در سیاست جغرافیایی یا ژئوپلیتیک که از نظر لغوی به معنای سیاست زمین است، نقش عوامل محیط جغرافیایی در سیاست ملل بررسی می شود. بدون تردید یکی از متغیرهای موثر در شکل گیری خطمشی سیاست خارجی، مباحث استراتژیک و سیاست دفاعی هر کشور، محیط منطقهای و ابعاد مختلف آن
میباشد. اگر چه امروزه منافع ملی کشورها مهمترین معیار برای تصمیم گیری سیاسی است، اما نباید فراموش کرد که منافع ملی واقع بینانه در ارتباط با ظرفیت اقدام دولتها تعریف می شود و اغراق نیست اگر گفته شود جوهر ژئوپلیتیک را قدرت و توان ملی تشکیل میدهد. به این معنا که موضوع ژئوپلیتیک رابطه میان عوامل جغرافیایی ثابت و متغیر با سیاست دولتها در پرتو قدرت بالقوه و بالفعل است. کشورها سعی می کنند از طریق تحلیل ظرفیت قدرت و بررسی عوامل ژئوپلیتیکی زمینه دستیابی به قدرت بیشتر را به منظور پشتیبانی لازم از منافع خود فراهم آورند.
در میان دولتهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری آذربایجان در منطقه قفقاز جنوبی از اهمیت ویژهای برخوردار است. این کشور با دارا بودن بیش از 700 کیلومتر مرز مشترک با جمهوری اسلامی ایران علاوه بر اینکه دارای خصوصیات جغرافیایی، ژئوپلیتیکی، تاریخی و فرهنگی خاص خود میباشد، دارای منابع قابل توجه نفت و گاز و دومین کشور شیعه در جهان بعد از ایران دارای اهمیت در همسایگی شمال ایران محسوب می شود. بنابراین لازم است جمهوری اسلامی ایران در استراتژی منطقه گرایی خود نسبت به عوامل اساسی و ژئوپلیتیکی موجود میان دو کشور شناخت کافی و دقیقی کسب نماید و در اتخاذ تصمیم گیریهای استراتژیکی و سیاست خارجی خود با جمهوری آذربایجان توجه قابل ملاحظهای به آنها داشته باشد.
1-1- بیان مسأله
کشور جمهوری آذربایجان با داشتن اشتراکات قومی، فرهنگی و مذهبی به عنوان یکی از همسایگان شمالی ایران محسوب میگرددکه حدود700 کیلومتر مرز مشترک بایکدیگردارند. هردوکشوردارای ارزشهای مشترک متقابل وبعضی ازعناصرفرهنگی مشترک هستند. آذربایجان بعد ازایران دومین کشور شیعی جهان از لحاظ جمعیت است.عضویت دوکشور در سازمانهای منطقهای همچون سازمان کنفرانس اسلامی وسازمان اکو از شاخص های مهمی است که دوکشور را به نحوی به هم وابسته و پیوسته کرده است.
اما باوجود واقعیتهای جغرافیایی و ژئوپلیتیک مثبت و پیوند دهنده، قرار گرفتن این کشور در منطقه قفقاز و مجاورت با کشورهای دارای قدرت و اثرگذار مانند روسیه و ترکیه و نیز تاثیر پذیری این کشور از استراتژی های قدرتهای فرامنطقهای از جمله اتحادیه اروپا، رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت جهانی باعث پیدایش رویکردها وسیاستهای خصمانه ازسوی کشورآذربایجان درمقابل جمهوری اسلامی ایران شده است. گسترش پیوندهای این کشور با غرب وتمایل شدید آنان برای درگیرساختن بیشتر منافع ایالات متحده وحضور نظامی این کشور و نیز ناتودر منطقه ومهمتر از آن تقویت هیجانات واحساسات ناسیونالیستی وضد ایرانی دراین جمهوری اختلاف برسرتعیین رژیم حقوقی دریای خزر- طرح موضوع آذربایجان واحد باشعارآذربایجانیهای جهان، ترس از اسلام شیعه و نفوذ اندیشه های انقلابی به داخل کشورشان و نیز روابط ایران و ارمنستان ازدیدگاه جمهوری آذربایجان از دیگرسوو روابط جمهوری آذربایجان با ایالات متحده امریکا ورژیم صهیونیستی وفعالیت گسترده این کشور در لائیک نمودن مردم و نیزتلاش برای ایجاد اختلافات وگرایشات قومی و فرهنگی در داخل مرزها ازدیدگاه ج.ا.ایران باعث گردیده غالبا روابط دوکشورسرد و بر مبنای بی اعتمادی باشد.
عدم تبیین استراتژی های کارآمد و همه جانبه نگر از سوی ج.ا.ایران عملا راه را برای اجرائی نمودن اهداف دیگرکشورها هموارنموده و این
کشورها (قدرتهای منطقهای وجهانی) با بهره گرفتن ازحداکثر زمان ممکن فرصتها وبهرهبرداریهای لازم راخواهند نمود و این امر را میتوان به عنوان اصلیترین عامل در روابط کنونی فی مابین تلقی کرد.
به هرحال وضعیت ژئوپلیتیک این کشور برای تبیین استراتژیهای جمهوری اسلامی ایران دارای اهمیتی بسیار زیاد است.به عبارتی دیگر استراتژی ژئوپلیتیک، راهبرد و خط مشی اتخاذ شده از سوی یک دولت یا سازمان و ائتلاف بین المللی بر علیه رقبای خود برای رسیدن به اهداف و منافع ملی با بهره گرفتن از عوامل جغرافیایی است(حافظنیا، 1379: 122).در این تحقیق سعی شده است علاوه برآشکارنمودن فرصتها و چالشهای مابین جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران با یک بررسی جامع نگرانه در جهت وضعیت و شرایط ژئوپلیتیک جمهوری آذربایجان به عنوان همسایه شمالی ایران از یک سو و نیز جایگاه منطقهای و جهانی ژئوپلیتیک این کشور در نگرش و تدوین استراتژیهای منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار گیرد.
با توجه به اهمیت جمهوری آذربایجان در جهت ترسیم استراتژیهای قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای ایران به عنوان متغیر مستقل، جمهوری آذربایجان به عنوان متغیر وابسته و روسیه، اتحادیه اروپا، رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا به عنوان متغیر میانجی بررسی خواهد شد.
1-2 – سوال تحقیق
از دیدگاه ژئوپلیتیک، جمهوری آذربایجان در استراتژی منطقه گرایی ج. ا. ایران از چه جایگاهی برخوردار است؟
1-3- فرضیهها
1-4- اهداف تحقیق
1- تبیین جایگاه ژئوپلیتیک جمهوری آذربایجان در استراتژی منطقه گرایی جمهوری اسلامی ایران
2- تحلیل تاثیر قدرتهای فرامنطقهای بر ژئوپلیتیک جمهوری آذربایجان
3- تحلیل علائق ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران در آذربایجان
4- تحلیل موانع تحقق استراتژی قدرت منطقه گرایی جمهوری اسلامی ایران در آذربایجان
5- تحلیل مولفه های اثر گذار بر روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان
1-قرار گرفتن ایران بین دو منطقه مهم انرژی جهان (کاسپین و خلیج فارس) و شرایط ویژه ای که به ایران داده است.
2- حضور قدرت های فرا منطقه ای به ویژه ایالات متحده امریکا و هم پیمانانش جهت تسلط در منطقه قفقاز و جمهوری آذربایجان
1-6- روش تحقیق و مراحل انجام آن
روش تحقیق در این پایان نامه، كیفی می باشد که داده های مورد نیاز از طریق مطالعه کتابخانه ای و مراجعه به پژوهش های انجام گرفته و با بررسی اسناد، مجلات، مقالات، کتاب ها و سایت های علمی توسط فیش برداری گرد آوری گردیده است.
1-7- ضرورت های انجام تحقیق
یکی از متغیر های موثر در شکل گیری خط مشی سیاست خارجی کشورها، ویژگی های ژئوپلیتیک آنهاست، به عبارت دیگر سیاست خارجی تا اندازه زیادی متاثر از محدودیت های ژئوپلیتیک است. اگر چه امروزه منافع ملی کشورها مهم ترین معیار برای تصمیم گیری سیاسی است و نباید فراموش کرد که منافع ملی واقع بینانه در ارتباط با ظرفیت اقدام دولت ها تعریف می شود، اما یکی از اساسی ترین عوامل در تعیین توان ملی، ژئوپلیتیک است(اطاعت، 1376: 25) در این میان واقعیت های جغرافیایی محیط پیرامونی و جهانی (ژئوپلیتیک) و نظام بین الملل (روابط بین الملل) به عنوان یکی از مهمترین و شاخصترین بارزههای محیط جغرافیایی- سیاسی هر کشوری در امر گزینش استراتژی تاثیر حیاتی دارند.
:
دنیای كنونی با شتاب فزایندهای در حال صنعتی شدن است. این امر ضرورت نوآوری، انعطافپذیری، بهرهوری و پاسخگویی را برای بقا و موفقیت سازمانها بیشتر میكند. یکی از کلیدهای موفقیت در بازارهای رقابتی این است که برنامه های بازاریابی خلاق را به کار گیریم تا اینکه نیازهای مشتریان و گرایشهای بازار را در هر لحظه مشاهده نماییم (Kohli and Jaworski, 1990). از طرف دیگر، روانشناسان تأكید دارند كاركنان سازمانها باید فراتر از وظایف رسمی خود عمل كنند. با توجه به تعامل فراوان و رو در رو، با مشتری، و همچنین ماهیت خدمات، این مفهوم در بخشهای خدماتی اهمیت بیشتری دارد (Garg and Rastogi, 2006). از این رو «رفتار شهروندی سازمانی» و «تعهد سازمانی» بعنوان مهارتهایی شناخته می شوند که میتوانند به كاركنان در این راه كمك كنند. رفتار شهروندی به رفتارهای فردی اشاره دارد كه برخاسته از بصیرت افراد بوده و علاوه بر اینكه كارایی و اثر بخشی عملكرد سازمان را افزایش می دهند، مستقیم و به صورت صریح، از طریق سیستم رسمی پاداش تشویق نمی شوند(Burns and Carpenter, 2008) . تعهد سازمانی، به حالتی اشاره دارد كه در آن كارمند با سازمان خاص و اهدافش شناخته شده و علاقه دارد عضو آن سازمان تلقی شود (حسنقلی و همکاران، 1391). احمد و رفیق (2000) با بررسی مطالعات مختلف نشان دادند بازاریابی درونی به عنوان شیوه ای برای حل مسایل و مشكلات مربوط به كاركنان سازمانها و ارائه خدمات با كیفیت توسط آنها مطرح است بطوریکه فعالیتهای بازاریابی درونی از طریق نفوذ و ایجاد انگیزه در كاركنان موجب افزایش تعهد سازمانی در آنها شده، رقابتپذیری سازمان را بهبود بخشیده و شایستگی ها را ارتقا می دهد .
در این فصل به بیان مسئله، ضرورت تحقیق، اهداف، چارچوب نظری، سوالات و فرضیات ، تعاریف متغیرها و قلمرو تحقیق پرداخته خواهد شد.
1-2) بیان مساله :
در ادبیات و عملیات بازاریابی بازارگرایی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و رویكردهای متعددی برای تبیین این مفهوم مطرح شده اند. به اعتقاد نارور و اسلاتر (1990)، بازارگرایی قلب تپنده مدیریت و استراتژی بازاریابی مدرن است و كسب و كاری كه بازارگرایی اش را افزایش دهد، عملكرد بازارش را بهبود خواهد بخشید . بازارگرایی، فرهنگی سازمانی است كه با حداكثر كارایی و اثربخشی، رفتارهای لازم جهت خلق ارزش برتر برای مشتریان و در نتیجه عملكرد برتر مستمر برای كسب و كار را فراهم می كند. آنها بازارگرایی را شامل سه جزء رفتاری- مشتری گرایی، رقیب گرایی و هماهنگی بین وظیفه ای و دو معیار تصمیم- تمركز بلندمدت و سودآوری می دانند .
لافرتی و همكارانش (2001) تلاش كرده اند تا با تلفیق مؤلفه های مشترك پنج رویكرد تصمیم گیری (Shapiro, 1988) ؛ هوشمندی بازار(Kohli and Jaworski, 1990)؛ رویكرد فرهنگی (Narver and Slater, 1990)؛ رویكرد استراتژیک (Ruekert, 1992)؛ و مشتری گرایی (Deshpande et al, 1993)؛ به رویكردی تركیبی دست یابند . آن ها در این بررسی بازارگرایی را به عنوان یک پدیدة فرهنگی و مدیریتی برای دستیابی به مزیت رقابتی مورد بحث قرار داده اند. آنها چهار حوزة عمومی مورد توافق در رویكردهای مورد بررسی را بدین شرح معرفی می كنند: تأكید بر مشتری، اهمیت دانش (اطلاعات) تسهیم شده، هماهنگی بین وظیفه ای فعالیت ها و ارتباطات بازاریابی ، و پاسخ گویی به فعالیت های بازار از طریق انجام اقدام مناسب.
بازارگرایی چه به عنوان یک فرهنگ و چه به عنوان یک رفتار، نمیتواند بدون تعهد سازمانی بروز كند و نه تنها مدیران رده بالا بلكه كاركنان درون سازمان نیز باید از این تعهد برخوردار باشند . از این رو، موفقیت سازمان های خدماتی در راستای فعالیتهای بازارگرایی مستلزم این است كه تعهد كاركنان تضمین شود. یكی از راه های دستیابی به چنین تعهدی، اجرای برنامه های بازاریابی داخلی است(Caruana and Calleya, 1998). بازاریابی داخلی یكی از مباحث بازاریابی است كه دو دهه قبل به عنوان شیوهای برای حل مسایل و مشكلات مربوط به كاركنان سازمان ها و ارائه خدمات با كیفیت توسط آنها مطرح شد. مطالعات مربوط در این زمینه حاكی از آن است كه فعالیت های بازاریابی
درونی از طریق نفوذ و ایجاد انگیزه در كاركنان موجب افزایش تعهد سازمانی در آنها شده، رقابت پذیری سازمان را بهبود بخشیده و شایستگیها را ارتقا میدهد (Ahmed and Rafiq, 2002).
بازاریابی داخلی، عبارت است از جذب، توسعه، انگیزش،و تداوم کیفیت قابل ارائه به کارنان از طریق شغل به عنوان یک محصول و ارضای نیازمندیهای آنان.به عبارت دیگر،بازاریابی داخلی،فلسفه رابطه و پیمان مشترک بین مشتریان و کارکنان(مشتریان داخلی)سازمان است (Cahill,1995). به تعبیری، بازاریابی داخلی به عنوان یک شناخت آکادمیک،علمی و تجاری در زمینه ارتقای سطح رضایتمندی مشتریان و کارکنان مطرح میباشد. هدف بازاریابی داخلی،ایجاد اطمینان از رضایتمندی کارکنان سازمان و توسعه کیفیت محصولات و خدمات به منظور دستیابی به رضایت مشتریان خارجی سازمان میباشد،که این امر به صورت فرایندی از مشتریان داخلی به سمت مشتریان خارجی سازمان جریان دارد (عبدالباقی، 1382).
مطالعات انجام گرفته در این زمینه، بیانگر وجود ارتباط مثبت بین رضایت مشتریان داخلی سازمان (کارکنان) و رضایت شغلی مشتریان خارجی سازمان میباشد. مطالعات کوهرت و لوین (1992) بیانگر این واقعیت است که رضایت کارکنان (مشتریان داخلی) بر کیفیت محصولات تاثیر بسزایی داشته و در نتیجه،رضایت مشتریان خارجی را به همراه دارد (عبدالباقی، 1382).
در بکارگیری مفاهیم بازاریابی داخلی،گامهای متعددی به منظور توسعه و ارزیابی مفهوم بازاریابی داخلی انجام میپذیرد.در یک تقسیمبندی،این گامها در سه بخش دستهبندی میشوند:
گام اول،انگیزش و رضایتمندی کارکنان:در اولین گام بازاریابی داخلی، بیشترین تمرکز،روی انگیزش کارکنان قرار دارد.این گام بازاریابی داخلی شامل دو قسمت زیر میباشد:
(1) توجه به کارکنان به عنوان مشتریان داخلی (2) تمرکز برروی رضایتمندی کارکنان.
گام دوم، مشتریگرایی: در این مرحله از بازاریابی داخلی،درگیری کارکنان با خدمات و پاسخگو بودن آنها نسبت به مشتریان خارجی مورد توجه میباشد.هدف اساسی بازاریابی داخلی،ایجاد تعامل مثبت بین کارکنان و مشتریان است.ارایه خدمات موثرتر نیازمند هماهنگی موثر کارکنان بلا فصل با مشتریان از یک طرف،و کارکنان ردههای بعدی از طرف دیگر میباشد.
گام سوم،توسعه و گسترش مفهوم بازاریابی داخلی:در این مرحله، بکارگیری استراتژیهای بازاریابی داخلی به عنوان ابزار بکارگیری استراتژیها و اداره مشتریان در جهت دستیابی به اهداف سازمانی است (Rafiq and Ahmed,2000) .
با توجه به اهمیت بازاریابی درونی و بازارگرایی پژوهش حاضر تلاش دارد تا رابطه بین دو متغیر را با توجه به نقش واسطه ای تعهد و رفتار شهروندی سازمانی مورد بررسی قرار داده و به این سوال که عواملی همچون بازاریابی داخلی، تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی تا چه اندازه بر موفقیت بازارگرایی شعب بانک توسعه تعاون استان اصفهان تاثیرگذار است؟پاسخ دهد.
1-3) اهمیت و ضرورت تحقیق:
این سؤال که چرا بعضی از شرکتهای خدماتی نمی توانند عملکرد بهتری نسبت به سایر شرکت ها داشته باشند، توجه بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است. فرایندهای سازمان و سیستم ها، مهارت های مدیریت پروژه، فرهنگ و چشم انداز سازمانی مزیتهای بسیار حائز اهمیتی در حوزه خدمات به شمارمی روند. دراین میان سه مزیت وابسته به بازار که در ادبیات بازاریابی مورد توجه قرار گرفته اند عبارت اند از: بازارگرایی، نام تجاری و نوآوری. بازارگرایی می تواند به عنوان یک استراتژی برای رسیدن به مزیت رقابتی با بهره گرفتن از جمع آوری و انتشار اطلاعات در سازمان، در خصوص مشتریان در بازارهای هدف استفاده شود. براساس تحقیقات انجام شده می توان گفت که بازارگرا بودن سازمان یک مزیت رقابتی قابل تأمل برای سازمان ایجاد می کند؛ زیرا بازارگرا بودن مستلزم داشتن مجموعه ای از اطلاعات از مشتریان و بازار هدف و دانش سازمانی است که رقبا نمی توانند به سادگی به آن دسترسی پیدا کنند. بازارگرایی در صنعت بانکداری نیز از آن جهت از اهمیت خاصی برخوردار است که یک فرهنگ کسب و کار است که می توان از آن به عنوان ابزاری برای پشتیبانی ارائه خدمات مورد نیاز مشتریان نام برد (عبدالوند و همکاران، 1389) .
بازارگرایی چه به عنوان یک فرهنگ و چه به عنوان یک رفتار، نمیتواند بدون تعهد سازمانی و رفتارهای شهروندی سازمانی بروز كند و نه تنها مدیران رده بالا، بلكه كاركنان درون سازمان نیز باید از این تعهد برخوردار باشند. از این رو، موفقیت سازمان های خدماتی در راستای فعالیت های بازارگرایی مستلزم این است كه تعهد كاركنان تضمین شود..یكی از راه های دستیابی به چنین تعهدی، اجرای برنامه های بازاریابی درونی است (Caruana and Calleya, 1998). چرا که اگرسازمانها بخواهند در دنیای سراسر رقابتی امروز ،هنگام با تغییرات محیطی پیش روند و بتوانند یک مزیت رقابتی پایدار در این محیط خلق کنند،تنها راه چاره سرمایه گذاری بر روی نیروی انسانی است. بنابراین لزوم توجه بر نیروی انسانی و تامین نیازها و خواسته های آنها اصل رقابت اول رقابت در عصر رقابتی امروز می باشد. تا زمانیکه نیازها و خواسته های نیروی انسانی سازمان (مشتریان درونی) تامین و برآورده نشود، کسب رضایت و وفاداری مشتریان بیرونی امری غیرممکن خواهد بود. از این رو مهمترین رویکردهای دستیابی به این هدف بازاریابی درونی است که عامل کلیدی در ارائه خدمات برتر و موفقیت بازاریابی خارجی یک سازمان می باشد (Papasolomou, 2002).
از این رو و از آنجائیکه موفقیت در فضای رقابتی موجود به خصوص در صنعت خدمات مستلزم این است که بیش از پیش به رویکردها، طرح ها و برنامه های بازاریابی روی بیاورند. بر این اساس ضرورت انجام پژوهش و بررسیهای بیشتر و موثرتر در زمینه بهبود بازارگرایی و بازاریابی درونی با توجه به مولفه هایی که از آنها متاثر می شوند در صنعت خدمات به امری اجتناب ناپذیر بدل شده است.
با نگاهی به بافت اجتماعی- اقتصادی جامعه کشاورزی کشورمان و نقش زنان روستایی در اقتصاد خانواده, ضرورت توجه بیشتر به این قشر دو چندان می شود.
توجه به احساس مسئولیت و موقعیت زنان روستایی در مناطق مختلف کشور و اعتقاد و باورمان به این قشر عظیم که دارای نقش مهمی در اقتصاد کشور اند, از ضروریات جامعه محسوب می شود.
وجود زنان برای ایجاد یک زندگی سالم در خانواده از اهمیت فراوانی برخوردار است. به منظور تامین یک زندگی توام با آرامش و آسایش برای اعضاء خانوار, زنان علاوه بر تربیت کودکان به کارهای دیگری از جمله تهیه غذا, نگهداری از منزل, کمک به فرایند تولید و تبدیل محصولات زراعی و باغی, تهیه محصولات لبنی و دامی و … می پردازند.
این تحقیق با عنوان نقش زنان روستایی در اقتصاد خانوارهای شهرستان فومن در 5 فصل: فصل اول کلیات تحقیق, فصل دوم مبانی نظری, فصل سوم ویژگیهای طبیعی, اجتماعی, اقتصادی, فصل چهارم تحلیل یافته های تحقیق و فصل پنجم نتیجه گیری و ارزیابی فرضیه ها و ارائه پیشنهادات تهیه گردیده است.
فصل اول: طرح تحقیق
تفاوت جنبه های گوناگون روستا و طبقه بندی اشتغال در آن به مراتب پیچیده تر از حوزه های شهری است. تفاوت اشتغال و به طور کلی فعالیت اقتصادی روستاها با فعالیتهای اقتصادی شهری به عنوان نمونه از جنبه های زیر قابل توجه است: الف) زمان و طول مدت فعالیت در شبانه روز ب) نوع و ویژگی فعالیت ج) درآمد حاصل از فعالیت اقتصادی(سعیدی،1384, ص92).علاوه بر موارد فوق, یکی از ویژگی های اشتغال روستایی, نقش و حضور زنان است. زنان روستایی به طور کلی وظایف آشکار و پنهان نامحدودی را بر عهده دارند. اگرچه نقش اساسی زنان در انجام وظایف آشکاری همچون پرورش فرزندان و نیز انجام امورخانه و ساماندهی درونی خانوار محرز است، اما لازم است آن دسته از وظایف پنهانی نیز که بیشتر، ارزش و اهمیت اقتصادی دارد، مورد توجه قرار گرفته، نقش آنها در ساختار فعالیت و درآمد خانوار روستایی ارزیابی شود. به طور کلی مشاغلی را که زنان روستایی بر عهده می گیرند می توان به چند دسته تقسیم کرد.
الف) کار خانوادگی در مزرعه و خانه بدون دستمزد
ب) کار مبتنی بر دستمزد در خانه، مزرعه و کارخانه
ج) کار برای خود و عرضه حاصل کار(تولیدات) در بازار.
مساله اساسی در رابطه با کار و اشتغال زنان روستایی این است که در عمل نمی توان فعالیتهای مختلف آنان را به درستی و به دقت از یکدیگر تفکیک کرد چراکه آنان در موارد بسیاری ضمن انجام وظایف و تکالیف آشکار مرد پاره ای از فعالیتهای اقتصادی را توامان انجام می دهند. از آنجاکه اشتغال زنان روستایی معمولا از نظر زمان و نه از لحاظ دامنه به درستی مشخص نیست، ارزش افزوده کار آنان نیز در محاسبه درآمد خانوار یا به صورت مطلق قابل ارزیابی نیست(همان منبع، صص93-92).
توجه به همه قشرهای جامعه روستایی به ویژه زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه روستایی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. زنان ایران در کنار مسئولیتهایی که در نهاد خانواده به عنوان مادر و همسر دارند، نقش مهمی در امور اقتصادی و در نواحی روستایی در امور تولیدی ایفا می نمایند. در این بین سهم و نقش زنان روستایی در فعالیتهای تولیدی و کشاورزی اعم از کاشت،داشت و برداشت، دامداری و باغداری و … چشمگیرتر است و نقشی که آنها در مسئولیتهای خانواده ایفا می کنند قابل توجه بوده و شاید بیشتر از زنان شهری باشد(علیایی، 1386,ص107).
شهرستان فومن در محدوده ای واقع شده که نواحی جلگه ای ، کوهپایه ای و کوهستانی را شامل می شود و با توجه به این تنوع توپوگرافیکی، انواع فعالیتهای کشاورزی در آن رواج دارد. و با توجه به ماهیت این فعالیتها مسئولیت و نقش زنان در نگهداری از دامها، امور باغی و زراعی و همچنین صنایع دستی و رسیدگی به امور منزل و فرزندان قابل توجه است. به طوریکه در قسمت کوهستانی پرور ش دام و دامداری، در قسمت جلگه ای زراعت برنج و چای، و در کوهپایه ترکیبی از زراعت و دامداری به انضمام فعالیت در زمینه صنایع دستی از قبیل حصیر بافی، بافندگی, قالی بافی در بین زنان روستایی رواج دارد. با توجه به ویژگی های خاص شهرستان فومن می توان دریافت که بخش کشاورزی در حیات اقتصادی روستاهای آن نقش به سزایی داشته است. با توجه به تنوع فعالیتها در بین خانوارهای روستایی نقش زنان آشکار و محسوس است و بدون وجود زنان روستا انجام این همه فعالیت برای مردان دشوار می گردد. بنابراین لازم است تا نقش آنها مورد بررسی قرار گیرد و راهکارهای مناسبی برای رفاه زنان روستایی ارائه گردد.
بنابراین تحقیق حاضر درصدد است تا به شناخت نقش زنان روستایی در اقتصاد شهرستان فومن بپردازد، تا به ارائه راهکارهای مناسب برای رفاه زنان روستایی بپردازد.
1-2 اهداف تحقیق
1- شناخت نقش زنان در اقتصاد شهرستان فومن
2- شناسایی رابطه بین میزان سواد زنان و فعالیتهای اقتصادی
3- شناسایی میزان سهم زنان روستایی در تولید
4- شناخت عوامل موثر بر فعالیت زنان در خانوارهای روستایی شهرستان فومن
5- تعیین سهم زنان روستایی فومن از درآمد خانوار
1-3 فرضیه ها ی تحقیق
1- با افزایش میزان سواد، فعالیت اقتصادی زنان روستایی در بخش کشاورزی شهرستان فومن کمتر می شود.
2- نقش زنان روستاهای جلگه ای در اقتصاد خانوارها بیشتر از زنان روستاهای کوهپایه ای و کوهستانی است.
3- با ورود تکنولوژی در فعالیتهای اقتصادی روستا، نقش اقتصادی زنان روستایی در حال کاهش است.
1-4 روش تحقیق و مراحل انجام
روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی می باشد. لذا جهت تهیه برخی از اطلاعات به کتابخانه دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت مراجعه نموده و جهت برآورد داده ها از نرم افزار Excel استفاده نموده ام. در مطالعات میدانی نیز به مصاحبه با برخی افراد و همچنین پر کردن پرسشنامه پرداخته لذاعلیرغم موارد فوق از روش مشاهده نیز بهره گرفته ام.
1-4-1نوع تحقیق
نوع و روش تحقیق توصیفی می باشد .
نوع تحقیق توصیفی – تحلیلی می باشد و لذا داده ها را از منابع موجود و مطالعات میدانی جمع آوری نموده و به صورت کمی و کیفی مورد تحلیل قرار می دهیم.
1-4-2 روش تحقیق
روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی ( مطالعه کتابها و پایان نامه ها و مجلات علمی) و میدانی (تکمیل پرسشنامه, مشاهدات میدانی و مصاحبه) می باشد.
1-4-3 ابزار گردآوری اطلاعات
ابزار گردآوری اطلاعات در روش کتابخانه ای به صورت فیش برداری، جدول و نقشه منطقه مطالعاتی و در روش میدانی از مشاهده و همچنین از دو سری پرسشنامه(پرسشنامه دهیاران و پرسشنامه زنان روستایی) استفاده شده است.
پرسشنامه زنان روستایی که شامل 363 پرسشنامه از 114روستا, که توسط زنان روستایی در سه قسمت جلگه, کوهپایه و کوهستان شهرستان فومن می باشد. پرسشنامه دوم که مربوط به دهیاران منطقه مورد مطالعاتی است, 114عدد پرسشنامه بود که توسط دهیاران محترم روستاهای مورد مطالعه, تکمیل گردید.
1-4-4 روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
در این تحقیق پس از جمع آوری اطلاعات ازطریق ابزارهای گردآوری، داده های خام را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده لذا برای تجزیه و تحلیل اطلاعات با توجه به ماهیت داده ها از روش های توصیفی و آماری استفاده شده است.
1-5 محدوده مورد مطالعه
محدوده مورد مطالعه کل شهرستان فومن است که در ناحیه غربی گیلان واقع شده است. این شهرستان از شمال به شهرستان صومعه سرا، از جنوب و جنوب شرقی به شهرستان شفت، از شمال غرب به شهرستان ماسال و از غرب به استان زنجان محدود شده است. مساحت این شهرستان9/777 کیلومتر مربع می باشد. این شهرستان دارای دو نقطه شهری به نامهای فومن و ماسوله، دو بخش به نامهای مرکزی و سردارجنگل و 6 دهستان به نامهای رودپیش،گشت، گوراب پس، لولمان، آلیان و سردارجنگل و 150 آبادی دارای سکنه و 11 آبادی خالی از سکنه می باشد که مجموعا دارای 161 روستا می باشد(سالنامه آماری استان گیلان، 1385،ص65).
1-6 جامعه آماری, حجم نمونه ها و متغیرها
در تحقیق حاضر جامعه آماری کل شهرستان فومن می باشد که حدود 114 روستای آن مورد بررسی قرار گرفته است. با بهره گرفتن از روش مورگان 98روستا در قسمت جلگه ای , 34 روستا در قسمت کوهپایه ای و 16 روستا در قسمت کوهستانی بررسی شده است.
1-7 واژه ها و مفاهیم
روستا: روستا ی واحد جغرایایی است که در آن پدیده های اجتماعی و طبیعی به طور چشمگیری در هم آمیخته اند. این در هم آمیختگی از ویژگی های مهم روستا و شاخص عمده ای برای تمیز شهر از روستاست (مهدوی,1384,ص4).
روستا به مجموعه یک یا چند مکان و اراضی به هم پیوسته(اعم از کشاورزی و غیر کشاورزی) گفته می شود که خارج از محدوده ی شهرها واقع شود، دارای محدوده ی ثبتی و عرفی مستقل باشد. روستا مبدا تقسیمات کشوری است که از لحاظ زیستی( وضع طبیعی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) همگن بوده و اکثریت ساکنان واقعی آن به طور مستقیم و غیر مستقیم به یکی از فعالیتهای زراعی، دامداری، باغداری و به طور اعم صنایع دستی و صید یا ترکیبی از این فعالیتها اشتغال داشته باشند در عرف بع عنوان ده، آبادی، دهکده یا قریه نامیده می شود (پاپلی یزدی ، ابراهیمی ،1381, ص22).
روستا صورتی است از استقرار انسان بر سطح زمین که قادر است تمام مایحتاج سال خود را از درون خود تهیه کند. بنابراین ده در بنیاد کار, واحدی است طبیعی و اجتماعی با اقتصادی بسته که تمام شرایط اتکای به خویش را از لحاظ سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در خود جمع دارد. بنابراین روستا کوچکترین واحد جمعیتی, اقتصادی و جغرافیایی است که در آن نوعی کلکتیویسم اقتصادی, اجتماعی و عمرانی قابل تصدیق است(ودیعی,1348,ص37).
روستا پدیده ای زنده و پویاستکه همچون هر موجود زنده ی دیگری دارای عناصر تشکیل دهنده و کل نگری است از دیدگاه سیستمی و یکپارچه نگری از دیدگاه برنامه ریزی است(مهندسان مشاورDHV,1371,ص118).
اقتصاد روستا: اقتصاد روستایی, اصولا مسایل اقتصادی را در محدوده ی جغرافیایی روستا, مطرح می نماید. به عبارت دیگر, اقتصاد روستایی عبارت است از کلیه فعالیتهای فردی و اجتماعی که در محیط روستا به منظور گذراندن زندگی و تامین رفاه مادی روستاییان به وقوع می پیوندد(مهدوی,1384,ص169).
خصیصه بارز اقتصاد روستا آن است که قبل از هر چیز غذا دهنده انسانهاست و می تواند بدون تکیه و نیاز به شهر به حیات خود ادامه دهد (آمایش،1376,ص18).
امروزه اوضاع حاکم بر بازارهای جهانی، محدودیت منابع، رقابتهای بسیار فشرده، و… سازمانها را به سوی اتخاذ راهبردهای مناسب سوق داده است. بطوریکه مدیران و تصمیم گیران سازمان ها، خواستار استفاده بهینه از امكانات و ظرفیت های موجود در بخش های مختلف می باشند. بنابراین ارزیابی عملکرد به منظور ارائه بازخورد در راستای بهبود عملكرد شعب مختلف سازمان ها و دستیابی به ابزاری جهت برآوردن این نیاز مدیران، بسیار ضروری و منطقی به نظر می رسد. از این رو ارزیابی عملكرد و بهره وری در دهههای اخیر مورد توجه بسیار قرار گرفته است. متدها و تكنیكهای بسیاری جهت ارزیابی عملكرد ایجاد شده است كه هر كدام مجموعه ای از شاخص ها را جهت ایجاد توازن در دیدگاه های سنتی و تك بعدی به عملكرد معرفی می نمایند. اما علی رغم تمامی این پیشرفتها در ارزیابی عملكرد، بسیاری از سازمانها همچنان بر شاخصهای عملكرد سنتی و مالی متكی هستند.(Tangen ,et al, 2004). سازمان تامین اجتماعی نیز محق و علاقه مند است كه در راستای ضرورت فوق، سعی و تلاشی در به كارگیری مدلی مناسب جهت ارزیابی عملكرد شعب خود داشته باشد تا بتواند علاوه بر شناسایی شعب كارا و ناكارا، استراتژی های مناسب را جهت بهبود عملكرد شعب ناكارا و تقویت هرچه بیش تر شعب كارا تدوین نماید. از آنجائیکه اکثر مطالعات انجام شده در حوزه بررسی کارایی و ارزیابی عملکرد شعب تامین اجتماعی با بهره گرفتن از روش های پارامتریک بوده است، پژوهش حاضر درصدد برآمده تا با بهره گرفتن از روشی ناپارامتریک به سنجش کارایی و ارزیابی عملکرد شعب تامین اجتماعی استان گیلان بپردازد. در این راستا از تکنیک تحلیل پوششی داده ها[1] که توسط “چارنز” و همکارانش (1976) ایجاد شده و بصورت گسترده ای مورد توجه قرار گرفته بهره گرفته شد.
1-2) بیان مسأله
امروزه تمامی مدیران در همه سازمانها خواستار استفاده بهینه از امکانات و ظرفیتهای موجود در بخشهای مختلف می باشند. یکی از راهکارهای تحقق این هدف بررسی و ارزیابی کارایی و عملکرد سازمان است. كارایی به معنای انجام درست كار و رسیدن به یک سطح خروجی مورد انتظار از یک ورودی مشخص است. كارایی به معنای تولید كمترین مقدار ضایعات و صرف كمترین میزان هزینه است؛ بطوریكه كمیت و كیفیت ثابت نگه داشته شود.با این فرض كه در یک سازمان، كل منابع ثابت و محدود باشند؛ میزان استفاده مطلوب از این منابع به منظور تولید محصولات با معیار كارایی مشخص می شود (عرب مازار و موسوی، 1389).
منظور از کارایی موفقیت بنگاه یا موسسه در تولید حداكثر ممكن ستاده از مجموعه عوامل تولید با تكنولوژی ثابتی میباشد به طوری كه تمام نهادهها و ستادهها به دقت اندازه گرفته شده باشد (Farrell, 1957). فارل پیشنهاد نمود كارایی یک بنگاه شامل سه جزء است: كارایی تكنیكی(فنی)، كارایی تخصیصی (قیمت) و كارایی اقتصادی (هزینه ای) براساس تعریف فارل، كارایی تكنیكی توانایی یک بنگاه را برای به دست آوردن حداكثر ستاده از یک مجموعه نهاده های معین با تكنولوژی معلوم منعكس مینماید، در این صورت هر چه بنگاه اتلاف منابع كمتر و در سطح مشخصی از نهادهها تولید بیشتری داشته باشد از لحاظ تكنیكی كاراتر خواهد بود . کارایی تخصیصی، توانایی یک بنگاه برای استفاده تركیب بهینه ای نهاده ها با توجه به قیمت هایشان را نشان می دهد. این كارایی به حداقل سازی هزینه تولید با انتخاب تركیب مناسبی از نهاده ها برای سطح معینی از ستاده ها با توجه به مجموعه ای از قیمتهای نهاده ای مربوط می شود. با فرض اینكه بنگاه مورد نظر از لحاظ تكنیكی كاملاً كارا باشد بنگاهی كه از لحاظ تخصیصی كارا است، تركیبی از نهاده ها به كار می برد. حداقل هزینه ممكن را برای تولید داشته باشد. كارایی اقتصادی بر اساس تعریف فارل از حاصل ضرب كارایی فنی و كارایی تخصیصی به دست می آید. بدین معنا كه سازمانی كه از لحاظ اقتصادی كاملاً كارا است باید هم از لحاظ فنی و هم از لحاظ تخصیصی كارا باشد. مستقل از مقیاس بودن و نسبی بودن از جمله ویژگیهای كارایی های مطرح شده می باشد .كارایی تخصیصی در مقایسه با كارایی فنی احتیاج به اطلاعات قیمتی دارد و همین موضوع باعث كاربرد بیشتر كارایی فنی نسبت به كارایی تخصیصی می شود (رجبی، 1389).
اندازه گیری و تحلیل كارایی نشان می دهد كه واحدها چگونه می توانند از منابع خود در راستای نیل به بهترین عملكرد و افزایش تولید در مقطعی از زمان استفاده نمایند. به طور كلی كارایی،معرف نسبت ستاده ها به نهاده ها در مقایسه با یک استاندارد مشخص است (کاظمی و نیکخواه فرخانی، 1388).
كوئلی نشان داده است كه از میان روش های مختلف ارزیابی عملكرد، روش تحلیل پوششی دارای دو مزیت عمده در اندازه گیری كارایی می باشد :اولاً نیازی به تصریح یک شكل تابعی میان داده ها و ستاده ها ندارد، به این معنی كه محقق میتواند از شرایط محدودكنندة انتخاب فرم تابع تولید یا تابع هزینه كه میتواند تأثیرگذار بر نتایج تجزیه و تحلیل كارایی باشد اجتناب كند و ثانیا نیازی به مفروض توزیعات آماری برای اجزای كارایی ندارد. از سویی دیگر با بهره گرفتن از روش تحلیل پوششی داده ها می توان برای هریک از واحدهای ناكارا، واحد یا واحدهایی را به عنوان واحد مرجع پیشنهاد نمود كه كارا بوده و می تواند ساختار بهینه نهاده و ستاده ای را جهت هر یک از واحدهای ناكارا به
شكل تركیب خطی نشان دهد. در واقع این روش علاوه بر محاسبه انواع كارایی، برنامه ای پیشنهادی برای واحدهای ناكارا ارائه می دهد كه بر اساس آن میزان مطلوب هر نهاده و میزان ایدهآل قابل دسترس برای ستاده، ارائه و كارایی حداكثر میشود (مهرگان، 1383).
با توجه به اهمیت اندازه گیری کارایی برای سازمانها، بررسی کارایی سازمان تامین اجتماعی را که نهادی اجتماعی است و حمایت های چند جانبه از افراد در مقابل خطرهای مختلف را بعهده دارد هدف پژوهش درنظر گرفته شده است.
1ـ3) اهمیت و ضرورت تحقیق
سازمان ها تا زمانی که برای بقاء تلاش میکنند و خود را نیازمند حضور در عرصه ملی و جهانی میدانند، باید اصل بهبود مستمر[2] را سرلوحه فعالیت خود قرار دهند. این اصل حاصل نمیشود، مگراینکه زمینه دستیابی به آن با بهبود مدیریت عملکرد امکانپذیر شود. این بهبود را می توان با گرفتن بازخور لازم از محیط درونی و پیرامونی، تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدهای سازمان، مسئولیتپذیری و جلب رضایت مشتری، با ایجاد و بکارگیری سیستم ارزیابی عملکرد با الگوی متناسب، ایجاد کرد. سیستم ارزیابی عملکرد با الگوی مناسب به انعطافپذیری برنامهها و اهداف و ماموریت سازمان ها در محیط پویای امروزین کمک قابل توجه می کند. ارزیابی و اندازهگیری عملکرد و توسعه آن به فرهنگسازی و ارتقاء فرهنگ سازمانی نیاز دارد (تولایی، 1386). زیرا فقدان وجود نظام ارزیابی و کنترل در یک سیستم به معنای عدم برقراری ارتباط با محیط درون و برون سازمان تلقی میگردد که پیامدهای آن کهولت و نهایتاً مرگ سازمان است. ممکن است بروز پدیده مرگ سازمانی به علت عدم وقوع یکباره آن، از سوی مدیران عالی سازمان ها احساس نشود. لکن مطالعات نشان میدهد فقدان نظام کسب بازخورد امکان انجام اصلاحات لازم برای رشد، توسعه و بهبود فعالیت های سازمان را غیر ممکن می کند، سرانجام این پدیده مرگ سازمانی است.(عادلی، 1384: 125). علم مدیریت نیز مبین مطالب مذکور است. هرچه را که نتوانیم اندازهگیری کنیم نمیتوانیم کنترل کنیم و هرچه را که نتوانیم کنترل کنیم مدیریت آن امکان پذیر نخواهد بود. موضوع اصلی در تمام تجزیه و تحلیلهای سازمانی، عملکرد است و بهبود آن مستلزم اندازهگیری است و از این رو سازمانی بدون سیستم ارزیابی عملکرد قابل تصور نمیباشد.
1-4) چهارچوب نظری پژوهش
هر پژوهش به یک چهارچوب نظری نیاز دارد، چارچوب نظری، الگویی است که فرد پژوهشگر بر اساس آن درباره روابط بین عواملی که در ایجاد مساله مهم تشخیص داده شده اند نظریه پردازی می کند (خاکی، 1390: 163). چهارچوب نظری روابط میان متغیرها را روشن می کند، نظریه هایی که مبانی این روابط هستند را میپروراند و نیز ماهیت و جهت این روابط را توصیف می کند. همان گونه که بررسی پیشینه، مبانی چهارچوب نظری را تشکیل می دهد، یک چهارچوب نظری خوب نیز در جای خود، مبنای منطقی لازم برای تدوین فرضیه های آزمون پذیر را فراهم می آورد (سکاران، ۱۳۸۶: ۹۵-۹۴). این پژوهش نیز با توجه به مطالعه وب (2003)و دریک (2003) با بهره گرفتن از تکنیک تحلیل پوششی داده ها، با درنظر گرفتن دو ورودی (نیروی انسانی و مساحت فیزیکی) و پنج خروجی (درصد ارسال لیست حق بیمه به كارگاه فعال، نسبت آراءتائیدشده صادره به پرونده های رسیدگی شده هیئت بدوی تشخیص مطالبات، نسبت وصولی حق بیمه به بودجه مصوب ابلاغی، نسبت پروندههای مختومه به كلاسه فعال اجراییات، نسبت بیمه صاحبان حرف مشاغل آزاد، اختیاری و خاص به كادر امور بیمه شدگان ) کارایی شعب سازمان تامین اجتماعی را مورد بررسی قرار داده است.
متغیرهای ورودی |
متغیرهای خروجی |
– تعداد کارکنان
– مساحت زیربنایی شعب |
– درصد ارسال لیست حق بیمه به کارگاه فعال
– نسبت آراء تائید صادره به پرونده های رسیدگی شده هیئت بدوی
– نسبت وصولی حق بیمه به بودجه ابلاغی
– نسبت پرونده های مختومه به كلاسه فعال اجراییات
– نسبت بیمه حرف مشاغل آزاد، اختیاری و خاص به کادر امور بیمهشدگان |
شکل (1-1) مدل مفهومی پژوهش
1ـ5) اهداف تحقیق
1-5-1) هدف اصلی
1-5-2) اهداف فرعی
1ـ6) سوالات پژوهش
1-6-1)پرسش اصلی:
1-6-2)پرسشهای فرعی:
صنعت گردشگری در ایران دارای مزیت نسبی بالایی است که در صورت دستیابی به جایگاه شایسته خویش می تواند به رشد اقتصادی ، بهبود اشتغال ، افزایش رفاه اجتماعی و موارد بسیار دیگری منجر گردد . قرائن مشهود از قبیل افزایش روزهای تعطیل ، درآمد ، طول عمر ، تکامل روز افزون صنعت هواپیمایی و راه آهن ، گسترش ارتباطات جهانی ، دورنمای جهانگردی و گسترش هر چه بیشتر آن را نوید می دهد . با انقلاب فناوری ، جهانگردی عصر سنت نیز متحول شده و گردشگری عصر مدرن پدیدار گشته است . در قرن بیست و یکم گسترش و پیشرفت فناوری موجب خواهد شد که وقت انسان بیش از پیش آزاد گردد ، ثروتش افزون شود و زمان بیشتری را صرف اوقات فراغت خود نماید . در واقع نیمه دوم قرن بیست و یکم را باید عصر صنعت گردشگری نام نهاد .بحث رایج امروز دنیا به این سمت در حال حرکت است که چه مکان ها و چه پدیده هایی هنوز در دنیا وجود دارد که انسان ها بیش از پیش ، به دیدن آن رغبت نشان می دهند و حاضرند برای دیدن آن مخارجی را متحمل شوند و توقعات خود را از قبیل شرایط اقامت ، غذا و سایر موارد را به حداقل کاهش دهند اما می خواهند آنچه می بینند بر ذهن اثر گذار باشد . در این میان صنعت گردشگری از گزینه های مناسبی است که بدلیل پتانسیل بالای اقلیمی کشور ، جای توسعه و رشد بیشتری دارد .از طرفی توسعه اقتصادی نیازمند سرمایه گذاری در بخش های گوناگون اقتصادی است . در واقع پروژه های اقتصادی باید تامین مالی شود . یکی از روش های مهم تامین مالی ، جذب سرمایه خارجی است . در سرمایه گذاری خارجی عوامل تولید همچون سرمایه ، تکنولوژی و سیستم های مدیریت مورد تاکید است . تشویق سرمایه گذاری مستقیم خارجی ، بیانگر نقش تولید بین المللی در اقتصاد جهانی است . امروزه سرمایه گذاری مستقیم خارجی را اهرم اصلی تکمیل اقتصاد بین المللی می شناسند و بیشتر کشورها سیاست باز بودن اقتصاد را دنبال می کنند . در این راستا ، یکی از مهمترین آثار باز بودن اقتصاد عبارت است از افزایش جریان
سرمایه گذاری های مستقیم خارجی و سرمایه های مالی ، تسریع در رشد اقتصادی کشورها ، افزایش اشتغال و رفاه عمومی بویژه در مورد کشورهایی که حضور موثرتری در همگرایی جهانی دارند .باز بودن اقتصاد نه تنها به کشورها برای جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی کمک می کند بلکه موجب رشد بازرگانی آن ها می شود . سرمایه
گذاری مستقیم خارجی و صنعت گردشگری ، عامل مهمی که یک اقتصاد باز می تواند آن را جذب کند ، در سال های اخیر افزایش چشمگیر یافته است و چنین می نماید که این حرکت رو به جلو همچنان ادامه داشته باشد . همین موضوع توجه بیش از پیش سرمایه گذاری به این صنعت را سبب شده و گردشگری که چندان هم کسب و کاری جهانی شده به شمار نمی رود ، حسب شواهد به هدفی جذاب برای سرمایه گذاری خارجی مبدل می گردد .(Endo,2006,p:612)
بخش اول : گردشگری
2 – 2 تعریف گردشگری
گردشگری به مجموعه فعالیتی اطلاق می شود که در جریان مسافرت یک گردشگر اتفاق می افتد . این فرایند شامل هر فعالیتی از قبیل برنامه ریزی سفر، مسافرت به مقصد ، اقامت ، بازگشت و حتی یادآوری خاطرات آن نیز می شود . همچنین فعالیت هایی را که گردشگر به عنوان بخشی از سفر انجام می دهد نظیر خرید کالاهای مختلف و تعامل میان میزبان و مهمان را نیز در بر می گیرد . به طور کلی می توان هرگونه فعالیت و فعل و انفعالی را که در جریان سفر یک سیاحتگر اتفاق می افتد را گردشگری تلقی کرد.(Balaguer,2008,p:887)
این تعریف چهار مرحله از فعالیت مصرف کننده را دربر می گیرد :
این مراحل متوالی نقطه آغاز خوبی برای تحلیل فعالیت گردشگری هستند و دیدگاه روشنی را درباره چگونگی و دلایل انجام سفر و نقطه نظرهای افراد درباره عوامل با ارزش هر سفر و همچنین نکات مهمی را درباره توانایی یک مقصد در جلب دوباره مشتری پیش روی ما قرار می دهند .همچنین برخی از صاحب نظران ، گردشگری را در قالب یک شبکه مبدا – مقصد مورد بررسی قرار داده اند . برای مثال تعریفی از پیرس در رابطه با گردشگری را در زیر آورده ایم :گردشگری فعالیتی چند جانبه بوده و از آنجاکه در مراحل مختلف آن از مبدا تا مقصد ، خدمات گوناگونی درخواست و عرضه می شود از لحاظ جغرافیایی نیز پیچیده است . علاوه بر این احتمالا در کشور یا منطقه ای تعداد زیادی مبدا یا مقصد وجود دارد که اغلب آنها دارای هر دو خصوصیت حرکت (مبدا) و پذیرش(مقصد) هستند.(سقایی،1385،ص 21)