده و یا انجام یافته کشنده نبوده است ، قتلی که واقع شده است شبه عمد محسوب میگردد .در این تحقیق سعی بر این شده است که رکن معنوی قتل عمدی را با مقایسه و بررسی دیدگاه های فقهای امامیه و اهل سنت مورد ارزیابی قرار داده و نهایتا این نظریات با حقوق کیفری ایران مطابقت داده شود و علت این مقایسه از این جهت می باشد که فقها هر یک تعاریفی را از قتل عمد ارائه دادند .در تعاریف فقها ی شیعه از قتل ، فعل قاتل و وسیله ای که با آن قتل صورت میگیرد مد نظر قرار گرفته است و چه بسا نوع فعل ووسیله قتل بدون توجه به قصد واقعی قاتل در تبدیل عنوان قتل موثر است و در بین فقهای اهل سنت نیز باید گفت : قتاله به یک اندازه مورد توجه و اهمیت نیست بلکه هر کدام از آنها در این باره نظریاتی ارائه داده اند .پرسشی که ممکن است مطرح شود این است که زمانی که شخص قصد قتل ندارد اما قصد فعل با آلات غیر قتاله یا نادرا قتاله را کرده است و شخص کشته شود آیا قتل واقع شده عمدی است ؟ به نظر میرسد اگر چه قصد فعل خود یک نوع تعدی نسبت به مقتول است اما چون قاتل پیش بینی قتل را حتما یا امکانا نمی کرده است البته با در نظر گرفتن موضع اصابت و شخص مجنی علیه وی را فاقد هر گونه قصد اعم از صریح و ضمنی بدانیم بنابراین بهتر است قتل را شبه عمد بدانیم .
اگر عمل نوعا کشنده باشد و مرتکب قصد قتل نداشته باشد قصد از عمل وی استخراج می شود در واقع قصد فعل نوعا کشنده به منزله ی قصد قتل است . عنصر اصلی در توجه مسئولیت کیفری قصد بزهکار است هر گاه این قصد مخدوش شود از میزان مسئولیت کاسته خواهد شد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
اهمیت بررسی معیار تشخیص قتل عمدی از این جهت است که ، قتل به عنوان یک پدیده ای که موجب آسیب روح و روان جامعه می گردد سخت ترین مجازات که همان قصاص است در مورد مرتکب آن اعمال می شود و از طرف دیگر تشخیص عمدی یا غیر عمدی بودن آن دارای اهیت بیشتری است زیرا چگونگی نحوه ی برخورد با بزهکار را برای ما مشخص می کند .
هدف تحقیق
هدف از تحقیق شناسایی ضابطه تحقق جرم قتل عمد است زیرا با مطالعه و بررسی نظریاتی که توسط فقها و حقوقدانان ارائه شده است می توانیم راهکارهای مناسبی در جهت تشخیص و تفکیک انواع جرم قتل به دست آوریم .
پرسش های تحقیق
1 .آیا فقها معیار های مشابهی را در مورد تحقق قتل عمد اظهار کرده اند؟
2 .آیا قاتل در رابطه با بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامی باید علم به کشنده بودن فعل ارتکابی داشته باشد یا خیر؟
3 .آیا اشتباه در هویت مقتول تاثیری در میزان مسئولیت مرتکب در عمدی بودن یا غیر عمدی بودن قتل دارد؟آیا می توان این نوع از اشتباه را تحت عنوان قتل عمد مستوجب قصاص دانست؟
فرضیه های تحقیق
1 . در بین فقها از جمله فقهای اهل تسنن در خصوص چگونگی تحقق عنوان قتل عمد اختلاف دید گاه وجود دارد برخی از فقها صرف استفاده از قتاله را بدون در نظر گرفتن قصد قتل موجب تحقق قتل عمدی میدانند اما عدهای دیگر از فقها با استناد به برخی روایات مناط در عمد بودن قتل را قصد قتل دانسته اند .
2 .قانون مجازات به تبعیت از منابع فقهی وجود قصد انجام عمل نوعا کشنده ، نه صرف استفاده از قتاله را معیار تشخیص قتل عمد میداندو به تبع آن وجود علم از طرف مرتکب نسبت به کشنده بودن عمل الزامی است .
3 . فقهای اهل سنت ،اشتباه در شخصیت یا هویت را مانع تحقق عمد نشمرده اند چنانکه مالک و گروهی از حنابله این رای را پذیرفته اند اما شافعی و حنفی نظر مخالفی دارند. در بین فقهای امامیه از جمله آیت الله مرعشی چنین قتلی را عمد محسوب میکنند اما رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای عقیده دارند: تطبیق عنوان قتل موجب قصاص ،در این مورد خالی ازاشکال نیست .
سازماندهی تحقیق
موضوع تحقیق که تحت عنوان معیار های تشخیصی قتل عمدی در حقوق کیفری ایران و فقه اسلامی است ،در سه فصل مورد بررسی قرار گرفته شده است و هر فصل شامل چند مبحث و هر مبحث شامل چند گفتار است. در فصل اول : مفاهیم و مبانی و در آمد کلی بر جایگاه رکن روانی در بزه قتل عمد مورد ارزیابی قرار گرفته و این فصل خود شامل دومبحث است مبحث اول واژگان اصلی و مرتبط و مبحث دوم مبانی جرم انگاری است . فصل دوم :درآمدی بر جایگاه رکن روانی قتل عمد و تاثیر اشتباه در آن است که شامل سه مبحث می باشد مبحث اول شناخت ماهیت و اجزاء سوءنیت عام و مبحث دوم شناخت ماهیت و انواع سوءنیت خاص در قتل عمدی و مبحث سوم تاثیر اشتباه در رکن روانی قتل عمد است . فصل سوم اشکال مختلف حضور رکن روانی در تشخیص قتل عمدی و شامل سه مبحث است . مبحث اول ،تحقق قتل عمدی بر مبنای قصد صریح و مبحث دوم تحقق قتل عمدی بر مبنای قصد تبعی و مبحث سوم تحقق قتل عمدی بر مبنای قصد تبعی با لحاظ وضعیت بزه دیده است در پایان نیز نتیجه گیری و پیشنهادات بیان شده است.
فصل اول
مفاهیم، مبانی و درآمدی کلی بر جایگاه رکن روانی
در بزه قتل عمدی
در این فصل سعی شده است که با بررسی اجمالی مفاهیم و مبانی مرتبط با رکن روانی در قتل عمدی به یک دید کلی در خصوص این جرم دست یابیم. یکی از نابسامانی های اجتماعی ،تجاوز و تعدی بر حقوق دیگران اعم از فردی و جمعی است .این رفتار ضد انسانی موجب میشود تا امنیت عامه از جامعه سلب شده و به تبعیت از آن امنیت روحی و روانی تباه گردد.از جمله این رفتار غیر اخلاقی و غیر انسانی قتل و کشتار انسانها بطور عمد و قصدی است که در فقه اسلامی به نام قتل عمد یاد می شود .از این رو در دین مقدس اسلام به شدت با این رفتار زشت و تجاوزکارانه مبارزه می شود. این فصل شامل دو مبحث است مبحث اول واژه شناسی و مبحث دوم مبانی جرم انگاری که شامل مبانی قانونی و مبانی شرعی و مبانی عرفی است.
مبحث اول : واژه شناسی
این مبحث شامل دو گفتار است که در گفتار اول واژگان اصلی که شامل قتل و قتل عمد است مورد بررسی قرار گرفته است و سعی شده تعاریفی که در مورد قتل و قتل عمد وجود دارد بیان شده و تقسیم بندی هایی که در بین فقها در خصوص انواع قتل صورت گرفته است ذکر گردد. همچنین واژگان مهم و مرتبط با قتل عمد که شامل قصاص و عمل نوعا کشنده است به صورت کلی توضیح داده شود.
گفتار اول : واژگان اصلی
الف: قتل
قتل از بزرگترین جنایات است كه امنیت اجتماع را مختل می سازد و به همین جهت كیفر و عقوبت آن را شریعت اسلام از شدیدترین كیفر و عقوبت ها در دنیا و عقبی مقرر نموده است. برای روشن شدن مفهوم كلمهی قتل ابتدا آن را از نظر لغوی مورد بررسی قرار می دهیم. (قتل در لغت یعنی كشتن و خارج و محو كردن روح از بدن می باشد كه اگر روح توسط فردی از بدن خارج شود، به این اعتبار آن را قتل گویند و اگر حیات خود از بین برود به آن موت اطلاق می شود. عمد به معنی قصد كردن است و خطا یعنی اشتباه و در قرآن كریم به دو معنی آمده است: اول به معنی كار ناشایست كه از روی عمد انجام گیرد. دوم: كار شایسته یا ناشایستی را اراده كند لیكن خلاف آن واقع شود.)[1]
در تعریف دیگری آمده است: (قتل واژه ای است عربی كه به معنای كشتن، شكستن و مخلوط كردن است و در اینجا معنای نخست آن مورد نظر است. نفس هم كلمه ای عربی می باشد كه معنای روح، خون، جسد، چشم، عظمت و همت، مناعت، عزت، اراده، عقوبت و آب می باشد. واژهی نفس هم به صورت مؤنث و هم به صورت مذكر به كار می رود كه در حالت اول به معنای روح و در حالت دوم به معنای شخص است و در صورتی كه به دنبال كلمه قتل می آید می توان هر دو معنا را از آن به دست آورد یعنی كشتن روح و كشتن شخص، اما معنای دوم بهتر است. البته روح و جسد، دو موجود جداگانهاند كه پس از مرگ هیچ كدام نابود نمی شوند. بنابراین منظور از قتل نفس آن است كه روح و جسم از یكدیگر جدا شوند.) [2]
قتل و مرگ از نظر نتیجه یكساناند و در هر دو اعمال حیاتی انسان متوقف می گردد اما نكته اینجاست كه در قتل جدایی روح و جسم منتسب به عامل خارجی (معمولاً انسان دیگر) می باشد اما در مرگ جدایی روح و جسم ناشی از عوامل طبیعی است.
در خصوص قتل باید بگوییم كه قانون مجازات اسلامی، تعریفی از قتل ارائه نكرده است. یكی از تعاریفی كه می توان در مورد قتل ارائه داد عبارت است از (سلب ارادی حیات از انسان زنده به وسیله انسان دیگر به طرق معین شده در قانون) [3] كه این تعریف با قانون و رویه قضایی ما نیز منطبق است.
در ماده 206 قانون مجازات اسلامی قانونگذار بدون ارائه تعریف از جرم قتل، تنها به بیان مصادیق قتل عمدی اكتفا نموده است و انتقادی كه در این خصوص وارد است این است كه بندهای سه گانه آن با یكدیگر قابل جمع نیستند چرا كه بر اساس بند الف قصد مجرمانه ملاك عمدی بودن قتل قرار گرفته و بر این مبنا قتل سلب عمدی حیات از دیگری است حال آن كه بر مبنای بند ب و ج نوع عمل جانی بدون توجه به قصد مجرمانه دلیل عمدی بودن قتل برشمرده شده است كه بر این مبنا قتل سلب حیات از دیگری با انجام عمل نوعاً كشنده ذاتی یا نسبی تعریف می شود.
فرم در حال بارگذاری ...