و
مروری بر مطالعات مشابه
دوره نوزادی یا neonatalاگر چه از نظر تعریف به 28 روز اول زندگی گفته میشود اما زندگی جنینی و نوزادی یک دوره زمانی به هم پیوسته را تشکیل میدهد که در طی آن تکامل و رشد انسان تحت تاثیر عوامل ژنتیکی ، محیط داخل رحمی و خارج رحمی میباشد. دوره نوزادی دورانی بسیار آسیب پذیر برای کودک است که در طی آن بسیاری از تطابقهای فیزیولوژیک مورد لزوم برای زندگی در محیط خارج از رحم تکامل مییابد.
دوره نوزادی زمان حساسی برای یک کودک است زیرا بسیاری از مهارتهای فیزیکی لازم برای زندگی خارج رحمی در این زمان کامل مییابد.
میزان بالای مرگ و میر و بیماریزایی در این دوران شکننده بودن حیات در این دوره را نشان میدهد در همه موارد مرگ ومیر که در یکسال اول زندگی اتفاق میافتد، دو سوم موارد مربوط به دوره نوزادی است و مرگ و میر نوزادی در 24 ساعت اول ، از بیشترین میزان برخوردار است و به طور کلی 65 درصد از همه مرگ و میر شیرخواران را شامل میشود.
بیماریهای همراه با تولد قبل از موعد و وزن کم هنکام تولد و ناهنجاریهای کشندهی مادرزادی از علتهای اصلی مرگ ومیر نوزادی میباشد. عوامل مختلف طبی ، اقتصادی ، و فرهنگی بر مرگ و میر پری ناتال و نوزادی تاثیر میگذارند. معیارهای پیشگیرانه مانند آموزشهای بهداشتی، مراقبتهای پری ناتال ، تغذیه، حمایت اجتماعی و شناخت عوامل خطرزا و مراقبتهای مامایی به نحوی موثر میزان مرگ ومیر پری ناتال و نوزادی را کاهش میدهند.
کمی وزن و نارسی یک شاخص اساسی مرگ و میر نوزادان است. اولین بار در سال 1919 ylppo نوزادان زیر 2500 گرم را کم وزن (LBW) نامید.LBW و این تعریف به عنوان استاندارد پر مخاطره شیرخواران بیش از 40 سال است که توسط سازمان بهداشت جهانی مورد تایید
قرار گرفته است و یکی از دلایل اصلی مرگ و میر شیرخوارگی و نوزادی میباشد و به همراه ناهنجاریهای مادرزادی (مثل قلبی، سیستم عصبی مرکزی و تنفسی) نقش بسزایی در عوارض دوران بچگی دارد.به طور کلی ، برای هر دورهای از زمان حاملگی ، هر چه وزن هنگام تولد نوزاد کمتر باشد و برای هر وزنی ، هر چه دوره بارداری کوتاه تر باشد، مرگ و میر نوزادی بیشتر خواهد بود.
بیشترین مرگ و میر نوزادی در میان نوزادانی رخ میدهد که وزن تولدی کمتر از 1000 گرم دارند و دورهی بارداری آن ها کمتر از 30 هفته بوده است کمترین مرگ و میر نوزادی نیز در میان نوزادانی است که وزن تولد 3000 تا 4000 گرم و دورهی بارداری 40-38 هفته داشته اند[1].
هر چه وزن جنین از 500 گرم به 3000 گرم نزدیک میشود یک کاهش لگاریتمی در مرگ و میر نوزادی دیده میشود.در سنین حاملگی 25 تا 37 هفته به ازای افزایش هر هفته از سن حاملگی میزان مرگ و میر نوزادی تقریباً نصف میشود.با این حال تقریباً 40% همهی مرگ ومیرهای حوالی زایمان در نوزادانی دیده میشود که سن حاملگی بعد از 37 هفته و وزن معادل یا بیشتر 2500 گرم دارند.
از آن جا که اغلب مرگ و میر دورهی نوزادی در نخستین ساعات و روزها اتفاق میافتد با افزایش سن نوزاد احتمال بقای او افزایش مییابد. در واقع وزن تولد و سن هنگام حاملگی از شاخصهای قوی مرگ و میر دوره نوزادی میباشند در واقع میزان بقاء در سن 22 هفته نزدیک 22 درصد میباشد و این احتمال برای 23 هفته تا 25 درصد و برای 24 هفته تا 56 درصد و برای 25 هفته تا 79 درصد افزایش مییابد. همچنین میزان مرگ و میر در نوزادان با وزن هنگام تولد 4000 گرم و یا بیشتر با سن حاملگی 42 هفته یا بیشتر افزایش ناگهانی پیدا میکند [2].
از دلایل وزن کم هنگام تولد ، تولد پیش از موعد یا محدودیت رشد داخل رحمی[1]1 و یا هر دو میباشند علت اصلی وزن کم تولد در ایالات متحده، تولد پیش از موعد میباشد در حالیکه در کشورهای در حال توسعه علت اصلی محدودیت رشد داخل رحمی میباشد.
شیوع LBW در نژاد سیاه و در جنس دختر بیش از پسر میباشد. همچنین چند قلویی و سن بالای مادر نیز خطر LBWرا افزایش میدهد.
امروزه شانس زنده ماندن نوزادان با وزن 1501تا 2500 گرم ، 95 درصد یا بیشتر است اما میزان مرگ ومیر در آن هایی که وزن کمتری دارند همچنان بالاست میزان مرگ ومیر نوزاد LBW که تا زمان ترخیص از بیمارستان زنده مانده اند بیشتر از میزان مرگ ومیر نوزادان رسیده در دو سال اول عمرشان است قسمت اعظم این مرگ و میرها ناشی از عفونت هستند و لذا حداقل از نظر تئوری بسیاری از آنها قابل پیشگیری خواهند بود ناهنجاریهای آناتومیک مادرزادی در 3 تا 7 درصد از نوزادان LBWوجود دارد.
رشد و نمو نوزاد LBW متولد شده از مادرانی که وضعیت اقتصادی اجتماعی نامناسبی دارند نسبت به نوزادی که در دوران نوزادی محیط بهتری دارند کمتر خواهد بود.در سال 2000 ، 6/7 درصد نوزادان زنده متولد شده در ایالات متحده آمریکا وزنی کمتر از 2500 گرم داشته اند که در بین آنها سیاه پوستان دو برابر سفید پوستان بوده اند.
نارس بودن وIUGRباعث افزایش میزان بیماری و مرگ ومیر نوزادان میشود.تقریباً 30 درصد نوزادان LBW در ایالات متحده دچار عقب ماندگی رشد داخل رحمی (IUGR)هستند و پس از 37 هفته حاملگی متولد میشوند.هنگامی که میزان LBW بیش از 10 درصد میگردد، درصد IUGR بیشتر ونارسی کمتر خواهد شد.در کشورهای در حال توسعه تقریباً 70 درصد نوزادان LBW مبتلا به IUGR میباشند و نوزادان IUGR در مقایسه با نوزادانی که متناسب با سن حاملگی رشد نمو.ده اند، دارای مرگ ومیر و عوارض بیشتری هستند.در ایران طبق بررسیهایی که به طور پراکنده انجام شده نسبت نوزادانی با وقفهی رشد داخل رحمی کمتر از کشورهای در حال توسعه و بیشر از کشورهای توسعه یافته است.به طور دقیق میتوان گفت علت کم وزنی هنگام تولد 30 تا 40 درصد مواقع IUGR و بقیهی موارد ناشی از نارس بودن جنین و تولد زودتر از موعد[2] است میزان LBW در کل کشور 29در هزار تولد زنده میباشد[3].
[1] Intrauterine growth restriction
[2] premature
طراحی و اجرای هماهنگ مجموعه های مسكونی در شهرها ی ﭘر جمعیت اهمیت خلاقیت و مهارتهای حرفه ای طراحان معمار، طراحان شهری و طراحان محیط و منظر را افزایش داده است. روابط كارفرما و سفارش دهنده مسكن از یک سو و طراح و سازنده آن از سوی دیگر كه در جوامع سنتی گذشته به گونه ای روشن، ساده و مستقیم بوده است در شهر های ﭘر جمعیت به روابطی ﭘیچیده تبدیل شده است. از یک سو جدایی میان كارفرمای سفارش دهنده یا سرمایه گذار مجموعه ها و بهره برداران واقعی از مسكن و مجموعه های مسكونی، و از سوی دیگر گستردگی روابط میان برنامه ریزان، طراحان و مجریان مجموعه ها از دلایل ایجاد این روابطﭘیچیده هستند.
با بوجود آمدن این ﭘیچیدگی ها، تشخیص نیازهای روزمره استفاده كنندگان از مسكن و تأمین آن به سهولت گذشته نمی باشد. در این خصوص تنها اتكا به تحقیق سامان یافته و دست یافتن به نیازهای قابل تعمیم جمعیت های مورد نظر می تواند مبنایی برای برنامه ریزی و فراهم آوردن مقدمات طراحی مجموعه ها باشد. در طراحی مجموعه هایی كه ساكنان آینده آنها مشخص نیستند معمولاً مطالعه جمعیت های با ویژگی های فرهنگی و با شیوه زندگی مشابه تعیین كننده نیازهای ساكنین آینده است. سازگاری و هماهنگی میان عوامل انسانی و الگوهای كالبدی و محیطی می تواند منجر به طراحی محیط های مسكونی شود كه وقوع رفتارهای در خور آداب زندگی جمعی و سنت سكونت ساكنین را تشویق نماید. [1]
در اینﭘایان نامه منظور از مجموعه های مسكونی، مجموعه هایی است كه تحت عناوین مختلف از جمله مسكن اجتماعی، به گونه ای یكجا و همزمان در شهر های ﭘرجمعیت ایران از جمله تهران برنامه ریزی، طراحی و اجرا می شوند. در این گونه مجموعه ها معمولاً مالكیت بخشی از فضاهای عمومی و نیمه عمومی مشاع بوده و استفاده از آنها تابع مقررات خاص و جمعی است. مقیاس این مجموعه ها معمولاً بسیار متفاوت و از چند واحد مسكونی(مانند ساختمانهایی كه به صورت تجمیع شده در یک قطعه تفكیكی ساخته می شوند)، تا ساختمانهای بلند مرتبه مسكونی(مانند مجموعه هایی چون آ.اس. ﭘ .یا مجموعه مسكونی ستارخان) و حتی مجموعه های بزرگی كه به صورت ناحیه ای از شهر درآمده اند(مانند شهرك اكباتان) متغیر است.
با توجه به اینكه تراكم مجموعه های مسكونی عامل مهمی در شكل گیری و جریان زندگی در آنهاست، مقصود از افزایش افزایش تراكم در مجموعه های مسكونی علاوه بر تعاریف عام تراكم ساختمانی، یعنی نسبت فضای ساخته شده به واحد سطح، ویا تراكم جمعیتی به معنای نسبت جمعیت به واحد سطح، كه تعاریفی اعتباری و قراردادی هستند، تراكم ادراكی كه مفهومی نسبی است نیز مورد نظر می باشد. تراكم
ادراكی تراكمی است كه مردم و ساكنین یک مجموعه با توجه به ﭘیشینه فرهنگی و مكانی خود از آن مجموعه دریافت می كنند. بنابراین تعریف حتی یک مجموعه واحد توسط افراد با ﭘیشینه های مختلف می تواند با تراكم های متفاوتی ادراك شود.
همچنین منظور از عوامل انسانی مجموعه ای از معیارهای اجتماعی و روانشناختی است كه در ادراك و دریافت مجموعه های مسكونی و در نتیجه در برنامه ریزی و طراحی آنها مؤثر هستند.[2]
این پایان نامه مشتمل بر شش فصل است و بر اساس سوال اصلی پایان نامه که چگونگی بهبود کیفیت زندگی در مجتمع های زیستی با ارتقاء عوامل زیست محیطی،کاهش مصرف انرژی و عوامل اجتماعی است شکل گرفته است، مشتمل بر دو بخش عمده عوامل زیست محیطی در راستای کاهش مصرف انرژی و توجه به کیفیت طراحی جهت ارتقاء عوامل اجتماعی و انسانی می شود. درفصل اول کلیات مراحل پژوهش عنوان شده و هدف اصلی پژوهش ارتقاء کیفیت زندگی ساکنان از طریق توجه به پایداری اجتماعی و محیطی مشخص شده است، در ادامه به ضرورت و اهمیت پژوهش و روش آن پرداخته شده است. فصل دوم شامل مفاهیم و اصول بنیادی پژوهش می شود که مشتمل بر سه بخش تعریف مجتمع زیستی، مسائل اجتماعی و عوامل محیطی مأثر بر صرفه جویی انرژی و استفاده از پتانسیل های محیطی در مجتمع مطرح می شود، مطالب این فصل پایه های اصلی پایان نامه را شکل می دهند.فصل سوم به بررسی نمونه های موردی اختصاص یافته و فصل چهارم شناخت عوامل مؤثر بر طراحی مجتمع زیستی نام گرفته در این فصل عوامل محیطی و اجتماعی بستر طرح و نیازهای طراحی معماری مجتمع زیستی پرداخته می شود.فصل پنجم تحلیل و ارزیابی اطلاعات نام گرفته، که با بررسی اطلاعات به دست آمده و تفکیک عوامل بر اساس سوال اصلی پژوهش می پردازد، فصل ششم طراحی مجتمع زیستی نام دارد در این فصل با بهره گرفتن از عوامل بر شمرده شده الزامات طراحی مشخص و به گزینه طراحی پرداخته می شود. در خاتمه نتیجه گیری کلی از پژوهش و منابع و مأخذ مورد استفاده ذکر شده است.
گرچه ساختمانهای مسکونی دارای پیچیدگی هایی از لحاظ طراحی معماری و مسائل شهری می باشند،اما توجه به مسائل فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی،همانند پرداختن به موارد تکنیکی و ساختاری از ضروریات طراحی و ساخت آنها به شمار می رود. در حال حاضر ساختمانهای مسکونی در هر نقطه ای احداث می شوند و هرگونه که خواسته شود حضور خود را بر فضای شهری تحمیل می نمایند علیرغم پیچیدگی های خاص این گونه ساختمانها شناخت صحیحی از شرایط خاص مجتمع های مسکونی وجود ندارد و بطور کلی معیارها و ضوابط طراحی و ساخت این گونه از ساختمانها مشخص نیست.
در این تحقیق با بهره گرفتن از مطالعات نظری، بررسی و تحلیل اطلاعات، نقد دیدگاه های مختلف ارائه شده در ارتباط با ساختمانهای مسکونی،مطالعات میدانی و تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از آن بر اساس شاخص های مورد مطالعه اعم از معماری،سازه،شهرسازی،اقتصاد،ایمنی و محیط زیست صورت گرفته است.
با چنین رویکردهایی، به ارتباط بین نیاز واقعی سکونتی و ابعاد و ویژگی های اجتماعی خانوار پرداخته شده است. که ضمن پرداختن به ارتباط چنین ویژگی، فضاهای مورد نیاز سکونتی پیش بینی،و طرح مسکن اجتماعی مناسب با الگوهای زیستی ارائه گردیده است. اگر چه بررسی و تحلیل هر یک از عوامل بر شمرده شده و تبیین رابطه بین آنها می تواند راه گشای بحث های تفضیلی و دقیق بعدی باشد.
اصولاً هدف این پایان نامه ارائه راهکار نیست، بلکه هدف دست یابی به روش مناسبی است جهت پایداری هرچه بیشتر مجتمع های مسکونی و تداوم و پایداری حیات آنها، با این همه در این پایان نامه پیشنهاداتی جهت دست یابی به مطالعات بیشتر به شیوه تحقیق ارائه شده است.
[1] مفهوم محیط های حمایت كننده را راﭘاﭘورت مورد بحث قرار داده و منظور از آن محیط هایی است كه استفاده مردم از عملكردهایی خاص را تشویق یا تسهیل كند.Rapoport,1982 و Rapoport,1986
[2] گرچه این مجموعه ها مشكلات خاص خود را دارند اما از نظر زیر ساخت های شهری نسبت به شهرك های جدید مزیت های زیادی دارند.
:
از آنجا که سنگهای سیستم ادراری میتوانند ناراحتی های بسیاری را برای بیمار ایجاد کنندو حتی در صورت عدم تشخیص ودرمان به موقع باعث از بین رفتن عملکرد کلیه در سمت مبتلا شوند،لذا تشخیص به موقع این سنگها به عنوان اولین قدم برای درمان آنهاحائز اهمیت میباشد.
سنگهای کوچک ادراری (کوچکتر از 4 میلیمتر)معمولا خودبه خود دفع میشوند،اما سنگهای بزرگتر اغلب نیازمند اقدامات تهاجمی برای دفع میباشند.(1)
معمولا پیش از انجام رویکردهای تهاجمی برای سنگ،جهت مشخص شدن مکان سنگ و تاحدودی آناتومی سیستم ادراری و کارکرد کلیهIVP(Intravenus Pyelography) انجام میشود.در این روش نوعی ماده حاجب یددار به صورت داخل وریدی تزریق میگرددو پس از زمان های خاص از بیمار رادیوگرافی به عمل می آید.با ورود ماده حاجب به داخل سیستم جمع کننده،کالیس ها ،لگنچه،حالب ها ومثانه قابل مشاهده اند.(2)
امابا توجه به تزریق کنتراست در IVP،گران بودن،عوارض سیستمیک و محدودیت هایی در آن نظیر نرمال بودن کراتینین بیمار و عدم دقت در تشخیص سنگ های نان اوپک(2) بر آن شدیم که تکنیک CT KUB را با IVP مقایسه کنیم.در این روش نیازی به تزریق کنتراست وجود ندارد و ظرف کمتر از 5 دقیقه انجام میشود،برخلاف IVP که گاهی ساعت ها نیاز به انجام آن و تکرار کلیشه های مختلف است.میزان اشعه دریافتی درIVP بیشتر از CT KUB است.سنگ های رادیولوسنت را به راحتی میتوان در CT KUB دید.حساسیت این روش در تشخیص سنگ های کم تر از نیم سانتیمتری به خصوص سنگ های حالب و UVJ(Uretero Vesical Junction) فوق الاده است.هم چنین برخلاف IVP که در آن تنها اطلاعات آناتومیکی سیستم ادراری به دست می آید در CT KUB در مورد کل آناتومی شکم میتوان اطلاعات به دست آورد.این روش صرفه جویی بالایی در هزینه های تشخیصی و درمانی دارد،گایدلاین مناسبی به جراح در تشخیص وآناتومی ناحیه و اپروچ مناسب جراحی میدهد.
در این تحقیق میخواهیم اطلاعات حاصل از IVP انجام شده در بیماران را جمع آوری کنیم و به صورت همزمان اطلاعات CT KUB را هم جمع آوری نموده-در همان بیماران یا بیماران مشابه-و این دو را با هم از نظرحساسیت وویژگی تشخیصی،هزینه وعوارض سیستمیک و … مقایسه میکنیم.
الف – اهداف اصلی طرح:
1.بررسی ارزش تشخیصی CT KUB در سنگهای ادراری و مقایسه آن با IVP در بیماران مبتلا به سنگهای ادراری شهر قم از سال 1389 تا 1391
ب- اهداف فرعی طرح:
2..بررسی ارزش CT KUB و IVP در تشخیص سنگ های زیر 5 میلیمتر در بیماران مبتلا به سنگهای ادراری شهر قم از سال 1389 تا 1391
4.بررسی مقایسه ای میزان اطلاعات آناتومیک بدست آمده از CT KUB و IVPدر بیماران مبتلا به سنگهای ادراری شهر قم از سال 1389 تا 1391
ج- فرضیات – سئوالات :
3.CT KUB از IVP در تشخیص سنگ های ادراری در بیماران مبتلا به سنگهای ادراری شهر قم از سال 1389 تا 1391مقرون به صرفه تر است.
محدودیت های پژوهش :
همکاری نکردن برخی بیماران و هزینه بالا و تعداد محدود بیماران داخل شده در طرح
واژه ها و اصطلاحات :
سنگ های ادراری:
Intra venus pyelography:IVP
Computed tomography of Kidney,urether,bladder:CT KUB
رنال کولیک:درد حاد پهلو
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فصل اول:
بیان مساله …………………………………………………………………………………………………………………………………….. 1
1-1. بیان مساله ……………………………………………………………………………………………………………………………… 1
1-2.اهمیت و ضروریت مطالعه ……………………………………………………………………………………………………….. 4
فصل دوم:
چارچوب پنداشتی و بر متون……………………………………………………………………………………………… 8
2-1.چارچوب پنداشتی………………………………………………………………………………………………………………….. 9
2-1-1. ساختمان مغز و لایه های حفاظتی آن……………………………………………………………………………….. 9
2-1-2. گردش خون مغزی……………………………………………………………………………………………………………… 9
2-1-3. صدمه به سر…………………………………………………………………………………………………………………….. 11
2-1-3-1. انواع صدمه به سر بر اساس نوع جراحت………………………………………………………………………. 11
2-1-3-2.طبقه بندی صدمات مغزی بر اساس مکان ضربه …………………………………………………………. 12
2-1-3-3. آسیب های منتشرمغزی…………………………………………………………………………………………….. 12
2-1-3-4. آسیب های متمرکز مغزی ………………………………………………………………………………………….. 13
2-1-3-5. اثرات صدمه به سر، بر روی سطح هوشیاری……………………………………………………………… 14
2-1-4. روشهای تشخیصی در بیماران ترومای سر…………………………………………………………………….. 16
2-1-5. محرومیت حسی در ICU و نقش تحریکات حسی…………………………………………………………. 19
2-1-6. نقش و نیاز خانواده بیماران ICU……………………………………………………………………………………. 20
2-2. بررسی متون ………………………………………………………………………………………………………………………. 23
فصل سوم:
مواد و روش ها …………………………………………………………………………………………………………………………….. 29
3-1. اهداف، پیش فرضها و فرضیات تحقیق……………………………………………………………………………….. 30
3-1-1. هدف کلی………………………………………………………………………………………………………………………… 30
3-1-2. اهداف جزئی …………………………………………………………………………………………………………………… 30
3-1-3. پیش فرضها…………………………………………………………………………………………………………………… 30
3-1-4.فرضیات تحقیق با توجه به اهداف طرح……………………………………………………………………………. 31
3-2-1.تعریف نظری واژه ها…………………………………………………………………………………………………………. 31
3-2-2. تعریف عملی واژهها………………………………………………………………………………………………………… 32
3-4.متدولوژی وروش اجرا………………………………………………………………………………………………………….. 32
3-5-1. معیارهای پذیرش نمونه…………………………………………………………………………………………………. 33
3-5-2.معیارهای خروج نمونه……………………………………………………………………………………………………. 33
3-7.نحوهی تجزیه و تحلیل اطلاعات…………………………………………………………………………………………. 37
3-8. محدودیاتها و مشکلات طرح……………………………………………………………………………………………. 37
3-9. نكات اخلاقی………………………………………………………………………………………………………………..38
فصل چهارم:
نتایج و یافته ها……………………………………………………………………………………………………………………………. 39
4-1. مقایسه آزمودنی ها از نظر متغییرهای زمینه ای به تفکیک گروه مورد مطالعه…………………….. 40
4-2. مقایسه آزمودنی ها از نظر متغیرهای پاسخ به تفکیک گروه مورد مطالعه…………………………… 47
4-3. مدل بندی تاثیر گروهها بر متغیرهای پاسخ با استفاده تحلیل از اندازه های تکراری.………….. 60
4-3-1. تاثیر گروه های درمانی بر سطح هوشیاری بیماران…………………………………………………………. 60
4-3-2. تاثیر گروه های درمانی بر میزان فشار خون سیستولیک بیماران………………………………….. 62
4-3-3. تاثیر گروه های درمانی بر میزان فشار خون دیا سیستولیک بیماران…………………………….. 64
4-3-4. تاثیر گروه های درمانی بر میزان دمای بدن بیماران……………………………………………………….. 66
4-3-5. تاثیر گروه های درمانی بر تعداد تنفس بیماران……………………………………………………………… 68
4-3-6. تاثیر گروه های درمانی بر تعداد نبض بیماران…………………………………………………………………. 70
4-3-7. تاثیر گروه های درمانی بر نمره GHQ افراد خانواده………………………………………………………. 72
فصل پنجم:
بحث، نتیجه گیری و پیشنهادات…………………………………………………………………………………………………. 75
5-1. تاثیر مداخله بر سطح هوشیاری بیماران…………………………………………………………………………….. 77
5-2.تاثیر مداخله بر علائم حیاتی بیماران…………………………………………………………………………………… 80
5-3. تاثیر مداخله بر طول مدت بستری بیماران در ICU…………………………………………………………… 81
5-4. تاثیر مداخله بر سلامت عمومی خانواده بیماران…………………………………………………………………. 82
5-5. کاربرد نتایج تحقیق در پرستاری……………………………………………………………………………………….. 83
5-6. پیشنهادات برای تحقیقات آینده………………………………………………………………………………………… 84
فهرست منابع ……………………………………………………………………………………………………………………………. 85
ضمائم …………………………………………………………………………………………………………………………………………. 93
ضمیمه الف (پرسشنامه GHQ)………………………………………………………………………………………………….. 94
ضمیمه ب (جدول کمای گلاسکو)…………………………………………………………………………………………………. 96
ضمیمه ج (جدول تحریکات حسی دیانگ)…………………………………………………………………………………… 97
ضمیمه د (فرم جمع آوری اطلاعات خانواده)……………………………………………………………………………….. 98
ضمیمه و (فرم جمع آوری اطلاعات بیمار)……………………………………………………………………………………. 99
چكیده انگلیسی …………………………………………………………………………………………………………………………. 100
|
|
جدول4-1. مقایسه گروه ها ازنظر سن وسطح هوشیاری اولیه و طول مدت بستری در بخش ………. 41
جدول4-2. مقایسه گروه ها ازنظر جنس………………………………………………………………………………………. 42
جدول 4-3. مقایسه گروه ها از نظر تشخیص بستری…………………………………………………………………… 42
جدول 4-4. مقایسه گروه ها از نظر بخش بستری………………………………………………………………………… 43
جدول 4-5. مقایسه گروه ها از نظر سطح تحصیلات……………………………………………………………………. 44
جدول 4-6. مقایسه گروه ها از نظر شغل……………………………………………………………………………………… 44
جدول 4-7. مقایسه گروه ها از نظر محل سکونت………………………………………………………………………… 45
جدول 4-8. مقایسه گروه ها از نظر علت تروما…………………………………………………………………………….. 45
جدول 4-9. مقایسه گروه ها از نظر سابقه بیماری های قبلی……………………………………………………….. 46
جدول 4-10. مقایسه گروه های آزمون و کنترل خانواده از نظر نسبت با بیمار……………………………… 46
جدول 4-11. مقایسه سه گروه از نظر میانگین GCS و تفاضل قبل و بعد از مداخله………………….. ..48
جدول 4-12. مقایسه سه گروه از نظر میانگین SBP و تفاضل قبل و بعد از مداخله……………………. 50
جدول 4-13. مقایسه سه گروه از نظر میانگین DBP و تفاضل قبل و بعد از مداخله…………………… 52
جدول 4-14. مقایسه سه گروه از نظر میانگین دمای بدن و تفاضل قبل و بعد از مداخله……………… 54
جدول 4-15. مقایسه سه گروه از نظر میانگین تعداد تنفس و تفاضل قبل و بعد از مداخله………….. 56
جدول 4-16. مقایسه سه گروه از نظر میانگین تعداد نبض و تفاضل قبل و بعد از مداخله……………. 58
جدول 4-17. مقایسه دو گروه خانواده ازنظر نمره GHQ وتفاضل قبل وبعداز مداخله…………………. 59
جدول 4-18. تحلیل واریانس درون موردی میانگین سطح هوشیاری بیماران……………………………… 60
جدول 4-19. تحلیل واریانس بین موردی میانگین سطح هوشیاری بیماران………………………………. 62
جدول 4-20. تحلیل واریانس درون موردی میانگین فشارخون سیستولیک بیماران….………………. 62
جدول 4-21. تحلیل واریانس بین موردی میانگین فشارخون سیستولیک بیماران….…………………. 63
جدول 4-22. تحلیل واریانس درون موردی میانگین فشارخون دیا سیستولیک بیماران….………… 64
جدول 4-23. تحلیل واریانس بین موردی میانگین فشارخون سیستولیک بیماران….………………… 65
جدول 4-24. تحلیل واریانس درون موردی میانگین دمای بدن بیماران….………………………………….. 66
جدول 4-25. تحلیل واریانس بین موردی میانگین دمای بدن بیماران….……………………………………. 67
جدول 4-26. تحلیل واریانس درون موردی میانگین تعداد تنفس بیماران….………………………………. 68
جدول 4-27. تحلیل واریانس بین موردی میانگین تعداد تنفس بیماران….…………………………………. 69
جدول 4-28. تحلیل واریانس درون موردی میانگین تعداد نبض بیماران….…………………………………. 70
جدول 4-29. تحلیل واریانس بین موردی میانگین تعداد نبض بیماران….……………………………………. 71
جدول 4-30. تحلیل واریانس درون موردی میانگین نمرهGHQ افراد خانواده….………………………… 72
جدول 4-31. تحلیل واریانس بین موردی میانگین نمرهGHQ افراد خانواده….…………………………… 73
|
نمودار 4-1. میانگین افزایش سطح هوشیاری بیماران به تفکیک گروه مداخله…………………………… 61
نمودار 4-2. تفاوت میانگین فشار خون سیستولیک بیماران به تفکیک گروه مداخله……………….. 63
نمودار 4-3. تفاوت میانگین فشار خون دیاسیستولیک بیماران به تفکیک گروه مداخله………….. 65
نمودار 4-4. تفاوت میانگین دمای بدن بیماران به تفکیک گروه مداخله……………………………………. 67
نمودار 4-5. تفاوت میانگین تعداد تنفس بیماران به تفکیک گروه مداخله…………………………………. 69
نمودار 4-6. تفاوت میانگین تعداد نبض بیماران به تفکیک گروه مداخله……………………………………. 71
نمودار 4-7. میانگین کاهش نمره GHQ افراد خانواده به تفکیک گروه مداخله………………………… 73
|
فصل اول |
بیان مساله
1-1.بیان مساله:
در كشورهای مختلف اتیولوژی ضربه مغزی متفاوت است، اما مهمترین عامل، حوادث مربوط به وسایل نقلیه میباشد. 50% قربانیان سرنشینان وسایل نقلیه هستند. موتور سواران، عابرین پیاده ، دوچرخه سواران و … در مراحل بعدی قرار دارند. سالیانه 150000 مورد مرگ به علت ضربههای سر در ایالات متحده اتفاق میافتد. سومین علت مرگ ( پس از بیماریهای قلبی و سرطانها) در این کشور و نیز اولین علت مرگ در افراد كمتر از 45 سال و عامل 78% مرگ و میر در گروه سنی 24-15 سالگی ترومای مغزی میباشد .در ایالات متحده، 500000 بیمار ضربه سر در سال به بیمارستا نها مراجعه می کنند که50000 از آنها قبل از رسیدن به بیمارستان فوت میكنند و450000 بیمار در سال بستری میشوند که10% ازآنها به ضربه سر متوسط و10% ضربه سر شدید مبتلا میگردند. از بیماران بستری شده 20-15 هزار نفر فوت میكنند و 50000 نفر عوارض دائمی ناتوان كننده دارند. آمار آسیبهای مغزی در دنیا بالاست، اما در ایران به دلیل آمار بالای تصادفات جادهای، این آسیبها فراوانی بیشتری دارد، به طوری كه در سال 1386 بیش از 22918 نفر در كشور در تصادفات جادهای جان باختهاند[1]. این در حالی است كه در كشور سوئد مرگ و میر ناشی از تصادفات سالانه 200-150 مورد است[2]. از سوی دیگر پیشرفتهای اخیر علم پزشكی و بهبود خدمات مراقبتی باعث افزایش آمار بقا یافتگان از این صدمات شده، اما این پیشرفتها، برگشت به سطح سلامت قبل از آسیب را در آنها تضمین نكرده است[3]. در حال حاضر بیش از 3/7 میلیون آمریكایی با ناتوانیهای ناشی از صدمات مغزی زندگی میكنند[4]. یافتههای حاصل از مطالعه لیپرت گرونر[1] و همكاران (2003) در مورد 24 بیمار كمایی شدید بستری در [2]ICU، حاكی از آن است كه 6 بیمار جان باختند، 3 بیمار در وضعیت نباتی باقی ماندند، 6 بیمار به ناتوانیهای شدید و 6 بیمار به ناتوانیهای متوسط مبتلا شدند و تنها 3 بیمار پس از یكسال به وضعیت بهبودی خوب رسیدند[5]. بیماران كمایی تغییرات متنوعی از جمله تغییرات شناختی و ناتوانیهای فیزیكی، مشكلات رفتاری و فقدان حس و شناخت را تجربه مینمایند، كه این تغییرات تأثیرات بارزی بر زندگی بیمار و خانوادهی وی دارد[6].
اکثر بیماران ضربه مغزی در بخش مراقبتهای ویژه بستری میشوند و این بیماران براساس علت صدمه در محیطی با محرومیت حسی، استرس و اضطراب قراردارند. یكی از خطراتی كه در بخش ICU بیمار را تهدید می کند، محرومیت حسی است كه به واسطه كاهش دریافت تحریکات حسی یا تحریكات حسی تنظیم نشده و بیمعنی بروز می کند، این امر میتواند روند بهبودی ضایعه عصبی را مختل كند علاوه بر این شایعترین شکایت بیماران ضربه مغزی، فراموشی و آسیب به حافظه کوتاهمدت است[7].
عملکرد ذهنی و شناختی اساس تعامل افراد با محیط را تشکیل میدهد و در واقع بخش ذهنی و روانی عملکرد مغز است. اولین عملکرد ذهنی یعنی بیداری و واکنش نشان دادن به محیط را هوشیاری میگویند. یکی از عوارض محرومیت حسی ایجاد عملکرد ذهنی غیر طبیعی میباشد. عملکرد ذهنی غیر طبیعی یکی از شناخته شده ترین علائم بیماریهای خطرناک محسوب می شود. در بیش از 80 درصد بیماران ICU اختلال روانی ایجاد می شود و این اختلالات مرگ و میر بیماران را 3 برابر افزایش میدهد و نیز مدت اقامت در ICU و وابستگی به ونتیلاتور را نیز بیشتر می کند[8].
درآمریکا در 66 درصد از بیمارانی که حداقل 10 روز در ICU بستری بوده اند عوارض ناشی از محرومیت حسی در حین بستر ی و پس از ترخیص مشاهده شده است[9]. یکی از این عوارض روان پریشی[3] میباشد،30 تا80 درصد موارد روان پریشی به بیماریهای زمینهای همراه، تجویز داروهای مختلف و محرومیتهای حسی بستگی دارد. تحقیقی در دانمارک نشان داد، که 39% بیماران بستری در ICU دچار روان پریشی میشوند. عوارض محرومیت حسی می تواند برسطح هوشیاری[4] تاثیر گذار باشد [10].
در ایران آمار دقیقی درخصوص محرومیتهای حسی بیماران ICUوجود ندارد، اما آقازاده و همکاران نشان دادند، که بیماران ICU در بیش از80% موارد به هیچ وجه، خیلی کم و یا فقط در بعضی از موارد دریافت حسی ناخوشایندی را تجربه می کنند (فاقد گرانباری حسی). اما بررسی واکنش های عاطفی نشان داد، که 8/39% درد، 5/18% اضطراب،12% ترس، 4/7% خشونت و عصبانیت و 9% نفرت را تجربه می کنند، که به نظر میرسد به دلیل محرومیت حسی ناشی ازکمبود ملاقات با خانواده باشد. بنابراین ایشان افزایش ملاقات بیماران بخشهای ویژه را پیشنهاد دادند[11].
نخستین بار در دهه 1950، مؤسسه دستاوردهای بالقوه بشری در پنسیلوانیا[5] این ایده را حمایت كرد كه بهكارگیری برنامههای تحریک كمایی با فراهم نمودن درونداده های محیطی برای هر پنج حس در یک تناوب، شدت و طول مدت، میتواند میزان و درجه بهبودی از كما و احتمالاً عصبدهی سیناپتیک را بهبود دهد. نتایج تحقیقات کارتر و دی یانگ[6] (1989) نیز ایده فوق را حمایت می کند[14- 12].
در کل میتوان نتیجه گرفت که، یکی از نیازهای اصلی و تعیین کننده در روند بهبودی بیماران ICU و جلوگیریکننده از محرومیتهای حسی و عوارض آن مانند دلریوم و اختلال در هوشیاری، انجام تحریکات حسی متناسب و متعادل برای بیماران است و راهکارهای پرستاری جهت کاهش اثرات محرومیت حسی مانند هذیان و اختلال در هوشیاری، شامل آگاه سازی مجدد، تعدیل تحریکات، فراهم کردن فعالیتهای شناختی مناسب، فراهم کردن چرخه خواب و بیداری طبیعی، درمان درد و حضور اقوام کنار بیمار، میباشد[15].
تحریک بینایی با بهره گرفتن از چراغ قوه و در زمانی انجام میشود، که چشمهای بیمار خود به خود باز میشود و یا رفلکس مژهزدن وجود دارد و یا حرکت دادن اشیاء در محدوده دید بیمار باشد. تحریک شنوایی حتی در محیطی با سروصدای کم نیز امکانپذیر است و با توضیح فعالیتها و صداکردن بیمار با نام خودش و دادن اطلاعات زمانی یا مکانی انجام میگیرد. لمس یکی از قویترین و ابتداییترین حواس است. همچنین به طور موثرتری به عنوان شکلی از ارتباط، بیانکننده احساساتی مانند آرامش و امنیت است. پرستاران و افراد خانواده میتوانند لمس را در تمام جنبههای مراقبت از بیمار به بکار برند و پاسخ بیمار را مشاهده نمایند[16]. تحریک حرکتی به منظور پیشرفت درک یا آگاهی فرد با فضای اطرافش انجام میشود. تغیر وضعیت بیمار از وضعیتی به وضعیت دیگر و دامنه حرکتی مفاصل، به عنوان بخشی از برنامه تحریکات، سبب پیشگیری از عوارض بیحرکتی میشود. تحریک بویایی سبب فعال شدن سیستم عصبی و سیستم لیمبیک میشود. بیمار در پاسخ به بوهای مختلف ممکن است لبها یا بینیاش را حرکت دهد و یا حالت بوییدن به خود بگیرد[17].
1- Lippert-Grüner 2- Intensivve Care Unit
1-delirium 2-Level of consciousness
1- Pennsylvania Institute
2-karter & Dyang
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول :کلیات
1-1 بیان مساله…………………………………………………………………………………………………………………………………….2
2-1 اهداف پژوهش (هدف کلی و اهداف ویژه)……………………………………………………………………………………..8
3-1 سوالات پژوهش ………………………………………………………………………………………………………………………….9
4-1 تعریف واژه های کلیدی (نظری و عملی)……………………………………………………………………………………….10
5-1 پیش فرض ها……………………………………………………………………………………………………………………………..14
6-1 محدودیتهای پژوهش ………………………………………………………………………………………………………………….15
فصل دوم : زمینه و پیشینه تحقیق
1-2 چهارچوب پژوهش ……………………………………………………………………………………………………………………17
2-2 بر مطالعات انجام شده ……………………………………………………………………………………………………..36
فصل سوم :روش اجرای تحقیق
1-3 نوع پژوهش ………………………………………………………………………………………………………………………………45
2-3 جامعه پژوهش …………………………………………………………………………………………………………………………..45
3-3 نمونه پژوهش، تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری…………………………………………………………………….45
4-3 مشخصات واحدهای مورد پژوهش ………………………………………………………………………………………………45
5-3 محیط پژوهش ……………………………………………………………………………………………………………………………47
6-3 ابزار گردآوری اطلاعات ………………………………………………………………………………………………………………47
7-3 تعیین اعتبار علمی ابزار ……………………………………………………………………………………………………………….48
8-3 تعیین اعتماد علمی ابزار ………………………………………………………………………………………………………………48
9-3 روش گردآوری اطلاعات ……………………………………………………………………………………………………………49
10-3 روش تجزیه و تحلیل داده ها …………………………………………………………………………………………………….49
11-3 ملاحظات اخلاقی …………………………………………………………………………………………………………………….50
فصل چهارم: نتایج تحقیق
1-4 یافته های پژوهش ……………………………………………………………………………………………………………………..53
2-4جداول ………………………………………………………………………………………………………………………………………54
فصل پنجم :بحث و بررسی یافته ها
1-5 بحث و بررسی یافته ها ………………………………………………………………………………………………………………117
2-5 نتیجه گیری نهایی ………………………………………………………………………………………………………………………138
3-5 کاربرد یافته ها در پرستاری …………………………………………………………………………………………………………145
4-5 پیشنهادات بر اساس یافته ها ……………………………………………………………………………………………………….146
-منابع ……………………………………………………………………………………………………………………………………………..148
-پیوست ها
فهرست جداول
فهرست جدول صفحه
جدول شماره1:توزیع فراوانی واحدهای موردپژوهش برحسب عوامل فردی– اجتماعی……………………………………55
جدول 1:توزیع فراوانی واحدهای موردپژوهش برحسب عوامل فردی–اجتماعی……………………………………………56
جدول 1:توزیع فراوانی واحدهای موردپژوهش برحسب عوامل فردی–اجتماعی……………………………………………57
جدول شماره 1:توزیع فراوانی واحدهای موردپژوهش برحسب عوامل فردی–اجتماعی…………………………………58
جدول شماره 1:توزیع فراوانی واحدهای موردپژوهش برحسب عوامل فردی–اجتماعی………………………………..59
جدول شماره1: توزیع فراوانی واحدهای مورد پژوهش بر حسب عوامل فردی –اجتماعی……………………………60
جدول شماره 2:توزیع فراوانی ومیزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی به تفکیک حیطه ها……………………………………………………………………………………………………………………………………………..62
جدول شماره 3:ضریب همبستگی میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی بامتغیرهای کمی فردی–اجتماعی موردمطالعه………………………………………………………………………………………………………….64
جدول شماره 4:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی-اجتماعی………………………………………………………………………………………………………………………….66
جدول شماره 5 تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی اجتماعی:…………………………………………………………………………………………………………………………68
جدول شماره 6:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی-اجتماعی…………………………………………………………………………………………………………………………70
جدول شماره 7:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی-اجتماعی………………………………………………………………………………………………………………………….73
جدول شماره 8:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی اجتماعی………………………………………………………………………………………………………………………….78
جدول شماره 9:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی-اجتماعی:………………………………………………………………………………………………………………………..82
جدول شماره 10:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی-اجتماعی………………………………………………………………………………………………………………….84
جدول شماره 11:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی-اجتماعی………………………………………………………………………………………………………………………87
جدول شماره 12:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی-اجتماعی………………………………………………………………………………………………………………………90
جدول شماره 13:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی-اجتماعی………………………………………………………………………………………………………………………92
جدول شماره 14:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی-اجتماعی………………………………………………………………………………………………………………………95
جدول شماره 15:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی-اجتماعی……………………………………………………………………………………………………………………..96
جدول شماره 16:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی-اجتماعی……………………………………………………………………………………………………………………..98
جدول شماره 17:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی-اجتماعی……………………………………………………………………………………………………………………101
جدول شماره 18:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی-اجتماعی…………………………………………………………………………………………………………………..102
جدول شماره 19:تعیین ومقایسه میزان نمره آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی برحسب عوامل فردی-اجتماعی………………………………………………………………………………………………………………….103
جدول شماره 20:ضرایب رگرسیونی عوامل مرتبط بانمره کل آمادگی خودراهبری دریادگیری براساس رگرسیون خطی چندگانه………………………………………………………………………………………………………………………………………106
جدول شماره 21:ضرایب رگرسیونی عوامل مرتبط بانمره آمادگی خودراهبری دریادگیری درحیطه گشودگی برروی فرصت های یادگیری براساس رگرسیون خطی چندگانه…………………………………………………………………..107
جدول شماره 22:ضرایب رگرسیونی عوامل مرتبط بانمره آمادگی خودراهبری دریادگیری درحیطه خودپنداره به عنوان یک فراگیراثربخش براساس رگرسیون خطی چندگانه…………………………………………………………………..108
جدول شماره 23:ضرایب رگرسیونی عوامل مرتبط بانمره آمادگی خودراهبری دریادگیری درحیطه ابتکار واستقلال دریادگیری براساس رگرسیون خطی چندگانه……………………………………………………………………………….110
جدول شماره 24:ضرایب رگرسیونی عوامل مرتبط بانمره آمادگی خودراهبری دریادگیری در حیطه مسئولیت پذیری برای یادگیری شخصی براساس رگرسیون خطی چندگانه………………………………………………………………….111
جدول شماره 25: ضرایب رگرسیونی عوامل مرتبط بانمره آمادگی خودراهبری دریادگیری در حیطه عشق به یادگیری براساس رگرسیون خطی چندگانه………………………………………………………………………………………………..113
جدول شماره 26: ضرایب رگرسیونی عوامل مرتبط بانمره آمادگی خودراهبری دریادگیری در حیطه خلاقیت براساس رگرسیون خطی چندگانه………………………………………………………………………………………………………….115
جدول شماره 27:ضرایب رگرسیونی عوامل مرتبط بانمره آمادگی خودراهبری دریادگیری درحیطه جهت گیری مثبت به آینده براساس رگرسیون خطی چندگانه……………………………………………………………………………………….116
جدول شماره 28:ضرایب رگرسیونی عوامل مرتبط بانمره آمادگی خودراهبری دریادگیری در حیطه قابلیت استفاده ازمهارت های اساسی مطالعه ویادگیری براساس رگرسیون خطی چندگانه……………………………………………..117
فصل اول |
زمینه پژوهش:
بخش عظیمی ازدانشی که امروزه درمدارس ودانشگاه هاآموخته می شود،پس ازمدتی به علت تغییرات سریع اجتماعی،سیاسی وتکنولوژی،نیازبه بازنگری وتغییردارد.بعلاوه موفقیت های شخصی وحرفه ای به طورفزآینده ای بستگی به یادگیری مستمردارد.در دهه های اخیرباتوجه به تغییرات شگرف علمی ،گستردگی وسیع علوم وفنون وضرورت ارتقاوبه روزرسانی دانش ومهارت های انسان ها،ارتقامهارت های یادگیری مادام العمربعنوان یکی ازاهداف اولیه تعلیمات بزرگسالی تعیین شده است(1).ازطرفی یادگیری مداوم وبه روزکردن اطلاعات ومهارت های مرتبط بامسایل بهداشتی که باسلامت جامعه سروکارداردازجمله محورهای موردبحث درسازمان بهداشت جهانی است(2).
حال برای داشتن عملکردموثردرجامعه حاضر،نیازمندسرمایه کافی اجتماعی ومهارت های لازم ومرتبط باشرایط جدیدخواهیم بودکه ازجمله این مهارت هایادگیری خودراهبراست(3).به دلیل مزایای برآیندهای یادگیری خودراهبردرمحیط های آموزشی وسازمانی،به طورجدی براهمیت آن تاکید شده وارزش آن به عنوان یک مهارت لازم برای آموزش وکاردرقرن بیست ویکم بیش ازپیش موردتوجه قرارگرفته است.یادگیری خودراهبربه ایجاددانش درحیطه های خاص ونیزتوانمندی انتقال دانش مفهومی درموقعیت های جدیدمی پردازد(4).دراین نوع یادگیری انتظارمی رودکه دانشجویان به سطحی ازتوانمندی های فردی برسندکه بدون قرارگرفتن درنظام آموزشی ویژه،بتوانندنیازهای آموزشی خودراشناسایی کرده وجهت رفع آن بکوشند.درنهایت یادگیری خودراموردارزشیابی قراردهند(4),(1).ازدیگرویژگی های افرادخودراهبردریادگیری این است که اشتیاق زیادی برای یادگیری دارند،کنجکاوهستند،ازخلاقیت برخوردارند،یادگیری خودشان راکنترل میکنند،ازمهارت های اساسی مطالعه(راهبردهای شناختی وفراشناختی)ومهارت های حل مساله برخوردارند(1).درپژوهشی که درسال 2011 توسط یوان وهمکاران[1] برروی دانشجویان کارشناسی پرستاری در چین صورت گرفت،نتایج نشان دادکه3/63درصداز واحدها سطح بالایی از آمادگی برای خودیادگیری داشتند.همچنین نتایج نشان داد که شخصیت خاص دانشجویان مثل مسئولیت پذیری وخودنظم دهی می تواندکمک به خودیادگیری آن ها کند. دانشجویان سال های بالاتر نمره بالاتری نسبت به دانشجویان سال پایین درآمادگی برای خودیادگیری داشتند(5).
دانشجویان باتوجه به روندروبه رشدسرعت ومیزان تولیدعلم درجهان،جهت تحکیم اطلاعات قبلی ازاین قاعده مستثنی نیستند.یکی ازمشکلات دانشجویان تلاش برای نگه داشتن دانشی است که کسب کرده اند.این واقعیت به خصوص برای علومی که دامنه آگاهی های آن هاگسترده وسریعادرحال تغییراست،ازجمله علوم پزشکی مطرح می باشد(6).ازآن جایی که دانشجویان رشته های علوم پزشکی درمدت طولانی تحصیل خودباحجم بسیارمتنوعی ازمطالب ودروسی روبروهستندکه قبلادرمقاطع پایین ترباآن هاکمتربرخوردداشته وازطرف دیگرحجم زیادودشواری اطلاعات جدیدپزشکی دررابطه باروش های جدیدتشخیص ودرمان بیماری ها،به حافظه سپردن متون علمی پزشکی راکاری دشوارنموده است،همچنین باگسترش علم،یادگیری تمامی علوم،نیازمندصرف زمان وداشتن برنامه درسی منظم می باشد(7),(8).به علت پیشرفت سریع علوم پزشکی ضرورت آموزش فارغ التحصیلان رشته های علوم پزشکی ازسال ها پیش موردتوجه قرارگرفته است(9).همچنین باتوجه به اینکه روش سخنرانی درحال حاضرروش غالب درتدریس دروس پزشکی است،بطوریکه دراین روش حدود80درصدآموزش های ارائه شده درعرض 8هفته فراموش می شوند.تکیه به روش سخنرانی به تنهایی نمی تواندجوابگوی این مساله باشدولازم است استادبرحسب موقعیت،نیازهاوتوانایی های دانشجویان،ترکیبی ازروش های تدریس رااستفاده کندبنابراین امروزه ضرورت استفاده ازروش های نوین وفعال یادگیری ودانشجومحورازسوی سیستم های آموزشی احساس شده وکاربرداین روش هادرعلوم مختلف ازجمله علوم پزشکی متداول شده است،به نظرمی رسدآموزش به روش دانشجومحورمی تواندبه افزایش رضایت مندی دانشجویان،تسریع وتداوم امریادگیری وایجادمهارت های حل مساله وتفکرانتقادی گردد(10).درمطالعات متعدد،تاکیدشده است که آموزش سنتی دانشجویان علوم پزشکی رابرای یادگیری مادام العمرآماده نمی کند وهیچگونه تاثیری بریادگیری خودراهبردرآنان ندارد.درمقایسه با آن،برنامه های درسی مبتنی بر مساله،باعث افزایش یادگیری خودراهبردردانشجویان می گردد (7), (11).
درایران انجمن ها،نهادهای علمی وبخش دولتی که همان دانشگاه های علوم پزشکی می باشند.جهت حفظ مهارت های حرفه ای فارغ التحصیلان به امرآموزش مداوم اقدام می نمایند.موضوع ارتقای مستمرحرفه ای درعلوم پزشکی باهدف ارتقای دانش ومهارت های شغلی وبهبودارائه خدمات بهداشتی ودرمانی نیزهمانندسایرمشاغل پیگیری شده وموردتوجه شاغلین این حرفه دررشته های وابسته به آن می باشد.درحال حاضرتنها دانش آموختگان رشته های مختلف جامعه پزشکی درکشورمان ملزم به رعایت آموزش مداوم می باشند(6).درمطالعه بهادروهمکاران،4/47درصدازشرکت کنندگان در 28 برنامه آموزش مداوم اجراشده طی سال های 86-88دردانشگاه علوم پزشکی ایران رابه عنوان یکی ازراهکارهای موثریادگیری مادام العمرمی دانستند .(7)این درحالی است که حسین پوروحشمتی درپژوهش خوددریافتندکه 9/46درصدازپرستاران میزان رعایت اصول یادگیری بزرگسالان رادرآموزش های مداوم درحدضعیف ارزیابی کردند،لذاجهت افزایش اثربخشی آموزش های مداوم درمرحله برنامه ریزی،اجراوارزشیابی ازنظرانطباق بااصول یادگیری بزرگسالان بایدموردبازنگری قرارگیرد(12).همچنین نتایج تحقیقات انجام شده درزمینه نحوه ارائه آموزش های مداوم،انتقاداتی رابه این برنامه هاواردمی داند(12), (13).
به همین دلیل در دهه اخیررشدوتوسعه مهارت های یادگیری خودراهبر یکی ازاهداف بنیادین آموزش پزشکی بوده است(14).امروزه خودراهبرشدن پزشکان وپیراپزشکان به قدری اهمیت یافته است که حتی استانداردهای اعتباربخشی دراین حرفه به بررسی آمادگی برنامه ها برای تبدیل کردن دانشجویان به افرادی باقابلیت یادگیری خودراهبرومداوم می پردازد(15).
آموزش علوم پزشکی درسرتاسرزندگی حرفه ای پزشکان به طورمستمروجود دارد.رشدچشمگیرحجم اطلاعات موجب شده است تادانش پزشکی دائمادرحال تغییروتحول باشد.به طوری که هر 4 تا 5سال به طورمتوسط 50درصد دانش پزشکی ودرطول 8 تا 10 سال 75 درصد آن کهنه می شود.بالطبع دانش وتوانایی های کسب شده در پایان یک دوره آموزش آکادمیک علوم پزشکی نمی تواند متضمن مهارت های کافی درطول عمرحرفه پزشکی باشد(7), (16).
بنابراین دانشجویان علوم پزشکی علاوه بردانش تخصصی بایدمهارت های موردنیازبرای یادگیری مادام العمررادرطول دوره علوم پزشکی کسب نمایند(7).باتوجه به ضرورت آمادگی دانشجویان برای یادگیری مادام العمر نظریه یادگیری خودراهبربه طور روزافزون درآموزش پزشکی به عنوان یک الزام مطرح میشود(16).دانشجویان علوم پزشکی درواقع به رشته هایی بادوره های آموزش حرفه ای گام گذارده اندکه لازمه موفقیت دراین عرصه،به روز بودن دانش،مهارت ها وخودراهبربودن آن هاست(3), (17).
پس ازبررسی برخی ازمقالات منتشرشده ازسال 1990 تاکنون می توان دریافت که یادگیری خودراهبرتاریخچه ای طولانی ترازظهورآموزش رسمی دارد.درپیشینه مربوط به یادگیری خودراهبر،اصطلاحات مرتبط شامل یادگیری مستقل ،یادگیری خودبرنامه ریزی شده،یادگیری خودمختار وخودیادگیری یا خودآموزی آمده است.نولزبه نقل ازویلیامسون بیان می کند دانشجویانی که بدون برخورداری ازمهارت های یادگیری خودراهبر واردبرنامه های تحصیلی وآموزش می شوند،دچاراضطراب،ناکامی وغالبا شکست می گردند.مطالعات مختلف نشان می دهند که دانشجویان درارتباط با یادگیری خودراهبردرابتدای کاردچارترس واضطراب شده واعلام می کنندکه به آموزش های رسمی نیازمندند(4).
درهمین راستامطالعه شکاروهمکاران [2]که برروی دانشجویان پزشکی انجام شد، نشان داد که یک ارتباط مثبت ومعنی دار بین میزان خودراهبری دریادگیری وشرکت درکارگاه های آموزشی(کارگاه مهارت حل مساله)درطول تحصیل دردانشجویان علوم پزشکی وجود دارد(18).همچنین درپژوهشی که توسط ازوآوهمکاران [3]درامریکادرمرکزپزشکی آکادمیک انجام شد،نتایج نشان داد،کسانی که درکارگاه مهارت حل مساله شرکت می کنندبه طورقابل توجهی بالاترین سطوح خودیادگیری رانسبت به همتایان خودنشان میدهند(19).مطابق بابرخی دیگرازمنابع،برنامه درسی بارویکردیادگیری مادام العمر،باید دانشجومحورباشد.آموزش مبتنی برمساله
درپرورش مهارت های یادگیری خودتنظیم وخودارزیابی،که ازعوامل مهم دراستمراریادگیری است.موفق ترازبرنامه های درسی سنتی عمل می کند(7).
عوامل متعددی منجربه آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان علوم پزشکی می شود،درتحقیقات متعددبه این نتیجه رسیده اندکه میزان خودراهبری دریادگیری تحت تاثیرعوامل فرهنگی،اجتماعی وفردی می باشد.درارتباط باتاثیرعوامل فردی،در پژوهشی که توسط اودال[4] در کشورترکیه در سال 2012 انجام شد.نتایج نشان دادکه یک ارتباط مثبت معناداربین خود یادگیری وسطح موفقیت دانشجویان وجود دارد(20).
درارتباط باویژگی های فردی تحقیقات متعددی انجام شده است.درهمین راستا،در پژوهشی که در کره توسط کیم وپارک[5] درسال 2011 انجام شد،پژوهشگران دریافتند عامل اعتمادبه نفس بالاوعدم وابستگی لازمه بهبود در خودیادگیری در دانشجویان پرستاری در مقطع بالینی می باشد(21).در پژوهش دیگری که در سال2010توسط آبارباو ولوکن اریک [6]بر روی دانش آموزان دبیرستانی انجام شد.نتایج نشان دادکه افرادی که نمره خود نظم دهی بالاتری داشتند تمایل بیشتری به مطالعه نسبت به افرادبانمره خودنظم دهی پایین ترداشتند(22).درهمین راستاعلی بخشی وزارع در تحقیقات خوددریافتند که باآموزش خودتنظیمی تحصیلی ومهارت های مطالعه می توان راهبردهایی کارآمدوسودمندی رابرای افزایش پیشرفت تحصیلی وبهبودکارکردتحصیلی دراختیاردانشجویان قرارداد(23).
درموفقیت فراگیران عوامل فرهنگی گوناگونی دریادگیری آن ها نقش ایفامی کنند که ازآن جمله می توان به آموزش،فردگرایی دربرابرجمع گرایی ونقش استاد یا مربی اشاره کرد(1),(4).بولهویس در پژوهشی دریافت که تدریس فرایندمحور،تجربیات دربافت اجتماعی وفرهنگی،دانش قبلی وجنبه های عاطفی یادگیری درزندگی که معطوف به خودراهبری هستند می توانندمنجربه رشداین متغیرشوند(24).اشام احمد وعبدل مجید [7]درمالزی دریافتندکه فرهنگ می تواند تاثیرقوی برروی ارتباطات وراهکارهای یادگیری در کلاس داشته باشد.اگرچه درفرهنگ های متفاوت شخصیت های متفاوتی وجود دارد(25).برداشت های متفاوت یا پاسخ های متفاوت دانشجویان به گویه های این مقیاس می تواندناشی ازتجارب مختلف آن ها حین تحصیل،قبل از تحصیل وحتی تفاوت های فرهنگی آن ها باشد.گذشته ازآن نمی توان انتظار داشت که با توجه به تفاوت درنظام آموزشی وتجارب متفاوت دانشجویان دردوجامعه متفاوت،بازخوردآن هایکسان باشد(26).درارتباط با تاثیر محیط های یادگیری بر روی خودراهبری دریادگیری درمطالعه ای که توسط ایدرس وهمکاران [8]درسال 2010 انجام شد، یافته ها نشان داد که محیط یادگیری می تواند اشتیاق زیادی را در افزایش مهارت های خودراهبری در یادگیری بوجود بیاورد(27).
درمطالعه ای که توسط کمیسیون تغییر ونوآوری درآموزش دندانپزشکی آمریکاانجام گرفته،چنین بیان شده که یکی ازاهداف این کمیسیون،ایجادبهترین آموزش هاوتمرینات برای ارتقای ظرفیت های ذهنی موردنیازدانشجویان برای عملکردکارشناسانه،شامل:تفکرانتقادی،حل مساله وخودراهبری دریادگیری می باشدتادرنهایت،فردپس ازدانش آموختگی بتواندیک متخصص متبحرشودوعلاوه برآن،بتوانددرسال های پس ازتحصیل نیز،ارتقای حرفه ای یابد(24). فیروزجهانتیغی درپژوهش خوددریافت که تدریس به شیوه حل مساله باعث ارتقامیزان آمادگی خودراهبری دریادگیری دردانشجویان دندانپزشکی می شود(28).نتایج پژوهش های انجام گرفته درزمینه ی مهارت های شناختی وفراشناختی ومهارت های حل مساله وسایرویژگی های یادگیری خودراهبرنشان دهنده موثربودن این عوامل درپیشرفت تحصیلی یادگیرندگان است(1), (11).
دربررسی متون شواهد مبهم ومتناقضی درارتباط باتاثیرویژگی های دموگرافیک ازقبیل سن وجنس برمیزان خودراهبری دریادگیری وجوددارد.ریوودیویس درپژوهشی برروی دانشجویان دندانپزشکی،دانش آموزان مدارس بزرگسالان ودانش آموزان دبیرستانی دریافتند که آمادگی برای خوراهبری در یادگیری طبقات 30 تا 50 ساله،بیش از جوانترهاست.این پژوهش مدعی یک روند تکاملی در بین طبقات سنی است.به طوری که آمادگی برای خودراهبری در یادگیری از نوجوانی تا 50 سالگی برای هر دو جنس به طور معنا داری افزایش می یابد.در این پژوهش به طور کمی تفاوتی بین آمادگی برای خودراهبری در یادگیری بر حسب جنسیت بدست نیامده است ،ولی تعامل سن وجنس در پژوهش آن ها بیانگر آن بود که زنان جوان تحت تاثیراین تعامل بیشتراحتمال داردخودراهبری بالاتری نشان دهند(24).این درحالی است که نتیجه مطالعه کادورین وهمکاران [9]درایتالیانشان دادکه خانم های شرکت کننده بالاترین نمره درخودیادگیری نسبت به آقایان بدست آوردندوهمچنین پرستاران تحصیلکرده(یافارغ التحصیل)حرفه ای درمقایسه بادانشجویان نمره خودیادگیری پایین تری راکسب کردند(29).درحالیکه نتایج مطالعه عبدالهی عدلی انصاروهمکاران بیانگرعدم وجود ارتباط معنی دار بین سن یا جنس با آمادگی برای خودراهبری در یادگیری دربین دانشجویان بود(1).همچنین درپژوهش نامدارپور بین وضعیت تنظیم های یادگیری درجنس های مختلف ورشته های مختلف تفاوت معنی داری مشاهده نشد(30).کندی[10] براین باور است که یادگیری خودراهبر به طورخاص مبتنی بررشته ی علمی،شیوه ی اندیشیدن،مهارت ها ودانشی است که می توان آن رابه طورهدفمندازطریق مداخلات آموزشی برنامه ریزی شده گسترش دادامالازم است تفاوت های فردی دانشجویان درنظرگرفته شود(24).
باتوجه به مطالب ذکرشده وباتوجه به اینکه درجهان کنونی،انفجاردانش وتکنولوژی،تغییرات وجهش های شگفت انگیزی را پدید آورده لزوم توجه به یادگیری خودراهبر مخصوصا درنظام آموزش عالی امری ضروری می باشد.تحقق یادگیری خودراهبرزمینه لازم را برای شکوفایی وکشف استعداد فراگیران ایجاد وآن هارا در پاسخ گویی به نیازهای فکری،خلاقیت وجستجوگری در آموزش ویادگیری یاری می دهد.یادگیری خود راهبر سبب مسئولیت پذیری فراگیر در فرایند یاددهی ویادگیری می شود.زیرایادگیرنده خودراهبرکنترل یادگیری خودرابر عهده گرفته ومسئولیت یادگرفتن آن چه راکه برای خویش مهم تلقی می کند،می پذیرد(4).
ایجادوتقویت یادگیری خودراهبرازجهت ایجادنگرش ها،صلاحیت ها وتوانایی های شکل یافته در یادگیرندگان در راستای یادگیری مداوم ومستمر،راه گشای تغییرات کیفی در آموزش عالی وبه خصوص در بخش حیاتی آن یعنی آموزش پزشکی خواهد بود.یادگیری خودراهبر به شکلی نوید بخش،به مثابه نقشه راه بایک راهنمادر زمینه افزایش اثربخشی تلاش های یادگیرنده برای یادگیریش،راه گشاست.همه یادگیرندگان قادر به یادگیری خوراهبر هستند اما میزان این توانمندی به تفاوت های فردی آن ها باز می گردد.لذا درک صحیح مربیان وفراگیران از مفهوم یادگیری خودراهبر وماهیت آن برای پرورش بیشتر آن ضرورت دارد.در این بین مربیان واستادان با مسئولیت افزوده کمک به شکوفایی توان بالقوه یادگیرندگان در یادگیری خودراهبر اثربخش، روبرو هستند(26).
باچنین دیدگاهی وباتوجه برتاکیدیونسکودرآستانه قرن بیست ویکم مبنی براینکه یادگیری مداوم(مادام العمر)دردنیای پرشتاب امروزازاجزای جدایی ناپذیرزندگی انسان هااست(2) وهمچنین باتوجه به نقش دانشگاه هادر پاسخگویی به چالش های اجتماعی به ویژه مواقعی که شواهد محکم و زیادی برای آمادگی خودراهبری در یادگیری وجود دارد، لذا ضروری است یادگیرندگان ومربیان یک مفهوم روشن و واضحی از خودراهبری در یادگیری داشته باشند وجهت افزایش توانایی فراگیران در فرایند یادگیری راهبردهای تدریسی،مناسبی به کار گیرند.تاازاین طریق گام های موثری در ایجاد تحول با هدف به کاربردن روش های نوین یادگیری برداشت.
همچنین باتوجه به تاثیرویژگی های فردی دانشجویان وشاخص هایی چون معدل درسی،سن،جنس ومقطع تحصیلی در فرایندخودراهبری یادگیری لذا مسئولین آموزشی ومدرسین می توانند بافراهم ساختن فضاهای آموزشی مناسب وبرنامه ریزی دقیق درسی وانتخاب شیوه های یاددهی ویادگیری متناسب باشاخص های فوق سبب تسهیل درفرایندخودراهبری یادگیری دانشجویان شوندوباعنایت به اینکه در راستای شیوه خودراهبری در فرایندیاددهی-یادگیری دانشجویان تاکنون مطالعه ای در این دانشگاه انجام نشده ویا اینکه لااقل نتایج مطالعات ارائه نگردیده است.لذامطالعه حاضربا هدف تعیین میزان آمادگی خودراهبری دریادگیری وعوامل همراه باآن دردانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام می شودوسعی داردباارائه گزارشی از وضعیت این مفهوم در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان زمینه برنامه ریزی وانجام اقدامات لازم جهت بسط وگسترش این نوع یادگیری رافراهم آورد.همچنین مهارت های یادگیری خودراهبر رامی توان ازطریق برنامه ریزی دقیق وگنجاندن آن دردوره های درسی ارتقاداد.
[1] Yuan.etal
[2] Shokar.etal
[3] Ozuah.etal
[4] Avdal.
[5] Kim,Park
[6] Abar.Eric
[7] Ahmad,Majid
[8] Idros.etal
[9] Cadorin,etal
[10] Candy.