فروش یکی از عوامل زیرمجموعه بازاریابی است، به عبارتی فروش انتهائیترین عملیات بازاریابی در یک معامله است ولی در عین حال شروع یک رابطه بلندمدت با مشتریان است. در شکلگیری این رابطه بلندمدت، به نحوی که منجر به پیوند دائمی با مشتریان بشود مهندسی تمامی عملیات (اعم از موفق و ناموفق) ضروری است. نمایندگان با تجربه فروش، می دانند که حضور در بازار، یکی از تاکتیکهای لازم برای بهره برداری از سفارشات است. آنهایی كه می خواهند مشتری بیشتری جذب كنند، باید هوش و شخصیت برتری داشته باشند و حتی نوع لباس پوشیدن، صحبت كردن و راه رفتنشان هم اهمیت پیدا می كند. رقابت در فروش، مثل رقابت در مسابقات ورزشی است كه اگر دائم آموزش نبینید و تمرین نكنید، رقبا از شما جلو می زنند. با توجه به برنامة بازاریابی فروشنده یا به عبارتی برنامة فروش باید به گونه ای باشد که نیاز مشتری را برطرف کرده یا سایر اقدامات امروزی فروشندگی که در ادامه تحت عناوین دیگری بررسی خواهیم کرد. (عالی 1381، 130)
با توجه به اهمیت فروش در سازمانها، در این تحقیق برآنیم تا ابتدا عوامل مؤثر بر فروش در شرکت پتروشیمی خراسان را تعیین و سپس رتبه بندی کنیم.
2-1- بیان مسئله
تا فروشی صورت نگیرد، اتفاقی نمی افتد. فروشندگان از جمله مهمترین مردم اجتماع هستند. بدون فروش، تمام جامعه در سکون و سکوت فرو می رود. آفرینندگان واقعی ثروت در جامعه واحدهای تجاری و بازرگانی هستند. واحدهای تجاری همه ی تولیدات و خدمات را تولید می کنند. واحدهای تجاری همه سود و ثروت را خلق می کنند. فروشندگان حیاتی ترین اشخاص در هر فعالیت اقتصادی هستند. بدون اینکه فروشی در کار باشد، بزرگترین و پیچیده ترین شرکتها متلاشی می شوند. فروش در اقتصاد و بازار آزاد در حکم شمع موتور اتومبیل است. رابطه مستقیمی میان موفقیت جامعه فروش و موفقیت تمام کشور وجود دارد. هر چه سطح فروش شاداب تر و مرتعش تر باشد، صنعت به همان اندازه با موفقیت و سودمندی بیشتری روبرو می گردد. فروشندگان برای طرز زندگی شما یک ضرورت هستند.
امروزه، بهترین شرکتها آنهایی هستند که بهترین فروشندگان را در اختیار دارند.( تریسی[1] 1384، 27)
مراحل فرایند فروش عبارتنداز:
1- مشتری یابی: وضعیتی است که شما و مخاطبتان به این نتیجه می رسید که هر دو علاقمند به بحث کردن هستید.
2- گفتگو: در این مرحله شما اطلاعاتی از نیازهای مشتری خود به دست می آورید. چون می خواهید بدانید در مرحله عرضه کردن چه باید بگویید. در بیشتر موارد این مرحله شکل اولین گفتگوی حضوری را به خود می گیرد و با توضیح خلاصه ای در مورد کالا و یا خدمات شما و تأیید مشتری به پایان می رسد.
3- عرضه کردن: در این مرحله شما به شرح جزئیات در مورد فواید کالا و یا خدمات خود به عنوان فوایدی که به طور مستقیم در ارتباط با آن مشتری به خصوص هستند، می پردازید.
4- قرارداد بستن: یعنی در خواست توأم با اطمینان برای فروش، بدون دوقطبی کردن رابطه.(شیفمن[2] 1379،31)
دنیای امروز، دنیای تحولات سریع و گسترده در تمام ابعاد است. آنچه به یقین می توان گفت این است که چنانچه کشوری به هر علت نتواند به این موج شتابان فراگیر بپیوندد، در آینده ای نه چندان دور، در صحنه رقابت های بین المللی به حاشیه رانده می شود و بسیاری از فرصت های کسب و کار را به سود دیگران از دست می دهد.
3-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
اغلب سازمان های کشور از توجه و درک این نکته اساسی و بنیادی غافل بوده اند که اصولاً نه تنها ارائه تا خدمات و یا انجام فعالیت های مختلف همچون سیاستگذاری ،فروش و عرضه می بایست برای مشتری و عوامل موثر بر فروش و تامین رضایت آن انجام شود بلکه سزاوار و شایسته است کلیه تجهیزات و امکانات منابع فیزیکی و مادی و … و همه توانمندی سازمان در جهت تأمین وفاداری کامل مشتری ، منطبق و به کار گرفته شود و به عبارت دیگر تمامی فعالیتهای نرم افزاری و تجهیزات سخت افزاری می بایست مبین و نشان دهنده خواست و انتظار مشتری باشد تا آن جا که پیتر دراکر معتقد است “هدف تجارت خلق فروش موثر است، سود هدف نیست بلکه پاداش هدف است . “
ازضروریات این تحقیق آن است که با توجه به جنبه های رقابتی شدن امروزه شرکتها، بالا بردن فروش محصولات شرکت از اهمیت زیادی برخوردار است. ازطرفی دیگر با به حداکثر رساندن مصرف، رضایت مشتری، حق انتخاب، کیفیت زندگی، مقدار فروش محصولات پتروشیمی را افزایش دهیم که یکی از اهداف بازاریابی به حداکثر رساندن مصرف می باشد که به نوبه خود تولید را به حداکثر می رساند. یکی دیگر از اهداف بازاریابی ارتقاء کیفیت محصولات است. البته این امر فقط محدود به کمیت، موجود بودن و هزینه کالا نیست بلکه کیفیت فیزیکی و فرهنگی محیط زیست را نیز شامل می گردد.(کاتلر[2]وآرمسترانگ[3] 1379، 52)
در کار فروش، حوزه های کلیدی و تعیین کننده ای وجود دارند. نتایجی که در هر یک از این زمینه ها به دست می آورید، موقعیت کلی و حد درآمد شما را مشخص می سازند. هفت زمینه مهم کار فروش عبارتند از: مشتریان احتمالی، ایجاد ارتباط موثر، شناخت نیازها، ارائه، پاسخگویی به اعتراضات، قطعی کردن فروش، فروش مجدد و مراجعات بعدی. ( تریسی 1384، 13)
[1] . peter Druker
[2]. Kotler
[3]. Armstrong
[1]. Tracy
[2]. Shiphman
:
مالیات از دیر باز یکی از مهمترین راه های متداول کسب درآمد دولت محسوب میشود و همچنین به عنوان مهمترین ابزار اجرای سیستمهای مالی دولت در تدوین سیاستهای اقتصادی، اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و توزیع مناسب و مجدد درآمدها، مهار تورم، تسریع در رشد اقتصادی و جهت دادن به سرمایه گذاریها و … تنها در صورت داشتن یک نظام مالیاتی کارا میسّر خواهد بود. با توجه به اهمیت نظام مالیاتی در اقتصاد کشورمان و نیز با عنایت به حساسیت امر وصول مالیات در بخش مالیات بر شرکتها و تأثیر آن در رشد اقتصادی کشور، این تحقیق میکوشد تا با بررسی رضایت مؤدیان مالیاتی و اهمیت عوامل مربوطه در وصول مالیات در ایران، پیشنهاداتی جهت رفع تنگناها ارائه نماید.
در این فصل ابتدا مسئله را از زوایای مختلف بررسی کرده و ضرورت و اهمیت این تحقیق شرح داده شده است. سپس اهداف و فرضیات تحقیق، جهت تشریح آنچه در جستجوی شناخت آن هستیم بیان شده است. همچنین در راه انجام این تحقیق بادشواریهایی مواجه بودیم که جهت استفاده سایر محققین به برخی از آن ها اشاره شده است. در نهایت با تعریف برخی از اصطلاحات تخصصی و خاص این تحقیق فصل را به پایان خواهیم برد.
1-1- بیان مسئله تحقیق
یکی از مهمترین تحولاتی که در زمینه فلسفههای بهبود کیفیت در آخرین دهه قرن بیستم به وقوع پیوست، موضوع اندازهگیری میزان رضایت مشتری بوده است که امروزه به عنوان یکی از الزامات اصلی سیستمهای مدیریت کیفیت در کلیه مؤسسات و بنگاه های کسب و کار شناخته شده است .کیفیت در سازمانهای خدماتی در طی فرایند ارائه خدمت و در تقابل بین مشتری و ارائه دهنده خدمت رخ میدهد. برای سنجش کیفیت خدمات، در واقع باید تفاوت بین آنچه که مشتریان احساس میکنند که باید دریافت کنند و آنچه که به طور واقعی ارائه میشود مورد سنجش قرار گیرد.یکی از معضلات عمومی کشورهای در حال توسعه، سیاستگذاری برای تثبیت اقتصادی است، یکی ازابزارهای مهم دولتها در این راستا وصول مالیات و توزیع مجدد آن برای به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی است. (صدقی، سیدجوادین،
مطلّبی وحسینی 1388) . یقیناً یک نظام مالیاتی کارا یکی از عوامل موثر در اجرای برنامه های توسعة اقتصادی کشور و ایجاد انگیزه برای برای فعالیتهای اقتصادی محسوب می شود. متاسفانه یکی از مباحثی که از دیرباز در نظام مالیاتی ایران وجود داشته و دارد مسأله نارضایتی مؤدیان مالیاتی از سیستم وصول مالیات می باشد . شاید سیاست های مالیاتی را بتوان سیاستی در جهت افزایش تحرك، پویایی و حركت جامعه به سمت توسعه تلقی كرد. نظام مالیاتی تركیبی ازدستگاه مالیاتی، مؤدیان مالیاتی، قانون و روش های عملیاتی است. ازاین رو، برای ترسیم موقعیت نظام مالیاتی باید به جنبههای درونی آن از جمله روش های عملیاتی و مؤدیان توجه نمود. نظام مالیاتی بهترین راه شفافیت درآمدها است، لذا آمار و تصویر ایجاد شده در یک نظام مالیاتی كارآمد و عادلانه می تواند خود كنترل كننده ای جهت ارتقاء سطح كارآمدی اقتصاد باشد و میتواند اطلاعات مورد نیاز را برای برنامه ریزی عمومی كشور فراهم سازد.
حال با توجه به اهمیت موضوع مالیات، رضایت مودیان مالیاتی به عنوان داراییهای سازمان امور مالیاتی از اهمیت ویژهای برخوردار است. با شناخت میزان رضایتمندی مودیان از سازمان امور مالیاتی ، سازمان میتواند نقاط ضعف خود در زمینه ارتباط با ارباب رجوع را مرتفع سازد تا مودیان مالیاتی با رضایت بیشتری به سازمان مراجعه و اقدام به پرداخت مالیات کنند. مسئله اساسی و سؤال اصلی در این تحقیق ” رضایتمندی مودیان مالیاتی از کیفیت خدمات ارائه شده اداره مالیاتی غرب تهران چگونه است؟ “می باشد.
2-1- اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق
امروزه بسیاری از مؤسسات و سازمانهای موفق دولتی و غیر دولتی، مفاهیم اولیه و جدید بازاریابی را پذیرفتهاند و طبق آن عمل میکنند. آن ها دریافتهاند که توجه و تمرکز بر نیازهای مشتریان به معنای توجه به کیفیت محصول و ارائه خدمات به مخاطبان است. سازمانهای دولتی نیز از این امر مستثنی نیستند. آن ها نیز بر اساس طرح تکریم ارباب رجوع در سازمانها ملزم به اجرای سیاستهایی مشتری مداری و افزایش رضایتمندی آن ها هستند.(الوانی و ریاحی، 1382) . سازمان امور مالیاتی کشور نیز به علت ارتباط با افراد حقیقی و حقوقی، سازمانهای دولتی و خصوصی و همچنین نقش ویژهای که در اقتصاد کشور ایفا میکند نیاز به برقراری ارتباط صحیح با مودیان دارد.(صدقی، سیدجوادین،مطلّبی و حسینی، 1388) . یكی از راههای شناخت مسایل و مشكلات در تمامی سازمانها بررسی دیدگاهها و نظرات مخاطبان و از همه مهمتر مشتریان آن ها است. مدیران سازمان امور مالیاتی نیز همانند سایر سازمانها، جهت تصمیمگیری بهتر در خصوص خدمات ارائه شده، نیازمند آگاهی از میزان رضایت مودیان مالیاتی از عملكرد خود هستند. سنجش و مطالعه نگرش مودیان مالیاتی آن ها را یاری میكند تا نقاط ضعف و قوت خود را بهتر بشناسند و در جهت رفع آن ها برنامهریزی كنند.
3-1- اهداف تحقیق
هدف کلی از انجام این پژوهش سنجش رضایت مؤدیان مالیاتی از كیفیت خدمات ارائه شده در اداره مالیاتی غرب تهران است.
اهداف فرعی این تحقیق عبارتند از:
– میزان رضایت مودیان از هر یک از پنج بعد کیفیت خدمات چه میزان است؟- میزان اهمیت هر یک از پنج بعد مدل سروکوال از نظر مودیان چه میزان است؟ – شکاف میان رضایت و اهمیت هر یک از عوامل مدل سروکوال چه میزان است؟
دانش بشری درباره نیازهای مختلف یک انسان، دستاندرکاران آموزش و پرورش را به تحقق نیازهای دانش آموزان در ابعاد گوناگون ملزم ساخته است. رشد همه جانبه نوجوان و برآوردن نیازهای آنان از جهت جسمی، حرکتی، شناختی، زبان و گفتار، عاطفی واجتماعی و بالاخره رشد خلاقیت و ابراز وجود مدنظر بسیاری از دستاندرکاران تعلیم و تربیت میباشد که در مراحل آموزشی بالاتر باید دنبال شوند (مفیدی،1390).
از آنجایی که انسانها در ابعاد مختلف دارای تفاوتهایی هستند، این تفاوتها در تواناییها، استعدادها، رغبتها و سرانجام در شخصیت آنها نمود مییابد. شناخت ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان این امکان را فراهم میآورد تا با شناخت و آگاهی، مسائل را با علایق و صلاحیتهای آنها تطبیق داده و از نظر روحی روانی محیط زندگی و زمینه های تحصیلی را ایمن سازیم، تا دانش آموزان بتوانند در آن محیط، تواناییها و مهارت های خویش را بکار گیرند. کیفیت افکار دانش آموزان برای یادگیری بسیار مهم است. دانش آموزان در پردازش، رمزگذاری، فراخوانی و سازماندهی و همچنین نحوه بکارگیری اطلاعات آموخته شده با هم متفاوت هستند. برخی از آنها یادگیرندگان متفکری هستند و برخی دیگر اطلاعات را به صورت کاملاً سطحی پردازش می کنند (ابراهیم اوغلو[1]، 2013).
عصرکنونی نیازمند افرادی با ویژگیهای شخصیتی است که توانایی خودنظم بخشی را داشته باشند. افراد علاوه بر تفاوتهای فردی، در چگونگی برخورد با یک تکلیف نیز با یکدیگر متفاوتند. اما این تفاوتها تنها بیانگر تفاوت سطح بهره هوشی یا الگوهای توانایی ویژه نیست، بلکه به راهبردهای یادگیری خود – تنظیمی معطوف می شود (زومبرن[2] و همکاران، 2011). در حالی که پیشرفتهایی در درک یادگیری خود- تنظیمی مشاهده می شود، هنوز سوالاتی وجود دارند که بیپاسخ ماندهاند. یکی از آنها به این موضوع می پردازد که یادگیری خود– تنظیمی را میتوان یک ویژگی قابل یادگیری در نظر گرفت، یا باید آن ویژگی مربوط به تفاوتهای فردی دانست. به بیان دیگر، این که یادگیری خودتنظیمی تا چه حد در پیوند با گرایشهای شخصیتی ثابت است، هنوز به طور منظم بررسی نشده است (بیدجرانو و یون دای[3]، 2007).
اخیراً کارشناسان تعلیم و تربیت به مقولههای شناخت و انگیزش توجه بیشتری کرده اند. شناخت دربرگیرنده پارهای از توانایی و اعمال ذهنی از قبیل درک کردن و تشخیص و تفکر میباشد که نقش آن در یادگیری مد نظر است. راهبردهای یادگیری خودتنظیمی شامل مهارت های خودآموزی، سوال پرسیدن از خود، خود بازبینی و تقویت خود است که به یادگیرندگان کمک می کند تا با بهره گرفتن از فرایندهای شناختی، یادگیریشان تسهیل شود. عوامل مختلفی در جهتگیری خودنظمبخشی دانش آموزان در موقعیتهای مختلف تأثیر دارد که از آن جمله میتوان به محیط خانواده و ویژگی شخصیتی دانش آموزان اشاره نمود (پنتریچ [4]، 2002؛ نقل ازسیف، 1388).
خانواده بعنوان اولین و مهمترین نماینده جامعه نقش اساسی را در آموزش شیوه زندگی به افراد بازی می کند. تحقیقات بسیاری نشاندهنده است که بیشتر بچههایی که از نظر تحصیلی موفق هستند از خانوادههایی هستند که روابط سالمی بین اعضای خانواده برقرار است. همواره خانواده بعنوان مهمترین سیستم انسانی مورد توجه بوده است. به بیان نظریهپردازان سیستم خانواده، خانواده مانند بدن انسان است که هر جزء بر جزء دیگر تأثیر میگذارد و از آن تأثیر میپذیرد (قریشی، 1391).
با توجه به جایگاه و اهمیت سیستم آموزشی در تعیین سرنوشت تحصیلی دانش آموزان، هدف در این پژوش بر این اصل استوار است که با شناخت ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان و اهمیت دادن به توانایی خودنظمگریشان با توجه به شرایط و ضوابط خانوادگی آنها دستاندرکاران تعلیم و تربیت با جلب مشارکت والدین بتوانند آیندهسازان جامعه علمی را به مهارت های لازم تجهیز کنند.
:
تعلیم و تربیت امری وقتگیر، پرثمر ودرعین حال دشوار است که در آن معلمان که نقطه آغاز هر تحول آموزشی و پرورشی هستند، بیشترین نقش را عهدهدار هستند. عهدهدار بودن این نقش توسط معلم ایجاب میکند که رفتار و عملکرد او در محیط آموزشی مورد قضاوت گروه های مختلفی از افراد قرار گیرد ازجمله این گروهها میتوان مسئولین منطقه، مدیران، والدین و دانش آموزان را نام برد. در این میان دانش آموزان به دلیل حضور مستقیم در موقعیت آموزشی ارتباط نزدیکتری نسبت به سایر عوامل قضاوت کننده با دبیران دارند و نوع نگرش آن ها تاثیر فراوانی بر فرایند یادگیری دارد.
در سالهای اخیر شواهد تحقیقاتی نشان دادند كه دانش آموزان روی اعمال و افکار معلمان اثر میگذارند، رفتارهای معلمان تحت تأثیر نحوه واكنش دانش آموزان به فعالیتهای كلاسی قرار میگیرد. این مسئله تأکید بندورا روی تعاملات متقابل شناخت، رفتار و اعمال محیطی را به یاد میآورد (زارع،1390).
صمیمیت[1] در کلاس درس را می توان بهعنوان یک استراتژی آموزشی مفید مورد بررسی قرارداد. صمیمیت بهصورت کلامی و غیرکلامی روی انگیزش دانش آموزان تأثیر میگذارد درک این اثرات و استفاده از صمیمیت برای اُمور آموزشوپرورش مهم است. ساختار صمیمیت در برقراری ارتباطات آموزشی بهطور گستردهای درگذشته مورد تحقیق و بررسی قرارگرفته است. پژوهشگران اثرات صمیمیت معلمان در ایجاد انگیزه دردانش آموزان و اثرآن در یادگیری عاطفی و شناختی را گزارش کردهاند (امی دن سون[2]،2001). معلم اثربخش باید رفتارش با شاگردان همواره توأم با صمیمیت و احترام متقابل بوده و کلاس درس را به محیطی پویا، خلاق و خوشایند تبدیل نماید (محمودی، 1377).
محرابیان (1969) مفهوم صمیمیت را بهعنوان رفتارهای ارتباطی توسعه داده است که بهمنظورافزایش نزدیکی به دیگران اثربخشی دارد. صمیمیت شامل رفتارهای کلامی و غیرکلامی است که به منظور کاهش فاصله فیزیکی و روانی درک شده بین معلم و دانشآموز عمل
میکند (اندرسون، نورتون و نوسباوم[3]،1981؛ کریستوفل و گورهام[4]،1995؛ ثویت و مککراسکی، وست[5]،1994). شریفی (1368) ادراک دانش آموزان از رفتار معلم را برداشت ذهنی دانشآموز از رفتار معلم میداند.
رفتار نامناسب معلم آن دسته از رفتارهایی هستند که مانع از آموزش شده و درنتیجه در یادگیری دانشآموزان اختلال ایجاد میکند (کیرینی، پلاکس، هِیز و آیوی[6]، 1991؛ ثویت و مککراسکی، 1998). بورگون[7] (1978) بیان می كند بر اساس نظریه نقض انتظار، کنش متقابل بین انسانها برمبنای انتظارات شکل میگیرد و نحوه ارزیابی نقض یک انتظار متأثر از ارزش پاداشدهی ارتباط گر (دانشآموز) است. این انتظارات شامل رفتارهای کلامی و غیرکلامی است. مردم رفتار دیگران را بهعنوان رفتار تصادفی نمینگرند آن ها در مورد رفتارهای دیگران انتظاراتی دارند تخطی از انتظارات عواقبی در بر خواهد داشت و آن ارزش تحریک است منظور از این اصطلاح این است وقتیکه انتظارات کسی مورد تخطی قرار میگیرد علاقه یا توجه وی برانگیخته میشود و از مکانیسم خاصی استفاده میکند تابه این تخطی پاسخ دهد تحریک علاقه و توجه شخص باعث میشود تا او به پیام کمتر دقت كند و بیشتر به منبع تحریک معطوف شود (بورگون ولاپایر[8]، 1996). كلاس بهعنوان واحد سازمانی و محوری اكثر مدارس، شامل دانش آموزان و تعاملاتی است كه بین آنان بهعنوان فعالیتهای آموزشی جهت یادگیری تبادل نظرصورت می گیرد (گازلی[9]،2006).
معلم رکن اساسـی نهاد آموزش و پرورش است. توفیق و شکست برنامه ها و فعالیت های آموزشی و پرورشی هر کشوری بـه معلمـان آن بستگی دارد به عبارت دیگر مهمترین وسیله رسیدن جامعه به هدفهای آموزشـی و پرورشـی، معلّم دانا و توانا است (پورظهیر، 1382).
تعلیم و تربیت واقعی در تعامل معلم و دانشآموز رخ میدهد. دانش آموزان امروز، آیندهسازان فردای جامعه یک کشور بهحساب میآیند و آنچه دانش آموزان کسب میکنند از خصوصیات و کیفیات و شایستگیهای علمی، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی و هنری معلمان متأثر است و تعامل مستمر و چهره به چهره معلم در مدرسه با دانشآموز، مربی را در موقعیتی ممتاز و منحصربهفرد قرار میدهد (صافی،1381). یكی از عناصر اساسی شکلگیری هر جامعهای، مدرسه است. مدرسه پس از خانواده اولین محیطی است كه انسان را تحت تأثیر فضا و مناسبات خود قرار میدهد اگرچه تحولات اقتصادی اجتماعی و اطلاعاتی در سالهای اخیر تأثیرات مثبت و منفی بیشماری در عملكرد مدرسه ایجاد و مدارس مجازی را مطرح نموده است، اما اكثر صاحب نظران بر ضرورت وجود مدارس به عنوان نهاد اساسی زندگی اجتماعی تأکید نمودهاند. مدرسه همراه با تمامی عناصر موجود در آن از جمله مدیر، معلم و روابطش با دانش آموزان در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نقش به سزایی دارد( صمدی،1392).
دانشآموز محور اصلی مدرسه است و اوستکه میخواهد از وجود معلم استفاده کند بنابراین وضع و موقعیت دانشآموز شرایط بهتری برای داوری در مورد معلّم را به او میدهد. دوران تحصیلی و دانشآموزی از مهمترین فصول زندگی هر فرد در جامعه هست و درواقع پایه و اساس بسیاری از بنیانهای فکری، اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی هر فرد در این دوران شکل میگیرد. یکی از دورهها و آخرین دورهی تحصیلی که دانش آموزان در مدارس به آن مشغول هستند مقطع دبیرستان است. این دوره یکی از دورههای مهم، حساس و مؤثر در زندگی فردی و اجتماعی آدمی است (صافی، 1386).
در دنیای در حال تحول امروز، كامیابی از آن جوامع وسازمان هایی است كه بین منابع كمیاب و قابلیتهای مدیریتی و كارآفرینی منابع انسانی خود، رابطه معنیداری برقرار سازند. به عبارتی دیگر، جامعه و سازمانی میتواند در مسیر توسعه، حركت رو به جلو و با شتابی داشته باشد كه با ایجاد بسترهای لازم، منابع انسانی خود را به دانش و مهارتِ كارآفرینی مولد، تجهیز كند تا آنها با بهره گرفتن از این توانمندی ارزشمند، سایر منابع جامعه و سازمان را به سوی ایجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت كنند. در حال حاضر سیر تحولات جهانی، کارآفرینان را در خط مقدم توسعه فنآوری و توسعه اقتصادی قرار داده است (احمدپور و مقیمی، 1385: 28).
امروزه كه كار و فعالیت، شكل تازه ای به خود گرفته است و به سوی خودكارفرمایی و خوداشتغالی در حركت است؛ كارآفرینی و كارآفرینان، نقش كلیدی در روند توسعه و پیشرفت اقتصادی جوامع مختلف ایفا میكنند. تجارب كشورهایی مانند ژاپن، كره جنوبی، مالزی و هند؛ آكنده از فعالیتهای چشمگیر كارآفرینانی بوده است كه امروز به توسعه یافتگی كشور خود می بالند. باید توجه داشت كه كارآفرینان تنها به ایجاد فرصتهای شغلی جدید نمی پردازند بلكه با ساختار، تفكر، تحرك و فرهنگ لازم، دست به تخریب خلاق می زنند تا از دل ویرانههای كهن، بنای رفیع آبادانی و پیشرفت را برافرازند.
با توجه به نقش و اهمیت كارآفرینی و سابقه درخشان كارآفرینان در توسعه بسیاری از كشورها و با توجه به مشكلات اقتصادی زیادی كه كشور ما با آن مواجه بوده و دست یاری از هر سویی میطلبد؛ ترویج و اشاعه مفهوم كارآفرینی، بسترسازی برای فرهنگ حامی كارآفرینی و مهمتر از همه تربیت افراد (به ویژه تحصیلكردگان) كارآفرین سازمانی برای تمامی جوامع بــه خصوص برای جوامع در حال توسعهای مانند ایران از اهمیت و ضرورت حیاتی برخوردار است. تجربه موفقیتآمیز اغلب کشورهای پیشرفته و نیز برخی از کشورهای در حال توسعه در عبور از بحرانهای اقتصادی به واسطه توسعه کارآفرینی در آن کشورها، موجب گردیده تا سایر کشورها نیز برای کارآفرینی، کارآفرینان و شکل گیری کسب و کارهای نوآورانه، اهمیت خاصی قائل گردند(اسکندانی، 1379: 36).
1-2- بیان مسئله
كارآفرینی، مفهومی است كه همراه با خلقت بشر وجود داشته است. كارآفرینی، كانون و مركز ثقل كار و تلاش و پیشرفت در عصر مدرنیته تلقی میشود. ما بدون توجه كافی به مقوله «توسعه فرهنگ كارآفرینی» نمیتوانیم به شاخصهای رشد و توسعه كه از طریق تغییر در روند تولید، بهرهوری و توانافزایی فنی و صنعتی در عرصه اقتصاد حاصل میشود، دست یابیم. در گذر از مرحله سنتی به صنعتی باید به توانمندیها و قابلیتهای فردی كارآفرینان در بهرهگیری از منابع طبیعی و بكارگیری تكنولوژی مدرن اهتمام ویژهای قائل شویم. زیرا، آنها با بكارگیری روشهای جدید در بازار، خود را برای استفاده بهینه از ابزار و دستیابی به كیفیت مطلوب كالا و خدمات آماده میسازند(مقیمی، 1383: 7).
كارآفرینی، فرایندی اكتسابی است و خانواده در شكلگیری این فرایند نقش اساسی را ایفاء میكند. زیرا، خانواده میتواند عنصر پویایی و تحرك را به ژرفای وجود افراد تحت نفوذ و وابسته به خود تزریق كند به شكلی كه «فرد» و «جامعه» در محیطی هماهنگ به تعامل بپردازند و قالبهای اجتماعی نوآورانه شكل گیرد. در عین حال شرایط محیطی و نوع جامعه ای كه فرد در آن رشد و نمو می یابد، نیز در شكلگیری و ایجاد عادات و رفتارهای مختلف در فرد به میزان زیادی تأثیرگذار میباشد(جدی، 1380: 22).
در مجموع شناسایی ویژگیهای منحصر به فرد كارآفرینان و نیز عوامل و فاكتورهای موثر بر فرهنگ كارآفرینی در جامعه و حتی در سازمان شغلی یک فرد میتواند، در دنیای امروزین به عنوان كلید و عنصر رشد و توسعه از ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی؛ محسوب شود. به گونه ای كه عنصر كارآفرینی به عنوان موتور حركت تولید و توسعه اقتصادی و از سویی پرورش دهنده و تقویت كننده روحیه سرمایه گذاری در نیروی انسانی تلقی گردد. با توجه به نقش كارآفرینی در توسعه همه جانبه در كشورهای صنعتی و پیشرفته، كشورهای در حال توسعه نیز در پی ایجاد موج گسترده و جدیدی از سازمان های كارآفرین میباشند. برای رسیدن به این مهم میبایستی
نقش و اهمیت فرهنگ كارآفرینی و عوامل رشد و توسعه دهنده و یا موانع آن در سازمانها مشخص و معرفی شوند(Brockhaus,2002:36).
بر این اساس لازم است که بررسی شود عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در گروه صنعتی زرماكارون، کدامند و درجه اهمیت هر یک از آنها به چه میزان است؟ در نهایت اینکه میزان تأثیر هر یک از این عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی به چه میزان است؟
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
سازمانها امروزه دیگر نمیتوانند با تغییر روشها ساختار و شیوه مدیریتی سنتی تغیرات بنیادی به وجود آورند لذا مدیران و کارکنان باید بتوانند نگرش خود را در مدلهای ذهنی جدید دگرگون سازند. از سویی وجود مشکلاتی چون بیکاری که خود پدیدآورنده معضلات زیادی در جامعه است، موجب شده تا به مسئله کارآفرینی و مدیران کارآفرین توجه زیادی شود و عواملی که موجب توسعه کارآفرینی میشوند مورد توجه قرار گیرد. سازمانها امروزه نمیتوانند با تعداد اندکی افراد خلاق و کارآفرین و اجرای چند طرح کارآفرینانه بر رقبای کوچک چابک و نوآور خود فائق آیند؛ آنها باید شرایطی را فراهم کنند تا همهی کارکنان روحیه کارآفرینی پیدا کرده و بتوانند به راحتی بطور گروهی یا فردی فعالیتهای کارآفرینانهی خود را اجرا کنند(Cornwall & Perlman,2000:42).
بنابراین با توجه به نقش كارآفرینی در توسعه همه جانبه در كشورهای صنعتی و كشورهای در حال توسعه نیز در پی ایجاد موج گسترده و جدیدی از سازمان های كارآفرین میباشند. كه برای رسیدن به این مهم می بایستی نقش و اهمیت فرهنگ كارآفرینی و عوامل رشد و توسعه دهنده و یا موانع آن در سازمانها مشخص و معرفی شوند. به عبارتی دیگر كارآفرینی به عنوان یک الزام و رویكرد نوین و تدبیر جدید اقتصادی در پاسخ به واقعیتها و شرایط جدید محیطی، یكی از راهكارهای ارزشمند در رویارویی و تقابل با ناكارآمدی اقتصادی و جلوگیری از پدیدههای منفی اقتصادی مانند: بیكاری، محسوب میگردد(Cochran,2004:22).
پژوهش حاضر نیز با توجه به ضرورت ایجاد و بسط توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛ سعی بر آن دارد تا به بررسی عوامل موثر بر كارآفرینی از دیدگاه كاركنان بپردازد و از این رهگذر، نقش كارآفرینی را در گسترش فرهنگ و روحیه كاری آنها تبیین و در قالب چارچوبی جامع، مشخص و تبیین نماید.
بنابراین، اهمیت ویژه مطالعه حاضر، كاربردی بودن موضوع آن در شركت زرماكارون، میباشد که به عنوان موضوعی قلمداد میگردد که از یک سو، دامنه شناخت ما را از فرهنگ كارآفرینی سازمانی و ادبیات مربوط به آن، گسترش داده و از سوی دیگر، موضوع از آنجا بدیع قلمداد گردیده است که مباحث دامنهدار و پیوستهای را با توجه به شناسایی عوامل موثر بر توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی، به دنبال خواهد داشت.
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- هدف کلی
هدف کلی این پژوهش ” شناسایی عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در گروه صنعتی زرماكارون” میباشد.
1-4-2- اهداف اختصاصی
با توجه به اهمیت نقش کارآفرینی سازمانی، این تحقیق بر آن است تا به اهداف فرعی یا اختصاصی ذیل دست یابد:
1- شناسایی الگوی عوامل مؤثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛
2- سنجش میزان اثرگذاری عوامل احصاءشده بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛
3- اولویت بندی عوامل مؤثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛
4- ارائه راهکارهایی به منظور توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون.
1-5- پرسش های پژوهش
1- عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛ كدامند؟
2- میزان اثرگذاری عوامل احصاءشده بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛ به چه میزان است؟
3- اولویت بندی عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛ به ترتیب اهمیت؛ چگونه است؟
1-6- فرضیه های پژوهش
1- بین خطرپذیری و توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد.
2- بین توفیقطلبی و توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد.
3- بین ایدهپردازی و توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد.
4- بین عملگرایی و توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد.
1-7- روش شناسی پژوهش
پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت، غیرتجربی و از نظر هدف، كاربردی؛ از نظر نحوه گردآوری دادهها نیز به روش، پیمایشی و از نوع تحقیقات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی كاركنان دارای حداقل مدرك لیسانس گروه صنعتی زرماكارون هستند که تعداد آنها برابر با 1300 نفر میباشند. با بهره گرفتن از فرمول كوكران و جدول مورگان، تعداد 300 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شده است. نحوه انتخاب افراد نیز به روش نمونه گیری خوشهای چند مرحله ای و نهایتاٌ تصادفی ساده میباشد. ابزار این پژوهش، پرسشنامه ساخته شده بر اساس مدل مفهومی و اهداف پژوهش بوده است. برای انجام تجزیه و تحلیل در بخش توصیفی از توزیع فراوانی متغیرها، میانگین و در بخش آمار استنباطی از آزمونهای آماری تحلیل عاملی اكتشافی و تأییدی، آزمون ناپارامتری فریدمن و آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده می گردد.
[1] SPSS & LISREL