جهان پیچیده امروز، آموزش و پرورشی را طلب میکند که بتواند متناسب و منعطف با این پیچیدگیها، پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. برای پاسخگویی به این مهم نیازمند ابزاری هستیم که بتواند به راحتی در میان این پیچیدگیها حرکت کرده و مسیررا تسهیل نماید،آموزش بهترین ابزار برا ی این کار است، از آنجائیکه آموزش از طریق برنامه درسی معنا و مفهوم می یابد، با بررسی و بازنگری مداوم، تلاش می شود برنامه درسی با غنای کامل وعلمی خود بتواند به تمام نیازهای کنونی ودگرگونی های پر شتاب آینده پاسخ دهد(زمانی مقدم، 1388).
قدمت برنامه های درسی به صورت رسمی وغیررسمی با قدمت انسان برابروپایه های نوین آن به سال 1918وفرانکلین بوبیت می رسد. تلاش مستمرصاحبنظران موجب ارائه بیانیه های تقربیا منسجم برنامه درسی شد.تلاش بدون وقفه آنان درجهت افزایش شناخت ورسیدن به بلوغ فکری بااستفاده ازنگرش وسیع وخلق تئوریهای مختلف با زبان تکنیکی وحرفه ای جدیدوخاصی که طراحی هاوبرنامه ریزی هارا به نظم نوین کشانید. زمانی مقدم (1388) این حرکت را موجب خروج دیوار حوزه برنامه درسی از مرز دیوارهای کلاس و مدرسه و اتصال آن به دیوارهای فرهنگ جامعه می داند و اذعان میدارد: تئوریسین های برنامه درسی با تلاشهای تحقیقاتی خود، تحلیل نموده اند که مدارس جزایر فرهنگی نیستند و برنامه درسی تنها کتب درسی نیست، بلکه عناصر دیگری همچون نظام تربیت معلم، ارزشیابی، روش ها و دستورالعمل ها را نیز در برمیگیرد. نوجوان و جوان از آنچه در کلاس میشنود یا می بیند دست به تعبیر و تفسیر زده و ابتدا یک مقاومت ذهنی نموده و دست به تعبیر و تفسیر مجدد پدیده ها زده وسرانجام با خود انتخابی فرهنگ خاص خود را خلق می نماید.
تافلر(به نقل از قورچیان،1383) در کتاب سیمای پیچیده روند تحولات برنامه های درسی (1990) و کتاب طراحی و مهندسی برنامه درسی درهزاره سوم حرکت سه موج را معین وزمینه های موج چهارم را تبیین نموده است و موج دوم را به عنوان اثرگذار درآموزش و پرورش نام می برد. این موج درس وقت شناسی، درس اطاعت و درس کار تکراری (تکالیف شب) را وارد دنیای مدارس نمود. درهمین عصر بود که تصور میشد آموزش و پرورش به وسیله معلم در مدرسه تولید و به مصرف دانش آموز می رسد. بدین طریق یک نوع تعلیم تربیت بانکی و قلکی وارد دنیای مدارس شد. معلم پر کننده بانک و شاگرد پرشونده، وبانک و قلک تصور می گردید. موج سوم حاکمیت فرهنگ کامپیوتر، الکترونیک، صنایع فضایی ودهکده های دریایی و کنترل ازرا دور و بازشدن درهای تولید انبوه به بازارجهانی ازمختصات آن است. درآستانه موج چهارم، مسئله جابه جایی قدرت مطرح گردیده و دانش به عنوان ابزار قدرت و تکنولوژی به عنوان فرزند دانش تلقی وره گشا گردیده است.
برنامه درسی شامل فرصت های یادگیری و کلیه تجاربی است که با نظارت و مسؤولیت نظام آموزشی و به منظور ایجاد تغییر مطلوب در دانش ها و مهارت ها و نگرش های فراگیران طراحی و اجرا می شود و عملکرد و بازده آن مورد ارزشیابی قرار می گیرد(احمدی،1385).
با توجه به شرح تغییرات دنیای امروز مهر محمدی(1383) معتقد است: طراحی های متنوع برنامه درسی وبرنامه ریزی آن ها موجب همه سو نگری درتنظیم، اجرا و ارزشیابی برنامه های درسی می گردد. این برنامه های خاص را می توان به صورت زیر نیز طبقه بندی کرد:
با تلفیق وترکیب دیدگاه های متفاوت می توان قلمرو برنامه های درسی را وسعت بخشید به شکلی که منطبق با نیازهای جامعه تمام جنبه های فوق را دربر گیرد. “فرایندبرنامه ریزی درسی که منجربه تولیدیک برنامه درسی می شود،شامل سه مرحله اساسی، الگوپردازی برنامه درسی،اجرای برنامه درسی وارزشیابی برنامه درسی است. در فرایندطراحی وتولید واجرای برنامه درسی معمولاً ازسه نوع برنامه درسی قصدشده، اجرا شدهوکسب شده3
سخن به میان می آید. برنامه درسی قصد شده به آرمان ها، هدف ها، محتوا، روش های یاددهی- یادگیری و مسائل پیش بینی شده در برنامه درسی توجه دارد که در یک نظام آموزشی از جانب برنامه ریزان درسی پیشنهاد و تجویز می شود”(احمدی،1385 ص29).
آقازاده(1379)بیان می دارد: امروزه دستیابی به یک نظام آموزشی برتر، كارآمد و پیشرفته، یكی از مهمترین هدفهای عمومی دنبال شده در جهان است و هر كشوری با توجه به میزان اهمیت آموزش و پرورش در سطح جامعه و درنزد مسئولان و سیاستگذاران، جهت تحقق این امر برنامهریزی و سرمایه گذاری میكند. تقریباً دركلیه جوامع، مسائل وهدفهای آموزشی به همدیگر شباهت دارند،ولی روشها وبرنامهریزیهای مورد استفاده در امرآموزش علوم وحل مشكلات مرتبط، با سنت هاو فرهنگ هریک از جوامع ارتباط مستقیم می یابد.
اعتقاد استرانگ اتل به نقل از بدریان (1385) بر این است که: درچند دهه اخیر، نگرش جهانیان درمورد فرایندهای یاددهی- یادگیری به طوركامل تغییر كردهاست. درسالهای نه چندان دور، بسیاری اعتقاد داشتند كه ذهن دانشآموزان همانند ظرفهای خالی است كه در انتظار پر شدن با دانش و معلومات است. اما پدیدههای بزرگی همچون انفجار اطلاعات وگسترش روزافزون فناوری و نفوذ آن در تمامی ابعاد زندگی انسانی، پیشرفتهای اخیرصورت گرفته درعلوم تربیتی و روشها و برنامه های درسی وآموزشی علوم تجربی، با تغییراین نگرش نشان دادهاست كه با توجه به ضرورت زمان، باید تمامی دانشآموزان برای زندگی در جامعه ی پیچیده و پیشرفته امروزی كه ارتباط تنگاتنگی با مسائل علمی و فناوری دارد، آماده شوند. اخیراً، هیچ یک از موضوعهای درسی در سطح جهانی، به اندازه دروس علوم تجربی دچار تغییر و تحول نشده است. گرچه محتوای درسی علوم تجربی به خودی خود به دلیل پیشرفت فزاینده علم و دانش بشری، روز به روز جدیدتر و غنیتر میشود، ولی این تغییر تنها از جنبه محتوایی، آموزش علوم را در برنمیگیرد. ویژگیهای عصرکنونی ایجاب میكندتابرنامههای آموزشی علوم تجربی به نحوی ساماندهی گردد که با بهرهگیری از آنها، همة توانایی های شناختی و شخصیتی دانشآموزان رشد کرده و فراگیران با برخورداری ازمزایای علوم و فناوری، توانمندیهای لازم برای رویارویی باتحولات جدید را کسب نمایند.
هارلن به نقل ازبدریان(1385) در برنامههای درسی جدید علوم تجربی و روش های آموزش آن، تأکید اساسی بر روش هایی است که نقش اصلی در فرایند یادگیری به عهده دانشآموز است. بنابراین، سایرعوامل مانند محتوای آموزشی، تجهیزات وابزارهای آموزشی واقدامات معلم همگی درارتباط با دانشآموز معنی و مفهوم پیدا میکنند. معلم در این روشها نقش جهت دهنده و سازمان دهنده را دارد و میکوشد تا فعالیتهای دانشآموزان را متناسب با هدفهای درس در مسیرصحیح پیش ببرد.
علوم تجربی یکی از دانشها و معرفتهای بشری است که یافته های آن از راه مشاهده تجربی به دست می آید و ملاک یا معیار آن، انطباق داشتن با مشاهدات تجربی است. هدف از آموزش علوم تجربی، آموزش پدیده هایی است که درزندگی روزانه مشاهده می شود. در همه نظامهای آموزشی جهان، آموزش و یادگیری علوم تجربی از جایگاه ویژه ای برخورداربوده و تلاش می شود تا همه دانش آموزان، ضمن آشنایی با اصول و مفاهیم علوم تجربی و کسب سواد علمی لازم، آگاهی های لازم برای رشد به سوی یک شهروند مطلوب را کسب کنند. آنان با کسب آگاهی و مهارت لازم در زمینه های مختلف علوم، قادر خواهند بود تا در زندگی خود تصمیمات آگاهانه و منطقی بگیرند.
امروزه آموزش علوم تجربی بالاخص؛ فیزیک، شیمی، زیست شناسی و زمین شناسی در مدارس، به یکی از موضوعهای دشوار و مورد توجه تبدیل شده است. در مجموع، شاکله هر برنامه درسی به وسیله عناصر آن ساخته و پرداخته می شود، و در صورتی که آرمانها، مهندسی، سیستم، سطح بندی و سایرعناصردر یک تعامل مناسب طراحی و تنظیم نگردد؛ نمی توان درانتظار در یافت پاسخ مناسبی بود.
در مورد تعداد عناصر تشكیل دهنده برنامه درسی، که در این پژوهش مورد بررسی و ملاک تشخیص برنامه درسی است، میان برنامه ریزان درسی اتفاق نظر وجود ندارد. گروهی از صاحب نظران برنامه درسی را موضوع محور می نگرند، و برحجم و محتوا نسبت به فرایند یادگیری تاکید بیشتری دارند. در حالی که در برنامه درسی دانش آموز محور بر ویژگی یادگیرنده تاکید می شود و فرایند یاددهی و یادگیری اهمیت بسزایی می یابد. در برنامه درسی جامعه محورهم برفرایند یادگیری، روش حل مسئله مورد تاکید است.
بعضی این عناصر را به چهارعنصراساسی (هدف، محتوا، روش و ارزش یابی )محدود می كنند و برخی دیگرمانند فراسیس كلاین آن را تا 9 عنصر توسعه می دهند. مواد آموزشی، فعالیتهای یادگیری، راهبردهای یاددهی- یادگیری، ارزشیابی، گروه بندی، زمان و فضا. درفرایند برنامه ریزی درسی این عناصر به صورت یک سیستم و در ارتباط متقابل با هم درنظر گرفته می شوند. در این تحقیق از عناصر كلاین دربررسی سه نوع برنامه درسی استفاده شده است.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
در سالهای اخیر، به دلیل رشد روزافزون تکنولوژی و فنآوری اطلاعات و تغییرات سریع محیطی، سازمانها و کسبوکارها با چالشهایی اساسی روبهرو شده اند، بنابراین راههایی را جهت تطبیق خود با محیطهای پیچیده امروزی و مقابله با سایر سازمانهای رقیب، انتخاب می کنند، که آنها را در جهت برونرفت کارآمد از آن پیچیدگیها و تغییرات حمایت کنند. مدیریت فرایند کسبوکار یکی از مهمترین و کارآمدترین راهها در جهت پشتیبانی از سازمان در برابر پویایی محیط میباشد که با استقرار سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار نمود پیدا می کند. سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار، براساس توسعه در دو حوزه فنآوری اطلاعات و کسبوکار بنیان نهاده شده است. مهمترین قسمت ها در حوزه كسبوكار، مدیریت كیفیت فراگیر و مهندسی مجدد فرایند كسبوكار است. در حوزه فنآوری اطلاعات، انواع مختلف سیستمهای اطلاعاتی مانند برنامه ریزی منابع سازمان، سیستمهای مدیریت جریان كار و سیستمهای برنامه ریزی پیشرفته بر روی سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار تأثیر میگذارند [8].
امروزه فرایندهای کسبوکار کلید موفقیت هر سازمان هستند. بنابراین داشتن یک رویکرد مدیریت فرایند کسبوکار قوی در سازمانها حائز اهمیت است. فرایندها در سازمانها، به سه گروه تقسیم بندی میشوند: فرایندهای اصلی، فرایندهای حمایتی و فرایندهای مدیریتی [9]. سازمانها به تجربه آموختهاند که مدیریت فرایند کسبوکار، سرمایهگذاری قوی در رویارویی سریع با تغییرات محیطی است. با توجه به این که سیستم مدیریت فرایند کسبوکار بستری را فراهم میآورد تا انجام کلیه فرایندها در سازمان به صورت خودکار درآیند، همهی راهها در حال منتهی شدن به سیستم مدیریت فرایند کسبوکار به عنوان هسته اصلی سیستمهای سازمانی، جهت بهبود عملکرد کسبوکار میباشد [1].
با رشد فنآوریها و تکنولوژیهای ابداع شده توسط بشر، امکانات سادهتر و کارآمدتری در اختیار افراد قرار گرفته است. این فنآوریهای جدید، همان فنآوری اطلاعات است که از آن به عنوان بزرگترین انقلاب در زندگی بشر یاد شده است. در سیستمهای پیشین، کنترل و گردش فرایندهای کسبوکار داخل سازمان اکثراً دستی بود، زیرا فرهنگ فنآوری اطلاعات در بسیاری از سازمانهای کسبوکار استفاده نمیشد. اما امروزه سازمانها برای افزایش چالاکی، کاهش هزینه، معنا بخشیدن و ملموس کردن فرایندها، درون سازمانهای کسبوکار، به سوی فنآوری اطلاعات حرکت کرده اند و سعی دارند از تکنولوژیهای مطرح استفاده نمایند [2]. نرمافزارهای سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار در ایران، در مقایسه با سایر نرمافزارهای کاربردی مانند حسابداری، بسیار اندک هستند و تعداد انگشتشماری از شرکتهای ایرانی در این زمینه به صورت حرفهای فعالیت نموده اند. علت این موضوع، عمدتاً به واسطه دانش فنی و علم گستردهای است که در حوزه BPMS مورد نیاز است. اساساً، در حوزه بین المللی نیز، شرکتهای قدرتمند نرمافزاری (مانند Oracle و …) توانایی خلق سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار را داشته اند. امروزه، بستههای نرمافزاری در حوزه مدیریت فرایند کسب وکار توانسته است تا حد زیادی مشکلات سازمانها را برطرف و فعالیت آنها را بهینه سازد. شرکت پژوهشی فورستر اعلام کرده است: “استفاده از سیستم مدیریت فرایندهای کسبوکار، باعث افزایش 46 درصدی بهرهوری در شرکتها خواهد شد”.
1-2- تعریف مسئله
مدیریت فرایندهای کسبوکار[1](BPM) پارادیمی مدیریتی است، که هدف آن کنترل و بهبود فرایندهای سازمانی در بستر فنآوری اطلاعات است. مدیریت فرایندهای کسبوکار به دنبال کنترل بر چرخهی حیات فرایندها، از زمان تعریف ومدلسازی تا زمان اجرا و بهینهسازی است. فنآوری اطلاعات نقش مهمی در پشتیبانی فنی و ابزاری از این رویکرد دارد و به مدیران سازمان کمک می کند، اجرا و مدیریت بر فرایندها را از کانال ابزارها و سیستمهای گردش کار محقق سازند [3]. هر فرایند کسبوکار دارای یک ساختار، ورودی، خروجی و کاربر میباشد و وظایف و عملکردهای داخلی و خارجی را شامل می شود [10].
فرایندهای موجود در سازمانها، پیچیده، پویا و دائماً در حال تغییر هستند، که به صورت نامنظمی گسترشیافتهاند و در هر سیستم و سکویی به صورتی متفاوت، محلی سازی شدهاند. سیستم مدیریت فرایندهای کسبوکار [2]( (BPMS، باهدف اتوماسیون گردش کار فرایندهای سازمانی و ایجاد امکان پایش و مدیریت فرایندها ارائه شده است. این سیستمها سعی دارند تمام چرخهی حیات فرایندها را از زمان تعریف و مدلسازی تا زمان اجرا و بهینهسازی تحت ابزارهای مبتنی بر فنآوری اطلاعات مدیریت کنند [3].
این موضوع اهمیت راهاندازی سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار را در سازمان نشان میدهد که نهتنها موجب اتوماسیون فعالیتهای درون سازمان می شود، بلکه قابلیت پایش و بهبود فرایندها را در سازمان ایجاد می کند. مدیران در راستای سنجش و ارزیابی سازمان به طور مداوم، گلوگاهها و نقاط ضعف طراحی فرایندها را کشف کرده و با اصلاح مستمر فرایندهای سازمانی به منظور تطابق با تغییرات محیطی، به هدف نهایی هر کسبوکار یعنی افزایش سطح کارایی و رضایتمندی دست مییابند.
از این رو، بر مبنای ارزیابی کارایی کل فرایندهای یک سازمان، شاخصهای ارزیابی سیستمهای فرایند کسبوکار مورد توجه قرار میگیرند. در واقع سازمانها علیرغم استفاده از روشهایی نظیر: مدیریت منابع سازمان، مدیریت کیفیت، مدیریت رضایت مشتری، مدیریت زنجیره تأمین و غیره، به دلیل عدم وجود یک سیستم یکپارچه سازمانی که کل فرایندها را در بر گیرد، دچار عدم هماهنگی فعالیتها و فرایندها بین بخشهای مختلف میباشند و این مسئله لزوم پیادهسازی یک سیستم مدیریت فرایند کسب و کار را بیش از پیش نشان میدهد. ارزیابی سیستم پیادهسازی شده، به کمک معیارهایی انجام می شود که کل فعالیتهای درون سازمانی و برون سازمانی را پوشش دهد.
در این تحقیق سعی شدهاست تا با ترکیب ایدههای نوین نظیر شبکه های عصبی از روش فراابتکاری الگوی مناسبی برای مدلسازی سیستمهای مدیریت فرایند کسب و کار ارائه شود.
1-3- سوال تحقیق
مهمترین مرحله در انجام تحقیق، بیان مسئله است. سوال اصلی این تحقیق عبارت است از:
1- نحوه انتخاب مؤثر BPMS مناسب جهت پیادهسازی در سازمان ها بر چه اساسی صورت میگیرد؟
2- شاخص های پایه جهت ارزیابی یک سیستم مدیریت کسبوکار در چند دسته طبقه بندی میشوند و هرکدام شامل چه زیر معیارهایی می شود؟
1-4- اهداف تحقیق
نرمافزارهای مختلفی در حیطهی مدیریت فرایند کسبوکار و گردش کار و فرایندها وجود دارند، که هر کدام ویژگیهای خاص خود را داشته و بعضاً ویژگیهای مشترکی نیز در آن ها یافت میشود. این تحقیق درصدد است که با بهره گرفتن از پیشینهی نظری و تجربی موجود و ارائه یک مدل در شبکه عصبی به بررسی و تحلیل قابلیتهای نرمافزارهای مرتبط با مدیریت فرایند کسبوکار بپردازد، تا بتواند بستری مناسب جهت استفاده از این نرمافزارها ایجاد نماید. ضرورت انجام این طرح به منظور تسهیل استفاده از نرمافزارها برای کاربران و سازمانهای مختلف میباشد تا بتوانند هرچه بیشتر در دنیای در حال رقابت، پویاتر گام بردارند. استفادهی بهینه از امکانات و منابع و رسیدن به بالاترین حد از عملکرد و کارایی از نتایج انجام این پروژه میباشد. لذا سازمانهایی که قصد استقرار سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار را دارند، با بهره گرفتن از شاخص های جمعآوری شده در این تحقیق، میتوانند با سنجش سیستم در سازمان گامی مطمئنتر بردارند.
[1] Business Process Management
Business Process Management System
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
:
توسعه و کاربری فناوری اطلاعات در حوزههای مختلف به ویژه در حوزه تلفن بانک، حاصل قابلیتهای فناوری اطلاعات است که امروزه در دنیای کسب و کار با اقبال فراوان روبرو شده است. انسان هزارهی سوم در تلاش است با شتاب دادن به روند توسعه و کاربری فناوری اطلاعات در بخشهای مختلف نظام اجتماعی از الگوی سنتی فاصله گرفته و الگوی جدید متناسب با الزامات عصر اطلاعات ایجاد کند. در این راستا و همانند اکثر تأمینکنندگان سیستم، نظام بانکی طی دهه های اخیر به سرعت به سمت سرمایهگذاری بر روی فناوریهای نوین ارائه سیستم به مشتریان، به عنوان راهی برای کنترل هزینهها، جذب مشتریان جدید و تحقق انتظارات مشتریان روی آورده است و استفاده از این فناوریها (تلفن بانک، موبایل بانک، سیستمهای خودپرداز و…) را به عنوان یک ضرورت راهبردی در دستور کار خود قرار داده است (جوزف واستون، 2003، 190).
فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک فناوری جدید در دهه 90 وارد بازار شد و به سرعت توسعه یافت. این فناوری به دلیل عمومی بودن آن با سایر فناوریها تفاوت اساسی دارد. به این معنی که نه تنها در حوزه خود تأثیر گذار است، بلکه در کلیه فعالیتهای اقتصادی و غیر اقتصادی تأثیر بسزایی در تسهیل انجام امور و بالا بردن بهرهوری و کارایی دارد (پزشکی، دباغ رضایی، 1384،38).
یکی از بزرگترین فرصتها و چالشهایی که سازمانهای امروزی با آن مواجه هستند استفاده از فناوریهای مبتنی بر وب (شبکه) است، اینترنت به عنوان یک کانال جدید برای مبادلات اقتصادی منابع جدیدی برای ایجاد درآمد و فرصت در اختیار سازمانها قرار داده است. میزان مبادلات از طریق اینترنت روز به روز در حال افزایش است و شرکتهایی که از این فناوری استفاده نکنند ظرف مدت کوتاهی از صحنه بازار محو خواهند شد (سید جوادین، یزدانی،1384،2).
از ویژگیهای قرن حاضر، توسعه اعجاب آور تكنولوژی ارتباطات و اطلاعات و بكارگیری آن جهت افزایش سرعت و كیفیت در ارائه خدمات میباشد ضمن این که بخش خدمات در حدود 20 درصد کل تجارت جهانی را تشکیل میدهد و در طی15 سال گذشته، مانند تجارت کالا از رشد سریع 5/8 درصدی برخوردار بوده است (آنکتاد[1]2001، ص154). این پیشرفت، بانكداری را نیز تحت تأثیر شدید خود قرار داده و باعث تغییرات عمدهای در این صنعت گردیده است. سرعت توسعه صنعت انفورماتیک باعث ایجاد تغییرات عمدهای در شكل پول و سیستمهای انتقال منابع در عرصه بانكداری گردیده و مفاهیم جدیدی از بانكداری تحت عنوان بانكداری نوین الكترونیكی ظهور یافته است (حسن زاده و پورفرد، 1382، ص 7).
تمام سازمانها به دنبال جذب مشتری و افزایش رضایتمندی او هستند، این مساله به خصوص در بانكها كه در ارتباط دائم با مشتریان هستند اهمیت ویژهای دارد و از طرفی رقابت در بین بانكها و مؤسسات قرضالحسنه و سایر اشکال جذب منابع پولی رو به افزایش است، لذا ایجاد مزیت رقابتی برای بقای بانکها لازم و ضروری به نظر میرسد. خدمات نوین بانكی كه ارتباط بسیار نزدیكی با تكنولوژی اطلاعات و ارتباطات دارد از جمله عوامل بسیار مهم در ایجاد مزیت رقابتی برای بانكها و جذب مشتریان و رضایتمندی آنها است (علی محمدی، 1381، ص34). منظور از خدمات نوین بانکی که در این تحقیق مورد توجه قرار گرفته است اشکالی از بانکداری الکترونیکی است که با هدف جذب و رضایت مشتریان در بانکهای مختلف ارائه میشود. خدمات نوین بانکی ارائه شده در شعب بانک توسعه تعاون استان اردبیل شامل: عابر بانک، حساب متمرکز، تلفن بانک، موبایل بانک، اینترنت بانک، بانکداری الکترونیک و بانکداری اینترنتی است. با توجه به اهمیت رضایت
مشتریان در عملیات بانکی، کانون توجه مطالعه حاضر بر نقش خدمات نوین بانکی، تلفن بانک در جذب مشتریان و بهبود کارایی بانک با تاکید بر وقت و هزینه کارکنان شعب ارائه دهنده این خدمات است. به عبارت دیگر این پژوهش در صدد پاسخگویی به این سئوال است که خدمات نوین بانکی، تلفن بانک تا چه حد رضایت مشتریان و کارایی بانکها را ارزیابی عوامل موثر بر گرایش رفتاری به استفاده از خدمات بانکداری الکترونیکی به دنبال داشته است؟
1-2- بیان مساله
توجه روز افزون بانکها در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه با ارائه خدمات بانکی از طریق ابزارهای الکترونیکی با هدف تسهیل فرایند خدمات رسانی به مردم و کاهش هزینههای بانکداری رقابت فشردهای را در صنعت بانکداری الکترونیکی ایجاد و اکثر بانکها را به بهرهگیری از فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی وادار کرده است (بیات،1387،10). یكی از این فنآوریهای نوین الکترونیکی تلفن بانك است. با توسعه سامانههای الکترونیکی مانند بانکداری الکترونیکی و گسترش استفاده از تلفنهای همراه در سطح جامعه مؤسسات مالی و بانکها نیز تحت تأثیر قرار گرفتهاند. شبکه جهانی وب بطور اساسی انتظارات مشتریان را در مورد سرعت، دقت، قیمت وخدمات تغییرداده است. فاصله جغرافیایی معنای خود را از دست داده است و در دسترس بودن، سهولت و سرعت توزیع خدمات باعث ایجاد مزیت رقابتی برای سازمانها، ازجمله بانکها میگردد. برای رقابت در این محیط پیچیده کسب و کارها مجبورند جدیدترین و جذابترین ابزار خدماتی را که مشتریان خواستار آن هستند را در اختیار آنان قرار دهند. به منظور بقای بانکها در عرصه رقابت شبکههای بانکی نیاز به تغییر روش از بانکداری سنتی میباشند. تمایل و علائق مشتری بر مبنای شکل جدیدی از الکترونیکی، رقابت مبتنی بر کاهش هزینه، حفظ مشتری، ترغیب مشتری، پذیرفتاری مشتری (قابلیت قبول)، امنیت، آسانی استفاده، بخش وسیعی از محصولات و خدمات میباشد (چانگ،2006، ص213-210).
این پژوهش توسعه مبتنی بر مدل تعدیل یافته پذیرش تکنولوژی دیویس با یک عامل اضافی، امنیت ادراک شده را بیان میکند، که بر اساس این مدل، سهولت ادراک شده، مفید بودن ادراک شده و امنیت ادراک شده متغیرهای مستقل تحقیق میباشند؛ و متغیر وابسته این تحقیق پذیرش استفاده از خدمات تلفن بانک توسط مشتریان میباشد که تئوری اقدام عقلائی فیش بین وآجزن، شامل دو عامل طرز نگرش فرد نسبت به رفتار و هنجارهای ذهنی میباشد. در واقع این تحقیق برای توسعه پذیرش استفاده از خدمات تلفن بانک و بهتر برآورد کردن نیاز و خواسته مشتریان و در راستای پاسخگویی به سئوال اصلی زیر میباشد:
«استفاده از خدمات تلفن بانک بر نوع گرایش رفتاری مشتریان تاثیر دارد؟»
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
امروزه اکثر کشورهای جهان به استفاده از تلفن بانک ترغیب گردیده اند. از نیمه اول دهه 90 استفاده از مبادله تلفن بانکی دادهها سالانه 23 درصد رشد داشته و طبق برآوردها تا سال 2000 این رشد به 36 درصد رسیده است. در حال حاضر استفاده از ابزارهای پرداخت تلفن بانکی در جهان بسیار رونق یافته و رشد استفاده از دستگاههای خودپرداز، خدمات تلفن بانکی، تلفن بانک به ترتیب26، 25 و 35 درصد میباشد. این در حالی است که نحوه انجام مبادلات بانکی به روش سنتی و از طریق شعب به کمتر از 10درصد رسیده است، که ایران در زمینه تجارت تلفن بانک وتلفن بانکی در نتیجه تلفن بانک در رتبه 58 جهان قرار دارد (مرادیان،1383،14). بنابراین به کارگیری فناوری اطلاعات روش مناسبی بوده که شرکتهای خدمات مالی باید برای کنترل هزینههایشان و ارائه هر چه بهتر خدمات وجذب مشتریان به این نوع خدمات روی آن تحقیقات و سرمایه گذاری نموده تا بتوانند از سرمایه گذاری در این صنعت استفاده مطلوب را بدست آورد.
[1].UNCTAD
[2] Chang
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
انسان عصر حاضر بخش عمده ای از زندگی خویش را به عنوان یادگیرنده در مراكزآموزشی و تحصیلی سپری می كند و این موجب صرف مبالغ عظیمی در زمینه های آموزش و پرورش می شود.بدیهی است كه شناسایی عوامل مؤثردریادگیری و راه های بهبود آن همواره از دغدغه های متخصصین تعلیم و تربیت بوده است.علاوه بر این متخصصین در جستجوی راه هایی هستندكه به كمک آن نه تنها دانش آموزان مطالب ارائه شده رادرآموزشگاه بفهمند،بلكه در امور تحصیلی خودانگیخته، فعال و علاقمند باشند و پیشرفت تحصیلی قابل توجهی كسب نمایند(قاسمی،1380).
برای برآورده ساختن نیاز های آموزشی یک جامعه پویا ودرحال تحول،بایددر برنامه ریزی ها به طور مداوم تلاش هایی برای تحقق و تدوین یک سیستم آموزشی مؤثر در نظام آموزش و پرورش منظور شود.برای گسترش تاثیر تكلیف شب[1] و تدوین مطالب ومواد سودمند برای آموزش باید در زمینه هایی كه بحران به حساب می آیند،به تحقیق و مطالعه پرداخته شود(سیف،1386).
امروزه درآموزش و پرورش كشورما و بسیاری ازكشورهای دیگر موضوع تكلیف شب یكی از موضوعات بحث برانگیز تعلیم و تربیت به شمار می آید.
تكلیف تمرینی ابزاری است كه فرصت ها و فعالیت های خارج از مدرسه را برای رسیدن به اهداف برنامه درسی به طور مؤثر و آگاهانه به
خدمت می گیرد.
انجام تكالیف به روش حل تمرین،موجب تثبیت و تعمیق آنها می شود،حس استقلال تقویت شده و موجب علاقمندی به علم مطالعه در فراگیر می شود.فراگیرهنگام انجام تمرین به این باور می رسد كه یادگیری درخارج از كلاس و مدرسه نیزامكان پذیرخواهد بود. همچنین دانش آموزان ضعیف بااستفاده از این فرصت می توانند خودرابا سایرین هم سطح كنند(قورچیان ،1371).
مسئله تكلیف شب همواره برای دانش آموزان،معلمان و اولیای مدرسه مطرح بوده و به عنوان یک حلقه ارتباطی بین خانه و مدرسه نقش خاصی ایفامی كند و می تواند به عنوان وسیله ای جهت ارتباط بین والدین،دانش آموزان و معلم به كار گرفته شود.
خانواده،مدرسه و جامعه سه ركن اصلی و مهم در آموزش و یادگیری افراد به ویژه دانش آموزان را شامل می شوند. امروزه به مقوله خانواده و جامعه در یادگیری توجه می شود. در این راستا تكالیف دانش آموزان ضمن دارا بودن سایر نقش ها،نقش ارتباطی بین مدرسه،جامعه و خانواده را نیز ایفا و مطالب آموخته شده درمدرسه را به كار بست های عملی در بیرون از مدرسه تبدیل می كند(قزوینی،1370).
در چند دهه اخیر در دنیا هیچ موضوعی به اندازه تكلیف شب مورد توجه محققان قرار نگرفته و هدف نهایی آن ها بهبودوضعیت ارائه تكلیف در فرایند تعلیم و تربیت است. چرا كودكان هم چنان از انجام دادن تكالیف گریزان اند؟چه راهبرد هایی برای بهبود و شرایط انجام دادن تكالیف درسی مؤثر واقع می شود ؟ چه ویژگی هایی بایددردانش آموزان باشد تا آن ها بدون هیچ مشكلی تكلیف را انجام بدهند و تمرین كنند(بازرگان،1379).
تحقیق حاضر سعی دارد برپایه مبنای نظری و عملی،ارائه تكلیف به روش حل تمرین كه یكی از روش های رایج در آموزش و پرورش كشورمان است ،رابیازماید،وتاثیرآن رابر عملكرد تحصیلی دانش آموزان بسنجد ، و در حد امكان نقش ارائه تكلیف به روش حل تمرین را در بهبود امر آموزش روشن تر سازد .
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
انسان موجودی اجتماعی است و به همین دلیل ازلحظه تولد تا آخرعمردراجتماع به سر می برد ودائما درتعامل با انسان های دیگر می باشد. اودریافته است که درجمع بودن می تواند مشکلات اورا مرتفع نماید وبه همین منظورهمواره یادمی گیرد که چگونه بایستی درجمع زندگی کندونیازهای خودرا ارضا نماید. بنابراین لزوم آموزش مهارت های اجتماعی درزندگی فرد مطرح می شود. این که چگونه و با چه کیفیتی درجمع حضور یابد و رفتارهای گروهی مناسب ازخود نشان دهد. موضوع مهارت های اجتماعی کودکان بخشی از مسئله اجتماعی شدن آن هاست (سلیمانی و همکاران،1388).
از بین تمامی سازمان هایی که نقش کلیدی در اجتماعی کردن افراد دارند، مدرسه اولین جایگاه رسمی تجربه اجتماعی کودکان است و در این زمینه نقش تعیین کننده دارد. اجتماعی شدن فرایندی است که در آن هنجارها، مهارت ها، انگیزه ها، نگرش ها و رفتارهای فرد شکل می گیرد تا ایفای نقش کنونی یا آتی او در جامعه مناسب و مطلوب شناخته شود. در این فرایند، اکتساب و به کارگیری مهارت های اجتماعی و چگونگی برقراری ارتباط و تعامل با دیگران، یکی از مؤلفه های اصلی رشد اجتماعی بخصوص در بین کودکان و نوجوانان محسوب می شود. بنا به تعریف، مهارت های اجتماعی به رفتارهای آموخته شده و مقبول جامعه اطلاق می شود، رفتارهایی که شخص می تواند با دیگران به نحوی ارتباط متقابل برقرار کند که به بروز پاسخ های مثبت و پرهیز از پاسخ های منفی بینجامد (ابطحی و ندری،1390).
مهارت های اجتماعی، مجموعه توانمندی هایی است كه موجب موفقیت در زندگی اجتماعی فرد می شود. هر فرد برای زندگی موفق در یک جامعه، علاوه بر مهارت های فردی به مهارت های دیگری نیاز داردكه از آن به نام مهارت های اجتماعی یاد می كنند. مهارت اجتماعی به مجموعه رفتارهای فراگرفته قابل قبولی گفته می شود که فرد را قادر می سازد با دیگران رابطه مؤثر داشته و از عکس العمل های نامعقول اجتماعی خودداری کند (ماتسون وبویسجولی[1]،2008؛ به نقل ازپورمختار،1392).
فقدان مهارت های اجتماعی موجب چالش های اخلاقی برای افراد می شود. رشد اخلاقی حاصل تعامل بین طبیعت و تربیت است. اخلاق در نتیجه تعامل عواملی مانند نظرات والدین، روش های
انضباطی و همچنین انتخاب ها و اختیارات خود کودکان شکل می گیرد. کودک از تجارب اولیه خود برای تشخیص درست از غلط بهره می گیرد. در عین حال هنگامی که نیاز به تربیت و پرورش دارند، والدین به طور متعادل نیازهایشان را برآورده می سازند، بدین ترتیب یاد می گیرند در زندگی مقررات را بپذیرند و یاس ها را تحمل کنند. دوست داشتن افراطی و برآوردن نیازها صرف نظر از خواسته ها و نیازهای کودک، او را لوس می کند. این سبب می شود کودکان در اولین مراحل رشد اخلاقی بر اساس فردگرایی خودخواهانه مغرور شوند. این مساله برای کودکان دو ساله خوب است، برای شش ساله ها قابل تحمل و در ۱۲ ساله ها و یا سنین بالاتر مضر است (مختاری پور وسیادت،1387).
از طرف دیگر، ناتوانی در مهارت های اجتماعی می تواند تقریباً تمام جنبه های زندگی یک دانش آموز را تحت تأثیر قرار دهد، زیرا موجب کاهش حساسیت وی نسبت به مردم و درک ضعیف او از موقعیت های اجتماعی میگردد. اختلال در مهارت های اجتماعی شاید فلجکنندهترین مشکلی باشد که می تواند یک دانش آموز به آن دچار شود. در ادبیات روانشناسی و تعلیم و تربیت، مشکل اجتماعی را به عنوان یک ناتوانی مجزا، اولیه و جدای از مشکلات آموزش مورد توجه قرار میدهند، ولی شکست در یادگیری و عملکرد تحصیلی، خود می تواند موجب بروز مشکلات اجتماعی و عاطفی ثانویه گردد. بطور کلی مشکل اجتماعی در ناکارآمدی تحصیلی می تواند بسیار مؤثر باشد (لرنر[2]،2007؛به نقل ازشفیع نادری،1390).
محدودیت زیاد موجب می گردد کودک احساس کم ارزشی و فقدان خویشتن داری کند. بنابراین او فردی بسیار سرکش یا بسیار مطیع، لیکن به شکلی بیمارگونه و ناسالم، خواهد شد. با اندکی تأمل می توان دریافت رسیدن به تعادل مشکل است. با برقراری انضباط ما فقط رفتار غلط را تنبیه نمی کنیم یا باعث ایجاد محدودیت نمی شویم بلکه چگونگی تشخیص درست از غلط را آموزش می دهیم. حتی به رغم مقررات و نظامهای اجتماعی، کودکان در سنین بالاتر می توانند تصمیم بگیرند و انتخاب کنند که از قوانین و مقررات جامعه پیروی نمایند یا نه. در نهایت والدین در درک رشد اخلاقی باید این واقعیت را بپذیرند که باید کودکانشان را ارزیابی کنند تا اهداف بهتری را برای رشد فردی آن ها برگزینند. به تازگی مؤلفان، اصطلاح تازه ای را تحت عنوان هوش اخلاقی سعی دارند در روانشناسی وارد نمایند هوش اخلاقی موضوع تقریبا جدیدی است. همان طور که هوش هیجانی و هوش شناختی با یکدیگر فرق دارد، هوش اخلاقی هم یک هوش کاملا مجزاست. مفهوم اصلی هوش اخلاقی این است که ما بتوانیم درست را از نادرست تشخیص دهیم؛ یعنی اعتقادات محکم اخلاقی داشته باشیم و بر اساس این اعتقادات عمل کنیم(بوربا[3]،2005).
از سویی دیگر هوش اخلاقی کودک، ظرفیت و توانایی درک مسائل خوب از مسائل بد است. از دیدگاه هوش عملی، این ظرفیت ها در یک فرایند آموزشی به ارزش ها و اخلاقیات تبدیل میشوند (بوربا، 2005). هوش اخلاقی شامل گستره ی فرا شناختی یا فراعملی است که واکنش شناخت ها، نگرش ها و فعالیت های اخلاقی را فقط در چارچوب سیستم های ارزشی فردی امکان پذیر می سازد. هوش اخلاقی قادر است مسئولیت انتخاب ها و فعالیت ها را از نظر اخلاقی بر عهده گیرد. محققی هوش اخلاقی را وابسته به هفت ارزش عمده میداند: همدلی، وجدان، خودکنترلی، احترام، مهربانی، تحمل و انصاف. سه اصل اول-همدلی، وجدان و خودکنترلی هسته اخلاقی هوش اخلاقی را نشان می دهند (جورجیو[4]، 2005؛ به نقل ازپورمختار،1392).
از روشهای مهم ارتقای عملکرد تحصیلی دانشآموزان، کمک به دانش آموزان جهت برقراری رابطه سالم و مناسب و سازگار با محیط اجتماعی خود جهت رشد عاطفی، هیجانی، اخلاقی وشکل گیری هویت مستقل، است. ارزیابی پیشرفت و عملکرد تحصیلی، به مثابه مفهوم کنترل کیفیت درحوزه تولید وصنعت است. به زبان تولید، این ارزیابی می تواند موجب کارایی واثربخشی اندوخته ها ومهارت های علمی درافراد متخصص شودکه همانا محصول نهایی حوزه تعلیم وتربیت محسوب می شوندوبه این ترتیب، بازده کارخانجات تولید علم وفناوری مورد تقویت وبهبود قرارخواهدگرفت (لرنر،2007؛به نقل از شفیع نادری،1390).
بنابراین مجموعه هوش اخلاقی و مهارتهای اجتماعی می تواند بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تاثیر گذار باشد. در جهان کنونی عملکرد تحصیلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، جوامع پیشرفته و در حال پیشرفت تاکید بسیار زیادی بر عملکرد تحصیلی، رقابت و پیروزی دارند، و این تاکید گاه بیش از اهمیتی است که برای همکاری یا رضایت بخشی ارتباطات بین فردی قائل می شوند(بهمنی و همکاران، 1383).
بنابراین ما در این پژوهش قصد داریم به بررسی رابطه بین هوش اخلاقی و مهارت های اجتماعی بر عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دبیرستان های عشایر شهر شیراز بپردازیم.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است