روایت، مهمترین عنصر هر داستانی است. هر نویسندهای برای تعریف كردن داستان خود، از شگردهایی استفاده میكند كه روایت داستان او را تشكیل میدهند هر داستان، شیوة روایی خاص خود را دارد كه به آن، خصوصیتی منحصر به فرد میدهد. هر چند در ایران دربارة داستان و داستان نویسی، مطالب تألیفی و ترجمهای بسیاری منتشر شده است،اما در این میان سهم مطالب مربوط به روایت و روایتشناسی،بسیار اندك است و آن مقداری هم كه هست، بیشتر ترجمه است، نه تألیف ترجمههای متون روایت شناسانة خارجی، هر چند مفید هستند، اما به هیچ وجه كافی نیستند هر ملتی ادبیات خاص خود را دارد كه ریشه در تاریخ، فرهنگ، اسطورهها و افسانهها، باورها و روانشناسی قوی آن ملت دارد و از این رو ادبیات هیچ دو ملتی با هم یكسان نیست بنابراین روشهای بررسی ادبیات برای هر ملتی با ملت دیگر دارای تمایزاتی است كه عدم توجه به آن، موجب بروز خطاها و سوءتفاهمهای بسیاری خواهد شد با این دیدگاه، تكیة صرف به نظریات روایت شناسی خارجی، در شناخت داستانهای ایرانی، نادرست است.
داستان كوتاه معاصر ایران، هر چند تحت تأثیر داستان كوتاه غربی شكل گرفته است، اما به همان نسبت، وامدار ادبیات داستانی كهن ایران نیز هست از این رو، در روایت شناسی آن، باید به این ساخت روایی دو سویه توجه كرد و روش كار را منطبق با ویژگیهای آن تنظیم كرد.
تحقیق حاضر قصد دارد به مطالعة ساختار شناسانة روایت در مجموعه داستان «یكی بود و یكی نبود»، نوشتة سید محمد علی جمالزاده، بپردازد. جمالزاده، پدر داستاننویسی معاصر ایران محسوب میشود و مجموعه، تأثیر بسیاری بر شكلگیری و گسترش داستان كوتاهنویسی به شیوة غربی داشت ومطالعة آن، چه از خطر تأثیر پذیری از داستانهای كهن ایران، چه منظوم و چه منشور، و چه از نظر اثرگذاری بر آثار داستانی پس از خود مفید است این نكته كه نخستین داستانهای كوتاه فارسی، چگونه روایت شدهاند، ما را در درك بهتر ادبیات داستانی معاصر یاری میكند.
تحقیق حاضر به نه فصل تقسیم شده است. فصل اول به بررسی و نقد نظریات روایت شناسانة معروف پرداخته است. اندیشههای كسانی مثل ارسطو، كلودلوی استروس و فردنیان دوسوسور و كارهای روایت شناسانی مثل ولادیمیرپروپ و میک بال در این فصل معرفی شدهاند.
فصل دوم به بررسی مجموعه داستان «یكی بود و یكی نبود» و نقد آن اختصاص یافته است و در آن سعی شده است این كتاب با نگاهی ساختار گرایانه و نه صرفاً مفهومی، بررسی شود كلیاتی دربارة روایت و ساختار آن در داستانهای مجموعه نیز آورده شده است.
از فصل سوم تا فصل هشتم كه مهمترین بخش تحقیق محسوب میشود، به بررسی داستانهای مجموعة «یكی بود و یكی نبود»، از دیدگاه روایت شناسی ساختار گرایانه اختصاص دارد. این مجموعه حاوی شش داستان كوتاه به نامهای «فارسی شكر است»، «رجل سیاسی»، «دوستی خاله خرسه»، «درد دل ملا قربانعلی»، «بیله دیگ بیله چقندر» و «ویلانالدوله» است این داستانها هر كدام در فصلی جداگانه
مورد بررسی قرار گرفتهاند.
بخش اول هر فصل به خلاصة داستان اختصاص دارد، در بخش بعدی داستان به صورت مختصر نقد شده است و ارزشهای ادبی آن مورد سنجش قرار گرفته است. بخش بعدی كه مفصلترین بخش هر فصل است به تحلیل روایی داستان میپردازد. در این بخش ابتدا داستان به واحدهای كوچك روایی تقسیم شده است. دربارة هر واحد توضیحاتی داده شده است و كاركرد روایی آن هم به صورت مستقل و هم در زمینة روایی كل داستان و نقش آن در پیشبرد طرح (Plot) داستان مشخص شده است.
امروزه، روایت شناسی با نقد و تحلیل داستان در آمیخته است و روایت شناسی، از ساختارگرایی صرف، به سمت معناگرایی سوق پیدا كرده است. در واقع این معنای هر بخش از داستان، چه ظاهری و چه تلوینی است كه كاركرد ساختاری آن را در كل مجموعه مشخص میكند. از این رو در تحلیل روایی واحدها، به مسائل مربوط به نقد و تحلیل داستان نیز توجه شده است و سعی بر این بوده كه كار، حالت ساختار شناسانه خشك به خود نگیرد.
در بخش بعدی، ساختار روایی داستان توضیح داده شده است، جدول كاركردهای آن، براساس نظریة پروپ مشخص شده است و با یک نمودار، سعی شده است شكلروایی داستان نشان داده شود. پس تقابلهای دو قطبی موجود در كاركردهای داستان و همچنین تقابلهای دو قطبی موجد در بین شخصیتهای داستانها نیز، براساس نظریة سوسور و یاكوبسن در دو جدول جداگانه مشخص شده است.
فصل نهم و آخر این تحقیق به جمعبندی و نتیجهگیری اختصاص دارد و یافتههای این تحقیق در آن به صورت فشرده آورده شده است.
نظر به این كه در زمینة روایت شناسی داستانهای فارسی، چه داستانهای كلاسیک و چه داستانهای سبك جدید، كار قابل ملاحظهای تاكنون صورت نگرفته است، این تحقیق میتواند الگویی برای تحقیقات بعدی باشد.
ادبیات داستانی آمریكایی لاتین با تكیه بر ارزشهای زیباشناسانه و شگردهای روایی خاص خود، امروزه در تمامی دنیا شناخته شده است و علاقمندان بسیاری دارد. ادبیات فارسی نیز ذخایر بسیاری دارد كه تاكنون كشف شده یا مورد بررسی جدی قرار نگرفته است درست است كه داستاننویسی معاصر ما به تقلید از اسلوب داستاننویسی غربی شكل گرفته است، اما اگر مبانی روایت شناسانة داستانهای كهن منظوم و منشور ما، كه در نوع خود بینظیرند، به خوبی شناخته شده و در داستانها، البته با تكیه بر نوآوری، به كار گرفته شود، دور از انتظار نیست كه داستاننویسی ما نیز عالمگیر شود. مردم ما، نسل اندر نسل، از این داستانها لذت بردهاند و ناخودآگاه جمعی ما اینگونه داستانها را میپسندد این منظور، جز با مطالعة توأمان ساختار و معنی ادبیات داستان كهن ایران و نه صرفاً مطالعة معناگرایانه، چنان كه مرسوم است، محقق نمیشود.
در خاتمه، لازم میدانم از زحمات اساتید محترم، آقای دكتر علی دانشور كیان، كه استاد راهنمای این پایاننامه بودند، آقای دكتر علیرضا حاجیاننژاد، كه استاد مشاور بودند و كلیة كسانی كه مرا در اتمام این تحقیق یاری رساندند، تشكر كنم.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
فرم در حال بارگذاری ...