آیین مانویت یکی از ادیان ایران باستان میباشد که توسط مانی(متولد بهسال 215م.) در سال 239 یا 240میلادی در بابل بنیانگذاریشد. امّا در آنجا طرفداران چندانی نیافت، بنابراین وی در زمان سلطنت شاپور اول بهایران سفرکرد و تا پایان فرمانروایی هرمزداول، بهراحتی دین خود را در این کشور ترویج نمود. مانویت ترکیبی از ادیان مسیحی، زرتشتی و گنوسی است. بگونهایکه ثنویت و تعارض میان خدای ناشناخته و خدای جهانآفرین را از کیش گنوسی وامگرفت. بهعقیده مانی هنگامیکه اهریمن، آفریدههای زروان را مشاهدهکرد، آنها را بسیار پسندید امّا چون نمیتوانست بهآنها دسترسی داشتهباشد، همانند آنها را با ذات تاریکی آفرید. بههمین دلیل آفرینش انسان از نظر مانی اهریمنی است. مانی از تثلیث پدر، مادر و فرزند در نوشتههایش استفادهکردهاست، همانند تثلیث پدر، پسر و روحالقدس در مسیحیت؛ و در جایی دیگر بهاسارت روح مهریزد اشارهکرده که بهنظر میرسد این اسارت مصلحتی و عمدی بوده، همانند عیسی که خود را قربانی کرد تا انسانها را نجاتدهد. مانی شاعر توانایی بود. او تلاشمیکرد اندیشهها و عقاید خود را در قالب شعر و بهخصوص با بهره گرفتن از صورخیال ترویجدهد. مانی سرایندة قطعات شاعرانه و مزامیر بود و دو زبور بهنام ” آفرین بزرگان” و ” آفرین تقدیس” سرودهبود. سرودنامهها نقش مهمی در ادبیات مانوی دارند که مهمترین آنها انگدروشنان، هویدگمان و مهرنامگ است. قسمت زیادی از متون دینی مانوی را داستانهای تمثیلی، زندگینامه و … تشکیل میدهند. ادبیات منظوم مانوی دربارة مانی و تاریخچة کیش او، دستورهای دینی، روح رستگاری، نیایش عیسیمسیح و … است. براین اساس نگارنده در نظردارد که در این پایان نامه و در طی چهارفصل بهبررسی آرایههای ادبی در متون و اشعار مانوی بپردازد. در فصل اول پس از ذکر کلیاتی پیرامون موضوع، بهاهمیت و ضرورت تحقیق، پیشینة تحقیق، هدف و روش تحقیق پرداختهشدهاست. فصل دوم بهشرح زندگی مانی و آثار او اختصاص دارد که شامل زندگینامة مانی، آثار مانی و مانویان، ویژگیهای شعر مانی، خصوصیات جامعه مانوی، هنر مانی، سرانجام دین مانی و عقاید مانی میباشد. فصل سوم بهتحلیل آرایههای ادبی در متون مانوی اختصاص دارد، اما پیش از آن، آرایههای ادبی در دو بخش صنایعلفظی و صنایعمعنوی معرفیخواهندشد. سپس متون مانوی با توجه بهمفاهیم آنها در این قالبها خواهندآمد: متونی درباره آفرینش جهان مادی، ویژگیهای جهان مادی، نقش آموزههای مانی در نجاتبخشی انسانها که خود شامل متونی در باب مانی در پیشگاه پادشاهان و نیز متونی در ستایش مسیح خواهدبود. در ادامه، پایان جهان از منظر مانی، رهایی از جهان مادی و در آخر، توصیف بهشت از نگاه آیین مانویت خواهدآمد. فصل چهارم بهتحلیل آرایههای ادبی در اشعار مانوی می پردازد. اشعار نیز با توجه بهمفاهیمشان بهچند دسته تقسیمخواهندشد: اشعاری در باب جهان پس از مرگ، سرودهای ستایش که شامل سرودهایی در ستایش ایزدان، سرودهایی در ستایش مانی و بزرگان دین مانی واشعاری در ستایش عیسی مسیح می شود. سپس اشعاری در وصف جهان تاریکی که شامل پارههایی از زبورمانوی و بخشهایی از یک سرودنامه میباشند. در انتها اشعاری برای درگذشت مانی و یاران او خواهدآمد. در پایان این فصل، نتایج نگارنده از این تحقیق خواهدآمد.
1 ـ2ـ اهمیت و ضرورت تحقیق
اهمیت پژوهش و تحقیق بر هیچکس پوشیدهنیست و همگان در این نکته اتفاقنظر دارند که برای پیشرفت در علم و کشف حقایق در هر زمینهای، تحقیق امری ضروری است؛ بهگونهای که نمیتوان انتهایی برای نیاز بهمطالعه متصورشد. در حوزة متون مانوی نیز، تحقیقات بسیاری انجام شده که در زمینة ترجمه متون و اشعار مانوی، بررسی ساختار دستور زبان در نوشتههای مانوی، ریشهشناسی و همچنین مطالعاتی در مورد ویژگیهای شعر مانوی مانند بررسی وزن اشعار بوده است. در مورد مانی و عقاید او نیز کتابهای ارزشمند زیادی توسط نویسندگان و دانشمندان ایرانی و غیرایرانی نوشتهشدهاست. اما در بررسی این آثار بهشیوة ادبی، بهگونهای که هدف این پایان نامه است، یعنی بررسی آرایههای ادبی کار چندانی انجامنگرفتهاست. شاید این تحقیق نگاهی نو بهاین آثار باشد.
1ـ3ـ هدف تحقیق
هدف این تحقیق، بررسی ادبی آثار مانوی است؛ مقولهای که شاید کمتر بهآن توجهشدهباشد. زیرا از جنبه های دیگر همچون ترجمه، تجزیهوتحلیل ساخت دستور زبان و ریشهشناسی بررسیهای بسیاری انجامشده و کتابهای بارزی در هر کدام از این زمینهها نوشتهشده اند. اما میتوانگفت خلأ تحقیق از جنبه ادبی این متون احساس می شود که هدف این پایان نامه ، بهنوعی پرکردن این خلأ است.
1ـ4ـ پیشینة تحقیق
مطالعات مانوی از نیمة دوم قرن شانزدهم آغازشدند؛ زمانیکه مدافعان کلیسای کاتولیک بهمارتینلوتر و عقاید او حملهکردند و “عقاید جدید او” را حیات دوباره انحرافات مانی نامیدند. این حملات بیپاسخ نماندند و در سال 1578 نخستین مطالعه مانوی شکلگرفت. نویسندهای بهنام سیراكوس اسپانبرگ “Cyriacus Spangenberg” اتهامات وارده بهمارتینلوتر را مبنی بر اینکه او انحرافات مانی را رواجمیدهد، ردکرد. او تلاشکرد ثابتکند که عقاید این دو نفر هیچ نقطهاشتراکی باهم ندارند. این اختلافات تا مدتها ادامه داشتند و جالب بهنظر میرسیدند زیرا باعث جمعآوری و انتشار یادداشتهای پراکنده در مورد مانی و مانویت در نوشتههای یونانی و لاتین میشدند. این شیوه در طول قرن هفدهم نیز ادامهافت.
مریبویس متون مهمی را در مقالهای بهنام “چند سرود ابجدی پارتی” چاپکرد و در سال 1954 کتاب “سری سرودهای مانوی به پارتی” را منتشرنمود.
ترجمه آلمانی تمام سرودهای ایرانی و ترکی توسط هانسیواخیمكلیمكانت “H.-J.Klim Keit” در 1989 و نسخه تصحیحشده آن در 1993 چاپشد. رونوشت و ویرایش بخشی از ” سرودهای مانوی” توسط زوندرمان در 1990 چاپشد و مجموعه متون آن، سالها بعد درسال 2000 به چاپرسید. سرودهای جدلی مانوی در 1997 توسط شروو منتشرشدند.
در میان نویسندگان ایرانی میتوان بهابوالقاسم اسماعیلپور اشارهکرد. ایشان کتابهای “سرودهای روشنایی” را در سال 1385 و “ادبیات گنوسی” را در سال نوشت. کتاب سرودهای روشنایی دربردارنده متون و شعرهای مانوی است. “نوشته های مانی و مانویان” اثر ایرج وامقی بهسال1378، شامل ترجمة متون است و در پاورقی تا حد زیادی بهنمادهای بهکاررفته در متون و اشعار مانوی می پردازد. فصل دوم کتاب “شعر در ایران پیش از اسلام” نوشتة محسن ابوالقاسمی در سال 1374 بهشعر در ایران میانه، اشعار جامعه مانوی و قالبهای شعری می پردازد.
1ـ5ـ روش تحقیق
شیوة تحقیق در این پایان نامه بهصورت کتابخانهای بوده که با مطالعه کتابها و مقالات علمی مرتبط و نوشتن آنها بهصورت برگیزه بوده است. همچنین از سایتهای معتبر، درجای خود استفادهشدهاست.
1ـ6ـ سؤالات تحقیق
چرا مانویان از صنایع ادبی در متون و اشعار خود استفاده میکردند؟
2- آیا اشعار مانویان از نظر ظاهری بهشعر امروزی شباهت دارند یامتفاوت هستند؟
1ـ7ـ فرضیات تحقیق
بهنظر میرسد که استفاده از آرایههای معنوی برای ارتباط بیشتر با مخاطبان بوده است.
خداوند بر بشر منت نهاد و انسان را به دو بال برای پرواز مجهز ساخت ، پروازی به سوی بی نهایت ؛ این دو بال بنا بر نامگذاری روایات یکی به رسول باطنی و دیگری به رسول ظاهری[1] مشهور شد رسول باطنی همان خرد بشری بوده و رسول ظاهری پیامبران الهی هستند که با سیره عملی و کتاب آسمانی شان راه را به ما نشان داده اند ، در این میان بشریت که دارای دو قوه عقل و جهل یا دل و نفس بودند عده ای خواسته های نفسانی را بر خواسته های الهی ترجیح دادند و خواسته یا نا خواسته قدم در راه باطل و مخالفت با فرامین رسولان الهی باطنی و ظاهری نهادند و در هر راهی و زمینه ای که وارد شدند همه تلاششان این بود که به خواسته های نفسانی جامه عمل بپوشند هر چند نام خواسته های نفسانی را عناوین دلفریبی مانند عقل گرایی یا علم گرایی یا مانند آن بگذارند . این گروه اگر در تفسیر قرآن وارد شدند بر خلاف ظاهر آن دستور داه و نفس پرستی ها یا مصالح دنیویشان[2] را مصداق تفسیر قرآن دانستند و لذا از طرف پیامبران و بویژه پیامبر
اسلام ( ص)و ائمه (ع) موضع گیریهای تندی علیه اینان صورت گرفت تا شاید متنبه شده به راه حق باز گردند اما عده ای بر ضلالت خویش افزودند و عده ای نیز راه میانه را در پیش گرفتند و …
از زمان نزول قرآن تاکنون مسلمانان در پی فهم قرآن بوده تا این کتاب الهی را در زندگی خویش به کار بندند و در هر زمانی تحت تاثیر شرایط محیطی و فرهنگ و حکومت غالب در آن دوران یا دخالت پنهان و حساب شده اهل کتاب و بیگانگان و مغرضان یا به خاطر بی دقتی و مانوس نبودن با فرهنگ و زبان قرآن به گونه ای به تفسیر قرآن پرداخته اند و چه بسا به افراط و تفریطهایی دچار شده اند که گاه مایه درد سر و طعن شده است و خواندن قرآن را به قبرستان برای اموات محدود کرده و باعث مهجوریت این کتاب مقدس شده است[3] ، حال آنکه در درجه اول آیات قرآن و سپس روایات پیامبر(ص) و ائمه هدی (ع) بهترین راهنما و راهگشای ما در فهم قرآن می باشد[4] به شرط آنکه با این مجموعه بیگانه نباشیم و از اغراض و مطامع دنیوی چشم بپوشیم ؛ آنچه در این پژوهش در پی آنیم بررسی رویکردهای مختلفی است که راجع به فهم آیات و محتویات قرآن و مراتب آن پدیدار شده است .
محور اصلی مباحث در این نوشته بررسی دیدگاه اخباریان پیرامون فهم قرآن کریم و نقد آن با تکیه بر دیدگاه امام خمینی می باشد ، اشاره ای به دیدگاه فرقه قرآنیون نیز بدین جهت است که دیدگاهی مقابل اخباریان دارند ؛ در نهایت از آیات قرآن و روایات ائمه معصومین نیز در تبیین بیشتر گفته هایمان سود جسته ایم ، باشد که بتوانیم قدمی هر چند کوتاه درراه فهم درست قرآن کریم برداشته باشیم .
را نخستین بیانیهی اساسی نثر جدید فارسی دانسته اند. با اینکه مجموعهی یکی بود یکی نبود جمالزاده، طلایهدار داستاننویسی در ایران است؛ اما صادق هدایت آفرینندهی داستاننویسی جدید ایران است. او به رمان جنبه هنری بخشید» (میرعابدینی، 1160:1377و1161).
در سالهای 20-1310 شاهد پیدایش نسلی از نویسندگان هستیم که سنگینی شکستِ امیدهای انقلاب مشروطه و خفقان رضاخانی را به دوش میکشند. این دوره در بوف کور هدایت به خوبی تصویر شده است. با سقوط رضا شاه و آزادی نسبی فضای سیاسی در شهریور 1320، دوره جدیدی آغاز می شود که تا کودتای 28 مرداد 1332 ادامه مییابد. ادبیات این دوره تحت تأثیر ترجمهی آثار رئالیستی- سوسیالیستی، خصلتی آرمانخواهانه و شعاری مییابد. پس از کودتای سال 1332، امید به بهبود وضع بر باد میرود و جای آن را احساسی از تسلیم میگیرد، گرایشهای پندارگرایانه و عرفانی رواج مییابند و نویسندگانی که انزوا گزیدهاند، متوجه مسائل ابدی بشری و تجزیه و تحلیل متافیزیکی امور میشوند. از این رو داستان فارسی در زمینه روانشناسی شخصیتها، تعمق و توجه بیشتری را لازم دارد. نیرومندترین جریان ادبی نیمهی نخست این دهه، ادبیات اسطورهای است. نویسندهی منع شده از اقدام اجتماعی، پرخاشگریاش را متوجه راز خلقت می کند.
سالهای 57–1340 دوره به نتیجه رسیدن ادبیاتی است که با تفکرات مشروطهخواهی آغاز شد. این دوره برآیند تجربیات تمام ادوار داستان نویسی ایران است؛ کوششهای نویسندگان پیشین ثمر میدهد؛ نیروهای جدیدی در ادبیات به کار میافتند و پیدایی گرایشهای گوناگون ادبی این دوره را به پربارترین دوره ادبی معاصر تبدیل می کنند. در این دوره نیز داستاننویسانی چون ابراهیم گلستان به پرداخت خلاق خاطرات و سیمین دانشور به جستجو در تاریخ سانسور شدهی معاصر میپردازند. (رک: میرعابدینی، 1166:1377تا1167).
در سالهای پس از انقلاب اسلامی، با فروریزی نظام پیشین و تحولات جهانی در ادبیات، دوره جدیدی به وجود می آید که قسمتی از آن بر ارزشهای دینی و ایدئولوژیک تکیه داشته و بخشی از آن نیز به موضوعات انسانی و پرسش و پرسش انگیزی پرداختهاند. انقلاب اسلامی با تمام جنبه های خود در آثار داستاننویسان نمود پیدا کرد و «با تصفیههای سیاسی، نابسامانیهای شگرف اجتماعیاش، جنگ و خیل کشتگان، نویسندگان را با موضوعات و مضامین جدید آشنا ساخت. در آغاز، اغلب نویسندگان شناخته شده، اهداف نخستین خود را شامل مبارزه با بیعدالتیهای رژیم پیشین، تلاش برای آزادی بیان و عقیده و نیز مطبوعات، تعقیب نمودند. در سالهای ابتدائی پس از انقلاب، داستان کوتاه نوین در ایران، از پیشرفت قابل توجهی برخوردار بود» (یاوری، 103:1388). داستانهایی که موضوع آنها انقلاب است، آشفتگیهای اجتماعی پیش و پس از آن را به خوبی نشان میدهند. چنین فضای پر التهابی داستاننویس را نیز به وقایع نگاری و گزارش سوق می دهد.
« بیشتر آثار داستانی این دوره حتی از نظر اعتراض و افشاگری نیز عقب ماندهتر از خبرها و گزارشهای روزنامهها هستند…زیرا به خاطر نیات آموزشیشان ساده و تصنعی، به خاطر حمایت سیاسیشان گاهی عوام فریبانه و احساساتی و به خاطر دید ناسیونالیستی یا منطقهایشان می تواند بسیار تعصب آمیز و غریب باشد» (میرعابدینی،798:1377 و 799).
در این دوره قصهگویی سنتی، روشی مناسب در اشاعهی اندیشه های مذهبی و عقاید دینی تشخیص داده شد. این روند جدید موجبات تکامل یا کسب تمایزات هنری را دربرنداشت. بیشتر این قصههای اسلامی به طور شتابزده سرهمبندی، سرشار از تکرار مکررات؛ ولی بیبضاعت از هرگونه صناعت بودند…{بنابراین} در
کسب مقبولیت عام و حتی برآورده ساختن انتظارات حامیان خود ناکام ماندند (رک: یاوری،104:1388).
«بیشتر داستاننویسان دوره انقلاب، نتوانسته اند دست کم به طور موقت و تنها در متن ادبی خود، جانبداری از کاراکتر خویش و نیز موضوع اثر خود را فراموش کنند. بیشتر داستانهای پدید آمده در دوره انقلاب، در حد خاطره و گزارش باقی مانده است»(میرعابدینی،889:1383)
فرشته مولوی، ویژگیهای ایندوره را از لحاظ وضعیت نشر و کتابخوانی، چنین گزارش میدهد:
«وسع کتابخوانی و گسترش کمی و کیفی گروه کتابخوانان که پیامد طبیعی عطش دوره محرومیت و خفقان بود، رشد جهشی تولید کتاب، رونق شگفت انگیز بازار کتاب و عقب ماندن سرعت مطالعه از سرعت خرید کتاب، افزایش تیراژ، تنوع چشمگیر موضوعی و افزایش کتابهای علوم اجتماعی و سیاسی، افزایش ناشر و کتابفروش به تبع افزایش خوانندهی مؤلف و مترجم»(مولوی، 35:1368).
با آغاز شدن جنگ، تقریبا هیچ نویسندهای نسبت به جنگ و پیامدهایش بیتفاوتنماند. جنگ تکلیف خاصی بر عهده دستهای از نویسندگان قرار داد و آن نوشتن داستانهایی برای تقویت یا تهییج روحیهی رزمندگان بود؛ آنها، نگران از فراموش شدن ارزشهای جنگ، با شتابزدگی مینوشتند و کمتر موفق به خلق جهان داستانی با آدمهای زنده و ملموس میشدند. بسیاری از این داستاننویسان با موضعگیری مشخص در داستانها و تحلیلهای غیر داستانی از مسائل سیاسی و جنگ، چهرهای مداخلهگر پیدا میکردند که با حضور بر فراز شخصیتها هر نوع آوای مستقلی را از آنان دریغ میداشتند…نویسندگان حرفهای جنگ نیز بیشتر به توصیف حال و هوای شهرهای جنگزده و آشفتگیها و گرفتاریهاییمیپرداختند که در نتیجه هجوم دشمن دامنگیر مردم شده بود. اینان به جای ترسیم صحنههای قهرمان در جبههها، از رنجها و وحشت مردم عادی به هنگام حملات هوایی سخن میگفتند…عادی شدن و اجتناب ناپذیری مرگ، گریز از اضطرابی به اضطراب دیگر، مهاجرت و از هم پاشیدن خانوادهها، از مضمونهای مطرح در آثار این نویسندگان است. اینان در جهت مطرح کردن جنبه تراژیک جنگ قلم میزدند…و باور داشتند که آدمها دیگر دلیران حماسهساز نیستند؛ بلکه قربانیانی هستند که در عین پایداری، به راحتی جان میبازند. همین امر نوعی حس زوال و بیاطمینانی را به فضای ادبیاتِ پس از جنگ میبخشید. (رک:میرعابدینی،887:1377تا891).
1-1-كلیات………………………………………………………………………… 2
1-2-اهمیت و ضرورت تحقیق ……………………………………………………. 5
1-3-هدف تحقیق…………………………………………………………………. 6
1-4-روش تحقیق…………………………………………………………………. 7
فصل دوم:پیشینه تحقیق
2-1- پیشینه تحقیق………………………………………………………………. 9
فصل سوم: حرفنویسی ، آوانویسی و ترجمه
3-1-حرفنویسی………………………………………………………………….. 13
3-2-آوانویسی……………………………………………………………………… 17
3-3-ترجمه……………………………………………………………………….. 20
فصل چهارم:ریشهشناختی واژگان
ریشهشناختی واژگان……………………………………………………………….. 25
فصل پنجم :نتیجهگیری
نتیجهگیری………………………………………………………………………… 94
منابع ……………………………………………………………………………… 96
كلیات
زبانهایی كه در ایران از قدیمترین روزگاران تاكنون متداول بودهاند از نظر ویژگیهای زبانی، وجوه مشتركی دارند. این مجموعه زبانها را اصطلاحاً گروه زبانهای ایرانی مینامند. از نظر تاریخی زبانهای ایرانی به سه دسته تقسیم میشوند: زبانهای دوره باستان، دوره میانه و دوره نو. در سال 331 قبل از میلاد، داریوش سوم- شاهنشاه هخامنشی- به قتل رسید. با قتل او دوره جدیدی برای زبانهای ایرانی آغاز شد كه تا سال 867 م. برابر با 254ﻫـ. ق. (سالی كه یعقوب لیث صفاری به سلطنت رسید و زبان فارسی، زبان رسمی دولت ایران شد.) ادامه یافت. این دوره برای زبانهای ایرانی دوره میانه است.
فارسی میانه زبانی ایرانی است كه از فارسی باستان پدید آمده است و فارسی نو دنباله آن است. آغاز فارسی میانه به زمان پس از فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی و پایانش به كهنترین شواهد فارسی نو باز میگردد. بر این اساس دوران طولانیای از سده سوم پیش از میلاد تا سدههای هشتم و نهم میلادی، مدت زمانی است كه در آن فارسی میانه زبانی زنده بوده است. اما به عنوان زبان مرده مذهبی تا سدههای نهم و دهم میلادی به وسیله زردشتیان ایران به كار گرفته شد و حتی تا سده سیزدهم میلادی مانویان واحه ترفان تركستان چین نیز آن را به كار بردهاند. پارسیان هند نیز با میراث ادبی فارسی میانه خود تا حدی آشنایی داشتند تا اینكه در سده هجدهم میلادی دانشمندان اروپایی به بررسی و شناخت علمی این زبان نایل شدند(اشمیت، 1382: 223).
زبانهای دوره میانه را به دو گروه زبانهای ایرانی میانه غربی و میانه شرقی تقسیم میكنند. از گروه زبانهای ایرانی میانه غربی از دو زبان آثار عمدهای در دست است: زبان پارتی (یاپهلوانیگ یا پهلوی اشكانی) و فارسی میانه یا پهلوی. این مجموعه به فعالیت در حوزه فارسی میانه یا پهلوی می پردازد. زبان فارسی میانه یا پهلوی زبان جنوب و جنوب غربی ایران بوده و زبان رسمی در دوره ساسانیان به شمار میرفته است. در دوران ساسانی كتابهای بسیاری به زبان پهلوی نوشته شد كه البته بسیاری از آنها در رویدادهای مربوط به جنگهای ایران و روم و ایران و عرب از میان رفت، ولی بسیاری از اینها در دوران پس از اسلام مجدداً به الفبای زند بازنویسی شد. این فرایند بازنویسی بهدست موبدان و دستوران زردشتی انجام میشد تا از گزند و آسیب مصون بمانند، در همان زمان بسیاری از آن نوشتهها بهدست ایرانیان نو مسلمان به عربی بازگردانده شد تا مجموعه فرهنگی ایرانیان باستان هم وارد اسلام گردد و هم از خاموشی آن جلوگیری شود. از این دست كتابها میتوان به آثار با ارزشی مانند دینكرد، بندهشن و گجستك ابالیش و همچنین شكند گمانیک ویچار اشاره نمود. همچنین در دوره ساسانی كتابهای اوستا به زبان پهلوی (از اوستایی) ترجمه شد تا همه مردم بتوانند از آن بهرهمند شوند و آن را بخوانند. از این رو
كتابهای بسیاری به زبان پهلوی از روی اوستا نوشته شد و همه اینها بر غنا و ارزش ادبی زبان و ادبیات پهلوی افزود.
پهلوی منسوب به پهلَو است و این واژه از صورت ایران باستان پَرثََوَه آمدهاست (آموزگار، تفضلی، 1382: 13). در این زبان پرثوه نام سرزمین و قومی است كه در زمان هخامنشیان معروف بوده است، همان سرزمینی كه امروز خراسان نامیده میشود و در شمال و شمال شرقی ایران قرار دارد. تبدیل پَرثَوَه به پهلَو نتیجه قانونهای آواشناسی است كه در این سرزمین حكمفرما است (تاوادیا، 1348: 1). از آنجا كه این زبان به ایالت فارس تعلق داشته است و نیز به علت اینكه از نظر ساختمان زبانی در مرحله ای میان فارسی باستان و فارسی نو (دری) قرار دارد، محققان جدید آنرا “فارسی میانه” نامیدهاند. اصطلاح پهلوی (فهلوی در متون عربی) را كه در اصل به معنی “پارتی” است، نویسندگان دوره اسلامی برای تمایز این زبان از فارسی نو به كار بردهاند.
آثاری كه به زبان پهلوی تألیف شده، بیشتر آثار دینی زردشتی است. حتی چند رساله كوچك كه معمولاً آنها را در زمره آثار غیر دینی به شمار میآورند نیز جنبه دینی دارد. آثار ادبی صرف، چه منثور و چه منظوم از میان رفته است، ولی ترجمه عربی و فارسی بعضی از آنها در دست است. البته این نوع ترجمهها عیناً برگردان صورت اصلی نیستند، بلكه در تحریرها و روایات گوناگون دچار تغییرات فراوان شدهاند. مطالب بعضی از این آثار نیز در كتابهای ادبی فارسی آمده است و به صورتهای گوناگون جلوهگر شده است، مانند روایات منقول در شاهنامه. در واقع باید گفت كه ادبیات پهلوی در در این گونه آثار فارسی ادامه یافته و منعكس شده است. آثار ادبی پهلوی به سبب اهمیتی كه سنت شفاهی در ایران پیش از اسلام داشته، غالباً به كتابت در نیامده و آنچه به صورت مكتوب مانده، در دوران اسلامی به سبب تحول زبان پهلوی به فارسی و نیز جنگها و ستیزها نابود گردید. آثار دینی پهلوی نیز دستخوش آسیب فراوان شده است. بیشتر این آثار در قرن سوم و چهارم هجری هنگامی تألیف نهایی یافت كه دین زردشت دیگر دین رسمی ایران نبود و موبدان از حمایت بیدریغ دولت برخوردار نبودند. با این همه آنچه باقی مانده برای شناخت دین زردشتی و جهانبینی ایرانیان باستان منابع گرانبهایی به شمار میروند.
ترجمه و تفسیرهای پهلوی بر اساس اوستای مدون و مكتوب ساسانی فراهم آمده است كه آن را اصطلاحاً “زند” مینامند،كه معنی اصلی آن احتمالاً “توضیح و تفسیر” است. (تفضلی، 1376: 11-2 و 113-5). الفبایی كه آثار بازمانده از زبانهای ایرانی میانه غربی بدانها نوشته شده است، از الفبای آرامی گرفته شده است. پس از تدوین اوستا و ترجمه آن به پهلوی تألیفات متعددی در موضوعات گوناگون به زبان پهلوی انجام گرفته است كه تاریخ نهایی آنها سدههای نخستین اسلامی است. یكی از این موضوعات آثار فلسفی- كلامی است. در این آثار افكار ایرانی غالباً با مطالب فلسفی مأخوذ از یونان تلفیق شده است كه ایرانیان از دوران هخامنشیان و بعد در دوره اشكانیان، در دوره هلنیسم، با آن آشنا بودند.
از جمله این آثار رساله گجستك ابالیش است كه در نخستین سالهای سده سوم ﻫـ ق برابر با 9 م. نگارش یافته است. موضوع رساله مباحثه زردشتی مرتدی است به نام دادهرمز از اهالی استخر (كه بعداً به دلیل بیاعتنایی به مبانی و اعتقادات زردشتیان او را ابالیش خواندند)، با آذرفرنبغ فرخزادان، پیشوای زردشتیان در آن زمان و یكی از تدوینكنندگان دینكرد، در حضور مأمون خلیفه (198 تا 18 ﻫـ ق) و قاضی بزرگ، در بغداد درباره دین زردشتی. شرح این مناظره در این رساله گردآمده است و اطلاعات مربوط به ابالیش منحصراً مأخوذ از این رساله است. ابالیش، زردشتی مسلمان شدهای كه در قرن 3 ﻫـ ق میزیسته و در نزد مامون، خلیفه عباسی و با حضور قاضی و وزیر اعظم او با آذر فرنبغ پسر فرخزاد كه پیشوای زردشتیان در آن زمان بوده، مناظره دینی كرده است.
آذرفرنبغ فرخزادان، پیشوای بزرگ دین زردشت، از جمله كسانی بود كه در زمان خلافت مامون، خلیفه عباسی، به فكر گردآوری و تدوین اصول دین زردشت افتاد. او كه شخصیت شناخته شدهای در تاریخ زردشتیان داشت، به عنوان موبدان موبد در فارس و دانشمند معتبر زردشتی مطرح بوده است و مجموعه روایاتی منسوب به وی و اندرزهایی از او در دست است و بیگمان این رساله از نوشتههای وی میباشد.
شرح مناظره در رساله كوچكی به زبان پهلوی به نام “گجستك ابالیش” به روایت زردشتیان نقل شده است و اطلاعات مربوط به ابالیش منحصراً مأخوذ از این رساله است. به علت ابهام الفبای پهلوی، صورت درست این نام شناخته شده نیست. از آنجا كه ابالیش با لقب گُجَستَك (ملعون) ذكر شده، باید این اسم نام وی پس از گرویدن به اسلام باشد و احتمالاً صورت صحیح آن عبدالله است كه تسمیه نو مسلمانان بدان معمول بوده است. درباره علت برگشتن او از دین زردشت اطلاع دقیقی در متن داده نشده است و تنها بهانهای برای آن ذكر گردیده است. تاوادیا در كتاب زبان و ادبیات پهلوی معتقد است كه نیامدن نام مانویان نشان میدهد كه مقصود از اصطلاح زننده زندیک در اینجا همان معنای معروف خود یعنی مانویان است. پس از این مناظره وی به نام تازه ابالیش، كه بیشك واژه ناسزا و دشنام است، خوانده شد. پرسش سوم از هفت پرسشی كه مطرح شد نیز میرساند كه وی یک مانوی بوده است. این پرسش نیز اشارهای به آموزش و كیش مانی است؛ پادافراه، دادستانیها و داوران باید برافتند (تاوادیا، 1348، 133). به نظر نگارنده این نظریه كه ابالیش مانوی بوده صحیح به نظر نمیرسد و طبق گفته رساله و مقاله تفضلی در این زمینه نظریه زردشتی بودن او دقیقتر میباشد.
روزی ابالیش گرسنه و تشنه به آتشگاهی رفت و درخواست كرد كه در مراسم “باج” كه از آیینهای دینی زردشتی است و پس از اتمام آن شركتكنندگان در غذای دعا خوانده سهیم میشوند، شركت كند، اما ظاهراً روحانیون آتشكده كه وی را نمیشناختند و از مقام روحانی او آگاه نبودند، به او اجازه وارد شدن به آتشكده را ندادند. ابالیش آزرده خاطر از آنجا دور شد و در راه به مردی برخورد كه به وی گفت: چرا باید به دینی اعتقاد داشته باشی كه مردی چون تو را در مراسم “باج” راه ندهند. ابالیش با این سخنان از دین زردشتی روی گردانید و با همه دانایان زردشتی و یهودی و مسیحی فارس به مناظره دینی پرداخت و همه را مغلوب گردانید. سپس راهی بغداد و دربار مامون، خلیفه عباسی، شد. ابالیش در حضور مامون با آذر فرنبغ به مناظره پرداخت.
ابالیش هفت سوال مطرح ساخت و آذر فرنبغ به هریک از آنها پاسخ داد. این سؤالات مربوط به اصول عقاید زردشتی، مانند ثنویت (پرسشهای 1، 2، 3)، آیینها و مراسم دینی، مانند آداب تطهیر (پرسشهای 4، 5، 6)، و بستن كستی (پرسش 7) است. آذر فرنبغ به تمام سؤالات پاسخ داد و بنا به روایت این رساله مورد پسند مامون قرار گرفت. سرانجام ابالیش از دربار رانده شد. چون این رساله را مؤلفی زردشتی نوشته، محكومیت ابالیش طبیعی به نظر میآید. نگارنده نیز با این عقیده موافق است. از سؤالات مطرح شده توسط ابالیش چنین بر میآید كه او به خوبی از دین زردشت آگاه بوده و به احتمال قریب به یقین خود از بزرگان این دین بوده است، زیرا یک فرد معمولی زردشتی نمیتواند از چنین اطلاعاتی برخوردار بوده باشد. شیوه نگارش در این رساله به صورت سوال و جواب است. هفت سوال مطرح میشود كه به هر كدام پاسخی داده میشود. هر سؤال و جواب یک بند را شامل میشود و هر بند از بند دیگر با یک جمله تكراری آغازین جدا میگردد. این رساله به فارسی ترجمه شده است (تفضلی، 1376: 164-5).
سیر تحول تاریخی و بررسی ساختار واژگان در زبان فارسی میانه نیازمند به مطالعه و شناخت دقیق و درستی از ساختار زبان فارسی است. در جهت رسیدن به این مهم، این پژوهش آغاز شد تا با بررسی و تجزیه و تحلیل یكی از متون ارزشمند پهلوی، گامی در این جهت برداشته شود. متن رساله گجستك ابالیش با در بر داشتن موضوعات فلسفی از جمله اصول و عقاید زردشتی، همچنین آیینها و مراسم دینی زردشت، میتواند اطلاعات مفیدی در اختیار خواننده قرار دهد.
1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق
پایبندی ایرانیان به حفظ سنت ادبیات شفاهی و نیز جنگها و تعصبات دینی و فرهنگی و تغییر خط و زبان و بسیاری عوامل دیگر موجب نابودی گنجینه ادبی پرارزش ایران پیش از اسلام شده است، از این رو، آنچه از زبانهای مختلف ایرانی به صورت مكتوب باقی مانده در برابر حجم گسترده ادبیات ایران باستان ناچیز است. در راستای حفظ این گنجینه كوچك اما با ارزش تحقیق و پژوهش ضروری به نظر میرسد. رساله مورد تحقیق به بحث پیرامون مسائل فلسفی و كلامی میپردازد. این رساله اصول عقاید زردشتی مانند ثنویت و آیینها و مراسم دینی مانند آداب تطهیر را مورد بحث قرار میدهد. بررسی و بازخوانی این اثر تاریخی و دینی به خواننده كمك میكند تا نه تنها با پارهای از موضوعات مرتبط با دین زردشت كه دین رسمی در دوران باستان ایران است آشنا شود، بلكه با مطالعه ریشهشناختی واژگان به سیر تحول ساختار كلمات از آغاز تا به امروز پی خواهد برد. به دلیل اهمیتی كه اینگونه آثار در شناساندن دین زردشت و اندرزها و دستورات اخلاقی بزرگان این دین دارند، و از طرفی با توجه به این نكته كه اصل پهلوی بسیاری از متون فلسفی از جمله شكند گمانیك وزار و پس دانش كامگ از میان رفته و این متن نیز تنها یک بار در دورانی بسیار كهن آوانویسی و ترجمه شده است و جزو محدود متنهایی است كه به بحث و بررسی این مقوله میپردازد، لذا بررسی این متن دارای اهمیت خاصی است.
1-3- هدف تحقیق
به دلیل وجود ابهامهای بسیار در متون ادبی پهلوی و همچنین پیچیدگیهایی كه در تحول ساختار واژهها به چشم میخورد، نیاز به تحقیق و پژوهش در این زمینه ضروری به نظر میرسد. در جهت رسیدن به این مهم، این تحقیق آغاز شد تا با بهره گرفتن از شیوه مكنزی كه شناخته شده و مورد تأیید میباشد به حرف نویسی، آوانویسی و ترجمه یكی از متون ارزشمند پهلوی پرداخته شود و با بهره گرفتن از منابع معتبر و دقیق متن را از نظر ریشه شناختی واژگان از آغاز تا امروز، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد گامی در این جهت برداشته شود و امكان مطالعه آن برای علاقمندان فراهم شود. متن رساله با در بر داشتن موضوعاتی از جمله اصول و عقاید زردشتی، همچنین آیینها و مراسم دینی زردشت، مانند تطهیر، میتواند اطلاعات مفیدی در خصوص دین زردشت ارائه دهد. همچنین با بررسی ریشهشناختی واژگان و سیر تحول ساختار آنها از آغاز تا فارسی نو امكان آشنایی با تحولات واژگانی در اختیار خواننده قرار میگیرد.
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب:
کلیات… 1
(مفاهیم) و متغیّرها 3
پیشفرضهای پژوهش… 3
اهداف پژوهش… 3
سؤالات پژوهش… 3
الف) سؤالات اصلی: 3
ب) سؤالات فرعی: 4
ضرورت تحقیق.. 4
پیشینه تحقیق.. 5
بخش اول: ادراک و شناخت… 8
فصل اول: مفهوم شناسی ادراک.. 9
«معنای لغوی» 10
تعریف شناخت و معرفت… 12
(ادراك) علم و معرفت از منظر قرآن و روایت… 13
اختلاف شناختها زمینهساز تفاوت ایدئولوژیها 14
امكان شناخت: 15
فصل دوّم: اهمیّت و لزوم ادراك از منظر قرآن و روایات.. 17
الف) قرآن مجید. 18
ب) روایات معصومین:.. 21
فصل سوّم: مبادی ادراك (معرفت یا شناخت).. 24
راههای شناخت: 26
الف) راه حسّ (معرفت حسّی) 26
محدودیتها و ویژگیهای چهارگانه شناخت حسّی.. 27
برخی آیات و روایات مربوط به ابزار شناخت حسّی.. 28
آیات: 28
روایات: 28
ب) راه عقل و خرد (معرفت عقلانی) 29
مشخصات شناخت عقلی.. 29
برخی از آیات و روایات مربوط به شناخت عقلی.. 30
آیات: 30
روایات: 30
حقیقت عقل: 32
ج) راه دل و قلب (معرفت شهودی و اشراقی) 32
زمینه شناخت اشراقی.. 36
مكانیزم شناخت عرفانی یا همان ادراك و معرفت از راه دل. 37
د) راه وحی (معرفت و ادراك وحیانی) 42
بخش دوّم: فضائل و رذایل در قرآن و روایات معصومینE. 45
فصل اوّل: مفهومشناسی فضایل و رذایل. 46
الف) لغت… 47
واژة فضائل: 47
واژة رذایل: 47
ب) در اصطلاح.. 47
ملاك و معیار تشخیص فضائل و رذایل اخلاقی.. 48
«سودگرایی» 48
«قصد انجام وظیفه» 49
«نوع دوستی» 49
«تبیین دیدگاه اسلام دربارة معیار فضایل و رذایل» 50
فصل دوّم: بررسی مسئلة «فضیلت و رذیلت» در قرآن و روایات.. 54
دورنمایی از «فضایل و رذایل اخلاقی» در قرآن و روایات… 55
فضائل: 55
الف) فضائل اخلاقی عام: 56
ب) فضایل اخلاقی ایمانی: 56
ج) فضایل اخلاقی اجتماعی: 56
رذایل: 57
«ارتباط بین عمل و حوادث عالم» 58
روش قرآن در بیان فضایل و رذایل.. 58
«هشدارهای قرآن» 59
راههای تحصیل فضائل و دفع رذائل.. 59
بخش سوّم: نقش فضائل و رذائل در ادراك… 61
فصل اوّل: كلیات.. 62
«علّت حجاب دل» 64
شكوفایی عقول هدف اصلی انبیاء از تهذیب نفوس بشر. 65
تأكید قرآن و روایات بر بُعد شناختی انسان. 66
كاركرد فضائل و رذایل بر قوة ادراك… 67
الف) کارکرد رذایل.. 67
ب) کاركرد فضائل.. 67
«علوم اشراقی و شهودات عرفانی» 68
حكمت، نوعی از شناخت و بصیرت قدسی.. 70
عدم اختصاص علوم اشراقی به انبیاء فقط.. 72
«اندكی سالكان طریق در عین امكان برای همه» 74
فصل دوّم: رذایلی كه بر ادراك تأثیر میگذارند. 78
عدم وصول به مقصد با مركب گناه و نافرمانی حقّ.. 79
قلب مریض…. 80
رذایلی كه بر ادراك تأثیر میگذارند (از دیدگاه قرآن و روایت) 81
1- كفر حجاب قلب… 81
2- تكبّر حجاب نفس… 82
3- گناه «اعمال سیئه» زنگار دل. 84
تیره شدن روح به وسیله گناه 85
گناه باعث محرومیّت آدمی از رزق.. 87
4- اثر اعراض از ذكر خدا 87
5- هواپرستی مانع حكمت… 89
6- نادیده گرفتن حقّ اهلبیت7 باعث نقص علم. 91
7- طول امل و ذهاب عقل.. 91
8- حرص و آز و دنیازدگی مانع حضور ملائكه در قلب… 92
9- محبّت دنیا مانع بزرگ معرفت… 93
10- شرك باعث پیدا نكردن راه راست… 94
11- نفاق سبب عدم فهم. 94
12- تكذیب آیات الهی و جدل در آیات الهی مانع گشایش درهای آسمان 95
13- ظلم علّت محرومیّت از هدایت الهی.. 95
13- دروغگویی.. 96
14- عشق و نفرت سدّ معرفت و ادراك… 97
15- پرخوری و حرامخواری مانع فطانت و زیركی در ادراك… 98
16- اغواء شیطان مانع فهم صحیح و القاء شیطان باعث سهو و نسیان.. 99
17- میل به باطل.. 100
18- لجاجت و تعصّب بیجا مانع تفكّر، استدلال و حقّبینی.. 101
19- بهانهجویی باعث قساوت قلب… 101
20- غفلت، گمراهی جان. 102
21- شقاوت و محرومیّت از علم. 103
22- فسق موجب گمراهی ومانع شناخت حقایق.. 103
23- ترك عمل موجب از دست دادن علم. 104
24- تنپروری و راحتطلبی موجب محرومیّت از معرفت… 105
25- فضائل اخلاقی پائین حجاب از امّالفضائل.. 105
26- منع دیگران از علم، باعث سلب علم از خود عالم. 105
27- حسّگرایی افراطی مانع رسیدن به علوم غیبی.. 106
28- تقلید كوركورانه مانع تفكّر و اندیشه. 106
29- غضب موجب تباهی عقل.. 107
30- دون همّتی مانع پیگیری اهداف بلند. 107
31- فرار از جنگ موجب مهر بر قلب و عدم فهم. 108
32- زیادهگویی و پرحرفی و پریشانی و آشفتگی قلوب مانع از دیدن حقایق.. 108
فصل سوم: فضائلی كه بر ادراك اثر مثبت میگذارند. 110
فضایل.. 111
«فضائلی كه بر ادراك تأثیر دارند.» 111
مقصود از رزق در قرآن مجید. 113
1- ایمان و تقوا شكوفاگر فطرت… 114
2- عمل فضیلتمندانه كلید شناخت… 117
4- زهد و بیرغبتی به دنیا مایة حكمت… 119
5- اخلاص مایة جوشش حكمت… 121
6- ذكر مدام الهی باعث بینایی چشم دل: 123
7- استغفار و توبه سبب بارش رزق الهی.. 124
مقصود از رزق در روایات معصومین:.. 124
8- القای ملك باعث فزونی فهم. 125
9- پند پذیری و عبرت گیری موجب بینایی.. 125
10- استمداد از خداوند باعث بصیرت… 125
11- نوافل سبب قرب الهی و دیدن و شنیدن از نوعی دیگر. 126
12- طهارت قلب راه نیل به مراحل برتر قرآن. 127
13- خوف الهی سبب نوعی علم. 128
14- خلوت كردن یا شاغل زدایی زمینة كسب فیض الهی.. 129
15- دعا كلید رحمت… 130
16- صبر زمینة نور و صفای باطن.. 130
17- حسن خلق سبب زیادی در رزق.. 131
18- شكر نعمت باعث زیادت در علم و معرفت… 131
19- حسن نیّت… 131
20- شرح صدر سبب هدایت… 132
21- پیروی از صاحب وحی شهود آور و موجب عقلانیّت… 132
22- همّت بلند شرط رسیدن به كمالات بالا. 132
23- مشورت و مشاوره باعث فزونی عقل.. 133
24- تواضع مزرعة حكمت… 133
25- دعوت به حق راهی برای وصول به حقیقت علم و بصیرت… 134
26- حدیث اهلبیت صیقل قلوب، زمینه ساز معرفت برتر. 134
27- مجاهده در راه خدا، راه رسیدن به مسیر حق.. 135
28- اتباع حقّ، سبب كمال عقل.. 135
29- غلبه بر هوا و هوس، سبب ظهور نیروی عقل.. 135
30- خودشناسی و معرفت نفس باعث علم به دیگران. 136
31- لقمة حلال سبب نور قلب… 136
32- گرسنگی و كمخوری علّت تابش نور حكمت بر قلب… 137
33- حفظ زبان كلید حكمت… 137
34- عبودیت حق سبب رسیدن به مقام یقین.. 138
35- حركت بسوی خدا و توجه به دوستی خداوند باعث رفع حجوب… 138
36- تفكّر باعث نورانیت… 139
جمعبندی.. 140
فهرست منابع.. 15
چكیده
از آنجایی كه دغدغة بشر در طول اعصار دستیابی به اصیلترین و نابترین معارف بوده است تا بتواند تیشه بر ریشة همة جهالتها بزند و خود را از بند اسارت جهالت برهاند. این پایان نامه بر آن است تا بتواند راهی را برای دستیابی بشر به ادراكاتی مصون از خطا معرفی نماید. از آنجایی كه در روایات معصومین: و آیات قرآن كریم در مورد تأثیر فضایل و رذایل اخلاقی بر شناخت و ادراك، اشاراتی به صورت مستقیم و غیر مستقیم وارد شده است این تحقیق بر آن است كه این نقش و تأثیرگذاری را در این پژوهش بررسی نماید.
برخی قائلند كه گناه حجابی بر دیدگان انسان ایجاد میكند كه مانع از دید صحیح میشود و یا اصلاً دیده را كور كرده و آدمی را از دیدن بسیاری از حقایق بازمیدارد. آیا این ادّعا صحیح میباشد؟
آیا گناه میتواند در نوع نگاه و نگرش انسان و بالطبع ادراك آدمی اثر بگذارد؟
آیا آدمی میتواند با رعایت تقوا به مدارجی دست یابد كه دیگران از آن محرومند؟
بر فرض جواب مثبت به این تأثیرگذاری، آیا میتوان دیگران را هم نسبت به این تأثیرگذاری متقاعد نمود؟ یا دست كم به تأمّلی جدی در این مسئله وادار كرد؟
آیا در بررسی علل و عوامل اُفت تحصیلی دانشجویان و طلاب و محصّلین میتوان عواملی همچون، گناه و یا رذایل اخلاقی را به عنوان یكی از فاكتوریهای تأثیرگذار در این امر به حساب آورد؟
آنچه كه از آیات و روایات استفاده میشود این است كه نافرمانی از خداوند و گناه كه حركت در خلاف مسیر كلّ نظام هستی میباشد باعث دگرگونی در عقل و خرد و حسّ تشخیص آدمی میگردد. در حقیقت دگرگونی و ناموزونی حسّ تشخیص و ادراك آدمی، معلول بیماری خاصّی است كه همانند بیماریهای جسمی بر مزاج و یا روح انسان مسلّط میگردد.
گرایش به گناه، نوعی بیماری روانی محسوب میشود كه در روح آدمی اثر منفی گذاشته و باعث دگرگونی در نحوة اندیشة او و اعوجاج در دستگاه ادراك میگردد. از منظر قرآن و روایات در اثر تكرار گناه آدمی به حالت خاصی میرسد كه دیگر زشتیها را نمیبیند و آن را امری طبیعی قلمداد میكند و آرام و آرام فاعل گناه خود به شكل گناه درمیآید. و بر اثر آن بر قلب و گوش او مهر میخورد و پردهای در برابر دیدگانش آویخته میگردد و از فهمیدن حقایق و شنیدن نصایح، محروم میماند. ﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ…﴾[1].
با انجام رذایل، زمینة سقوط آدمی فراهم گشته و در اندیشه او شبهه و زمینه كجفهمی و اعوجاج در بینش ایجاد میشود. و بر عكس؛ با فضیلتمندی زمینة ارتقاء فهم و ایجاد بصیرت فراهم گشته و وسعت دید او زیاد میگردد.
کلیات
در یک تقسیمبندی كلّی میتوان عوامل مهم تأثیرگذار بر ادراك را به دو عامل درونی و بیرونی تقسیم كرد:
عوامل بیرونی میتواند مصادیقی همچون شیطان، دوستان گمراه یا خوب، اجتماعات صالح یا ناصالح، دسترسی یا عدم دسترسی به امكانات آموزشی و معلم داشته باشد.
امّا عوامل درونی نیز مثل ملكات و فضایل اخلاقی و رذایل اخلاقی، در نوع شناخت تأثیرگذارند.
البته تأثیرگذاری عمل بر شناخت و ادراك و همچنین اثرگذاری ادراك و شناخت بر عمل یک تأثیرگذاری دوسویه و متقابل است، امّا ما در این تحقیق فقط یک سوی این تأثیرگذاری كه همان نقش عمل[1] بر شناخت است را در قالب تأثیرگذاری اعمال خوب یا بد بر شناخت و معرفت مورد مطالعه و دقت نظر بیشتر قرار میدهیم.
این تأثیرگذاریها را میتوان از منظر فلسفی، دینی، روانشناختی و یا علوم اجتماعی مورد بحث و پژوهش قرار داد امّا از آنجایی كه ما در اینجا از منظر قرآن و روایات معصومین: آن را مطرح مینمائیم امكان ورود به همة این رویكردها را به طور مفصّل نداریم و غالب بحث جنبة دینی و از نگاه و منظر قرآن و روایات میباشد.