جدیت و قرار گرفتن در موقعیتهای رقابتی در اکثر ورزشها و بهویژه در دسته ورزشهای انفرادی اضطرابآور است، این اضطراب می تواند موجب افزایش برانگیختگی و ایجاد استرس شود. ورزشکار ممکن است در موقعیتهایی که کمتر اضطراببرانگیز است؛ عملکرد بهتری را تجربه کرده یا در موقعیتهای تحت فشار بدلیل اشتباهات فاحش، دارای تجربیات ناخوشایندی باشد. روانشناسان ورزش علاقهمندند تا بفهمند چه عواملی بر اضطراب، برانگیختگی و استرس مؤثرند و این عوامل بر عملکرد ورزشی چه اثراتی دارند. همچنین نحوه تنظیم برانگیختگی و اضطراب بهمنظور بهبود عملکرد در حیطه مطالعاتی روانشناسان ورزش قرار دارد. در سطوح بالای ورزش، تفاوت اندکی بین سطوح مهارت شرکتکنندگان وجود دارد. بدین ترتیب اغلب دستکاری برانگیختگی، اضطراب و استرس می تواند برنده را از بازنده جدا سازد. فرایندی که بهوسیله آن شخص تهدیدی را دریافت کرده و با یکسری از تغییرات فیزیولوژیکی و روانشناختی، همراه با افزایش در برانگیختگی و تجربه اضطراب به آن پاسخ میدهد، بهعنوان استرس تعریف می شود. استپتوی[1](1997) استرس را اینگونه تعریف کرده است: هنگامی که الزامات مربوط به فعالیتی فراتر از تواناییهای فردی و اجتماعی افراد است، پاسخهایی ارائه میشوند که به آن استرس میگویند. لازاروس[2](1996) معتقد است استرس از تعامل بین نیازهای موقعیتی، ارزیابی، و پاسخهای فرد به این نیازها ناشی می شود (احمدی و همکاران، 1388). در دهههای اخیر اصطلاح استرس به محرکی اطلاق می شود که می تواند تغییراتی را در شناخت، هیجان، رفتار و فیزیولوژی فرد ایجاد کند (دیویدسون و نیل[3]، 1990). با توجه به تعاریف ارائه شده، میتوان گفت استرس رویداد یا وضعیتی است که بر جنبه های روانی- جسمانی ارگانیسم آثاری زیانبار برجای میگذارد. وقتی با خواسته هایی سروکار داریم که دستیابی به آنها دشوار است، تمایل بیشتری به تجربه استرس ایجاد می شود (خدایاریفرد و همکاران، 1390)
بدیهی است که استرس بخش جدایی ناپذیر ورزش و از جمله مسابقات و رویدادهای ورزشی، خصوصاً در رشتههای انفرادی و برخوردی میباشد، بنابراین لازم است؛ تمامی افرادی که بهنوعی در ورزش و مسابقات ورزشی درگیر هستند، با عوامل و منابع ایجادکننده استرس آشنا باشند. همچنین بایستی توجه داشت که استرس خودبهخود باعث ناتوانی جسمانی یا روانی ورزشکار نمیشود، بلکه با کاهش مقاومت بدن و افزایش حساسیت ورزشکار نسبت به عوامل تنشزا، اجرای مهارتی وی افت کرده و در نتیجه به کاهش بازدهی ورزشکار منجر می شود.
زمانی که فرد احساس اضطراب می کند، این اضطراب محصولی از ساختار روانشناختی شخصی (خصلت اضطراب، عزت نفس و خود باوری) و مشخصههای موقعیتی (اهمیت رویداد، توقعات، عدم اطمینان) که فرد در آن قرار دارد، است. علاوه بر این درك استرس تحت تأثیر جنسیت قرار دارد. در بررسی اختلاف زنان و مردان در زمینة سبكهای مقابله (CS) با استرس، میتوان به این نكته اشاره كرد كه درك زنان از استرس بیش از مردان است (مت جارویس، 1966).
در تبیین استرس، عدهای بر ویژگیهای محركهای محیطی كه موجب بههم ریختگی و تنش می شود، تاكید میكنند (کاکس[5]، 1993). در تعریف فولکمن و موسکووتیز[6](2004) از فرایند مقابله، تفکرات و رفتارهایی که برای مدیریت تقاضای درونی و بیرونی در موقعیتهای پرتنش بکار میروند، منابع تنشزا وقایع و موقعیتهای بیرونی تلقی شده اند. در حالیکه روانشناسانی نظیر یالوم[7] (1981) منابع ایجاد کننده استرس و اضطراب را به درون فرد نسبت میدهند. در واقع به قول اپیكتتوس[8] اشیاء و رویدادها نیستند كه در فرد ایجاد آشفتگی میكنند، این نگرش ما نسبت به رویدادها است كه سبب آشفتگی می شود ( دخت رضاخانی و همکاران،1387).
با این توصیف میتوان یکی از پدیدههای محیطی را که به استرس میانجامد، شرکت در رویدادهای ورزشی بهمنظور کسب موفقیت قلمداد نمود. این نوع از شرایط استرس بالایی را در افرادی که در حال رقابت هستند ایجاد می کند. استرس در رقابت معمولاً موجب ایجاد اضطراب رقابتی در ورزشکاران شده، و آنان را وادار می کند تا برای مواجهه با اضطراب برنامه ریزی مضاعفی داشته باشد. هنگامیکه اضطراب بدرستی مدیریت و یا تفسیر نشده باشد، ورزشکار کنترل فعالیت را از دست داده و سطح عملکردش کاهش مییابد (سجادی و همکاران[9]، 2011). یافته های تحقیقات انجام شده توسط جیاکوبی و وینبرگ[10] (2000) بیانگر آن بود که، استراتژی های مقابله با استرس دارای یک رابطه قوی با عملکرد هستند. علاوه بر این، هانین[11] (2000) بیان می کند که “احساسات بر روند عملکرد و روند عملکرد مداوم به شدت بر محتوا و شدت احساسات تأثیر گذار است”.
براساس نظر لازاروس و فولکمن[12] (1984)، مقابله اشاره به فرایند مدیریت تقاضاهای درونی و بیرونی دارد. علاوه بر این، مقابله مشتمل بر تلاش هایی است که بهمنظور اداره و كنترل تقاضاهای محیطی و درونی و تعارضات میان آنها انجام میگیرد (لازاروس و لونیر[13]، 1987). سبكهای مقابله با استرس عامل مهمی در تعیین عملكرد فرد در موقعیتهای پُر استرس میباشند. فهم این موضوع، بینشی دربارة الگوهای مقابلهای افراد در اختیار ما قرار میدهد (انشل و سی [14]، 2008 ).
اساس انتخاب هر سبك مقابله با استرس توسط فرد به عوامل اساسی و پایه بستگی دارد. از جمله این عوامل میتوان به جنسیت، نژاد و عوامل مؤثر بر ویژگیهای روانی هر یک از افراد (محیط، آموزش و… ) اشاره كرد. زنان و مردان با توجه به تفاوتهای جنسیتی، تمایلی ویژه به استفاده از سبك مخصوص به خود را دارند (انشل ،کانگ و مسنر[15]،2010). میتوان دریافت سبك انتخاب شده تحت تأثیر عواملی قرار میگیرد كه نسبت به شرایط محیطی نزدیكتر بوده و از عوامل فردی دورتر می شود. به بیان دیگر سبك انتخابی پس از انتخاب تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار میگیرد. علاوه برعوامل ذكر شده، میتوان به عواملی همچون وضعیت اقتصادی- اجتماعی، روانشناختی، و ویژگیهای
بدنی و سلامتی در رابطه با انتخاب سبكهای مقابله اشاره كرد (انشل، سوتارسو[16]، 2007). لذا با توجه به این مطالب میتوان پی برد که شناسایی سبک مقابلهای با استرس در ورزشهای مختلف برای کیفیت اجرا و همچنین برای بدست آوردن نتایج بهتر و مداومتر ضروری است. ورزش ووشو از جمله ورزشهای است که ورزشکاران در آن در دو سبک مختلف تمرین کرده و مسابقه میدهند. این ورزش از دو سبک برخوردی و نمایشی تشکیل میشود بدیهی است نیازهای محیطی هر کدام از این سبکها می تواند متفاوت باشد. بنابراین شناسایی سبکهای مقابله با استرس و مقایسه آنها با یکدیگر می تواند در یک نوع ورزش باعث شناسایی اثرات استرس بر اجرا شده و از نتایج میتوان در روانشناسی ورزش و نیز در محیطهای عملی استفاده نمود.
1-2- بیان مسأله
در سالهای اخیر مطالعه راههای مقابله با استرس توجه زیادی را بهخود جلب نموده است. بررسی و شناخت عوامل مؤثر بر سبكهای مقابله با وقایع همراه با استرس، یكی از موضوعات مورد بررسی در رفتارشناسی مقابلهای است. گرچه قسمت اعظم این مقوله هنوز ناشناخته مانده است، به طور معمول این نکته پذیرفته شده که روشهای مقابله با استرس یکی از راههای مؤثر اجرای ورزشی و عامل مهمی در تعیین عملكرد در موقعیتهای پُر استرس است. همچنین مقابلهی ناموفق با استرس بر عملکرد و رضایت ورزشکاران تأثیرگذار است (انشل، کیم، چانگ، اوم[17]، 2001؛ کرون و هیندل[18]، 1988). عواملی که ناشی از مقابله ناموفق با استرس هستند شامل تنش عضلانی (انشل، کیم و همکاران، 2001) و کاهش میزان تمرکز میباشند (کرون، هیندل و همکاران، 1988).
مقابله دو كاركرد عمده دارد :تنظیم هیجانات ناگوار و درمانده كننده و اتخاذ كنش به منظور تغییر و بهبود مسئلهای كه موجب ناراحتی شده است. بر این اساس دو دسته از شیوه های كلی مقابله را میتوان اینگونه بیان كرد: “مقابلة معطوف بهحل مسئله” و” سبكهای هیجانمدار” (کارادماس و کالانتزی [19]، 2004). یکی دیگر از ساختارهایی که در روانشناسی ورزشی و روانشناسی عمومی پیرامون مطالعات سبکهای مقابله مورد بررسی قرار گرفته است، سبک رویکرد (که به آن هوشیار، توجه، فعالیت، حساسیت، درگیر شدن و مقابله فعال هم گفته می شود) و همچنین سبک اجتناب (که به آن عدم هوشیاری، منفعل، عدم حساسیت، عدم درگیری و روی گردان نبود نیز گفته می شود) است (انشل، 1996؛ انشل، ویلیامز، هاج [20]، 1997؛ کاسیدیس، رودافینوس، انشل و پورتر، 1997؛ کرون، 1993؛ کرون، 1996؛ مک کری، 1992؛ راث، 1996). سبکهای مقابله بهطور عمومی اشاره به سبکهای مقابله رفتاری (بهعنوان مثال انجام عملی) و شناختی (به عنوان مثال فرایندهای ذهنی مانند صحبت کردن با خود) دارند که سعی آنها بر آن است تا استرسی را که در شرایط محیطی ایجاد شده است، به سمت تفسیرهای عاطفی و شناختی سوق دهند (کرون، 1996؛ اسکینر، اج، من، شروود[21]، 2003). بنابراین بازیکنی که بعد از دریافت یک پنالتی بهصورت مثبت (بهعنوان مثال پرسیدن دلایل پنالتی) یا بهصورت منفی (جر و بحث کردن) با موقعیت درگیر میشود یک مقابلهی رویکردی را استفاده می کند. روشهای مقابلهای اجتنابی از سوی دیگر بهعملهایی اطلاق میشوند که در آنها از این موقعیتها اجتناب می شود (کرون، 1993؛کرون، 1996) و میتوان آنها را تحت عنوان رفتاری یا شناختی طبقه بندی کرد.
محققان به طور معمول معتقدند که مقابله با استرس از جمله ویژگیهای موقعیتی و شخصی است (کاسیدیس، رودافینوس، انشل و پورتر[22]، 1997). این موضوع چهار چوبی ایجاد می کند که تئوری مقابلهی تعاملی و یا زمینهای نامیده می شود (میلر[23]، 1992). خصوصیات شخصی شامل سبک مقابله ورزشکاران (انشل، ویلیامز[24]، 2000؛ مادن، کرکبای و مکدونادل[25]، 1989) و همچنین شناخت آنها از موقعیت استرسزا است (لانزدال و هاو[26] ،2004). عامل موقعیتی شامل منابع (انشل و دلانی[27]، 2001) و همچنین شدت موقعیت استرسزا است (مادن، سامرز و براون[28]، 1990) که توسط ورزشکار احساس می شود.
بر اساس تئوری صفت مقابلهای، افراد به طور مداوم به انواع مختلفی از وقایع استرسزا که معمولاً مطابق با سبکهای مقابلهی خود است پاسخ می دهند (اوریل و روسن[29]، 1972؛ لونتال، سولس[30]، 1993؛ موس، سویندل[31]،1990؛ راث، کوهن[32]، 1986). تئوری مقابلهی زمینهای از سوی دیگر مجموعه ای از ویژگیهای شخصی و موقعیتی را برای سبکهای مقابله شخص در نظر میگیرد (فلکمن، 1992؛ مک کری، 1992؛ تری[33]، 1991).
بنابراین زمینهای که در آن استرس تجربه میگردد حداقل تا میزان مشخصی پاسخ شخص را در برابر موقعیت استرسزا مشخص می کند، خصوصاً اگر رویدادی که تجربه میگردد بسیار شدید باشد. با این وجود، اینکه تا چه میزان سبکهای مقابله تابعی از نوع رویداد پُر استرسی است که در ورزش تجربه می شود ،کمتر شناخته شده است. چرا که موقعیتهای ورزشی که در آنها استرس ایجاد می شود، بنا بر گفته مک کری نامحدود هستند (1992).
اثر عوامل استرسزا بر سبك مقابلهی ورزشکاران باعث نظامدهی بیشتر مقابله با استرس میشود. این موضوع به نوبه خود منجر به تاکید تفاوتهای فردی ورزشکاران در فرایند رویاروی با استرس است.
زنان و مردان تمایلی ویژه به استفاده از سبكی مخصوص خود با توجه به تفاوتهای جنسیتی در مقابله با استرس دارند (انشل، کانگ، مسنر،2010). برای مثال انشل و کاسیدیس (1997) دریافتند ورزشکاران با مهارت بسیار بالا در مقایسه با دیگر ورزشکارانی که از مهارت کمتری برخوردار بوده اند بیشتر از استراتژی های مقابلهای رویکردی استفاده کرده اند و جنسیت در این خصوص تفاوتی را ایجاد نمی کند. با این وجود در ورزشکارانی با مهارت کمتر، زنان نسبت مردان عمدتاً از روش مقابله اجتنابی استفاده می کنند (انشل و سوتارسو، 2007).
در ورزش ووشو[34] اجرای فرم و مبارزه در دو قسمت جداگانه آموزش داده می شود: در مسابقات سبک تالو[35] ورزشکاران به اجرای حرکات نمایشی میپردازند و در آن درگیری و برخورد بین ورزشکاران دیده نمی شود، در سبک مبارزهای که سانشو[36] یا ساندا نامیده می شود، ورزشکاران بهصورت رودررو و مستقیم با هم به مبارزه میپردازند. با توجه به ماهیت این دو سبک هر کدام میتوانند موقعیت استرسزایی خاصی را دارا باشند و در نتیجه سبک مقابلهای انتخابی می تواند متفاوت باشند.
بر این اساس در این تحقیق سعی بر آن بود تا سبکهای مقابله با استرس در سبکهای تالو و ساندا با یکدیگر مقایسه شده و همچنین نقش جنسیت در اختیار سبکهای مقابله بر اساس سبکهای ووشو تعیین گردد.
1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق
در سالهای اخیر مطالعات حیطهی مقابله با استرس در ورزش مورد توجه محققان قرار گرفته است (بهرامیزاده و بشارت[37]2010). روانشناسان ورزشی و ورزشکاران حرفهای برای ارزیابی ارتباط بین احساسات و عملکرد ورزشی رقابتی، و به طور خاص برای دریافت چگونگی تعدیل و بیان مناسب احساسات جهت تسهیل عملکرد، تلاش هایی را آغاز کرده اند (استوگ، کلمنتس، والیش، داونی[38]، 2009).
شرکت در مسابقات ورزشی استرس بالایی را بر افرادی که در حال رقابت هستند تحمیل میکند. استرس ارائه شده در رقابت معمولاً موجب اضطراب رقابتی ورزشکاران شده و باعث تحمیل فعالیت اضافی به آنان می شود. هنگامیکه اضطراب بهدرستی مدیریت و یا تفسیر نشده باشد، ورزشکاران کنترل خود را از دست می دهند و سطح عملکرد آنها کاهش مییابد (سجادی و همکاران، 2011).
اغلب ورزشکاران زمان شرکت در مسابقات مهم ورزشی از آمادگی جسمانی مطلوبی برخوردار بوده و مهارت های کافی برای روبرو شدن با حریفان خود را کسب کرده اند. از سوی دیگر موفقیت یا شکست آنان در مسابقات مهم ورزشی تا اندازه زیادی نیز به آمادگی روانیشان و اینکه چگونه بر استرس ناشی از مقابله با حریف یا حریفان فایق آیند بستگی دارد. با توجه به تحقیقات انجام شده توسط جیاکوبی و وینبرگ (2000) مشخص گردید، که استراتژی های مقابله دارای یک رابطه قوی با عملکرد هستند. علاوه بر این، گفته می شود “احساسات بر روند عملکرد و روند عملکرد مداوم بهشدت بر محتوا و شدت احساسات تأثیر گذار است” (هانین ،2000).
فرم در حال بارگذاری ...