طبق تعریف مرکز بینالمللی آمارهای بهداشتی آمریکا[1](٢٠11) بیماری مزمن[2] از جمله بیماریهایی است که برای مدت طولانی فرد را درگیر کرده و به مدت سه ماه یا بیشتر طول میکشد. علیرغم اینکه علم پزشکی پیشرفتهای چشمگیری در توسعه درمانهای مؤثر برای تبعات جسمانی این بیماریها داشته است، بسیاری از قربانیان همچنان با چالشهایی در ارتباط با سلامت روانی و هیجانی دست و پنجه نرم میکنند. یکی از بیماریهای ناتوانکنندهی دستگاه ایمنی بدن، بیماری نشانگان اکتسابی نقص دستگاه ایمنی بدن (AIDS) است. همان طور که از اسم آن پیداست، در اثر نوعی نقص در دستگاه ایمنی بدن به وجود می آید و یک سندرم محسوب می شود زیرا در آن علائم متفاوتی وجود دارد که در همهی بیماران یکسان و به یک شکل نیستند. همچنین اکتسابی است به علت آن که ایدز یک بیماری عفونی مسری ویروسی است که ویروس آن به طریق مختلف از فردی به فرد دیگر منتقل می شود (هابلی[3]، 1948/ 1386). ویروس HIV مثبت به سیستم ایمنی بدن حمله می کند و به زمان، سیستم ایمنی بدن را به قدری ضعیف می کند که دیگر نمی تواند بدن را در برابر آن محافظت کند. این همان عفونت پیشرفته ویروس HIV مثبت، یعنی بیماری کشنده ایدز است (هابلی، 1948/ 1386).
آگاهی از آلوده شدن به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان فشارهای روانشناختی و مشکلات اجتماعی زیادی از جمله افسردگی، اضطراب و
انزوای اجتماعی را در پی دارد (ایوانز[4]، 2003). به این ترتیب افراد مبتلا به HIV مثبت با عوامل روانشناختی بسیار زیادی روبرو هستند که شامل عدم سازگاری با بیماری HIV مثبت، کاهش سلامت روانی، خود مدیریتی ضعیف، آشفتگی هیجانی، افسردگی، اضطراب، اختلالات شخصیتی، باورهای پایین خود کارآمدی، حمایت اجتماعی ضعیف و روبرو شدن با مفاهیم وجودی مانند اضطراب مرگ، بیمعنایی و بیهدفی در زندگی و بیمسئولیتی است.
بر اساس آمار جمع آوری شده از دانشگاههای علوم پزشكی و خدمات بهداشتی درمانی تا تاریخ 1/7/1392 مجموعاً 27041 نفر افراد مبتلا به HIV/AIDS در کشور شناسایی شده اند که 89.3 درصد آنان را مردان و 10.7 درصد را زنان تشکیل میدهند.1/46 درصد از مبتلایان به HIV در زمان ابتلا در گروه سنی 34-25 سال قرار داشتند که بالاترین نسبت در بین گروههای سنی را به خود اختصاص میدهند. علل ابتلا به HIV در بین كل مواردی که از سال 1392 گزارش شده است، اعتیاد تزریقی 1/52 درصد، برقراری روابط جنسی 6/33 درصد و انتقال از مادر به کودک 2/3 را تشکیل داده است. در 1/11 درصد از موارد شناساییشده در این سال راه انتقال نامشخص بوده و هیچ مورد جدید ابتلا از راه خون و فرآورده های خونی گزارش نشده است (مرکز مدیریت بیماریها وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، 1392).
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
خانواده اولین، مهمتربن و والاترین نهاد اجتماعی در تاریخ بشری است که زمینه تکوین، رشد و شکوفایی عاطفی و اجتماعی اعضای خود را فراهم می کند و ازدواج حساسترین تعهد عاطفی است که انسان برای برخورداری از آرامش روانی و روابط گرم و صمیمی آن را میپذیرد. نتایج پژوهشها نشان میدهد که مسائل و مشکلات خانوادگی روز به روز در کشورمان در حال افزایش یافتن است وکیفیت روابط زناشویی افت پیدا می کند. افزایش طلاق و کشمکشهای خانوادگی نه تنها اساس خانوادهها را تهدید می کند، بلکه تهدیدی جدی برای جامعه و نظامهای اجتماعی میباشد. چرا که تربیت نسلی سالم و برخوردار از سلامت روان که بتواند آینده جامعه را بر دوش بکشد، در محیطی که آرامش و امنیت در آن کم باشد، میسر نمی شود. درکشور ما زوجها مشکلات شدید و فراگیری را در حین برقراری رابطه و حفظ آن تجربه می کنند. در واقع مشکل درماندگی زناشویی بیش از هر مقوله دیگری سبب مراجعه برای دریافت خدمات مشاورهای و بهداشت روانی میگردد(فقیرپور، 1383). این عوامل نشانگر کیفیت روابط زناشویی پایین و ضعف در مهارت های زناشویی است.
بسیاری از اینگونه مشکلات زناشویی به صورتی پنهان در بستر خانواده ادامه مییابند و موجودیت خانواده را مورد حمله قرار میدهند. در
چنین خانوادههایی زوجها از رضایتمندی برخوردار نیستند و به دلیل قبح طلاق از نظر شرعی و اجتماعی خود را مجبور به زندگی در شرایط عدم رضایت میدانند و تدریجاً اندوه و درماندگی بر زندگی آنها مستولی می شود و در برخی موارد طلاق پنهان یا طلاق عاطفی رخ میدهد. پیامد این گونه زندگی کردن ممکن است به صورت مشکلات روانی-فیزیولوژیکی، اختلالات عاطفی، اختلالات اضطرابی و غیره بروز کند. طبیعتاً آسیبهای اجتماعی همچون اعتیاد، بزهکاری و روسپیگری نیز مستقیم یا غیرمستقیم با این مسائل ارتباط پیدا می کنند. کیفیت روابط زناشویی پایین و عدم رضایتمندی زناشویی و درماندگی ناشی از فشارهای زندگی زناشویی ضمن اینکه زن و شوهر را در معرض اینگونه آسیبها قرار میدهد، باعث ایجاد محیط ناامنی می شود که در آن زمینه لازم برای رشد مناسب فرزندان فراهم نیست.
مسائل فوقالذکر اهمیت آموزش و پیشگیری را روشن می کند. جامعه ما از نداشتن یک برنامه منظم و الگوی کارامد برای آموزش زوجها رنج میبرد. هرچند طی سالهای متمادی آموزش خانواده به صورتهای مختلف انجام گرفته، اما این آموزشها بیشتر به انتقال اطلاعات و دانش پرداخته و در سطح نگرش و رفتار کمتر مداخله نموده است. در این پژوهش ضمن معرفی رویکردی نوین در زمینه آموزش مهارت های زناشویی، میزان اثربخشی این رویکرد در ارتقای سطح نگرش و رفتار زوجها و در ارتقای کیفیت روابط زناشویی مورد بررسی قرار میگیرد.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
اشتغال و آماده شدن برای ادای وظایف محوله به طور موفقیت آمیز است. اگر در جامعه ای مشاغل بر اساس تخصص و زمینه های آموزشی افراد به آنان واگذار شود، از گرفتاریهای آنان و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه به مقدار فراوانی کاسته می شود. چنانچه شغل فرد با تحصیلات او هماهنگ و همسو نباشد، وقت فرد و بودجه مملکت به هدر رفته است. از این رو ، به منظور نیل به خودکفایی و پیشگیری از اتلاف نیروها و امکانات مملکت، موکدا توصیه می شود که در گزینش افراد برای مشاغل مختلف به زمینه و نوع و میزان آموزش آنان توجه بیشتری مبذول گردد و از به کارگیری هر کس که واجد شرایط لازم نباشد جدا خودداری شود. اعتقاد به این نکته مهم و اساسی، ایجاب می کند که نیروی انسانی لازم برای احراز مشاغل مختلف در آینده برآورده شود و مراکز آموزشی با توجه به این نیازها به تربیت نیروی انسانی بپردازند. وجود نیروی انسانی متخصص و ماهر و استفاده بهینه و به موقع از آن مهمترین عامل موثر در رشد و حرکت جامه بسوی خودکفایی و شکوفایی محسوب می شود و هیچ مورد دیگری نمی تواند جایگزین آن شود. عوامل متعددی در انتخاب شغل دخیل هستند ،از جمله استعداد و علایق فرد ، شخصیت فرد و عوامل محیطی. عوامل محیطی نظیر فرهنگ خانواده و طبقه اجتماعی در انتخاب شغل فرد موثر می باشند. برخی از عوامل طبقه اجتماعی نظیر وضع اقتصادی فرد ، زمینه های قبلی خانوادگی و محل اقامت از عواملی هستند که در انخاب شغل تاثیر دارند» (شفیع آبادی،1387).
گاهی والدین انتظارات فوق العاده ای از فرزندان خود دارند و تمام شکست ها و جاه طلبی های خویش را از آنان می خواهند و یا کار و رشته ای که مورد علاقه آنان نیست به آنها تحمیل می کنند. کشمکشهای خانوادگی مخصوصاً با جوانان به شغل و کار آینده و موفقیت یا عدم موفقیت آنان در رشته تحصیلی و کار خاص مربوط می شود (احمدی،1387).
خانواده اولین آموزشگاهی است که کودکان در آن می توانند عادات مفید کار و رویه های سالم و مثبت را بیاموزند . نگرش والدین نسبت به کار و کار کردن الگویی است که نخستین سنگ بنای تعلیم و تربیت حرفه ای کودک می شود. کودکان در خانواده با فرصتهای متعددی
برای یادگیری ارزشهای کار روبرو می شوند. نگرش و رویه شخص نسبت به کار وتحصیل ، از طریق رابطه با والدین ، معلمان ، دوستان ، صاحبان مشاغل ، تعامل در گفت و شنود عقاید ، فعالیتهای کاری و مشاغلی که می شناسند گسترش می یابد ( زندی پور،1391).
اتو[5](2000)، با بررسی «دیدگاه نوجوانان در نفوذ شغلی والدین» به این نتیجه رسید که والدین در توسعه شغلی نوجوانان ، بر ادراکات آنان نفوذ دارند و به عنوان منابعی برای مشاوره حرفه ای محسوب می شوند و نوجوانان برای ساخت برنامه حرفه ای خود اغلب به مادرانشان توجه می کنند.
ویستون و کلر[6] (2004)، با بررسی «تاثیر خانواده در اشتغال و توسعه آن» به این نتیجه رسیدند که افراد به احتمال زیاد برای تصمیم گیری های حرفه ای از اعضای خانواده کمک می گیرند، مهم است که روانشناسان مشاور درک کنند که که چگونه خانواده ها می توانند در تسهیل توسعه حرفه ای تاثیر مثبت داشته باشند. در سراسر طول عمر ، هر دو متغیر ساختار خانواده (به عنوان مثال: شغل پدر ومادر ) و متغیر فرایند خانواده( به عنوان مثال:گرما، پشتیبانی،وابستگی،استقلال) در زندگی حرفه ای فرزندان نفوذ دارند.
سایتری، کرید، زیمر و جی ام بک[7] (2013)، با بررسی «تاثیر والدین و رفتار حرفه ای نوجوانان در یک محیط جمعی فرهنگی» به این نتیجه رسیدند که انتظارات حرفه ای و تجانس حرفه ای والدین در آرمان ها و اقدامات حرفه ای نوجوانان نقش مهمی دارد.
کنستانتین، والس و کیندایچی[8] (2005)، با بررسی این موضوع که «تا چه حد درک موانع شغلی و حمایت پدرومادر ،تصمیم حرفه ای و بی تصمیمی شغلی را پیش بینی می کند» به این نتیجه رسیدند که ادراک مثبت از موانع شغلی، پیش بینی کننده تصمیم حرفه ای است و حمایت پدر و مادر با اطمینان شغلی در ارتباط است.
جودی (1376)، در تحقیقی تحت عنوان «بررسی تاثیر عوامل اقتصادی، خانوادگی بر رغبتهای شغلی دانش آموزان» به این نتیجه دست یافت که نگرش والدین در مورد شغل فرزندانشان و نیز تحصیلات والدین بر رغبتهای آنها تاثیر می گذارد.
سرمد (1375)، با بررسی «انگیزه انتخاب رشته تحصیلی در دوره متوسطه» به این نتیجه رسید که مداخلات والدین در زمینه های گوناگون از جمله انتخاب شغل تاثیر به سزایی را ایفا می کند. در اکثر موارد والدین بدین سبب در انتخاب رشته تحصیلی فرزندان خود دخالت می کنند که یا دور نمای تحصیلات را بهتر از فرزندانشان می شناسند یا خودشان علاقه مند به تحصیل در رشته خاصی بوده اند و چون در این راه توفیق نیافته اند، دوست دارند فرزند آنها در این رشته تحصیل کند.در مواردی نیز نوعی چشم و هم چشمی عامل این دخالت است.
شناخت تمایلات و آرزوهای شغلی و تحصیلی نوجوانان و والدینشان و مقایسه آن باهم و تعیین میزان همسوئی و هماهنگی آن و نیز هدایت آن در مسیری صحیح می تواند گامی مهم در برطرف کردن مشکلات و مسائلی باشد که در رابطه با انتخاب رشته تحصیلی و انتخاب شغل مطرح است.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
ازدواج به عنوان مهمترین و عالیترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی افراد همواره مورد تایید بودهاست. رابطه زناشویی میتواند دستمایه و در غیر این صورت منبع تالم باشد.
مشکلات مربوط به صمیمیت، اغلب دلیل اصلی روابط شکست خورده به شمار میروند. در بسیاری از موارد ممکن است مشکل اصلی مراجعان اشتغال ذهنی با صمیمیت باشد که فرد مساله خود را به صورت مشکل در روابط نزدیک یا تعهد در روابط بیان می کند.
اگرچه برخی از زوجها ممکن است اختصاصا صمیمیت را به عنوان آماج درمان ذکر نکنند، اما وقتی همین زوجها ابزارهای سنجش مربوط به کیفیت، رضایت یا سازگاری زناشویی را تکمیل کنند، اغلب یک یا چند مولفه از نیاز به صمیمیت را برای خودشان مشکلزا تشخیص میدهند(باگاروزی[1]، 2001).
صمیمیت در ازدواج باارزش است، زیرا تعهد زوجین نسبت به ثبات ارتباط را محکم میکند و به طور مثبتی با سازگاری و رضایت زناشویی همراه است(هلر[2] و وود[3]، 1998).
مطالعات و تجارب بالینی نشان میدهدکه در جامعه معاصر، زوجها مشکلات شدیدی را در هنگام برقراری و حفظ روابط صمیمانه و ارضا انتظارات و نیازهای یکدیگر تجربه میکنند(باگازوری، 2001).
از طرفی امروزه عوامل شناختی از مهمترین عوامل در فهم پویاییهای زندگی زناشویی و تفسیر روابط زناشویی به شمار میروند(باوکم[4] و اپشتاین[5]، 1996).
برنشتاین(1986)، تاکید میکند، شواهد بسیاری نشانگر این واقعیت است که مکانیسمهای شناختی بر سازگاری و رضایت زناشویی
اثرگذارند و به همین دلیل معتقد است که زندگی زناشویی از گزند تفکرات غیر منطقی در امان نمیباشد.
تحریفات شناختی از برجستهترین عواملی هستند که در پردازش فرایندهای شناختی همچون انتظارات، برداشتها، قالبها و الگوهای ذهنی که هر فرد از همسر خود دارد، تاثیرگذار است. این تحریف شناختی باعث میشود افراد حساسیت ویژهای نسبت به تغییر الگوهای کهنه ذهنی خود داشتهباشند و هر حادثهای را مساوی حادثهای دیگر بدانند.
همچنین، الیس(1997) معتقد است که تفکرات غیر منطقی و انعطاف پذیری تفکر، عامل اصلی اختلافات در روابط اجتماعی و بخصوص در روابط همسران میباشد. ایجاد و حفظ روابط صمیمانه و ارضا نیازهای عاطفی و روانی در جریان ازدواج، یک مهارت و هنر است که علاوه بر داشتن سلامت روانی و تجارب سالم اولیه، نیازمند داشتن نگرشهای منطقی و کسب مهارتها و انجام وظایف خاصی است(باگازوری، 2001 ترجمه نظری، 1384).
افزایش طلاق و نارضایتی زناشویی از یک سو و تقاضای همسران برای بهبود روابط زناشویی و افزایش صمیمیت از سوی دیگر نشان دهنده نیاز همسران به مداخلات و آموزشهای تخصصی در حوزه صمیمیت زناشویی میباشد. جهت مداخلات درمانی در روابط همسران رویکردهای متعددی همچون ارتباط درمانی، واقعیت درمانی، هیجانمدار، روان تحلیلی، روان آموزشی، شناختی-رفتاری و … وجود دارند، که هر یک بر اساس پایههای نظری خود روشها و الگوهای درمانی خاصی را ارائه دادهاند. از این بین زوج درمانی شناختی- رفتاری[6](CBCT) رویکردهای درمانی شناختی و رفتاری را با هم ترکیب میکند. در CBCT در مانگر استراتژیهای تغییر رفتاری از قبیل آموزش مهارتهای ارتباط را با بازسازی شناختی ترکیب میکند و هدف، اصلاح تعاملهای رفتاری همسران و ارزیابی شناختی آنها است(هالفورد، 2001 ترجمه مصطفی تبریزی و همکاران 1384).
با توجه به اهمیت وجود رضایت زناشویی در بین همسران و پربارسازی روابط زناشویی و تاثیر مداخلات شناختی-رفتاری بر این متغیرها در این پژوهش سعی بر آن است تا اثربخشی زوج درمانی گروهی به شیوه شناختی- رفتاری بر پربارسازی روابط زناشویی بررسی میشود.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
از مباحث مهم در دوره نوجوانی شکلگیری هویت[1] است. رسیدن به یک هویت منسجم پیش نیاز رشد بهینه فرد در تمام دوران زندگی است و نرسیدن به چنین هویتی میتواند زمینه ساز آسیبهای روانی – اجتماعی بسیار باشد. هویت زمینه سازِ اساس شخصیت در بزرگسالی را نشان میدهد. در صورتی که پایه آن قوی باشد یک هویت فردی محکم حاصل میشود در غیر این صورت نتیجه آن چیزی است که اریکسون آن را هویت گم گشته مینامد وی شکل گیری هویت را برای آماده کردن نوجوان به عنوان فردی آماده انجام تکلیف در بزرگسالی، لازم میداند (برک[2]، ترجمهی سید محمدی، 1382). ناکامی در دستیابی به هویت، به عدم صمیمیت یا فاصلهگذاری منجر میشود. فاصله گذاری، به آمادگی برای فاصله گرفتن از مردم و موقعیتهایی که ممکن است هویت فرد را نقض کند، اطلاق می شود. بنابراین حل موفقیتآمیز مباحث هویت نه تنها برای سلامت فرد مهم است بلکه برای روابط نیز دارای اهمیت است (شوارتز[3]، 2001).
محققان بسیاری سعی بر آن داشتهاند تا به بررسی دقیق سازه هویت و پیامد آن بر زندگی فرد بپردازند. از جمله این محققان اریکسون[4] است. مفهوم هویت برای اولین بار از مکتب روانکاوی و از سوی اریکسون (1965) مطرح شد وی شکلگیری هویت را تکلیف اساسی دوری نوجوانی میداند. اریکسون اولین فردی بود که چارچوبی برای فهم فرایند شکلگیری هویت ارائه داد. اریکسون شکلگیری هویت فردی را نشانهای از سازگاری و تعادل در این دوره یاد میکند. چنان چه هویت نوجوان در طی زمان و تجربیات حاصل از برخورد اجتماعی درست شکل گیرد سلامت روانی نوجوان تضمین میشود (اریکسون، 1968).
مارسیا[5](1966) نیز بر اساس نظریهی اریکسون در این رابطه به ارائه پایگاههای هویت با توجه به دو بعد کاوشگری و تعهد در نوجوانان
پرداخته است. وی بر اساس نظریهی اریکسون، 2 مفهوم اساسی” اکتساب و تعهد ” را برای رشد هویت مطرح میکند و چهار وضعیت هویت را مطرح می کند که عبارتند از:
1- هویت موفق[6] 2- هویت سردرگم[7] 3- هویت دیررس [8]4- هویت زودرس[9].
مارسیا اگرچه مفهوم هویت را وسیع کرد اما محدود و ایستا بودن، انتقادی بود که به وضعیت پایگاههای هویت مطرح شد زیرا زیربنای رشد یا تحول هویت را که که درک و فهم فرایندهای پویای روانی – اجتماعی است محدود میکند. از این رو نظریهپردازان جدید به جای بررسی پیامدهای شکلگیری هویت و پایگاههای هویتی به بررسی فرایندهای زیربنایی شکلگیری هویت پرداختهاند از جمله برزونسکی[10] را میتوان نام برد. برزونسکی (1990) بر اساس فرایندهای شناختی – اجتماعی وضعیتهای هویت مارسیا را در چگونگی شکلگیری، حفظ و تطابق هویت در نوجوانان پرداخت و برای اولین بار از سبک هویت نام برد و سه سبک، 1- سبک اطلاعاتی[11] 2- سبک هنجاری[12] 3- سبک سردرگم/ اجتنابی[13] را معرفی میکند (برزنسکی و فراری[14]، 1996).
نتایج کارکرد این محققان و دیگر پژوهشگران در این زمینه نشان داده است که اگر فرد بر مبنای درستی به هویت برسد هم در زمینههای مختلف فردی چون تحصیل، کار، ازدواج،انتخاب دوست، و… هم در زمینه های اجتماعی از جمله روابط اجتماعی، مواجه با ارزشها وعقاید مختلف، سلامت اجتماعی[15]، و…..تاثیر آن انکارناپذیر است زیرا بر اساس هویت است که فرد میداند در هر موقعیتی، چه موضعای بگیرد و چه تصمیمی اتخاذ کند. از طرفی برای رسیدن به یک هویت یافتگی موفق راههای بسیاری ارائه شده است که یکی از موثرترین این راهها برا دستیابی به هویت موفق و تثبیت شده، بهرهگیری از تفکر بویژه گرایش به تفکر انتقادی[16] است.
به طور خلاصه، همان گونه که اشاره شد از جمله عواملی که از شکل گیری هویت تاثیر میپذیرد و در برون دادهای رفتاری فرد، در ارتباط با دیگران مطرح میشود متغیر سلامت اجتماعی است. ازطرفی از عواملی که می تواند شدت این رابطه را تحت تاثیر قرار دهد متغیر گرایش به تفکر انتقادی است. البته میزان این شدت رابطه به نقش این متغیر به عنوان نقش واسطهای یا تعدیلگر متفاوت خواهد بود. به طور کلی هدف اصلی این پژوهش نیز بررسی نقش گرایش به به تفکر انتقادی در ارتباط با سبکهای هویت و سلامت اجتماعی است
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است