:
انواع مدیریت راه های مشخص تصمیم گیری ها در امور تحت امر است. طرق مختلف مدیریت میتوانند بسته به عواملی تغییر کنند مانند فرهنگ جامعه، وظیفه ای که از کار انتظار میرود، تفاوت نیروی کار، و شخصیت و توانایی های رهبران.
این ایده قبلا توسط روبرت تاننبائو و وارن اشمیت در سالهای ۱۹۵۸-۱۹۷۳ توسعه یافت. افرادی که میگفتند نوع مدیریت و رهبری وابسته به پیشامدهای جاری است؛ بنابرین مدیران بایستی دسته ای از انواع مدیریت را به خوبی بدانند تا در موقعیت لازم آنها را به کار بگیرند.از انواع مدیریت می توان مدیریت دموكراتیک ، استبدادی ، رابطه مدار و وظیفه مدار را نام برد . ( میرزایی ژف 1373، ص 125) .
مدیر کسی است که اداره افراد یک مؤسسه تولیدی ، بازرگانـی یاخدماتی را به عهده داشته و با بهره گرفتن از منابع انسانی و مادی آن را به نحو مطلوب اداره نماید و به منظور نیل به اهـداف معین که از طرف کارفرما یا هیات مدیره تعیین شده در واحد تحت سرپرستی خود فعالیت نماید . وی هم چنین مسئولیت بازدهی و بهره وریبیشتر کارکنان خود را از نظر کمیت و کیفیت عهده دار است( همان منبع ، ص 128) .
. به عبارت دیگر « مدیریت یعنی هماهنگ کردن منابع انسانی و مادی برای رسیدن به هدف
در تعریفی دیگرمدیریت به معنای سرپرستی انجام دادن کارها به وسیله و از طریق دیگران بیان شده است
– در تعاریف فوق بر دو موضوع تأکید شده است :
1- وجود اشخاص مناسب برای انجام کارها
2- به انجام رساندن کارها به نحو مطلوب( معظمی ،1371، ص 89) .
شیوه های مدیریت نظام آموزشی اساسا به نظریه سیاسی حاکم بر جامعه وابسته است و فقط هنگامی تغییر می کند که نگرش سیاسی دستخوش تغییر و دگرگونی شود . از این رو , در کشورهایی که مفهوم مستبدانه حکومت مقبول است احتمالا شیوه مدیریت در نظام آموزشی از ویژگیهای نظام مستبدانه برخوردار خواهد بود و در کشورهایی که مفهوم مردمی حکومت مورد اعتقاد است احتمالا پیش بینی هایی برای مشارکت مردم در امر رهبری و اداره نظام آموزشی مد نظر قرار خواهند گرفت .( همان منبع ص 90)
مدیران آموزشی باید توجه داشته باشند كه انتخاب هر یک از انواع مدیریت می تواند در رسیدن به اهداف مدارس نقش حیاتی داشته باشد پس آنها باید سعی كنند كه با انتخاب بهترین روش بهترین مدیریت را در مدارس داشته باشند تا با بهره گرفتن از آن به اهداف و مقاصد آموزشی برسند .
بیان مسئله :
مدیریت فرایند به کارگیری مؤثرو کارآمد منابع مادی وانسانی در برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع وامکانات هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد. واقعا باید گفت ؛که در ابتدا انسانها درباره مدیریت چقدر میدانند؟دانش مدیریت تا چه حد علمی است و آیا مدیریت علم است یا هنر؟ بخشی از مدیریت را میتوان از طریق مدریت آموزش فرا گرفت و بخشی دیگررا ضمن کار باید آموخت در واقع بخشی را که با آموزش فرا گرفته می شود علم مدیریت است . و بخشی را که موجب به کار بستن اندوختها در شرایط گوناگون می شود هنر مدیریت می نامند. «به عبارتی دیگر سخن علم دانستن است و هنر توانستن .( امیركبیری ، 1374، ص 16) .
شیوه های مدیریت نظام آموزشی اساسا به نظریه سیاسی حاکم بر جامعه وابسته است و فقط هنگامی تغییر می کند که نگرش سیاسی دستخوش تغییر و دگرگونی شود . از این رو , در کشورهایی که مفهوم مستبدانه حکومت مقبول است احتمالا شیوه مدیریت در نظام آموزشی از ویژگیهای نظام مستبدانه برخوردار خواهد بود و در کشورهایی که مفهوم مردمی حکومت مورد اعتقاد است احتمالا پیش بینی هایی برای مشارکت مردم در امر رهبری و اداره نظام آموزشی مد نظر قرار خواهند گرفت .( همان منبع ، ص 17) .
در این تحقیق ما می خواهیم انواع مدیریت را كه مدیران آموزشی از آن استفاده میكنند بررسی و به مقایسه آنها با یكدیگر بپردازیم ؟
اهمیت و ضرورت تحقیق :
مدیریت كاركردن باو به وسیله دیگران است ضمن آنكه مدیران وظایف و فعالیتهای متنوع و پیچیده ای انجام م ی دهند .هیچ مدیری نمی تواند برای انجام كارهای مربوط به شغلش تنها بر كوشش های فردی خود تكیه كند . براین اساس داشتن مهارت وتوانمندیهای مختلفی برای مدیران صرف نظر از نوع فعالیت و مأموریت سازمانشان ضرورت پیدا می كند. مدیر باید قادر باشدكارهایی كه افراد او ا نجام خواهند داد برنامه ریزی كند، معیارهایی كه باید به آنها رسید تعیین كند، آنها را سازمان دهد، وظایف رامشخص كند و سرانجام دقت كند كه جریان فعالیت های افراد و بخشهای مختلف با یكدیگر هماهنگ باشد.( اینترنت 1)
سیطره سازمان های بزرگ در زمان ما همه گوشه های زندگی را فرا گرفته است انجام كارهای اجتماعی بدون تشكیل سازمان امكان پذیر نمی باشد و بدیهی است توفیق یا شكست این سازمان ها به مقدار متنابهی در گرو مدیریت این سازمانها است مدیران این سازمانها ممكن است در انجام سایر وظایفشان از جمله برنامه ریزی ، سازماندهی ، استخدام و كنترل موفق باشند لیكن دستیابی به اهداف سازمان از طریق دلبستگی ، مساعدت و وفاداری افراد سازمان ایجاد میشود.( خلیلی ، 1373 ، ص 12) .
پژوهش در این زمینه لازم است زیرا با انجام چنین پژوهش هایی میتوانیم نتایج بدست آمده از این پژوهش ها را در اختیار مدیران مدارس قرار داده تا نسبت به نوع مدیریتی خود و میزان موفقیتی را كه سبك های مدیریت در كاركنان ایجادمی كند آگاهی لازم را پیدا كنند . پژوهش در این زمینه لازم است زیرا در هر سازمانی مدیریت ركن اصلی میباشد پس شیوه رهبری مدیر در سازمان میتواند یكی از مهمترین عوامل در بهروری افراد سازمان باشد پس مدیران لازم است كه با اطلاع از شیوه های گوناگون مدیریت بهترین سبك را برای مدیریت انتخاب كنند . و انجام نگرفتن چنین پژوهش های مسلماً عدم آگاهی را به دنبال دارد و هر جا كه عدم آگاهی باشد باعث ایجاد
مشكلات فراوان در آن حیطه كاری خواهد شد . عدم مدیریت صحیح در یک سازمان مسلما بعد از مدتی باعث پایین آمدن كیفیت كاری كاركنان و درنهایت باعث از بین رفتن و متلاشی شدن سازمان خواهد شد پس عدم انجام چنین پژوهش هایی ممكن است پیامدهای را به دنبال داشته باشد كه اگر این پژوهش ها صورت می گرفت و از نتایج آنها استفاده میشد شاید این چنین پیامدهای نامناسبی را به دنبال نداشت .
اهداف:
هدف كلی : بررسی و مقایسه تاثیر انواع مدیریت آموزشی بر پیشبرد اهداف مدارس متوسطه از دیدگاه مدیران شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 90-89 .
اهداف جزئی:
1 – تعیین رابطه بین مدیریت آموزشی دموكراتیک و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه مدیران
2 – تعیین رابطه بین مدیریت آموزشی رابطه مدار و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه مدیران
3 – تعیین رابطه بین مدیریت آموزشی وظیفه مدار و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه مدیران
4 – تعیین رابطه بین مدیریت آموزشی استبدادی و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه مدیران
5 – تعیین رابطه بین مدیریت آموزشی مشاركتی و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه دبیران
6 – مقایسه میزان استفاده از مدیریت آموزشی دموكراتیک در مدیران زن و مرد
7 – مقایسه میزان استفاده از مدیریت آموزشی استبدادی در مدیران
سوالات پژوهش :
1 – آیا بین مدیریت آموزشی رابطه مدار و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه مدیران رابطه معناداری وجود دارد ؟
2 – آیا بین مدیریت آموزشی وظیفه مدار و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه مدیران رابطه معناداری وجود دارد ؟
3 – آیابین اهداف مدارس و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه دبیران رابطه معناداری وجود دارد ؟
4 – آیابین مدیریت آموزشی استبدادی و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه مدیران رابطه معناداری وجود دارد ؟
5 – آیا بین مدیریت آموزشی مشاركتی و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه دبیران رابطه معناداری وجود دارد ؟
6 – آیا میزان استفاده از مدیریت دموكراتیک در دبیران زن بیشتر از دبیران مرد است ؟
7 – آیا میزان استفاده از مدیریت استبدادی در دبیران مرد بیشتر از دبیران زن است ؟
فرضیات پژوهش :
1 –بین مدیریت آموزشی رابطه مدار و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه مدیران رابطه معناداری وجود دارد
2 –بین مدیریت آموزشی وظیفه مدار و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه مدیران رابطه معناداری وجود دارد
3 – بین مدیریت آموزشی مشاركتی و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه دبیران رابطه معناداری وجود دارد
4 – بین مدیریت آموزشی استبدادی و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه مدیران رابطه معناداری وجود دارد
5 –بین مدیریت آموزشی مشاركتی و پیشبرد اهداف مدارس از دیدگاه دبیران رابطه معناداری وجود دارد
6 –میزان استفاده از مدیریت دموكراتیک در دبیران زن بیشتر از دبیران مرد است
7 – میزان استفاده از مدیریت استبدادی در دبیران مرد بیشتر از دبیران زن است
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
حیات اجتماعی باشد (ستوده، هدایت الله – 1383).
سوال مسئله:
1- آیا بین نگرشهای صمیمانه والدین و عزت نفس رابطه معنی داری وجود دارد؟
2- آیا بین نگرشهای صمیمانه والدین و تایید خویشتن رابطه معنی داری وجود دارد؟
اهداف تحقیق:
هدف از تحقیق حاضر بررسی رفتار والدین و نگرش آنها نسبت به رفتار صمیمانه والدین و اینكه آیا نوع رفتار و عزت نفس ودرك از خویشتن می تواند نقش بسزایی داشته باشد یا نه و اینكه هر چقدر رابطه والدین و فرزندان سنجیده و برنامه ریزی شده باشد كودك به اعتماد به نفس بالا دست می یابد.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
خانواده باید از یک سو مركز تندرستی . بهداشت جسمی . عقلی واز سوی دیگر مركز پرورش ، پرورش تن ، رشد روان واز سوی سوم محلی برای آماده كردن فرد جهت زنگی اجتماعی باشد نتیجه دیگری كه از این بحث عاید می شود این است خانواده اولین و مهمترین كانون پرورش صحیح ، احیا ء و شكوفائی استعداد هاست هر گونه تحول و تغییر اجتماعی باید از آغاز شود وهر اقدام اصلاحی نخست باید خانواده راشامل گردد و حتی كه در خانواده های كودكی به دنیامی آید چهر ه زندگی عوض می شود و هدف زندگی از پدر و مادر بسوی سومی جهت می گیرد والدین نه تنها برای خود بلكه برای كودك هم كه شده باید الگوی مهر و صفا باشند سعادت و آسایش خود را برای سعادت و آسایش دیگری مخصوصا كودك خویش بخواهد (شعاری نژاد، حسین 1380).
فرضیه تحقیق:
1- بین نگرش صمیمانه والدین و عزت نفس رابطه معنی داری وجود دارد.
2- بین نگرش صمیمانه والدین و تایید از خویشتن رابطه معنی داری وجود دارد.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
ای برای آشنایی بیشتر با رایانه، آموختن زبان، افزایش مهارتهای هماهنگی چشم ودست وسر وسامان بخشیدن به اوقات فراغت کودکان و نوجوانان می دانستند، عده ای دیگربا نگرانی به محتوای بازیها چشم دوخته اند که با افزایش میزان واقع گرایی وحداکثر بهره گیری از دانش علوم رایانه، فیزک و سایر علوم مرتبط، سعی در هرچه بیشتر مجذوب ساختن مخاطبین خود به دنیای خشن بازیها دارند. حتی برخی، این بازیها رااز مصادیق تهاجم فرهنگی دانسته که مضامینی ضد ارزشی وضدفرهنگی دارند و در بسیاری از موارد از جاذبه های جنسی، بهره گیری می کنند (امین صارمی، 1375). علاوه بر توجه به محتوای بازیها و بررسی پیامدهای آن پرداختن به بازیهای رایانه ای فی نفسه بحث و پیگیری هایی را به دنبال داشته است: آیا این بازیها می تواند باعث اعتیاد گردند؟ آیا تحرک فیزکی وجسمانی فرد را کاهش داده وضمن محدود کردن فرصتهای کنکاش وتفحص در محیط باعث عوارضی چون درد مفاصل وگردن ویا چاقی می گردند؟ آیا از تعاملات اجتماعی فرد می کاهند واو را به انزوای اجتماعی سوق می دهند؟(منطقی، 1379).
ازآنجا که بازیهای رایانه ای وویدیویی، جزو یکی از سرگرمی های رایج کودکان ونوجوانان درآمده است، داشتن امکانات این بازیها در منزل، چیز دور از انتظاری نیست. افزون بر فضا ومحیط پرداختن به بازی، گاه خود بازی، ازطریق محتوا فرد را چنان درگیر ومشغول می سازد که از دیگران و وجود وحضور آنان غافل می گردد وبازی وپرداختن به آن را جذاب تر ورضایت بخش تر از تعامل با دیگران می یابد. با کاهش تماس و تعامل با دیگران فرد فرصت آموختن اصول وقواعد حاکم بر روابط رضایت بخش ومفید و موثر را ازدست می دهد، این ضعف ایجاد شده در مهارت های اجتماعی؛ که همان رفتارهای آموخته شده، مقبول جامعه، موثر و مفید است؛ خود، اندک معاشرت ها و مراودات باقی مانده را تحت تاثیر قرار می دهد و فرد که خود را در مدیریت روابط بین شخصی با افراد دیگر و برقراری و حفظ و ادامه آن ناتوان می یابد، به سوی دنیای بازی ها که عاری از این تنش ها و نگرانی ها است، بازمی گردد و بازی ها را چون مصاحبی دلنشین و جایگزین کاستی ها می یابد(منطقی 1379).
در عصر حاضر با پیشرفت وسایل ارتباط جمعی، الکترونیکی و سرگرم کننده، که یکی از نمودهای بارز آن بازیهای رایانه ای ویدیویی است، روبرو هستیم و می دانیم که نوجوانان، مخاطبین اصلی واولیه آن می باشند ونیز می دانیم که نوجوانی یکی از حساسترین وسرنوشت سازترین مراحل زندگی آدمی است، جای آن دارد که به اثر وپیامد این بازیها بر نوجوانان ودنیای آنان بیندیشیم. در این میان بر کارایی نوجوان در روابط وتعاملات آنها با دیگران یا به عبارتی” مهارتهای اجتماعی” تمرکز کرده ایم واین سوال مطرح گردیده است که: ” آیا میان بازیهای رایانه ای- ویدیویی و مهارت اجتماعی در نوجوانان رابطه معنا داری وجود دارد؟” یا به صورت واضح تر: آیا پرداختن به بازی های رایانه ای و ویدیویی، کاهش مهارت های اجتماعی در نوجوانان را به دنبال دارد؟
3–1 ضرورت انجام تحقیق
انسان مخلوقی گروه دوست واجتماعی است که برای برآوردن نیازهای عاطفی، اجتماعی وزیستی خود احتیاج به تعامل با دیگران دارد. بدون توانایی ارتباط برقرار کردن با دیگران، روزگار ما بی رنگ، تنها وتهی از گرما، معنا ومهر ورزی خواهد بود ونیازهای اساسی ما در زندگی برآورده نخواهد شد. همان گونه که مردم زندگی می کنند، مهارت اجتماعی شان به آنها اجازه می دهد که از علایق و فرصتهایشان استفاده کرده، با احساس تر زندگی کنند. بیشتر اوقات، موفقیتها در زندگی اجتماعی یک فرد به تدریج، مهارتهای ارتباطی موثرتری را در او شکل می دهد وموجب کفایت اجتماعی وشادمانی او می شود. والدین، دوستان وقهرمانان رسانه ها، نقش مهمی را در این مورد بازی می کنند. آنها موجب می شوند که مردم مهارت های بیانی را به وسیله فرایند تقلید و همانند سازی فرا بگیرند( ده بزگی، 1372).
از سوی دیگر رابطه مثبتی میان مهارت های اجتماعی و رشد اجتماعی وجود دارد. یکی از عوامل سازگاری افراد در تعاملات گروهی، مهارت های اجتماعی یعنی توانایی ایجاد ارتباط و احساس رضایت از دیگران است.
یکی از عواملی که احتمال می رود به نارسایی مواجهه با سرمشق های مناسب و تنزل مهارت های اجتماعی در اثر استفاده منجر شود، پدیده نوظهور رسانه های جمعی؛ بازی های رایانه ای- ویدیویی است.
4–1 اهداف تحقیق
هنگام با رشد روزافزون صنعت بازیهای رایانه ای و ویدیویی، پژوهش درباره تاثیرات روانی و اجتماعی این قبیل بازیها نیز مورد توجه علمای روانشناسی وجامعه شناسی قرارگرفته است. در کنار توجه عمده به خشونت روزافزون بازیها که نگرانیها و واکنشهای بسیاری را به دنبال داشته است، به موضوعاتی چون عزت نفس، ریخت شخصیتی، دوستی الکترونیکی و انزوای اجتماعی نیز پرداخته شده است. جای تعجب ندارد که هنگامی که مخاطبین اصلی نوجوانان می باشند، قشری که درگیر تغییرات سریع فیزیولوژیک و جسمانی، شکل دهی هویت و ورود به دنیای بزرگسالان می باشند، حساسیت توجه به آثار و پیامدهای بازی ها به چشم بخورد، افزون بر این که نو و جدید بودن پدیده، کنجکاوی ها و کنکاش های بسیاری را می طلبد و به دنبال دارد.
گرچه ادعا شده است که کودکان ونوجوانان، محتوا و برنامه هایی راکه رسانه ها دریافت می کنند، چون مصالح و مواد خام، جهت شکل دهی چارچوب ذهنی وشخصیتی خود به کار می برند (منطقی 1379)، بنابراین ارتباط مستقیم ویک شاخه ای بین دریافت این محتوا و بروز رفتار وجود ندارد و عوامل بسیاری چون خصوصیات شخصیتی هر فرد و زمینه ای که در آن محرک را ادراک می کند، در این امر دخیل اند؛ اما باید توجه کرد که نوع مصالح ومواد جهت تاسیس بنای شخصیتی وذهنی نیز مهم می باشد. در کنار آن، فضایی که بازیهای رایانه ای و ویدیویی خلق می کند ودنیایی که به روی آنها گشوده می گردد نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
با وجود این که عمر تحقیق در مورد بازیهای رایانه ای و ویدیویی وآثار و پیامدهای آن در دنیا به بیش از بیست سال بر می گردد، در کشور ما که نوجوانان و جوانان بالاترین قشر تشکیل دهنده آن می باشند؛ و شیوع و پیشرفت بازیهای رایانه ای و ویدیویی چشمگیر است؛ جای پژوهش وتحقیق مستقل در این راستا خالی می باشد وکارهای انجام شده در این حیطه بسیار کم وانگشت شمار است.
5–1 پیشینه تحقیق
طبق بررسی های به عمل آمده، در این زمینه پژوهش های زیادی در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری انجام شده است. که از آن جمله عبارتند از:
تحقیقی با عنوان “بررسی استفاده از بازی های رایانه ای و ارتباطات میان فردی نوجوانان” که توسط آقای مجید شمسه با راهنمایی خانم راودراد در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در سال 1385 انجام شده و نتیجه حاصل از آن این بود که بازی های رایانه ای سبب کاهش ارتباط میان فردی نوجوانان با خانواده و افزایش ارتباط میان فردی آن ها با دوستانشان می شود.
“بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی در درمان افسردگی” این تحقیق توسط آقای ده بزرگی در مقطع کارشناسی ارشد با راهنمایی آقای مکّی در دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1372 انجام شده و نتیجه به دست آمده از آن این بود که، فراگیری مهارت های اجتماعی در بهبود و درمان افسردگی اثر دارد و در برخی موارد جای دارو درمانی را می گیرد.
تحقیق بعدی “مقایسه اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی و ترکیب آن با دارو درمانی در بیماران زن افسرده خو” است. این تحقیق توسط آقای عناصری کاخکی در مقطع کارشناسی ارشد با راهنمایی خانم متولی در دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1373 انجام شد و به این نتیجه رسید که، زنانی که در کنار دارو درمانی، مهارت های اجتماعی را آموزش می بینند، سریع تر درمان شده در ضمن احتمال بازگشت بیماری آن ها کمتر است.
تحقیق “کابرد روش درمانی آموزش مهارت های اجتماعی در کاهش رفتار پرخاشگرانه کودکان پرخشگر” توسط آقای ناظر در مقطع کارشناسی ارشد با راهنمایی خانم سقایی در دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1372 انجام شد ومطابق آن هر چه آموزش مهارت های اجتماعی کودکان بیشتر باشد رفتار پرخاشگرانه در آن ها کاهش می یابد.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
قیمت : 14700 تومان
مطالعه پیرامون نحوه رفتار والدین و ویژگیهای فرزندان موضوع بسیاری از تحقیقات علمی در كشورهای مختلف جهان بوده است از جمله موارد مهم و اساسی در این تحقیق ویژگی عزت نفس كودكان در رابطه با بدرفتاری والدین آنها است.
بدون تردید خانواده عمدهترین و مؤثرترین نقش را در فرایند شكلگیری شخصیت برای ایجاد حس عزت نفس در كودكان دارد. در خانوادهای كه صمیمیت، محبت، مهربانی وجود دارد كودك میتواند هم عزت نفس بالایی داشته باشد و هم تغییرات مطلوب در شخصیت او ایجاد گردد. از یک سو كودك میتواند با اطمینان به شخصیت خود با مشكلات روبرو شود و از سوی دیگر، بدون داشتن اضطراب و تشویش رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده و سعی میكند آنها را به نحو مطلوب تغییر دهد. شكلگیری بنیادین عزت نفس در كودكان متأثر از فضای كلی خانواده است.
میدانیم كه اگر گویا فضای كل خانواده هر حركت و رفتار كودك را علیرغم نادرست بودن پذیرا باشند، كودك به احتمال زیاد دچار اختلال رفتار میگردد زیرا تفاوت بین رفتارهای درست و غلط را نمیداند و از دیگران نیز انتظار دارد كه همچون مادر و پدر هرگونه رفتار او را به گرمی و صمیمیت بپذیرد و چون چنین چیزی مقدور نیست مشكلات و درگیریهای اجتماعی او آغاز میگردد. در نقطه مقابل خانوادههایی وجود دارند كه رفتارهای كودك را نمیپذیرند و در حقیقت دائماً در حال طرد كودك خود هستند در چنین فضای خانوادگی كودك نمیداند چه چیزی باعث قبول و تشویق از طرف دیگران میگردد و كودك در هر امری دچار بلاتكلیفی است.
عزت نفس مبتنی بر ارزیابی قضاوتهایی است كه شخص درباره خصوصیات خود به عمل میآورد. روانشناسان و جامعهشناسان عزت نفس را از شخصیت و هسته مركزی سازگاری اجتماعی میدانند «اسلامی نسب، 1373».
تحقیقات انجام شده بر ارتباط متقابل بین عزت نفس فرد و تصور فرد از توانائیهای خود تأكید دارد بدین معنا كه اگر عزت نفس كاهش یابد، احساس ضعف و ناتوانی در فرد ایجاد میشود و بالعكس با افزایش اعتماد به نفس احساس توانمندی به وجود میآید.
خانوادهها یا والدینی كه بطور مستمر كودكان خود را مورد حمایت قرار میدهند، با آنها گرم و صمیمیاند و كنترل منطقی و متعادل را اعمال میكنند، در فرزندان خود اشتیاق ابراز رفتارهای اجتماعی قابل قبول را ایجاد میكنند و زمینه را برای بروز استعدادها و توانائیهای كودكان و نوجوانان خود فراهم میآورند. برعكس والدین آسان گیر كه از كنترل كودكان خود پرهیز میكنند، كودكان آنها اشتیاقی ندارند كه از رفتارهای قابل قبول و معیارهای تعریف شده گروههای مختلف جامعه اطاعت كنند.
والدینی وجود دارند كه كارهای كودكان خود را در دوره طفولیت و كودكی به گونه صحیح كنترل نمیكنند، در نتیجه در دوره نوجوانی و جوانی از درونی ساختن اخلاقیات و ارزشها در آنها عاجز میمانند. این گروه دیر دست به كار میشوند و فقط در دوره جوانی اقدام به كنترل جوانان خود میكنند، دورهای كه مداخلات دیروقت والدین و اختلافات ایجاد شده جوانان را به سوی كژرفتاری اجتماعی و انحرافات اخلاقی سوق میدهد.
بیان مسئله:
یكی از نیازهای اصلی و اساسی انسان احساس ارزش نسبت به خود و یا بطور كلی عزت نفس ( (self esteeمیباشد در واقع برخوردار از این احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس است كه برای انسان به مانند یک سرمایه و ارزش حیاتی به حساب آمده و از جمله عوامل مهم و عمده در امر شكوفایی استعدادها و خلاقیت در انسانها محسوب میگردد این احساس ارزش بخشی از خودپنداره ((self concept انسان میباشد كه شامل تصویر خود از خود و احساسی كه او نسبت به خویشتن دارد و درجه پذیرش و تأیید شخص نسبت به خویش میباشد. نوع نگرش انسان نسبت به خودش، براساس تجربیاتی است كه از نگرش دیگران و ارزیابی آنها نسبت به شخصیت خودش دارد (میرزابیگی، 1373).
توجه پژوهشگران به عامل عزت نفس تا آنجا كه مورد تحقیق قرار گرفته كه بسیاری آن را به عنوان یک نیازمهم و اساسی در وجود افراد با ابعاد فردی و اجتماعی تلقی نمودهاند در این زمینه میتوان به افرادی چون: آدلر 1930، آلپورت 1937، مورفی 1947. مزلو 1970، راجرز و سالیوان 1959 اشاره نمود. (بیابانگرد، 1373، ص 11)
نقش خانواده در میزان عزت نفس براساس تحقیقات انجام شده قبلی اثبات شده است حال اگر والدین به گونهای رفتار كنند كه كودك
آزرده خاطر شود در این صورت عزت نفس كودك پایین میآید. زیرا یكی از راههای ارضای نفس، تكریم افراد و توجه به شخصیت آنهاست.
فردی كه در محیط خانواده به اندازه كافی مورد احترام و پذیرش واقع شود و عزت نفس وی بطور مطلوب ارضاء گردد روحیهای طبیعی و روان و معتدل خواهد داشت. برعكس فردی كه از پدر و مادر احترام و تكریم ندیده و والدین با او بدرفتاری داشتهاند عزت نفس او پایین شكل میگیرد و كودك در خود احساس پستی و حقارت كرده و شكست خورده و افسرده خواهد شد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم دچار مشكلات و اختلالات رفتاری و شخصیتی میگردد هیلز و كوپر اسمیت گزارش میدهد دختران و پسرانی كه از عزت نفس بالایی برخوردار بودند والدین پذیرنده، خوش برخورد، بامحبت و خونگرم داشتهاند. (بوشهری، 1373، ص 23).
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس كودكان دختر و پسر میباشد و قصد بر آن است كه آیا رابطهی بین این دو وجود دارد یا نه. در مكتب اعتقادی اسلام نیز توجه بارزی به ارزشمند بودن انسان و ایجاد یک تصور مطلوب و ارزشمند در انسان نسبت به خودش و دیگر انسانها وجود دارد چنانكه در یک دیدگاه كلی و اساسی انسان به عنوان موجودی در نظر گرفته شده است كه دارای ارزش و كرامت است كه لازم است درك و احساس عمیق نسبت به عزت و كرامت خود و دیگران داشته باشد در این تحقیق برآنیم كه روشن كنیم بدرفتاری والدین به خصوص در دوران كودكی به چه میزانی بر عزت نفس آنها در آینده تأثیر میگذارد.
احساس ارزش درجه تصویب، تأیید، پذیرش و ارزشمندی است كه شخص نسبت به خویشتن احساس میكند (شاملو، 1372، ص 137).
اهمیت و ضرورت مسئله:
عزت نفس از نظر روانشناسان به میزان ارزشی كه فرد برای كفایت و صلاحیت خود در رابطه با اهداف كلی و ایدهآلهای خود در نظر میگیرد برمیگردد.
بنابراین ممكن است فردی از نظر دیگران بسیار موفق ارزیابی شود ولی هنوز در نظر خود او فردی ناموفق باشد. البته زیربنای این نوع تصور به خود پنداشت فرد مربوط است. قضاوت دیگران او را به احساس رضایت از خود نمیرساند. البته دیگران در شكلگیری این احساس در كودكی مؤثرند. پایین بودن عزت نفس همواره با تعریف بنیادی ناروشن فرد از آینده خود همراه است. برای مثال كسی كه دارای عزت نفس پایینی است برای توصیف خود از اصلاحات دوسوگرایانه یا دوگانه استفاده میكند بنابراین خود را هم كمرو و بزدل و هم بیباك و جسور هم سرسخت و نامنعطف و هم انعطافپذیر و ملایم توصیف میكند. این درهم شدگی قضاوت با فقدان پایداری بیثباتی و بیاعتمادی نسبت به سرشت و سرنوشت بنیادین خود پیوند مییابد بر همین اساس این افراد احتمالاً نمیتوانند تصمیم بگیرند كه در چه موقعیت اجتماعی شركت كنند آنها حتی ممكن است خود رادر موقعیتهایی قرار دهند كه پیامهای اجتماعی ضد و نقیض و منفی درباره ارزشمندی خود دریافت میكنند و بنابراین خود را در معرض در همشدگی بیشتر قرار میدهند.
داشتن عزت نفس برای همه انسانها یک ضرورت است. در واقع چیزی است كه همیشه در جستجوی آن هستیم با این حال و با همه تلاشها، بعضی از افراد انسانی هرگز به آنچنان اعتماد به نفسی كه بتواند احساس واقعی و شادی كنند نمیرسند و همیشه در ناراحتی و شك و تردید زندگی میكنند و هیچ وقت به موفقیت در زندگی دست پیدا نمیكنند.
ما در طول زندگی، انرژی زیادی مصرف میكنیم تا اطرافیانمان را وادار به تغییر كنیم. اگر ذرهای از آن انرژی را برای كار بر روی خودمان معطوف میكردیم، نسبت به دیگران محبت بیشتری در ما به وجود میآمد، زیرا عزت نفس قوی به ایجاد احساس قویتری از محبت نسبت به اطرافیان منجر میشود، دنیایی كه در آن افراد بتوانند واقعاً به خودشان ارزش و احترام قائل شوند، دنیایی خواهد بود كه مردم بیشتر به فكر یكدیگر هستند. اگر انسانها به عنوان یک كل بتوانند عزت نفس خود را بالا ببرند ما شاهد تغییر بزرگی در كیفیت زندگی خود و آنها خواهیم بود.
در این تحقیق سعی شده است تأثیر بدرفتاری والدین را بر عزت نفس دانشآموزان را بررسی و مشخص كرد. همانطور كه میدانید خانواده و نحوه برخورد و رفتار آنها كودكان در میزان عزت نفس آنها بسیار مؤثر و تأثیرگذار میباشد. بنابراین كودكان باید در محیط گرم خانواده و در كنار والدین خود میزان عزت نفس خود را بالا ببرند تا در دوران جوانی و نوجوانی و بزرگسالی بتوانند زندگی مستقلی داشته باشند.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است