وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی مقایسه ای تجلی مفهوم پالایش در اساطیر ایرانی، سامی، یونانی، هندی

 1-1 کلیات

 

از آن جایی که موضوع مطرح شده در این پژوهش، جنبه ای اسطوره ای دارد، توضیح مختصری در مورد واژه ی اسطوره و اسطوره شناسی در این بخش ضروری می نماید.

 

ای برادر قصه چون پیمانه ای است

 

معنی اندر وی مثال دانه ای است

 

دانه ی معنی بگیرد مرد عقل

 

ننگرد پیمانه را گر گشت نقل(مولوی)

 

اسطوره ها آیینه هایی هستند که تصویرهایی را از ورای هزاره ها به نمایش می گذارند و آن جا که تاریخ و باستان شناسی راه به جایی نمی برند، اسطوره ها به کمک می آیند و فرهنگ بشر را از دوره ی باستان به زمان معاصر می آورند و اندیشه های بلند و منطق گسترده ی انسان هایی ناشناخته، اما صاحب اندیشه را در اختیار ما قرار می دهند  (هینلز ، 1386: 9 ) .

 

در دنیای باستان، خدایان به ندرت موجوداتی فرا طبیعی و غیر ملموس و یا با موجودیت فرا طبیعی کاملاً جداگانه تلقی می شوند. مردم دنیای باستان بر این باور بودند که خدایان، انسان ها و طبیعت پیوندی ناگسستنی دارند و از قوانین یکسانی پیروی می کنند. بدین گونه است که در ابتدا میان دنیای خدایان و دنیای انسان ها، هیچ گونه جدایی از حیث هستی شناسی وجود نداشت. نفس وجودی خدایان باستانی از یک رودخانه، یک دریا، یک توفان و یا عواطف و احساسات بشری مانند عشق و خشم فراتر نبود. به گونه ای می توان چنین تلقی کرد که اسطوره به انسان ها کمک می کرد تا موقعیت خود را در جهان هستی بیابند. در دنیای امروزی واژه ی اسطوره اغلب برای توصیف و بیان موضوعی که واقعیت بیرونی ندارد به کار برده می شود اما در دنیای پیشا مدرن اسطوره رویدادی بود که به تعبیری زمانی اتفاق افتاده بود و همواره نیز تکرار می شد. اسطوره صورتی هنری است که به فراسوی تاریخ و آن چه در وجود بشر بی زمان است اشاره می کند. اسطوره شناسی واقعیت های عینی را بیان نمی کند اما در عین حال باورهای بشری را مدنظر دارد و به گونه ای باور ساز است (آرمسترانگ، 1390: 4).

 

واژه ی اسطوره، “myth”، برگرفته از واژه ی یونانی “mythos”، به معنی واژه یا داستان است. گاهی اوقات این واژه برای بیان موضوعی که بنا بر باور مردم نادرست و غیر واقعی است به کار می رود، اما اسطوره شناسی مجموعه ای از غیر واقعیات و دروغ ها نیست، بلکه مجموعه ای از واقعیت ها است.

 

اسطوره شناسی عقاید و باورهای مذهبی را در چهارچوب داستان بیان می کند، در حالی که جوهر و ماهیت عقاید و باورهای دینی به طور معمول واضح است، اسطوره شناسی می تواند بسیار پیچیده باشد. بدین دلیل که اسطوره ها، داستان هایی هستند که بیشتر به کاوش و جستجو می پردازند تا به توجیه و توضیح، اساطیر نمایانگر جستجوی ذهن بشر برای برقراری تعادل میان نیروهای آفرینش و ویرانی و مرگ و زندگی هستند (فیلیپ ، 2004 : 9).

 

اسطوره همچنین ناشی از ندانستن علل واقعی رویدادها توسط بشر است. به سختی می توان گفت که هر اسطوره به چه زمانی و مکانی تعلق دارد، زیرا اسطوره ها در طی زمان دچار تغییر و تحول می شوند و با هم می آمیزند و اساطیری جدید را شکل می دهند. همان طور که بیان

پایان نامه

 شد اسطوره ها زمان خاصی را نشان نمی دهند اما ممکن است بتوان شباهت هایی را میان بعضی از اساطیر و دوران های خاصی پیدا کرد (آموزگار، 1386: 5).

 

در اساطیر اقوام مختلف خدایان به گونه ای ملموس و تا حدی بی پرده با انسان ها در ارتباط بوده اند. این ارتباط در جاهایی به مرتبه ای می رسد که انسان ها همکاران و مشاوران خدایان می شوند و به نوعی آن ها را یاری می دهند.

 

در ارتباط با مفهوم پالایش و تصفیه ی جهان، نیز بازتاب این رابطه را می توان به وضوح دید. حال آن که گاه خدایان از انسان ها دلخوش و خرسند نیستند و تصمیم به نابودی نوع بشر می گیرند. دلایل این تصمیم خدایان در اسطوره های تمدن های گوناگون متفاوت است.

 

در این فرایند پالایش به طور معمول خدایان از همان رابطه ی بی پرده با انسان آفریده ی خویش استفاده کرده و از طریق انسانی که یار آن ها بوده، بدین معنی که دستورهای آن ها را بی چون و چرا پذیرفته و اطاعت کرده و بندگی آن ها را به خوبی به جا آورده، نسل بشر و سایر موجودات را حفظ می کنند و با آگاه کردن و راهنمایی کردن او برای فراهم کردن وسیله ای یا انجام کاری برای نجات انسان ها، از او می خواهند این مسئولیت مهم را بپذیرد. همان طور که ذکر شد محصول فرایند پالایش، نه تنها نجات نسل بشر، بلکه نجات موجودات دیگر نیز، آن هم بهترین و پاک ترین نمونه ها از هر نوع را شامل می شود که این موضوع دلالت بر پالایش و نوسازی در تمام سطوح هستی را دارد (معظمی، 2002: 55).

 

علت این پالودگی و تطهیر هر چه که باشد، نتیجه اش کمال و بازگشت هستی به زمان نخستین و پاک و عاری از آمیختگی است که در لحظه ی آفرینش نخستین وجود داشته و این خود نوعی پالایش و پاکیزگی آیینی است. همان گونه که عنوان شد این پالایش فعلیت یافتن دوباره ی آفرینش جهان است. می توان گفت که به نحوی زمان؛ هستی، انسان و حتی کائنات را کهنه و دچار استمرار کرده است و با این پالودگی می توان از آن کهنگی و استمرار رهایی یافت و آن لحظه ی ناب اساطیری که در فضای آن، جهان، هستی را آغاز کرده بود دریافت و درک کرد (الیاده، 1387: 70).

 

“جم” برترین پادشاه پیشدادی است که از جاودانان محسوب می شده است. او بر اثر وسوسه ی اهریمن، جایگاه و مقام خود را از دست می دهد و فناپذیر و میرا می شود. کارهایی چون گستراندن زمین، بنا نهادن نوروز، و پایه گذاری طبقات اجتماعی به جم نسبت داده شده است (رضایی راد، 1389: 178).

 

کامل ترین و مفصل ترین مطالب مربوط به داستان جم و پالایش جهان در اساطیر ایرانی، در فصل دوم وندیداد، بخشی از بخش های پنج گانه ی اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان، بیان شده است.

 

موضوع اصلی وندیداد، طهارت و پاکیزگی آیینی است، اما در آن به اسطوره ها و افسانه های ایران باستان، از جمله به اسطوره ی جم، پادشاه دوره ی زرین، پرداخته شده است.

 

در وندیداد، فرگرد دوم چنین آمده است اورمزد ابتدا از جم خواست تا دین زرتشتی را بپذیرد و آن را به مردمان نیز آموزش دهد اما او این پیشنهاد را قبول نمی کند اما می پذیرد که انسان ها را از طریق دور نگه داشتن مرگ و بیماری و پیری از آن ها نیک بخت و کامیاب کند و جهان اهورامزدا را ببالاند.

 

در نتیجه ی این امر، گیتی از مردمان و جانداران دیگر پر می شود و جم درخشان به کمک ابزارهای که اورمزد در اختیارش قرار داده است، جهان هستی را طی سه مرحله می گستراند. سپس اورمزد، جم را از فرا رسیدن زمستانی سخت و مرگبار آگاه می کند و از او می خواهد که با ساختن “ور” (دژی زیرزمینی) و بردن بهترین نمونه ها از هر گونه به آن “ور” نسل جانداران را حفظ کند (معظمی، 2002: 55).

 

در اساطیر هندی نیز در مورد فرایند پالایش جهان، این گونه بیان شده است که “ویشنو” در نخستین و سومین مظهر خود در هیات ماهی و گراز ظاهر می شود تا شرایط لازم را برای یک آغاز نو فراهم آورد. ماهی، “منو” را که قرار است فرمانروای آینده ی همه ی موجودات باشد، از نابودی قریب الوقوع کیهان به وسیله ی سیلی هولناک آگاه می کند. و از او می خواهد که قایقی بسازد تا به سلامت توفان و سیل را پشت سر بگذارد (دالاپیکو، 1385: 26).

 

در اساطیر یونانی نیز این گونه نقل شده است که تایتان آفریننده ی بشر، به محض مطلع شدن از فرو فرستادن سیل و توفان توسط خدای بزرگ یونان باستان، “زئوس”، که از انسان ها خشمگین شده، پسر انسانی خود “دیوکالیون” را آگاه می کند و از او می خواهد با ساختن قایقی خود و همسرش را نجات دهد (بیرلین، 1389: 170).

 

در اساطیر بین النهرینی در مورد فرایند پالایش جهان نسخه های سومری که کهن تر است و نسخه ی بابلی (اکدی) وجود دارد. در نسخه یاروایت سومری “انکی”، زیور سودرا را از خشم خدایان آگاه می کند و به او می آموزد تا با ساختن کشتی ای بزرگ خود و سایر موجودات را از سیل و توفانی که حاصل خشم خدایان است برهاند. و در نسخه ی بابلی این “اِآ” ایزد آبها است که “اوتناپیشتیم” را از وقوع توفان و سیلی عظیم که در اثر خشم خدایان نسبت به انسان ها طغیان گر در شرف وقوع است مطلع می کند و او نیز با ساختن کشتی بزرگ نسل بشر و موجودات را حفظ می کند و در نهایت در کنار همسرش به جاودانگی و نامیرایی دست پیدا می کند (هوک، 1381: 62).

 

شایان ذکر است که در اساطیر و باورهای کهن سامی نیز فرایند پالایش جهان مطرح شده است. در این اساطیر نیز “یهوه” خدای بزرگ از طغیان و ناپاکی بندگان خود خشمگین و آزرده می شود و تصمیم می گیرد که نسل بشر و موجودات دیگر ار از روی زمین با فرو فرستادن سیل و توفانی بزرگ محو کند. اما در این میان “نوح” که انسانی عادل و پارسا بود مورد التفات خداوند قرار می گیرد و خداوند از او می خواهد که کشتی ای بسازد و با خانواده ی خود و جفتی از هر نوع جاندار در کشتی سوار شود تا از خشم “یهوه” و سیل و توفان در امان بماند و نیای نسل جدید بشر باشد (بیرلین، 1389: 162).

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی تطبیقی غزل‌های سعدی شیرازی و غزل‌های كمال خجندی

یكی از مهم‌ترین قالب‌های شعری در طول دوره‌های پرمایه‌ی ادب فارسی برای بیان مفاهیم غنایی و عرفانی قالب شعری غزل است.«غزل فارسی در اوایل سده‌ی چهارم هجری شكل گرفت؛ در ابتدا ساده و در وصف موضوعی تغزلی بود در قرن ششم دست‌خوش تطور شد این دوره‌ی رونق غزل و تبدیل آن به مهم‌ترین سیاق شعر غنایی بود.» (عبادیان، 1372: 77) با روی كار آمدن سلجوقیان در دهه سوم قرن پنجم و سقوط غزنویان، كم كم از رونق قصیده كاسته شد.«بی‌توجهی شاهان سلجوقی در اوایل كار به شاعران (نسبت به دوره‌ی غزنوی) باعث شد كه شاعران كم و بیش هم به غزل توجه كنند یعنی به جای مدح ممدوح به مدح معشوق و به جای توصیف طبیعت به بیان عواطف و احساسات خود بپردازند.»(شمیسا،1382: 210) غزل فارسی در قرن ششم و با ظهور سنایی غزنوی شكل و مسیر مستقلی پیدا كرد. سنایی نخستین  شاعری بود، که سرودن غزل را به‌صورت جدّی آغاز كرد از این‌رو غزل‌های او در سیر تحول غزل فارسی نقشی پررنگ و بنیادین دارند و شاعران بزرگی چون عطّار و مولانا از پیروان شیوه‌ی غزل‌سرایی او هستند.

 

 1-1- نگاهی گذرا به سیر غزل

 

 همان‌گونه كه گفتیم سنایی نخستین كسی است، كه در قرن ششم سرایش غزل را به‌طور جدّی آغاز كرد غزل‌های او دو مسیر در سیر تكامل غزل ایجاد كرد كه هر كدام سیر جداگانه‌ای داشتند و بعد از او در قرن هفتم و هشتم به كمال رسیدند.

 

غزلیّات او كلاً دو نوع است یک دسته همان رنگ و بوی تغزل را دارد و همان است كه بعداً در سیر تكاملی از طریق اشعار انوری و جمال و كمال و در سعدی به اوج خود می‌رسد و دسته‌ی دیگر اشعاری است اخلاقی یا به اصطلاح عارفانه كه بعد در سیر تكاملی خود از طریق اشعار خاقانی و نظامی و عطّار در مولوی به اوج می‌رسد. (شمیسا، 1382: 211)

 

 سیر تكاملی غزل عاشقانه با ظهور شاعر شیرین سخن و بلندآوازه- سعدی شیرازی -به اوج كمال خود ‌رسید. در غزل‌های او عشق و دلدادگی به بهترین نحو نموده شده است و در آن دریایی از احساسات پاك و عشق ناب و ستایش زیبایی موج می‌زند، دریایی كه از روحی لطیف، حساس و عاشق سرچشمه می‌گیرد. هرچه هست عشق و ستایش جمال است. سخنانش را سهل و ممتنع گفته‌اند چرا كه در عین سادگی تقلیدناپذیرند. غزل سعدی نمونه‌ی تمام عیار غزل فارسی است.

 

غزل سعدی كیفیت‌های هنری اصیل و زنده‌ای دارد كه سیر غزل در طی دویست و اندی سال بدان دست یافته بود. این غزل خاص تركیب سادگی و روانی و یك‌دستی با پختگی و غنای اندیشه است؛ احساس و عشقی كه در آن توصیف می‌شود احساس و عشقی است كه با تار و پود خصیصه‌های نوع انسان آمیخته شده است. زیبایی توصیف شده در غزل سعدی، زیبایی آرمانی است كه خصوصیت انسانی فراگیر دارد؛ این عشق و زیبایی مبشر دوستی و آرمان‌خواهی انسان اجتماعی و در عین حال فردیّت یافته‌ی ایرانی است. (عبادیان، 1372: 81- 82)

 

سعدی مدرسه‌ی بزرگی در غزل‌سرایی فارسی بنیان نهاد كه شاعران زیادی پس از وی شاگردان این مدرسه شدند. شاعرانی چون: مجد همگر، همام تبریزی، امیرخسرو دهلوی، خواجوی ‌كرمانی، كمال‌الدین خجندی و….از شاگردان این مدرسه به شمار می‌آیند. در میان این شاعران كمال‌الدین مسعود خجندی -شاعر و عارف بزرگ قرن هشتم- هنوز آن‌گونه كه شایسته است شناخته نشده است. گویی با وجود خورشیدهای تابانی چون حافظ و سعدی منجمان آسمان شعر و ادب فارسی از شناخت ستارگان درخشانی هم‌چون كمال در آسمان شعر و ادب قرن‌های هفتم و هشتم كه یكی از مهم‌ترین و درخشان‌ترین دوره‌های شعر و ادب ‌فارسی است، غافل مانده‌اند و چهره‌های این شاعران بزرگ در پشت ابرهای كم‌توجهی پنهان مانده است. این شاعر غزل‌سرا در غزل‌های خود كه تعداد آن به هزار غزل می‌رسد بیش از همه تحت تأثیر سعدی است. «هیچ یک از شعرای گذشته در تکوین هنر غزل‌سرایی کمال خجندی مانند سعدی مؤثر نبوده‌اند. غزل کمال از جهات گوناگون با غزل سعدی پیوستگی راست، کارساز و شناختنی دارد.» (مؤید شیرازی ،1375: 267)

 

 1-2- كیفیت غزل كمال خجندی

 

پایان نامه

 

 

 كمال در دایره‌ی سیر غزل فارسی از جمله شاعران گروه تلفیق به شمار می‌آید. غزل‌های او آمیزه‌ای از عشق و عرفان است. در غزل او تشبیهات و تصاویر زیبا، استعاره‌های بدیع، ایهام‌های پرجاذبه و تمثیل‌های جذابی وجود دارد و در عین حال زبانش ساده است و سادگی غزل سعدی را به یاد می‌آورد بخصوص كه وی بیش از همه تحت تأثیر سعدی است و گاه حتی عین عبارت‌های سعدی را در شعر خود به كار می‌برد.

 

كمال دوام‌دهنده‌ی سبك سهل و ممتنع است. سخن‌های شیرین، عبارت‌های ریخته، تعبیرهای خلقی، الفاظ زیبا، كلمه‌های متناسب، تشبیه و استعاره‌های نادر، تجنیس و مبالغه‌های دلفریب، ضرب‌المثل و مقال و تعبیرهای شیره‌دار مردمی را چنان ماهرانه به كار می‌برد كه شعر او را در نهایت نمكین و خوش‌آهنگ می‌گرداند. (افصح زاده، 1375: 131)

 

 افصح‌زاده همچنین لطف سخن، عمق معنی، دقت در مضمون آفرینی و خوش‌آهنگی را از خصوصیت‌های عمده‌ی شعر كمال برمی‌شمرد. (همان، 85)

 

سید محمد حسینی در مقاله‌ای با عنوان «تلمیح و ایهام در شعر كمال خجندی» ضمن اشاره به حجم بالای غزل‌های كمال، محتوا و بار هنری این غزل‌ها را در مقایسه با غزل‌های سعدی، حافظ و مولانا چندان نغز و گرانبار نمی‌داند امّا، معتقد است در دیوان كمال غزل‌هایی یافت می‌شود، كه برخی از ابیات آن‌ ها بسیار زیبا و دل‌انگیز است. (حسینی،1377: 65)

 

 1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

 

 از آن‌جا كه هركدام از شاعران و نویسندگان فارسی‌زبان بسان حلقه‌های یک زنجیر به شمار می‌آیند و پژوهش روی آثار همه‌ی ‌آن‌ ها از لحاظ سبك‌شناسی، تاریخ ادبیات و تحول شعر فارسی ضروری می کند، نوآوری این تحقیق از آن جهت است كه شعر شاعرانی چون كمال خجندی را باید در مقایسه با شاعران دیگر خصوصاً شاعری چون سعدی كه در اوج قلّه‌ی رفیع ادب فارسی قرار دارد، سنجید تا جایگاه شاعری و ارزشمندی شعر او تبیین و تعیین گردد.

 

1-4- اهداف تحقیق

 

 – بررسی میزان تأثیرپذیری كمال از سعدی

 

– بررسی مضامین وام گرفته‌ی كمال از سعدی

 

– بررسی جایگاه شعری كمال خجندی در میان شاعران غزل‌سرای دیگر

 

– بررسی شیوه‌های تأثیرپذیری كمال از سعدی

 

 1-5- پیشینه‌تحقیق

 

 تحقیقاتی كه تاكنون در حوزه‌ی اشعار این دو شاعر صورت گرفته به‌طور كامل با موضوع این پایان‌نامه مطابقت ندارد در تحقیقاتی كه پیش از این در زمینه‌ی این موضوع انجام پذیرفته و شرح آن‌ ها ذكر خواهد شد به بررسی شعر یكی از شاعران مورد بحث و یا مقایسه‌ی شعر آن شاعر با شعر شاعران دیگر پرداخته شده است و یا تحقیقاتی به‌صورت مختصر انجام شده و گسترش و شرح بیشتری را می‌طلبد كه خلاصه‌ای از آن‌ ها آورده شده است.

 

– بهرامی، جواد، (1391). «بررسی صنایع معنوی بدیع در غزل‌های كمال خجندی»

 

در این پایان‌نامه آرایه‌های معنوی بدیع از قبیل تشبیه، تناسب، ایهام، ترتیب كلام و تحلیل و توجیه و خاتمه در دیوان کمال خجندی مورد بررسی قرار گرفته است و برای هر كدام از این آرایه‌ها نمونه‌های زیبایی از اشعار كمال خجندی بیان گردیده است.

 

– جواهری، حسین. (1373). «شرح لغات و تركیبات دیوان كمال خجندی»

 

در این پایان‌نامه نویسنده به شرح لغات و تركیبات دشوار غزلیّات كمال خجندی پرداخته است و هدف این پایان‌نامه آسان تمودن درك مفاهیم دشوار غزلیّات این شاعر به وسیله‌ی شرح لغات و اصلاحات بوده است.

 

زمانی، مرضیه، (1390). «بررسی تطبیقی صد غزل سعدی شیرازی با صد غزل خواجوی‌ كرمانی»

 

هدف این پایان‌نامه بررسی مشابهات موجود میان صد غزل سعدی و صد غزل خواجوی كرمانی بوده است.و در طی آن میزان تأثیر‌پذیری غزل خواجو از غزل سعدی مشخص گردیده است.

 

-. صدری‌نیا، باقر، (1378). «سیمای كمال در آینه‌ی تذكره‌ها»

 

در این مقاله نویسنده به تحلیل نظریه‌های مختلف تذکره‌نویسان در مورد زندگانی و احوال کمال پرداخته و سعی کرده صحیح‌ترین نظرها را به وسیله‌ی استدلال‌های قوی شناسایی کند و نشان دهد..

 

– معدن‌كن، معصومه، (1376). «ویژگیهای ممتاز شعر كمال خجندی»

 

در این مقاله نویسنده به بررسی محتوایی غزل‌های كمال خجندی پرداخته و غزل‌های این شاعر را از لحاظ محتوایی به چهار گونه‌ی مححقانه، حكمی، عاشقانه و رندانه تقسیم كرده است. و ویژگی‌هایی چون: تازگی، نوآوری، آوردن حسن مطلع، وصف زیبایی طبیعت و تشبیه را از عوامل ممتاز بودن شعر كمال خجندی برشمرده است.

 

– موسوی، میر نعمت‌الله، (1376). «نگاهی به زمان و شعر كمال خجندی»

 

در این مقاله نویسنده به بررسی اوضاع دوران حیات كمال خجندی پرداخته است و تأثیر عوامل اجتماعی و حوادثی كه در دوران شاعر اتفاق افتاده را در شعر كمال بررسی و نمایان كرده است.

 

– مؤید شیرازی، جعفر، (1375). «پیوندهای هنری كمال خجندی و سعدی شیرازی»

 

در این مقاله كه در قالب یک سخنرانی در مجمع بزرگداشت كمال خجندی آذرماه 1375 در تبریز ارائه شده است، به‌صورت مختصر به بررسی سیصد غزل از دیوان كمال خجندی پرداخته شده است. نویسنده سعی كرده است تا به‌صورت كلی و مختصر پیوند این دو شاعر را مطرح كند و با آوردن نمونه‌هایی از شعر هر دو شاعر این پیوند را به اثبات برساند.

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی تأثیر قدرت و جنسیت بر گزینش راهبردهای معذرت­خواهی در زبان فارسی

………………………………………………………………………………………………………………….89

 

5-2- بحث و نتیجه ­گیری……………………………………………………………………………………….. 90

 

5-2-1- پاسخ پرسش­های تحقیق………………………………………………………………………………. 90

 

5-2-2- نکات کلی تحقیق………………………………………………………………………………………. 92

 

5-3- محدودیت­ها­ی پژوهش………………………………………………………………………………………… 94

 

5-4- پیشنهاد­هایی برای پژوهش­ها­ی آتی………………………………………………………………. 95

 

فهرست منابع و ماخذ

 

منابع فارسی……………………………………………………………………………………………………. 99

 

منابع انگلیسی………………………………………………………………………………………………….. 103

 

پیوست: پرسشنامه راهبردهای معذرت خواهی ………………………………………………… 107

 

مسأله تحقیق

 

یکی از حوزه­‌ها­ی کاربرد زبان­شناسی عبارت است از زبان­‌شناسی اجتماعی که به مطالعه­ تاثیرات عوامل اجتماعی بر نحوه­ استفاده از زبان می ­پردازد. در تعریفی دقیق­تر جامعه­‌شناسی زبان یا زبان­‌شناسی اجتماعی آن دسته از بررسی­ها­ی زبانی را در­بر می­گیرد که با ملاک­ها­ی اجتماعی از جمله طبقه­ی اجتماعی، میزان تحصیلات، سن، جنسیت، ریشه­ قومی و….. مرتبط می­باشند.

 

   پژوهش در حوزه­ آن دسته از ارتباطات درون­فردی که به آن­ها زبان­شناسی اجتماعی خرد[1] می­گویند شامل مباحث کنش­گفتار­ها، تحلیل­ها­ی محاوره­‌ای، رخ­داد­ها­ی زبانی، توالی­ها­ی پاره‌گفتاری و نیز گویش­ها­ی اجتماعی است(ریچاردز و اشمیت،2002). در­حالیکه زبان­شناسی اجتماعی کلان[2] مباحث دیگری مانند برنامه‌ریزی زبانی، تغییر زبانی، حفظ زبان، جایگزینی زبانی و تحدید یا گسترش تعاملات جوامع زبانی… را در­بر می­‌گیرد(واردها،1990)

 

بنا به آنچه گفته شد در بررسی‌­ها­ی پیرامون گوناگونی­‌ها­ی زبانی با در نظر گرفتن پیشینه‌­ی ‌اجتماعی گویندگان، بر مبنا­ی ملاک­ها­ی طبقه­ی اجتماعی، تحصیلات، سن، جنسیت و برخی معیار­ها­ی اجتماعی دیگر، گویش اجتماعی[3]در افراد و گروه­ها تثبیت می­ شود(یول، 1996)؛ اما زبان­شناسی اجتماعی بیش از پیش به این­گونه معیار­ها­ی اجتماعی ارزش داده­است تا آن­جا که آن معیار­ها را در تحلیل کلام موثر دانسته­است؛ یکی از دیدگاه­ هایی که در پیدایش چنین تفکری نقش بسزایی داشته­است آراء هایمز است. هایمز(1974) مردم­شناس آمریکایی برای اولین بار اصطلاح ارتباط قوم­نگارانه را مطرح کرد. ارتباط قوم­‌نگارانه به بررسی این موضوع می ­پردازد که افراد جامعه با آنکه به طبقات خاصی با فرهنگ خاص خود تعلق دارند چگونه با یکدیگر گفتگو می­ کنند و چگونه روابط اجتماعی حاکم بر افراد بر انتخاب گونه­‌ی زبانی که به کار می­برند تاثیر می­گذارد و یا موضوعاتی همچون روابط بین کودکان و بزرگسالان ، مصاحبه­ها، مکالمات تلفنی، رعایت نوبت سخن­گفتن چگونه بین گوینده و شنونده تنظیم می­ شود(هایمز (1974). به نقل ازلطفی پور، 1372). هایمز زبان را به عنوان دانش معرفی نمود اما جنبه­ محسوس آن را به جنبه­ها­ی جامعه ­شناسی زبان که برخاسته از توانش ارتباطی است،  مرتبط دانست و مفهوم توانش ارتباطی را مطرح نمود. هایمز(1972) معتقد است: کسی که دارای توانش ارتباطی است باید بداند که یک صورت زبانی تا چه حد مناسب یک بافت اجتماعی معین است و نیز از میزان بسامد و تازگی یا کاربرد یک صورت زبانی و میزان احتمال وقوع آن مطلع باشد. از نظر او تعریف توانش زبانی انسان­ها به صورتی که در زندگی روزمره­ی آن‌‌­ها مورد استفاده قرار می­گیرد باید از توصیف جملات دستوری فراتر رود. او اذعان می­دارد که کودک در شرایط عادی و طبیعی دانش جمله­ها­ی زبان را نه تنها از نظر دستوری بودن بلکه از نظر مناسب بودن نیز کسب می­نماید. بدین ترتیب هایمز با بسط زبانی، صحت یک صورت زبانی را تنها به صورت دستوری کافی ندانسته بلکه کاربرد صحیح آن را در چارچوب قوانین و قرارداد­ها­ی اجتماعی و فرهنگی نیز ضرورری می­داند. این روش بررسی و توصیف کاربرد صورت­ها­ی زبانی و توانش ارتباطی روش « قوم­نگاری گفتار » نام گرفته­است. در چار­چوب این روش واحد بررسی و تحلیل زبان تنها جمله نیست بلکه رویداد گفتاری است. از نظر هایمز(1972) رویداد گفتاری یک تعامل اجتماعی است که در آن زبان نقشی عمده ایفا می­ کند(همان)‌. البته در اکثر فعالیت­ها­ی انسانی گفتار یا زبان به کار می­رود، ولی تنها در پاره­ای از آن­ها گفتار و یا قوانین تعامل زبانی تعیین کننده­ خود تعامل به حساب می­آیند. در یک محاکمه، سخنرانی، دفاع از پایان نامه ­ی دانشگاهی، مصاحبه و یا مکالمه­‌ی تلفنی نقش زبان و گفتار حیاتی است و بدون وجود آن رویداد یا تعامل موجودیت خود را از دست می­دهد. در پاره­ای دیگر از تعاملات اجتماعی مانند رویداد­ها­ی ورزشی یا رفتن به گردش، زبان نقش چندان عمده ای ایفا نمی­ کند. هایمز این­گونه تعاملات را موقعیت­ها­ی گفتاری می­نامد. در واقع رویداد گفتاری که ریشه در عوامل و شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه دارد، تعیین کننده­ قوانین حاکم بر تعاملات زبانی است. واحد زبانی در هر رویداد، کنش زبانی است نه جمله. البته نحوه‌­ی اجرای هر کنش زبانی و نیز آرایش کنش­ها­ی زبانی در چارچوب رویداد گفتاری مربوطه تعیین می­گردد.

 

   یکی از زیر­مجموعه­های زبان­شناسی که در اواخر دهه­ 1970 ظهور کرد کاربرد­شناسی است که نشان می­دهد افراد چگونه به درک و تولید

پایان نامه

 یک کنش ارتباطی یا کنش گفتاری در یک موقعیت زبانی که اغلب مکالمه است موفق می­شوند(تی جی تانگ،2004).       

 

برنشتاین(1973)‌و‌گامپرز(1977،1982)‌اذعان داشتند که کاربرد­شناسی با درک ژرف­‌ساخت و تعاملات بینا‌فردی و شفاهی به یاری زبان­شناسی اجتماعی می­‌آید. براون ولوینسون(1987) نیز کاربرد­شناسی و زبان­شناسی اجتماعی را در بررسی کنش‌­گفتار­ها و کاربرد آن­ها مرتبط می­دانند. وجه مشترک این دو مبحث مطالعه­ زبان در بافت اجتماعی است.

 

زبان­شناسی اجتماعی و کاربرد­‌شناسی به عنوان دو حوزه­ منشعب از زبان­شناسی، در سطح مشترکی به نام کاربرد­‌شناسی اجتماعیدر تعامل قرار می­گیرند. کاربرد‌­شناسی اجتماعی به مناسب­بودن معنا در بافت اجتماعی می ­پردازد. (لیچ، 1983) می­گوید: توانش کاربرد­شناسی دانش و بهره­ گیری گوینده از قوانین تناسب و ادب است که نشان می­دهد گوینده چگونه کنش­‌گفتار­ها را درک و تولید می­ کند(تی جی تانگ، 2004). کنش­‌‌گفتار­ها یکی از مباحث کلیدی کاربرد­شناسی در علم زبان­شناسی محسوب می­شوند.کنش­گفتارها را می­توان به شش دسته تقسیم کرد: 1) معذرت­خواهی 2) انتقاد 3) مدح 4) امتناع یارد 5) تقاضا 6) پیشنهاد( تی جی تانگ، 2004). یکی از کنش­گفتار­ها­ی مورد ذکر کنش­گفتار عذر­خواهی است. نقش عذر­خواهی حفظ هماهنگی میان گوینده و شنونده است. افراد زمانی عذر­خواهی می­ کنند که تصور کنند از هنجاری اجتماعی تخطی کرده ­اند(الشتین و کوهن، 1983). معذرت­خواهی می ­تواند وجهه­ گوینده­ی خود را به خطر بیندازد(تهدید وجهه) و در نتیجه نیازمند دقت و بررسی می­باشد؛ در حقیقت زمانی که گوینده­ای معذرت­خواهی می­ کند با ابراز خشوع خویش، عملی تهدید­کننده­ وجهه برای خود (گوینده) و حفظ­کننده­ وجهه برای مخاطب انجام داده­است(براوان و لونیسون، 1978). درخصوص کنش­گفتار معذرت­خواهی (معذرت­خواهی در قالب کلام) راهبرد­ها­ی مختلفی ارائه شده­است که در پیشینه به آن­ها خواهیم پرداخت. دراین تحقیق مبنا راهبرد­ها­ی معذرت­خواهی سوگیموتو(1997) می­باشد. وی راهبرد­ها­ی معذرت­خواهی را به سه دسته و نه زیر­گروه تقسیم ­بندی کرده­است:

 

الف.راهبرد­ها­ی اولیه:

 

1). اظهار ندامت: متاسفم، شرمنده هستم

 

2). توضیح یا حساب­ پس­ دادن: امروز خیلی سرم شلوغ است، نمی­توانم همراه تو بیایم.

 

3). توصیف خسارت: من در نگهداری چتر شما کاملأ مراقب نبودم و باد شدیدی می­وزید.

 

ب.راهبرد ­ها­ی ثانویه:

 

1). جبران عملی:  بفرمایید، این هم یک چتر جدید!

 

2). قول عدم تکرار اشتباه: قول می­دهم بار دیگر زودتر برسم.

 

ج.راهبرد های کم­بسامد:

 

1). پذیرش صریح مسئولیت: این اشتباه من بود.

 

2). زمینه­سازی: من دیر رسیدم، من در شرایط وحشتناکی بودم، پدرم سخت بیمار بود و نمی­توانست حرکت کند، بنابراین من او را به بیمارستان بردم.

 

3). تأدیب خود: من خسیس­تر از آن هستم که برای تو یک چتر جدید بخرم.

 

4). سپاس­گزاری: از بردباری و صبر شما متشکرم.

 

بر­مبنای دسته­بندی بتین(2008) افراد یا به صورت صریح عذر­خواهی می­ کنند یا خیر که می­توان معذرت­خواهی صریح را در یک دسته­بندی بر­ مبنای تعداد جملات و تعداد تشدیدکننده­ هایی مانند قیود قرار­داد. برای افزایش شدت عذر­خواهی گاه از ابزار­هایی مانند قیود استفاده می­ شود: خیلی، وحشتناک، شدیداً از این جمله قیود می­باشند که تقریبا در تمامی موارد عذرخواهی دیده می­شوند و معیاری کیفی در بررسی شدت عمل تهدید­کننده­ وجهه می­باشند. بررسی کنش­گفتار معذرت­خواهی در قالب دسته­بندی بتین(2008) نشان می­دهد افراد در عذرخواهی به چه میزان از بیان صریح استفاده می­ کنند.

 

چنان­که ذکر شد معذرت­خواهی یک کنش­گفتار است که مطالعات خود را مدیون حوزه­‌ی زبان­شناسی اجتماعی می­داند. از این رو ملاک­ها­ی اجتماعی مانند جنسیت، طبقه اجتماعی، سن و… بر کمیت(بسامد) و کیفیت(نوع) راهبرد­هایی که افراد برای این کنش­گفتاری انتخاب می­ کنند تاثیر مستقیم دارد. گویون[14] (1998)، دوازده عامل را که به نظر او بر ارتباطات مستقیم وغیر­مستقیم نقش دارد به این شرح بیان می­ کند: 

 

1). سن: مسن­تر­ها تمایل به غیر­مستقیم بودن دارند.

 

2). جنس: زن­ها اصطلاحات غیر­مستقیم را ترجیح می‌­دهند.

 

3). محل اقامت: روستایی­ها بیشتر از شهری­‌ها از عبارت­ها­ی غیر­مستقیم استفاده می‌­کنند.

 

4). خلق و خو: هنگام عصبانیت مردم از عبارت­‌ها­ی غیر­مستقیم بیشتری استفاده می‌­کنند.

 

5). شغل: آن‌­هایی که در شغل­ها­ی علوم اجتماعی اشتغال دارند بیشتر از آن­هایی که علوم طبیعی خوانده­اند گفتار غیر­مستقیم را اعمال می­‌کنند.

 

6). شخصیت: افراد برون­‌گرا بیشتر از افراد درون­گرا از عبارت‌­ها­ی مستقیم استفاده می­‌کنند.

 

7). موضوع: هنگام اشاره به موضوع­ها­ی حساس و تابو از عبارت­‌ها­ی غیر­مستقیم استفاده می­ شود.

 

8). مکان: در منزل و مکان‌­ها­ی خصوصی، هر فرد بیشتر از عبارت‌­ها­ی مستقیم استفاده می­ کند.

 

9). زمینه­‌ی ارتباطی: در زمینه­ ارتباطی غیر­رسمی عبارت­ها­ی مستقیم بیشتری مورد استفاده قرار می­‌گیرد.

 

10). فاصله­ی اجتماعی: اشخاصی که رابطه خویشاوندی نزدیک­تری دارند عبارت­ها­ی مستقیم­تری استفاده می­ کنند.

 

   11). فشار زمانی: در حال عجله اشخاص از عبار ت­‌ها­ی مستقیم­‌تری استفاده می­‌کنند.

 

   12). موقعیت: در موقعیت اجتماعی بالا­تر اشخاص عبارت‌­ها­ی مستقیم­تری را برای ارتباط با افرادی در موقعیت پایین­تر استفاده می‌­کنند.

 

   رابطه­ میان زبان و قدرت رابطه­ای دو­جانبه است و هریک بر دیگری تاثیر­گذار است. هرکس که صاحب قدرت باشد می ­تواند از طریق زبان آن را بر دیگری اعمال کند. قدرتی که خود می ­تواند ناشی از داشتن یک زبان برتر باشد. این قدرت از طریق منزلت اجتماعی، ثروت، تحصیلات، درآمد و…. حاصل می­ شود و آن­چه زبان قدرت را نهادینه می­ کند ساختار­ها هستند(درگاهی، 1391). میشل فوکو(1984-1926) در تبیین رابطه­ قدرت از نقش محوری زبان و گفتمان سخن می‌­گوید. از منظر وی، زبان، گفتمان یا متون نقشی محوری در ساختن فرد و کنش­گران در سلسله مراتب قدرت دارند. به عبارت دیگر فوکو زبان را عرصه­ ظهور روابط قدرت و تعیین ­کننده­ کنش­گر مسلط و کنش­گر زیرسلطه به حساب می­‌آورد(بابک احمدی، 1373). درآراء میشل فوکو مفاهیمی همچون زبان، گفتمان، قدرت، جنسیت، حقیقت و دانش از جایگاه خاصی برخوردارند.

دانلود پایان نامه ارشد : زمین ­شیمی زیست ­محیطی و زیست­ دسترس ­پذیری فلزات سنگین در رسوبات ساحلی

 رسوبات، بخش اساسی و جدایی­ناپذیر سامانه­های آبگین هستند، چرا که زیر لایه­ای برای اندامگان­ها فراهم کرده، و به­وسیله برهمکنش با آب­های احاطه­کننده، نقش مهمی در سامانه­های آبگین ایفا می­ کنند (Burden, et al., 2002). رسوبات را می­توان حامل، و منبع آلاینده­ها در سامانه­های آبگین تلقی کرد. آلاینده­ها ضرورتا توسط رسوب تثبیت نمی­شوند، اما ممکن است به­وسیله فرایند­های زیست­شناختی و شیمیایی، در بخش رسوبی و ستون آب بازیابی شوند. رسوب، یک گرداورنده مهم برای آلاینده­های فلزی در سامانه­های آبگین است. امروزه، بسیاری از مواد شیمیایی انسان­زاد پس از ورود به سامانه­های آبگین، بر روی سطح رسوبات انباشته می­شوند. این آلاینده­ها ممکن است به­ طور مستقیم توسط واحد­های صنعتی، و تصفیه­خانه­های فاضلاب شهری، و یا به­ طور غیر­مستقیم، توسط رواناب­های آلوده مناطق شهری و کشاورزی در سامانه­های آب تخلیه شوند. در نتیجه، رسوبات بسیاری از بندر­های صنعتی، و نواحی ساحلی اطراف جهان، داری غلظت بالایی از فلزات سنگین هستند، که می ­تواند نشانگر­ بسیار مهم آلودگی محیط­ آب باشد (Miller et al., 2000, Chen, et al., 2001, Feng, et al., 2004, Wang et al., 2007).

 

رسوبات آلوده می توانند حیات آبزیان در محیط دریا را به خطر بیندازند. آلاینده­های همراه­ با رسوب ممکن است توسط آبزیان، زیست­انباشت، و به زنجیره غذایی منتقل شوند. اندامگان­های کف­زی با رسوبات تماس مستقیم دارند، و میزان آلودگی رسوب ممکن است اثر بارزتری بر حیات آنها داشته باشد (Malins, et al., 1984). برخی از آلاینده­های رسوب، توسط کف­زیان در فرایندی به نام زیست­انباشت جذب می­شوند. هنگامی که جانوران بزرگتر، از این اندامگان­های آلوده تغذیه می­ کنند، مواد سمناک را ناخواسته وارد بدن خود می­ کنند، و بدین ترتیب، با ورود به جانوران رده­بالاتر در زنجیره­غذایی، طی فرایندی موسوم به زیست­بزرگسازی، غلظتهای بسیار بالایی از آلاینده­های بالقوه­سمناک در بدن آنها انباشته می­ شود. ماهی ها، صدف ها، پرندگان آبزی، و pestanداران دریایی ممکن است غلظت­های خطرناکی از مواد شیمیایی سمناک را در بدن خود انباشته کنند (Begum, et al., 2009).

 

 

 

1-2 فلزات سنگین، مصارف، و منابع

 

 فلزات سنگین، زیرمجموعه‌ای از عناصر بالقوه­سمناک موجود در جدول تناوبی هستند، كه اغلب ویژگی‌های فلزی دارند. تعاریف مختلفی بر اساس چگالی، عدد اتمی، عدد جرمی، و ویژگی‌های شیمیایی و سمناكی برای این دسته از عناصر ارائه شده­است. از آنجا كه این اصطلاح تعاریف مختلفی را شامل می‌شود، امروزه اصطلاحات دیگری همچون فلزات سمناک، و یا فلزات جزئی كاربرد بیشتری دارد (Sarkar, 2002). فلزات سنگین به دلیل سمناکی بالا، قابلیت زیست­انباشت، و ماندگاری زیاد، خطرات زیست­محیطی زیادی برای زیست­بوم­ها دارند (Tam and Wong, 2000; Clark et al., 1998). برخی از عناصر بالقوه­سمناک، عناصر ریزمغذی ضروری (Fe، Co، Cu، Zn، As، Se، Mo، Mn، Cr) هستند، که كمبود و بیشبود آنها به مسمومیت موجودات زنده منجر می‌شود. برخی دیگر نیز عناصر ریزمغذی غیرضروری (Cd، Hg، Pb) هستند، كه عدم مصرف آنها برای موجود زنده مشكل­ساز نیست، اما بیشبود،‌ عدم دفع، و زیست­انباشت آنها منجر به مسمومیت می‌شود. فلزات، نقش حیاتی و ارزشمندی در توسعه صنعت، و پیشرفت فناوری دارند. از آنجا که این فلزات پس از مصرف، تجزیه نمی­شوند، و بنابراین در محیط زیست انباشته می‌شوند، غلظت بالای آنها به از­بین­رفتن تعادل در بوم‌سامانه­ها منجر شده، و مشكلات متعددی را به همراه خواهد داشت. عناصر As، Cd، Cr، Pb، و Hg، به دلیل ویژگی­های سرطان‌زایی، و دیگر مشكلات سلامتی و بهداشتی، بیش از سایر عناصر بالقوه­سمناک در سال­های اخیر مورد توجه قرار گرفته‌اند. فجایع بزرگ انسانی، مانند آنچه كه در میناماتای ژاپن (Hg)، بنگال غربی و بنگلادش (As)، و بیماری ایتای ایتای (Cd) در ژاپن اتفاق افتاد، و یا انواع بیماری­های عصبی و كُندذهنی كودكان (Pb)، دلیلی بر اهمیت بیشتر این عناصر است (Selinus et al., 2005). علاوه بر منابع طبیعی، كاربرد این عناصر در صنعت، معدن، و كشاورزی منجر به افزایش غلظت این عناصر در بوم‌سامانه‌های مختلف شده است، و در صورت عدم كنترل، تصفیه، و جداسازی این عناصر،‌ بوم‌سامانه­ها با مشكلات متعددی مواجه خواهند شد.

 

پایان نامه

 

 

در طبیعت، گونه های انحلال­پذیر فلزات، فراوان، و به آسانی دسترس­پذیر هستند. فراوانی معمولا فلزات دسترس­پذیر را به آنهایی که اعداد اتمی زیر 40 دارند، محدود می­ کند. از دیدگاه آلودگی زیست­محیطی، فلزات ممکن است بر اساس سه معیار زیر رده­بندی شوند (Wood, 1974):

 

    • غیربحرانی (Rb, Li, Sr, Al, Ca, K, Fe, Mg, Na)،

 

    • سمناک، اما بسیار انحلال­ناپذیر، و یا بسیار کمیاب (Rh, Ba, Ru, Ir, Os, La, Ga, Ta, W, Zr, Hf, Ti)،

 

  • بسیار سمناک، و نسبتا دسترس­پذیر (Bi, Sb, Pb, Ti, Hg, Cd, Ag, Te, Se, As, Cr, Sn, Zn, Cu, Ni, Co, Be).

فلزات سنگین به صورت اجزای سنگ کره، به­ طور طبیعی رخ می­دهند، و به­وسیله فرایندهای آتشفشانی، و هوازدگی و فرسایش سنگ­ها در محیط زیست آزاد می­شوند (Fergusson, 1990). هر چند، آزاد­شدن بزرگ­مقیاس فلزات سنگین در محیط­های آبگین (مانند تصفیه­خانه­های پساب­های شهری، صنایع تولیدی، و فعالیت­های کشاورزی)، اغلب پیامد مداخله انسان است (Mance, 1987; Denton, et al., 1997; Güven and Akıncı, 2008). نواحی ساحلی، از جمله حساس­ترین محیط­ها است، که به­خاطر اثر­های منفی ناشی از فشار­های انسانی، مانند افزایش شهر­نشینی، توسعه صنعتی، و فعالیت­های تفریحی، مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، میزان آلودگی سواحل، اغلب به­خاطر منابع آلودگی موجود در خشکی­های مجاور افزایش یافته است (Fergusson, 1990; Wang et al., 2007). فرایند­ها­یی مثل معدنکاری، ذوب کانسنگ­های فلزی، و پالایش، که خروجی­های باطله تولید می­ کنند، اغلب منابع بالقوه­ فلزات سنگین در محیط­های آبگین هستند (Denton et al., 2001). همچنین، فاضلاب­های خانگی، لجن فاضلاب، رواناب­های شهری، و آبشویی از محل دفن زباله­های جامد، منابع دیگر ورود فلزات سنگین به رودخانه­ها، خورها، و آب­های ساحلی است (Mance,1987). بخش دیگری از ورود فلزات انسان­زاد به آب­های ساحلی در مجاورت مراکز شهری و صنعتی ناشی از مصرف سوخت­های فسیلی است. بنادر، و لنگر­گاه­های کوچک قایق­های شخصی، همچنین، فعالیت های تفریحی، تجاری، نظامی، قایق­رانی، و کشتی­رانی نیز منابع بالقوه دیگری از آلودگی محیط­های ساحلی و دریایی است (Denton et al., 1997).

 

1-3 غلظت­های طبیعی فلزات سنگین

 

 غلظت­ زمینه طبیعی فلزات سنگین در رسوبات، با بهره گرفتن از رویکرد­های مختلف مطالعات پیشین تعیین می­ شود. تعیین غلظت­های فلزی در یک منطقه غیر­آلوده، و یا نمونه­برداری از رسوبات زیر­سطحی (نمونه­برداری از عمق 25 سانتیمتری زیر سطح رسوبات) از جمله این رویکرد­ها است. غلظت­های زمینه طبیعی فلزات سنگین در رسوبات مناطق مختلف در جدول 1-1 آورده­شده­است.

 

1-4 رایج­ترین عناصر بالقوه سمناک در رسوبات

 

 همانطور که گفته شد، فلزات سنگین می­توانند از منابع طبیعی و یا انسان­زاد، وارد محیط زیست شوند. آلاینده­های رایج از منابع انسانزاد شامل سرب (Pb)، روی (Zn)، کروم (Cr)، مس (Cu)، کادمیم (Cd)، جیوه (Hg)، آلومینیوم (Al)، آهن (Fe)، منگنز (Mn)، و نیکل (Ni) می­ شود،

 

که فراوان­ترین عناصر بالقوه سمناک یافت­شده در رسوبات هستند. عناصری مانند کادمیم (Cd)، جیوه (Hg)، سرب (Pb)، مس (Cu)، و روی (Zn)، به­خاطر پایداری زیست­محیطی، سمناکی، و توانایی ورود به زنجیره­های غذایی، به عنوان آلاینده­های خطرناک سامانه­های آب مورد توجه قرار گرفته­اند (Fortsner and Wittman,1983). در میان این عناصر بالقوه سمناک، کادمیم، سرب، و جیوه، به­خاطر اینکه می­توانند برای دوره­ های طولانی­ در بافت­های بدن انباشته شوند، سمناکی بیشتری در غلظت­های نسبتا پایین دارند (Garbarino et al., 1995). سرنوشت یک فلز در سامانه آبی، به­ طور قابل ملاحظه­ای به گونه شیمیایی، و انتقال آن بستگی دارد (Allen and Torres, 1991). در ادامه درباره شکل، و گونه شیمیایی برخی از عناصر بالقوه سمناک موجود در رسوبات  آلوده، بحث می­ شود.

 

1-4-1 سرب (Pb)

 

منابع صنعتی اولیه آلودگی سرب، شامل ذوب کانسنگ و فرآوری فلز سرب، تولید آن به­عنوان محصول ثانوی فلزات دیگر، تولید باتری سرب­دار، رنگ­دانه­ها و مواد شیمیایی مصنوعی، و باطله­های آلوده به سرب می­ شود. همچنین، آلودگی­های قابل توجه ناشی از استفاده بنزین سرب­دار در گذشته، از جمله نگرانی­های کنونی است. سرب آزاد­شده در منابع آب زیرزمینی، آب سطحی، و سطح زمین معمولا به شکل سرب عنصری، اکسید­ها و هیدروکسید­های سرب، و کمپلکس­های اکسی­آنیونی فلز سرب است (Smith et al.,1995).

 

جدول 1-1: غلظت­های زمینه طبیعی فلزات سنگین در رسوبات مناطق مختلف (mg/kg)

 

محتمل­ترین حالت اکسایشی سرب، 0 و 2 است. Pb2+ شکل رایج­تر و فعال­تر سرب است، و اکسید­ها و هیدروکسید­های تک­هسته­ای و چندهسته­ای را تشکیل می­دهد. در بسیاری از موارد، Pb2+، و کمپلکس­های سرب-هیدروکسیل، پایدارترین شکل­های سرب است. در سامانه­های آبی، بخش قابل ملاحظه­ای از سرب حل نمی­ شود، و به صورت رسوب (PbSO4، Pb(OH)2،Pb2O ،PbCO)، یون­های جذب شده و یا پوشش ­های سطحی روی کانی­ها، و یا به­صورت ماده آلی معلق وجود دارد. کربنات سرب در pH بالای 6 تشکیل می­ شود، و هنگامی که غلظت زیادی از سولفید در شرایط کاهشی وجود دارد، PbS پایدار­ترین ترکیب جامد سرب است. فرایندهای اولیه­ای که سرنوشت سرب در رسوبات را تحت تأثیر قرار می­دهد، جذب سطحی، تبادل یونی، نهشت، و کمپلکس­شدن با ماده آلی است. این فرایند­ها، غلظت­های سرب در سامانه­های آبگین را محدود می­ کند (Evanko and Dzombak,1997).

 

1-4-2 کروم (Cr)

 

کروم به طور طبیعی به شکل عنصری حضور ندارد، و معمولا به صورت ترکیبات کروم مشاهده می­ شود. کروم به­صورت یک محصول کانیایی اولیه به شکل کانی کرومیت (FeCr2O4) معدن­کاری می­ شود. منابع اصلی آلودگی کروم، رها­سازی از فرایند­های آب­فلز­کاری الکتریکی، و پساب­های کروم­دار است (Dzombak, 1997 Evanko and).

 

کروم (VI) در شرایط اکسایشی، شکل غالب کروم در سامانه­های آبگین است. گونه­ های اصلی کروم (VI)، کرومات (CrO42-)، و دی کرومات (Cr2O72-) است، که به­آسانی در حضور کاتیون­های فلزی (به ویژه Ag+، Pb2+،Ba ) نهشته می­ شود. کروم (III)، شکل غالب کروم در pH پایین (کمتر از 4) است. Cr3+ با F،Cl– ،OH ، NH3، SO42-، و CN، کمپلکس­های محلول، و لیگاند­های آلی انحلال­پذیر تشکیل می­دهد. کرم (VI) سمناک­ترین، و متحرک­ترین شکل کرم است (Chrotowski et al.,1991). تحرک کرم به ویژگی­های جذبی رسوب، مانند محتوای رس، اکسید آهن، و ماده آلی بستگی دارد. بیشتر کروم آزاد­شده در آب­های طبیعی نهایتأ جذب سطحی رسوبات می­ شود (Smith et al., 1995).

دانلود پایان نامه ارشد : تحلیل جنبش ­شناختی گستره حلب – ماهنشان استان زنجان

عملکرد متقابل  فرایند­های درون زاد و  برون زاد سبب تشکیل سیستم پویای نزدیک به سطح زمین شده است. مطالعه این سیستم پویا در دهه­های اخیر جهش چشمگیری را به همراه داشته که این موضوع دستاورد تحول عظیمی است که در ابزارهای مورد استفاده در بررسی این سیستم پویا بوجود آمده است. تصاویر ماهوار­ه­ای، روش­های سن سنجی، امکان مدل­سازی عددی فرایندهای زمین­شناختی و…. افق­های نوینی را پیش روی پژوهشگران این عرصه قرار داده است. بررسی پوسته زمین حاکی از آن است نیروهای زمین­ساختی فشاری باعث تشكیل ساختارهای زمین­ شناسی نظیر چین و گسل و برونزد واحدهای سنگی از عمق به سطح  می­شوند. تعیین فشار و دمای میانبارهای سیال[1]  به دام افتاده در این ساختارهای متشكل از سنگ­های رسوبی بیانگر تغییر شرایط فیزیكی آن­ها از زمان نهشته شدن در حوضه تا دفن و برپایی مجدد است. تحلیل جنبش شناختی این ساختارها مستلزم بكارگیری مشاهدات مستقیم (تحلیل ساختاری-زمین­ریخت­شناسی) و آزمایشگاهی (میكروترموبارومتری) است. دگرریختی پوسته زمین در مناطق فشاری به طور معمول با چین‌خوردگی­ها و توسعه گسل‌های راندگی همراه می‌باشد که در یک حادثه دگرشكلی به وجود آمده‌اند و با هم مرتبط هستند (Calamita,1990). در برخی از این مناطق تحت رژیم فشارشی، گسل‌های رانده تظاهرات سطحی کمتری داشته و بیشتر مدفون می‌باشند ( Berberian, 1995).به همین دلیل تحلیل دگرریختی‌های در  این مناطق، اغلب تحت عنوان تحلیل هندسی و جنبش شناختی گسل­های رانده و چین­های مرتبط با آن­ها صورت می‌گیرد. چین­ها وگسل­های راندگی ساختارهای مهمی را به وجود می‌آورند كه محل مناسبی برای تله­های نفتی و همچنین كانی‌زایی در اثر مهاجرت سیالات می‌باشند, 2003)  Mcclay). بسیاری از زمین ­شناسان نظیر  ساپ (1985)، جامیسون (1987)، میترا (1990) در کارهای تحقیقاتی خود ارتباط ژنتیکی این دو فرایند را درسامانه­های چین خورده- رانده مورد مطالعه قرار داده­اند. در این مطالعات ارتباط هندسی و جنبش شناختی این گونه ساختارها با یكدیگر مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

نظریات متفاوتی در مورد ارتباط بین چین­ها وگسل­های راندگی بیان شده است:

 

   برخی از زمین شناسان، نظیر هیبارد و هال (1993) و بارچی و همکاران (1998) معتقدند كه چین­ها و گسل‌های راندگی موجود در یک مکان خاص، ارتباطی با هم ندارند و در زمان­های مختلف شکل گرفته­اند.

 

   دیدگاه دیگر، آن است که چین­ها و گسل‌های راندگی با یکدیگر مرتبط هستند و در طی یک حادثه تغییرشکل و با هم شکل می­گیرند (Tavarnelli, 1997). تاوارنلی (1997) با مطالعه ساختارهای فرعی در نوار چین­خورده- رانده آمبریا- مارچی در ایتالیا و راکی در کانادا و بررسی ارتباط ژنتیکی آن­ها با یکدیگر و ساختارهای اصلی، تکامل ساختاری این نوار چین­خورده- رانده را حاصل وقوع فرایندهای کوتاه­شدگی به موازات لایه­بندی[2]، چین‌خوردگی[3] و تشکیل راندگی[4] دانسته است.

 

 1-1 رشد چین­خوردگی­ها

 

چین­­خوردگی­ها در سامانه­های چین رانده معمولاً مرتبط با گسل­های پنهان می­باشد که شواهد چین­خوردگی­های مربوط به این نوع سامانه­ها حاکی از این است که گسل­های معکوس پنهان عامل ایجاد چین خوردگی­ها می­باشد(Davis, 1983;Namson and Davis, 1988; Stein and King, 1984;Yeats, 1986; Stein and Yeats, 1989; Medwedeff,1992; Gurrola and Keller, 1997).
    افزایش ابعاد چین در جهت طولی، (انتشار جانبی )[5] و عرضی که طی آن طول موج چین تغییر می­ کند را رشد چین­خوردگی می­گویند.

دانلود مقاله و پایان نامه

 رشد عرضی چین خوردگی ها طی مکانیسم­های خاصی صورت می­گیرند که در زیر به آن­ها پرداخته می­ شود شکل(1-1).

 

 شکل 1-1) نحوه رشد جانبی چین، برگرفته از(Bretis et al, 2011).

 

2-1-  مکانیسم­های رشد عرضی چین خوردگی­ها

 

مکانیسم­های رشد عرضی چین­خوردگی­ها به طور کلی شامل سه نوع می­باشد نوع اول مربوط به چرخش یال­ها، نوع دوم مربوط به مهاجرت لولا و دسته سوم ترکیبی از هر دو مکانیسم  می­باشد. در مدل اول محل لولا­ها در طول چین­خوردگی ثابت است و کوتاه شد­گی سبب افزایش یال و تنگتر شدن چین می­ شود. در مدل مهاجرت لولا با تغییر محل لولا بخش­های جدیدی به طول یال اضافه می­ شود، بدون اینکه تغییری در  شیب یال­ها ایجاد شود. در حالت سوم به دلیل اینکه ترکیبی از دو مکانیسم یاد شده است، دارای پیچیدگی بالاتری می­باشد. در این مکانیسم ممکن است به طور همزمان و به نسبت­های مختلف در طی مراحل رشد یک چین هر یک از دو مکانیسم بالا موثر باشند(شکل2-1) (Jamison,1987;Mitra and Namson,1989;Suppe and Meddwedeff,1990;Poblet and MacCaly,1996;Mitra,2003).

 

 شکل1-2) مکانیسم­های رشد چین(مدل مهاجرت لولا و چرخش یال)، برگرفته از(Mercier et al.,2007)                                                           1-2-1تقسیم ­بندی چین­ها

 

ارتباط بین چین­خوردگی­ها و گسل­ها، به دو گروه تقسیم شده است:(Morley, 1994)

 

    الف- چین خوردگی­های در ارتباط با گسل[6]: در این گروه، چین­ها در بالا و نوک راندگی­های در حال انتشار به سمت بالا شکل می­گیرند، مانند چین­خوردگی­های خم‌گسلی[7] و نوک‌راندگی[8] که چین­های نوک راندگی خود شامل چین­های جدایشی[9] و انتشار گسلی[10] می­باشند(Rich, 1934; Elliott,1976; Suppe, 1985; Jamison, 1987; Mitra, 1990). ویژگی بارز این ساختارها آن است که گسل­ها خصوصیات هندسی و جنبشی چین­ها را کنترل می­نمایند (Mitra, 2002).

 

    ب- گسل­های مرتبط با چین­خوردگی[11]: در این گروه، چین­های کمانشی[12] ناشی از تغییرات کرنش مربوط به موقعیت چینه­شناسی و ساختاری در طی تکامل چین می باشند. بعضی از خصوصیات کلیدی این گسل­ها در این است که لغزش در آن­ها کمتر از لغزش در گسل اصلی ایجاد کننده چین است و همچنین لغزش در آن­ها به سمت بالا یا پایین شیب گسل تغییر می­ کند. در نتیجه این گسل­ها بدون اتصال به افق جدایش مشخص، درون خود ساختار خاتمه می­یابند. هم­چنین این گسل­ها نسبت به چین­ها، در مراحل بعدی تشکیل شده ­اند (Fischer et al., 1992; Willis, 1894; Dixon and Liu, 1992). این گسل‌ها با عنوان گسل‌های جای گرفته در چین[13] معرفی شده است (Mitra, 2002).  

 

 

 

 1-2-1-1چین­خوردگی­های در ارتباط با گسل[14]

 

چین­های مرتبط با گسل‌ها زمانی ایجاد می­گردند كه سطح گسل دچار تغییراتی در زاویه شیب شود. در نتیجه این تغییر، ساختارهایی كه از نظر هندسی سازگار با آن تغییرات هستند ایجاد شوند، که این موضوع در فرادیواره­ی گسل، در اثر حركت بلوك فرادیواره روی سطح گسل ایجاد می­ شود (مانند چین­های خم­گسلی و انتشار­گسلی). این چین­ها هم­چنین ممكن است در جا­هایی که تغییرات آهنگ لغزش گسل در طول سطح گسل، کرنش­های فرادیواره­ای را تولید می­ کند نیز تشکیل شوند (مانند چین­های جدایشی) (McClay, 2003).

 

    برای تعیین هندسه تشکیل چین­های مرتبط با گسل، محققین متعددی نمودارهایی را ارائه كرده­اند(Suppe, 1983; Jamison, 1987; Mitra, 1990; Suppe and Medwedeff, 1990; Homza and Wallace, 1995). بسیاری از محققین مانند تاوانلی (1997) و تورنجورسن و دون (1997) بر این باور هستند كه نمودارهای ارائه شده توسط جامسون (1987)، مناسب­ترین حالت را دارند، زیرا چندین مدل مختلف را تحت پوشش قرار داده است. در مدل ارائه شده توسط جامسون (1987)، چین­های مرتبط با گسل در سه گروه اصلی چین­های خم گسلی، چین­های انتشار گسلی و چین­های جدایشی، تحلیل شده ­اند. نمودارهای ارائه شده توسط وی براساس مدل­های ساختاری هندسه لولای شكنجی[15] و میزان تغییر ضخامت یال پیشانی می­باشند. در این مدل­ها ضخامت لایه ­ها در یال پشتی[16] ثابت در نظر گرفته شده است و ضخامت لایه ­ها در یال پیشانی[17] می ­تواند افزایش یا كاهش یابد. فاکتورهای مورد استفاده در این نمودارها، زاویه پلكان گسلی (α)، زاویه بین یال­ها (γ) و تغییر ضخامت یال پیشانی (tf,b)، می­باشند. این سه پارامتر وابسته به یكدیگر هستند و ارتباط آن­ها می‌تواند تعیین كننده نوع چین­خوردگی باشد (شکل 1-3). در چین­های جدایشی شیب یال پشتی (bα) جایگزین شیب پلكان می­ شود، در این چین­ها علاوه بر این فاکتور، پارامتر دیگری مورد استفاده قرار می­گیرد كه شامل نسبت دامنه چین (a) به ضخامت عادی چینه­شناسی (f) واحد شكل­پذیری است كه هسته تاقدیس را پر می­كند (شکل 1-4).