وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پایان نامه ارشد : مقایسه سبک­ های مقابله با استرس در ورزشکاران مرد و زن در دو سبک برخوردی و غیر برخوردی ووشو

 
تاریخ: 06-11-99
نویسنده: نویسنده محمدی

جدیت و قرار گرفتن در موقعیت­های رقابتی در اکثر ورزش­ها و به­ویژه در دسته ورزش­های انفرادی اضطراب­آور است، این اضطراب می ­تواند موجب افزایش برانگیختگی و ایجاد استرس ­شود. ورزشکار ممکن است در موقعیت­هایی که کمتر اضطراب­برانگیز است؛ عملکرد بهتری را تجربه کرده یا در موقعیت­های تحت فشار بدلیل اشتباهات فاحش، دارای تجربیات ناخوشایندی باشد. روان­شناسان ورزش علاقه‌مندند تا بفهمند چه عواملی بر اضطراب، برانگیختگی و استرس مؤثرند و این عوامل بر عملکرد ورزشی چه اثراتی دارند. همچنین نحوه تنظیم برانگیختگی و اضطراب به‌منظور بهبود عملکرد در حیطه مطالعاتی روان­شناسان ورزش قرار دارد. در سطوح بالای ورزش، تفاوت اندکی بین سطوح مهارت شرکت­کنندگان وجود دارد. بدین ترتیب اغلب دست­کاری برانگیختگی، اضطراب و استرس می ­تواند برنده را از بازنده جدا ­سازد. فرایندی که به­وسیله آن شخص تهدیدی را دریافت ­کرده و با یک­سری از تغییرات فیزیولوژیکی و روانشناختی، همراه با افزایش در برانگیختگی و تجربه اضطراب به آن پاسخ می­دهد، به­عنوان استرس تعریف می­ شود. استپ‌توی[1](1997) استرس را این­گونه تعریف کرده است: هنگامی که الزامات مربوط به فعالیتی فراتر از توانایی­های فردی و اجتماعی افراد است، پاسخ­هایی ارائه می­شوند که به آن استرس می‌گویند. لازاروس[2](1996) معتقد است استرس از تعامل بین نیازهای موقعیتی، ارزیابی، و پاسخ‌های فرد به این نیازها ناشی می­ شود (احمدی و همکاران، 1388). در دهه­های اخیر اصطلاح استرس به محرکی اطلاق می­ شود که می ­تواند تغییراتی را در شناخت، هیجان، رفتار و فیزیولوژی فرد ایجاد کند (دیویدسون و نیل[3]، 1990). با توجه به تعاریف ارائه شده، می­توان گفت استرس رویداد یا وضعیتی است که بر جنبه­ های روانی- جسمانی ارگانیسم آثاری زیان­بار برجای می­گذارد. وقتی با خواسته­ هایی سروکار داریم که دستیابی به آنها دشوار است، تمایل بیشتری به تجربه استرس ایجاد می­ شود (خدایاری‌فرد و همکاران، 1390)

 

بدیهی است که استرس بخش جدایی ناپذیر ورزش و از جمله مسابقات و رویدادهای ورزشی، خصوصاً در رشته­های انفرادی و برخوردی می­باشد، بنابراین لازم است؛ تمامی افرادی که به­نوعی در ورزش و مسابقات ورزشی درگیر هستند، با عوامل و منابع ایجادکننده استرس آشنا باشند. همچنین بایستی توجه داشت که استرس خودبه­خود باعث ناتوانی جسمانی یا روانی ورزشکار نمی‌شود، بلکه با کاهش مقاومت بدن و افزایش حساسیت ورزشکار نسبت به عوامل تنش­زا، اجرای مهارتی وی افت کرده و در نتیجه به کاهش بازدهی ورزشکار منجر می­ شود.

 

زمانی که فرد احساس اضطراب می­ کند، این اضطراب محصولی از ساختار روانشناختی شخصی (خصلت اضطراب، عزت نفس و خود باوری) و مشخصه­های موقعیتی (اهمیت رویداد، توقعات، عدم اطمینان) که فرد در آن قرار دارد، است. علاوه بر این درك استرس تحت تأثیر جنسیت قرار دارد. در بررسی اختلاف زنان و مردان در زمینة سبك­های مقابله (CS) با استرس، می­توان به این نكته اشاره كرد كه درك زنان از استرس بیش از مردان است (مت جارویس، 1966).

 

در تبیین استرس، عده­ای بر ویژگی­های محرك­های محیطی كه موجب به­هم ریختگی و تنش می­ شود، تاكید می­كنند (کاکس[5]، 1993). در تعریف فولکمن و موسکووتیز[6](2004) از فرایند مقابله، تفکرات و رفتارهایی که برای مدیریت تقاضای درونی و بیرونی در موقعیت­های پرتنش بکار می­روند، منابع تنش­زا وقایع و موقعیت­های بیرونی تلقی شده ­اند. در حالی­که روانشناسانی نظیر یالوم[7] (1981) منابع ایجاد کننده استرس و اضطراب را به درون فرد نسبت می­دهند. در واقع به قول اپیكتتوس[8] اشیاء و رویدادها نیستند كه در فرد ایجاد آشفتگی می­كنند، این نگرش ما نسبت به رویدادها است كه سبب آشفتگی می­ شود ( دخت رضاخانی و همکاران،1387).

 

با این توصیف می­توان یکی از پدیده­های محیطی را که به استرس می­انجامد، شرکت در رویدادهای ورزشی به­منظور کسب موفقیت قلمداد نمود. این نوع از شرایط استرس بالایی را در افرادی که در حال رقابت هستند ایجاد می­ کند. استرس در رقابت معمولاً موجب ایجاد اضطراب رقابتی در ورزشکاران شده، و آنان را وادار می­ کند تا برای مواجهه با اضطراب برنامه ­ریزی مضاعفی داشته باشد. هنگامی­که اضطراب بدرستی مدیریت و یا تفسیر نشده باشد، ورزشکار کنترل فعالیت را از دست داده و سطح عملکردش کاهش می­یابد (سجادی و همکاران[9]، 2011). یافته­ های تحقیقات انجام شده توسط جیاکوبی و وینبرگ[10] (2000) بیان­گر آن بود که، استراتژی­ های مقابله با استرس دارای یک رابطه­ قوی با عملکرد هستند. علاوه بر این، هانین[11] (2000) بیان می­ کند که “احساسات بر روند عملکرد و روند عملکرد مداوم به شدت بر محتوا و شدت احساسات تأثیر گذار است”.

 

براساس نظر لازاروس و فولکمن[12] (1984)، مقابله اشاره به فرایند مدیریت تقاضاهای درونی و بیرونی دارد. علاوه بر این، مقابله مشتمل بر تلاش­ هایی است که به­منظور اداره و كنترل تقاضاهای محیطی و درونی و تعارضات میان آنها انجام می­گیرد (لازاروس و لونیر[13]، 1987). سبك‌های مقابله با استرس عامل مهمی در تعیین عملكرد فرد در موقعیت­های پُر استرس می‌باشند. فهم این موضوع، بینشی دربارة الگوهای مقابله­ای افراد در اختیار ما قرار می­دهد (انشل و سی [14]، 2008 ).

 

اساس انتخاب هر سبك مقابله با استرس توسط فرد به عوامل اساسی و پایه بستگی دارد. از جمله این عوامل می­توان به جنسیت، نژاد و عوامل مؤثر بر ویژگی­های روانی هر یک از افراد (محیط، آموزش و… ) اشاره كرد. زنان و مردان با توجه به تفاوت­های جنسیتی، تمایلی ویژه به استفاده از سبك مخصوص به خود را دارند (انشل ،کانگ و مسنر[15]،2010). می­توان دریافت سبك انتخاب شده تحت تأثیر عواملی قرار می­گیرد كه نسبت به شرایط محیطی نزدیك­تر بوده و از عوامل فردی دورتر می­ شود. به بیان دیگر سبك انتخابی پس از انتخاب تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار می­گیرد. علاوه برعوامل ذكر شده، می­توان به عواملی همچون وضعیت اقتصادی- اجتماعی، روان‌شناختی، و ویژگی­های

دانلود مقاله و پایان نامه

 بدنی و سلامتی در رابطه با انتخاب سبك­های مقابله اشاره كرد (انشل، سوتارسو[16]، 2007). لذا با توجه به این مطالب می­توان پی برد که شناسایی سبک مقابله­ای با استرس در ورزش­های مختلف برای کیفیت اجرا و همچنین برای بدست آوردن نتایج بهتر و مداوم‌تر ضروری است. ورزش ووشو از جمله ورزش­های است که ورزشکاران در آن در دو سبک مختلف تمرین کرده و مسابقه می­دهند. این ورزش از دو سبک برخوردی و نمایشی تشکیل می‌شود بدیهی است نیازهای محیطی هر کدام از این سبک­ها می ­تواند متفاوت باشد. بنابراین شناسایی سبک­های مقابله با استرس و مقایسه آنها با یکدیگر می ­تواند در یک نوع ورزش باعث شناسایی اثرات استرس بر اجرا شده و از نتایج می­توان در روان­شناسی ورزش و نیز در محیط­های عملی استفاده نمود.

 

1-2- بیان مسأله

 

در سال­های اخیر مطالعه راه­های مقابله با استرس توجه زیادی را به­خود جلب نموده است. بررسی و شناخت عوامل مؤثر بر سبك­های مقابله با وقایع همراه با استرس، یكی از موضوعات مورد بررسی در رفتارشناسی مقابله­ای است. گرچه قسمت اعظم این مقوله هنوز ناشناخته مانده است، به­ طور معمول این نکته پذیرفته شده که روش­های مقابله با استرس یکی از راه­های مؤثر اجرای ورزشی و عامل مهمی در تعیین عملكرد در موقعیت­های پُر استرس است. همچنین مقابله‌ی ناموفق با استرس بر عملکرد و رضایت ورزشکاران تأثیرگذار است (انشل، کیم، چانگ، اوم[17]، 2001؛ کرون و هیندل[18]، 1988). عواملی که ناشی از مقابله ناموفق با استرس هستند شامل تنش عضلانی (انشل، کیم و همکاران، 2001) و کاهش میزان تمرکز می­باشند (کرون، هیندل و همکاران، 1988).

 

مقابله دو كاركرد عمده دارد :تنظیم هیجانات ناگوار و درمانده كننده و اتخاذ كنش به منظور تغییر و بهبود مسئله­ای كه موجب ناراحتی شده است. بر این اساس دو دسته از شیوه ­های كلی مقابله را می­توان این­گونه بیان كرد: “مقابلة معطوف به­حل مسئله” و” سبك­های هیجان­مدار” (کارادماس و کالانتزی [19]، 2004). یکی دیگر از ساختار­هایی که در روانشناسی ورزشی و روانشناسی عمومی پیرامون مطالعات سبک­های مقابله مورد بررسی قرار گرفته است، سبک رویکرد (که به آن هوشیار، توجه، فعالیت، حساسیت، درگیر شدن و مقابله فعال هم گفته می شود) و همچنین سبک اجتناب (که به آن عدم هوشیاری، منفعل، عدم حساسیت، عدم درگیری و روی گردان نبود نیز گفته می شود) است (انشل، 1996؛ انشل، ویلیامز، هاج [20]، 1997؛ کاسیدیس، رودافینوس، انشل و پورتر، 1997؛ کرون، 1993؛ کرون، 1996؛ مک کری، 1992؛ راث، 1996). سبک­های مقابله به‌طور عمومی اشاره به سبک­های مقابله رفتاری (به­عنوان مثال انجام عملی) و شناختی (به عنوان مثال فرایندهای ذهنی مانند صحبت کردن با خود) دارند که سعی آنها بر آن است تا استرسی را که در شرایط محیطی ایجاد شده است، به سمت تفسیر­های عاطفی و شناختی سوق دهند (کرون، 1996؛ اسکینر، اج، من، شروود[21]، 2003). بنابراین بازیکنی که بعد از دریافت یک پنالتی به‌صورت مثبت (به­عنوان مثال پرسیدن دلایل پنالتی) یا به­صورت منفی (جر و بحث کردن) با موقعیت درگیر می‌شود یک مقابله­ی رویکردی را استفاده می­ کند. روش­های مقابله­ای اجتنابی از سوی دیگر به‌عمل­هایی اطلاق می­شوند که در آنها از این موقعیت­ها اجتناب می­ شود (کرون، 1993؛کرون، 1996) و می­توان آنها را تحت عنوان رفتاری یا شناختی طبقه ­بندی کرد.

 

محققان به­ طور معمول معتقدند که مقابله با استرس از جمله ویژگی­های موقعیتی و شخصی است (کاسیدیس، رودافینوس، انشل و پورتر[22]، 1997). این موضوع چهار چوبی ایجاد می­ کند که تئوری مقابله­ی تعاملی و یا زمینه­ای نامیده می­ شود (میلر[23]، 1992). خصوصیات شخصی شامل سبک مقابله ورزشکاران (انشل، ویلیامز[24]، 2000؛ مادن، کرکبای و مک­دونادل[25]، 1989) و همچنین شناخت آنها از موقعیت استرس­زا است (لانزدال و هاو[26] ،2004). عامل موقعیتی شامل منابع (انشل و دلانی[27]، 2001) و همچنین شدت موقعیت استرس­زا است (مادن، سامرز و براون[28]، 1990) که توسط ورزشکار احساس می­ شود.

 

بر اساس تئوری صفت مقابله­ای، افراد به­ طور مداوم به انواع مختلفی از وقایع استرس­زا که معمولاً مطابق با سبک­های مقابله­ی خود است پاسخ می­ دهند (اوریل و روسن[29]، 1972؛ لونتال، سولس[30]، 1993؛ موس، سویندل[31]،1990؛ راث، کوهن[32]، 1986). تئوری مقابله­ی زمینه­ای از سوی دیگر مجموعه ­ای از ویژگی­های شخصی و موقعیتی را برای سبک­های مقابله شخص در نظر می­گیرد (فلکمن، 1992؛ مک کری، 1992؛ تری[33]، 1991).

 

بنابراین زمینه­ای که در آن استرس تجربه می­گردد حداقل تا میزان مشخصی پاسخ شخص را در برابر موقعیت استرس­زا مشخص می­ کند، خصوصاً اگر رویدادی که تجربه می­گردد بسیار شدید باشد. با این وجود، این­که تا چه میزان سبک­های مقابله تابعی از نوع رویداد پُر استرسی است که در ورزش تجربه می­ شود ،کمتر شناخته شده است. چرا که موقعیت­ها­ی ورزشی که در آنها استرس ایجاد می­ شود، بنا بر گفته مک کری نامحدود هستند (1992).

 

اثر عوامل استرس­زا بر سبك مقابله­ی ورزشکاران باعث نظام­دهی بیشتر مقابله با استرس می‌شود. این موضوع به نوبه خود منجر به تاکید تفاوت­های فردی ورزشکاران در فرایند رویاروی با استرس است.

 

زنان و مردان تمایلی ویژه به استفاده از سبكی مخصوص خود  با توجه به تفاوت­های جنسیتی در مقابله با استرس دارند (انشل، کانگ، مسنر،2010). برای مثال انشل و کاسیدیس (1997) دریافتند ورزشکاران با مهارت بسیار بالا در مقایسه با دیگر ورزشکارانی که از مهارت کمتری برخوردار بوده ­اند بیشتر از استراتژی­ های مقابله­ای رویکردی استفاده کرده ­اند و جنسیت در این خصوص تفاوتی را ایجاد نمی­ کند. با این وجود در ورزشکارانی با مهارت کمتر، زنان نسبت مردان عمدتاً از روش مقابله اجتنابی استفاده می­ کنند (انشل و سوتارسو، 2007).

 

در ورزش ووشو[34] اجرای فرم و مبارزه در دو قسمت جداگانه آموزش داده می­ شود: در مسابقات سبک تالو[35] ورزشکاران به اجرای حرکات نمایشی می­پردازند و در آن درگیری و برخورد بین ورزشکاران دیده نمی­ شود، در سبک مبارزه­ای که سانشو[36] یا ساندا نامیده می­ شود، ورزشکاران به‌صورت رودررو و مستقیم با هم به مبارزه می­پردازند. با توجه به ماهیت این دو سبک هر کدام می‌توانند موقعیت استرس­زایی خاصی را دارا باشند و در نتیجه سبک مقابله­ای انتخابی می ­تواند متفاوت باشند.

 

بر این اساس در این تحقیق سعی بر آن بود تا سبک­های مقابله با استرس در سبک­های تالو و ساندا با یکدیگر مقایسه شده و همچنین نقش جنسیت در اختیار سبک­های مقابله بر اساس سبک‌های ووشو تعیین گردد.

 

1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق

 

در سال­های اخیر مطالعات حیطه­ی مقابله با استرس در ورزش مورد توجه محققان قرار گرفته است (بهرامی­زاده و بشارت[37]2010). روان­شناسان ورزشی و ورزشکاران حرفه­ای برای ارزیابی ارتباط بین احساسات و عملکرد ورزشی رقابتی، و به­ طور خاص برای دریافت چگونگی تعدیل و بیان مناسب احساسات جهت تسهیل عملکرد، تلاش­ هایی را آغاز کرده ­اند (استوگ، کلمنتس، والیش، داونی[38]، 2009).

 

شرکت در مسابقات ورزشی استرس بالایی را بر افرادی که در حال رقابت هستند تحمیل می‌کند. استرس ارائه شده در رقابت معمولاً موجب اضطراب رقابتی ورزشکاران شده و باعث تحمیل فعالیت اضافی به آنان می­ شود. هنگامی­که اضطراب به­درستی مدیریت و یا تفسیر نشده باشد، ورزشکاران کنترل خود را از دست می­ دهند و سطح عملکرد آنها کاهش می­یابد (سجادی و همکاران، 2011).

 

اغلب ورزشکاران زمان شرکت در مسابقات مهم ورزشی از آمادگی جسمانی مطلوبی برخوردار بوده و مهارت­ های کافی برای روبرو شدن با حریفان خود را کسب کرده ­اند. از سوی دیگر موفقیت یا شکست آنان در مسابقات مهم ورزشی تا اندازه­ زیادی نیز به آمادگی روانی­شان و این­که چگونه بر استرس ناشی از مقابله با حریف یا حریفان فایق آیند بستگی دارد. با توجه به تحقیقات انجام شده توسط جیاکوبی و وینبرگ (2000) مشخص گردید، که استراتژی­ های مقابله دارای یک رابطه­ قوی با عملکرد هستند. علاوه بر این، گفته می­ شود “احساسات بر روند عملکرد و روند عملکرد مداوم به‌شدت بر محتوا و شدت احساسات تأثیر گذار است” (هانین ،2000).


فرم در حال بارگذاری ...

« دانلود پایان نامه ارشد: عوالم هستی و مسیر حرکت انسان در آن هااز منظر علامه طباطبایی و آیت الله شاه آبادیدانلود پایان نامه ارشد: مبانی نظارت بر ولی فقیه و مسؤولیت وی از منظر فقه سیاسی »