: طرح تحقیق
اضمحلال خوارزمشاهیان، اسماعیلیة الموت و خلافت عباسی بغداد، در زمرة برجسته ترین پیامدهای یورش مغولان به قلمروی اسلامی محسوب می شوند. تكاپوهای نظامی- سیاسی این مهاجمان موجبات شكل گیری حكومت مغولی ایلخانان را در چارچوب مرزهای ایران فراهم ساخت. با به قدرت رسیدن منگوقاآن فرزند تولوی، امپراتوری مغول دستخوش تحولاتی بنیادین و چشمگیر گردید. متعاقب آن ایران نیز از این تغییرات در امان نماند، زیرا دستیابی به ایران راه را برای فتوحات آیندة مغولان آماده می كرد. از طرفی، هنوز برخی از مناطق خوارزمشاهی به طور كامل تصرف نشده و قدرت مغولان به طور تمام و كمال استحكام نیافته بود.
بنابراین به دستور منگوقاآن در قوریلتای سال 651 هجری / 1253 میلادی، برادر وی هلاكوخان با توجه به لزوم از سرگیری فتوحات، به ایران و سرزمین های غربی اعزام شد. هلاكوخان می بایست قلاع اسماعیلیه و مركزیّت بغداد را به عنوان دو كانون خطرساز سیاسی، نظامی و مذهبی علیه حاكمیت مغولان، تصرف كند. البته وی در ادامة مأموریت خود به شمال بین النهرین و مناطق شام و مصر هم نظر داشت و به دنبال دستیابی به آن نواحی نیز بود. هلاكوخان با از میان برداشتن اسماعیلیة الموت در 654 ﻫ / 1256 م، و خلافت عباسی بغداد در 656 ﻫ / 1258 م، به دو هدف اساسی از پیش تعیین شدة خود دست یافت.
هلاكوخان در ادامة فتوحات خود رو به منطقة شام نهاد، و شهرهای حلب و دمشق را تصرف نمود. در این هنگام خبر فوت ناگهانی منگوقاآن و بروز اختلاف جهت جانشینی میان قوبیلای و اریغ بوكا، باعث شد كه هلاكوخان به ناچار به مقّر حكومتی خویش در آذربایجان
مراجعت نماید. كتبوقانویان فرماندهی سپاهیان مغول را در زمان نبود هلاكو به عهده گرفت، و در سال 658 ﻫ / 1260 م در محلی به نام عین جالوت از سپاهیان ممالیک شكست سختی خورد.
برآیند نهایی این فرایند پر فراز و نشیب چندین ساله، تشكیل حكومت ایلخانی و تثبیت آن در چارچوب مرزهای سیاسی _ تاریخی ایران بود. دولت تازه تأسیس ایلخانان طی مدت هشتاد و اندی سال موجب بروز تحولات عمیق و شگرف در معادلات منطقه ای و مناسبات بین المللی ( فرامنطقه ای ) گردید.
با استقرار ایلخانان در ایران، مرزهای این قدرت تازه تأسیس با همسایگانش اعم از مغول و غیر مغول، عرصة بروز كشمكش و درگیری های متداوم در طول سالیان دراز بود. مهّم ترین، متشنّج ترین و در عین حال پیچیده ترین روابط خارجی ایلخانان، در سرحدات غربی آنان دنبال می شد. مهّم و متشنّج از آن جهت كه مملوكان مصر در سرحدّات خود نسبت به كمترین پیشروی ایلخانان واكنش نشان می دادند.
به علاوه وجود قدرت هایی نظیر سلجوقیان روم، امپراتوری بیزانس، حكومت ارمنستان صغیر، امرای شام و قبایل پراكندة عرب ( بنی فضل و بنی خفاجه ) در صحرای میان شام و عراق، اوضاع پیچیده ای را در روابط ایلخانان و ممالیک به وجود آورده بود. اتّحاد ایلخانان با سلاجقة روم و ارمنستان صغیر و از طرفی پیوند ممالیک با امرای شام و برخی از امرای تركمان آسیای صغیر و قبایل عرب بنی فضل و بنی خفاجه، دو جبهة مقابل را شكل داده بود، و هر یک از این نیروها می توانستند به عنوان متحد نظامی، طرفین مخاصمه را حمایت كنند.
به هر شكل، بعد از استقرار هلاكوخان در ایران و شكست سهمگین مغولان در عین جالوت، و مقاومت سرسختانة ممالیک در برابر اقدامات توسعه طلبانة ایلخانان، طولانی ترین روابط خصمانه بین طرفین به وجود آمد. بطوریكه باعث استقرار و تداوم وضعیت جنگی بین دو حكومت به مدّت 60 سال گردید. علاوه بر لشكركشی های گسترده، كینة ایلخانان نسبت به ممالیک مصر و بالعكس به اشكال مختلف از جمله زد و خوردهای محدود مرزی، ارسال نامه های تهدید آمیز، اعزام جاسوس، رد و بدل كردن سفرا، تلاش جهت ایجاد اتحادیة نظامی علیه رقیب و به ویژه پناه دادن به فراریان و پناهندگان تداوم یافت.
طرفین متخاصم از پناهندگان و فراریان به خوبی استقبال می كردند و حتّی در مقاطعی نیز با دادن امتیازات ویژه و قابل توجه، سعی در جلب نظر این افراد و گروه ها داشتند. این نمایندگان از جنبه های مختلف نظامی، سیاسی، حكومتی، اطلاعاتی، تجاری، صنعتی، هنری و … نزد حاكمان جدید خود تأثیر گذار بودند.
توجه به نقش افراد و گروه های فراری و پناهنده، روزنه ای جدید در مناسبات میان ایلخانان و ممالیک می گشاید. مناسباتی تؤامان با خصومت دو طرف، كه در نهایت با تحویل و بازگرداندن آخرین
پناهنده از جانب ممالیک به ایلخانان به پایان رسید و مقدمات انعقاد قرار داد صلح میان طرفین به سال 723 ﻫ / 1323 م را فراهم ساخت.
تبیین مراحل مختلف روابط ایلخانان و ممالیك، متأثر از نقش پناهندگان و فراریان، تبیین و تحلیل جایگاه و نقش آنان در بروز تداوم روابط خصمانه میان ایران و مصر، از موضوعات اساسی مورد بررسی رسالة حاضر می باشد.
:
پس از هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه ندای اسلام در محدوده شبه جزیره عربستان، گستره قابل ملاحظه ای پیدا کرد و با پیروزی های تاریخی مسلمین بر کفار و مشرکین، حوزه اثر اسلام در محدوده ی این شبه جزیره بیشتر نیز می شد و لازم بود تا پیامبر اکرم (ص) با حضور در مکه یک بار دیگر حضور اسلام را به نمایش بگذارد. لذا در سال ششم هجرت به قصد انجام عُمره مفرده عازم مکه شد که با ممانعت قریش مواجه و در نهایت با انعقاد قرارداد صلحی به نام صلح حُدیبیه، زمینه را برای فتوحات بعدی از جمله فتح مقتدرانه مکه فراهم نمود.
آن چه قابل تأمل است این است که چه عواملی در فتح مکه تاثیر گذار بوده و فتح مکه چه تأثیری در جزیره العرب داشته است؟ بدون شک پیروزی ها و موفقیت های مستمر سپاه اسلام به خصوص در سالهای اخیر مانند صلح حُدیبیه، فتح خیبر و رخدادهای پس از آن و هم چنین پیشجبینی های قرآن و امدادهای غیبی الهی، نقش پیامبر و شخصیت معنوی وی، دارا بودن قوای نظامی مؤثر و پا در رکاب و ایمان و توکل مسلمانان را می توان از عوامل اصلی فتح مکه دانست.
فتح مقتدرانه مکه توسط لشکریان اسلام موجب گردید که این مقطع حساس در تاریخ اسلام به عنوان نقطه عطفی به حساب آید و همواره از آن به عنوان سرمنشاء و خاستگاه بسیاری از فتوحات آتی اسلام یاد گردد. از نظر قرآن، اتمام نعمت بر پیامبر(ص) با این فتح آغاز شده که خود زمینه ساز دست یابی پیامبر(ص) به همه مقاصد بعثت و اهداف پیامبری بوده است. پیامبر اسلام (ص) با فتح بدون خونریزی مکه اثبات کرد که اسلام، نه تنها دین خشونت و اجبار نیست بلکه دین رافت و مهربانی است و با عفو عمومی و بخشش همگانی نمونه ای از اخلاق حسنه اسلامی را به نمایش گذاشت. این فتح علاوه بر فتوحات معنوی و اخلاقی، فتوحات فراوان دیگری نیز در پی داشت تا آن جا که جغرافیای اسلامی را که مختص مدینه بود به شکل قابل ملاحظه ای توسعه داد. پیامبر (ص) توانست با این پیروزی بر مکه و حکومت قریش تسلط یابد و اسلام را در آن جا به تثبیت برساند و به دنبال آن و از برکت این فتح، سرزمین های اطرف مکه که در تسلط قبیله هوازن بود مانند سرزمینهای بنی سعد، بنی خشم و بنی هلال را تحت سیطره حکومت اسلامی درآورد.
بنابر آنچه گفته شد، فتح مکه به رهبری مدبرانه پیامبر اکرم(ص) و قدرت بلامنازع لشکر مقتدر اسلام و ایمان و توکل بر خدا و استفاده از تاکتیک غافلگیری مشرکان صورت گرفت که همان منشاء پیشرفت های بعدی و تمدن اسلامی در شبه جزیره عربستان و حتی در سایر ممالک گردید.
مقدّمه
شهر مكه در عصر جاهلیت، مركز تجاری، و از این رو، مورد توجه بود و از اقصی نقاط عالم برای خرید و فروش بدان مكان می آمدند. در عین حال، این شهر برای جهانیان آن زمان، دارای ارج و منزلتی معنوی نیز بوده است. آیات و روایات به روشنی بیان می كنند كه این شهر مركز معنوی بوده و كعبه ارج و منزلتی خاص نزد اقوام مختلف داشته است. برای مثال، به دو نمونه اشاره می كنیم:
الف. خداوند می فرماید: «وَ أَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوكَ رِجَالا وَ عَلَی كُلِّ ضَامِر یَأْتِینَ مِن كُلِّ فَجّ عَمِیق؛ و در میان مردم برای (ادای) حج بانگ برآور تا (زائران) پیاده و (سوار) بر هر شتر لاغری ـ كه از هر راه دوری می آیند ـ به سوی تو روی آورند.كه حضرت ابراهیم(ع) مأمور به دعوت مردم آن زمان به انجام مراسم حج شده است.
ب. باز خداوند در جای دیگر می فرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَ هُدًی لِّلْعَالَمِینَ.» این آیه به گفته برخی از مفسّران هم دلالت بر جنبه معنوی كعبه می كند و هم جنبه مادی آن؛ یعنی، واژه «مباركاً» (خیركثیر) بر جنبه مادی اشاره دارد و واژه هدی للعالمین بر جنبه معنوی.
رسالت پیامبر(ص) در شهر مكه آغاز شد، شهر مكه، براى ابلاغ و گسترش اسلام از زمینهاى برخوردار بود كه مناطق دیگر جهان از آن بىبهره یا كمبهره بودند.ویژگیهاى این منطقه از جهات مختلفى مىتوانست در تكامل و رشد اسلام در میان مردم مؤثر باشد.
نخستین مسأله، تقدس كعبه نزد اعراب بود.كعبهاى كه حضرت ابراهیم(ع) بنا كرد، از قرنها قبل از بعثت، به عنوان خانه و معبدى محترم مورد توجه همگان قرار داشته و تقدس خاصى به مكه مىبخشید، این تقدس تا جایى بود كه در پناه و پرتو كعبه، مكه شهر امن و امان تلقى مىشد .از كتب تاریخى به دست مىآید كه كعبه نزد اكثر ملل جهان از قدیم الایام مورد احترام بوده است، ایرانیان صائبى مذهب و آشوریان،كعبه را یكى از خانههاى هفتگانه و معظم جهان مىپنداشتند و چون كعبه بسیار قدیمى بود برخى آن را خانه «زحل» مىدانستند.
دومین مسأله آن كه مكه یک مركز تجارى بود و افزون بر آن كه مكیان اهل تجارت بودند و هر سال دو مرتبه راهى مناطق شامات و یمن و حبشه براى تجارت مىشدند، خود مكه نیز محل رفت و آمد كاروانهایى بود كه از شما به جنوب یا از غرب به شرق مىرفتند، از این رو مكه محل رفت و آمد بسیارى از تجار آن روزگار بود.
سومین مسأله آن كه مكه حرم تلقى مىشد. وقتى ابراهیم(ع) به این منطقه لم یزرع آمد، اقدام به بناى خانهاى نمود، كه «بیت الله الحرام» نام گرفت. ابراهیم(ع) پس از ساختن كعبه دعا كرد تا خدا مكه را شهرى امن قرار دهد. خداوند دعاى او را مستجاب فرمود و آنجا را «حرم امن» قرار داد چنان كه خود خداوند نیز به این شهر قسم یاد مىكند. علاوه بر حرمت مكه، ماه هاى حرام عاملى بود تا قبایل در ماه هاى مزبور به راحتى و با اطمینان از عدم حمله قبایل دیگر، بتوانند به مكه و بازارهاى اطراف آن بروند
چهارمین مسأله موقعیت جغرافیائى مكه نسبت به جهان آن روز بود. این شهر در میان ایران و روم در شرق و غرب، وضعیت میانهاى داشت و بویژه بعدها در گسترش دعوت اسلامى در هر دو سوى جهان نقش مهمى داشت.
ویژگیهاى گفته شده براى شهر مكه، سبب شد تا هم از لحاظ «خبرى» و هم از جهت «عملى» این شهر نقش مهمى را در گسترش و تمدن اسلام ایفا كند. روشن است كه تكلیف پیامبر(ص) ابلاغ اسلام به مردم بود و گسترش خبرى اسلام از این نقطه به سراسر جهان و مناطق دور افتاده جزیرة العرب، خود عمل به این وظیفه مهم بود. امن بودن شهر مكه كه عرب به پیروى از ابراهیم(ع)آن را پذیرفته و مراعات مىكرد سهمى قابل توجه در كار نشر دعوت اسلامى داشت.
پس از هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه ندای اسلام در محدوده شبه جزیره عربستان، گستره قابل ملاحظه ای پیدا کرد و با پیروزی های تاریخی مسلمین بر کفار و مشرکین، حوزه اثر اسلام در محدوده ی این شبه جزیره بیشتر نیز می شد و لازم بود تا پیامبر اکرم (ص) با حضور در مکه یک بار دیگر حضور اسلام را به نمایش بگذارد. لذا در سال ششم هجرت به قصد انجام عُمره مفرده عازم مکه شد که با ممانعت قریش مواجه و در نهایت با انعقاد قرارداد صلحی به نام صلح حدیبیه، زمینه را برای فتوحات بعدی از جمله فتح مقتدرانه مکه فراهم نمود.
فتح مکه، همان فتح و پیروزی است که به دنبال آن فتوحات زیادی برای پیامبر(ص) و مومنان به دست آمد. از این روست که گاه از آن به مطلق فتح یاد می شود. خداوند در آیات سوره نصر تبیین می کند که پیروزی مکه یک پیروزی و فتح تمام عیار بوده است، زیرا زمینه را برای گرایش توده های مردم فراهم آورده است، بی آن که هراسی از مشرکان مکه و فشارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنان داشته باشند. در حقیقت فتح مکه، همان فتح قریب و فتح مبینی است که فتوحات بسیاری را به دنبال داشته است؛ زیرا شرایط را برای یک دگرگونی تاریخی فراهم آورده است و اسلام توانسته به عنوان یک دین با دولت مقتدر در جزیره حجاز خود را تثبیت نماید.
بنابراین در فصل اول بعد از بیان اهمیت موضوع و هدفهای تحقیق به بررسی چند منبع اصلی پرداخته و در پایان واژگان کلیدی تعریف و تفسیر شده است.
در فصل دوم بعد از بررسی موقعیت شبه جزیره عربستان به تاریخ و جغرافیای مکه از زمان حضرت ابراهیم تا ظهور اسلام اشاره شده و در ادامه جایگاه کعبه نزد ملت ها و ادیان مختلف، بررسی نام ها و ویژگی های کعبه در قرآن ، قسمت های مقدس کعبه و… ذکر گردیده است.
در فصل سوم به مکه در دوران اسلامی از ظهور اسلام تا زمان هجرت و از هجرت تا فتح مکه در سال هشتم هجری اشاره شده و واقعه فتح مکه به روشنی تبیین شده است.
در فصل چهارم نقش و تاثیرات فتح مکه در توسعه و تثبیت اسلام و نقش یهودی ها و دیگر ادیان و نگاه قبائل و موضعگیری آنها و تغییراتی که از فتح مکه تا رحلت پیامبر اکرم(ص) از نظر وسعت و موقعیت جغرافیایی مکه صورت گرفته است را مورد بررسی قرار داده است.
در جهان امروز، تاثیراندیشهها و قالبهای فکری بر شکل گیری رویدادهای سیاسی امری بدیهی محسوب می شود.
نظامهای فکری که حاصل تغییر در بینش و بصیرتاندیشمندان در یک دوره زمانی میباشند، بر سیاستهای ملی و اهداف و رویکردهای جهانی تاثیرگذار خواهند بود.
واضحترین مثال در این رابطه را میتوان«ایجاد تحولی بنیادین در الگوهای فکری حاکم بر جهان در اثر دو رویداد وحدت آلمان در سال 1871 توسط بیسمارک و سپس در 1991 توسط کهل مطرح کرد که این تغییر در الگوهای فکری جهانی سبب بروز جنگهای جهانی اول و دوم گشت.»[1]
از سوی دیگر بررسی قالبهای فکری حاکم بر اعصار و دورانها تأملات پژوهشگر را برای الگوسازی حوادث و رویدادها بسیار ساده مینماید. از اینرو نگارنده رسالهی خویش را با عنوان تاثیراندیشه های فلسفی و سیاسی بر رویدادهای دو کشور فرانسه و آلمان در قرن نوزدهم انتخاب نموده است.
توجه به این نکته ضروری است کهاندیشه های به بار نشسته در یک قرن در سدههای پیشین تولد یافته و در قرنهای بعدی اثرات پایدار آنها مشخص شده است و امکان تفکیک کامل آنها در یک زمان واحد میسر نیست.
از این رو نگارنده در مواردی اندیشههای قرن هجدهم را که تاثیرگذار بر رویدادهای قرن نوزدهم هم بوده اند، مطرح کرده است.
قرن هیجدهماندیشه های رشد و ترقی در زمینه های ثروت، تمدن و سازمان اجتماعی و تکنولوژی روبه افزایش است.
فیلسوفان واندیشمندان سیاسی عمدتاً نمایندگان جامعه بورژوازی هستند و به حقانیت نظراتشان درباره امکانات نامحدود ثروت و قدرت ایمان دارند.
از سوی دیگر هنرمندان و نویسندگان رمانتیک آمادهی مقابله با مدافعان آثار کلاسیک میباشند.
دولتها در این میان بیشتر درصدد متوقف ساختن آرمانهای انقلاب فرانسه هستند. هر چند که این امر تا حدودی ناممکن جلوه می کند. ناپلئون به عنوان «ابرمرد» مورد ستایش نیچه روح ملیت را در میان آلمانیهای که فاقد وحدت هستند بر میانگیزد و هگل قالب فکری وحدت آلمان را در کنار سایر هم مسلکانش پایه گذاری می کند و این گونه وحدت آلمان و به دنبال آن رقابتهای سیاسی قرن نوزدهم شکل میگیرد.
قرن نوزدهم واندیشههای رادیکالی فیلسوفان آن همراه با سیاستهای زمامداران اروپا بستری را مهیا ساخت که جرقههای آن در نیمه اول قرن بیستم، جریانهای فکری و اقتصادی چون «لیبرالیسم»[2]، «سوسیالیسم[3]»،«امپریالیسم[4]»و«میلیتاریسم[5]» را به دنبال داشت و
از نظر سیاسی نیز دو جنگ ویرانگر جهانی را پدید آورد.
نگارندهی رساله برای اینکه تصویر روشنی از تاثیراندیشه های سیاسی و فلسفی بر حوادث قرن نوزدهم در دو کشور فرانسه و آلمان ارائه دهد، لازم دیده تا چشماندازی گذرا از تاریخ فرانسه و همچنین آلمان ارائه نماید و تا خواننده با پیش درآمدی منطقی به مطالعه فصلهای بعدی اقدام کند.
محتوای این رساله شامل هشت فصل میباشد، که نگارنده آهنگ بحث ها را به ترتیب عناوین زیر به رشته تحریر در آورده است.
در فصل اول تصویری از چهارچوب تحقیق با محوریت بیان مسئله درباره ابعاد مختلف رویدادهای سیاسی آلمان و فرانسه به قرن نوزدهم همراه با تاثیرگذاریاندیشه های فلسفی و سیاسی بر این حوادث مورد بررسی قرار گرفته است.
ضمناً روش تحقیق و نحوه پژوهش، روش جمعآوری اطلاعات و محدودیتهای موجود در مسیر تحقیق توضیح داده شده است.
در فصل دوم مختصری از تاریخچهی فرانسه تا 1648.م ارائه شده است، زیرا نگارنده معتقد است در سلسله مراتب بحث برای تفهیم بهتر مطالب نیاز به پیوند کلمات با گذشته فرانسه است.
در فصل سوم نگاهی گذرا به تاریخ آلمان تا 1648.م انجام گرفته است. تا با فصل دوم ارتباط منطقی برقرار گردد. از سوی دیگر تاریخ آلمان همسو با تاریخ فرانسه به صورت مختصر مورد بررسی قرار گیرد.
در فصل چهارم این فصل با عصر لوئی چهاردهم آغاز میگردد تا زمینه های بروز انقلاب فرانسه به صورت تحلیل درست بر سیر حوادث صورت پذیرد. سپس رخدادهای انقلاب فرانسه تا کنگرهی وین به ترتیب منطقی بررسی میگردد. از آنجایی که انقلاب فرانسه و عصر ناپلئون از عوامل بسیار تاثیرگذار براندیشه های قرن نوزدهم بوده است. نگاه گذرا به آن ادامه تحقیق را دچار مشکل میسازد از این رو جدای از حوادث حاشیهای، هستهای اصلی شکل گیری حوادث این دوران تا کنگرهی وین کاملاً مطرح گشته است.
در فصل پنجم سیاست آلمان از شکل گیری حکومت پروس تا رایش دوم مطرح شده است. این دوران بیشتر مدیون ظهور شخصت بیسمارک در صحنهی سیاسی پروس است. تکوین شخصیت بیسمارک و رسیدن او به مقام صدارت در این فصل مورد ارزیابی قرار گرفته است.
در فصل ششم تاسیس امپراتوری آلمان( رایش دوم) مورد بحث و تحلیل قرار گرفتهاند. در محتوای فصل به نقش برجستهی بیسمارک در انقلاب لهستان که بسیاری از موازنههای قدرت را دچار آشوب کرد اشاره شده، در ضمن به جنگهای سهگانه او علیه دانمارک، اتریش و فرانسه پرداخته شده و عواقب جنگها و هموار شدن مسیر وحدت آلمان تا شکل گیری رایش دوم اشاره گردیده است.
در فصل هفتم به سیاست بیسمارک مبنی بر حفظ وحدت از طریق اتحاد با کشورهای دیگر، و تقویت اقتدار آلمان اشاره شده است و به صورت مبسوط سیاستهای جهانی و داخلی آلمان تا پایان عصر بیسمارک مطرح گردیده است.
در فصل هشتم تحولات فلسفی غرب در قرن نوزدهم مورد بررسی قرار گرفته است. و نگرشها و قالبهای فکری حاکم بر این دوران که عمدتاً بر رویدادهای سیاسی فرانسه و آلمان تأثیرگذار بودهاند مطرح شده است.
در فصل نهم فلاسفهی تاثیرگذار و نقش آفرین واندیشههای کاربردی آنان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. به دلیل کثرت فلاسفه واندیشمندان قرن نوزدهم تنها آن عده که بیشترین تاثیر را در نوگراییاندیشهها یا تحکیم سیاستها داشته اند مطرح شدهاند و لاجرم از ذکر نام سایراندیشمندانی که اشتراک نظر با بقیه داشته اند و یا حوزه تاثیرگذاری آنان بر موضوع مورد بحث در این رساله زیاد نبوده است چشم پوشی شده است.
پس از پایان فصل نهم نگارنده به نتیجهگیری دربارهی بحثهای رساله اقدام کرده است و جریان اندیشه ها ونقش تفکرات فلسفی و سیاسی را بر رویدادهای کشور فرانسه و آلمان در قرن نوزدهم به صورت فشرده تحلیل نموده است.
آل بویه از مشهورترین خاندانهای شیعه ایرانی بودندکه از سال ۳۲۱ تا ۴۴۷ ه.ق حکومت کردند. بنیانگذاران این دولت، سه برادر به نامهای علی، حسن و احمد هستند که به شجاعت و جنگاوری معروف بودند. آنان با وحدت و همکاری بسیار زیاد و نیز با توجه به گرایش به تشیع، توانستند مرداویج را کنارگذاشته، ابتدا بر فارس و جنوب ایران و سپس بر ری، قم، اصفهان، کرمان و از شمال تا مرزهای قلمرو سامانیان تسلط پیدا کنند و پس از آن دامنه حکمرانی خود را به عراق توسعه دهند و خلافت عباسی را چنان در ید قدرت خود بگیرند که تنها اسم و رسمی از آن باقی بگذارند. آل بویه، خلیفه را بر اساس مصالح خود از خلافت عزل میکردند و حتی او را کور کرده یا میکشتند و
خلیفه دیگری نصب میکردند؛ امری که در حکومتهای نیمه مستقل پیش از آنان هیچ سابقه نداشت. در نتیجه با قدرتی که داشتند، توانستند نقش مهمی در توسعه و گسترش تشیع در قرن چهارم و پنجم هجری قمری در این مناطق داشته باشند. دوره آل بویه دوره درخشش علمی و فرهنگی ایران و جهان اسلام است. این خاندان شیعی ایرانی نقش مهمی در حفظ و گسترش میراث حدیثی، فقهی و كلامی شیعه در ایران و عراق ایفاء كرد و به تحكیم پایهها و مبانی تشیع امامیه و ترویج آن پرداخت. دانشمندان، متكلمان ، محدثان ، فقها و مفسران بزرگی چون شیخ طوسی، شیخ مفید، سید رضی، شیخ صدوق و…. در دوران حکومت آل بویه تربیت یافتند و با تشكیل جلسههای مناظره به شبهههای كلامی و فقهی پاسخ دادند. آنان پس از استقرار در شهرهای ری، اصفهان و شیراز به سوی بغداد، مركز حكومت عباسی حركت كردند و خلافت و شخص خلیفه را در اختیار گرفتند. حکومت آل بویه نقطه عطف سیاسی در روابط ایران و بغداد و آغازی بر ورود خلفای عباسی به دوره ضعف سیاسی و از دست دادن اقتدار معنوی و دنیوی است. تسلط آل بویه بر بغداد، ضعف خلفای عباسی را که از چندین دهه پیش آغاز شده بود،آشکار ساخت. آنها اختیارات معنوی و دنیوی را از خلفای عباسی سلب کردند به طوری که پس از زوال این دولت نیز خلفا هیچگاه به جایگاه قدرتمند اولیه خود بازنگشتند. استان خوزستان از دیرباز سابقه زیادی در تشیع دارد. از صدر اسلام بعضی افراد شیعه در خوزستان زندگی میکردند و حضور این افراد، زمینهای برای گسترش تشیع در این استان بود. در طی قرون بعدی نیز به ویژه در دوره آل بویه که تشیع رونق فراوانی یافت، تعداد علمای شیعه در این استان افزایش یافته که با پرورش شاگردان فراوان، نقش مهمی در گسترش تشیع داشته اند.
از جمله اهداف مهمی که همه اقتصادها به دنبال آن هستند دستیابی به رشد بالا و توسعه اقتصادی میباشد. علت این مسأله به دلیل وجود منافع و مزایایی (همانند بهبود و ارتقای سطح زندگی، کاهش فقر و بیکاری) است که در روند رشد، تحقق مییابد. برای این منظور نظریههای مختلف رشد ارائه شدهاند. هدف نظریههای رشد، توضیح عوامل تعیین کننده نرخ رشد در یک کشور، و دلایل تفاوت نرخهای رشد و درآمدهای سرانه بین کشورهاست. این سؤال که چه عواملی نرخ رشد اقتصادی را تعیین میکند و نرخ رشد چگونه از طریق سیاستهای مختلف تحت تأثیر قرار میگیرد، همواره مورد توجه اقتصاددانان توسعه بوده است. بر اساس نظریه رشد درونزا، با ایجاد تغییرات دائمی در بعضی متغیرهای سیاستی و ساختاری همچون نرخ رشد سرمایهگذاری، سرمایه انسانی، سهم صادرات، خریدهای دولت، حقوق مالکیت و غیره تأثیرات دائمی بر نرخ رشد یک اقتصاد دارند. از جمله عواملی که تأثیر بسزایی بر رشد اقتصادی داشته و توجه بسیاری از اقتصاددانان اخیر را به خود جلب کرده است، سرمایه فرهنگی میباشد. میتوان سرمایه فرهنگی را به عنوان یک دارایی تعریف کرد که مجسم کننده، ذخیره کننده یا تأمین کنندهی ارزش فرهنگی علاوه بر هرگونه ارزش اقتصادی است که میتواند داشته باشد. به طور کلی امروزه رشد و توسعه بدون زمینههای فرهنگی روی نخواهد داد و هر توسعهای بر ابعاد فرهنگی ویژهای متکی است. در سالهای اخیر، به دلیل پیشرفتهای اجتماعی و دگرگونیهای اقتصادی، فرهنگ از موقعیت مهمتری برای تبیین نحوه پذیرش سیاستهای رشد و توسعه؛ و همچنین برای بیان تفاوت سطح درآمدی و توسعه کشورها برخوردار است. در این تحقیق تأثیر شاخصهای فرهنگی، بر رشد اقتصادی استانهای منتخب ایران بررسی خواهد شد، چون معتقدیم که شاخصهای فرهنگی که شامل کالاها، مراسم مذهبی و هزینههای میباشند که به نوبه خود باعث تشکیل سرمایه فرهنگی میشود. برای این کار از روش اقتصاد سنجی در قالب الگوی دادههای تابلویی استفاده میکنیم.
1-2- بیان مسأله
رشد اقتصادی، هدف قدیمی سیاست توسعه است که با افزایش تولید کالا و خدمات در ارتباط میباشد، که به این ترتیب رفاه انسانی را افزایش و فقر را کاهش میدهد. بنابراین شناسایی و تعیین آثار و نقش عوامل مؤثر بر رشد توسعه در برنامهریزیهای توسعه نقش اساسی دارند. تا قبل از دهه 1960، انباشت فیزیکی به عنوان عامل اساسی رشد کشورهای در حال توسعه شناخته شده بود. اما مطالعات دانشمندانی چون شولتز[1] 1961 و دنیسون[2] 1962 نشان داد که انباشت سرمایه فیزیکی نمیتواند تمامی رشد و تفاوتهای رشد را در بین کشورها تبیین کند. بلکه عاملی همچون تغییرات توضیح داده نشدهای بهرهوری وجود دارد که اثراتش به مراتب بیشتر از انباشت سرمایه فیزیکی است. به این ترتیب از دهه 1960 به بعد تحولاتی در عوامل تعیین کنندهی رشد و توسعه اقتصادی صورت گرفت، به طوری که در همه نظریههای مطرح شده، فناوری و دانش فنی و همچنین سرمایه انسانی[3]، به عنوان عوامل اصلی شناخته شدند و نظریههای رشد درونزا پدیدار شدند. ولی از اواخر دهه 1990 به بعد، سرمایه فرهنگی[4] هم به عنوان یکی دیگر از عوامل مؤثر در رشد کشورها و تفاوت نسبی اقتصادهای متفاوت مطرح شده است.
سرمایه فرهنگی در گفتمانهای متفاوت، کاربردهای مختلفی دارد. اما تثبیت شدهترین کاربرد آن به جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی متأثر از پیر بوردیو[5] مربوط میشود که عقیده دارد افراد دارای سرمایه فرهنگی هستند، در صورتی که در فرهنگ والای جامعه قابلیتهائی کسب کرده باشند. به نظر بوردیو، این سرمایه فرهنگی به سه شکل وجود دارد: یک حالت متجسم[6] _مانند حق استفاده با دوام از ذهن و جسم فرد؛ یک حالت عینیت یافته[7]، یعنی وقتی سرمایۀ فرهنگی به کالاهای فرهنگی از قبیل (تصاویر، کتابها، لغتنامهها، ابزار، دستگاهها و مانند آن ها) تبدیل شده باشند؛ و یک حالت نهادین شده[8]، یعنی وقتی سرمایۀ فرهنگی متجسم به صورت، فرضاً، یک مدرک دانشگاهی مورد تأیید قرار گیرد. به نظر بوردیو، حالت متجسم مهمترین حالت است. بوردیو میگوید اکثر ویژگیهای سرمایۀ فرهنگی را میتوان از این واقعیت استنتاج کرد که سرمایۀ فرهنگی در بنیادیترین حالتش به جسم مرتبط است. بنابراین معلوم است که مفهوم سرمایۀ فرهنگی به صورتی که بوردیو بسط داده است، بسیار شبیه ولی نه یکسان با، مفهوم سرمایۀ انسانی در علم اقتصاد است.
در عوض بوردیو از اینکه فرهنگ بسیاری از مشخصه های سرمایه اقتصادی را دارد حمایت نمود. به ویژه، او تأکید کرد که عادات و امیال فرهنگی یک منبع قادر به تولید سود را تشکیل میدهند؛ آن ها به طور بالقوه در معرض انحصار توسط افراد و گروهها هستند و تحت شرایط مناسب، آن ها را میتوان از یک نسل به نسل بعدی منتقل نمود.
سرمایۀ فرهنگی به دو صورت وجود دارد. اولاً ممکن است ملموس باشد، یعنی به شکل بناها، محلها، مکانها، مناطق، آثار هنری مثل نقاشیها و مجسمهها، مصنوعات و نظایر آن ها باشد. سرمایه فرهنگی شامل، اما نه محدود به، میراث فرهنگی ملموس است. چنین سرمایۀای شاید واجد همان ویژگیهای ظاهری سرمایه مادی یا انسانی باشد. مثل سرمایه فیزیکی (مادی) که به وسیله فعالیت انسانی به وجود میآید. ثانیاً، سرمایه فرهنگی ممکن است ناملموس باشد، یعنی به صورت سرمایه معنوی به شکل ایدهها، اعمال، عقاید و
ارزشهایی باشد که در یک گروه مشترک است. این صورت از سرمایه فرهنگی به شکل آثار هنری از قبیل موسیقی و ادبیات نیز وجود دارد که کالاهای عمومی هستند. هر دو نوع سرمایه فرهنگی میتواند بر اثر بیتوجهی از بین برود یا از طریق سرمایهگذاری جدید افزایش یابد.
1-3- حدود تحقیق
حدود زمانی این پژوهش سالهای (1380-1387) و حدود مکانی آن استانهای منتخب ایران (شامل: آذربایجان شرقی، اردبیل، اصفهان، ایلام، بوشهر، تهران، چهارمحال بختیاری، خراسان رضوی، خوزستان، سمنان، سیستان و بلوچستان، فارس، قزوین، قم، کردستان، کرمان، کرمانشاه، کهکیلویه و بویراحمد، گلستان، گیلان، لرستان، مازندران، مرکزی، هرمزگان، همدان، یزد) بر اساس حداکثر اطلاعات موجود میباشد. در این پژوهش برای جمع آوری دادههای مربوط، از مرکز آمار ایران، سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی، و بانک مرکزی استفاده شده است.
1-4- سوال تحقیق
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر شاخصهای فرهنگی بر رشد اقتصادی استانهای منتخب ایران است. به این منظور مهمترین پرسش تحقیق حاضر عبارت است از:
آیا متغیرهای شاخصهای فرهنگی بر رشد اقتصادی استانهای منتخب ایران اثر مثبت دارد؟
1-5- فرضیه تحقیق
با توجه به تعریف مسئله، فرضیه پژوهش حاضر به صورت زیر تعریف میشود:
بهبود شاخصهای فرهنگی باعث افزایش رشد اقتصادی در استانهای منتخب ایران میشود.
1-6- اهداف تحقیق
هدف از این مطالعه بررسی اثر شاخصهای مختلف فرهنگی بر رشد اقتصادی در استانهای منتخب میباشد. برای این منظور از استانهایی که تمام آمار و اطلاعات مورد نظر ما را دارا میباشد استفاده میکنیم. شاخصهای مورد نظر ما شامل هزینههای مذهبی، ظرفیت سینما، حج، مطبوعات میباشد. هدف تحقیق حاضر در واقع دانستن تأثیرگذاری این شاخصها در کنار سایر متغیرها به عنوان عوامل موثر در رشد و توسعه اقتصادی استانهای منتخب ایران میباشد. با تجزیه و تحلیل اطلاعات موجود در قالب یک مدل فرموله شده، میتوان اولاً، ارتباط بین متغیرهای شاخصهای فرهنگی و رشد اقتصادی و ثانیاً ارتباط احتمالی بین میزان رشد این متغیرها و نرخ رشد اقتصادی را بررسی کرد.
1-7- روش انجام تحقیق
روش تحقیق شامل چند بخش است :
1 جمع آوری دادههای مهم اقتصادی به صورت کتابخانهای و استفاده از دادههای منتشر شدهی سایتهای اطلاعاتی از مرکز آمار ایران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
2 برآورد اثر متغیرهای مورد نظر بر رشد اقتصادی با بهره گرفتن از روش دادههای تابلویی.
3 بررسی آزمون F و آزمون هاسمن.
4 آزمون فرضیه تحقیق و نتیجه گیری.
1-8- محدودیت و موانع تحقیق
موانع و محدودیتهای متعددی جهت شاخصهای و آمارهای فرهنگی وجود دارد.
1( آنکه ایجاد نظام کامل از آمارها و شاخصهای فرهنگی که منسجم، جامع و قادر به توصیف، تحلیلِ روند و تبیین بحثهای مختلف فرهنگ و مسایل دامنهدار فرهنگی و مرتبط ساختن آن ها به جنبههای چندگانه توسعه اقتصادی و اجتماعی باشد، مشکل است.
این امر مستلزم ایجاد ارتباط و شبکهسازی منابع گوناگون از جمله بخشهای اداری، نمونهگیری، پژوهشهای پیمایشی، ثبت و سرشماری جمعیت و مسکن، همزمان با بهبود پردازش و جمع آوری دادهها و شیوهها و روشهای توزیع دادهها است.
2( دارای ماهیت سازمانی و سیاسی است. آمارها ذاتاً ماهیتی مبتنی بر اعتماد دارند. در صورتی اعتماد بین پاسخ دهنده و مصاحبه کننده، بین نهادهای عمومی و رسانهها و بین سیاستگذاری و آمار گران وجود داشته باشد، آمارها از اعتبار لازم بر خوردارند.
از سوی دیگر برای تولید آمارهای با کیفیت، درجهای از شفافیت و اعتماد بین سازمانهای دولتی و نهادها و مؤسسات فرهنگی لازم است.
3( که پیچیدهترین و چشمگیرترین چالش است، مربوط مسایل مورد سنجش است. بسیاری از مشکلات شاخصهای فرهنگی به واسطه فقدان دادهها نیست بلکه بیشتر به علت درک ناقص مفاهیم و اختلاف بر سر حدود و ثغور فرهنگ میباشد.
فقدان تعاریف نظری مشخص از مفهوم و قلمرو فرهنگ و همچنین پیچیده بودن مفاهیم فرهنگی موجب شده است تا تعیین معرفهای معتبر برای سنجش عملی مفاهیم به عنوان مانع اصلی خود را پدیدار سازد. فرهنگ و تبدیل کردن آن به شاخصها در نگاه اول غیرممکن به نظر میآید. در این رویکرد فرهنگ مترادف با زندگی پویا، متنوع و پر از شور و شوق است لذا آن را نمیتوان با آمار و شاخص تجزیه و تحلیل نمود. جنس فرهنگ از مقوله ارزشها، هنجارها، نگرشها و باورهاست. ماهیت فرهنگ کیفی بوده و تجلی آن در قالب ایدهها، مفاهیم و نمادهاست.
4( مشکل دیگر عدم وجود دادههای کامل، مربوط به شاخصهای فرهنگی در سالنامه آماری استانها است. به عنوان مثال برای محاسبه سرمایه فیزیکی در سال پایه، سرمایه فیزیکی کل کشور در سال پایه، ضرب در نسبت GDP آن استان به GDP کل استانهای مورد بررسی میشود. سپس برای سرمایه فیزیکی سالهای بعد، هزینههای عمرانی و تسهیلات پرداختی بانکها به بخش غیر دولتی در هر استان را جمع کرده و به سرمایه فیزیکی سال قبل اضافه میشود. به این ترتیب مهمترین مشکل در تحقیق حاضر، عدم دستیابی به آمارهای کامل در رابطه با موضوع است. همچنین در اغلب موارد نبود آمارهای یکسان در منابع و مآخذ متفاوت از دیگر مشکلات این تحقیق است.
1-9- ساختار نگارش تحقیق
این تحقیق در پنج فصل تنظیم شده است: فصل اول همان طور که مشاهده شد، به کلیات تحقیق اختصاص یافته است. در فصل دوم به بر تعاریف و ادبیات مربوط به تحقیق و همچنین تحقیقات تجربی انجام شده در ایران و سایر کشورها پرداخته خواهد شد. فصل سوم مبانی نظری، معرفی الگو و اطلاعات مربوط به استانهای منتخب ایران را در برمیگیرد. در فصل چهارم با بهره گرفتن از مدل دادههای ترکیبی و آزمونهای مربوط به آن، رابطهی شاخصهای فرهنگی و رشد اقتصادی مورد ارزیابی قرار میگیرد. همچنین در این فصل فرضیههای تحقیق مورد آزمون قرار میگیرد. در نهایت، فصل پنجم به نتیجهگیری و ارائه پیشنهادها اختصاص یافته است.