افسردگی حالتی هیجانی است که مشخصه آن غمگینی زیاد، احساس بیارزشی، احساس گناه، کنارهگیری از دیگران و از دست دادن علاقه و اشتیاق به فعالیتهای عادی است (داویسون و نیل[1]، 2001). افسردگی قسمت عمدهای از مشکلات سلامت روانی را تشکیل میدهد (بری[2]، 2003).
بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، افسردگی دومین بیماری شایع پس از بیماری قلبی-عروقی است. این اختلال به عنوان نخستین معضل سلامت در دنیا و به عنوان مادر بسیاری از بیماریها تلقی میشود. شیوع این بیماری در طول عمر پانزده درصد و در زنان به بیست و پنج درصد میرسد (چهارمین ویراست تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[3]، 2000).
در واقع همه افراد در دورههایی از عمر خود افسردگی را تجربه میکنند، این احساس معمولا! بهدنبال فقدان یا ناکامی ایجاد میشود و در شرایط طبیعی پس از چند ساعت یا چند روز از بین میرود. به هر حال، هر گاه احساسهای افسردهوار تداوم یافته و در سلامتی و بهزیستی اجتماعی شخص اخلال نماید، در آن صورت کمک حرفهای الزامی خواهد بود (کهرازی، آزاد فلاح و اللهیاری، 1382).
در سببشناسی این اختلال از عوامل چندی یاد نمودهاند که متناسب با این عوامل، شیوههای درمانی گوناگونی پیشنهاد شدهاست. درمانهایی نظیر دارودرمانی، الکتروشوک، روانتحلیلگری، شناختدرمانی، گروهدرمانی، درمان شناختی-رفتاری و معنادرمانی را میتوان نام برد (کاپلان و سادوک[4]، 1995؛ به نقل از غباری بناب، 1385). در سالهای اخیر علاوه بر روشهای برگرفته از نظریههای روانشناختی، درمانهای معنوی و مذهبی نیز جایگاه علمی خود را باز نمودهاند (مک لایف، لارسون، هایت، کوئنیگ، تورسون[5]، 2000).
با توجه به شیوع اختلال افسردگی که 75% از موارد بستری را در بیمارستانهای روانی به خود اختصاص دادهاست (هاوتون[6]، 1990)، رواندرمانی فردی نمیتواند پاسخگوی این مشکل باشد. یک راهبرد اصلی برای مؤثرتر کردن درمان، ارائه آن در گروه است (فری[7]؛ ترجمه صاحبی، حمیدپور و اندوز: 1384).
گروهدرمانی شکلی از رواندرمانی است که در آن دو مراجع یا چند بیمار با یک یا چند درمانگر کار میکنند. این روش، روش متداول و جاافتادهای است که در آن اعضای گروه میتوانند از تجربیات دیگران آگاه شده و از آن ها درس بگیرند. این روش درمانی نسبت به رواندرمانی فردی، هم از نظر هزینهای باصرفهتر است و هم در بیشتر موارد اثربخشتر، به علاوه، معمولاً کسانی که از بیماری ذهنی یا مشکل رفتاری رنج میبرند، دچار احساس تنهایی، انزوا و متفاوت بودن هستند. گروهدرمانی فضایی را برای گردآمدن افرادی که در حال حاضر درگیر مشکل مشابهی هستند یا در گذشته به مشکل مشابهی گرفتار بوده و اکنون نجات یافتهاند، فراهم میسازد. اعضای گروه همچنین میتوانند با پشتیبانی عاطفی از یکدیگر، رفتارهای تازهای را تجربه کنند (ون واگنر[8]، 2006؛ به نقل از بوالهری، نظیری و زمانیان، 1391). پیشرفت علم روانشناسی از یک سو و ماهیت پیچیده انسان از سوی دیگر، باعث شده که نیازهای معنوی بشر در برابر خواستههای مادی قد علم کند و اهمیت بیشتری یابد (فردیکسون، ترجمه موسوی: 1387).
امروزه تأکید بر اینکه در کنار بعد زیستی سلامت جسم، باید به ابعاد روانی، اجتماعی و معنوی سلامت فرد نیز توجه کرد، رو به فزونی گذاشته است. در فرهنگ و فضای ایرانی-اسلامی، مهمترین عامل تأثیرگذار بر سلامت فرد، رسیدن به سلامت معنوی است که اندیشه و ادبیات آن بر اساس قرآن شکل گرفته و تدوین یافته است و منبعی مهم برای توصیف سلامت معنوی و شاخصهای آن و راههای رسیدن به آن به شمار میرود (مرندی، عزیزی، 1389). از حدود 40 سال پیش، نتایج تحقیقاتی ارائه شد که ارتباط عوامل دینی و اعتقادی را با شاخصها و پیامدهای جسمی آن مانند مرگ نشان داد و از آن زمان، شاخص معنویت نیز در تعریف سلامت وارد و به تدریج در نوشتههای علمی آورده شد (راجرز و اسکیدمور[9]، 2010).
اکستین و کرن[10] (2004) دربارهی آموزههای معنوی چنین میگویند: آموزههای معنوی به مثابه آگاهی از هستی یا نیرویی فراتر از جنبههای مادی زندگی هستند که احساس عمیقی از وحدت و پیوند با کائنات را بوجود میآورند. فیشر[11] (2000) عنوان کردهاست که توجه به بعد معنوی تأثیر زیادی در داشتن یک زندگی کامل دارد.
سوراجاکول، آجا، چیلسون، رامیرز و ایرل[12] (2008)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که معنویت نقش عمدهای در افسردگی دارد، این پژوهشگران دریافتند که سطح افسردگی افراد معنوی پایینتر است.
اغلب بیماران در مواجهه با بیماری به سمت حالات معنوی روی میآورند. اما در بعضی مواقع همین باورهای معنوی مشکلآفرین هستند و بیماران، پریشانیهای معنوی را به عنوان عوامل استرسزا تجربه میکنند (خدابخشی، 1392). این امر بخصوص در بیماران دچار افسردگی که با علائمی منفی همچون ناامیدی، دلسردی، بدبینی، احساس گناه و از دست دادن انرژی و علاقه دست و پنجه نرم میکنند، بیشتر خود را نمایان میکند.
یونگ (1933) در کارهای خود به این نتیجه رسید که افراد رشد یافته در جستجوی معنایی برای زندگی خود هستند و بدون حل موفقیتآمیز چنین جستجویی، زندگی بطور غیر قابل تحملی دردناک شده و فرد دچار افسردگی عمیق میشود (برآبادی، 1383). ناامیدی از رسیدن به درک و مفهوم علت و غایت، در جهان هستی و سردرگمی درباره جایگاه خود در جهان هستی و اتصال و ارتباطی که موجودات هستی و انسانها با یکدیگر دارند و به خصوص ناامیدی از درگاه خداوند، به دلیل عدم شناخت وجود لایتناهی او و نیز عدم شناخت خویشتن به عنوان افضل موجودات، میتواند فرد را به انتهای درماندگی و یأس و پوچی بکشاند. یأسی که در وجود خود، افسردگی را همراه دارد.
در طول تاریخ، مذهب، معنویت و پزشکی به هم آمیختهاند. پزشکان بنام ایرانی نیز در کتب پزشکی کهن به مفهوم «طب روحانی» به تفصیل پرداختهاند. «طب روحانی» علمی است که به کمالات قلوب و امراض، دوا، کیفیت حفظ صحت و اعتدال آن، تدبیر کردن منفعت آنچه از اعراض نفسانی که نافع است و دفع مضر آنچه مضرت است، میپردازد (دهخدا، 1377). جرجانی، «طبیب روحانی» را عارفی میداند که از طریق ارشاد و تکمیل، قدرت انجام این طب را دارد (محقق، 1378).
در دهه های اخیر، مباحث عرفانی و معنوی و تعالیم اشراقی بیش از پیش جایگاه خود را بازیافته است و اهل نظر در حوزهی عرفان، حکمت، هنر، ادبیات و روانشناسی به نقش معجزهآسای عرفان و ارزشهای معنوی در پاسخ به نیازهای تکاملی انسان و درمان ناملایمات و بیماریهای روحی و روانی فرد و رسیدن او به سلامت روان تأکید فراوانی دارند (کریمی، 1383). یکی از اجزای زندگی سالم، توجه به نیازهای معنوی است. معنویت مبتنی بر جهانبینی توحیدی، سبک زندگی انسان را اعتلا میبخشد (اژدریفرد، قاضی و نورانیپور، 1389).
بر این اساس، میتوان گفت که اگر نگاه به انسان و مطالعه در ابعاد مختلف وجودی او و به طور مثال، مطالعه درباره روان آدمی و امور مربوط به آن، از جمله مسأله سلامت روانی، صرفاً بر اساس مبانی تجربهگرایی و آزمایش انجام گیرد و به گونهای باشد که منجر به پالایش علم از اعتقادات ماورای طبیعی و معارف وحیانی گردد، عملاً انسان خود را از معارف بسیاری درباره خود و جهان هستی محروم ساخته و همچنان در یک شناختشناسی محدود باقی میماند (تبرایی، 1389).
امروزه دیدگاههای وجودی و شناختی، نقش مهمی برای هستیشناسی که افراد در نگرشها و باورهای خود دارند، قائل هستند. هستیشناسی یا همان فلسفه فرد در زندگی و دید او به پدیدههای هستی، چارچوبی به باورهای فرد میدهد که وی را به سمت رفتارهای خاصی هدایت میکند (محمدپور، 1389).
هستیشناسی، علم به وجود است، آگاهی انسان به وجود خود، جهان و ویژگیهای آن. هستیشناسی تا اندازه زیادی تحت تأثیر فرهنگ و مذهب قرار دارد. از سویی اسلام، دینی است که سریعترین رشد را در سطح جهانی داراست (وال پل، مک لیان، هوس، کترل و میر[13]، 2012) و مراجعان مسلمان ترجیح میدهند که درمانی متناسب با نگرش دینی خود دریافت کنند.
هنگامی که از شیوه مسلمانی یاد میشود، همانا منظور انسانی آگاه به هستی است، موجودی آگاه که میداند عالم محضر خداست و هر لحظه و هر جا خداوندی که مهربانترین است و صبرش برای بازگشت بندگانش پایانی ندارد، در انتظار است تا بندگانش را در چتر رحمت و عفو خود قرار دهد (خدابخشی، 1392).
معنویت از دیگاه مکاتب الهی، خداشناسی، خدا جویی و خدا محوری همراه با شناخت هدف خلقت و زندگی و تلاش در جهت تکامل بعد معنوی و خودسازی و توکل (شامل شناخت خدا به عنوان قدرت و حکمت مطلق، انجام وظایف فردی و در عین حال همواره خدا را در جایگاه خدایی و بینهایت دیدن) است (اصفهانی، 1389).
هستیشناسی اسلامی، ماهیتی منحصر به فرد دارد و به دلیل اینکه از آموزههای قرآنی برگرفته شده و از سوی خداوند به عنوان آفریدگار و آگاه به تمامی مسائل انسان مطرح شده است، میتواند انسان را به کمال دنیوی و اخروی هدایت کند. هستیشناسی اسلامی وابسته به جهانبینی الهی است (رضاپورمیرصالح، اسمعیلی و فرحبخش، 1392). الزنتانی در سال 1993 اصول دیدگاه اسلام را با استناد به آیات قرآن کریم اینگونه مطرح میکند: تأثیر متقابل میان انسان و جهان، انسان برترین موجود جهان، نظم و غایتمندی در جهان، موازنه میان روح و ماده در موجودیت آدمی، حرکت و تغییر در جهان و اجزای آن، مخلوق بودن جهان و وجود در جهانی با صفات کمالیه بر آن، و دلالت جهان بر خالقش (اسمعیلی، 1389). اختلالات روانی در فرایند ارتباطی مسلمانان عموماً نتیجه گناه یا خواست الهی بیان شده است. مداخلهها یا روشهای مذهبی بارها به شفا دهنده متوسل شدهاند. روزهگرفتن، توبه و خواندن قرآن معمولاً شکلهایی از فرایند درمان و شفادهی است. این اعتقادات، ارتباط نزدیکی با بهبود بیماری دارد. تا آنجا که مطالعات نشان میدهد، هیچ یک از مکاتب موجود روانشناسی، قانونی که در تمام جوامع بشری قابل اجرا باشد، ندارند و ضمانت اجرایی در مورد قوانین فرضی آن ها در هیچ یک از جوامع بشری مشاهده نمیشود. تنها مکتب روانشناسی که در طول تاریخ، امتحان خود را داده و توانسته است در طی قرون متمادی زندگی، قشرهای وسیعی از جوامع بشری را نظم و آرامش بخشد و آن ها را به سمت رشد حرکت دهد، روانشناسی برگرفته از آموزههای دین اسلام است.
آموزشهای مکتب روانشناسی اسلامی، به منظور ایجاد رشد در انسان به هر دو جنبه نظری و عملی توجه دارد. نکته بسیار مهمی که در مورد اصول بهداشت روانی باید توجه داشت، این واقعیت است که در تمام آموزشهای الهی، قوانین، فطری و عقلانی هستند و به همین دلیل در تمام منطق جغرافیایی و در تمام زمانها قابل استفاده میباشند (کاظمی، بهرامی، 1393). بررسی اصول روانشناسی اسلامی و جریانهای اصلی روانی در انسان، این واقعیت را نشان میدهد که انسان در حالت سلامت فکر، همواره در حالت پویایی در مسیر رشد میباشد. کندی، توقف و سیر معکوس در این روند، موجب بروز اختلالات واکنشی روانی و اختلالات شخصیت میگردد (حسینی، 2001). پژوهشهای مختلف نشان داده است که عملکرد مذهبی با پایین بودن اضطراب، افسردگی، طلاق، خودکشی و سوء مصرف مواد و الکل همراه است. هدف عمده ادیان الهی، راهنمایی و هدایت بشر، کمک به چگونه زیستن و حفظ او در برابر انحراف از مسیر رشد میباشد (جذرپور، برخورداری، 2003). تجربههای عینی و بررسیهای اجتماعی نشان دادهاند، افرادی که با آموزههای راستین دینی و اخلاقی پرورش یافتهاند، بیشتر از آن هایی که چنین آموزشهایی نداشتهاند در راه هدفهای ارزنده اجتماعی و تأمین سلامت جسمی و روانی گام برداشتهاند. در روانشناسی اسلامی رسیدن به کمال مطلق، هدف اصلی بوده و یکی از عواملی که رسیدن به آن را فراهم میکند، سلامت روانی است (کاظمی و بهرامی، 1393).
درمان هستیشناسی مبتنی بر رویکرد اسلامی، با پاسخگویی به این چراییها و چالشهای ذهنی، نشان از درمانی دارد در چارچوب فکری و اعتقادی متناسب با بافت مذهبی جامعه که حاصل یک پارادایم الهی است و چنین درمانی براساس اصل فطرت وجودی انسان، بیشک سلامت روان به همراه خواهد داشت، چرا که انسان را بهسوی حقیقت وجود خود فرامیخواند.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
مفهوم “خود”[1] در بردارنده بخش مهمی از تجربه ها و روابط ما از جهان است. این مفهوم نقش اساسی در حوزه رفتار ما ایفا کرده و موجب یکپارچگی و وحدت کنش های ما می شود. ویلیام جیمز[2] اولین کسی بود که درباره مفهوم خود بحث کرد. او مفهوم خود عینی[3] را گسترش داد و در تعریف آن گفت مجموع تمام چیزهایی است که یک فرد متعلق به خود می داند ولی این بخش را به چند زیر مجموعه تقسیم کرد که مهم ترین آن ها “خود مادی[4]”، “خود اجتماعی[5]” و “خود معنوی[6]” هستند. جیمز خود جسمانی و خود به عنوان مالک را جزء خود مادی قرار داد و بخش ضروری برای سایر جنبه های خود محسوب می شود. در مرتبه بالا “خود اجتماعی” قرار دارد که محتوی آن بیشتر در ارتباط با دیگران است و در بالاترین سطح “خود روانی” قرار دارد (سدیسگیدز[7] و اسپنسر،[8]2007).
به جرات می توان گفت نگاه ویلیام جیمز به مفهوم خود پس از گذشت یکصد سال هنوز کامل ترین تعریف است زیرا او خود را از دو بعد مفعولی و فاعلی تعریف کرده است (دامون[9] و هارت،[10] 1990). بنابرآنچه درباره مفهوم “خود” گفته شد، بدن عنصری بنیادی از حس فرد نسبت به خودش را تشکیل می دهد. برای مثال، نوزادان از طریق تجربه روابط خاص بین دستورهای حرکتی و حرکات بدنشان یاد می گیرند که چیزی جدای از دنیای اطراف خودشان هستند. این فرایند پایه و رشد مفاهیم روانی پیچیده تر مانند “خود” است (بروئر،1992؛[11] به نقل از قاسمی، 1388). پس احساسی که افراد درباره بدن خود دارند می تواند بر هیجان ها، افکار و روابط آن ها با دیگران تاثیر
بگذارد. اگر تصور افراد در مورد بدن خود مناسب باشد، با بالا رفتن سن از خود راضی تر خواهند بود و از سلامت روانی بالاتری برخوردار می شوند. (هوانگ[12]،1996) بنابراین نارضایتی بدنی با تعدادی از نتایج روانی منفی مرتبط می باشد، پس اهمیت فهم نتایج روانی منفی، و پروسه ای که زنان به نارضایتی بدنی می رسند برجسته
می باشد(نل[13] و فردریکسون[14]،1998).
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
بیماری مزمن[1] یک استرس فوق العاده و قابل توجه است که زندگی فرد را مورد تهدید قرار میدهد و علت عمده مرگ و میر در دنیا هستند. افزایش سریع بیماری های مزمن، نمایانگر چالش های عمده بهداشتی در سطح جهان است. از آنجا که نگرش پزشکی در این نوع بیماریها تنها بر نحوه درمان و کنترل نشانه ها توجه دارد و با توجه به این که این بیماری ها بر فرد و جامعه اثرات زیادی دارند، بایستی مورد توجه خاص قرار گیرند و نباید صرفاً بر الگوی پزشکی در مراقبت از این بیماری بسنده کرد (کاتس و بور[2]،1995).
این بیماران معمولاً با دامنه وسیعی از احساسات منفی شامل اضطراب، عصبانیت و افسردگی مواجه هستند و احترام به خود و هویت فرد، تحت تاثیر بیماری قرار می گیرد؛ به خصوص وقتی بیماری منجر به کاهش نقش ها، فعالیت های ارزشمند تغییرات در ارتباطات اجتماعی شده و انجام فعالیت های قبلی بیمار نیز به علت بیماری مشکل یا غیر ممکن می شود (آسبرینگ[3]، 2001).
سرطان[4] از دید عامه ترسناک ترین و خطرناک ترین بیماری مزمن تلقی می شود. سرطان بیماری است که از یک یا چند سلول آغاز می شود و یک سلول به طور ناگهانی از حالت عادی خارج می شود و شروع به تکثیر می کند. سلول یا سلولهای سرطانی شده به سرعت تعدادشان افزایش پیدا می کند و تشکیل یک توده به هم فشرده سلولی یا یک غده میدهد و این توده سلولی قابلیت و کارایی خود را نیز از دست میدهد و نمی تواند فعالیتها و وظایف خود را انجام دهد. این غده کمکم گسترش پیدا می کند و مثل یک دانه کوچک در بافت ریشه میدواند. کلمه سرطان که به معنای خرچنگ است بر اساس همین حالت نامگذاری شده است (خانجانی و همکاران،1391).
سرطان یکی از بیماریهای شایع در دنیای امروزی است که تعداد افراد مبتلا به آن روز به روز افزایش مییابد. به گزارش سازمان جهانی بهداشت در سال 2008 حدود 6/7 میلیون نفر در اثر ابتلا به بیماری سرطان جان خود را از دست دادند که از این تعداد، بیش از 70% آنها
در کشورهای در حال توسعه و کم درآمد زندگی میکردند (صفاری و همکاران، 1391).
اثرات روانی ناشی از تشخیص سرطان و اثرات جسمی ناشی از درمانهای آن توام با بسیاری از عوارض جانبی هستند که سلامت روان فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. تشخیص سرطان، علائم ناگهانی را ایجاد می کند که مستلزم آن است که بیمار سریعا به سبک خود به مقابله با آن بپردازد. نوع روش درمانی بر سلامت روان بیمار تاثیر گذار است. درمان سرطان تقریبا همیشه با روشهای تهاجمی شروع می شود. از جمله درمانهای سرطان شیمی درمانی است که با هدف نابود سازی سلولهای سرطانی انجام میپذیرد. به دلیل طبیعت مزمن سرطان، بیمار مجبور است درمان طولانی مدت با داروهای سمی را بپذیرد. معالجه هفتهها یا ماهها به طول میانجامد و عوارض جانبی آن می تواند به صورت تهوع، ریزش مو، خستگی، دردهای عضلانی، سوختگیهای پوستی، تغییرات وزن و مشکلات روحی و روانی بروز نماید. بستری شدنهای متعدد به منطور درمان می تواند مانع از ادامه یک زندگی طبیعی شود. قبل و بعد از شیمی درمانی احساس ترس و اضطراب در بیمار به وجود می آید که این امر به دلایل مختلفی از قبیل عوارض ناشی از شیمی درمانی، سوراخ کردن ورید جهت تزریق، احساس انزوا و گوشه گیری و از دست دادن حس استقلال در زندگی، می تواند باشد. به علاوه عوارض جانبی آشکار ناشی از شیمی درمانی توانایی لذت بردن از جنبه های مختلف زندگی را از فرد بیمار سلب می کند (کرنر و بیلی[5]، 2001).
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
افسردگی[1] شایع ترین بیماری قرن حاضر است (لاور[2]، 2002؛ به نقل از ملاباقری،1383). در حال حاضر افسردگی جدی ترین بیماری قرن تلقی شده و به گزارش دانشگاه هاروارد تا سال 2020 در رتبه اول یا دوم بیماری های شایع قرار می گیرد (آندریا[3]، 2002). افسردگی افت فراگیر خلق است که همراه با احساس غمگینی و عدم توانایی تجربه لذت می باشد (اتکینسون، 1380).
اگرچه از زمان های گذشته غمگینی و یأس در کودکان و نوجوانان پدیده های شناخته شده ای به شمار می رفت، امروزه روشن شده است که اختلال پایدار خلق در کودکان با هر سنی و در هر شرایطی ممکن است بروز کند (کاپلان و سادوک[4]، 1376). امروزه در مقایسه با گذشته، افسردگی در بین نوجوانان شایع تر شده است و قربانیان خود را زمانی که بسیار جوان هستند مبتلا می کند. متأسفانه گرایش به وقوع اولین افسردگی در سنین پایین تر افزایش یافته و درصد بالای نوجوانان مبتلا به افسردگی شدید نگران کننده است (روزنهان و سلیگمن، 1384). میزان شیوع در طی سالیان زندگی در نوجوانان از 15 تا 20 درصد ارزیابی شده که با میزان آن در جمعیت های بزرگسال قابل مقایسه است و این فرض را مطرح می کند که افسردگی در بزرگسالان غالباً در نوجوانی شروع می شود (بیرماهر[5] و همکاران، 1995؛ به نقل از منیرپور،1384).
در سبب شناسی افسردگی دیدگاه های مختلفی مطرح شده است. آرون بک[6] (1987، به نقل از دیویسون[7] و همکاران، 2004) یک الگوی شناختی از افسردگی ارائه داده است. بر طبق نظر بک، افراد افسرده به این دلیل افسرده اند که نسبت به خود، جهان و آینده نظر بدبینانه ای دارند، دارای روان بنه ها و باورهای منفی اند که به وسیله رویدادهای منفی زندگی فعال می شوند و همچنین سوگیری های شناختی دارند. روان بنه های منفی همراه با سوگیری یا تحریف های شناختی آنچه را که وی سه گانه منفی نامیده است حفظ می کنند که در نهایت به افسردگی منجر می شود. به عبارت دیگر بک مؤلفه آسیب پذیری را به عنوان نگرش ناکارآمد[8] (اعتقاد و باور غیر منطقی) مفهوم سازی نمود (وایسمن[9]، 1989؛ به نقل از ابراهیمی،1386). این افکار منفی شامل نیاز به کمال در دستیابی به هدف و تأیید دایمی به وسیله دیگران، فرد را در بزرگ ترین عامل خطر برای افسردگی تحت شرایط خاص قرار می دهد. به نظر می رسد که از طریق تعامل با
حوادث استرس زای زندگی، افکار ناکارآمد می توانند ماشه چکان وقوع نشانه های جسمانی، عاطفی و انگیزشی افسردگی شوند (بک و همکاران، 1976؛ به نقل از لیو[10]).
مدل های شناختی در مورد مکانیسم هایی که باورها از طریق آنها بر کنترل پردازش شناختی تأثیر می گذارند، توضیحی نمی دهد. شماری از نظریه های اخیر محدودیت های رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر محتوا را برجسته ساخته اند و برای مفهوم سازی شناخت در نابهنجاری روان شناختی چارچوبی پیشنهاد کرده اند که بر سطح معنا و فراشناخت[11] تأکید می کند (حاجی زاده، 1388).
فراشناخت عبارت است از هر نوع دانش یا فرایند شناختی که در آن ارزیابی، نظارت یا کنترل شناختی وجود داشته باشد (فلاول[12]، 1979؛ موسس بیرد[13]، 2006؛ به نقل از بیابانگرد،1381).
نظریه کنش اجرایی خود نظم بخش[14] ولز و متیوز[15] اولین نظریه ای است که نقش فراشناخت را در سبب شناسی و تداوم اختلالات روانی مفهوم سازی کرده است (ولزو متیوز، 1996؛ به نقل از عاشوری و همکاران).
ولز و متیوز در مدل فراشناختی به فرمول بندی پردازش شناخت درونی، قوانین و مکانیسم هایی که موجب می شود تا بیماران به تعبیر و تفسیر باورهای ناسازگار بپردازند، توجه می کنند. در این الگوعلاوه بر توجه به محتوای فکر به چگونگی فکر کردن افراد نیز توجه می شود. آنان اختلال هیجانی را به فراشناخت و شکل تفکر در آسیب پذیری هیجانی مرتبط می سازند (تیلور[16]، 2001؛ به نقل از بهرامی،1387).
براساس نظریه کنش اجرایی خودنظم بخش اختلالات روان شناختی وقتی تداوم می یابند که راهبردهای مقابله ای ناسازگار مثل تفکر درجاماندگی (نگرانی/نشخوار ذهنی)، پایش تهدید، اجتناب و سرکوبی فکر، اصلاح خود باورهای ناکارآمد را با شکست مواجه می سازد و دسترسی به اطلاعات منفی در مورد خود را افزایش می دهد (ولز، 2000؛ به نقل از عاشوری و همکاران).در مجموع و براساس متون موجود چنین استنباط می شود که فراشناخت یک عامل کلی در آسیب پذیری نسبت به اختلالات روانی به شمار می رود (عاشوری، 1388).
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
بیشتر افراد درباره ظاهر خود حساس هستند و اکثر ما نگران این هستیم که چطور به نظر میرسیم. چه کسی اندام متناسبتر، پوست صافتر، چشمان جذابتر را دوست ندارد. جذابیت فیزیکی همواره در همه زمانها و تمام فرهنگها مورد توجه بوده است و امروزه هم یکی از دغدغهها و نگرانیهای افراد مربوط به ظاهر و شکل بدنشان است و به نوعی رسیدگی به وضعیت ظاهری را مورد توجه و دقت قرار میدهند. اگرچه نگرانی در مورد ظاهر کاملا بهنجار و قابل قبول است. ولی برخی از افراد نوعی وسواس مخفی در مورد ظاهرشان دارند و تلاش میکنند که ظاهر خود را ارتقا بخشند.
درک از زیبایی یک مفهوم ذهنی است و وابسته به اشخاص، متفاوت است و در فرهنگهای مختلف در مورد مشخصه های زیبایی تعاریف متنوعی وجود دارد (کوگان، به نقل از باهن و همکاران، 2002). ادراک و نگرش فرد نسبت به بدن خود، بخشی از ارزیابی فرد از خودش را تشکیل میدهد. اما نکته اینجاست که این بخش، سهم مهمی در خود ارزیابی فرد دارد. از آنجایی که ظاهر، بخش مهمی از هویت فرد در موقعیتهای اجتماعی است و بلافاصله در برخورد با دیگران نمایان میشود، بنابراین اهمیت این سازه بسیار بارز است و تاکید جامعه و رسانههای عمومی بر جذابیت ظاهری، افراد را به این مسئله حساستر میسازد و از طرفی، ارزیابی منفی از سوی دیگران منجر به احساس نارضایتی فرد از ظاهرش میگردد و افزایش و تشدید این نارضایتی فرد را مستعد اختلالات بالینی می کند(فیلیپس، 2005).
بر طبق مطالعات انجام شده تقریبا هر فردی جنبههایی از ظاهرش را دوست ندارد و دلش میخواهد آن ها بهگونهای دیگر باشند. نارضایتی در مورد ظاهر به طور شایعی میتواند اتفاق بیفتد. یک زمینه یابی در سال۱۹۹۷ نشان داد که بیشتر از نصف زنان(56%) و تقریبا نصف مردان (43%) اعلام کردند که به طور کلی از برخی اعضای بدن خود راضی نیستند (فیلیپس و همکاران، ۱۹۹۷). و یک مطالعه گسترده در ایالات متحده نشان داد که 4/87 درصد از شرکت کنندگان نگرانی درباره ظاهرشان را گزارش دادند (کورن و همکاران، 2008). این دادهها نشان میدهند که نارضایتی و اشتغال ذهنی با ظاهر در جمعیت عمومی بسیار رایج است و تصور خوب از ظاهرخود نداشتن و اشتغال ذهنی با آن، فقط یک حساسیت کوچک نیست بلکه میتواند تبدیل به یک اختلال روانی گردد. نگرانی در اختلال بدشکلی بدن، منعکس کننده همین نگرانی طبیعی از ظاهر میباشد که تشدید یافته است (فیلیپس، ۲۰۰۵) و باید اختلال بدشکلی بدن را از نگرانیهای افراد عادی و رایج درباره ظاهر افتراق داد. در اختلال بدشکلی بدن افراد اشتغال ذهنی مداومی درباره ظاهر جسمانی خود دارند و علی رغم طبیعی بودن ظاهر جسمانی، ترس مفرطی از زشت یا غیر جذاب بودن خود گزارش میکنند. در صورتی که تعداد اندکی از بیماران مبتلا به این اختلال، نقصهای بسیار جزئی یا گاهی حتی ظاهر طبیعی دارند، اما نگرانی، بسیار عذاب آور و شدید است و با این نقصها اشتغال ذهنی دارند (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۰). ریشه این اختلال در باور یا ترس فرد از جذاب نبودن یا حتی نفرت انگیز بودن است. این نگرانی اغلب بر جنبههایی از بدن مثل قد، وزن، و نازیبایی چهره و غیره متمرکز میشود. در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن، اشتغال ذهنی سبب ناراحتی چشمگیر یا تخریب حوزههای عملکردی مهم بیمار میشود(فیلیپس،2009).
از طرفی، اختلال بدشکلی بدن خیلی مدرن به نظر میرسد. اختلالی وسواسی نسبت به ظاهر، که زائیده این عصر رسانهها است. اما تقریبا
حدود یک قرن از توصیف اختلال بدشکلی بدن میگذرد. برای توصیف علائم اختلال بدشکلی بدن، اصطلاح بدشکلی هراسی برای اولین بار در سال۱۸۸۶ توسط مورسلی، یک روانپزشک ایتالیایی استفاده شد. این اصطلاح یک لغت یونانی است و به معنی زشتی به ویژه زشتی چهره میباشد، که اولین بار در تاریخ هرودت به کار رفته است و هنوز هم بعضی مواقع به کار میرود. اصطلاح اختلال بدشکلی بدن، برای اولین بار در DSM_III_R و در سال ۱۹۸۷ معرفی و جایگزین اصطلاح بدشکلی هراسی شد، که در آن افکار مرتبط با بدشکلی بدن از ترسهای اجتنابی، مهمتر فرض شدند (فیلیپس، ۲۰۰۲). با این حال فرهنگ امروزی به طور فزایندهای روی «ظاهر به عنوان همه چیز» تمرکز کرده است، و در چنین رویکردی صرفا همه چیز بر مدار جذابیت و زیبایی ظاهری چهره و پیکر میچرخد. طوری که هر ساله میلیاردها دلار صرف بهتر کردن ظاهر از طریق آرایش، لباس، جراحی پلاستیک و غیره میشود (فاست، ۲۰۰۴ به نقل از باچر و همکاران، ۱۳۸۸) و این رویکرد باعث میشود افرادی که آزمایشات و معاینات پیشگیرانه سالیانه جسمی و روانی را انجام نمیدهند و حتی هزینه درمانهای بهنگام و ضروری را در گوشه یا بیرون سبد خانوار میگذارند، تا این اندازه برای جراحیهای غیرضروری زیبایی چهره و پیکر هزینه میکنند و از طرفی بسیاری از مبتلایان برای رهایی از نشانهها و مشکلات و پیامدهای آزاردهنده اختلال بدشکلی بدن حاضرند تاوانهای سنگین و سهمگین جراحیهای غیر ضروری را بپردازند. از طرف دیگر به دست آوردن استانداردهای بدنی تبلیغ شده در رسانهها، مستلزم رعایت الگوهای مصرفی خاصی است که در بازار سرمایه داری تعیین میشوند و برخی مبتلایانی که به دلیل موانعی چون طبقه اجتماعی، فقر اقتصادی و غیره قادر به تامین چنین استانداردهایی نیستند، دچار ضعف اعتماد به نفس، عدم کفایت و بحران هویتی و غیره میشوند.
میزان شیوع واقعی اختلال بدشکلی بدن به خوبی شناخته نشده است. چون این اختلال معمولا” به صورت پنهان باقی میماند. معمولا” شیوع اختلال بدشکلی بدن در سنین نوجوانی و در دهه های دوم و سوم زندگی بیشتر است(کوابرا و همکاران،2007 ؛ فانتنل و همکاران،2006 ؛ باهن و همکاران، 2002). مطالعات مختلف میزان شیوع اختلال را در عموم مردم 1 تا 2/4 درصد گزارش دادند(فیلیپس،2009). در برخی از مطالعات میزان شیوع اختلال بدشکلی بدن در جمعیت عمومی تا 7 درصد گزارش شده است (اتو و همکاران، ۲۰۰۱). شیوع اختلال در بعضی از نمونهها شایعتر است. مطالعات مختلف بر روی دانشجویان شیوع اختلال بدشکلی بدن را ۲/۲ تا ۱۳ درصد نشان داده است (کریرند و همکاران،2006 ؛ فیلیپس، ۲۰۰۹).
همراه بودن سایر اختلالات روانی با اختلال بدشکلی بدن، موضوعی است که در بسیاری از تحقیقات مورد تأیید قرار گرفته است و پژوهشهای مختلف نشان دادند که همبودی اختلالات محور یک و اختلالات شخصیت در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن شایع است(گنستاد و همکاران،2003 ؛ هلندر، ونگ، 1995 ؛ فیلیپس، 1996 ؛ کوهن و همکاران،2000). از اختلالاتی که همبودی بالایی با اختلال بدشکلی بدن دارند، اختلالات خلقی به ویژه افسردگی اساسی(گنستاد و همکاران، ۲۰۰۳؛ فیلیپس و همکاران، ۲۰۰۴؛ لیو و همکاران، ۲۰۱۰؛ کولی و همکاران،2011)، اختلالات اضطرابی از جمله ترس از مکان باز، اختلال وحشت زدگی (فیلیپس، 2009 ) و مخصوصا” اضطراب اجتماعی (گنستاد، ۲۰۰۳؛ فیلیپس، ۲۰۰۵؛ لیو و همکاران، ۲۰۱۰؛ فانگ و همکاران، 2010 ؛ برهمن و همکاران، 2013 (، اختلال وسواس فکری- عملی (کریستنسون و مکتزی، ۱۹۹۵؛ تانکوراوهمکاران، ۱۹۹۲؛ گنستاد، ۲۰۰۳؛ فیلیپس، ۲۰۰۵؛ گنستاد و همکاران، 2007؛ مافادر و همکاران، 2013 ؛ لوکاسوکیک و همکاران، 2012) و اختلالات خوردن(بی اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی) (گرنت، ۲۰۰۲؛ آلن و هلندر، ۲۰۰۴؛ رافول وهمکاران، 2006؛ فیلیپس، 2010؛ گنستاد و فیلیپس، 2003 ؛ کولی و همکاران، 2012؛ دینگمنزوهمکاران، 2012)، خودبیمارانگاری(فیلیپس، 1996)، سوء مصرف مواد مخدر، الکل و دارو (فیلیپس، 2009)، اختلال شخصیت وسواسی، اسکیزوئید، خود شیفته، پارانوئید(کاپلان و سادوک، 2000 ؛ ول و همکاران، 1996) است.
پس به طور کلی با توجه به پریشانی، اشتغال ذهنی و آسیب در عملکرد، که از نشانههای اختلال بدشکلی بدن هستند و همچنین شیوع نسبتا بالای اختلال بدشکلی بدن در بعضی از جمعیتها از قبیل دانشجویان و نیز همبودی آن با سایر اختلالات، این تحقیق بر آن است که شیوع اختلال بدشکلی بدن و همایندی آن با اختلال افسردگی اساسی، وسواس فکری- عملی، اضطراب اجتماعی و اختلالات خوردن را مورد بررسی قرار دهد.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است