” به راستی که دل ها خسته می شوند، همان طور که بدن ها خسته می شوند، پس نوبرانه ها و تازه یافته های حکمت را برای این دل ها بجویید. ” حضرت علی (ع)
آینده ای که امروزه پیش بینی می شود از راه خواهد رسید. اگر ما بدانیم که آینده چگونه باید باشد، می توانیم بر آن تأثیر بگذاریم. فرزندان ما در کلاس های درس از روش هایی بهره می گیرند که پنجاه سال پیش به کار می رفت و اگر ما می خواهیم آنان را برای آینده آماده کنیم، باید درک درستی از روش های آموزشی نوین پیدا کنیم.
از آن جا که قواعد علمی و دانش بشری دائماً در حال پیشرفت و جایگزینی هستند، ما باید به دانش آموزان مهارت های فراگیری علوم را هم بیاموزند تا هیچ گاه در تنگنا قرار نگیرند. یادگیری مشارکتی یا آموزش از طریق همیاری، رویکردی جدید در آموزش دنیاست که هدف های عمده آن عبارتند از: درگیر کردن دانش آموزان در فرایند یادگیری، از بین بردن حالت تک بعدی و معلم محور کلاس ها و ایجاد علاقه و انگیزه به یادگیری فعال در دانش آموزان. با توجه به تغییرات و پیشرفت های سریعی که در علوم روی می دهد، دانش آموزان ما نیازمند روش هایی هستند که از طریق آن ها به مهارت های یادگیری دست یابند تا خود بتوانند علوم را بهتر و سریع تر و همگام با پیشرفت ها بیاموزند. روش یادگیری مشارکتی یا آموزش از طریق همیاری دانش آموزان را در این امر یاری می دهد(جانسون و جانسون[1]، 2000).
اﻣﺮوزه ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ داﻧﺶآﻣﻮزان ﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﺷﺎﺧﺺ ﻣﻬﻢ ﺑﺮای ارزﻳﺎﺑﻲ ﻧﻈﺎمﻫﺎی آﻣﻮزﺷﻲ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻦ، ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﻫﻤﻮاره ﺑﺮای ﻣﻌﻠﻤﺎن، داﻧﺶآﻣﻮزان، واﻟﺪﻳﻦ، ﻧﻈﺮﻳﻪﭘﺮدازان، و ﻣﺤﻘﻘﺎن ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﻧﻴﺰ ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﻴﺖ ﺑﻮده اﺳﺖ. ﺑﺮای ﻣﺜﺎل، ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﻳﺎدﮔﻴﺮﻧﺪﮔﺎن ﻳﻜﻲ از ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﻣﻼکﻫﺎی ارزﻳﺎﺑﻲ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻣﻌﻠﻤﺎن ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲﺷﻮد و پیشرفت تحصیلی فراگیران بستگی به کیفیت تدریس معلمان و بهره گیری از روش های تدریس فعال دارد .روش های فعال تدریس به روش هایی اشاره دارد که بتواند فعالیتهایی دانشآموزان را تقویت و یادگیری را به یک جریان دو سویه تبدیل نماید ( فضلی خانی ، 1378 )
بنابراین معلم باید فراگیران را با مطالب یادگرفتنی درگیر سازد و راه و روش دانستن را به آنها بیاموزد نه اینکه صرفاً به انتقال اطلاعات و معلومات اکتفا کند .بعضی اوقات ، معلمان مطالب زیادی را تدریس میکنند ولی بعداً متوجه میشوند دانشآموزان میتوانند حتی مقدار کمی از آنچه که را که مطرح شده است بازگو نمایند .راستی دلیل این امر چیست ؟ چرا، گاهی بعد از ارائه توضیح مفصل در مورد موضوعی فراگیران نمیتوانند حتی بخش کوچکی از آن موضوع را بازیابی کنند ؟ چرا دانشآموزان بجای درک معنائی مطالب ، به حافظه خود فشار میآورند ؟
در پاسخ به این سوالات میتوان بی توجهی معلمان به روش های یاددهی یادگیری یعنی به کار نگرفتن روش های فعال در آموزش را دلیل اصلی قلم داد کرد .به همین ، دلیل ، کیفیت آموزشی در بسیاری از مدارس از سطح مطلوب برخوردار نیست و دانشآموز اغلب مطالب را حفظ ، و پس از پایان یافتن امتحانات آنها را فراموش میکند . بکارگیری روش های فعال تدریس باعث میشود تا یادگیری تا عمق جان دانشآموزان رسوخ کند و نه تنها یافتهها و کشفیات خود را به سادگی فراموش نکنند بلکه در طول زندگی آن را به صورت کاربردی به کار ببرند . در این تحقیق نیز بدون غفلت از سایر متغیرهای مهم نظیر پیشرفت تحصیلی و… تاثیر روش تدریس جیگ ساو وروش تدریس یادگیری در حد تسلط دانش آموزان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و امید است که روزنه برای مطالعه و تحقیق بیشتر و گامی برای فرایند یاددهی و یادگیری باشد.
[1] .Johnson&Johnson
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
:
خلاء و شكاف میان عصر سنگ تا عصر فضا را خلاقیت و ابتكار انسان پركرده است. انسان در تطور تاریخی خود همواره مدیون و مرهون ابداع و نوآوری خود بوده است.در عصر انفجار اطلاعات و توسعه سریع فناوری پرداختن به فرایند خلاقیت و ارائه راهکارهای عملی برای رشد و آموزش آن امری ضروری و اجتناب ناپذیر برای ادامه حیات یک جامعه است. هرچند خلاقیت بالقوه در انسان به ودیعه نهاده شده است اما ظهور آن مستلزم پرورش و بکارگیری آن است. تورنس(1982) معتقد است انسان برای بقا نیازمند است که قدرت خلاقیت را پرورش و مورد استفاده قرار دهد )حسینی، 1385).
گسترش و سرعت تغییرات در سراسر جهان باعث شده که خلاقیت بیش از پیش اهمیت یابد، کشورها فقط با ابتکار و نوآوری می توانند خود را با شرایط جدید وفق داده و همگام با دگرگونیها به پیش روند. بدیهی است در دنیای پیچیده کنونی، سازمان هایی در رقابت با سایرین موفق ترند که بتوانند از فرصت های پیش رو به بهترین نحو استفاده کنند و این امر جز با افزایش خلاقیت و نوآوری امکان پذیر نیست.
امروزه شعار “نابودی در انتظار شماست مگر اینکه خلاق و نوآور باشید” در پیش روی مدیران همه سازمانها قرار دارد و سازمان هایی موفق هستند که دایماً افکار و اندیشه های جدید را در سازمان کاربردی کنند و این امر توسط مدیران و کارکنان خلاق امکان پذیر است (ساکی،1380).
توانایی مدیریت بر منطبق کردن و سازگار نمودن سازمان با شرایط جدید در محیط به ترتیبی که این شرایط و عوامل به نفع سازمان عمل کند و نه به ضرر آن بستگی به شیوه مدیریت و یافتن راه های جدید ابتکار دارد، در شرایط متغیر و متحول، تنها ادامه راه گذشته براساس تجربه های گذشته کافی نخواهد بود و دوام و حیات سازمان بر فکر و عقیده تازه و خلاق نیاز خواهد داشت. در واقع، قوه خلاقه موجود در یک سازمان یکی از با ارزشترین سرمایه های آن سازمان است که توسط مدیریت سازمان بارور می شود(عالی، 1379).
لوازم مدیریت مشاركتی: برای پیاده كردن نظام مدیریت مشاركتی در سازمان های آموزشی باید قبلا مقدمات كار و زمینة اجرا مهیا گردد. جهت نیل به این مقصود توجه به عوامل زیر ضروری است:
1- گرایش به عدم تمركز:
گرایش فلسفه، اهداف وفعالیتهای سازمان های آموزشی از تمركز بسوی عدم تمركز موجب تفویض اختیار بیشتر به زیردستان خواهد بود و مشاركت آنها را در تصمیم گیری ها بیشتر خواهد كرد. توجه به نیازها، شرایط و امكانات اجرایی، امكان تبادل نظر از بالا به پایین یا ارتباط متقابل مدیران و برنامه ریزان و مجریان، توجه به تفاوتهای فردی كاركنان، توجه به خلاقیتها، ابتكارات وآزادی عمل و توجه به تصمیم گیری دررده های پایین از ویژگیهای مثبت گرایش به عدم تمركز در نظام مدیریت مشاركتی است.
2- كاهش بوروكراسی
بوروكراسی به خاطر ویژگی های ذاتی خود نمی تواند به مشاركت كاركنان و برخورد خلاقیت ها و ابتكارات آنها میدان دهد و در بسیاری از موارد كیفیت را فدای كمیت میسازد، تمركز ذاتی بوروكراسی خود دلیل قانع كننده ای براین ادعا می باشد. علاوه بر این كاهش بوروكراسی در سازمان های آموزشی زمینة مشاركت را تسهیل میكند و این خود تحولی دیگر در استقرار مدیریت مشاركتی است.
– ثبات مدیریت:
از آنجا كه در نظام مدیریت مشاركتی اثربخشی وكیفیت مورد انتظار است و تحقق این امر منوط به برنامه ریزی های دراز مدت میباشد، ثبات مدیریت عامل تعیین كننده ای در این زمینه خواهد بود. تغییر مدیران سازمان های آموزشی در جریان نوسانات سیاسی جامعه ضربة جبران ناپذیری بر پیكرة سازمان وكیفیت فعالیتهای آن وارد میآورد. این تغییرات توجه مدیران را به اهداف و برنامه ریزیهای كوتاه مدت و كمی سوق میدهد و از میزان مشاركت میكاهد.
برنامه ریزی آموزش برای ارتقای سطح علمی نیروی انسانی سازمان های آموزشی به صورت مستمر موجب آشنایی با تحقیقات جدید، روشهای نو در زمینة انجام كار و… خواهد شد و تحقق نظام مدیریت مشاركتی را تسهیل خواهد كرد.
5- تغییر وتحول در ساختار اداری و آموزشی
ساختار و تشكیلات نظام آموزشی ما گرایش به تمركز دارد و طبیعی است كه مناسب نظام مدیریت مشاركتی نیست. بنابراین ضروری است كه علاوه بر تغییر و تحول در ساختار اداری و آموزشی، قوانین و آییننامه های آموزشی نیز متناسب با مدیریت مشاركتی تغییر یابند (تصدیقی، 1380).
در پژوهش حاضر به بررسی تاثیر سبک های مدیریت (مشارکتی و سنتی) بر خلاقیت دبیران دبیرستانهای شهر شیراز(ناحیه1و2) پرداخته شده است.
سبک مدیریت مشارکتی شامل پنج جزء اساسی به شرح زیرمی باشد: (تصمیم گیری[3]، ارتباطات[4]، رهبری[5]، ساختار[6]و كنترل[7]) سبک مدیریت سنتی نیز شامل عوامل فوق میباشد با این تفاوت که سبک مدیریت مشارکتی سبکی است که امتیازات بالاتری را در مقیاس مدیریت که این عوامل را میسنجد، کسب میكند. در این تحقیق به بررسی رابطه سبکهای مدیریت (مشارکتی، متعادل و سنتی) و خلاقیت دبیران پرداخته می شود همچنین تاثیر سبکهای مدیریت (مشارکتی،متعادل و سنتی) بر خلاقیت سنجیده میشود سپس تفاوت ضرایب همبستگی سبک مدیریت مشارکتی و خلاقیت با سبک مدیریت سنتی و خلاقیت دبیران بررسی میشود و در پایان تفاوت سبک مدیریت مدیران زن و مرد بررسی می شود.
[1]-Decentralization
[2]-Bureaucracy
[3]-Decision making
[4]-Communication
[5]-Leadership
[6]-Structure
[7] – Control
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
:
قرآن کریم می فرماید:
(( و ا لله اخرجکم من بطون ا مها تکم لا تعلمون شیئا وجعل لکم السمع والا بصاروالافعدة لعلکم تشکرون )) ( قرآن کریم،سوره نحل،آیه 78 )
” وخداشما راازبطن مادران برون آورد درحالیکه هیچ نمیدانستیدوبه شماچشم ،گوش وقلب (بتدریج) عطا کرد،تا مگرشکر(این نعمتها)رابه جای آرید .
تعلیم وتربیت فرایندی کمکی در رشد و تکامل انسان است ،وتعلیم وتربیتی از نظر دین مبین اسلام ،مورد قبول است که پویا ،مبتنی برتحقیق،تفکر ،تعقل و استدلال باشد ،که انسان بر خواسته از آن،چشم و گوش بسته وپذیرای هر چیز نخواهد بود . بلکه انسانی است صا حب خرد که دارای استقلال عقل وفکر است وقدرت تجزیه وتحلیل مسائل را دارا می باشد، (مطهری،1370 ،ص 271).
انسان برای رشد و اعتلای خود وساختن آینده ای بهتر،ناگزیربه استفاده ازتجربه های دیگران بخصوص درقالب کتاب وکتابت است وکشورهای مختلف برای بیان برنامه درسی ازکتاب درسی استفاده میکنند ودرموردخط مشی کلی رهنمودهایی می دهند،( مرکزتحقیقات آموزشی،1372،ص 3 ).
ازجمله دغدغه های اصلی نظام آموزشی در هر جامعه ای تدوین برنامه های درسی وکتابهای درسی مطلوب برای تحقق اهداف آموزشی است،که برنامه درسی د رپی آنست که شرایط ،موقعیّت ووسایل مورد احتیاج رادر حیطه تعلیم وتربیت برای فراگیران با شرایط فعلی ونیازهای مشخص آنان فراهم سازد وزمینه تربیت و رشد همه جانبۀ آنان مهیا گردد. به عبارتی طرح برنامه درسی دریک نگاه متفاوت،هستۀ مرکزی تربیت راشکل می دهد ومؤثرترین وسیله جهت هدایت رشد همه جانبه افراد وتغییردرنگرشها ورفتارهاست،(سلیما نپور،1384 ،ص 47).
درکشورمانیزبرنامه های تحصیلی درقالب کتاب درسی دراختیارمعلمان قرارمی گیرد ودراغلب اوقات معلمان برنامه درسی را همان کتاب درسی می دانند، (شعاری نژاد،1367،ص 604).
نقشی که کتابهای درسی در برنامه درسی ایفا می کنندبسیار حائزاهمیّت می باشد،چراکه کتابهای درسی به عنوان وسیله ای درجهت رسیدن به اهداف آموزشی به کاربرده می شود،بنابراین کتابها باید به گونه ای طرح ریزی شده باشد که بتواند تمام نیازهای آموزشی روبه شکوفایی وتفکرخلاق یادگیرنده سوق دهند،پس محتوای آنها باید برای فراگیرنده قابل فهم ودرک وحس پژوهشی اورا فعال کندوبه هدف مورد نظردر برنامه درسی برسد. کتابهای درسی دارای محتوایی به شکل مکتوب می با شند پس محتوا نقش اساسی در کتابهای درسی
دارد .
محتوا،”مجموعه مفاهیم،مهارتهاوگرایشهایی که ازسوی برنامه ریزان انتخاب وسازماندهی میشود.درعین حال محتوا آثارحاصل ازفعالیت های یاد دهی یادگیری رانیزدربرمی گیرد”(ملکی،1383،ص 50).
برای رسیدن به اهداف کلی آموزش نیازبه تحلیل محتوا درکتاب درسی داریم،ازعینیت بخشیدن ،کمی کردن،وسنجش پذیری پیام هاازطریق نمادهای مشخص است.تحلیل محتوا،غالبأ به منظور شناسایی ،تحلیل،ضبط محتوای منابع چاپی وغیرچاپی مورداستفاده قرارمیگیرد.
دراین روش،میتوان مجموعه ای ازاسنادیامتون رااستخراج ،شمارش وطبقه بندی کرد،
(معروفی،یوسف زاده،1388،ص15).
محتوای برنامه ی درسی همان موضوعات درسی است که ازآن به عنوان وسیله ای برای رسیدن به اهداف استفاده میشود،(اوبری،1991،ص 303( .
یکی ازاصول کلی آموزش شرکت فعال یادگیرنده درامریادگیری است،به نحوی که بتواندبا محتوای کتابهای درسی خود درگیرشودوواکنشی فعال در فرایند یادگیری باشد.محتوای فعال،هرگاه محتوای برنامه درسی به گونه ای ارائه گردد که یاد گیرنده رابا محتوای داده شده درگیرسازد،یعنی اولاًسعی کند یادگیرنده راواداربه استفاده ازتجربیات قبلی خود نماید وثانیاً اورابه تجزیه وتحلیل مطالب ارائه وادارکند .زمانی که نتیجه برعکس داشته باشد یادگیرنده نتواندهیچ گونه ارتباط معنایی ویا فکری وتحلیل محتوای بامتن ،تصاویر،وپرسشها درخود ایجاد کنددر اینجا نوع فعالیت به نوع محتوای غیرفعال بوده است،(موسی پور،1382،ص127).
ویلیام رومی برای سازماندهی برنامه درسی فراینده زیر را مطرح مینماید :
«مشاهدات وحقایق —-مفاهیم،تعمیم هاواصول—-طرحهای مفهومی » Romey;1968;p12
اوطرح مفهومی را این گونه تعریف می کند:«یک طرح مفهومی در«تئوری وعمل» ،به عنوان یک «ایده بزرگ»یا سیستمی از حقایق ،اصول ومفاهیمی که می تواند دریک توالی عمیق یادگیری از ساده به پیچیده سازماندهی شوند.نحوه سازماندهی محتوا،با روش های آموزشی مرتبط است .سازماندهی وارائه محتوایی که رومی پیشنهاد میکند ،شیوه هاوراهبردهای فعال آموزش را می طلبد.او آموزش بخصوص آموزش علوم را جریانی اکتشافی در نظر می گیرد ،وپیوسته تأکید مینماید که نحوه آموزش باید فعال باشد.به نظر او اولین کار معلم ،جلب توجه و انگیزش دانش آموزان است.
بالدوین ویلیامز درکتاب «یادگیری فعال » ،یادگیری فعال را این گونه تعریف می کنند :«یادگیری فعال عبارتست از یادگیری اثربخشی که یادگیرنده به صورت فعالی درجریان درگیر است وامریادگیری تحت کنترل خود اوست ».
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
در شرایط کنونی رعایت نشدن برخی معیارهای اخلاقی، نگرانیهای زیادی را در بخشهای دولتی و غیردولتی به وجود آورده است. سقوط معیارهای رفتاری در بخش دولتی، پژوهشگران را واداشته تا در جستجوی مبناهای نظری در این رابطه بوده تا بتوانند مسیر مناسب اجرایی آن را فراهم سازند. لذا یکی از عمده ترین دغدغه های مدیران کارآمد در سطوح مختلف، چگونگی ایجاد بسترهای مناسب بـرای عوامل انسانی شاغل در تمام حرفه ها است تا آنها با حس مسئولیت و تعهد کامل به مسایل در جامعه و حرفه خود به کار بپردازند و اصول اخلاقی حاکم بر شغل و حرفه خود را رعایت کنند. اولین گام در دستیابی به این اهداف درک صحیح از مفهوم اخلاق و شناسایی عوامل تاثیرگذار بر رفتار اخلاقی کارکنان در سازمان می باشد تا در گام های بعدی بر روی این عوامل مداقه لازم صورت پذیرد.
با توجه به شرایط پیچیده و پویای جهان امروز و ورود به عصر ارتباطات و اطلاعات كه باعث تبدیل شدن جهان به دهكده ای كوچك شده است و پیشرفت شگرف دانش و فناوریهای گوناگون بشری و به تبع آن بالا رفتن سطح زندگی و توقعات انسان و همچنین تغییرات پرشتاب فرهنگی در جوامع سنتی ، میتوان نتیجه گرفت كه دیگر نمیتوان سازمان ها را كه نمودی از جامعه هستند ، بدون در نظر گرفتن شرایط پویای محیط داخلی و خارجی اداره كرد. بلكه افراد سازمانها نیز به همان اندازه دستخوش تغییر و تحولات قرار خواهند گرفت كه دراین بین بیشتر تحولات شامل واگذاری اختیار قدرت تصمیم گیری به افراد در سازمان است زیرا افرادی كه در عصر اطلاعات و ارتباطات و رشد علمی جوامع زندگی میكنند افرادی آگاه و توانمند هستند كه خواهان اختیارند . اگر چه امروزه بدلیل اینكه كاركنان در زیر فشار مالی
زیادی به سر میبرند بیشتر توجه و تمایل آنها به مسائل اقتصادی كار است ، ولی به تدریج كاركنان علاقه مند به انجام كارهای با مفهوم وخواهان استقلال شغلی بیشتری در كار خود هستند تا بدین طریق احساس ارزشمندی به آنها دست دهد. یكی از مهمترین مسائل انگیزشی كه امروزه با حجم گسترده ای در مطالعات روانشناسی صنعتی و سازمانی در غرب گسترش یافته، مساله« تعهدسازمانی » است (اسماعیلی، 1383).
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
:
آموزش فرایندی است دائمی، پویا و مستمر که به افزایش دانش و آگاهی افراد منجر می شود. مورخان از دانشگاهها به عنوان دستاورد بزرگ روشنفکری قرون وسطی یاد می کنند که ماهیت و اداره سازمانی آنها در اسکندریه باستان و فرهنگ اسلامی ریشه دارد (آراسته، 1384). عبارت “آموزش عالی” در جوامع انسانی با انباشتگی علم، پژوهش و فرهنگ همراه است. آموزش عالی بالاترین و آخرین مرحله نظام آموزشی یا به عبارت دیگر راس هرم آموزش در هر کشور است. در کشور ما به تحصیل در دورههایی که پس از پایان تحصیلات دوره متوسطه صورت میگیرد و به کسب مدارج کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری منجر می شود “آموزش عالی” اطلاق می شود (مدهوشی و نیازی، 1389). با گسترش جهانی شدن و یکپارچگی بیش از پیش اقتصاد کشورها در دو دهه گذشته و مطرح شدن مباحث مربوط به اقتصاد دانش، بحث آموزش عالی و سرمایه گذاری بر روی آن مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران قرار گرفته است (ابراهیمی و فرجادی، 1388).
با توجه به تاكیدات و نقش مهم آموزش عالی در توسعه کشورها، چالش عمده این است كه در اقتصاد جهانی در انتظار تربیت افرادی باشیم كه مهارتهای فنی و عمومی مطلوب، قدرت انعطافپذیری، سازواری با تغییرات و توانایی كار در طیف وسیعی از مشاغل را داشته باشند. به همین دلیل، دانشگاهها نباید تنها به آموزش دانش و موضوعات درسی محدود شوند، بلكه به منظور پاسخگویی هر چه بیشتر، باید به دانشجویان ابزار كسب راهبردهای لازم برای سازواری با تغییرات را اعطا نموده و از این طریق، انگیزش و توانایی لازم برای یادگیری مادام العمر را در آنها ایجاد نمایند (هاردی، 2005).
بسیاری از مدرسان اعتقاد دارند که دانش تخصصی و مهارت های فکری برای متخصصان و شهروندان آینده به آن اندازه که توانایی یادگیری و ساختن اطلاعات جدید، اهمیت ندارد (فیشر، بول و پریبش، 2011). یکی از مهمترین این مهارت های فکری، مهارت های سطوح برتر تفکر میباشد. رشد و توسعه این مهارت های سطح برتر، توسط پارهای از محققان (بِن چِیم، ران و زُلِر، 2000؛ زُلِر، 1993، 1999)، به عنوان عاملی برجسته شناخته شده که صرفنظر از نقش آینده دانشجویان، موجبات تحول و تغییر دانش و مهارت آنان و حرکت آنان در جهت اقدام مسئولانه را فراهم مینماید (زُلِر، 1999، 2001). بدون تردید، برنامههای درسی و میزان کیفیت و اثربخشی آنها در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در توفیق یا شکست این مؤسسات و روند رشد و پیشرفت مهارت های مختلف دانشجویان آنها، نقش کلیدی و بسیار تعیین کنندهای ایفا میکند. برنامههای درسی، آینه تمام نمای میزان پیشرفت، و انعکاسی از پاسخگو بودن دانشگاهها به نیازهای در حال تغییر جامعه هستند. برنامه های درسی می تواند یکی از عوامل تاثیرگذار بر مهارت های تفکر دانشجویان باشد.
یکی دیگر از عوامل موثر بر رشد و توسعه مهارت های تفکر دانشجویان، کیفیت محیط دانشگاهی است (کزار و کینزی، 2006؛ پاسکارلا و ترنزینی، 2006). محیط دانشکده عاملی است که بر رشد کیفیت علمی، پژوهشی، فکری، توانایی زیبا شناسی، کلامی و خلاقیت دانشجویان، تاثیر دارد. محیط حمایتی دانشکده می تواند به رشد تفکر انتقادی، تحلیلی و بهسازی شایستگیها و تواناییهای حرفهای و شغلی کمک نماید و با توسعه جنبه های مختلف یادگیری دانشجویان، منجر به توسعه و بهبودی فردی آنان میگردد. (ملد و هانتز، 1998).
1-1- بیان مسئله
دانشجویان امروز با دانشجویان دهههای گذشته بسیار متفاوتاند، چرا كه امروزه دانشجویان به دنبال تفكر عمیقتر درباره مسائل و دخالت در تصمیم گیریها می باشند، آنان خواهان مشاركت در ابعاد گوناگون جامعه هستند (كی زا، 2007). یکی از راههای مشارکت دانشجویان، توسعه آنان در ساختن اطلاعات جدید میباشد که از طریق مجهز نمودن آنان به مهارت تفکر امکان پذیر میباشد. تفکر هنگامی رشد می کند که درباره موضوعی فکر کنیم، دانش نیز از طریق تفکر معنیدار می شود. تفکر کلید دانش است. دانش به واسطه تفکر کشف می شود، تحلیل می شود، نظاممند می شود، دگرگون می شود، ارزیابی می شود و از همه مهمتر، کسب می شود (پال، 1993).
تفكر عبارت است از فعالیتهای جهت دار ذهن، برای حل مسئله یا به عبارت دیگر اندیشیدن و تفكر به آن نوع فعالیت یا رفتار ذهنی گفته می شود كه به حل مسالهای متوجه باشد (صادقی مالامیری و رئیسی، 1389). مهارت های فکری، ظرفیتهای ذهنی هستند که به منظور بررسی جهان، حل مسائل و قضاوت کردن مورد استفاده قرار میدهیم (فیشر ، 2007). مهارت های تفکر به دو دسته تقسیم میشوند: مهارت های سطح پایین تفکر و مهارت های سطوح برتر تفکر . مهارت های تفکر سطح بالا بر پایه مهارت های سطح پایین تفکر مانند تمایز، تجزیه و کاربرد ساده و راهکارهای شناختی و مرتبط با دانش پایه محتوایی بنا شده اند (کلارک، 1990).
لویس و اسمیت(1993) معتقدند که، مهارت های سطوح برتر تفکر چنین تعریف شده است” زمانی رخ میدهد که شخص اطلاعات جدیدی را گرفته، و این اطلاعات در حافظه او ذخیره می شود، سپس بازآرایی شده و توسعه مییابد تا دستیابی به یک هدف یا یافتن پاسخهای احتمالی در موقعیتهای بغرنج و پیچیده، محقق شود “. به علاوه، کِرافورد و برون (2002) سه نوع مهارت های سطوح برتر تفکر را ارائه نمودهاند :”تفکر محتوایی، تفکر انتقادی و تفکر خلاق”. بلوم به منظور طبقه بندی اهداف آموزشی در حیطه شناختی، سلسله مراتبی را مشخص کرده است (بون و همکاران، 2005) . سطوح طبقه بندی بلوم شامل دانش یعنی توانایی یادآوری اطلاعات، فهم یعنی درک معنای موضوعات، کاربرد یعنی توانایی به کارگیری اطلاعات به شیوه های جدید، تجزیه و تحلیل یعنی توانایی شکستن و تجزیه اطلاعات به اجزاء، ترکیب یعنی توانایی گرد آوردن قسمت های مختلف اطلاعات با هم و ارزیابی یعنی توانایی قضاوت یا ارزیابی اطلاعات (بون و همکاران، 2005؛
فیشر، 2007 ؛ پسیگ، 2007 ؛ زُهار، 2004). مهارت های سطوح برتر تفکر به بالاترین سطوح طبقه بندی بلوم تعلق دارند که بلوم (1956) آنها را به عنوان شیوهای عمومی از تفکر و حل مسائل توصیف می کند که در حیطههای موضوعی مختلف قابل استفاده می باشند (بون، بون و گارتین ، 2005 ).
با بهره گرفتن از طبقه بندی بلوم، میتوان مهارت های سطوح برتر تفکر را به عنوان کار کردن در سطوح کاربرد، تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزیابی شناسایی مینمایند (برادشا، بیشاپ، گِنز، میلر و راگِرز ، 2002). سازمان دهندههای ترسیمی ابزارهای تدریسی هستند که میتوانند به دانشجویان نحوه استفاده از مهارت های سطوح برتر تفکر را نشان دهند (هیرل، 2000؛ گالاوان و کوتلر، 2007؛ مکینتون ، 2006؛ اِستال و مایر، 2007). نقشه های فکری مجموعه خاصی از سازمان دهندههای ترسیمی تدوین شده توسط دیوید هیرل هستند که مهارت های تفکر دانشجویان را توسعه می دهند (مک لاگلین، 2009).
بر مبنای الگوی کوهن(۱۹۷۱)، آموزش سطوح برتر تفکر مشتمل بر چهار مؤلفه میباشد که شامل موارد زیر میباشد: 1- بعد انتقادی: لوی (۱۹۹۷) معتقد است که تفکر انتقادی یک راهبرد شناختی فعال و سیستمی، برای بررسی، ارزیابی و فهم وقایع، حل مسائل و تصمیم گیری بر پایه دلایل و شواهد معتبر میباشد. کوهن در سال 1989 بیان میکند که بعد انتقادی درک و فهم معانی خاص توسط اشخاص است. 2- بعد خلاقیت: عبارت است از: توسعه، بهسازی و ایجاد ابتکار، تفکرات، عقاید، تصاویر و ذهنیت سازنده. کوهن معتقد است که خلاقیت ایجاد و خلق محصولات یا نظریات جدید و بدیع است (1989). عموماً بر این باورند که خلاقیت محدود به طبقه خاصی از افراد با استعداد و بهویژه افراد تیز هوش میباشد. با این دیدگاه تنها تعداد کمی از افراد توانایی تفکر خلاق، و … را دارند. بنا بر این خلاقیت در فعالیتهای شناختی روزمره عموم مردم جایگاه اندکی دارد. 3- بعد حل مسئله: حل مسئله مانند زیبایی سیرت و یک هنر خوب میباشد. زمانی که با آن برخورد میکنیم، آن را میشناسیم، اما نمیتوانیم آنرا تعریف و یا مشخص کنیم. به نظر میرسد که تعریف بیان مسئله به عنوان توانایی تمرکز بر بیان وقایع، مقایسه وضع موجود و مطلوب (هدف) و پیدا کردن راههایی برای از بین بردن فاصله بین آنها میباشد (هانت، 1994). کوهن حل مسأله را حل و رفع مسأله یا دشواری شناخته شده میداند (1989). 4- بعد تصمیمگیری: چهارمین مؤلفه تفکر سطح برتر، تصمیم گیری میباشد. از منظر کوهن تصمیم گیری انتخاب بهترین راه حل میباشد (1989). کلمات کلیدی و عباراتی که ترومن (1945) ضرورتاً برای تعریف فرایند تصمیم گیری مورد استفاده قرار داد، عبارت بودند از: تفکر محتاطانه، سنجش موقعیت، و دلالتها و مفاهیم.
در تأکیدات و بیانات متخصصین و محققین مختلف برنامه درسی دانشگاهها و دانشکده ها از مهمترین عوامل و عناصر ایجاد مهارت های تفکر در دانشجویان میباشد. برنامه درسی یکی از مهمترین ابزارهای تحقق بخشیدن به اهداف و رسالتهای کلی آموزش عالی میباشد، از این رو برنامه های درسی در نظام آموزش عالی از جایگاه و اهمیت ویژهای برخوردار هستند. براون (2006) معتقد است که برنامه درسی تمام تجربیات فراگیران که منجر به بهسازی مهارت و راهبرد تفکر خلاقانه و منتقدانه، حل مسائل، همکاری با دیگران، خوب تعامل کردن، موثرتر نوشتن، یادگیری تحلیلی و رشد توانایی پژوهش برای حل مسائل می شود را در بر میگیرد. برنامه درسی، تمام تجربیات دانش آموزان از مدرسه شامل بهبود مهارت ها و راهبردهای تفکر انتقادی و خلاق، حل مشکلات، کار گروهی با دیگران، برقراری ارتباط خوب، نوشتن موثرتر، خواندن تحلیلیتر و انجام پژوهشها برای حل مشکل را در بر میگیرد (براون، 2000). بخش آموزش اینداینا (2010) برنامه درسی را تعامل طراحی شده فراگیران با محتوای آموزشی مواد منابع و فرایند ارزشیابی برای حصول اهداف آموزشی، میداند. یکی از انواع برنامه درسی، برنامه درسی اجرا شده است که در این پژوهش به آن میپردازیم. اجرا کردن در لغت به معنای روان گردانیدن، به کار انداختن، به کار بستن و به جریان انداختن است (فرهنگ معین، ج1، ص148). از لحاظ اصطلاحی برنامه درسی اجرا شده به آن برنامهای گفته میشود که در فعالیتهای واقعی و آزمونها اتفاق میافتد (ملکی، 1388). منظور از برنامه درسی اجرا شده، مجموعه اقدامات و فعالیتهای یاددهی-یادگیری است که بر اساس برنامه درسی مورد نظر و آنچه که اساتید از آن برداشت کردهاند در محیط واقعی دانشگاه و کلاسهای درس به اجرا در میآیند (سیلور، 1378).
از سوی دیگر اثر بخشی سیاستهای آموزشی، برنامه های درسی تدوین شده و مهارت های تفکر ارتباط زیادی با محیط دانشجویان دارد. محیط دانشکده همراه با فرصتهایی که برای مشارکت دانشجو فراهم می شود و میزان مشارکت دانشجو، میزان زمان و انرژی را که دانشجویان به فرصتها و فعالیتهای مختلف در دانشکده اختصاص می دهند را تحت تأثیر قرار میدهد. این موارد (محیط دانشکده، فرصتهای مشارکت دانشجو و میزان مشارکت دانشجو) ادراک دانشجویان از محیط دانشکده خود و در نهایت آنچه که دانشجویان به عنوان دستاوردهای خود از حضور در دانشکده ادراک می کنند را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
کیفیت محیط دانشگاه به عنوان عاملی که بر رشد کیفیت علمی، پژوهشی، فکری، توانایی زیبایی شناسی، کلامی و خلاق، همچنین بر رشد تفکر انتقادی، تحلیلی و بهسازی شایستگیها و تواناییهای حرفهای و شغلی دانشجویان توجه دارد مطرح میگردد (ملد و هانتز، 1998). محققان فکر می کنند که به منظور توسعه مهارت های تفکر سطح بالاتر دانشجویان در یک محیط یادگیری غنی اطلاعاتی، دانشجویان باید دانش واقعی، مفهومی و رویهای را درک کنند، دانش خود را بکار بگیرند تا با کار کردن، یاد بگیرند و سپس به فرایندی که منجر به ارائه راه حل می شود فکر کنند (برنسفورد، برون و کوکینگ ، 2000 ؛ آندرسون، کراسول، ایراسیان، کروک شانک، مایر، راس و ویتراک؛ 2001) .
بر این اساس موارد فوق به نظر میرسد که برای رشد و توسعه مهارت های سطوح برتر تفکر بررسی نقش دو عامل از اهمیت بسیار بالایی برخوردار میباشد: 1) وجود یک برنامه درسی اجرا شده اثربخش 2) محیط دانشکده حمایتی که بتواند شرایط مساعد برای تفکر را ایجاد نماید.
این دو عامل، از جمله عواملی هستند که در ارتباط مستقیم با پیشرفتهای تحصیلی دانشجویان و همچنین، رشد مهارتهای سطوح برتر تفکر آنان هستند. برنامه درسی اجرا شده، به واسطه تاثیر مستقیم بر روند آموزش و تفکر دانشجویان در مراحل تحصیل، میتواند نقش تاثیرگذاری بر روند ارتقای تواناییهای ذهنی و مهارتی دانشجویان داشته باشد. در واقع، در روند برنامه درسی است که آموزش گام به گام شیوههای تفکر در فرد شکل میگیرد. لذا برنامههای درسی اجرا شده متفاوت میتواند تاثیرات متفاوتی را در دانشجویان منجر شود.
محیط حمایتی دانشکده نیز میتواند به صورت موازی و یا مکمل برنامه درسی اجرا شده، در ایجاد رغبت دانشجو به امر یادگیری و همچنین، ایجاد محیطی آماده و مناسب به منظور رشد و ارتقای تواناییها و مهارتهای تفکر دانشجویان نقش بسزایی را ایفا کند.
بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه بین برنامه درسی اجرا شده، محیط حمایتی دانشکده و مهارت های سطوح برتر تفکر دانشجویان دانشگاه شیراز میباشد.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است