:
حیات انسان در جامعه با کار عجین شده است، جانداران دیگر زندگی خود را مدیون مواهب طبیعت و غرایز خویش هستند و بدون تفکر و تلاش ویژه و با بهره گرفتن از مواهب طبیعت زندگی می کنند. انسان تنها در دورانی کوتاه از تاریخ در وضعیت صرفا طبیعی زیسته است و به سد جوع قناعت کرده است. بشر از همان سپیده دم تاریخ، با به کارگیری هوش و آگاهی و فعالیت های پیچیده مغزی خویش به ابزارسازی پرداخته است و ماده و طبیعت را به خدمت خود درآورده است. او به آنچه مستقیم در دسترسی داشته است، اکتفا نکرده است و بلکه همواره در تلاش و تکاپو و جست و جو بوده است تا با بهره گرفتن از آنچه در دسترس دارد به آنچه در دست ندارد، اما نیاز به آن را احساس می کند دست یابد و بدین ترتیب کار وی هر روز پیچیده تر شده و از مرحله طبیعی و غریزی بیشتر فاصله گرفته است و بدین گونه جنبه فرهنگی کسب کرده است. (توسلی، غلامعباس، جامعه شناسی کار و شغل، صفحه 3)
علل کار کردن:
ارضای نیازهای جسمانی که از طریق کسب پول در مقابل انجام کار حاصل شود، نمی تواند تنها لازم و کافی برای کار کردن محسوب گردد، ارضای نیازهای روانی و اجتماعی نیز از تعیین کننده های علت مهم در اشتغال و نوع آن به شمار می روند. به نظر میننجر (Minniger) (1952) عواملی را که موجب کار کردن می شوند، می توان به شرح زیر برشمرد:
1- کار کردن وسیله ای برای صرف ا نرژی در راه مطلوب است. (حفظ تعادل فیزیولوژیکی)
2- کار کردن وسیله ای برای ایجاد روابط اجتماعی با دیگران است.
3- از طریق کار، فرد خود را جزئی از جامعه محسوب می دارد.
4- از طریق کار کردن، انسان به ارزشیابی توانایی ها و مهارت ها و نیز کشف محدودیت های خود می رسد.
5- کار کردن نشانه ای از بلوغ و بزرگسالی است، یعنی تا زمانی که فرد شغلی به دست نیاورده است، خود را مستقل نمی داند و به عنوان عضوی وابسته به اعضای خانواده با آنها زندگی می نماید.
دانش و ظرفیت علمی نیروی انسانی هر جامعه مهمترین عامل در بهره برداری بهینه از منابع مادی و معنوی و اساسا توسعه فرهنگی و اقتصادی آن جامعه است. بنابراین جامعه هایی که قصد دارند در مسیر توسعه گام بگذارند، باید بتواند از نیروی انسانی خویش اعم از زن و مرد به نحو احسن استفاده کند. زیرا تنها عاملی که سرعت و آهنگ رشد و توسعه اقتصادی – اجتماعی هر کشوری را تعیین می کند، منابع انسانی آن جامعه است. (دان بلانت، مارک جکسون، اقتصاد کار و نیروی انسانی، صفحه 8)
جامعه انسانی متشکل از زنان و مردانی است که در روابط متقابل اجتماعی قرار گرفته است و هم یک از دو جنس، در عین وابستگی متقابل به یکدیگر، نقش و کارکرد ویژه ای را بر عهده گرفته اند. بی تردید زنان به عنوان نیمی از جمعیت تاثیر مستقیمی در پیشرفت و توسعه جامعه دارند و استراتژیهای یک جامعه توسعه یافته بایستی حتما بر مبنای مشارکت فعال هر چه فعال تر بانوان در امور اقتصادی، سیاسی و اجتماعی طراحی گردد. در دیدگاه اسلام و مقررات مربوط به آن، میزان مسئولیت های سیاسی – اقتصادی و اجتماعی بانوان نسبت به مردان به نحو اصولی و واقع بینانه ای دارای تفاوت هایی است که رعایت نکردن آن باعث بروز مشکلات جدی در ساختار جامعه و به ویژه خانواده می شود. همانطور که تلقی تفاوت بین زن و مرد به عنوان تبعیض، در جامعه مشکلات و فشارهایی را بر زنان، به ویژه زنان شاغل تحمیل می کند که نهایت باعث کاهش کارایی و انگیزه در زنان می گردد. (دان بلانت، مارک جکسون، اقتصاد کار و نیروی انسانی، صفحه 11)
وقتی زنان نقش های زنانه را کنار می گذارند و فعالانه در زندگی اجتماعی شرکت می کنند، نه تنها از طریق سیستم اجتماعی تشویق نمی شوند، بلکه در داخل جامعه زنان نیز مورد حمایت قرار نمی گیرند.
زنان در جامعه نقش های متعددی دارند که هم در داخل خانواده و هم در خارج آن باید به آنها بپردازند:
الف- نقش زن در تغذیه و رشد
ب- نقش زنان در تعلیم و تربیت
پ- نقش زن به عنوان همسر و شریک زندگی(ساروخانی، باقر، جامعه شناسی خانواده، صفحه 9)
در سیستم سرمایه داری، زنان را به واسطه ضعف جسمانی و غیره فاقد قدرت می دانند و لذا حضور زن در مسائل اجتماعی و سیاسی را در توان آنان نمی بینند و سلطه پدر سالاری را ناشی از آن می دانند که مردان قدرتمند هستند و باید زنان را تحت سلطه داشته باشند، سلطه پدر سالاری، سرمایه داری حضور زنان را در کار مانع شده است و آنجا که زنان به کار مشغول هستند، به انواع تبعیضات از نظر
دستمزد، نحوه استخدام، بازنشستگی، تسهیلات رفاهی و امکانات ارتقا دچار می شوند، اما اسلام، با تفکر عادلانه و همه جانبه خویش، چهره سازنده ای از زنان ترسیم می کند و زنان را پرورش دهندگان افراد و قدرتمندان و رجال علمی و سیاسی جامعه معرفی می نماید. (كبیری، قاسم، مبانی رفتار سازمانی، صفحه 14)
اسلام سلامتی ارکان فرهنگی جامعه را در سلامت نقش زنان می داند و نیز ارزشهای فراوانی را به آنها می دهد. از بررسی آیات قرآن کریم چنین بر می آید که زنان، دوشادوش مردان مورد خطاب الهی قرار گرفته اند.
به نظر می رسد که در درجه اول این خود زنان هستند که باید با توجه به مشکلاتی که برایشان ملموس و عینی ا ست، راهکارهای مناسب برای حل این مشکلات و یا لااقل کم کردن آنها، ارائه دهند. مهمترین مسئله ای که برای زنان شاغل امروز کشورمان وجود دارد، چگونگی ایفای نقش های سنتی که فرهنگ، عرف و شرع ما بر دوششان نهاده است و هماهنگی این نقش ها با نقشی که مسئولیت های اجتماعی و اقتصادی زنان در دنیای امروز ایجاب می کند. (ساروخانی، باقر، جامعه شناسی خانواده، صفحه 17)
در آستانه قرن بیست و یکم، زنان متوجه شده اند که به منظر نشان دادن دانش و توان کاری خود لزومی ندارد که بیش از حد کار کنند و از اینکه مردان نیستند، خود را مقصر بدانند. زنان امروز درک کرده اند که هم می توانند حربه خود را داشته باشند و هم ویژگی های خود را حفظ کنند و نه تنها خود را به دنیای مردان وفق ندهند، بلکه شیوه های خاص خود را به جامعه بشناسانند. زنان تلاش را آغاز کرده اند تا خود را تعریف کند و ساختارهایی برای زندگی کاری که مناسب آنها باشد، بیابند. زنان موقعیت مساوی را جست و جو می کنند و نه موقعیت مشابه با مردان را.
گرچه به نظر می رسد در شرایط کنونی مردان آمادگی کافی برای درک تغییرات در سیستم ها، در عرف ها، الگوها و ساختارها را ندارند. ولی به طور یقین تنها مدیران مرد بالغ و رشد یافته می توانند به آگاهی کامل درباره شخصیت و شایستگی زنان برسند. این فرایند اکنون آغاز شده است. بنابراین درک و تفاوت ها و اصلاح در رفتارهای نقش مدیریت ضروری به نظر می رسد. زنان کشورهای مختلف جهان – از جمله کشورهای در حال توسعه – نیز در حال شکستن سقف شیشه ای خود هستند. (اصطلاحی که به فشار گوشه نشینی و عزلت تعجب آمیز علیه زنان اطلاق می شود.) (باقریان، میترا، نگرش نوین به اشتغال زن در ایران، صفحه 16)
خانم لینداوبرت (Linda vebret) می گوید: «ما می توانیم نسبت به آینده امیدوار باشیم، چرا که زمینه برای تداوم پیشرفت در مشاغل مدیریت و نقشی قوی تر در رهبری زنان به وجود آمده است.» (باقریان، میترا، اشتغال و بیکاری زنان از دیدگاه توسعه، صفحه 3)
نتایج تحقیقاتی پیرامون ده ها کشور جهان به عمل آمد که حاکی از حضور زنان در بازار کار حتی در بسیاری از کشورها که زنان عمدتا محدود به ایفای نقش نسبی خود هستند، به سرعت در حال گسترش است. افزودن بر آن بسیاری از زنان به طور فزاینده در حال ایجاد مشاغلی از آن خود هستند. خیلی از خانم ها تنها به دلیل اینکه احساس کرده اند قابلیتها و استعدادهایشان به مراتب بیش از کار کردن در شرکت ها است و در نتیجه آنجا را ترک کرده و خود به دنبال اشتغال زایی رفته اند. هر چند که به طور متوسط 20% از مشاغل مدیریت در سراسر جهان در اختیار زنان است. آنها هنوز هم در برابر سقف شیشه ای دست و پاگیر، از فعالیت باز مانده اند. حتی در کشورهایی که حداقل محدودیت برای زنان وجود دارد، مانند استرالیا، کانادا، امریکا، سهم زنان در مشاغل مدیریتی و رهبری از 3% بیشتر تجاوز نمی کند. علاوه بر آن زنان هنوز نسبت به مردان حقوق و امتیازات کمتری دریافت می کنند. در آمریکا، کشوری که زنان 46% نیروی مدیریت را به عهده دارند، میانگین درآمد هفتگی آنان 68% نسبت به مردان است. بالاخره در بسیاری از کشورها، خانم ها هنوز شهروند درجه دو محسوب می شوند، برای جبران حقوق از دست رفته زنان، پیشنهادهای زیر عنوان شده است:
1- کشورها باید برای تساوی فرصت ها، قوانین موکد و اجباری وضع نمایند.
2- صنایع خدماتی بایستی توسعه یابد.
3- امکانات تحصیلی بیشتر و بهتری برای زنان فراهم آید.
4- خانم نیز خود بایستی فعالیت بیشتری در جامعه داشته باشند. (دان بلانت، مارک جکسون، اقتصاد کار و نیروی انسانی، صفحه 23)
* ان شاءا… که در تمام مناصب شغلی صداقت زنان را قدر بدانند و برای پشتکار و اعتماد به نفس زنان ارزش قائل شوند.
بیان مسئله:
یکی از عمومی ترین مسائل زنان در مشاغل مسئول و مهم این است که افراد چگونه می توانند مسئولیت های خانوادگی را با کار شدید، دقیق و خسته کننده تطبیق دهند. این قبیل زنان معمولا می توانند برای خدمات خانگی خود، مبلغ مناسبی بپردازند، به طور کلی مسئله کمک به زنان شاغل در وظایف خانگ به عنوان یکی از مسائل رفاه اجتماعی شناخته شده است. لیکن با وجود پزشکان، مهندسین، دانشمندان و سایر متخصصین عالی مسئله به صورت یک مشکل ملی جلوه گر می شود. از طرفی مشکلات مربوط به محیط کار نیز سوای مشکلات خانه بر دوش زنان شاغل سنگینی می کند. مشکلاتی مثل رابطه با همکاران، حقوق و مزایا و سرپرستی که در کنار تاهل بچه داشتن و غیره جز مسائل قابل بررسی در مورد زنان است. لزوم این بررسی ما را بر آن داشت تا تحقیقی در مورد مسائل و مشکلات زنان شاغل را انجام دهیم تا شاید بتوانیم گوشه ای از این مسائل را حل نموده و یا احیانا راهکارهایی برای بهبود وضعیت اشتغال بیابم.
با آنکه انجام امور خانه توسط زنان به صرف انرژی، وقت و زحمت زیاد احتیاج دارد، اما این کارها به عنوان کارهای غیر مولد ارزیابی می شوند و این مسئله برای زنان شاغل استثماری دوگانه است. زن در نقش مدرن و امروزی خویش که همان مشارکت در فعالیتهای اجتماعی – اقتصادی و سیاسی است. ساعاتی از روز را در خارج از خانه به سر می برند، اما همان نقش فرهنگی و سنتی سابق در خانه در انتظار او است. تمامی کارهای معمول زنان خانه دار غیر شاغل، به علاوه رسیدگی به تحصیل فرزندان، مدیریت در خانه و … . (باقریان، میترا، نگرش نوین به اشتغال زن در ایران، صفحه 2)
زنان شاغل اغلب خسته اند. خستگی جسمی و روحی و در مقابل تمامی این زحمات به طور تک و تنها در خانه پاداشی دریافت نمی دارند و بلکه همیشه لرزش اعضای خانواده در انتظار آنها است. شوهران ناراضی و فرزندان طلبکار، تنها قاضیان زنان شاغل هستند. زنان در کار خارج از خانه نیز کمتر از مردان فرصت ابراز وجود دارند.
معمولا کسانی که فعالیت اقتصادی منظمی ندارند، کسانی هستند که یا ازدواج نکرده اند و یا بچه ندارند و اغلب نیز در مشاغلی هستند که تداوم نقش خانه آنها است. نظریات طرفداران حقوق اجتماعی زنان، نشان می دهد که چگونه موقعیت زنان در بازار کار برخی از سیستم های جامع اجتماعی است که زن در آن مقام پایین تری دارد.
ایجاد اعتقاد و باور جدی به لزوم حضور زنان در صحنه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور و ضرورت ارتقاء سطح دانش آنها از طریق تعیین اهداف و سیاست های خاص در برنامه های توسعه و لزوم اجرایی وزارتخانه ها و سازمانها و نهادهای فرهنگی و آموزش ضروری می باشد و در ضمن تعیین اهداف کمی و کیفی برای جذب نیروی متخصص زن و رفع تبیعضیات شغلی برای زنان تحصیل کرده و بهره برداری بهینه از استعدادها و توانایی های زنان باید از جمله برنامه های مورد بحث باشد.
در محیط کار باید گفت که عواملی که در رضایت شغلی و کاهش تنش های محیط کار موثر می باشند، شامل سیاست ها، خطی مشی سازمان – مدیریت صحیح، کنترل و نظارت و قدردانی، تعویض اختیار و غنی سازی شغلی می باشند.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
:
دراکثر جوامع بشری چه از جنبه تاریخی وچه در زمان معاصر ،پنج نهاد اساسی را در شکل گیری شخصیت افرادی موثر می دانند که عبارتند از: اجتماع، خانواده، محگنان ومدرسه ومذهب، ممکن است عواملی مانند وسایل ارتباط و تبلیغات و ایدئولوژی های خاص تاثیر این نهادها را تاحدودی تحت الشعاع قرار داده باشد لیکن به هر تقدیر تاثیرات بنیادی این نهادها را در افراد واجتماعات نمی توان نادیده گرفت وشناخت این عوامل ،بویژه در رابطه با بهداشت وسلامت روانی امری ضروری است منش یا شخصیت اخلاقی انسان قسمتی از کل شخصیت اوست که گاهی انسان خود را هیچ وقت با جامعه واجتماع وفق نمی دهد وگاهی اوقات رفتارهای غیر رفتارهای عرف جامعه انجام می دهد که به رفتار ضداجتماعی معروف است . وگاهی اوقات رفتار غیر اجتماعی که تجارب تلخ و تعارضهایی دائمی اوبا اولیااورا به طرد تمام رفتارهای انسان و تاثیرات مطلوب دیگران مصمم کرده است. خشم ونفرت وسوءظن این شخصیت از دیگران اورا در مقابل خطرات آنها عایق سازی و محافظت می کند. افراد بزهکار و پرخاشگر ضد اجتماعی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته اند و منش بی اخلاق آنها ثابت شده است. اما افراد دیگری نیز در اجتماع هستند که با هوش و موفق بوده قانون شکنی ویا رفتار ضد اجتماعی را نیز نکرده اند، ولی گاهی به اندازه های نسبت به سرشت دیگران بی تفاوتند که گمان می رود در زیر این صورتک و نقاب به اندازه افراد بی اخلاق هستند این افراد به عنوان افرادی هستند که رفتار ضد اجتماعی از خود نشان می دهند اگر بخواهیم این ریشه ها و علل ایجاد منش ضد اجتماعی را بشناسیم باید به سد عامل مهم توجه کنیم یکی خصوصیات سرشتی یا فطری است که به آن مزاج هم می گویند و آمیزنک روان شناس بزرگ معاصر در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که افراد برون گرا دمتلون الفراجشدید معیارهای اخلاقی را دیرتر می آموزند تا دیگران در دست است که نشان می دهد کسانی که از نظر عاطفی بی تفاوت هستند که گاهی اوقات این رفتار ضد اجتماعی باعث بوجودآمدن رفتارهای که بر خلاف جامعه است و گاهی آدمی را به حد نابودی وویرانگری می رساند.
بیان مسئله:
اعتیاد عبارت است از وصفی که در اثر تکرار استفاده از ماده یا موادی طبیعی یا مصنوعی ایجاد می شود، که در این حال فرد وابستگی جسمی و روانی به آن مواد پیدا می کند و پس از گذشت زمان قطع این وابستگی دشوار است، براساس این مفهوم وابستگی به مواد یا سوء مصرف داروی را جانشین واژه اعتیاد کرد که این رفتار جزء رفتار ضد اجتماعی به حساب می آیند که تعدادی از افراد شهر به دلایل مختلف درونی و بیرونی از موادی استفاده می کنند که چون جنبه تعزیر یا تحریک دارد، علی رغم مضار این مواد به آسانی قادر به ترک آنها نیستند. سابقا”واژه معتاد معنی محدودی داشت و به کسانی گفته می شد که به الکل و مواد مخدر را بستگی داشتند این مطلبی شناخته شده بود که در حالات عاطفی، شناختی و رفتاری انسان تغییرات عمده ایجاد می کنند و جزء رفتار غیر اجتماعی به حساب می آید و وابستگی روانی عبارت است از حالتی که فرد در استفاده از مواد به هدف لذت بردن احساس اجبار می کند این رفتار، رفتار نادرست و ضد اجتماعی است.
سؤال مسئله:
آیا رفتار ضد اجتماعی در بین جوانان معتاد بیشتراز جوانان غیر معتاد است؟
اهداف تحقیق:
هدف از تحقیق حاضر مقادیر رفتار ضداجتماعی ورفتارهایی که باعث دوری فرد از دیگران و جدا سازی خود از جامعه است و رفتارهای که مطابق با عرف جامعه نیست در بین جوانان این قشر مهم واصلی جامعه که دچار عارضه اعتیاد هستند و جوانانی که به اعتیاد کشانده نشده اند تفاوت دارند و آیا جوانان معتاد از خود رفتارهای ضداجتماعی بیشتر نشان می دهد یا نه.
اهداف جزئی:
اهمیت و ضرورت تحقیق:
کوشش های جامعه برای پیشگیری و ممانعت از سوء مصرف داروهای اعتیاد آور باید عمدتا”به صورت آموزش کودکان و نوجوانان از طریق برنامه های آموزشی و تبلیغات در مدارس و رسانه های محلی جهت داده شود که این باعث شود رفتارهای ضداجتماعی و انحراف از جامعه کاهش می یابند چرا بیشتر جوانان و نوجوانان داروهای اعتیاد آور مصرف می کنند دلایل آن تقریبا”شبیه همان دلایلی است که در مورد سوءاستفاده است و علت اصلی در استفاده زودهنگام نوجوانان است به طور کلی روان شناسان نگران سلامت جامعه به علت رفتارهای غیر اخلاقی معتادین در جامعه هستند و عنوان می کنند که افراد معتاد گاهی اوقات با رفتارهای ناپسند خود جامعه را مورد توجه خود قرار می دهند و به این فکر می اندازند که باید این رفتار ضداجتماعی را از بین ببرند امید است با تحقیقات انجام شده بتوان این رفتار غیر اخلاقی را از جامعه خارج کرده که این تحقیقات در مراکز آموزشگاهی و نهادهای اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
ازدواج مسئله مهمی است كه بسیار سفارش شده است زن و مرد افریده شده اند تا در كنار یكدیگر قرار گرفته و آرامش یابند. زن و مردی كه هر كدام تنها زندگی می كنند می توانند با ازدواج به افق تازه ای از زندگی دست یافته و با مشاركت یكدیگر بسیاری از مشكلاتشان را كه شاید به تنهایی از عهده حل انها بر نمی امدند را حل كنند و همچنین از نظر سلامت روانی نیز تامین می شوند. هر چند ممكن است بعضی از ازدواج ها سرانجام خوشایندی نداشته باشد.
و كانون به علت های مختلف از هم بپاشد ولی در مجموع می توان گفت كه در روزگار پر كشمكش امروز، شاید تنها جای امنی كه می توان یافت محیط خانه و زندگی در كنار افراد خانواده است.
در خانواده علاوه بر حضور زن ومرد كه بعد ها نقش مادر و پدر را بر عهده می گیرند، فرزندانی نیز وجود دارند.
كه تربیت و پرورش آنها بسیار حائز توجه واهمیت است و پدر و مادر در قبال این امر نقش اساسی بر عهده دارند كه باید با مشاركت یكدیگر این نقش را ایفا كنند. حال اگر هر یک از آنها در انجام وظیفه خود كوتاهی كنند یا اینكه در محیط خانواده حضور نداشته باشد عوارض ناگواری در پی خواهد داشت كه دامنگیر همه اعضای خانواده مخصوصاً فرزندان خواهد شد، چرا كه فرزندان والدین خود را تنها تكیه گاه خویش دانسته و در غیاب آنها ممكن است دچار آسیب های جبران ناپذیری شوند.
عدم حضور والدین می تواند علل های مختلفی همچون طلاق مرگ آنها سفرهای طولانی و… داشته باشد كه واكنش فرزندان در قبال هر كدام متفاوت است. آنها ممكن است از والد تنها انتظار زیادی داشته و دائم نگران باشند كه آینده آنها چه خواهدشد. وظیفه والد تنها نیز بسیارمشكل می شود چرا كه باید در یک لحظه هم نقش پدر را بازی كند و هم مادر را و تمام مسئولیت های زندگی را به تنهایی به دوش بكشد. او باید تصمیم بگیرد كه چگونه ازعهده وظایف خود برآید و كوچكترین تصمیم او در مورد اداره زندگی می تواند تاثیرات عمیقی بركل ساختار خانواده مخصوصا فرزندان و سلامت روانی آنها داشته باشد. والد تنها ممكن است تصمیم به ازدواج مجدد بگیرد تا بتواند با مشاركت همسر جدید خود مشكلات را بهتر حل كند. فرزندان در قبال این امر واكنش های متفاوتی خواهند داشت كه البته بر اساس سن و جنس آنها متفاوت می باشد.
البته كیفیت تاثیر ازدواج مجدد هنوز بطور مطلق بیان نشده و احتیاج به بررسی و تحقیقات گسترده ای دارد.
با توجه به میزان و تعداد زیاد خانواده های تك سرپرست و واكنش های اطرافیان و جامعه در قبال این مسئله به نظر می رسد بایستی ابعاد مختلف آن مور د بررسی قرار گیرد تا شاید نتایج این پژوهشها بتواند پشتوانه تصمیم زنان و مردان همسر از دست داده جهت اخذ مناسب ترین تصمیم ها و تامین بهترین شرایط برای خود و فرزندانشان و همچنین روشن شدن وظایف ناپدری و نامادری در برابر فرزندان باشد.
بیان مسئله
در نظام فرهنگی هر جامعه، نهاد خانواده نقش اساسی بر عهده دارد، امروزه برخلاف آنچه درگذشت مرسوم بوده، الگوی تازه ای از مشاركت زن و مرد در انجام امور خانه و تربیت فرزندان پدید آمده است كه از آن جمله، نقش پدر در رسیدگی به فرزندان و دقت در تربیت آنان است. تجربه تازه استفاده از ظرفیت فرزندان توسط پدران نشان داده است كه كاركرد آموزشی خانواده دو چندان شده و تعامل والدین -كودكان معنای عمیق تری یافته است. (فضائلی هاشمی، 1381)
بیشتر ما فكر می كنیم تاثیر گذ اری پدران بر فرزندان خود، به شكلی مستقیم از طریق ارتباط رو در روی روزانه صورت می گیرد و با این تصور عده ای فكر می كنند كه تاثیر پدران بر فرزندان كمتر از مادران است زیرا وقت كمتری را با بچه ها می گذرانند. اما چنین تصوری لزوما درست نیست، پدرانی كه به نحو مطلوبی در دسترند، می توانند الگوی پشتكار و انگیزه موقیعت بیشتر فرزند خود باشند، فرصت
مكرر برای مشاهده و پیروی از یک پدر شایسته به رشد توانائی آموزشی و حل مسئله فرزندان كمك می كند. (فضائلی هاشمی، 1381)
حذف نقش پدر خانواده فقدان او می تواند عوارض جبران ناپذیری برساخت خانواده، مخصوصا فرزندان داشته باشد.
در غیاب پدر كه یكی از دلایلش می تواند فوت او باشد مادر باید به تنهایی تمام مسئولیت زندگی و فرزندان را به عهده بگیرد وكی نیست كه با مشكلات و موانعی روبرو خواهد شد كه شاید مبارزه با این مشكلات ازعهده او بر نیاید.
بعضی مادران بدنبال از دست دادن همسر خود، ممكن است تصمیمبه ازدواج مجدد بگیرند و در نتیجه امروزه با متداول شدن این امر بررسی تاثیرات آن بسیار ارزشمند خواهد بود.
ازدواج مجدد مادر و ورود ناپدری در خانواده هر چند مزیتهای مشخص چندی از جمله كاهش فشار اقتصادی بر مادر، كمك به تربیت فرزندان، رها شدن مادر خانواده از انزوا و تنهایی و….. را دارد، مشكلات زیادی را نیز به همراه داشته باشد. البته این مشكلات در ابتدای امر كاملا عادی است و شاید در طولانی مدت حل شود.
با ازدواج مجدد مادر، دو فرهنگ خانوادگی متفاوت در یک خانه جمع میشوند و فرصت نیست تا زوجها تفاوتهای خود راچاره كنند، در صورتی كه در اولین ازدواج معمولا فرصت دارند پیش از آنكه بچه ها بزرگ شوند اختلافاتشان را حل كنند. فرزندان نیز در صورت ازدواج مجدد اغلب نسبت به تحمیل ارزشها، احكام و كارهای روزمره خانواده جدید حساس هستند و واكنش نشان می دهند، همچنین آنها ناپدری را جانشین پدر اصلی خود می دانند و ممكن است علاقهای به او نداشته باشند. (فضائلی هاشمی،1381)
با توجه به وجود این مسائل متوجه می شویم كه خطرات بسیاری ممكن است فرزندان و سلامت روانی آنها را تهدید كند كه پرداختن به آنها حائز اهمیت است.
در این پژوهش، پژوهشگر به دنبال آن است كه پس از انتخاب تصادفی دانش آموز دختر و پسر سوم راهنمایی كلیه مدارس شهرستان تهران در سال 84-83 كه در سه گروه محروم از پدر كه مادرانشان ازدواج مجدد كرده اند و آنهایی كه مادرانشان ازدواج مجدد نكرده اند و همچنین گروهی از دانش آموزان دارای هر دو والد اصلی و اجرای آزمون اضطراب كتل، میزان اضطراب آنها را به علت اینكه اضطراب یكی از مهمترین عوامل تهدید كننده سلامت روانی افراد است، مقایسه و رابطه آنها را ارزیابی كند.
اهمیت و ضرورت پژوهش
پدر و مادر به عنوان اعضای اصلی خانواده وظیفه سنگین تربیت فرزندان را برعهده دارند و حذف نقش هر كدام در زندگی عواقب ناگواری را در بر خواهد داشت كه بررسی پیامدهای آن در تمام زوایای زندگی فرزندان و در همه برهه های زمانی رشد آنها مخصوصا دوران حساس نوجوانی لازم و ضروری است.
همانطوركه میدانیم امروزه تعداد مادرانی كه همسر خود را ازدست داده اند و مجبورند به تنهایی مسئولیت فرزندان را بر عهده بگیرند رو به افزایش است كه بدنبال آن تامین معیشت خانواده، خلاء عاطفی و استرس های روانی، توقعات زیاد فرزندان و مراقبت از آنها و دشواریهای ناشی از اینكه تنها بزرگسال خانواده محسوب می شوند، مشكلاتی است كه این زنان در برابر آنها قرار می گیرند كه شاید به تنهایی نتوانند از عهده آن برآیند و همچنین فرزندان نیز ممكن است در اثر فقدان پدر دچار كمبودها و مشكلاتی شوند كه شاید در این میان حضور فرد دیگر در كنار مادر و فرزندان همچون یكی از اعضای فامیل و یا ازدواج مجدد مادر و حضور ناپدری بتواند اندكی از مشكلات آنها راحل كند، به شرط آنكه در این كار مصلحت مادر و فرزندان در نظر گرفته شود، اگر چه ما در جامعه ای زندگی می كنیم كه اكثرا معتقدند مادر به تنهایی نمی تواند زندگی را اداره كند و از طرف دیگر همگان دید منفی نسبت به ازدواج مجدد و حضور ناپدری دارند و فرزندان نیز ممكن است با تحقق این امر مخالف باشند.
البته ذكر این مطلب ضروری است كه بررسی نقش پدر و اثرات منفی عدم حضور پدر در خانواده و مشكلات سرپرستی كودكان توسط مادر در این پژوهش هرگز به معنا كم رنگ كردن نقش مادر و حضور مؤثر او در خانواده و یا انكار اثرات ناخوشایند فقدان او نیست.
اضطراب نیز امروزه یكی از عوامل تهیه كننده سلامت روانی افراد محسوب می شود كه در سنین نو جوانی بسیار شایع است و باعث اختلال در زمینه های مختلف عملكردی خواهد شد و با توجه به اینكه تعاملات درون و ساخت آن می تواند بر كمیت و كیفیت اضطراب اثر گذار باشد و احساسات تند و خصمانه نسبت به یكی از اعضای خانواده مخصوصا والدین ممكن است موجب از دست رفتن تعادل فرد و ایجاد اضطراب درونی گردد، بررسی تاثیر حضور و یا عدم حضور پدر وهمچنین ازدواج مجدد مادر بعد از فقدان پدر در میزان اضطراب فرزندان چه از لحاظ عملی و چه از لحاظ نظری حائزاهمیت بوده و ضروری به نظر می رسید.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
:
بچه با حركات دست و پا كم كم مهارتها را یاد می گیرد و با مشاهده رفتار و حركات اطرافیان، عادات و آداب آنها را جذب میكند و با رد یا قبول دنیایی كه برای خود ساخته، آن را تجربه می كند. پس بیشتر از طریق آزمایش تا خطا ، شادی تا غم، تجربه تا تلقین و گفتگو تا هدایت، مسائل را فرا می گیرد.
در نتیجه كودك بیشتر از طریق عشق ,از راه شكیبایی ,از طریق درك و فهم، از راه احساس تعلق داشتن به دیگری، از طریق عملی و از راه احساس موجودیت كردن، مسائل را می آموزد. با گذشت هر روز از زندگی، طفل اندكی از آنچه از دیگران می دانند، می اندیشند و درك می كنند، را فرا می گیرد.
اگر خوب دقت كنیم می بینیم بچه ها از نظر استعدادها یی كه دارند با یكدیگر متفاوتند. دو كودك را نمی توان پیدا كرد كه از همه لحاظ شبیه هم باشند. مثلاً اگر در كلاس درس سوالاتی از آنان شود هر كدام از این دانش آموزان به وسیله هوش و استعداد های ذاتی كه دارند، جوابهای گوناگونی را خواهند داد.
لذا روانشناسان و جامعه شناسان با كمك علم زیست شناسی ,پرونده تحصیلی را جهت هر یک از محصلین اتداع نموده اند كه هر یک از این پرونده ها ، می توانند بیانگر خصوصیات و شایستگی های فرد فرد دانش آموزان باشد.
امروزه همه تلاش ها كنكا شها و تحقیقات به این جهت است كه تمام نونهالان برای تعلیم و تربیت بهتر و ترقی و تكامل باید از همه متمایز و شناخته شوند.
آگاهی از تفاوتهای فردی می تواند ما را در حل بسیاری از دشواریها یاری دهد، وقتی قبول كردیم كه انسانها از نظر توانایی های ذاتی و اكتسابی تفاوت دارند، در پی این نخواهیم بود كه از همه، رفتارهای یكسانی را انتظار داشته باشیم.
اگر كلاس بندی هر یک از دانش آموزان در پایه ها و مقاطع تحصیلی به صورت به صورت علمی و شایسته انجام گیرد، امكان غفراگیری و كسب مهارت، با توجه به كلاس بندی صحیح و مدرن، وجود خواهد داشت.
مسأله تحقیق:
بیان مسأله
در این تحقیق ما در پی پاسخ این سوال هستیم كه كلاس بندی بهینه چیست و چه تاثیری در ارتقا و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی دارد:
دبستان خانه شاگرد و معلم و محلی است كه بنای زندگی اطفال در آن پی ریزی می شود و یادگارهای گوناگون از دوره پرشور و هیجان طفولیت در خاطره ها به جای می گذارد. در همین خانه بزرگ است كه مغز كوچك اطفال شكل اجتماعی می گیرد و به آهنگ با انضباط زندگی آشنا می شود.
اگر دبستان را به ساده ترین صورت آن در آوریم، واحد كوچكی از آن باقی می ماند كه كلاس درس نامیده می شود. آنجا نیز قاعدتا” عده ای طفل خرد سال با شخصی به نام معلم گرد هم نشسته اند و مقدمات كتاب زندگی را ورق می زنند طبقه بندی شاگردان در دبستانهای معمولی از مهمترین وظایف مدیر دبستان است.
در طبقه بندی باید به رشد جسمی و قدرت فكری و عقلی و رشد ذهنی و اجتماعی و سازگاری روحی و اخلاقی كودكان توجه شود، تا اطفال كه بهتر می توانند با یكدیگر كار كنند در یک اتاق قرار گیرند و بین آنان اختلافاتی كه به ناسازگاریها منجر می شود بوجود نیاید.
حال باید دید که:
اگر كلاس بندی صرفا” بر مبنای تراز علمی صورت گیرد و معدل كل دانش آموزان در سال قبل ملاك باشد، آیا این كلاس بندی ایده آل است؟
اگر كلاس بندی صرفا بر مبنای تراز اخلاقی صورت گیرد و چگونگی رفتار دانش آموزان با دیگران و سازگاری وی با محیط مدرسه و كلاس مد نظر باشد، و دانش آموزانی كه برای مدرسه ایجاد مشكل می كنند، در كلاس های هم پایه به نسبت تساوی تقسیم شوند، آیا چنین كلاس بندی می تواند مناسب باشد؟
اگر در كلاس بندی، فقط شرایط سنی دانش آموزان در نظر گرفته شود، آیا این كلاتس بندی بهینه است؟
و یا اگر در كلاس بندی و تقسیم دانش آموزان بین كلاسها، صرفا به میزان تحصیلات والدین دانش آموز توجه شود، آیا چنین كلاس بندی می تواند موفق باشد و موجب هم تراز بودن كلاسها شود و رضایت معلمین همپایه را به دنبال داشته باشد.
برای رسیدن به این پاسخ، در گرمه جاجرم به مناطق مختلف آموزش و پرورش رفته و از نزدیک با نحوه كلاس بندی مدارس آشنا شدیم، كه متعاقبا به ذكر آنها خواهیم پرداخت.
اهمیت و ضرورت تحقیق
دكتر ابراهیمی استاد دانشگاه تهران می گوید:
(در بعضی از مدارس، بخصوص در امر كلاس بندی پایه اول دبستان، نحوه تقسیم دانش آموزان در بین كلاسها، فقط بر مبنای تحصیلات والدین صورت می گیرد و دلیلشان این است كه دانش آموزانی كه پدر و مادر تحصیلكرده باشد، هیچ گونه زحمتی بر دوش معلم ندارد و معلم فقط باید به دانش آموزانی رسیدگی كند كه دارای پدر و مادر بی سواد یا كم سواد هستند).
در بیشتر مدارس ما، كلاس بندی بر اساس معدل كل دانش آموزان صورت می گیرد، باید دید كه آیا این روش كمی تواند در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثر باشد.
طرح تحقیق:
در كشور ما چندین مدرسه وجود دارد كه از نظر كلاس بندی با مشكل مواجه هستند ما بر آنیم تا روش صحیحی برای حل این مشكل بیابیم.
در ابتدا باید بدانیم كه كلاس بندی چیست و چه نقشی بر پیشرفت تحصیلی دارد و بین مدارسی كه كلاس بندی دارند با دیگر مدارس چه تفاوتی وجود دارد و وظایف معلمان در اینگونه مدارس چگونه است.
در این تحقیق منظور ما از كلاس بندی تقسیم دانش آموزان در بین كلاسها بر اساس معدل سال قبل آنها می باشد. ما می خواهیم بدانیم آیا این روش صحیح است یا خیر؟
بهمین دلیل به سراغ پایه های ابتدایی در چند مدرسه تهران رفته ایم و تحقیق خود را با پرسشنامه و پرونده تحصیلی دانش آموزان شروع كرده ایم.
سوالات تحقیق:
1- آیا در منطقه واحد پوششی شما از كلاس بندی مدرن استفاده می شود؟
2- نظر شما راجع به كلاس بندی مدرن و بهینه چیست؟
3- معلمان مربوطه باید در امر كلاس بندی اعمال نظر كنند.
4- كلاس بندی دانش آموزان باید به صورت حروف الفبا یا تصادفی انجام گیرد.
5- در امر كلاس بندی باید مسائل اخلاقی دانش آموزان مد نظر قرار گیرد.
6- كلاس بندی صرفا به صورت تراز علمی مناسب است.
7- در مدارسی كه دانش آموزان آنها به صورت غیر منظم و تصادفی كلاس بندی شده اند رقابت وجود دارد.
8- در بین معلمین كلاسهایی كه به صورت منظو كلاس بندی شده اند رقابت وجود دارد.
9- با بهره گرفتن از طرح تراز علمی – اخلاقی در كلاس بندی زمینه رقابت بیشتر در بین دانش آموزان فراهم می شود.
10- وظایف معلمین در مدارسی كه كلاس بندی مدرن دارند با مدارسی كه كلاس بندی مدرن ندارند یكسان است.
11- در مدارسی كه كلاس بندی مدرن دارند می توانند مقداری از وظایف خود را به دانش آموزان زرنگ واگذار كنند.
12- كلاس بندی مدرن و اصولی در مدارس وجود ندارد.
13- در كلاس بندی دانش آموزان، مدیر نباید دخالت كند بلكه معلمان كلاسهای همپایه دانش آموزان را بر اساس ملاك های مختلفی كه دارند شناسایی كرده و می توانند آنان را كلاس بندی نمایند.
14- در كلاس بندی دانش آموزان علاوه بر تراز علمی و اخلاقی دانش آموزان باید تحصیلات پدر و مادر مد نظر قرار گیرد.
15- آیا با طرح كارانه به صورت فعلی موافقید؟
16- طرح كارانه به افراد لایق تعلق می گیرد.
17- طرح كارانه زمینه رقابت بین آموزگاران پایه ها را سبب می گردد.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
:
خلق یا Mood مایه هیجانی یک وضعیت عاطفی پایدار است كه در طول طیفی بهنجار از غم وشادی تجربه می شود. اختلالات خلقی با احساسهای نابهنجار افسردگی یا سرخوشی مشخص می شوند كه در برخی موارد شدید با خصوصیات پسیكوتیک همراهند. اختلالات خلقی به انواع اختلالات دو قطبی و اختلالات افسردگی تقسیم می شوند. این علائم در برخی گروه های خاص از نظر جنس و سن و وضعیت روانی اجتماعی افراد متفاوت می باشد.
در این پژوهش افسردگی نه بعنوان یک بیماری، بلكه بعنوان واكنشی روانی در مقابل مسائل و مشكلاتی كه دانشجویان با آنها گریبانگیر هستند، مطرح است.
بیشتر دانشجویان بخاطر تحصیل دردانشگاه از خانواده و شهر یا روستای خود جدا شده، در محیط جدیدی قرار گرفته اند كه احیاناً از نظر عاطفی مشكلاتی برایشان بوجود می آید. این مشكلات روانی و عاطفی موقعی تشدید پیدا می كند كه آنان نتوانند خود را با محیط جدید دانشگاه تطبیق دهند.
عدم سازگاری با محیط آموزشی دانشگاه، محیط سكونت در خوابگاه و قرار گرفتن در شبكة جدید روابط، برخی عكس العمل های عاطفی از جمله افسردگی را بدنبال دارد.
1-1- بیان مسئله
شاید كمتر كسی باشد كه در طول زندگی خود لحظاتی از نگرانی و افسردگی را احساس نكرده باشد. افسردگی یک اختلال شایع عاطفی است. اگر شدت اینحالت از حد معمول بگذرد، عرصه زندگی را بر فرد تنگ كرده او را از همه چیز حتی از خودش بیزار می كند. بنظر می رسد ادعای اینكه اصولاً افسردگی جزئی از زندگی بشر است زیاد مشكل نباشد.
تورو می گوید: «اكثر مردم عمرشان در افسردگی خاموش می گذرد» و شوپنهاور چنین نوشت: «زندگی انسان بین ملال و اندوه نوسان دارد».
در این تحقیق افسردگی عبارت از واكنشی است در برابر عوامل اجتماعی و محیط .
بعبارت دیگر حالتی است عاطفی به نحوی كه فرد قدرت و توانایی لازم و كافی برای انجام امور و تكالیف عادی روزمره خود را ندارد و كاهش چشمگیر در فعالیتهای سازنده وی دیده می شود.
افراد افسرده گرایش دارند به اینكه به تشریح درونی شكستها و تشریح بیرونی موفقیت هایشان بپردازند، بعبارت دیگر به بروز و بیان شكست هایشان و عدم بروز موفقیت هایشان می پردازند. امروزه دانشمندان رشتةه روانشناسی و روانپزشكی انسان را بعنوان مجموعه ای متشكل از واحدهای زیستی، روانی ـ اجتماعی می شناسند.
(نور بالا، احمد، رابطة بین مذهب و بهداشت روانی از دیدگاه اسلامی ـ دارو و درمان، 1371، تهران).
بین انسان و محیط زندگیش كنش و واكنش مداوم وجود دارد بطوری كه رفتار در كشاكش بین نیروهای محیط و عكس العمل های فرد
شكل می گیرد. عوامل محیطی نقش مهمی درنوع رفتار او به عهده دارند. مسئله تحقیق حاضر در اینجا بیان این موضوع است كه آیا تغییر و تحول در محیط فرد می تواند عاملی برای تغییر خلق و عاطفة وی قلمداد گردد. به عبارتی دیگر آیا استرس های ناشی از قرار گرفتن در محیط فیزیكی جدید با انتظارات و مسئولیتهای جدید می تواند عامل بروز تغییرات عاطفی ـ روانی در فرد گردد. سؤال پژوهش حاضر در این زمینه مطرح می شود كه آیا ارتباطی بین میزان شیوع افسردگی و بومی یا غیر بومی بودن دانشجویان وجود دارد یا خیر؟ و اگر ارتباطی وجود دارد آیا این ارتباطات فقط تحت تأثیر همین تغییر در شرایط محیط زندگی است یا اینكه عوامل و فاكتورهای متعدد و متنوع دیگری در این زمینه دخیلند؟ عواملی مثل زمینة زیستی ویا دلواپسی های آنان از آینده شغلی و اقتصادی، همراه با وجود ابهام در این زمینه ها می تواند درفرد درجاتی از پایین بودن خلق و افسرده خویی را ایجاد نماید.
2-1- اهمیت مسئله:
مسئله حاضر از این جهت حائز اهمیت می باشد كه با بررسی این مطلب آیا تفاوتی بین میزان افسردگی دانشجویان بومی وغیر بومی وجود دارد یا خیر؟ اگر این تفاوت چشمگیر باشد باید از مسئولین مربوطه انتظار بهبود و رفع معضلات ناشی از شرایط زندگی و تحصیل این قبل دانشجویان را داشته باشیم.
3-1- اهداف تحقیق:
دانشجویان به اقتضای سن و موقعیتی كه در آن قرار دارند در معرض ابتلاء به انواع اختلالات عاطفی می باشند بیشتر آنان از یكطرف بخاطر تحصیل دردانشگاه از خانواده و شهر خود جدا شده و در محیط جدیدی قرار گرفته اند كه باید با مشكلات خود مبارزه نمایند. از طرف دیگر با توجه به اینكه دانشجویان باید در حین فراغت از تحصیل و یا پس از فراغت از تحصیل، خود را برای تشكیل خانواده و زندگی جدید آماده نمایند و نیز شغل مطلوب خود را بدست آورده و وارد بازار كار شوند، این مسائل خواه ناخواه نوعی اضطراب و نگرانی در آن ها فراهم می آورد.
یكی از زمینه های مشكلات روحی دانشجویان مسئله انتخاب شغل و حرفه و به مفهوم گسترده تر امنیت شغلی است، دانشجویان وقتی از سال اول پا به دانشگاه می گذراند یكی ازمسائلی كه دائماً ذهن آنها را به خود متوجه می كند اینست كه آیا پس از اتمام این دوره تحصیل، قابلیت كافی برای آن وظیفه و شغل و حرفه ای كه در نظر دارم پس از اتمام تحصیلات به آن بپردازم، در من پدید می آورد ومسائلی از این قبیل موجبات اغتشاش ذهنی آنها را فراهم می آورد.
زمینه دیگر مشكلات دانشجویان تمایل شدید به ازدواج در برابر موانع و مقتضیاتی كه از انجام آن جلوگیری می كند می باشد خود این مسئله نگرانی و اضطراب شدیدی را در دانشجویان فراهم می كند. موقعیت سنی و مرحلة رشد ایجاب می كند كه در فكر ازدواج باشند، یاحداقل درمورد انتخاب های خود جدی تر بیندیشند.
مورد بعدی به دلیل جوان بودن ودارا بودن توانائیهای جسمانی و انرژی، دانشجویان تمایل به تفریحات سالم اجتماعی دارند. این تمایل به خودی خود اشكال ندارد اما وقتی كه این تمایل در برابر ضرورت و تمایل زیاد به درس خواندن قرار می گیرد قضیه را دشوار می كند.
در اینجا وجود یک برنامه ریزی درست برای پاسخگویی به نیازهای جسمانی و روانی و ذهنی می تواند یک راه حل باشد ـ مورد دیگر كه زمینه مشكلات و نگرانی های دانشجویان را فراهم می كند نیاز مبرم به پیشرفت دردروس است. احساس بی كفایتی، عدم فهم دروس و گرفتن نمرات كم زمینة یكسری اضطرابها و نگرانی ها را دردانشجویان فراهم می كند.
با توجه به اینكه دانشجویان در هر جامعه ای آینده سازان و برنامه ریزان و مدیران آن جامعه خواهند بود سلامت روانی آنان می تواند نقش مؤثری در فرایند توسعه داشته باشد. در صورتی كه آنان از بهداشت روانی برخوردار نبوده و به خاطر مشكلاتی كه ذكر آن رفت دچار اختلالات روحی و عاطفی از جمله افسردگی شوند، نه تنها خود دراین جریان ضربه می بینند، بلكه در نهایت جامعه نیز متضرر می گردد.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است