در این فصل به بررسی کلیات تحقیق میپردازیم. در ابتدا مسئلۀ پژوهش روشن میشود. در این قسمت دغدغههایی که منجر به شکلگیری این مسئله شده است مورد بررسی قرار میگیرد. سپس ضرورت بحث از بررسی سبک زندگی لیبرالیستی، وجوه تقابل آن با سبک زندگی اسلامی و تأثیر آن بر برنامۀدرسی پنهان بیان میشود. در ادامه اهداف و سؤالات تحقیق که شامل بررسی ویژگیهای سبک زندگی لیبرالیستی در زمینۀ دو شاخص اوقات فراغت و روابط انسانی، ویژگیهای سبک زندگی اسلامی در زمینۀ دو شاخص نامبرده، وجوه تقابل این دو سبک زندگی و تأثیر سبک زندگی لیبرالیستی در ایجاد برنامۀ درسی پنهان ذکر میگردد. در پایان اصطلاحات پژوهش تعریف میگردد.
- بیان مسئله
هر مکتبی دارای مبانی جهان شناسی، دین شناسی، ارزش شناسی و انسانشناسی خاص خود است و هر یک از این مبانی در ساختار تعلیم وتربیت آن مکتب تأثیرگذار خواهد بود چرا که در مکاتب گوناگون جایگاه انسان در جهان هستی، تعریفی که از او داده میشود، روشهای کسب معرفت و در نهایت ارزشهایی که برای زیستن عرضه میگردد متفاوت است. پرواضح است که انسانمحور تعلیم و تربیت است و هر مکتبی از دریچۀ ایدئولوژی خود به تعلیم و تربیت انسان مینگرد. یکی از ایدئولوژیهایی که در حال جهانی شدن است، لیبرالیسم است. فرهنگ لیبرالی که در اروپای مسیحی شکل گرفت، در کلّیت خویش علیه همۀ ارزشهای قدسی و ماورایی به وجودآمده و به عنوان یک مکتب اجتماعی، تعریف خاصی از انسان دارد و متناسب با آن نیز اشکال خاصی از نهادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و تربیتی عرضه میکند. لیبرالیسم امروز دیگر نه در قالب یک نظریۀ فلسفی یا سیاسی، بلکه به عنوان یک الگوی زندگی و برنامهریزی، بر موج مدرنیسم به گوشه گوشۀ جوامع نفوذ کرده است و بسیاری را بدین گمان کشانده که توسعه و ترقی را جز از این راه نمیتوان تأمین کرد. اندیشههایی چون لیبرالیسم، استواری و استحکام خود را مرهون نمودهای عینی و عملی هستند و صحنه کارزار با آن ها بیش از هر جا در میدان مدیریت و برنامهریزیهای اجتماعی و بینالمللی است. یکی از عرصههای ساختاری مدیریت و برنامهریزیاجتماعی در هر کشور نهاد آموزش و پرورش، به ویژه آموزش متوسطه است. چرا که این دوره درفاصلۀکوتاهی نسبت به ورود جدی دانشآموزان به عرصۀ جامعه را دارد و از طرفی نیز این دوره مصادف با دورۀ نوجوانی است. دورهای که انسان در معرض انتخابهای مختلف و متعدد در زمینههای گوناگون از جمله انتخاب
رشته، شغل و گرایشهای مذهبی قرار میگیرد و ذهن و روح دانشآموز آمادگی بالایی را برای پذیرش عقاید و نگرشهای برآمده از مکاتب مختلف را دارد؛بنابراین، نهاد آموزش و پرورش نقش تعیینکنندهای در انتخابهای سرنوشتسازافراد جامعهدارد که اهمیت این نهاد را دو چندان میکند. از طرفی نیز با توجه به اینکه ایران کشوری است اسلامی وحاکمیت دین در قالب جمهوری اسلامی نمود بیرونی یافته است باید به این مسئله بپردازیم که در عرصۀ اعتقادات اسلامی و به تبع آن در تعلیم وتربیت، نقاط رویارویی ما با لیبرالیسم چه خواهد بود. در واقع باید بررسی نماییم سبک زندگی اسلامی و سبک زندگی لیبرالیستی که هریک تأثیرات متفاوت و محسوسی را بر ترجیحات و سلایق افراد جامعه در انتخابها و گزینشهای آنان ایجاد میکنند در چه محورهایی با یکدیگر تقابل وتناقض دارند.
بر این اساس در این تحقیق نگارنده در رابطه با اندیشههای لیبرالیسم و تعلیم وتربیت اسلامی مدعی است: 1) مبانی و اصول فکری لیبرالیسم دارای وجوه تقابل جدی با اصول فکری اسلام است 2) این اصول فکری متناقض با اسلام در تعلیم و تربیت ما نفوذ کرده است اما این رخنه، چندان در برنامۀ درسی آشکار به چشم نمیخورد و مسئلۀ نگرانکننده این است که برنامۀ درسی پنهان ما دچار این تأثیرپذیری شده است که به اعتقاد برخی از صاحبنظران، تأثیرگذاری این نوع از برنامۀ درسی میتواند به مراتب بیشتر از برنامۀ درسی آشکار باشد. این در صورتی است که مکتب ما اسلاماست و پیرو آن هدف نهایی تعلیم وتربیت ما رساندن افراد جامعه به حیات طیبه خواهد بود به گونهای که فرد در تمام ابعاد زندگی خود، چه فردی و چه اجتماعی، زندگانی مطابق با مبانی و اصول اسلامی داشته باشد. امّا بانفوذ تفکرات لیبرالیستی از جمله سکولاریزایسیون که قائل بهجدا کردن امور دنیوی از امور دینیو جدا کردن سیاست و حکومت، اقتصاد، قضاوت، تعلیم وتربیت، هنر و امثال آن از امور مقدس است، نگرش این مکتب به غایت زندگی انسان و محدود نمودن آن به دنیای مادی، تأکید بیش از اندازه و غلوآمیز در رابطه با امیال انسانی و دهها آموزۀ دیگر، چگونه میتوان این هدف والا را به سرانجام رساند.
نگارنده سعی دارد در این تحقیق، ابتدا 1) به معرفی لیبرالیسم و اسلام و مبانی فکری این دو مکتب بپردازد و در گام بعدی 2)وجوه تقابل در مبانی فکری و همچنین در زمینۀ دو شاخص سبک زندگی که عبارتاند از:اوقات فراغت و روابط انسانی را روشن نموده 3) و در نهایت، نفوذ اندیشههای لیبرالیسم را از طریق برنامۀ درسی پنهان در رابطه با دوشاخص نامبرده مورد بررسی قرار دهد.
- اهمیت و ضرورت مسئله
طبق فرمایشهای مقام معظم رهبری: «سبک و فرهنگ زندگی که به معنی همۀ مسائلی است که متن زندگی انسان را شکل میدهند، یکی از شاخصههای پیشرفت تمّدن اسلامی محسوب میشود کهآسیبشناسی و علتیابی در زمینۀ عدم پیشرفت لازم در این بخش ضروری است» (www.khamenei.ir. 2013). یکی از نهادهایی که میتواند از پایه در تغییر سبک و فرهنگ زندگی، مؤثر باشد نهاد آموزش و پرورش است. این نهاد میتواند تغییرات بسیار عمیقی را از اوان کودکی در افراد جامعه ایجاد کند و این حرکت را تا دوران نوجوانی افراد در همۀ ساحتهای اعتقادی، اخلاقی، علمی-آموزشی، فرهنگی – هنری، اجتماعی، سیاسی، زیستی و اقتصادی که در سند ملّی آموزش و پرورش در نظر گرفته شده است، ادامه دهد. در این راستا این نهاد به عنوان یکی از مهمترین فرصتهای اجتماعی شدن دانشآموزان میباید کارکردهای متناسب جهت دستیابی به این هدف را ایجاد کند و تنها به مشخص نمودن اهداف قانع نبوده و عملکردهایی را که در فضای کلی آموزش و پرورش از جمله مدرسه منجر به تغییرات اساسی و پایهای میشود شناسایی نموده و بر این اساس اقدام نماید.
فرم در حال بارگذاری ...