76
بدن و آرایش
80
– آرایش سنتی
80
– آرایش تیپیك
84
– آرایش مذهبی
85
– آرایش اعتراضی
88
– آرایش هنری
89
– آرایش فمینیستی
91
– آرایش زنان خیابانی
92
بدن و پوشش
95
– حجاب به مثابه تكلیف
96
– حجاب (چادر) به مثابه ایدئولوژی
98
– حجاب سنتی (چادر سنتی)
99
– حجاب زیباییشناختی
101
– حجاب (مانتو) به مثابه ایدئولوژی
102
– حجاب بازاندیشانه
103
– حجاب به مثابه سبك زندگی
105
– پوشش به مثابه سبك زندگی
105
– پوشش مدمحور (تیپ اینترنتی)
107
– فشنلس
108
– پوشش فمینیستی
108
بدن و احساس ناامنی
111
– هراس از ورود به حوزه عمومی
112
– حركت در حوزههای تكراری
114
– هراس از شب و تاریكی
117
– پشت سر گذاشتن مرزهای سنتی
119
– بدن ایمن فاحشه
121
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
بحث و نتیجهگیری
124
منابع فارسی
136
منابع انگلیسی
139
امر روزمره دارای معانی متعدد و مبهمی است، ولی بهطوركلی میتوان بدین نكته اشاره كرد كه بستر فرایندهای پویایی مانند آشنا ساختن امر ناآشنا، نزاع بر سر پذیرفتن و رد كردن امور جدید و سازگاری با شیوههای متفاوت زیستن است. بنابراین، این ابهام و درعینحال نزدیک بودن امر روزمره به تجارب همه افراد، موجب آن نمیشود كه امر روزمره امری آشنا و كاملاً شناخته شده و پیشپاافتاده باشد. از همین روست كه بستر زندگی روزمره كه در نگاه اول ممكن است چندان مهم و قابلتوجه به نظر نرسد، به محمل مطالعات عده زیادی از متفكران علوم انسانی و جایی برای فراهم آوردن مواد اولیه تحلیلهای جامعه شناختی بدل میشود.
یكی از مباحثی كه تقریباً در نظرات بسیاری از افرادی كه در باب زندگی روزمره كار كردهاند، مشترك است، بحث تضاد است كه به شكلهای مختلفی همچون سركوب، مخدوش كردن امر روزمره و یا با معانی دیگری مطرح میشود و میتوان از این عبارات نزدیک به هم (به لحاظ معنایی) چنین استنباط كرد كه زندگی روزمره عرصهای است كه در آن در هر لحظه كشمكش میان افراد و گروههای فرادست و فرودست جریان دارد، جریانی بیپایان كه در آن فرادستان میكوشند تا قواعد بازی خود را به فرودستان تحمیل كنند.
برای تعدادی از نظریات، بحث كشمكش در زندگی روزمره به همین جا خاتمه مییابد، اما گرامشی[1] با وارد كردن مفهوم «مقاومت» در ادبیات جامعهشناسی، نشان داد كه رابطه میان ضعفا و اقویا به تحمیل و تسلط ختم نمیشود و افراد و گروههای فرودست در فرایند زندگی روزمره به خلق روشهایی برای مقابله با سركوب و سلطه برمیخیزند و با اشكال مختلفی از مقاومت، عملاً رابطه را به نحوی معكوس میكنند.
بخشی از زندگی روزمره كه پایان نامه حاضر قصد مطالعه آن را دارد، در واقع به رابطه بین زنان و بدنهایشان با جهان زندگی برمیگردد. بارزترین وجهی كه زنان و مردان را از هم جدا میكند، بدنهای فیزیكی آنان است و این تمایز تا حدی بدیهی و مشهود جلوه میكند كه تا چندی پیش آن را صرفاً به مثابه یک تمایز زیستی در نظر میگرفتند و برای آن قائل به ابعاد اجتماعی نبودند. با طرح مباحثی از سوی متفكرانی چون فوكو[2]، دوسرتو[3] و دیگران است كه بدن جزء مباحث اجتماعی میشود و عملاً برای كالبد آدمی وجه اجتماعی تصور میگردد.
به دلیل نوع جامعهپذیریهای متفاوتی كه در تربیت و اجتماعی كردن دختران و پسران از سنین ابتدایی رشد تا آخرین مراحل جامعهپذیری در پیش گرفته میشود، دو بدن زنانه و مردانه كه در ابتدا جز در موارد خرد و ناچیزی متفاوت نیستند، به دو پدیده مجزا كه كاملاً مشخصات متفاوتی دارند، تبدیل میشوند و در واقع این دو بدنِ به لحاظ اجتماعی زن و مرد شده، با آن بدنهای فیزیكی مؤنث و مذكر فاصله زیادی دارند كه این فاصله را مرهون سیستمهای اجتماعی تعریفكننده ارزشها و هنجارها هستند. بنابراین زن؛ به عنوان بخش مهمی از زنانگی خویش با بدنی اجتماعی شده مواجه میشود كه آن را به مثابه شیئی بیرون از خود درك میكند و در اثر زندگی با این بدن، با مسائل و مشكلاتی مواجه میشود كه خاص او و همجنسانش است و مردان در آنها شریک نیستند.
زنان در مقابل بدن خود و پیامدهای اجتماعی زیستن با بدن زنانه، به راههای مختلفی متوسل میشوند. در تعدادی از موارد، راهحل زنان اطاعت است. در برخی عرصههای اجتماعی، اطاعت جای خود را به راهحل مقاومت میدهد. زنان در بسیاری از موارد در مقابل الزامهای بدن زنانه خود به مقاومت دست میزنند و نظامهایی را كه به تعریف ارزشها و هنجارها برای بدن زنانه پرداختهاند، واژگون میكنند یا راههایی برای فرار از دست آنها پیدا میكنند. این مقاومتها معمولاً دربردارنده نوعی خلاقیت هم هست. خلاقیت زنان در مواجهه با بدنهایشان را در مواردی مثل سبكهای آرایش و پوششی كه انتخاب میكنند، مدیریت بدن، رفتارها و ژستهای بدن و چهرهای كه انتخاب میكنند و … میتوان دید.
در این رساله قصد ما این است كه نقاطی از زندگی روزمره را كه در آن زنان از سیستمهای ارزشی و هنجاری مربوط به بدنهایشان اطاعت میكنند یا در مقابل آن به مقاومت میپردازند را نشان دهیم و انواعی از خلاقیت را كه در مقاومت كردن زنان وجود دارد، بیابیم. به همین دلیل، به سراغ نقاطی از زندگی فردی و اجتماعی زنان میرویم كه در آن نقاط حضور بدن زنانه پررنگتر میشود، مثل انواع آرایشهایی كه زنان بر صورت و بدن خود انجام میدهند، لباسهایی كه میپوشند، فضاهای اجتماعی كه در آن حضور فیزیكی مشخصی دارند و ….
شناخت زندگی روزمره جامعه ایرانی، علیرغم اهمیت زیادی كه میتواند داشته باشد و نقش بزرگی كه میتواند در پیشبرد جامعهشناسی ایفا كند؛ كاری است كه بسیار كم صورت گرفته و جای زیادی برای كار و تحقیق و نیز رشد و توسعه دارد. رساله حاضر، در صدد بررسی یكی از مقولاتی است كه به زندگی روزمره زنان ایرانی مربوط میشود و تاكنون از این زاویه بدان پرداخته نشده است.
فهم تجارب روزمره زنان و توصیف آن از زبان خود ایشان میتواند تأثیر بزرگی در افزایش دانش ما نسبت به كنشگرانی داشته باشد كه همیشه درك و دانش كمتری از آنان نسبت به مردان داریم و بنابراین، با شناساندن چهره تاریک نیمی از اعضای جامعه – خصوصاً در مورد مسألهای مثل بدن زنانه كه تابوهای فرهنگی زیادی آن را احاطه كرده و مانع از درك دیگرانی غیر از خود زنان از این مسأله شده است – انجام چنین تحقیقی میتواند حائز اهمیت باشد و قدمی در جهت روشنتر كردن سیمای زنان ایرانی و كنشهایشان بردارد. بهویژه آنكه همین تابوهای فرهنگی موجب آن میشوند كه در بسیاری موارد خود زنان نیز از گفتگو كردن در مورد بدنهایشان بپرهیزند و در نتیجه مسائل عام و اجتماعی را كه در آن درگیر میشوند، مشكل شخصی خود بپندارند و به جای آن كه قدمی برای حل آن از طریق گفتگو با دیگر زنان و شریک شدن در تجارب آنان بردارند، عمری را در رنج و سختی سپری كنند. به همین دلیل به نظر میرسد كه مطالعه بدن زنانه از طریق آگاهی بخشیدن به كنشگران درباره ابعاد مختلف تجربیات زندگی روزمره، نهایتاً میتواند به حل برخی مسائل اجتماعی و فردی زنان نیز یاری رساند.
[1] . Gramsci
[2] . Foucault
[3] . De Certeau
یکی از توانایی های علم آمار تحلیل موضوعاتی با اطلاعات عددی انبوه می باشد. در واقع در هر بررسی آماری مراحل جمع آوری، پاک سازی، تلخیص و تحلیل داده ها و نتیجه گیری مورد توجه قرار می گیرد. مرحله ی جمع آوری داده ها به عنوان زیر بنای بررسی های آماری دارای اهمیت ویژه ای می باشد، زیرا در صورت وجود نقصی در این مرحله از ارزش و اعتبار کل پژوهش کاسته می شود. یک جامعه متناهی در نظر بگیرید. جمع آوری اطلاعات عددی از این جامعه با بهره گرفتن از دو روش سرشماری و نمونه گیری امکان پذیر است، در صورتی که در جوامع نامتناهی سرشماری امکان پذیر نمی باشد و باید تنها از روش نمونه گیری استفاده کرد. هدف از انواع روش های نمونه گیری، تهیه ی اطلاعاتی از جامعه با مطالعه ی بخشی از آن به نام نمونه است. در واقع نمونه گیری، فرایند انتخاب واحدها از جامعه می باشد به طوری که به کمک آن ها بتوان از جامعه کسب اطلاع کرد. بنابراین یکی از مسائل مهم در نمونه گیری، تطابق نمونه با کل جامعه است.
در حالت کلی برای نمونه گیری، دو روش نمونه گیری احتمالی و غیراحتمالی معرفی
می گردد. در نمونه گیری احتمالی که اولین بار توسط دمینگ ]7[ در سال 1950 مطرح شده است، هر واحد نمونه با احتمالی مشخص از جامعه استخراج می شود. کاربرد گسترده ی این روش امروزه به گونه ای است که این روش جایگزین نمونه گیری غیر احتمالی شده است.همچنین در بسیاری از نمونه گیری ها، در حین جمع آوری اطلاعات مربوط به متغیر مورد مطالعه و یا قبل از آن، ممکن است اطلاعاتی درباره متغیر یا متغیرهای دیگری که با متغیر مورد مطالعه همبستگی دارند موجود باشد که به این نوع اطلاعات، اطلاعات کمکی گفته می شود. از اطلاعات کمکی در مرحله ی برآوردیابی و در طرح نمونه گیری می توان استفاده کرد.
راه دست یابی به اطلاعات کمکی مفید از منابع متعدد می باشد و اغلب این اطلاعات در جوامع متناهی باعث افزایش دقت برآوردگرها می شود. الکلین ]18[ در سال 1958، رائو ]21[ در سال 1967، سینگ ]37[ در سال 1967، جان ]13[ در سال 1969، سریواستاوا ]40[ در سال 1971 و ویشواکارما و همکاران ]49[ در سال 2012 در مطالعات خود از اطلاعات کمکی به طور گسترده استفاده کرده اند.
در این فصل، در بخش (1-2) به بیان تعاریف و مفاهیم پایه ای در نمونه گیری که شامل جامعه متناهی، نمونه، طرح نمونه گیری و… است، پرداخته و سپس در بخش (1-3) انواع
طرح های نمونه گیری را تعریف می کنیم.
1-2 تعاریف و مفاهیم پایه ای
در مباحث نمونه گیری داشتن تعاریف دقیق و درست از مفاهیمی هم چون جامعه، نمونه، طرح نمونه گیری و… از ضروری می باشد. از این رو در این فصل به بیان تعاریف پایه ای و برخی نماد ها که در فصل های بعدی رساله مورد استفاده قرار خواهند گرفت، می پردازیم. نماد ها به صورتی در نظر گرفته شده که در اغلب متون نمونه گیری مورد استفاده قرار گرفته است. عمده مطالب این بخش مبتنی بر مراجع کاکران ]4[ و عمیدی ]52[ است.
جامعه ی متناهی : یک جامعه ی متناهی از مجموعه ای مشتمل بر تعداد متناهی عناصر متمایز تشکیل شده است. مقدارN ، اندازه ی جامعه نامیده می شود. یک جامعه ی متناهی U را به صورت زیر نمایش می دهیم:
طرح نمونهگیری : با در نظر گرفتن یک طرح نمونهای معین میتوان احتمال انتخاب یک نمونه دلخواه مانند s را بیان نمود. این احتمال را با نماد p(s) نمایش خواهیم داد. حال با فرض این كه تابع p(.) بهگونهای وجود دارد كه p(s) احتمال انتخاب s را تحت فرض استفاده از طرح مورد نظر به دست دهد، تابع p(.) طرح نمونهگیری نامیده میشود. هر نمونه s بر اساس هر طرح نمونهگیری مفروض p(.) را میتوان به عنوان مشاهدهای از متغیر تصادفی مجموعه- مقدار S كه توزیع احتمال آن بوسیله تابع p(.) بیان میشود، مورد توجه قرار داد. اگر را معرف تمام نمونههای ممكن s در نظر بگیریم، در این صورت با در نظر گرفتن زیر مجموعههای تهی و U، مجموعهای شامل N2 زیر مجموعه با اندازههای متفاوت از U خواهد بود. لذا برای هر داریم:
از آنجا كه یک توزیع احتمال بر روی است، داریم:
نمونه : عناصری از جامعه كه مشخصات آن ها اندازهگیری میشود، تشكیل یک نمونه میدهند. در واقع یک نمونه، زیرمجموعهای از جامعه U است كه طبق برنامة خاصی به دست میآید. این زیرمجموعه به طور معمول با s نمایش داده شده و تعداد عناصر نمونه s است. در بسیاری از مواقع نمونههایی را در نظر میگیریم كه با بهره گرفتن از یک طرح نمونهگیری احتمالی تحقق مییابند. دو تعریف برای اصطلاح نمونه وجود دارد كه در اكثر مواقع مورد استفاده قرار میگیرند:
[1] Probability Sampling
[2] Deming, W.E.
[3] Olkin
[4] Rao and Madholkar
[5] Singh
[6] John
[7] Srivastava
[8] Vishwakarma et. al.
[9] Finite Population
[10] Sampling Design
[11] Sample
و هدف
سیستم قلبی- عروقی از سیستمهای حیاتی بدن هر موجود زنده است که توقف چند دقیقهای آن باعث مرگ می شود. شناخت عواملی که بر روی این سیستم تاٌثیر گذاشته و یا سبب بر هم زدن آن میشوند اهمیت بسزایی دارد. از عواملی که می تواند بر این سیستم اثر داشته و سبب اختلال عملکرد آن شوند آریتمیهای قلبی هستند. قلب دارای یک سیستم خاص برای تولید ضربانهای منظم است. این سیستم مولد خودکار ذاتی و هدایتی قلب، نسبت به اختلال الکترولیتها، اختلالات اسید و باز، تغییر فعالیت سیستم اعصاب خودکار، افزایش کشش فیبرهای میوکارد، ایسکمی میوکارد، داروها و بیماریهای قلبی حساس بوده و دچار آریتمی می شود. اهمیت آریتمیهای قلبی در اداره بیهوشی بستگی به اثر خاص بعضی از این اختلالات ریتمی بر روی برون ده قلبی و تاٌثیر متقابل داروهای ضد آریتمی دارد. تعداد زیادی از بیماران در طول بیهوشی در زمان جراحی آریتمی قلبی پیدا می کنند هر چند این آریتمیها دلیل بیماریهای قلبی نیستند ولی افرادی که بیماری قلبی دارند در حین بیهوشی مستعد آریتمی هستند (حاصلپور، 1376).
زایلازین یک داروی آلفا دو آگونیست بوده و زیر مجموعه داروهای آرامبخش و خواب آور است که در سال 1962 بعنوان داروی ضد فشار خون در آلمان ساخته شد و امروزه بعنوان یک ترکیب آرامبخش در حیوانات آزمایشگاهی و همچنین بعنوان یک داروی پیش بیهوشی کاربرد دارد. این دارو باعث تضعیف سیستم قلبی- عروقی می شود و اثر تضعیفی آن به مقدار تزریق، روش تجویز و گونه حیوان بستگی دارد. زایلازین با افزایش تون عصب واگ و تحریک گیرندههای فشار در کمان آئورتی، باعث کاهش ضربان قلب و بلوک درجه دو دهلیزی ـ بطنی می شود. این داروی آرامبخش می تواند به تنهایی یا همراه با کتامین در دامپزشکی تجویز گردد. زایلازین باعث ادم ریوی در موش صحرایی و آسیب سلولی شده و همچنین با تاثیر بر سیستم قلبی و عروقی منجر به کاهش تعداد ضربان قلب و افزایش فشار خون زودگذر
و به دنبال آن کاهش فشار خون طولانی مدت میگردد (Hamid et al., 1993).
آسپرومازین از داروهای آرام بخش و خواب آور و جزء فنوتیازینها میباشد که بعنوان یک داروی پیش بیهوشی استفاده می شود و اثرات ضد آریتمی دارد (وصال1383؛Atalan et al., 2002 ). برای درمان افت فشار خون ناشی از فنوتیازینها میتوان از تزریق وریدی مایعات و همچنین داروی فنیل افرین استفاده کرد و نیز دوزهای تکراری فنوتیازین در حیوانات ضعیف و ناتوان باید با احتیاط استفاده شود (وصال، 1387).
آسپرومازین با مهار گیرنده دوپامین باعث تضعیف سیستم قلبی- عروقی، مرکز تنظیم دمای بدن در هیپوتالاموس و در نهایت افت دمای بدن میگردد (Ghaffari et al., 2010). اثرات قلبی- عروقی آسپرومازین از طریق تاثیر بر سیستم سمپاتیک، سیستم عصبی مرکزی و عضلات صاف دیواره عروق اعمال می شود. این دارو با مهار گیرندههای آلفا اتساع عروقی ایجاد می کند و به دنبال آن کاهش فشار خون و برون ده قلبی روی میدهد. به دلیل کاهش فشار خون ممکن است تعداد ضربان قلب نیز افزایش یابد. آسپرومازین همچنین باعث کاهش تعداد تنفس می شود و قلب را در برابر آریتمیهای ناشی از اپینفرین محفاظت میکند (وصال، 1387 ؛Atalan et al., 2002).
پروپوفول با فرمول شیمیایی (2-6 diisopropylphenol) یک مشتق آلکیل فنلی غیر محلول در آب است. این دارو از دسته داروهای بیهوشی تزریقی میباشد که محبوبیت زیادی به دلیل شروع اثر سریع و طول اثر کوتاه دارد و باعث القا و نگهداری بیهوشی در حین عمل جراحی و تسکین در واحد های مراقبت ویژه می شود. توزیع این دارو در بدن سریع است و شروع اثر آن حدود ۳۰ ثانیه طول کشید و نیمه عمر ۴-۲ دقیقه دارد (Chan et al., 2006; Long et al., 2000).
از اثرات مضر پروپوفول میتوان به درد در ناحیه تزریق (بیشتر در انسان) و کاهش فشار خون، کاهش تعداد ضربان قلب، تهوع، استفراغ، سردرد، التهاب وریدی، لخته شدن خون در رگ، التهاب پانکراس و ایجاد تب اشاره کرد (Zaccheo et al., 2008). پروپوفول با اختلال در فعالیت قلبی و عروقی بصورت اثر آنتاگونیستی بر گیرنده α آدرنرژیک قلب و نیز با دپرس فعالیت عصبی سمپاتیک و باروسپتور باعث کاهش فشار خون شده و با ایجاد التهاب پانکراس منجر به افزایش گلیسرید خون خواهد شد(Zaccheo et al., 2008; Zhou et al., 1999) . استفاده از پروپوفول بدلیل اثرات مضر بر روی قلب و عروق که در میوکاردیوم قلب بیشتر دیده میشود تا حدودی محدودیت دارد. اثرات مضر پروپوفول بر روی قلب و عروق با دوز تجویزی آن رابطه مستقیم دارد و با کاهش در ورود یون کلسیم باعث اختلال در عملکرد قلب خواهد شد (Zhou et al., 1999).
موش صحرایی مدل مناسبی برای بسیاری از تحقیقات عملی است و در رابطه با اثرات داروهای مختلف بر روی آن مطالعات زیادی انجام گرفته است ولی در ارتباط با اثرات داروهای پیش بیهوشی بر آریتمی ناشی از اپینفرین در موش صحرایی بیهوش شده با پروپوفول مطالعه کمتری انجام شده است، به این دلیل اثرات زایلازین، آسپرومازین و ترکیب این دو دارو بر روی آریتمی ناشی از اپی-نفرین در موش صحرایی بیهوش شده با پروپوفول در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت.
1 – Propofol
1-1– پیوند کلیه
پیوند به معنی جابهجا کردن سلولها، بافتها یا اندامهای انسانی از یک فرد اهداکننده به یک فرد گیرنده با هدف بازگرداندن عملکرد یا عملکردهایی به بدن است. به مجموع این سلولها، بافتها و اندامها، پیوند یا گرافت[1] گفته می شود، که انواع متفاوتی دارد. پیوند از یک فرد به خودش پیوند اتولوگ[2]، بین افرادی یکسان از نظر ژنتیکی پیوند همژن[3]، بین دو فرد از یک گونه پیوند آلوژن[4] و بین افرادی از گونه های متفاوت پیوند زنوژن[5] گفته می شود (Abbas et al, 2011).
استفاده از روش درمانی پیوند اعضا برای بیماریهای انسانی در نیمقرن گذشته افزایش قابل توجهی داشته است. از میان اندامها قلب، کلیه، کبد، ریه، پانکراس، روده و تیموس و از میان بافتها استخوان، تاندونها، قرنیه، پوست، دریچههای قلبی، اعصاب و عروق قابل پیوند زدن هستند. به ترتیب کلیه، کبد و قلب معمولترین اندامهای پیوندی در جهان به شمار میروند. در حال حاضر پیوند کلیه، قلب،
ریه، کبد، پانکراس و مغز استخوان به طور وسیعی در ایران انجام می شود.
پیوند کلیه به عنوان یک استراتژی درمانی موثر برای بیماران مبتلا به مرحله نهایی بیماری کلیوی یا ESRD [6] شناخته می شود. ESRD یکی از مشکلات بهداشت عمومی در سراسر جهان است که شیوع و بروز آن در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در حال افزایش است. در این بیماری میزان فیلتراسیون گلومرولی کلیه به کمتر از ml/min 15 میرسد ( Mousavi et al, 2014 ).
تا سال 1389 جمعیت بیماران دچار نارسایی کلیه در ایران 320 هزار نفر بوده است که از این میان 49% از روش درمانی پیوند کلیه، 48% از روش دیالیز خونی و 3% از روش دیالیز صفاقی استفاده کرده اند (Aghighi et al, 2008). تا سال 1390، 31949 مورد پیوند کلیه در ایران انجام گرفتهاست. ﻣﻴﺰان ﺑﻘﺎء ﻳﻚ ﺳﺎﻟﻪ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻛﻠﻴﻪ در اﻳﺮان نزدیک ﺑﻪ 7/94 درﺻﺪ ﮔـﺰارش ﺷـﺪهاﺳـﺖ (Almasi Hashiani et al, 2011). اولین پیوند کلیه در ایران در سال 1347 در بیمارستان نمازی شیراز توسط دکتر سنادیزاده انجام شد.
1-2- رد پیوند
اصلیترین علت عدم موفقیت در پیوند، پاسخ سیستم ایمنی فرد گیرنده در برابر بافت اهداشده است. چنانچه گیرنده آلوگرافت کلیه، دارای سیستم ایمنی کاملا سالمی باشد، عمل پیوند تقریبا در تمامی موارد منجر به نوعی از رد می شود. رد پیوند پرسهای با مکانیسمهای متفاوت است. آنتیبادیها، سیستم کمپلمان، سلولهای T و سایر انواع سلولی در رد پیوند دخیل هستند ( et al, 2011 Gavela Martínez). آلوآنتیژنها هر دو دسته پاسخهای ایمنی با واسطه سلولی و همورال را برمیانگیزند. با توجه به پیشینه رد پیوندهای کلیوی، الگوی هیستوپاتولوژیک رد پیوند را به سه دسته فوق حاد، حاد و مزمن طبقه بندی می کنند (Abbas et al, 2011).
[1] – Graft
[2] – Autologous graft
[3] – Syngeneic graft
[4] – Allogeneic graft
[5] – Xenogeneic graft
[6] – End Stage Renal Disease
امروزه بقای هر كسب و كاری بر اساس شناخت تک تک مشتریان و برقراری ارتباط متقابل با هرکدام از آنها بنا شده است. عدم شناخت مشتری و یا نقص در مدیریت دانش ، مدیریت نا کارآمد بازاریابی را در پی خواهد داشت. بازاریابی بر اساس دانش این نیاز را براورده کرده و ترکیبی مناسب از شناخت مشتری ( به کمک تکنیک های استخراج اطلاعات ) و اداره اطلاعات ( مدیریت بر اساس دانش ) را ارائه کرده است . بنابراین سه بخش اصلی بازاریابی بر اساس دانش عبارتند از : تهیه ی برگه ی مشخصات مشتریان ؛ تجزیه و تحلیل انحرافات و تجزیه و تحلیل روند .
مدل آمیخته بازاریابی که بسیاری آن را با نام 4 P بازاریابی می شناسند، ابزاری توانمند است که می تواند به بازاریابان در تعریف استراتژیهای بازاریابی کمک کند. بازاریابان از این ابزار برای تعیین پاسخ های مناسب به بخشهای مورد نظرشان در بازار استفاده می کنند. نباید فراموش کرد که آمیخته ی بازاریابی آن دسته از عواملی هستند که در کنترل مدیریت است و می توان ادعا کرد که اکثر برنامه ها و تصمیمات بازاریابی بر اساس یکی از این 4 زمینه اتخاد می شوند: [2]
از آن جا که این 4 عامل در کنترل مدیریت است، می توان با ایجاد تغییر در آنها به سطح رضایت بالاتری در بین مشتریان خود دست یابند و احتمالاً سهم خود را از بازار افزایش دهند.
دراین تحقیق ساختار فصل های موجود به شرح زیر می باشد:
فصل اول (كلیات تحقیق): كه در آن به بیان مساله، اهداف، فرضیات مسئله ضرورت اجرای تحقیق و كلیاتی از تحقیق پرداخته شده است.
فصل دوم ( مبانی نظری و پیشینه تحقیق) :كه در این فصل به بررسی مبانی نظری مربوط و تحقیقات انجام گرفته در حیطه مربوطه پرداخته
شده است.
فصل سوم (روش تحقیق) :در این فصل به شرح و بیان روش و مراحل انجام تحقیق، نحوه جمع آوری داده ها، نحوه تجزیه و تحلیل داده ها و مواردی از این قبیل پرداخته می شود.
فصل چهارم( یافته های تحقیق): در این فصل به بیان نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته می شود.
فصل پنجم( نتیجه گیری و پیشنهادات) :در این فصل، به بررسی اجمالی نتایج فصل چهارم و مقایسه آنها با پیشینه تحقیق پرداخته شده و همچنین پیشنهاداتی ارائه می شود.
در مجموع می توان نمودار ارتباط میان فصل ها را به صورت زیر نمایش داد:
انسان امروز، خواسته یا ناخواسته در معرض تبلیغات فراوانی قرار دارد. امروزه ارتباطات بازاریابی بر نحوه ی حیات، منش، رفتار و جهان بینی ما نیز تاثیر می گذارد. بنابراین شناخت علمی تبلیغات و ارتباطات یکپارچه بازاریابی امری ضروری و لازم به نظر می رسد. اما با وجود این ضرورت و اهمیت متاسفانه این مقوله در كشور ما چندان كه باید از منظر علمی، دقیق و زیبایی شناختی مورد بررسی قرار نگرفته است و ساخت آن چنان ساده انگاشته شده است كه هر كسی به خود اجازه طراحی، تهیه و ساخت آگهی تبلیغاتی می دهد، بدون اینكه كوچكترین تخصصی در حوزه تبلیغات داشته باشد.
با نگاهی به تركیب اعضای شركتهای تبلیغاتی كشورمان، درمی یابیم كه بیشتر اعضای آنها را گرافیست ها، فیلمبردارها، متخصصین كامپیوتر و غیره تشكیل داده است، كه البته جهت اجرای تبلیغ همه ی آنها لازم است. اما جای عنصر اصلی كه با توانایی علمی و تخصصی خود كاتالوگ تبلیغاتی را از یک كاغذ بی ارزش متمایز می سازد، خالی است. این عنصر اصلی، متخصص بازاریابی و تبلیغات است. متاسفانه خلاء دیدگاه استراتژیک تبلیغات و بازاریابی در آگهی های تبلیغاتی كشورمان به شدت نمایان است.
در واقع متخصص بازاریابی و تبلیغات، استراتژی تبلیغات را ملازم با عوامل مختلف، طراحی و تدوین می كند. بنابراین نه تنها تبلیغ باید دارای استراتژی باشد بلكه این استراتژی باید در راستای استراتژی بازاریابی بنگاه باشد تا بتواند اثر بخش شود.
در محیط پویا امروزی،شرکتها بایستی خود را با تغییرات معنی دار به منظور بقا و رشد تطبیق داده و حالت انعطاف پذیری داشته باشند.یکی از مهمترین دغدغه های و مشکلات سازمان های امروزی در بازارهای رقابتی ، عدم برنامه ریزی منظم ارتباطات یکپارچه بازاریابی می باشد.برنامه ریزی ارتباطات بازاریابی ،فرایند مدیریتی است که به ایجاد و حفظ تعادل منطقی ما بین اهداف ارتباطی بازاریابی،منابع و موقعیت های در حال تغییر بازار می پردازد و هدف آن ایجاد یا تغییر اثربخش و یکپارچه ابزارهای ارتباطی شرکت ها به منظور دستیابی به هارمونی ارتباطی ،در راستای سیاستهای تشویقی و ترغیبی می باشد تا بار اضافی بر ذهن مشتریان ایجاد ننموده،بلکه با کمترین هزینه ارتباطی افراد را در تصمیم گیری به خرید محصولات شرکت ها ترغیب نماید.در این اقدام پژوهشی به نظر اکثر متخصصین ،سازه های تاثیرگذار بر یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی مثل بازارمداری ،نام و نشان مداری و مشتری مداری ،… باعث بهبود عملکرد نام و نشان می شود.به همین جهت امروزه تاثیرات معنی دار این سازه ها بر ارتباطات بازاریابی مورد تاکید قرار می گیرد تا از طریق یکپارچه سازی ابزارهای ارتباطی ضمن بهبود عملکرد نام و نشان ،سهم بازار و سهم مشتری آنها نیز افزایش یابد و این موضوع از دید بسیاری از متخصصین ارتباطات یک مزیت و شایستگی کلیدی در بازار محسوب می شود.[3]
[1] Product
[2] Price
[3] Place
[4] Promotion